رابطه ای که با دروغ شروع شده...
سلام دوستان. من تازه عضو این سایت شدم. یه دختر 23 ساله هستم. من یه مشکل خیلی بزرگ پیدا کردم که شب و روز برام نذاشته، کابوس شده برام. من 2 سال پیش از طریق این دنیای مجازی با یه پسر اشنا شدم، اولش با کل کل شروع شد، منم که نمی خواستم کم بیارم با درروغ شروع کردم. اینم بگم من اصلا اینجور چیزارو(دنیای مجازی) جدی نمی گیرم. تا اینکه کار به تلفن و حرف زدن کشید، اولا واقعا همدیگرو جدی نگرفته بودیم نه اون نه من. منم که ماشالا حتی اسمم دروغ گفتم و خیلی چیزا. راستش من شرایط واقعی خودم اصلا بد نیست، نه ظاهر نه از لحاظ خونواده نه مادی خدارو شکر. تا اینکه ما قرار گذاشتیم هم و ببینیم، با خودم گفتم میبینیم من میگم تو برو به زندگیت منم... لحظه ی دیدار رسید و ما همدیگرو دیدیم. اولین دیدار ما 5 دقیقه شد. واقعا رفتار خوبی داشت ولی من رو حرفم بودم و میخواستم تموم کنم. بعد با خودم گفتم نکنه یه وقت فکر کنه ایرادی داشته که من تموم میکنم و...ما باز رابطمون ادامه پیدا کرد و نتونستم بگم، قرار بعدی رو گذاشتیم و رفتیم بیرون. اون در مورد خودش یه اطلاعاتی داد منم که از اول با دروغ شروع کرده بودم تا ته رفتم. اولا زیاد همدیگرو نمیدیدیم من بیشتر مانع میشدم که نکنه به من وابسته شه...تا اینکه بعد 6 ماه نق زدنم و شروع کردم و دنبال همش بهونه بودم، طوری که چیزای کوچیک و بزرگ میکردم. اخرا وقتی همدیگرو میدیدیم حتی نمیتونستم به چشاش نگا کنم ولی اون از همه چیز بی خبره. سرتون و درد نیارم الان 2 سال میگذره من 1000 بار تموم کردم و اون دوباره اومده و شروع کردیم. الن دیگه منم دوسش دارم و عاشقش شدم، نمیتونم ناراحتی اون و ببینم. مصیبت اینجاست من و یه دختر صادق شناخته نمیتونم اون چیزی که از من ساخته رو نابودش کنم. معمولا پسرا تو یه رابطه کلی هزینه میکنن ولی من از اول اجازه ی این کارارم بهش ندادم. در اصل به خدا من بد نیستم، حتی اون شیفته ی رفتارم شده. شاید تنها چیزی که دروغ نبوده رفتارم بود باهاش. الان نمیدونم چیکار کنم، اونم نمیتونه ازم دل بکنه. چیکار کنم راهنماییم کنید.
RE: رابطه ای که با دروغ شروع شده...
سلام . ارتباط شما با این اقا بدون هدف ازدواج کاملا اشتباهه ..همون طور که شما خیلی چیزها رو به دروغ به ایشون گفتی احتمال این هم وجود داره که این اقا هم خیلی مسائل رو از شما پنهان کرده باشه ...یا دروغ گفته باشه!
شما هر چه زود تر باید واقعیت رو بگی و رابطت رو به طور کامل قطع کنی ..
به فرض هم که همه چیز رو راست گفته باشن..بالاخره یک روز دروغ هایی که شما گفتید رو متوجه می شن!پس بهتره خودتون حقیقت رو بگید و نمومش کنید
شما نمی دونی هدف این اقا ازاین دوستی چیه ! هیچ تضمینی هم وجود نداره که تا اخر پیش شما بمونه!!ویا رفتارشون عوض نشه
اگر واقعا بهت علاقه داره می تونه از راه درست و رسمی اقدام کنه ....:72:
RE: رابطه ای که با دروغ شروع شده...
اینم بگم اون همه چیز و بهم راست گفته، ثابت شده برام یعنی دیدم و میدونم... ولی جالب اینه اون زیاد در مورد من به جزئیات نمیره. خودمم نمیدونم این از اعتمادش ناشی میشه یا من براش مهمم یعنی فقط خودم، یا چی!!!! خیلی کلافم، همیشه ترس دارم که بفهمه چی میشه! چیکار میکنه...
RE: رابطه ای که با دروغ شروع شده...
سلام kumsal،
خوش اومدی،
راستش من متوجه نشدم تو چه زمینه نیاز به کمک داری؟
- بهت بگیم چطوری دروغات رو ماست مالی کنی؟
- یادت بدیم چطوری راستش رو بهش بگی؟
- کمکت کنیم این آقا دست از سرت برداره؟
- کمکت کنیم رابطه به ازدواج ختم بشه؟
- کمکت کنیم، که چطوری این دوستی رو تموم کنی؟
- خودت می تونی تمومش کنی، ولی نگران این آقا پسر هستی که نمی تونه ازت دل بکنه و دنبال راهی برای دل کندن اون می گردی؟
- اگه می خوای تموم کنی، چرا دیگه نگران دروغاتون هستی؟
- ............................
یه مقدار اگه لطف کنی و بگی هدفت چیه و می خوای این رابطه رو به چه سمتی سوق بدی، تکلیف اعضاء مشخص می شه و می دونن چطور راهنماییت کنن!
RE: رابطه ای که با دروغ شروع شده...
دوست عزیز سلام
موقعیتت رو درک میکنم قصد انتقاد هم ندارم چون خودت اشکال خودت رو میدونی
در حال حاضر همین جوری که مشکلت رو اینجا گفتی به خودش صادقانه بگو
بزار خودش تصمیم بگیره اگه مشکل نداشت جلو بیاد اگرنه ادامه اصلا بصلاح نیست
تا الان راه رو اشتباه رفتی اما از این به بعد مسیر رو درست کن
بزار در کنار حقیقت و خانواده ادامه بدی
امیدوارم موفق باشی عزیزم
RE: رابطه ای که با دروغ شروع شده...
آقا ایوب، من میتونم تموم کنم چون ایراد از منه و من دختر ضعیفی نیستم، فقط چون دوسش دارم نمیخوام اون عذاب بکشه، همیشه از من دلیل میخواد که اخه چرا میخوای تموم کنیم، من که دوست دارم توام من و دوست داری!!! واقعا میدونم که داره بی دلیلی عزابش میده ولی از یه طرفم من نمیخوام با گفتن دروغام اون و تو خودش بشکنم چون خیلی به من اعتماد داره و دختر صادقی میدونه. میترسم تو انتخابای بعدیش تاثیر بزاره و به هیشکی اعتماد نکنه، دیدش بد شه به دخترا. بعضی وقتا میگم خدایا اشتباهم ببین من و به چه روزی انداخته که از خودم متنفرم با اینکه ذاتا همچین دختری نبودم. فقط بگین چطوری تموم کنم که بهش ضربه روحی نزنم. ممنون میشم از همتون اگه راهنماییم کنین.
RE: رابطه ای که با دروغ شروع شده...
میتونی همین حرفا رو به خودش بزنی. بهشون بگی که چون ایندش برات مهمه و دوست نداری تصوری بدی از اعتماد به دخترها توی ذهنش شکل بگیره تصمیم گرفتی حقیقت رو بگی ....
بگی که قصد سواستفاده نداشتی به همین خاطر حقیقت رو میگی که بیشتر از این اذیت نشه
به هر حال این کار اشتباه رو شما انجام دادی و باید عواقبش رو هم بپذیری ..پس اینکه فکر کنی چکار کنی که اصلا ناراحت نشه غیر ممکنه!
فکر نمیکنم با دروغ گفتن شما دیدش نسبت به همه بد بشه و به همه برچسب دروغ گو بودن بزنه ..(این طرز تفکر غیر منطقیه ..مثل این میمونه که بگی همه مثل هم فکر میکنن و رفتارهاشون شبیه به همه)
به نظرم بهتره( با توجه به شناختی که از این اقا داری ) بشینی فکر کنی که با چه نوع بیانی و کی(یه زمان مناسب) بهشون بگی :72:
RE: رابطه ای که با دروغ شروع شده...
وا!!
دلیل واضح تر از این که این رابطه از ریشه اشتباه بوده؟؟؟؟؟؟:160:
اصلاً لازم نیست براش دلیل بیاری!
RE: رابطه ای که با دروغ شروع شده...
سلام
تا حالا ازش پرسيدي هدفش از اين ارتباط چيه؟
تاكي ميخواد اين رابطه ادامه پيدا كنه؟يك سال ،دوسال، ده سال...
آيا اين پسره موقعيت ازدواج داره يا نه؟
اگه بهش بگي كه ي خواستگار خوب برات اومده عكس العملش چي؟
شايد اينكه وارد جزئيات زندگيت نشده هدفش ازدواج با تو نيست واسه دوستي لازم نيست كه از ريز مسائل زندگي تو باخبر باشه
پس دوست عزيزم تكليف خودت و اين آقا رو از اين رابطه مشخص كن ببين چي ميخواي و اون چي ميخاد
نذار چيزي بينتون مبهم بمونه...
خيلي هم نگران اون آقا نباش اول از همه مهم خودتي كه از اين رابطه ضربه نبيني و وابستش نشي
پيروز باشي
RE: رابطه ای که با دروغ شروع شده...
سلام - شما باید راستش رو به او بگید تا متوجه بشه و بهش بگین چون آشناییمون از طریق دنیای مجازی بوده شما نخواستین واقعیت ها رو بیان کنید ولی حالا که شرایط عوض شده راستش رو بهش بگین .
مهمترین مسئله در زندگی زناشویی فقط و فقط صداقته
RE: رابطه ای که با دروغ شروع شده...
فقط یک سوال میپرسم تا حتما کامل جواب بدین؟
جواب این سوال خیلی چیزها رو واسه خودتون روشن میکنه
هدف شما و این آقا از این رابطه چی بوده و هست؟
RE: رابطه ای که با دروغ شروع شده...
دوستان ازتون خیلی تشکر می کنم. جواب سوالاتون و میدم. فرناز جان اتفاقا این سوالارو خیلی پرسیدم طوری که الن وقتی بحثش میافته میگه تو رو خدا بسه، تو دردت چیه اخه! تا کی میخواد ادامه بدیم و پرسیدم 1000 بار اون فقط بهم میگه یه قولی بهم بده، اول رک بگو که مال منی بعدش من بهت میگم. به خدا جرات اینم ندارم بگم بهش بعد ببینم راس راسی میخواد چیکار کنه، چون بهم میگه تا دوست داشتنت و ثابت نکنی به اینا جواب نمیدم. من تو رابطه خیلی حد و مرز گذاشتم، با اینکه دوسش دارم ولی تو رفتارام نشون ندادم. آخه اون نمیدونه من مشکلم چیه. خواستگار و داشتنیم نمیگم خوشم نمیاد از این جور مسائل. من باید مشکلم و با اون حل کنم نه که حرفای کلیشه ای بزنم. اره این و دوستامم میگن به فکر خودت باش ولی نمیتونم همش میگم من ضربه بخورم ولی اون هیچیش نشه، فقط فکر اونم. خیلی این 2 سال من و داغون کرده، بدترین سالای زندگیم بود. میگین دلیل واضح تر از اینکه این رابطه از ریشه اشتباه بود، اخه این و من میدونم و شما، اون بدبخت که نمیدونه این و چطور قانع شه. خودشم همیشه میگه تا یه دلیل قانع کننده بهم نگی دست از سرت ور نمیدارم. حالا جواب افتاب همدرد، هدف اقا رو نمیدونم تا اونجایی که از رفتاراش میبینم قصدش جدیه و برا ازدواج میخواد حالا اله و علم من اینطوری برداشت کردم واقعا رفتاراش این شکلیه، اینم بگم خیلی جاها دوست داشتنش و بهم ثابت کرده. من و بگین خوب معلومه با این همه دروغ پس نمیشه جدی بود با اینکه از ته دل دوسش دارم و با همه ی سازای من رقصیده، من به خاطر مشکل خودم خیلی خوردش کردم که فقط متنفر شه و بره ولی اون ملایمت به خرج داده. الان هدفم اینه که تموم شه بیچاره بره به زندگیش برسه وقتش و با من تلف نکنه، که به خودشم گفتم. اصلا این حرفام و جدی نمیگیره، میخنده میگه باز شروع کردی تو بیخیال من عادت کردم و میگذره! باورتون میشه این 2 سال من یه رمان میشه نوشت من بخوام بگم میبینین چیا کشیدم! اصلا انتظار نداشتم به اینجا بکشه. الان شاید گفتنش برا شما اسون که حقیقت و بگو ولی بعد 2 سال گفتن واقعا دل و جرات میخواد که من این همه رو ندارم. حالا این سوال و میپرسم از همه مخصوصا پسری باشه که جواب بده خوشال میشم اونم اینه که: اگه یه دختری که خیلی دوسش دارین این کاری که من کردم و باهاتون بکنه بعد 2 سال دونستن چیکار میکنین؟
RE: رابطه ای که با دروغ شروع شده...
ببين خواهر گلم
خودت كه بهتر از من مي دوني تكليفت از الان معلوم بشه خيلي بهتره تا اينكه اين رابطه بي هدف رو هي كشش
بدي و بعد 6سال بياي يه تاپيك بزني كه من بايكي 6سال بودم پس چرا اينجوري شد؟؟
از چي مي ترسي ؟
از اين مي ترسي كه اگه واقعيت رو بهش بگي بذاره بره
مثلا اگه بگي اسمم اينه قهر كنه بره!!
دروغهايي كه گفتي در چه حديه قابل گذشته؟؟
مي توني بهش يه ايميل بزني و همه واقعيت رو بگي
اگه قبول كرد كه هيچي
نكرد كه خب بازم هيچي مگه تو نميخاي اين رابطه كات بشه
اينكه ميگي از رفتاراش و نشانه ها معلومه كه قصدش ازدواجه واسه خودت داستان نساز
تا زماني كه بصورت جدي اقدامي انجام نداده قصدش ازدواج نيست
نكنه خودتم هنوز قصد ازدواج نداري و دوس نداري بياد خواستگاريت؟
RE: رابطه ای که با دروغ شروع شده...
دوست عزیز kumsal من اینجا عضو شدم تا مشکل خودمو مطرح کنم. وقتی تاپیک مشکل شما رو خوندم دیدم عیناً مسئلهء منه!
منهم 2 سال پیش یک پروفایل با اطلاعات دروغی در سایتی ساختم. توسط اون پروفایل با پسری آشنا شدم و ملاقات کردم. دقیقاً قصد داشتم رابطه م رو بسرعت بهم بزنم چون تمام اطلاعاتی که از خودم داده بودم دروغ بود. ولی اون پسر هیچ جوری منو رها نکرد. اوایل چون میدیدم حرفی از آینده و ازدواج نمیزنه، فکر کردم خب اشکال نداره مدتی این رابطهء دروغی ادامه پیدا میکنه و بعد بزودی جدا میشیم. فکر نمیکردم در مورد من احساس خاصی داشته باشه. تا اینکه درخواست ازدواج کرد. حالا من بدو اون بدو! هزار جور ایراد ازش میگیرم و هر اشتباهی در رفتارش میبینم به دعوا و کشمکش تبدیلش میکنم، برخلاف شخصیت واقعیم، هیچ گذشت و سازشی نشون نمیدم ولی باز هم فقط ازش ملایمت و تلاش برای ادامهء رابطه میبینم. این سوالش دائم عذابم میده :«چرا میخوای از هم جدا شیم؟»
و واقعاً همینطور که گفتی، فاش کردن حقیقت اصلاً در توانم نیست. دائم مشکلات دیگهای رو بهونه میکنم و اون دائم تلاش میکنه اونها رو برطرف کنه، درحالیکه اینکارش منو بیشتر عذاب میده. چرا؟ .. چون اینهمه زحمت میکشه و مشکلات رو تنهایی و با وجود سنگهایی که من میندازم حل میکنه، در نهایت به چی میرسه؟.. من که نمیخوام باهاش بمونم، من فقط یه سراب دروغی هستم نه چیزی که اون فکر میکنه.
از خراب شدن رابطه نمیترسم. فقط در عذابم که چه ضربه ای به اون وارد کردم.. میدونم از من متنفر میشه و حق داره. غیر از اسم و سنم چیز دیگه ای رو بهش دروغ نگفتم ولی وقتی برچسب دروغگویی بهم بخوره، هر احساسی که در این رابطه خرج شده، دروغ بنظرش میاد. دنیا روی سرش خراب میشه.
این فکرها قضیه رو برام پیچیده و غیرقابل حل کرده.احساس میکنم هرلحظه دارم بهش خیانت میکنم! نیاز دارم کسی کمکم کنه تا به این وضعیت پایان بدم. به نحوی که کمترین ضربه رو به اون بزنم. نیاز دارم کسی برام توضیح بده که احتمالاً با گفتن حقیقت چه اتفاقی میفته و اون چه احساسی داره ... و اینکه بنظر شما کدوم راه بهتره:
1- حقیقت رو بهش نگم و به بهانه ازدواج با شخص دیگه ای یا به بهانهی مناسب نبودنمون برای هم و نداشتن شرایط ازدواج،ازش جدا بشم؟
2- اول حقیقت رو نگم و به بهانه ای مثل اینکه اون شرایط خواستگاری اومدن رو نداره، مدتی ازش دور باشم تا احساسش بهم کمرنگ بشه و بعد اگر احتمالاً برای ازدواج جلو اومد بهش همه چیزو بگم؟
3- همه حقیقت رو بدون مقدمه و حاشیه بهش بگم. ( حضوری یا با تلفن یا ایمیل؟ ) البته تحمل صحبت حضوری در این زمینه رو ندارم. یعنی روی اینکه به دروغ بزرگی که اینهمه وقت کشش دادم، اعتراف کنم، ندارم.
4- راه دیگه ای که شما پیشنهاد میدین ....
امیدوارم یکی از مشاورین سایت لطف کنند و برای حل این مشکل بهترین راهکار ممکن رو به ما بگن.
RE: رابطه ای که با دروغ شروع شده...
golden-angle عزیز سلام
مشکلت رو در یه تاپیک جدید مطرح کن تا دوستان راهنماییت کنم
موفق باشی
RE: رابطه ای که با دروغ شروع شده...
golden-angle سلام. شاید الان شما و من همدیگرو بتونیم درک کنیم. من اولا واقعا خجالت میکشیدم حتی این موضوع رو به کسی بگم، عذاب میکشیدم چون یه اتفاق ناخواسته بود، همونطور که گفتم فقط در حد سرگرمی بود چون من اگه راستم میگفتم هیچ وقت اشنایی از طریق دنیای مجازی رو به ازدواج نمیکشوندم. البته نظر منه! بعدش golden عزیز دروغ یکی باشه دو تا باشه یا کل زندگیت باشه فرق نداره. یه برچسب دروغگو به ادم میزنن بعدش. منم مثل شمام میبینین ادم همش میگه دنیا رو سر اون خراب نشه، منم میگم رفتارام، احساسم نسبت بهش تنها چیزیه که دروغ نیست اره مطمئنم بدونه دروغ گفتم نمیخواد اینارم باور کنه و این رنج اور برا ادم که من حق میدم باز بهش. ولی من نمیتونم راستش و بعد 2 سال بگم. فقط تنها کاری که میتونم بکنم اینه که تنفر ایجاد کنم براش که متنفر شه ازم. من مطمئنم پسری که من شناختم بعد تموم کردنم همه چیه من و خواهد دونست چون خیلی اذیتش کردم و با بی دلیلی عذابش دادم و خیلی چیزا تو ذهنش سوال مونده. باز اگه به نتیجه ای رسیدی به منم بگو، ممنون میشم ازت. من الان رابطم و باهاش خیلی کم کردم ولی قطع نشده یعنی نمیکنه.
RE: رابطه ای که با دروغ شروع شده...
kumsal جان همینطوره. درکت میکنم چون شرایطم دقیقاً با تو یکسانه. البته من مشکلی با ازدواجی که از طریق آشنایی اینترنتی بوجود بیاد ندارم، اما این مورد خودش شرایط ازدواج رو نداره.
منم رفتار و احساسم دروغ نبوده، اما خب همیشه مجبور شدم اون دروغهای اولی رو کش بدم و همین خودمو عذاب میده. سعی نکردم از خودم متنفرش کنم ولی خیلی برای هر اشتباه کوچیکی بهش گیر دادم! و درواقع منم به نحوی اذیتش کردم.
اینجا یه تاپیک ایجاد کردم و مشکلم رو مطرح کردم و دوستان راهنماییم کردن. حالا یه قدم تا گرفتن تصمیم آخرم فاصله دارم، فقط بدونم که چرا حتماً باید حقیقت رو بگم و چرا فقط کات کردن رابطه ( بدون فاش کردن حقیقت ) کافی نیست.
وقتی تصمیمم رو گرفتم و اقدام کردم میام برات تعریف میکنم :46:
RE: رابطه ای که با دروغ شروع شده...
سلام kumsal جان .
این لینک تاپیکمه. صفحهء آخرش نوشتم که چکار کردم و چه اتفاقی افتاد.
خواستم بهت خبر بدم بخونیش :46: