چه جوری برادرم رو واسطه کنم تا با دوستش برای ازدواج آشنا بشم ؟

باسلام،من22 سال دارم و دانشجو هستم. ظاهر خوب ومناسبی دارم از خانواده از هر نظر در حد متوسط(نمی تونم بگم خانواده سطح خوبی دارم)
همیشه دوست داشتم توهمین محدوده سنی که هستم ازدواج کنم ولی باوجود اینکه توقعات زیادی ندارم فرد مورد نظرم قسمت نشده.
اصل ماجرا که میخوام بگم اینه که برادرم دوستی داره که خیلی ازش تعریف کرده برام و میدونم دوست داره که اون به نحوی از من خواستگاری کنه چون بعد از چند سال دوستی بهش خیلی اعتماد داره و از اون جایی که برادرم علاقه خاصی به من داره همیشه دوست داشته بهترین فرد ممکن نصیبم بشه،یکبار که با برادرم تنها بودم سر حرف رو باز کرد و بهم گفت که دوست داره اون پسر با من ازدواج کنه ونظر من رو پرسید من چون شناختی نسبت بهش نداشتم خیلی مسئله رو جدی نگرفتم جواب سربالا بهش دادم .
بعد از اون روز چندبار اون آقا رو دیدمش الان به این نتیجه رسیدم شاید مورد خوبی باشه وبهتره باهاش بیشتر آشنا بشم ولی نمیدونم چطور به برادرم بگم که غرورم حفظ بشه یا اینکه در موردم فکر بد نکنه؟ رابطه خوبی با برادرم دارم ولی راستش ازش خجالت میکشم که این موضوع رو باهاش در میان بگذارم

مینو خانوم سلام

اولا عنوانت رو واضحتر انتخاب کن..
بعدش هم نباید چون دوست داری تو این رنج سنی ازدواج کنی خودت رو تحت فشار بذاری...حالا شما اول بگو رو چه حسابی این سن رو واسه ازدواج انتخاب کردی؟به نظر خودت از هر نظر امادگی ازدواج رو داری؟

در مورد دوست برادرت من نمیتونم نظر خاصی بدم چون تو برادرت رو بهتر میشناسی اما رو حساب حرفایی که زدی اگه برادرت به نظرش دوستش مورد مناسبی باشه خودش برای ایجاد اشنایی بیشتر اقدام میکنه...

اما موضوع مهمتر اون اقاست...اصلا باید دید به نظر خودش شرایط ازدواج داره...اصلا تمایل به ازدواج داره...خوب تو فقط میتونی باهاش خوب و محترمانه برخورد کنی و مسلما اون اگه دنبال کیس ازدواج بگرده تو رو هم میبینه و تصمیم میگیره.

به نظر من زیاد ذهنت رو متمرکز اون اقا نکن.چون از دل و ذهنش خبر نداری که.
به جاش تمرکزت رو خودت باشه و ایجاد امادگی ازدواج

موفق باشی

مینوی عزیز به تالار همدردی خوش امدید.

خانومی عنوان تاپیک شما مبهمه .عنوان باید بیان کننده مشکل شما باشه . از اعضا همدردی هم

خواسته شده تا هنگامی که تاپیک از عنوان مناسبی برخوردار نیست پست نزنند.

پس در پست بعدی حتما عنوان مناسب را انتخاب کنید تا مدیران عنوان تاپیک شما را تغییر دهند.

البته قبل از پایان بیست دقیقه از طریق ویرایش پیشرفته خودتون میتوانید عنوان رو تغییر بدهید

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ببخشید من پست های قبلی رو ندیده بودم.

مينو جان
تو هنوز وارد جامعه و محيط كار نشدي كه شناختت. از ادمها زياد بشه و بتوني بشناسي و مقايسه كني
خودتو محدود نكن به يه شناخت
بزار دنيا خودشو بهت نشون بده عجله نكن و فرصت به خودت بده دوست من

سلام
مگه خودت نمی گی که برادرت سر صحبت رو باز کرده و موضوع ازدواج شما با دوستش رو مطرح کرده
اگه مطمئن هستی و شرایطش رو داری ، با مادرت این مسئله رو مطرح کن و نظر ایشون رو که پرسیدی اگه تایید کرد بعد می تونی به برادرت بگی من فکرامو کردم تا یه قراری بذاره و بتونید با همدیگه صحبت کنید و بیشتر با نظرات هم اشنا بشید .

من اگه جاي شما بودم به مامانم مي گفتم كه برادرم اين قضيه رو مطرح كرده و بعد از اينكه فكر كردم به اين نتيجه رسيدم كه ميشه بهش فكر كرد و بايد ببيشتر با هم آشنا بشيم

اينجوري مادرتون اين قضيه رو همونطور ك خودش صلاح ميدونه به برادر انتقال ميده و حرمت ها حفظ ميشه

سلام
دوست عزیز هیچ اقدامی نکنید.

نه شما و نه برادرتون

اگر خود اون اقا علاقه ای به شما و ازدواج با شما داشته باشن خودشون قدم برمیدارن

اما اقدام از سمت برادر شما میتونه همیشه سرکوفتی باشه که من خودم نمیخواستم..برادرت گفت و من هم در رو دربایستی قرار گرفتم...

ببخشید دوست خوبم کمی رک بهت بگم چون زندگی واقعا شوخی بردار نیست..الان نظر شما..نظر مادرت و نظر برادرت ..هیچکدوم مهم نیست...تا کی؟ تا زمانیکه اون اقا رسما بیاد خواستگاری شما.

از همتون ممنون،پس اینکه میگن برای امر ازدواج دخترها نباید منفعل باشن چی؟
مریم جان ضمن تشکر ازت باید بگم اگر برادرم هیچ کاری نکنه اون پسر اصلا من نمی بینه که بخواد خوشش بیاد وعلاقه پیدا کنه!!!:325:

سلام مینو جان

به نظر من اگر مطمئن هستید مورد خوبی هستند هیچ اشکالی نداره که برادرتون با سیاستی ظریف زمینه رو فراهم

کنند.به گونه ای که دوستشون اصلا متوجه عمدی بودن این قضیه نشوند .

ابتداعا کافی است از برادرتون درباره دوستشون سوال بپرسید مثلا از فلان دوستتون چه خبر راستی چیکاره بود(

میتونید یه لبخند ملیح هم چاشنی کنید:)).

دوست خوبم

راهکار پاییزان عزیز رو در مورد برادرت میتونی عملی کنی...اما این مهمه که چطور برادرت به اون اقا انتقال بده.
یه نکته دیگه اینکه چرا فکر میکنی اون آقا تورو نیمیبینه؟

اگر اون اقا بخواد هم شما رو میبینه هم خوشش میاد و هم میاد خواستگاری.

شاید واقعا نمیخواد و درباره شما اینطوری فکر نمیکنه یا شاید اصلا بنده خدا قصد ازدواج نداره.
اگر واقعا بخواد خودشم میدونه که نیازی به اقدام از سمت شما نیست و بالاخره باید خودش کاری کنه

مریم جان طبیعیه اون دوست برادرمه وموقعیتی برای من واون نیست که هم رو ببینیم مگر اینکه از قبل به نحوی هماهنگ شده باشه[/b]
امروز موقعیتی پیش اومد و به برادرم رسوندم که دوستش از نظرم مورد مناسبی هست و اون باز مشتاق بود به این امر،حالا دیگه برادرم نظر من رو میدونه!!
پاییزان عزیز از پیشنهاد خوبت ممنون:72::72::72:

مینو جان

حتما به برادرتون تاکید کنید که باید به گونه ای این زمینه را ایجاد کننند که دوستشون اصلا متوجه

عمدی بودن این قضیه نشوند .و اگر دوستشون به این امر تمایلی نشان ندادند اصلا ادامه ندهند :300: