سلام دوستان
بهترین و کاراترین روش برای ایجاد تعادل بین مهریه و حق طلاق چیه؟ به صورتی که برای هر دو طرف عادلانه باشه
ممنون از راهنماییهاتون
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام دوستان
بهترین و کاراترین روش برای ایجاد تعادل بین مهریه و حق طلاق چیه؟ به صورتی که برای هر دو طرف عادلانه باشه
ممنون از راهنماییهاتون
ببخشید من دقیق متوجه منظورتون نشدم.
.
.
یعنی عروس خانوم مهریه رو کم انتخاب کنه از اون ور حق طلاق بگیره؟
راستی موضوع شما کلی یه اینجوری به انجمن آزاد منتقل میشه . پس بهتره مشکل خودتون رو مطرح کنید تا جزیی
بشه.
ممنونم پاییزان عزیز
چون مشکل خودم هست، پس به صورت جزئی تر بیانش می کنم
خانواده من هم مهریه می خواهند هم حق طلاق. ولی خیلی از آقایون با وجود هر دوی این موارد ، مثلا مهریه 500 تا سکه، و نصف اموال و امضای شروط حق طلاق، موافق نیستن. مثلا همین نامزد قبلیه بنده.
می خوام ببینم بر اساس تجربه دوستان، من بهتره میزان مهریه و این شروط ضمن عقد رو چجوری تنظیم کنم که هم به نفعه خودم باشه هم اون پسر؟ یعنی یه عدالتی برقرار شه بین دختر و پسر. چون فکر میکنم شرایط خانواده من، شرایط منصفانه ای برای پسر نباشه.
مخوام عادلانه تصمیم بگیرم که تو شرایط بحرانی یکی از دو طرف ضرر بیشتری نکنه. حالا بر اساس تجربه دوستان که کدوم از این موارد، در شرایط بحرانی تونسته بیشترین کارایی رو داشته باشه
من که دوست دارم هم مهریم متعادل باشه (بنا به روایاتی که داریم و مهر و محبت زنی که مهرش کمتره تو قلب شوهر بیشتره)
هم حق طلاق نداشته باشم (چون اسلام که دین بزرگیه حق طلاق رو به مرد داده و خداوند حتما صلاح ما رو بهتر میدونسته ... ):72:
خانومی الان که تا 110 سکه قابلیت اجرایی داره و بیشتر از اون قانون مرد رو اجبار نمیکنه که پرداخت کنه. پ
پس بالاتر از این تعداد قابلیت اجرایی نداره.
در مورد حق طلاق هم به نظر من زیاد بدرد بخور نیست.
اگر مرد تمکن مالی داشته باشه، بیشتر از 110 تا، و مهریه هم بالاتر باشه، باید در هر صورت همون میزان مهریه رو پرداخت کنه به نحوی. درسته؟ چون خانواده من متاسفانه زیر بار کمتر از حداقل 300 تا نمیرن و اگر خواستگار من وضع مالی خیلی خوبی داشته باشه، تکلیفش چیه؟
چرا حق طلاق به درد نمی خوره؟ من جایی خوندم مواردی که جز این موارد حق طلاق هست، به صورت قانون هم تصویب شده، یعنی دیگه اگه مرد هم حق طلاق نده ولی اون شروط ضمن عقد در موردش صدق کنه مثل اعتیاد، زن میتونه طلاق بگیره...
میشه دلیل اینکه گفتین به درد نمی خوره رو بهم بگین لطفا؟
در ضمن می خوام با دونستن شرایط خانواده من، بهترین پیشنهاد رو بهم بدید. یا اگر خودتون این مشکل رو با نامزد یا خواستگار یا همسرتون داشتین، چه جوری به راه حل رسیدین؟
طبیعت ازدواج در نظر اسلام این است که زن محبوب و مورد احترام و دارای مقام و ارزش معنوی در علو درجات است
پس اگر مقام و محبوبیت او توسط مرد زیر سوال رفت و مرد نسبت به او بی وفا و بی علاقه شد بنیان خانواده متزلزل
شده است اسلام این کار را سرزنش میکند ولی نمی گذارد که ارزش زن زیر پای مرد له شود و این را توهینی برای زن
محسوب می کند ومرد را مجبور به ادامه زندگی نمی کند در واقع اسلام هیچگاه نخواسته زن را به مرد بچسباند و زن
رابه مرد تحمیل کند ولی اگر این رابطه توسط زن منتفی شود چه؟آیا حیات زندگی باقی است یا از بین میرود؟
پاسخ این است که حق طلاق به مرد داده شده چون اوست که با علاقه خود علاقه همسرش را ایجاد می کند در
نتیجه بی علاقگی مرد موجب بی علاقگی هر دو طرف می شود.
به قول دکتر مطهری :"سردی و خاموشی علاقه مرد مرگ ازدواج و پایان حیات خانوادگی است اما سردی و خاموشی
علاقه زن به مرد آن را به صورت مریضی نیمه جان در می آورد که امید بهبود و شفا دارد در صورتیکه بی علاقگی از زن
شروع شود مرد اگر عاقل و وفادار باشد می تواند با ابراز محبت و مهربانی علاقه زن را بازگرداند."
پس چون کلید لغزش واستحکام زندگی را طبیعت به مرد داده پس حق طلاق از آن مرد است و در واقع این حق به
خاطرنقش مرد در مساله عشق است نه به خاطر مالکیت او نسبت به همسرش.
منبع:نظام حقوق زن در اسلام از دکتر مطهری
تا جایی که من می دونم حق طلاقی که هنگام عقد امضا می شه ضمانت اجرایی نداره.
تنها در صورتی ضمانت اجرایی داره که بعد از عقد، مرد در محضر سند مستقلی را امضا کنه که وکالت به زن بده که از طرف مرد خودش را طلاق بده.
در واقع حقی که قانونا مال مرد هست، نمی شه به کسی بده. اما می تونه شما را وکیل کنه که این کار را براش انجام بدید. بعد شما با اون وکالت می تونید خودتون را از طرف همسرتون طلاق بدید.
معمولا مردها بعد از عقد که به قول معروف خرشون از پل گذشته، این وکالت را نمی دهند.
نمی دونم خانواده شما چه فکری می کنند و شرایط شما چطور هست. ولی من اگر مرد بودم، حتی میلیاردر ( به پوند:311: )، هیچوقت 500 تا سکه و نصف اموالم و حق طلاق را نمی دادم به کسی که تازه می خواد وارد زندگیم بشه و شناخت چندانی هم ازش ندارم.
شاید خانواده شما خواستگار ( نامزد؟ ) قبلی را مناسب نمی دانستند و چون شما اصرار داشتید به نوعی سنگ اندازی کردند تا خودشان منصرف شوند و بروند.
با سلام،
دوستان از ارسال پست های چتگونه و یا تمسخر آمیز و توهین آمیز خودداری کنند. 3 پست از این تاپیک حذف شدند.
دوستانی که قصد راهنمایی کردن دارند لطفاً در ارسال پست های خود دقت کنند که با بحث کردن راجع به مسئله ی مهریه و بیان نقطه نظرات متفاوت ما این تاپیک منحرف می شود.
و البته تا آنجا که من یادم هست مدیر همدردی یکبار گفتند که مسئله ی مهریه مربوط به مسائل روانشناسی و مشاوره نمی شود.
خود شما به همراه خانواده تان باید بهترین تصمیم رو بگیرید.
می توانید نگاهی هم به این تاپیک بیاندازید: کلیک کنید
اینگونه تاپیک ها معمولاً به بحث و نظرهای متفاوت بین آقایون و خانم ها می کشند و منحرف می شوند.
اگر می خواهید نتیجه ای بگیرید، نیاز هست خودتون طوری تاپیک رو مدیریت کنید که دوستان کمتر به بحث های کلی بپردازند و بیشتر به شما کمک فکری برسانند تا بتوانید بهتر تصمیم گیری کنید.
فکر می کنم بهتر است مقاله های معتبر و مفیدی در این رابطه در اینترنت پیدا کنید و مطالعه کنید.
شاد باشید.
با تشکر از دوستان
من اصلا بحثم راجع به میزان مهریه نیست. در واقع بحث بیشتر راجع به میزان کارایی و اجرایی بودن شروط ضمن عقد در مقایسه با مهریه است. مثلا می ارزه که آدم بگه حق طلاق به شرط بخشیدن مهریه؟
می خوام تجربه دوستانی رو در مورد امضا کردن این شروط در سند ازدواج بدونم و ایا واقعا این شروط ضمانت اجرایی ندارد؟؟
مقاله های زیادی خوندم ولی هر وکیل دادگستری چیزی متفاوت میگه، یکی میگه ضمانت اجرایی داره، یکی میگه نداره. تجربه دوستانی که ممکنه این راه رو رفته باشن خیلی برام مهمه
پیدای عزیز، شرایط برای خواهر من هم به این صورت بوده (البته خود پسر هم مهریه 500 تا رو قبول کرد، هم نصف دارایی، هم حق طلاق) واسه همین شرایط منم با ایشون مقایسه میشه، به دلیل مخالفت و سنگ اندازی نبوده
خب عزیزم این کاریه که خیلی ها که زندگی زناشویشون به آخر خط یرسه انجام می دن.دیگه شرط کردننقل قول:
نوشته اصلی توسط mr6262
نمیخواد.همون مهرم حلال جونم آزاد میشه .
پاییزان عزیز حرف شما کاملا درست است
ببینید من نمی خوام فقط به خودم فکر کنم. می خوام ببینم منصفانه ترین وضعیت برای هر دو طرف به چه صورته؟
مثلا من اگر بخوام خودم طلاق بگیرم، پسر این اطمینان رو داره که من مهریه ام رو نمی خوام ولی اگر اون خواست طلاق بده، مهریه رو موظفه که بده. میخوام بدونم زمانی که خانواده ها شناختی از هم ندارن منصفانه ترین حالت چیه که اگه پسر بدی کرد، دختر ضربه بیشتری نخوره یا اگه دختر بدی کرد، پسر گرفتار مشکلات اضافی نشه؟
من خودم دوست دارم اصلا هیچ کدوم از اینها نباشه، نه مهریه ، نه حق طلاق به شرط ... چون خودم دختریم که از نظر مالی مستقلم و میتونم از پس خودم برآم. ولی چون خانوادم خیلی رو این موضوع ها حساسن، می خوام با منطق جوری قانعشون کنم که بدونن بیگدار به آب نمی زنم ولی از اون ور هم پسر رو تحت فشار بیخود قرار ندم.
راستش من مشکلی که با خانوادم دارن اینه که میگن مهریه 500 تا ، حق طلاق (به علاوه تهیه مسکن) ولی خیلی از آقایون زیر بار اینجور چیزها نمی رن، منم هرچقدر با خانوادم صحبت کردم (البته در اون زمان به صورت احساسی) زیر بار نرفتن. می خوام از اطلاعات تجربیه دوستان استفاده کنم تا به یه نتیجه درست عملی برسم و با منطق پیش خانواده خودم و حود پسر پیش برم
سلام
ازدواج نیز بخشی از پروسه زندگی انسانهاست ،
همان طور که برای نوشتن یک جمله می بایست ابتدا نوشتن کلمات و نحوه قرار گرفتن کلمات در جمله را آموخت ، برای ازدواج نیز می بایست شرایط اولیه اش را بدست آورد ...
و حال شرایط اولیه ازدواج ؟!
mr6262 گرامی ،
اول) سئوالی که بیشتر ذهن مرا به خود جلب کرده این هست که چرا شما از خودت، استقلال کافی برای تصمیم گیری نداری؟
درسته که پدر و مادرت خیر و صلاح شما را می خواهد ، اما اینکه در خصوص میزان مهریه و حق طلاق ، صرفا نظرات ایشان را مرتب عنوان می کنی و نظر شخصی خودت را عنوان نمی کنی برایم جای سئوال هست!
لذا اکنون از خودت بپرس آیا واقعا حق طلاق را به عنوان یکی از شروط اصلی برای ازدواجت مدنظر داری یا خیر
اگر جواب شما "مثبت" هست ، میشه بپرسم به چه دلیلی حق طلاق را می خواهی؟
به نظر من برای هر اقدامی می بایست یک دلیل درست داشته باشیم که اون دلیل باعث بشه که مابه هدفمون نزدیک بشیم
حال میشه بپرسم
دوم) چه هدفی مدنظرتون هست که شما را با گرفتن حق طلاق به هدفتون نزدیک تر می کنه؟
عزیزم ، اصولا رفتارهای ما ، طرز برخورد ما و معیار سنجش خوب و بد می بایست بر اساس یک مرجع اصلی و درست باشه که در جامعه پذیرفته شده باشه .... در جوامع مختلف این مرجع ها متفاوت هست ، من در خصوص جامعه خودمون نظرم را بیان می کنم
قران کتابی است که مرجع رفتارهای درست و نادرست ما هست ، یعنی اگر رفتارمون به آنچه در قران آن را نیکو شمرده نزدیک باشد یعنی رفتارمون درست هست ، و برعکس
حال در خصوص حق طلاق
دین ما آن را برعهده مرد نهاده هست ، لذا حتما دلیلی از نظر خداوند ( که ما را آفریده و کاملا بر خصوصیات ما و نیازهای ما اشراف دارد) وجود داشته که چنینی چیزی در قران بیان شده است
حال با توجه به مشکلاتی که در جامعه کنونی پیش آمده است افراد صاحب نظر با تبعیت از همان قران ، در شرایطی که به عنوان شرایط ضمن عقد عنوان شده( توصیه می کنم یکبار سند ازدواج و شرایط ضمن آن را بخوانید) ، مواردی را مطرح کرده اند که زوجه بتواند خود را مطلقه کند
من جمله ، بیماری صعب العلاج ، عقیم بودن مرد ، عدم پرداخت نفقه به مدت شش ماه و ....
بنابراین آنچه که در زندگی برای زن ،مشکل بزرگ و عظیمی ایجاد می کند را قانون گذار پیش بینی کرده و منفعت زن را در نظر گرفته است
حال بسنج و ببین شما حق طلاق را برای چه مشکلی می خواهی ؟
سوم) مسلما آینده ما بر اساس انتخاب های کنونی ما شکل می گیرد ، لذا با بررسی ، مطالعه ، بدست آوردن شناخت و بکارگیری نکات بسیار ظریفی در بدست آوردن آگاهی می توان ضریب خطا را در انتخاب هایمان کاهش داد و موفقیت خویش را تضمین نمود .
بنابراین صرف گرفتن "حق طلاق" نمی توان پیش بینی کرد که زندگی زناشویی به درستی بنا شده است
چهارم) اگرچه آینده نگری شرط عقل هست ، اما به نظر من مطرح کردن حق طلاق و درصدد گرفتن این حق ،به عنوان یکی از شروط ازدواج ، باشیم ؛ به معنای دید منفی و عدم خوشبین بودن به ازدواج با شخص مورد نظر است ....
پنجم) کاملا نظر شخصی : بنابر شرایطی که برایم ایجاد شده بود ، در برهه خاصی از زندگی زناشویی ام این امکان را داشتم که از همسرم حق طلاق را اخذ کنم ، اما این دیدگاه که ممکن است ، تقاضای من یک هزارم درصد ، باعث ایجاد این تفکر بشود که " زنم حق طلاق دارد و هر موقع بخواهد می تواند جدا شود ، اما خودش نمی خواهد که برود "
آن چنان برایم سنگین و سخت می آمد که اصلا مجال بروز چنین درخواستی را به خودم ندادم
مضاف بر اینکه محقق شدن شرط ضمن عقد " امکان مطلقه شدن زوجه در صورت عدم پرداخت نفقه توسط زوج به مدت شش ماه" ، برایم هیچ احساس برد و پیروزی را در آن زمان به ارمغان نیاورد
===============
نکاتی را که به نظرم می رسید برایت عنوان کردم ، هر شرطی که شما برای ازدواجت مدنظر داری ، حق مسلم و طبیعی شماست ، اما مهم تر از آن دلایل اون شروط هست ، که می بایست برای شخص خود شما آن دلایل درونی باشد ، نه صرفا نظر دیگران ( حتی همین نظراتی که من برای شما نوشتم )
با آرزوی بهترین ها برای شما :72:
بالهای صداقت عزیز
متاسفانه هر کاری می کنم این استقلال به دست نمیاد. منم خودم خیلییییییییییییییییییی ناراحت این موضوع هستم، کلا سعی می کنم تا جایی که می تونم جراتمند رفتار کنم، حرفم رو در صورت لزوم بزنم و دیگه از ابراز عقیده ام نترسم. ولی من تو خانواده ای بزرگ شدم که اجازه استقلال نمیدن. من خودم از نظر مالی مستقلم، با توجه به مدرک و مهارتهای هنری که دارم می تونم همیشه از پس مخارج خودم بر بیام ولی خانواده من خیلی پر توقعن.
من خودم نه احتیاج به حق طلاق دارم نه مهریه (تو یکی از تاپیکهاهم گفتم)، چون میدونم ضمانت خوشبخت بودن نیست، اصلا جز معیار هام نیست ولی به هیچ وجه نتونستم حرفام رو به کرسی بشونم، یعنی وقتی میگم این چیزها برای مهم نیست، میگن تو ارزش خودت رو میاری پایین. میگم ارزش من به رفتاریه که باهام میشه، میگن تو بچه ای، خانواده ای که مهریه نمیدن می خوان دخترو برده خودشون کنن!!!!! نمی دونم تا کی باید بجنگم. هر چقدر که جنگیدم، جراتمند عمل کردم، هیچ تغییری ندیدم. بعضی وقتها حس می کنم بهتره ازدواج رو بذارم کنار. حس بدی بهم دست میده وقتی ایجوری ارزش گذاری می شم ولی نمی تونم کاری کنم انگار، نمی دونم از چه راهی به نتیجه می تونم برسم
این ها اصلا جز معیارهای من نیست، ولی پدر و مادر خیلی نگران و متاسفانه پر مشکلی دارم که هیچ جوره شعور و عقل جوون ها رو قبول ندارن
میخوام با این شرایط بهترین راه رو برم که اگه پدر و مادرم باز هم نظراتم رو قبول نکردن، یه راه جایگزین داشته باشم تا بتونم با منطق تا حدودی نظراتشون رو تامین کنم
واقعا خانواده پر از مشکلی دارم، بعضی وقتها ترجیح میدم برم و هیچ وقت دیگه پامو تو این خونه نذارم
منم دنبال استقلال فکریم هستم و خیلی تمایل دارم که از راهی که واقعا نتیجه میده، این حق رو داشته باشم ولی...
بالهای صداقت عزیز
خرفاتون واقعا خیلی روم تاثیر گذاشت، متوجه شدم واقعا این حرف شما کاملا درسته:
"اگرچه آینده نگری شرط عقل هست ، اما مطرح کردن حق طلاق و درصدد گرفتن این حق ،به عنوان یکی از شروط ازدواج ؛ به معنای دید منفی و عدم خوشبین بودن به ازدواج با شخص مورد نظر است " که ممکنه باعث بشه زندگیم به مراتب بدتر بشه
متاسفانه فهمیدم مشکلات من خیلی بزرگ تر از این هاست و این چیزها راهکار درستی برای مشکلات من نیست.
ممنونم ازتون که دیدم رو وسیعتر کردید که با فکر بیشتر به عواقب کارهام فکر کنم
اگر آدم ها آزادی شخصی خودشون رو داشتن چقدر زندگیا می تونست قشنگتر باشه. کاش بهم بگید چجوری آدما می تونن استقلالشون رو به دست بیارن که همه بدبختی هایی که میکشم از این حقیه که نمی تونم داشته باشم.
بازم ممنونم دوستان و بالهای صداقت عزیز از راهنمایی و حرفای مفیدتون:72: