چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
سلام دوستان عزیزم ..امیدوارم که حال همتون خوب خوب باشه ...
یه مسئله ای برای خواهرم پیش آمده که نیاز دارد شما کمک کنید ..
( مشکل رو از زبان خواهرم می نویسم )
اگر یکی از افر اد خانواده(عروس) در کارهای منزل به هیچ عنوان کمک نکند و فقط در کنار همسرش باشد و فقط و فقط بخواهد که با همسرش گفتگو داشته باشد و طوری رفتار کند که کسی نتواند با او ارتباط صمیمانه ای برقرار کند باید در قبال این افراد چگونه رفتار کنیم ؟
( و وقتی با او صحبت نمی کنیم( به خاطر اینکه مزاحم او با گفتگوی همسرش نشویم) ناراحت است از اینکه با او صحبت نمی کنیم در حالی که اصلا نمیشه صحبت کرد چون او فقط همسرش را مخاطب قرار می دهد ....
از طرفی هم وقتی هم که از او در کارها کمک می خواهیم خودش را به کوچه علی چپ می زند که نمی شنود..
و اگر هم دوباه صدایش کنیم کمک بخواهیم یا بیاید در جمع ما ( اگر جمع زنانه و مردانه جدا باشد در خانواده) ناراحت می شود و اگر هم با او کاری نداشته باشیم بازهم اظهار ناراحتی می کند و هر طور که با او رفتار می کنیم همیشه گله مند است و تنش به وجود می آورد در هر صورت باید چگونه با او صحبت کنیم تا ناراحتی ایجاد نشود چون به هر حال در جمع خانواده ها بیشتر هدف دور هم بودن و خوش و بش کردن است ؟
ولی متاسفانه با روش ما نمی شود با این خانوم رابطه برقرار کرد لطفا شما بگویید که چه روشی را پیش بگیریم ..
پیشاپیش از راهنمایی هایتان متشکرم :72:
موفق باشید .
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
سلام
من صرفا نظرم رو در مورد این مساله و با توجه به چند تجربه بیان می کنم. امیدوارم بتونه کمکی بکنه.
معمولا وقتی یه عضو جدیدی وارد یه خانواده میشه، مهمترین چیزی که باعث بوجود آمدن تنش های اینچنینی می شه اختلاف فرهنگیه.
اختلاف فرهنگ همین مسائل به ظاهر پیش پا افتاده مثل همکاری مهمان و میزبان تو امور خونه، جدا بودن خانمها و آقایان هنگام مهمونی، نوع و آداب صحبت کردن و نشست و برخاست و .... می باشذ.
بذارید چندتا مثال بزنم؛
- فرضا در خانواده ما رسم است که وقتی مهمان به منزل می آید، دست به سیاه و سفید نمی زند. بعد از صرف غذا صاحبخانه و احیانا یکی دونفر نزدیک همه ظرف و ظروف سفره را به گوشه ای از اشپزخانه که صاحبخانه درنظر گرفته انتقال می دهند و بلافاصله صاحبخانه به جمع مهمانها می پیوندد که احساس ناراحتی و معذب بودن نکنند. شستشوی ظروف و ... برای بعد از رفتن مهمانهاست. با این هدف که مهمان این یک روز را فارغ از کارهای روزانه منزل باشد و هم استراحتی کرده باشد و هم دور هم ساعاتی خوش باشند.
ولی بین اقوام همسرم این رسم نیست و مهمان و صاحبخانه از درست کردن غذا تا شستن ظروف و ... باهم مشارکت دارند.
-یا در مورد زمینه های صحبتی؛ افراد با توجه به مشغله هایشان، علاقه مندیهاشان و محیطهایی که در آن هستند، حرفهایی برای گفتن دارند.
مثلا خواهر شوهر و چندتا از اقوامشان با اینکه سن و سالی ندارند خیلی علاقه مند آرایش و لوازم آن و نحوه آرایش و ... هستند ولی من کل لوازم آرایش که استفاده کردم کرم پودر، ریمل و رژلب هست. خوب وقتی دور هم هستند راجع به این موضوعات صحبت می کنند. خوب من هیچ سر رشته ای ندارم و ساکت هستم.
حالا اگه من بخواهم صحبت کنم در مورد دانشگاه، کار، اتومبیل و ... خوب آنها دوست ندارند و ساکت می شوند.
می بینید زمینه مشترک نیست که گاهی هم کلامی پیش نمی آید.
یا ...
خلاصه قصدم این بود که گاهی اوقات باید راحت گرفت و آدمها را به حال خودشان گذاشت تا کم کم جایگاهشان را پیدا کنند.
اگر هدف از مهمانی و دورهم جمع شدن، خوش بودن همگی افراد شرکت کننده است، پس یه میزبان خوب باید زمینه ای رو فراهم کنه که همه مهمانها احساس راحتی کنند.
اگر این عروس خانم با گفتگو با شوهرش راحت تر است، می شود مبنا را بر این گذاشت که روزهای عادی فرصت هم کلامی با شوهرش را پیدا نمی کند.
البته باید مراقب باشیم که اگر ما از این موضوع یا موضوعات اینچنینی ناراحت می شویم در ظاهر و رفتارمان نشان ندهیم.
حتما که نباید همه به یک فرم عمل کنند. و با هیچ اداب گفتگویی نمی توان فردی را مجبور کرد که فرهنگی را که از بچگی با آن تربیت شده و جزئی از وجودش شده را تغییر دهد.
البته می بایست که بتوانیم دیگران را درک کنیم و به آنها احترام بگذاریم.
مطلبی به اسم هوش فرهنگی وجود دارد. عقیده من اینست که هرکس که دوست دارد با همگان ارتباط برقرار کند، باید این موضوع را مورد مطالعه قرار دهد.
در انتها باید دیگران را همانگونه که هستند پذیرفت و یک میزبان خوب باید شرایطی را فراهم کند که به همه مهمانها خوش بگذرد.
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
ممنونم بلو اسکای عزیز
صحبتهایی که کردید بسیار گرانقدر می باشد و بنده هم قبول دارم که نسبت به مهمان اجازه بدهیم او هر طور که راحت است رفتار کند ..
ولی مشکل ما این است که این خانوم به عنوان مهمان حاضر نیست و خودش را جزئی از ما می داند که ما هم او را قبول داریم و به نظرات و پیشنهاداتش احترام می گذاریم ..
ولی سوال من است که وقتی یک روز کامل رو بخواهیم کنار هم باشیم به هر حال لازم است که بعضی مواقع در آشپزخانه مشغول به کار باشیم و مثلا اماده کردن ظرف و ظروف و تهیه سالادها و بعد سفره پهن کردن و جمع کردن که این عروس خانوم نیازی نمی بیند که کمکی کند و ما هم نسبت به این مساله سخت نمی گیریم و اجازه دادیم که راحت باشد...
ولی مشکل ما این است که او از اینکه تنها باشد برای چند لحظه که ما مشغول جمع و جور یا اماده کردن هستیم به شدت ناراحت می شود انتظار دارد که کنار او بنشینیم و دست به سیاه و سفید نزنیم ..به هر حال درست نیست وقتی که همگی جمع هستیم فقط مادر خانه مشغول به کار باشد ...
و از همه بدتر اینکه وقتی هم کارهایمان تمام می شود و پیش او می آییم و کنارش به گفتگو مشغول می شویم سعی می کند با ما صحبت نکند و همسرش را مخاطب قرار می دهد که ما از اینکه با همسرش صحبت می کند ناراحت نیستیم و فقط می دانیم که او با این رفتار فقط اعتراض می کند که چرا مرا تنها گذاشتید ؟
به نظر شما بهتر نیست که پیش ما بیاید و اگر هم نمی خواهد کاری بکند حداقل پیش ما باشد و در گفتگوی ما مشارکت داشته باشد تا لااقل تنهایی را احساس نکند ؟
اگر درسته پیشنهادی می خواهیم که به او طوری بگوییم که ناراحت نشود ...
چون ما این را می دانیم که عروسی که تازه ازدواج کرده حساسیتهایی را در اول زندگی دارد مخصوصا نسبت به خانواده همسر. به خاطر همین سعیمان براین است که از اوایل زندگیش نسبت به خانواده همسرش خاطرات بدی نداشته باشد ...
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
چشمک عزیز منم می خواستم همین پیشنهاد رو بدم که خودت گفتی.به نظرم وقتی میخواین برین برای ظرف شستن بهش بگو عروس عزیز اگه دوست داری می خوای شما هم بیا پیش ما که تنها نباشی ولی به عنوان تازه عروس اجازه نداری دست به سیاه و سفید بزنی(با لحن شوخی) .فقط بیا پیشمون که تو این فرصت کوتاهی که پیش هم هستیم بیشتر با هم صحبت کنیم و آشنا بشیم.
شاید هم چون تازه وارد جمع شما شده یک وقت احساس کنه که غریب افتاده و شاید شما بخواین صحبتی کنید که اون نفهمه .پس با گفتن این جمله راحت میاد پیشتون .
در ضمن چه جاری خوبی هستید شما :311:
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
نقل قول:
سعی می کند با ما صحبت نکند و همسرش را مخاطب قرار می دهد که ما از اینکه با همسرش صحبت می کند ناراحت نیستیم و فقط می دانیم که او با این رفتار فقط اعتراض می کند که چرا مرا تنها گذاشتید ؟
اسم این همان است که می گوییم؛ "ذهن خوانی" و "قضاوت کردن".
بنظرم شما فقط فرض کنید که علاقه مندیهای او در جمع فقط با شوهرش مشترک است. نسبت به این موضوع حساسیت نداشته باشید.
هنگام رفتن به آشپزخانه یک صندلی بگذارید و فقط صدایش کنید که اگر دوست دارد بیاید و بنشیند تا هنگام کار هم باهم صحبت کنید. اگر نیامد هم راحتش بگذارید. مطمئن باشید بعد ازاینکه میان شما احساس راحتی کرد، کم کم خودش پیشنهاد خواهد داد که کاری را انجام دهد.
گفتید عروس تازه وارد هست. پس کمی صبور باشید و وقتی با شوهرش صحبت می کند، گوش کنید که راجع به چه مسائلی صحبت می کند، تا علاقه مندیهایش را بشناسید و شما هم وارد صحبت آنها شوید شما هم مودبانه شوهرش را خطاب قرار دهید، خودش وارد بحث خواهد شد.
فقط سعی کنید جبهه گیری نکنید، اصلا به این موضوع حساسیت نشان ندهید و به مرور که از علاقه مندیهایش صحبت کردید و بینتان فقط دعوتش کردید، با شما احساس راحتی خواهد کرد.
اگر هم بعد گذشت زمان، رویه اش تغییر نکرد خوب همینطور قبولش کنید، شما هم که به منزلش رفتید در کارهای او کمک نکنید.
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
ممنون دوستان عزیز
تمنای عزیز از پیشنهادتون متشکرم به هر حال سعی ما این است که به همگی ما در این خانواده خوش بگذرد و کمتر در گیر چالشها شویم تا ذهنی آسوده داشته باشیم
...........
بلو اسکای عزیز اینکه گفتید ذهن خوانیه نکته بسیار مهمی بود که حتما نسبت به این مسئله این موضوع را گوشزد می کنم ...
الان به مدت یکسال است که عروس این خانواده شده و هنوز در همان حساسیتهای خودش می باشد که ما همچنان به او فرصتهارا دادیم که زمان خودش حل این موضوع باشد و حساسیتها را کند.
چون خودم متاهلم و خوب می دانم که عروس تقریبا دو سال طول می کشد تا خودش را با خانواده همسرش وفق بدهد
و نگرانیه ما هم این بود ناراحتی ها کاسته شود ..
سعی می کنیم تا حساسیت هایی رو بوجود نیاوریم تا علاوه براینکه او آشفته نشود بلکه فرهنگ و مرسومات این خانواده به هم نریزد تا باعث ایجاد ناراحتی هایی در دیگر اعضا هم نشود ...
بارها خواهر شوهرهای او اعتراض کردند که چرا خودش را با ما یکی نمی کند ولی باور بفرمایید که بارها به انها گوشزد کرده ام که صبر را پیشه کنند و به این زودی نتیجه گیری نکنند ..
دوباره منتظر پیشنهادات هستم ..ممنون:72:
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
سلام چشمک جان
من وقت نکردم نظر بقیه رو بخونم خانومی
<strike> اما به نظر من این خانوم اجتماعی نیست و با هیچکس جز همسرش نمیتونه رابطه برقرار کنه
این خانوم ضعف در براقراری رابطه داره و منزویه</strike>
ویرایش : فرشته مهربان >>> چنین برچسبهای صریح و تندی آنهم تنها با اطلاعاتی اندک و از طریق فضای مجازی در مورد فرد غایب اصلاً درست نیست و با اصول مشاوره همخوانی ندارد . لطفاً همانطور که مراجع خواسته است در خصوص رفتار مناسب برای خود مراجع راهنمایی داشته باشید
به نظرم همون رفتار عادی رو داشته باشید و زیاد روی مسئله این خانوم وناراحتیش زوم نکنید
بالاخره خودش یه روزی از این پیله بیرون میاد
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
چه اصراری دارید که یکی دیگه را به زور به جمع خودتون بکشید و شاد کنید.
تا جایی که من دیدم مدیر همدردی می گن که تو زندگی دیگران دخالت نکنید و توی مشاوره ها هم فقط به کسی که خودش اومده برای مشاوره کمک می شه و کسی که نیست یا نمی خواد مشاوره بگیره، به زور نمی شه کمکش کرد. دخالت در زندگی دیگران هم ممنوعه.
پس عروس خانم را به حال خودش بگذارید و زندگیتون را بکنید. حوصله دردسر دارید ؟!
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
سلام چشمک جان
من هم چنین جاری دارم. الان 2 سال از عقدشون میگذره ولی همونطوریه. گاهی چند هفته خونه مادر شوهرم می مونه ولی مثل مهمانها رفتار میکنه (کار نمیکنه فقط با شوهرش صحبت میکنه و ...)
به نظرم فقط وقتی قضیه حل میشه که عروسی کنه و بقیه برن خونش و دست به سیاه و سفید نزنن. الان نمیدونه مهمانداری اونم چند روز پشت هم چقدر سخته ولی وقتی بفهمه تو رفتاراش تجدید نظر می کنه. من در حال حاضر سعی میکنم زیاد باهاش صمیمی نشم. اگه بخواد شروع به گله از فامیل همسرم کنه با اینکه خودم هم دلم پره اصلا باهاش هم کلام نمیشم. به جای فاصله ای که ازم میگیره من هم فاصله میگیرم. به جاش با اون یکی جاریم خیلی صمیمی و مثل خواهر هستم. به نظرم فعلا تا نرفتن سر زندگیشون و سختی مهمانداری رو درک نکنه راه دیگه ای نداره. البته در مورد شما نمیدونم اگه جاریتون عروسی کرده خوب این راه حل رو امتحان کنید...
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
مریم جان ممنون که نظرت رو نوشتی ولی فکر نمی کنم ادمی باشه که اجتماعی نباشه چوون دوست داره همه دورو برش باشند ولی کار نکنند و هر وقت اون اونجاست همه فقط بشینند پیشش و باهم حرف بزنند اگه کسی کاری بکنه ناراحت میشه ...اخه اگه به اندازه یه وعده بیاد و بره که مشکلی نداره آدم نهایتش بعد از اینکه رفت کارهاش رو می کنه ولی نمیشه که یک روز کامل ادم هیچ کاری نکنه ....
پیدا جان ممنون از پیشنهادت ما هم اصراری نداریم که به جمع ما بیاد و شاد باشه ما ناراحتیم ار ناراحتیه اون و حرف مدیر هم بسی جای تامل دارد که من خودم هم قبول دارم که نباید دخالت بشه ولی ما اینجا دنبال راه حل برای خودمون می گردیم نه برای اون ..عروس خانوم می تونه هر جوری که دوست داره شادی کنه ولی نه اینکه با ناراحتیش مارو هم ناراحت کنه بازم می گم ما به دنبال راه حل برای خودمونیم نه عروس خانوم ....:46:
نگین جان از شما هم متشکرم .. این عروس خانوم الان یکساله که رفته خونه خودش و در واقع 6 ماه هم نامزد بووده یعنی در کل یکسال و شش ماهه ...ولی ما قصدمون این بود که اون رو حساس نکنیم و ناراحتیش رو بیشتر نکنیم
به نظرتون خوبه اگه به ناراحتیهاش اهمیتی ندیم و کار خودمون رو بکنیم و اجازه بدیم خودش رو با گذشت زمان با ما وفق بده اخه اگه زیاد هم به ناراحتیهاش اهمیت بدیم احتمال اینکه اوضاع بدتر هم بشه زیاده ؟
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
چشمک جان سلام بازم
این خانوم توقعات بیجایی دارن !
<strike>عجیبه برام از کسی که انقدر مطمئنه که رشد عقلی کرده و ازدواج کرده این رفتار نادرست و بچه گانه</strike>
ویرایش : فرشته مهربان
چشمک جان به هر خواسته ای نباید تن داد
مثلا بچه ای رو در نظر بگیر که عادت کرده هر بار جیغ میزنه مادرش اسباب بازی مورد نظرشو میده بهش
این مادر باید بفهمهکه بچه اش رو باید اگاه کنه.چه جوری؟چند بار که گریه کرد و جیغ زد محل نذاره تا این عادت بد از سرش بیفته
شاید یکی دوبار اول برای اون بچه سخت باشه..گریه کنه ..موهاشو بکشه...به خودش آسیب بزنه اما کم کم میفهمه که اگر من رفتارم رو عوض کنم مادرم هم برخوردش بهتر میشه
شما هم بذارید این عادت و توقع نا به جا از سر اون خانوم بیفته
رهاش کنید به حال خودش
انسان یه موجود اجتماعیه.کم کم اگر ببینه داره طرد میشه خودش قدم میذاره
ضمنا با پر و بال دادن به این عادت غلط این موضوع رو براش جا ننندازین
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
مریم جان واقعا متاسف شدم از نگاه و برداشتتان در این مورد بخصوص!
خواهش می کنم قدری راجع به پرسنالیتی افراد مطالعه کنید، ویژگی افراد درون گرا و برون گرا را بیشتر مورد بررسی قرار دهید.
هرگز ما نخواهیم توانست از فردی درون گرا، یک برون گرا بسازیم و برعکس. صرفا با تحت فشار قرار دادن فردی با این منظور، هویت و عزت نفس او را ازش خواهید گرفت. اگر جمعی با خصوصیات رفتاری مشابه به دور هم جمع شده اند، فقط باید شاکر خدا باشند که در چنین جمعی هستند. و بدانند فرد غیر مشابه آنها به اندازه کافی خودش در عذاب است و چقدر دوست داشت افراد پیرامونش مثل خودش بودند.
دیروز تاپیک خانم مطلقه ای را می خواندم که به جهت نوع پرسنالیته اش که برون گرا و شاد و با شور و هیجان بود و بخاطر سرکوب این خصیصه اش در محیط بیرون بخاطر عدم سوء استفاده ، چقدر در عذاب بود و حتی به فکر ازدواج اجباری برای رهایی از این حالت بود. حالا اگر این خانم ذاتا درون گرا و ساکت بود، هرگز به چنین مشکلی نمی رسید.
اگر به دنبال مقصری باشیم، شاید همسر و مادر شوهر و خواهر شوهران او هستند که با شناخت از خصوصیات افراد خانواده و اقوام، فردی متفاوت را وارد جمعشان کرده اند.
یادمان باشد که؛
اولا هرکس متفاوت از ما باشد، بد نیست و ما الزاما خوب نیستیم.
ثانیا غیر از خودمان هیچ کس را نمی توانیم تغییر دهیم.
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
ممنون بلو اسکای عزیز
من هم مخالف این هستم که این خانوم جمع پسند نیست و قبول دارم که ایشان تا زمانی که خودش برای خودش قوانینی را در خانواده همسرش ایجاد کند زمان می برد ..
من احساس می کنم که این خانم الان بیشتر تماشگر است تا یک کارگردان !
و به دنبال ایجاد یکسری قوانین برای خودش ....
درسته که ایشان به جمع ما امده و ما او را پذیرفتیم ولی دلیلی نمی بینم چون او با ما همگام نیست اورا غیر اجتماعی بدانیم و بگوییم که اداب معاشرت بلد نیست و به این مسئله هم واقفم که با اینکه یکسری حساسیتهای بی مورد دارد وولی این را گذاشته ایم به حساب اینکه تازه عروسه و نمی دونه با فرهنگ خانواده جدیدش چجوری باید رفتار کنه ...
مثلا وقتی می خواهیم بریم خونشون یعنی خانواده تصمیم می گیره که بره خونه این عروس خانوم ایشون اعلام می کنه که همه با هم نیان من نمی تونم مثل شما پذیرایی کنم که خانواده قبول کردند تا براش زحمتی به وجود نیاد چون این خانواده سعی می کنند تمام مهمانی ها را به خانه فرزندان همه باهم بروند ولی از وقتی عروس خانوم گفته نمی تونه پذیرایی کنه خوب اینا پذیرفتند و هر کسی به تنهایی با خانواده خودش به منزل ایشان می رود ..
پس اگر نمی تونست ارتباط برقرار کنه حتما می گفت هیشکی خونمون نیاد نه اینکه بیایید ولی جا جدا بیایید تا بهتر پذیرایی کنم ...
ما اصلا کاری به نظرات او نداریم ...
فقط ناراحتی هایی که دارد و اینکه کار نمی کند و از بقیه هم این انتظار را دارد بقیه را اذیت می کند ..
به نظر شما بهتر نیست که در این مورد با همان زبان منطقی گفتگویی داشته باشند تا بداند که نباید ناراحت شود تا بتواند راحتتر برخورد کند و ایجاد حساسیت بیش اندازه نشود ..؟؟ اینکه او هم می تواند هر جور که دوست دارد و با هر سلیقه ای که راحت است کار کند و کسی نیست که از کارهای او ایراد بگیرد و بهتره که او هم هر جور که راحته رفتار کنه چون اینجا بقیه راحتند از اینکه کار کنند و بعدش باهم بازی کنند و گفتگو کنند .....
بلو اسکای عزیز به نظر شما چی ؟
دوستان دیگر هم نظر بدهند.......:72:
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
چشمک عزیز
شاید شما هم خیلی به این بنده خدا گیر میدید و بیشتر باعث معذب شدنش میشید؟
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
نه مریم جون گیر دادنه اینها زیاد نیست بلکه خودش می گه اینجوری دوست داره و دوست نداره وقتی هست همه مشغول به کار شوند و باز هم میگم ما اصلا کاری نداریم که اون چی دوست داره و چی دوست نداره مهم اینه که حداقل از دست بقیه ناراحت نباشه و حداقل همانطور که اجازه می دیم اون راحت باشه پس نیاز هست ما هم راحت باشیم .
حرف شما هم متینه که کسی که می خواد ازدواج کنه بهتره که راهای نفوذ به دل خانواده همسرش رو یاد بگیره ولی خوب اینها هم به او زمان دادند ..
ولی بارها از انها شنیدم که نکنه این زمان دادنها کار رو خرابتر کنه و بهتر باشه اعتراض کنند اونم به زبون منطق!
ایا درسته که بهش بگند یا نه؟
ولی خوب اگر شخصیت او را در نظر بگیریم ایشان بیشتر برون گرا بوده تا درونگرا!
وولی یکمی هم کمبود اعتماد بنفس را در او مشاهده می کنیم چون (شاید باز هم ذهن خوانی کنیم) احساس می کنیم در جمع نمی تواند کار کند و شاید احساس می کند بقیه بهتر از اوکار می کنند ..
از لحاظ دردسرزایی هم باید بگویم که حتما دردسر های خودش رو داشته چون بقیه افراد را مورد حسایت قرار داه و با برو نگرایی انها را دچار تردید و تعارض قرار داده ....
خانواده همسر ایشان بسیار درونگرا هستند .......ولی به دنبال راهی هستند تا او یاد بگیرد بهتر است در خانواده انها ایشان خودش را وفق دهد و کمتر ابراز ناراحتی کند ....
من خودم معتقدم کسی که ازدواج کرده باید فرهنگ خانواده همسرش را هم مد نظر قرار دهد ولی این اعتقاد من هست شاید او به این قضیه معتقد نباشد!!!
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
نقل قول:
فقط ناراحتی هایی که دارد و اینکه کار نمی کند و از بقیه هم این انتظار را دارد بقیه را اذیت می کند ..
به نظر شما بهتر نیست که در این مورد با همان زبان منطقی گفتگویی داشته باشند تا بداند که نباید ناراحت شود تا بتواند راحتتر برخورد کند و ایجاد حساسیت بیش اندازه نشود ..؟؟ اینکه او هم می تواند هر جور که دوست دارد و با هر سلیقه ای که راحت است کار کند و کسی نیست که از کارهای او ایراد بگیرد و بهتره که او هم هر جور که راحته رفتار کنه چون اینجا بقیه راحتند از اینکه کار کنند و بعدش باهم بازی کنند و گفتگو کنند .....
بلو اسکای عزیز به نظر شما چی ؟
بنظر من اگر این خانم محترمانه رفتار می کند و فقط متفاوت است، همانطور که خودتان گفتید:
نقل قول:
او هم می تواند هر جور که دوست دارد و با هر سلیقه ای که راحت است کار کند و کسی نیست که از کارهای او ایراد بگیرد
و در مورد رفتار سایرین در قبال خودشان، اصلا لازم نیست به ناراحتی اش اهمیت دهید و متوجه آن شوید، کار خودتان را انجام دهید. اما احترامش را نگه دارید.
اگر احیانا خودش یا همسرش اظهار ناراحتی کرد، در آنصورت می توانید بگویید که او هم نمی تواند جمع را تغییر دهد. و شما همگی به خواسته های فردی او احترام گذاشتید و در پی تغییرش نبودید. در واقع همان چیزی که خودتان گفتید.
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
چشمک جان
به نظر من توجه بیش از حد به خوشحال کردن دیگران باعث لوس شدن آنها می شود. در رابطه با کار کردن در مهمانی ها شما هم یک روز کامل به منزل آنها بروید و ببینید آن روز هم نظر ایشان بر نشستن همه دور هم و کار نکردن است؟!!!! که قطعا این طور نیست بعد از آن رفتارشان در این زمینه تغییر می کند.
به نظر من وقتی ایشان با شوهرشان صحبت می کنند شما دور هم خوش بگذرانید اگر ایشان هم وارد جمع شما شد با ایشان هم همصحبت شوید بالاخره شرایطی هم پیش می آید که همسر ایشان بیرون کار داشته باشند و نتوانند پیش ایشان بنشینند. اگر اصرار زیادی به صمیمیت زیاد با ایشان دارید گاهی فقط ایشان را به منزل دعوت کنید به مرور حرفهای مشترک پیدا می کنید. چون برقراری ارتباط با یک نفر زیاد سخت نیست ولی صمیمیت با تعداد زیادی افراد که از قبل حرفهای مشترک زیاد دارند کار سختی است.همیشه لازم نیست همه خانواده حاضر باشند...
یکی از جاری های من همیشه گرفته و بد خلق بود چند بار خودمان تنها پیش آمد به خانه آنها رفتیم خیلی برخورد خوبی داشت به مرور زمان متوجه شدم با مادر شوهرم مشکل دارد و در حضور ایشان حوصله صمیمی شدن با هیچ کس را ندارد.
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
نگین جان ممنون از پیشنهادت ...
اگر هم مشکلی باشه ( مثل جاریه شما) از جانب خودشه چون هیشکی با او مشکل نداره وبرعکس همه هم دوستش دارند مخصوصا اینکه تازه عروسه همه بهش ذوق هم می کنند ولی با اخلاقش می زنه توذوق همه ...
ولی به قول بلو اسکای عزیز بگذریم از ذهن خوانی که اون مشکل داره یا نه ..ولی سعی می کنیم که به ناراحتی هایش اهمیت ندیم البته نه به طوری که حساسیتها بالا بگیره و بعد حتما نتیجه را اعلام می کنم...
:46::46::43:
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
چشمک جون ،منم برای اولین بار که به خونه خاله همسرم دعوت شده بودم ،وقتی توی حال نشسته بودم ،بقیه خانم ها رفتن آشپزخونه ،منم مونده بودم برم پیششون یا نه. بعد خواهر شوهرم صدام زد که تمنا بیا پیش ما .خیلی خوشحال شدم و زود رفتم .(البته خونه مادرشوهرم این حرفا رو نداشتم زود خودم اولین نفر میرم و کمک میکنم)
برای همین میگم خودتون یک بار دیگه که این موقعیت پیش اومد بهش پیشنهاد بده که بیاد پیش شما .دیگه تصمیم با خودش که بیاد یا نیاد .اگه نیومد از دفعه بعد هم کاری به کارش نداشته باشید.
RE: چگونگیه رفتار من و خانواده همسرم با عروس دیگرشون
سلام چشمک عزیز
من هم نظرم بر این است که هروقت مشغول کار کردن هستید او را صدا کنید که پیش شما بیاید تا تنها نباشد البته نه اینکه به او با زبان دستوری بگویید فقط می توانید بگویید اگه دوست داری بیا پیشمون با هم باشیم یعنی تصمیم رو بزارید خودش بگیره .
و اینکه با ناراحتیهایش ایجاد یکسری دردسر کرده به نظرم بهتره که اگه باهاش یکی از اعضا صمیمت خاصی داره بهش بگه که از ناراحتیش ناراحت میشیم یعنی نه اینکه به او بگووید چرا کار نمی کنی و به جمع ما نمی ایی و فقط می تونید بهش بگید که عزیزم ما شما را دوست داریم و برای ما مانند دختر خودمان حساب می شوی و از اینکه توی خانواده راحت باشی و براحتی نظرات خودت رو هم بگی ما راحتتر برخورد می کنیم و حتما ملاکهاتون رو که جمع پسند باشه در نظر می گیریم .
اینجوری کم کم نظرات خوودش را بلند اعلام می کنه و با نظرات بقیه هم قابل مقایسه میشه و کم کم جلب اعتماد می کنه و حتی اعتماد بنفس خودش هم زیاد میشه و کم کم اگر نظرات با جمع قابل قبول بود خودش وارد کار میشه و از همه مهتر اینکه در این خانواده راحتتر عمل می کنه ..
البته من هم تایید می کنم که با گذشت زمان همه چی درست می شود و نباید حساسیت نسبت به این مساله زیاد شود یعنی دیگر اعضا در کنار احترام به ایشان کارهای خودشان را هم انجام بدهند .
شما سعی کنید که فعلا با او مثل مهمان رفتار کنید تا کم کم به قول خودتان از تماشگر بودن خارج شود.....یعنی همان گذشت زمان:72: