انتظارم از شوهرم این نبود 2
سلام دوستان.این تاپیک در ادامه تاپیک قبلیه.راستش خواستم توی انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر تاپیک ایجاد کنم دلم نیومد.چون اونقدر همسر و زندگیمو دوست دارم و حرمت داره که نمی تونم به این مشکل بگم اختلاف
لینک تاپیک قبلی:
http://www.hamdardi.net/thread-21778-post-209361.html#pid209361
برای دوستانی که در جریان نیستن:همسرم به دیدن عکس ها و فیلمهای مستهجن عادت کرده.
خودشم دوست داره ترک کنه ولی باز وسوسه می شه.من هر دفعه یک عکس العمل نشون دادم
حالا کدومش درسته خدا می دونه.اینم بگم که مطمئنم همسرم با تمام وجود دوسم داره.و من تمام تلاشمو می کنم تا راضی باشه وکم نمی ذارم تو مسائل جنسی و خودشم گفته که مشکل از من نیست بلکه از خودشه
همسرم به هیچ عنوان حاضر نیست راجع به این موضوع صحبت کنیم.می دونم هر کی باشه خجالت می کشه و سخته ولی فکر نمی کنید نباید فرار کنیم ازین مشکل؟
باور کنید سخته که یه زن راحت ازین مسئله عبور کنه بدون اینکه دلش نشکنه از این رفتار همسرش.
بهار جان تو می گه من نباید به روش می یوردم ولی فکر نمی کنی اونوقت به کارش ادامه می داد بدون اینکه به فکر درمان باشه.شاید بگی الانم فرقی نکرده ولی حداقل الان داره به درمان فکر می کنه و غرق نشده البته امیدوارم
به خدا خود من احتیاج به درمان دارم.چه طور می تونم به یکی دیگه کمک کنم منم انسانم با یه ظرفیت محدود.
اینکه می گی تنهاش نذارم :تنهائیهاش برای زمانیه که من خونه مادرمم یا خونه مادرش.
چه بهونه ای بیارم که وقتی ناهار میرم خونه مامانم دیگه واسه شام نمونم؟؟؟؟؟؟؟
RE: انتظارم از شوهرم این نبود 2
سلام رایحه جان
درکت می کنم که ناراحت باشی
راستش چند هفته پیش احساس کردم همسرم رو به این مسئله برده ولی من به طور کلی خودمو به ندونستن مسئله زدم چون همسر من 30 سالشه و فکر می کنم اصلا درست نباشه که من بخوام این چیزا رو بهش گوشزد کنم و بدتر حساس ترش کردم ولی غیر مستقیم یه چیزایی بهش گفتم
رایحه جان هرچی در رابطه با این مسئله بخوای بهش تذکر بدی و باهاش صحبت کنی اونو حساس تر می کنی
راستی تاپیک قبلیت خیلی خیلی رو من تاثیر گذار بود یادمه قبلا همیشه به وسایل شخصی و موبایل همسرم دست می زدم ولی از وقتی که این تاپیک و صحبت های خوب آقای sci رو خوندم حتی یک بار هم سر وسایل شخصی همسرم نرفتم
حتی وقتی می خوام لباسای همسرمو بشورم و اگه کاغذی چیزی تو جیبش باشه تو همون حالت بدون اینکه کوچکترین نگاهی بهش نبدازم می ذارمش رو میز تا خودش برش داره و از این بابت هم از تو و هم از آقای sci خیلی خیلی ممنونم و همیشه دعاتون میکنم
RE: انتظارم از شوهرم این نبود 2
رايحه جان سلام...نميدوني چقدر خوشحالم كه بازم تو همدردي ميبينمت وچقدر ناراحت كه اين قدر نگران و پريشان ميبينمت!
عزيز دلم چيزي نشده كه،چرا اين قدر به اين مسئله پر وبال ميدي؟درسته همسرت خطايي كرده ولي خطاش اون قدرها هم بزرگ نيست،درسته دلت شكسته اما اين همه كنترل نامحسوس تو فقط عرصه رو به خودت تنگ تر ميكنه!
اين همه ايميلهايي رو كه فكر ميكردي وسوسه اش ميكنه پاك كردي،اين همه سعي كردي با حرف با بحث با تنها نزاشتنش تو خونه مشكلو حل كني..چي شد؟درست شد؟حل شد؟خيالت راحت تر شد يا ناراحت تر؟
نميگم بي خيال شي،اما اين مشكل نياز به ريشه يابي داره،فكر ميكنم بهترين كار اينه كه با همسرت بري پيش مشاور،
رايحه...فكر ميكنم اين روزا همه ي فكر وذهنت شده باشه اين مسئله،فكر ميكنم حتي تو اوج خنده وشادي ته دلت داري به اين موضوع فكر ميكني.اما گلم...حل ميشه،به مرور،با كمكهاي تخصصي،نه با كنترل وتلاش يك جانبه ي تو.
نترس كه مشكل بزرگيه،من شايد حتي اگه اين مسئله واسه خودم پيش ميومد كلا ناديده اش ميگرفتم!اما شما كه حساسي اين راهش نيست،برو پيش مشاور...
موفق باشي
RE: انتظارم از شوهرم این نبود 2
سلام رایحه جان
می دونم خیلی سخته و همه ما درکت می کنیم و فقط دنبال یه راه حلیم ...
عزیزم احساس می کنم می خواهی شوهرت رو در اوج تشنگی ترکش بدی...
فکر می کنم بهتر باشه یه مدت بهش گیر ندی و چیزی نگی و بذاری خودش متوجه تغییر رفتارت هم بشه
شاید توجه زیادی شما همسرت را تشنه تر می کنه شاید اگه با این قضیه در حال حاضر سرد برخورد کنی کم کم بی میل بشه ....
RE: انتظارم از شوهرم این نبود 2
الان من دچار تردید شدم.اینکه برم پیش مشاور یا یه مدت بی خیال شم چون این دو تا با هم در تضادن
اگه برم مشاوره معلوم می شه هنوز هم رو موضوع متمرکزم.
با وجود این نقطه ضعف همسرم بازم معتقدم همسره من فوق العادست.به خاطر همین حیفم می یاد این ضعفش رفع نشه.
RE: انتظارم از شوهرم این نبود 2
رايحه جان به نظر من يك جلسه تنها برو پيش مشاور،و كل ماجرا روتعريف كن ببين نظر اون چيه؟ميگه به مشاوره با همسرت ادامه بدي يا كلا بيخيال شي براي يه مدتي.
در هر صورت اين يه مشكله،مثه يه سرماخوردگي!بدن يكي ممكنه خيلي خوب طاقت بياره ونخاد بره دكتر،يكي هم شايد بايد يه سر به دكتر بزنه،اما عاقلانه ترين كار اينه كه يه سر به دكتر زد،چون شايد اين به ظاهر سرماخوردگي علايم يه بيماري ديگه باشه.
و البته همسرت هم فوق العاده است اما حواست باشه تو ذهنت ازش يه بت نسازي.
RE: انتظارم از شوهرم این نبود 2
با احترام زیاد به نظر زن امیدوار عزیز نظر خودمو می گم
به نظر من اینقدر مهم نیست که حتی به خاطرش بخوای پیش مشاور بری
و تنها راه حل رها کردن برای مدتی هست
مشاور که میری خواهی نخواهی تمرکز و حساسیتت رو مسئله خیلی بالا میره
راستی اگه اشتباه نکنم می گفتی همسرم چت ج ... هم می کنه؟
آیا اینطوری هم هست؟یا فقط عکس و فیلم ......؟
RE: انتظارم از شوهرم این نبود 2
راستش بله چت می کرد ولی الان فکر نکنم البته اگه از خوش خیالیم نباشه.در حال حاضر عکس و فیلمه که عکس و فیلم کم از چت نیستش.
RE: انتظارم از شوهرم این نبود 2
رایحه جان شاید خیلی از مردا به دیدن اینجور عکس ها و فیلم ها تمایل دارند و اصلا هم پیش خودشون بد نمی دونند
مثلا همسر من تعصب خیلی خیلی زیادی روی من داره طوریکه می دونم حتی طاقت نداره برای یه لحظه نگاهم به اینجور عکس ها بیافته و سریع قاطی می کنه ولی خودم احساس می کنم که اینجور عکسا رو خودش می بینه
ولی حتی یه بارم جرات نکردم باهاش در این مورد صحبت کنم چون می دونم کاملا بی تاثیره
فقط یه بار تو دعوا بهش گفتم
ببین نه من و نه تو هیچ کاری نمی تونیم بکنیم تا خودشون نخوان و این مسئله رو بپذیرند که کار درستی نیست
من وقتی میبینم که همسر چشم پاکی دارم که واقعا با حجب و حیاست پس دیدن یا ندیدن این عکسا رو به خودش محول می کنم
گناهش گردن خودشه و به پای خودش نوشته میشه
RE: انتظارم از شوهرم این نبود 2
همین که می بینم گناه می کنه عذاب می کشم
RE: انتظارم از شوهرم این نبود 2
شاید درست نباشه من نظر بدم اما اقلیما جان وقتی همسرش چت جنسی هم داره یعنی یه جای کار داره میلنگه..
بعدشم مشاور که قرار نیست زمین و زمان رو بهم بریزه شاید اصلا با توجه به صحبت حضوری رایحه که با مجازی فرق داره بهش بگه بیخیالش بشو..
درسته واقعا خیلی از مردا فیلم و عکس جنسی میبینن..خیلی از زنها هم میبینن...خیلیاشون واقعا با این چیزا ارضا میشن لذت میبرن بعضیا هم نه..عادت کردن..
بعضیا اولش هیجانی اند..اما بعد یه مدت دیگه اینکارا واسشون هیجان نداره و کنار میذارنش بعضیا هم نه بدتر وابسته میشن...
بعضیا بدون مشکلن و میرن سراغ این چیزا بعضیا خرده مشکلاتی دارن...
بهتره مشاور تشخیص بده از چه نوعیه؟
نقل قول:
خودشم دوست داره ترک کنه ولی باز وسوسه می شه
واقعا خودشم میخواد یا برای ناراحت نکردن تو اینو میگه
نمیخوام ناراحتت کنم رایحه جان اما اول از همه علت باید معلوم بشه..اگه نه هم که اگه میخوای بیخیال بشی باید واقعا بیخیال بشی یعنی بهش فکر هم نکنی..ایمیل هم پاک نکنی تا خودش سیراب بشه (اگه از نوع سیراب شدنی باشه ) و دنبال این کارا نره
موفق باشی
RE: انتظارم از شوهرم این نبود 2
فقط یه چیزی من حتی اگه بخوام دفعات اول خودم تنها برم مشاور باید با همسرم برم چون باید برم مرکز استان چون شهر خودمون مشاور مجرب نداره اگه هم باشه آشناست،این اشکال نداره؟؟.چه طور عنوان کنم.
زودتر راهنمائی کنید چون فردا همسرم خونست و فرصت خوبیه برای رفتن به مشاور
RE: انتظارم از شوهرم این نبود 2
سلام خانم رايحه
من با توجه به حرفاتون توي اين تاپيك نظر ميدم
ابدابه همسرتون نگيد به خاطر مشكل اون ميخواين برين مشاوره,حتا اگه خودش زبانا گفته ميخواد درمان كنه,استرس و نگراني شما بيش از حده ,نميگم بي دليله اما باعث ميشه حتا در مقام يه كمك رسان هم نتونيد درست عمل كنيد
اگه ميخوايدبريد مشاوره تنها بريد و مشورت كنيد كه هم كنترل داشته باشيد روي احساساتتون و تنش هاتون رو كمتر كنيد و در درجه بعد به درمان همسرتون برسيد
اگه ميخواين درمان كنيداولا بايد خودتون خيلي قوي باشيد و دوما بايد از راه درست وارد بشيد كه نه شخصيت همسرتون اسيبي ببينه نه خودتون
پس اول خودتون
مشخصه كه خيلي دوستش داريد
اميدوارم هر دو به ارامش برسيد
RE: انتظارم از شوهرم این نبود 2
رایحه جان
به نظر درست نمیاد که با همسرت بخوای بری پیش مشاور...
میتونی با یک مشاور معمولی در شهر خودت شروع کنی یا از مشاورهای تلفنی که در تهران هستن استفاده کنی
(ترجیحا خانم) تا راهنمایی های اولیه صورت بگیره اگر نتیجه نگرفتی اونوقت برو مرکز استان...
عزیزم برات امروز شماره تماس مشاوره تلفنی دانشگاه تهران رو گرفتم :
021-66962377 از ساعت 16 الی 21
قبلش هم صبح زنگ بزن وقت بگیر...
حالا که انقدر مصر هستی ، از مشاور به تنهایی راهنمایی بخواه تا کمکت کنه...
عزیزم فقط حفظ آرامش در این شرایط خیلی مهمه...من که هنوز معتقدم همسر تو فقط از روی کنجاوی و عادت غلط
به این کار می پردازه و تو میتونی با دادن جایگزین بهتر بهش یا پر کردن وقت های تنهاییش مسئله رو به مرور زمان
حل کنی!
اما رایحه یک نگاه به نوشته هات بنداز :
نقل قول:
همین که می بینم گناه می کنه عذاب می کشم
نقل قول:
راستش بله چت می کرد ولی الان فکر نکنم البته اگه از خوش خیالیم نباشه.در حال حاضر عکس و فیلمه که عکس و فیلم کم از چت نیستش
نقل قول:
با وجود این نقطه ضعف همسرم بازم معتقدم همسره من فوق العادست.به خاطر همین حیفم می یاد این ضعفش رفع نشه
و حتی عنوان تاپیکت
نقل قول:
انتظارم از شوهرم این نبود
این تاپیک علاقه مندی همسرم به تصاویر غیر اخلاقی رو بخون همه پست هاش رو!
ماه منیر عزیز تو این تاپیک بالاخره به نتیجه رسید میدونی چرا؟ چون به همسرش زیاد باید و نباید می کرد رایحه!
همسرش رو خیلی محدود کرده بود و از طرفی بسیار هم کنترلگر و حساس بود به همسرش و به همین دلیل هم
همسرش به این مسائل پناه برده بود برای فرار از این همه محدودیت ایجاد شده! تو خیلی شبیه ماه منیری...
تو دائم از شوهرت انتظار داری! انتظار داری که چون من اینجورم اون هم باید اونجور باشه! توقع داشتن تو زندگی
مشترک و انجام کارها از روی وظیفه و توقع اصلا خوب نیست!
خوب کار غلطی داره می کنه اما خسته شده...اینو درک می کنی رایحه؟
یادمه 1 برهه ای از نوجوانی به خاطر لج بازی با پدرم موهامو میذاشتم بیرون و آرایش می کردم! میدونستم کار بدی
می کنم اما به خاطر محدودیت های پدر این کار رو ادامه می دادم اما بعد یک مدت که دیگه بهم فشار نیاورد پدرم
سر حجابم من شدم همون دختر ساده و محجبه و این بار بسیار معتقد تر!
این ها رو گفتم که بدونی ممکنه کجای کار تو بلنگه! آزادش بگذار و براش انقدر باید و نباید نکن!
یعنی چی که نمیخوام گناه کنه؟ مگر خوب بودن به زوره؟ خداوند خودش در قرآن میگه "لا اکراه فی الدین...قد تبین
الرشد من الغی..." تو از خود خدا هم رفتی بالاتر؟ بی رو در واسی بهت بگم تو اگر به این روش ادامه بدی ممکنه
از فرزندانت در آینده هم فاصله بگیری سر همین بایدها و نبایدها!
به عینه در اطرافیانم و جامعه دیدم وقتی آزادی عمل و کنترل نا محسوس بوده آدمها خودشون راه درست رو انتخاب
کردن!
همسرت دلش میخواد تو بهش مجال بدی! در عین حال مراقبش هم باش و به سمت مطالعه و کلاسهای خود
شناسی روانش کن اما آزادش بگذار در انتخاب این مسائل...مثلا کتابهایی که دوست داری اون بخونه رو خودت بخر
بخون و بگذار یک جایی که ببینه تا خودش بره برداره بخونه یا بگو خیلی کتاب جالبیه اما تو اصرار به خوندن اون
کتابهای مفید نکن! به این میگن مهندسی معکوس! خودش میره بر میداره میخونه!
حالا فهمیدی چرا می گم حساسی و باید حساسیت زدایی کنی؟
من نمیگم مراقبش نباش اما کنترلش هم نکن دائم!
مثلا یکی از اشکالات کارت چک میل کردن تو بوده چون اون موقع که نمیدونستی چه کار می کنه اما به خاطر
کنترلگری رفتی سراغ ایمیلش! خوب این زیاد خوب نیست! اگر رفتی پیش مشاور این مسئله خودت رو هم بپرس!
بعد هم خدا بدترین گناهان بنده اش رو می بخشه اما در نگاه تو هر رفتار غلطی گناهیست نابخشودنی!
کاری کن که بهت مثل یک دوست و آزادانه پناه بیاره ، اطمینان کنه و کم کم خودشو درمان کنه!
بهش جایگزین بده رایحه جان...
مسئلت قابل حله اما با درایت نه با احساس محوری
:72:
RE: انتظارم از شوهرم این نبود 2
ممنون دوستای خوبم.
نقاشی عزیز تو این مدت که نبودم به جمع همدردی ها پیوستی دیره ولی خوش اومدی
بهار جان حرفات واقعا منطقیه .باشه ازین به بعد گیر نمی دم.چک نمی کنم.
دادن جایگزین واقعا سخته.چون تو خونمون کامپیوتر و اینترنت نقش پر رنگی داره .واقعا سخته
من حس می کنم مقصر منم .من اوایل ازدواج خیلی حساس بودم(می دونم هنوزم هستم)کم طاقت بودم و تحمل رفتارای همسرمو نداشتم.واقعا وقتی به اون موقع ها فکر می کنم ناراحت می شم.با همسرم بد رفتار می کردم. هر چی بر خلاف میلم بود داد می زدم .خود زنی می کردم.طوری که اشک همسرمو در می یوردم.چون موارد مشابه رو اطرافم می دیدم که بعد سالها هنوز مرد نتونسته استقلال پیدا کنه و وابسته خانوادشه به خاطر همین خیلی روم فشار بود چون فکر می کردم یه عمر با یه مرد وابسته چه طور سر خواهم کرد.من واقعا خیلی در عذاب بودم.چون همش از طرف مادرش کنترل می شدم.و چیزی نمی تونستم بگم(رفتارم منفعلانه بود)در عوض همشو سر همسرم خالی می کردم.(رفتار پرخاشگرانه)
اون از دست کارام خسته شده بود.بی نظمی و تنبلیم هم که دیگه مزید بر علت بود.حالا با اینکه من خیلی عوض شدم و رفتارمو اصلاح کردم ولی همسرم نمی تونه عادت نگاه کردن به این فیلم و عکسا رو رها کنه.اینا رو گفتم تا برای بقیه عبرت بشه
RE: انتظارم از شوهرم این نبود 2
سلام رایحه جان
خوشحالم که بالاخره فهمیدی اشکال کارت از کجاست...البته تقصیری هم نداری...سنت کم بوده و تجربه چندان زیادی
نداشتی...پس خودت رو ملامت نکن :46: مهم اینه که زود و به موقع متوجه اشتباهاتت شدی و حالا میخوای درصدد
جبران بر بیای...درست میشه عزیزم
و اما چند نکته دیگه عزیز دلم! نوشتی :
نقل قول:
من خیلی عوض شدم و رفتارمو اصلاح کردم ولی همسرم نمی تونه عادت نگاه کردن به این فیلم و عکسا رو رها کنه
رایحه من الان نزدیک 1 ساله که می شناسمت...خودت انصافا بگو چقدر طول کشید تا تغییرات بطور نسبی کمی در
تو پایدار بشه؟ آیا تونستی مثلا 1 ماهه عوض بشی؟
پس چطور از همسرت انتظار تغییرات دلخواه تو در مدتی کم و اندک رو داری؟ اصلا خودت می تونی 1 ماهه تغییر
کنی؟ کمی منصف باش عزیز من :72:
البته اینها رو به تو نگفتم که بگم حق داره ولی بپذیر که همسرت رو به مرور به این سمت سوق دادی و باید به مرور
زمان و با صبر و حوصله فراوان جبران مافات کنی و همسرت رو با عشق و آرامش به یک زندگی مطلوب برگردونی!
مطمئن باش اون این تغییرات در تو رو داره می بینه اما زمان میخواد تا باور کنه و براش تثبیت بشه و از طرفی طول
می کشه تا تلخی های گذشته رو فراموش کنه اما مطمئن باش صبرت به ثمر میرسه ان شالا و همسرت به ترک
کامل این عادت میرسه گلم...میگی سخته جایگزین دادن؟ داری اینو به من می گی که کارم با اینترنت و کامپیوتره؟
انقدر از نت و کامپیوتر خسته و زده میشم که میرم خونه فقط دوست دارم یا کتاب بخونم یا هر فعالیت اجتماعی یا
تفریحی که از بار خستگیهام کاهش پیدا کنه...پس میتونی بهش جایگزین بدی! سخته اما شدنیه! این دیگه هنر
توست ناخدا رایحه که کشتی زندگیت رو رو به جلو برونی!
آره درست شنیدی ناخدا (کاپیتان رایحه) رو! زندگی همه ما مثل یک دریای پر جوش و خروشه و ما ناخدای اون
کشتی! دریا گاهی طوفانی میشه ، گاهی آرامه و گاهی در جوش و خروش! ناخدای خوب کسیه که انقدر مهارت
داشته باشه که با توکل به خدا تو هر شرایطی سکان کشتی رو حفظ کنه و کشتی رو به جلو ببره و از زیبایی های
دریای زندگی در عین حال لذت ببره :)
رایحه زندگی مشترک تو اتفاقا به جای خوب داستان رسیده گلم...تو با همسرت کشتی زندگی مشترک رو هل
دادین وسط دریا و از گل درآوردینش...این رو عشق و علاقه روز افزونتون به همدیگه داره نشون میده! تغییرات مثبت
تو داره نشون میده...فقط الان یکم دریا متلاطم شده! ناخدای با تدبیر به مسافرای کشتی با چند تا تلاطم که به
مسافراش نمیگه بپرید تو آب! میگه؟ یکم بادبان ها رو تنظیم می کنه و سکان رو پر قدرت تر هدایت می کنه!
ممکنه کمی خسته بشی اما این خستگی ارزش حفظ زندگی قشنگ و زیبات رو داره رایحه جان :46:
ضمنا هی نگو همسرم نمیتونه ترک عادت کنه! تو که تکنولوژی فکر میدونی دیگه چرا؟ ناخودآگاهت میشنوه ها!
بگو انشالا به مرور زمان و با کمک من و همت خودش و لطف خدا ترک عادت می کنه :)
رایحه جان فقط یادت باشه تحت فشار نذاریش چون فشار و محدودیت و باید و نباید دوباره ذهن رو به هیجان های
کاذب برای فرار از مسائل سوق میده....
ضمنا تو به هیچ عنوان آینه عبرت نیستی خانوم گل...انقدر به خودت سخت نگیر عزیز دلم...خودت و همسرت رو
ببخش و همیشه زندگی خودت رو اولویت اول اول اول قرار بده
برات دعا می کنم گلم...راستی خانوم حلول ماه رجب ، ماه خداوند مهربان ، بر شما مبارک باشه :72:
:72: