با همكارم چطور برخورد كنم. هم دلش نشكنه و هم من اذيت نشوم و خجالتش براي من نمونه

سلام

دوستان با يك مسأله جديدي مواجه شدم.
راستش توضيحش يك كمي برام مشكله. اما متأسفانه تنها راه را در كمك از شما دوستان يافتم.
راستش من همكار خانمي دارم كه از خودم خيلي بزرگتره و در اتاق من هست. از نظر سمتي من بالاترم و تقريباً مديرش هستم.

حالا جديداً با مسأله گوارشي مواجه شده و متاسفانه (خيلي ببخشيد، واقعاً معذرت مي خوام) باد معده بيرون مي‌ده، با صدا و بي‌صدا،
بعضي وقت‌ها نشستن توي اتاق برام مشكل مي‌شه....
بعضي وقت‌ها كه خودش سريع مي‌ره بيرون و يك نفر مي‌اد اتاقم خجالت مي‌كشم كه نكنه يه فكر ديگه‌اي كنن.

خلاصه نمي دونم چكار كنم.
يكي دو بار بهش گفتم كه "نمي دونم چرا يك هو از پنجره بوي بدي مي‌اد تو" تا شايد متوجه بشه و اگه بيماري هست (خوشبينانه)خودش را درمان كنه.

بعضي وقت‌ها هم مي‌گم از رئيسمون بخوام تا اتاقش را عوض كنه.

نمي دونم چكار كنم.

شما را به خدا كمك

دوستان

هيچكس هيچي نمي‌گه، به خدا مشكل كوچيكي نيست.

آخه من نمي‌تونم تو اتاق بشينم. كم نيست 8 ساعت

به خدا از مطرح كردن اون خودم هم خجالت كشيدم، حالا حساب كنيد همكارهاي ديگه‌ام بيان اتاق و .....

بعضي وقت‌ها بدجور عصبي مي‌شم. ولي سريع به خودم مسلط مي‌شم آخه به هيچ عنوان نمي‌خوام خجالت بكشه.

چكار كنم

به خدا مي دونم سوالم خارج از عرف ما ايراني‌هاست، اما خوب اين هم يك مشكله ديگه...

لطفاً :325::325:
لطفاً :325:

سلام دوست عزیز
خوب واقعا خیلی سخته، ادم نمی دونه چی بگه ....
ولی فکر می کنم یکسری مقالات درباره این مشکل پیدا کنی و پرینت بگیری و بزاری روی میزش شاید خودش متوجه بشه ....چون شما نمی تونی به صورت لفظی بهش گوشزد کنی ...
اگه می تونید و شرایطش هست بهش یه اتاق مجزا بدید....

سلام

بهتر نیست یکی رو مثال بزنید .؟.مثلا بگید من یه دختر خاله دارم.....و ادامه ماجرا...حالا دنبال راهکار برای اون میگردم

عجیبه به قول شما وقتی صدا دار باشه چطور فکر میکنه شما متوجه نمیشی...اما شاید با ترک اتاق میخواد خجالت نکشه

به نظرم به روش نیارید
چون واقعا بعضی ها که دچار این مشکل میشن دست خودشون نیست.

حالا این راهکاری که گفتم به نظرتون جواب میده؟

مرسي عزيزان

راستش راه حل مريم جون را نمي‌تونم به كار بگيرم. چون مطمئنم كه متوجه مي‌شه خودش را مي‌گم.

امروز كه توي اتاق نمي‌تونستم بشينم و مي‌رفتم بيرون و مي‌آومدم و پنجره‌ها را باز مي‌كردم، فكر كنم تا حدي متوجه شد.

اينطوري يكي دو روز خوب مي‌شه و بعد دوباره.....

فكر كنم آخرش مجبور شم يا خودم اتاقم را عوض كنم و يا بگم جاي اون را عوض كنن.

ولي در كل فكر مي‌كنم كه مشكل گوارشي داشته باشه و دست خودش نباشه. نمي‌دونم.


اي بابا

شما را به خدا كار منو مي‌بينيد. مسائل خودم كمه براي اين مشكلات هم بايد راه حل پيدا كنم.:302:

راستش مشکلتون رو که گفتین،هم تعجب کردم هم خندم گرفت و هم ناراحت شدم.

راهی که به ذهنم میرسه اینه که اول بفهمید آیا برای مشکل گوارشیش دکتر رفته یا نه.اگه رفته اسم دکتر رو پیدا کنید(با ترفندی این رو متوجه بشید مثلا درباره دل درد و این چیزا سر حرف رو باز کنید و مثلا بخواید یه دکتر خوب بهتون معرفی کنه...)و خودتون شخصا به مطبش مراجعه کنید و کل ماجرا رو شرح بدید.از دکترش کمک بخواید که اون رو یه جوری دوباره به مطبش بکشونه و به بهانه مشکل گوارشیش در اینباره هم باهاش صحبت کنه و مثلا راهنماییش کنه که چطور دیگه این اتفاق براش نیفته یا چطور شرایط کاریش رو تغییر بده...

مطمئنی دست خودش نیست و از قصد اینکار رو نمی کنه؟
شاید دوست نداره شما با سن کمتر از اون، مافوقش باشین؟ و چون نمی تونه اینرو رسما اعلام کنه، می خواد کاری کنه شما خودت انصراف بدی؟

من هم این مشکل رو هم با مادرشوهرم و هم با یکی از همکارام که تو تاپیک "هنوز نمی تونم حقم رو بگیرم" ازش نام بردم، داشتم.
اون خانم همکار اصلا نمی خواست من رو تحمل کنه و هربار میومد بالا سرم و کنار میزم تو صورتم آروغ (ببخشید) میزد.
مادر شوهرم هم دقیقا همین کار رو می کرد. بخدا سوء هاضمه گرفته بودم.

متاسفانه شوهرم هم هروقت از دستم ناراحت مبشه، اینکار رو می کنه. با شوهرم رک و راست صحبت کردم. گفتم چقدر بدم میاد و حالت تهوع می گیرم. گفتم زن و شوهر باید خودشون رو برای هم آراسته کنند. ولی لجبازی می کنه. و گاهی هم که اینکار رو می کنه و می گه این هم جوابت بود. :302:


بنظرم شما اول مطمئن شو که ایشون مشکل معده پیدا کرده یا می خواد با این ترفند شما رو فراری کنه. بعد که مطمئن شدی کدومه، اون وقت دنبال راه حل باش. چون راه حل هر دلیلی با اون یکی فرق داره.

وااای! بلو اسکای جان!
بدبینانه تر از این نمی شد به این موضوع نگاه کرد!
بانو یه کم خوش بینانه تر :46::43:

عزیزم فکر نمی کنی سیاست خوبی باشه که بدون درگیر شدن لفظی مانع بشی کسی منزلت بیاد؟ یا یکی رئیست، مرئوست یا همکارت به میل خودش از صحنه بیرون بره؟
سیاست کثیف!

من بدتر از اینهاش رو هم دیدم!!!


البته در مورد این خانم هیچ نظری ندارم.

چقدر زشته یه خانم همچین کاری بکنه...بنظر من خیلی خیلی خیلی بعیده عمدی باشه، یه خانم هیچ وقت به هر دلیلی اینکار رو دیگه نمیکنه...احتمالا دست خودش نیست ولی بازم این دلیل نمیشه که اینقدر راحت باشه باید بدونه بقیه رو ناراحت میکنه، احتمالا اعتماد به نفس کاذب هم داره...

ممنون از همه دوستان

آقا مهرداد روش شما را نمي‌تونم عملياتي كنم.

اون وقت بايد بيافتم دنبال دوا و درمان و كارآگاه بازي براي اين خانم.

بلواسكاي عزيز

نه فكر نمي‌كنم عمدي باشه. از من هم بدش نمي‌آد، بنده خدا كارهايي را هم كه ميگم انجام مي‌ده.

تازه دست اون نيست كه بخواد جاي منو بگيره يا نه، رئيس تصميم مي‌گيره.

اخيراً متوجه شدم كه پيش پزشك رفته. حتي رژيم غذايي هم بهش تجويز شده.

اميدوارم امروز حالش خوب باشه.:323:

ديگه آلرژي پيدا كردم.

همش حس مي‌كنم همه جا اين بو را استشمام مي‌كنم.

من وقتی مشکل شما رو خوندم راستش خندم گرفت:311: آخه ما هم یه همکار مرد داریم که اتفاقا یه پست خیلی بالا داره و خیلی کار درسته ولی این کارو می کنه. به شکلی که تو جلسات رسمی بعضی ها به زور تحمل می کنن و بعضی های دیگه از اتاق میزنن بیرون به بهانه تنفس! تا حالا هم کسی جرأت نکرده بهش تذکر بده . ولی همه به یه شکلی اعتراضشونو نشون میدن. مثلا پنجره رو باز می کنن و منشیه بخششون که خیلی پر روئه بلند بلند غر غر می کنه و غیر مستقیم اعتراض می کنه . ولی اون آقا راحته و به کار خودش ادامه میده!‌ من اگه جای شما باشم این موضوع رو با شوخی بهش تذکر میدم و مثلا میپرسم شما مشکل گوارشی دارید؟ یا هر شکلی . چون اصلا نمیشه تحمل کرد این موضوعو. مثل این میمونه که شما رو با یه راسو تو یه اتاق تنها گذاشتن! اگر هم که گوش نکرد به رئیسم می گم.