چگونه با خانواده ی بی منطق شوهرم کنار بیام؟

سلام یاران همدردی
حدود ۵ ساله که درهمسایگی خانواده ی شوهرم زندگی میکنم.(طبقه ی پایین آپارتمان خانواده ی همسرم)مشکل من اینه که خانواده ی همسرم افرادی هستند که فحش های رکیک دادن٫تهمت زدن٫ دروغ گفتن٫توهین کردن براشون بسیار عادیه.مذهب و اعتقادات در خونه ی اینها جایی نداره.مادر شوهرم زنی هست که همیشه دنبال بهانه ای برای دعوا کردن میگرده من همیشه ایشون رو در حال فحش دادن و نفرین کردن و تهمت زدن دیدم.که براش فرقی نمیکنه که طرف مقابلش کیه و این حرفا رو داره به کی میزنه.به قول شوهرم دشمن درجه ی اول من هست.خدا نکنه که روزی بین شوهرم و مادرش اختلاف باشه و دعوا پیش بیاد هر چه فحش بلده نثار من میشه که حتی گاهی اوقات من اصلا خبر از اختلاف نداشتم.تنها دلیل موندنم و ادامه ی زندگی شوهرمه که واقعا به بیگناهی من پی برده.خسته شدم از اینهمه تهمت و فحش و توهین.همه بی احترامی و فحشی حتی به خانواده ی من دادن این خانواده ی همسرم.متاسفانه فعلا در توانمون نیست که از این خونه بریم.تحملشون رو ندارم به نظر شما چه کار کنم؟ خیلی ناراحتم.
خسته هستم توان تحمل کردن این خانواده رو ندارم.خانوادم در جریان مشکلات من هستند و میگن جدا شو ولی من به خاطر شوهرم راضی نیستم به جدایی.
چطوری یه عمر تحملشون کنم توهین بشنوم و دم نزنم.اگر منطق داشتن میشد باهاشون صحبت کرد حتی منطق هم ندارن و میشه گفت متاسفانه از حیوون هم پست ترن.:302:

سلام فرناز جان
خوش امدی به همدردی..


جدایی که نشد راه حل ! جدایی میشه فرار ازین مشکل...

منم دلم بسیااااااااااااااااااار پری از خانواده همسرم دارم...در واقع خیلیا دارن....مادر شوهر من چند وقت پیش به خاطر جای پارک ماشین دخترش باعث شد یه زن باردار کارش به بیمارستان و زایمان جنین نارس برسه...



ببین الان مهم همسرته.دوستش داری؟

به نظرت اون گناهی داره در این رابطه؟

کسی که به پسر خودش رحم نکنه چه توقعی ازش داری؟مثلا توقع داری به شما احترام بذاره؟

چرا به شما فحش میدن؟مگه دعوا بین خودشون نیست؟

شما باید کنار همسر ت باشی...الان نباشی کی میخوای باشی؟
مگر نه اینکه بادی در خوشی ها و سختی ها هوای همدیگرو داشته باشین؟

ضمنا قرار هم نیست یه عمر تحملشون کنی.خدارو چه دیدی؟

شاید فردا روزی یه جایی وامی به اسم شما درومد رفتید جای دیگه...

شاید مادر شوهرت زبونم لال....

شما شاغلی؟خانه داری؟

من وقتی دیدم دارم کم کم ضعف اعصاب میگیرم از دست خانواده همسرم رو بردم به ورزش...و باورت نمیشه بی نهایت به من کمک کرد...انقدر ظرفیت منو این ورزش برده بالا....

هم ارامش گرفتم و هم دارم به مسابقات کشوری راه پیدا میکنم...

انقدر وقتم رو پر کردم که زمان فکر کردن به اینا نداشته باشم...چیزی هم میگن چون ظرفیتمو بردم بالا مودبانه جواب میدمو همونجا قائله رو ختم میکنم...

"چرا به شما فحش میدن؟مگه دعوا بین خودشون نیست؟" مشکل من دقیقا همینه چرا مادر شوهرم به من فحش و ناسزا میده در صورتی که من اصلا از ماجرا و اصلا موضوع به من مربوط نیست آش نخورده دهان سوخته.متاسفانه خانه دارم.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نکته ی جالب اینه که وقتی مادر شوهرم با پدر شوهرم دعواش میشه مادر شوهرم به مادر پدر شوهرم(مادر شوهر خودش)فحش میده نفرین میکنه(پیرزن بیچاره سالهاست با این پسرش رفت و آمدی نداره).البته ناگفته نمونه که پدر شوهرم هم همینطوره.

[align=justify]فرناز جان..توصیه ورزش رو جدی بگیر..

یه مثال میزنم..
مثلا مادر شوهرت داره با شوهر شما دعوا میکنه که چرا فلان چیز رو براش نخریده...مادر شوهرت این وسط میگه فرناز فلان فلان شده ....؟

میتونی خودت مثال بزنی..؟.چون کمی عجیبه..ادمی که نه سر پیازه نه ته پیاز رو چطور میشه فحش داد...

متاسفانه به پدر و مادر راحتر میشه ناسزا گفت..چون بالاخره کسانی هستند که وجود ما از اونا شکل میگیره..اما در مورد عروس نمیدونم...[/align]

دقیقا مسأله همینه.به شوهرم میگه حتما زن فلان فلان شده ات نمیذاه و یا اینکه این حرفو زن ....بهت یاد داده.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

مثلا پشت سر من حرف و تهمت میزنه جلوی همسرم.شوهرم از من دفاع میکنه و مادر شوهرم دوست داره که پسرش بگه مادر شما راست میگی که این اتفاق نمیوفته.
يه مورد این که مادر شوهرم زنگ زده خونه میگه به پسرم بگو بیاد بالا به پدرش کمک کنه.میگم باشه حتما.به شوهرم میگم پدرتون کارتون داره میگه بیا بالا.شوهرم هم میگه خسته هستم و نمیره فردا مادرشوهرم با توپ پر میاد در خونه و هر چه لایق خودشه به من میگه و دلیلش هم اینه که دختره ی.....نذاشته پسرم بیاد به پدرش کمک کنه.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

اینها جدا هست از منت ها و توهینهایی که در قبال خانه ای که در اون زندگی میکنیم.

فرناز جان یه نکته مهم به ذهنم رسید:

اینکه مادر شوهر و کلا خانواده شوهرت رو همینوجوری که هستن باید بپذیری...شما نمیتونی اونا رو تغییر بدی..اونا همینوجوری بودن ، هستن ، و خواهند بود.

خودت باید تغییر کنی...به خودت کمک کن تا رشد کنی...

یه سوال؟واقعا شما اینکار رو کردی؟مثلا حرفی زدی (غیر عمد) و به قولی آتو دست مادر شوهرت دادی...یا چیزی دیدکه که اینو میگه...یا شاید پسرش بعد از ازدواج این اخلاق رو پیدا کرده....نظر خودت چیه؟

من اصلا رفتارهای مادر همسرتو تایید نمیکنم و همه ما میدونیم که رفتار هر شخص نشونه شخصیت و تربیتشه...

اما باید ببینی ایا چیزی از سمت شما ایشونو ازار میده ؟

یه چیز دیگه..اینکه هرگز در روابط همسر و مادرت دخالت نکن...نه همسرتو تایید کن و نه منع کن...سنگ صبور باش و فقط وقتی همسرت باهات در مورد مادرش دردو دل میکنه از روی ناراحتی سری تکون بده...

تا به حال سعی کردی با مادر شوهرت رابطه خوبی داشته باشی؟بهش محبت میکنی؟فهمیدی چی راضیش میکنه؟

شوهرم خیلی بیشتر از من ناراحت هست از این وضع.حتی یکبار خواهر شوهرم گفت فکر کنم مامانم دیوونه شده که مدام داره به توفحش میده.واقعا نمیدونم چرا؟

فرناز جان لطفا متنی رو که برات نوشتم با دقت بخون و به همه سوالا جواب بده

مادر شوهرم میگه که پسرم از وقتی زن گرفته اینجوری شده در صورتی که شوهرم میگه من قبل از ازدواج هم اینجوری بودم مادرم حرف زور میزنه من زیر بار حرفش نمیرم.شوهرم میگه قبل از اینکه با من ازدواج کنه مادرم موقع دعوا به عمه هام و فامیل پدریم فحش می داد الان داره به تو فحش میده.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

شاید توجه شوهرم به من اونو آزار میده.واقعا نمیدونم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

مادر شوهرم وقتی راضیه که هر چی بگه بگی چشم.رو حرفش حرف نزنی.

تا به حال سعی کردی با مادر شوهرت رابطه خوبی داشته باشی؟بهش محبت میکنی؟فهمیدی چی راضیش میکنه؟[size=large]

مثلا من سعی میکنم که واجباتم رو انجام بدم و رعایت کنم متاسفانه خانواده ی همسرم اهل مشروب و قمار هستن.رو بوسی و دست دادن با نامحرم براشون عادیه.از من هم میخوان اینجوری باشم که نیستم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

خیلی وقتا کوتاه اومدم که حتی شوهرم از دست من ناراحت شده میگه اینا هر طور بخوان دارن اذیتت میکنن.خیلی کمکش کردم توی کارای خونه همیشه سعی میکنم مناسبتها بهش کادو بدم.خیلی کارا کردم که حتی دخترای خودش نکردن.همیشه هر وقت مهمون داره من کمکش میکنم.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

همیشه از ظاهرم(قیافه و پوشش)ایراد میگیره.به تمام اعتقاداتم توهین کردن پدر شوهر و مادر شوهرم هیچی نگفتم

سلام
خوشحالم از اینکه همسرتون هوای شما را داره
هر کسی مسئول رفتار خودشه . از اینکه مادر شوهرتون بددهنی می کنن یا توقعاتشون از شما بی حده و یا اینکه از حسادته
به همسرتون بگین به پدر و مادرشون احترام و وقتی با او کار دارن سعی کنن در دسترس باشن چون پدر و مادر شوهر وقتی منطقی نباشن و یه کاری از فرزندشون بخوان و اون بی تفاوت باشه نمی گن بچه ما بده میگن زنش نمی ذاره و انموقع فحش که نصیب شما می شه .
چون زیاد دارید اذیت می شید سعی کنید یه خونه دورتر از خونه ماذر شوهرتون پیدا کنید (البته گفتین شرایطش رو ندارید ) ولی می خوام بگم که تلاشتون رو مضاعف کنید از دوستان و یا خانواد خودتون کمک بگیرین تا حتما بتونین جابجا بشین و مستقل و برای خودتون زندگی کنید .
در مورد قمار و مشروب و روبوسی تنها راهش دوری و ندیدنه . چون اونها اونطور شکل گرفتن و تغییرشون یه مقدار سخته
اگه این کارها رو نتونستید انجام بدید سعی کنید خودتون رو با یه چیزی مشغول کنید (سرکار برید ، دورههای آموزشی برید و ... ) و نسبت به فحاشی مادر شوهرتون بی تفاوت باشید . ولی حقتون رو مواظب باشید پایمال نشه .
امام على عليه السلام:

مَن عابَ عِيبَ، ومَن شَتَمَ اُجيبَ، ومَن غَرَسَ أشجارَ التُّقى اجتَنى ثِمارَ المُنى.

هر كه عيبجويى كند، عيبجويى شود و هر كه ناسزا گويد، پاسخ (ناسزا) شنود و هر كه درختهاى تقوا بنشاند، ميوه هاى آرزوها را بچيند.

(كشف الغمّه، ج 3، ص 136 - منتخب ميزان الحكمة، ص 494)

خیلی ممنون دوستان بابت راهنمایی های خیلی خوبتون.مخصوصا مریم خانم.
منتظرنظرات و راهنمایی های بیشتر شما هستم.:103::326: