اگه قرار باشه (خدایی نکرده ، زبونم لال) فردا تصادف کنی و از این دنیا بری و بهت بگن که اجازه داری فقط از یک نفر حلالیت بگیری اولین کسی که سراغش می ری کیه و چرا اول به سراغ اون می ری؟
نمایش نسخه قابل چاپ
اگه قرار باشه (خدایی نکرده ، زبونم لال) فردا تصادف کنی و از این دنیا بری و بهت بگن که اجازه داری فقط از یک نفر حلالیت بگیری اولین کسی که سراغش می ری کیه و چرا اول به سراغ اون می ری؟
من که از خودم حلالیت می خوام اخه بیشتر از اینکه فکر خودم باشم به فکر دیگرون بودم و تا تونستم خودمو آزار دادم.
آتناي گل درست گفتي
معمولا ما آدمها بيشتر از همه خودمون رو اذيت كرديم
من هم مثل تو ولي نمي دونم چه جوري از خودم حلاليت بطلبم
سلام
من خيلي ها رو اذيت كردم اگه بخوام ليست كنم خيلي طولاني ميشه ولي اگه بخوام حلاليت بطلبم اول از همه از مادرم حلاليت مي طلبم بعد سايرين
حالا نمیشه از دو نفر؟
من اول از بابام
بعد از مامانم
آخه خیلی اذیتشون کردم :54:
سعي مي كنم كسي رو با كارها و رفتارم رنجش ندهم ولي اگه متوجه شدم كه كسي از من ناراحته همون موقع از دلش در مي يارم طوري كه ديگه از من ناراحت نباشه
سلام
سوال سختیه
من فکر میکنم از خدا
سلام
منم از مادرم طلب بخشش میکردم:72:
من بچگی هام خیلی ها رو اذیت کردم الان یاد کارام می افتم شرمنده میشم:( اما اصلا نمی دونم اونا کجان که بخوام برم ازشون حلالیت بطلبم.
فکر کنم مامانم:203:
از هیچ کس.زیرا اگر آزاری هم در کار بوده به دلیل تربیت نادرست انسانها و شرایط اجتماعی و مشکلات بوده است.چه بسا آنهایی که طرف آزار ما بوده اند،خودشان ما را و دیگران بسیار آزار داده اند.
و البته گفتن چنین سخنانی که اگر یک روز زنده باشی یا اگر قرار باشد،فردا تصادف کنی یا . . . . کاملاً نادرست و از پایه بی اساس است و هیچگونه کاردکردی ندارند.
دستاویز قرار دادن مقوله ای بنام *مرگ* برای درانداختن بحث یا پرسش یا اندیشه ای نقض غرض نادرست است.چرا همواره با استفاده ازحربه *ترس* می خواهید مثلاً درس اخلاق بدهید؟؟!!!اینگونه سخنها(حتی اگر از سوی خود من بوده باشد) جهل افکنی و نوعی اجبار به اخلاق است و اثری آنی دارد و نه همیشگی.
بیایید از زندگی سخن بگوییم،از زیبایی از شادی و سبزی و خرمی.گذشته ها گذشته است و آینده هم که هنوز نیامده است،پس *حال* را دریابیم و در اکنون خود زیست کنیم.
گرد آفرید عزیز شاید حرف شما درست باشه و دستاویز قرار دادن مقوله ای به نام مرگ برای درانداختن بحث نادرست باشه
اما مگه می شه از این حقیقت فرار کرد
همه ما یه روزی می میریم حالا چه تصادف کنیم چه سکته کنیم چه همین جوری که داریم راه می ریم بیافتیم و بمیریم نوع مردن فرق نمی کنه مهم اینه که همه می میریم و شما نمی تونین انکار کنین که یه روزی می میرین
توی این پست شما رو یاد مرگ انداختیم مگه خدا توی قرآن نمی گه که مرگ را بسیار یاد کنید.
مگه خدا نمی گه که مرگ از رگ گردن به انسان نزدیک تره
واقعا از شما بعیده که بخواین مرگ را اینحوری نادیده بگیرین
ما توی این پست عنوان کردیم که اگه قرار باشه فردا بمیرین از کی حلالیت می گیرین .
شما می تونستین نظر ندین .
واقعا توی این تالار به جز توهین به همدیگه هیچی نمی بینم.
راستی یادم رفت بگم که خودم می رم سراغ کی .
اولین کسی که می رم سراغش مامانمه چون خیلی اذیتش کردم و اون هم هیچی نگفت خدایا منو به خاطر اینکه اینقدر اذیتش کردم ببخش .
دومین کسی که می رم سراغش استاد زبان تخصصی امه که اینقدر اذیتش کردم که فکر نمی کنم یه پسر اینقدر استادش رو اذیت کنه .
وقتی پشیمون شدم که دیگه پیداش نکردم امیدوارم که منو ببخشه .
سلام
دوست عزیز ، jahangard دوست داشتنی ،
پیرو حرف های دوست دوست داشتنی ام ، گردآفرید ؛ بهتر نیست از زندگی سخن بگوییم .
گرد آفرید فقط یک کم زیاد رک حرف میزنه .
شما نباید زود ناراحت بشید .
طرف داری نمیکنم اما بهتر است ، شکیبایی کنید .
چون من نمیخواهم توی این لیستی که با حرف های شما نوشتم ، نام کسی دیگر را وارد کنم .
جهانگرد جان؛اگر به فرض محال مرگ نبود، آن وقت چه؟؟!از طرفی چرا وقتی یک حرف حساب می شنوید،زودی می چسبید به متون دینی و مثلاً من را می خواهید خراب کنید؟؟؟یا اینکه بگویید من توهین می کنم!!چه توهینی!!؟این دقیقاً کاری است که شما دارید با زدن تهمت به بنده انجام می دهید،پس نخست باید اگر مسلمانید از خود من حلالیت بخواهید.
اکنون این پرسش رخ می نماید که:آیا ترس از مرگ بهانه خوبی *برای خوب بودن* است؟اصلاً خیلیها از مرگ نمی ترسند و خیلی از ستمکاران و جانیان هم که از مرگ خبر دارند؛پس چرا جهان گلستان نمی شود؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بازهم می گویم،بیایید از زندگی و اندیشه درست و زیبایی سخن بگویییم؛با نیستی نمی توان *هستی* و *زیبایی* پدید آورد.بیایید زندگی کنیم،کیف کنیم از این زندگی،از شادی،از مهربانی و از درک متقابل.
یعنی چه که شمشیر داملوکسی بنام *مرگ* را چون چماق برای تزریق اخلاق و کار خوب به مردم،بالای سرشان قرار دهیم؟؟!!!این اخلاق نیک،پشیمانی و به قول شما حلالیت پشیزی ارزش ندارند و البته موقتی هستند.
اکنون باز بدوید و بگویید که من توهین می کنم یا چه و چه هستم!!!
گرد آفرید جان ، شما زیاد دارین سخت می گیرین من فکر نمی کنم ایجاد یه تاپیک توی این تالار ارزش این رو داشته باشه که بخواهیم اینجوری به جون هم می افتیم می شه به من بگین چه حوری می شه این تاپیک رو حذف کرد تا این هم بحث و جدل تموم بشه
این رو هم می دونم که توی زندگی باید به موضوعات قشنگ فکر کرد شاید مرگ از نظر ما واژه قشنگی نباشه اما واقعا دیدگاه زشتی هم نیست که بخواهیم دور اون رو خط بکشیم و نخواییم به اون فکر کنیم
به هر حال گرد آفرید جان من از شما معذرت می خوام و از شما حلالیت می خوام چون نمی دونم تا فردا زنده می مونم یا نه منظور بدی نداشتم من هم مثل شما خیلی رک هستم .
راستی دوستان واسم دعا کنین فردا امتحاناتم شروع می شه اولین امتحانم زبان تخصصیه همون که استادش رو تا اونجایی که تونستم اذیت کردم می ترسم نفرین استاد منو بگیره و این درس رو بیفتم یا از سر لجبازی هم که شده منو با 75/9 بندازه
خیلی واسم دعا کنین.
jahangard بهترين راه اينكه مواظب باشي اين درس رو نيوفتي!!!!! كه مطمئنا استاد با خاطره اي كه از شما تو ذهنش هست و مخصوصا اگه بيش از حد هم اذيتش كرده باشي ديگه بايد قيد كمك كردن حتي در حد يكصدم رو هم بزني !!!
پس خوب درست رو بخون كه در غير اين صورت حسابي بايد منت استادت رو بكشي يا اگه هم نمي توني از اين راه وارد بشي مجبوري ترم آينده بگيري اما اميدوارم با كمك خدا و تلاش خودت نمره قابل قبولي تو اين درس بگيري ... ولي انشاءالله بعد از قبولي حتما از استادت حلاليت بطلب البته اساتيد اينقدر بزرگوار هستند كه اين چيزا تو ذهنشون نمي مونه ولي معذرت خواهي هم بزرگي و شخصيت والاي خودتون رو مي رسونه و خستگي ايشون رو رفع مي كنه
من هم باعث آزار خیلی ها شدم ولی می دونم همش از سر نادونی و بچگی بوده
امیدوارم اینقدر بزرگوار باشند که منو ببخشند.
سلام
منم اگه بخوام حلالیت بطلبم خیلی ها هستند ولی از محمد رفیقم می خوام منو ببخشه
خیلی اذیتش کردم ولی باز هم با هم دوستیم
اگر به حساب تعریف از خودم یا خودخواهی نزارید تا حالا آزارم به یک مورچه هم نرسیده سعی کردم با همه مهربون باشم و همه رو دوست داشته باشم از نظر من همه آدما خوبند اگر اینکه خلافش ثابت بشه هر کسی هم که منو اذیت کرده به دل نگرفتم و یادم نمونده . شاید مادرمو با لوس بازیای دوران کودکیم خیلی اذیت کرده باشم
پدر و مادرم
من از بابام .آخه با اینکه حتی تا حالا یکبار دل منو نشکسته و رومو زمین ننداخته من همیشه واسه کارایی که ازم خواسته الا و بلا آوردم و همیشه هم اذیتش میکنم .اما میدونم که بازم ازم راضیه(چون پدره و روحشو قلبشو و دلش بزرگه).و فقط میتونم از این به بعد واسش پسر خوبی باشم.ایشاا...
منم ازمامانم حلالیت می طلبم.
چون خودم می دونم که چه کارا که من با مامانم نکردم.
من مادرم باید از من حلالیت بطلبه چون وقتی من یه دختر بچه 4 پنج ساله وتپل بودم لباسای کم پوشش تنم میکرد وپسر همسایمون که دو سال از من بزرگتر بود دائما بازوهامو گاز میگرفت.من بدبخت همیشه بازوهام کبود بود وجای دوندونای اون پسره رو بازوم حک شده بود
من مادرمو مقصر میدونم چون اون باید لباس مناسب تنم میکرد تا اون گازم نگیره