-
دوران تلخ عقد!
باسلام
همه یا اقلا اطرافیان میگن دوران عقد و نامزدی شیرین ترین دوران زندگیته پس ازش استفاده کن!!
واقعا شیرینه؟؟؟
برای من که جز تلخی چیزی نداشته من تو این مدت متوجه شدم با همسرم خیلی تضاد فرهنگی دارم و خیلی اذیت شدم تا تونستم تقریبا نیمی از مشکلاتمونو مدیریت کنم که البته میتونم بگم فقط صبوری بخرج دادمو به قول معروف ریختم تو خودم تا جلوی مشاجراتو بگیرم اما دیگه نمیدونم چکار کنم تا شرایط بهتر شه اینجوری فقط دارم جلوگیری میکنم اما هیچ تغییر خاص و اساسی ایجاد نشده خواهش میکنم کمکم کنید. چطور میتونم درک همسرمو بالا ببرم؟ بارها و بارها پیش اومده از عنوان مطلبی که تمام هدفم خیروصلاح ایشون بوده برداشت سو کردن و تا مدت ها اختلاف و درگیری داشتیم. من میتونم جلوی عصبانیتمو بگیرمو حرف نسنجیده ای نزنم (البته اوایل خیلی برام سخت بود) اما نمیتونم چیزی که هیچ قصد بدی ندارمو نگم اصلا از کجا بفهمم صدوهشتاد درجه برداشت اشتباه میشه؟؟؟؟
من متوجه شدم خیلی خوبه که بهم علاقه داریم اما اینم فهمیدم زندگی فراتر از علاقه و دوست داشتنه...
-
RE: دوران تلخ عقد!
دوست عزیز:72:
لطفاً توضیحات کاملتری در مورد
سن - تحصیلات - مدت و نحوه آشنایی خودتون و همسرتون - مدت عقد را مشخص کنید.
آیا خانواده ها موافق این وصلت بودند؟
چند خصوصیت خوب ایشون رو بیان کنید؟
چند خصوصیت بد و غیر قابل تحمل ایشون رو بیان کنید؟
ایشون چه خصوصیاتی از شما رو تایید می کنند؟ چه ایرادهایی از شما می گیرند؟
موفق باشید.:72:
-
RE: دوران تلخ عقد!
سلام دوست عزیز
خوش اومدید به همدردی
ضمن توجه به صحبتهای سنجاب عزیز و توضیح بیشتره موارد یک نکته رو بگم خدمتتون
که به قول معروف توی خودت ریختن اصلا اصلا راهکار درستی نبوده که شما انجام دادی.
با این کار بیشتر باعث عصبانیت خودت میشدی و بیشتر دیدت به همسرت خراب تر میشده
صبوری خوبه..بله..اما به شرطی که شما بتونی در موقیعت مناسب با همسرت صحبت کنی.
میشه یکی دو مورد از برداشتهای غلط همسرت از حرفات رو بگی؟
-
RE: دوران تلخ عقد!
ممنون از توجه اتون
همسرم 26ساله ومن سه سال از ایشون کوچکترم خانواده ها با هم آشنا بودن و حدودا دوسال پیش برای خواستگاری اقدام کردن و الان شش ماه از دوران عقد ما میگذره
همسرم بسیار مهربون. واقعا فداکار. زحمت کش. بی نهایت دست و دلباز. خوش مشرب (خیلی خوبه آدم خوش مشرب باشه اما من دوست دارم درون گراتر باشه) زن دوست و چشم پاک
خودمحور (عین من ولی من کوتاه میام ) . عصبی (وقتی عصبی میشه به هیچ وجه نمیتونم آرومش کنم هر چی هم قول میده جلو خانواده ام خودشو کنترل کنه دفعه بد بدتر میشه که بهتر نه! عصبانیتاشم غالبا از برداشت اشتباهش نشات میگیره). خودبزرگ بین( برای همین رفتاراش باعث رنجش دیگران هم میشه اما مطمئنم تعمدی درکار نیست). دعواهامونم به خانواده من حتما کشیده میشه خیلی غیرقابل تحمله.. و آدم پر حرفیه و هیچ واهمه ای از بیان نظریاتش نداره
من دوست دارم خانواده ام از بحث و مشاجراتی که بین ما پیش میاد یا حتی ابراز علاقه امون انقد مطلع نشن هربارم قول میده اما روز از نو روزی از نو... خانواده من بسیار خشک وجدی هستن (حکومت نظامی!) اما خانواده ایشون بسیار باهم راحت و صمیمی هستن
من خودم به تنهایی با ایشون مشکلی ندارم اما وقتی پای خانواده ام میاد وسط فقط خدا میتونه کمکم کنه خانوادم انگار نمیخوان متوجه تفاوت فرهنگامون بشن ممنون میشم کمکم کنید
یادم رفت بگم ایشون بمن میگن همه اخلاقات خوبه فقط 1.خیلی گیر میدی ( راست هم میگه دائم دارم میگم تو خونه ما اینجوری بگو... اینکارو بکن... ولی واقعا مجبورم وگرنه بعد که ایشون میره من میمونم و سیل عظیم نگاه های پرمعنی و حتی اعتراضات علنی خانوادم ) و 2.خیلی عجولی البته دربرابر رفتارای ایشون خیلی صبر نشون میدم وگرنه مشاجره داریم
خانوادم ابتدا به ازدواج ما راضی بودن اما بعد میشه گفت متقاعدشون کردم تنها دلیلشون هم این بود که اخلاقاش برات قابل تحمل نخواهد بود اما برا خودشون قابل تحمل نیست همسرم خیلی پر انرژیه اما خانوادم یه پسر دست به سینه ساکت میخواستن البته منم بدم نمیومد فقط چون این مشکلاتو با خانوادم نداشتم
-
RE: دوران تلخ عقد!
شما چه جور روحیاتی دوست دارین ؟ آروم یا پرهیجان به نظرمن شوهرت فوق العادست و می تونین خیلی خیلی خوشبخت باشین فقط کافیه قلق همدیگه دستتون بیاد و راه حرف زدن باهم رو یاد بگیرین باید یاد بگیرین چه جوری باهم حرف بزنین چه جوری به حرفاتون عمل کنین اول از همه حدود حریم هاتونو مشخص کنین و بعد شروع کنین به حرف زدن راجع به همه چیز از اول هر زمان هرجا اولویت اول هر کدومتون باید همسرش باشه با هم حرف بزنین تا سو تفاهم ها از بین بره و همدیگه رو بیشتر بشناسین و بالاخره هر کدوم بی دریغ عشق بورزه بدون حساب و کتاب خوشبخت باشین:323:
آها یادم رفت راجع به خانواده خودتون نقش شما کلیدی هست سعی کنید با سیاست و رفتار ای پخته همیشه اوضاع را تحت کنترل داشته باشین مدیریت رفتارتون را قوی تر کنید از راههای مختلف مثل رفع سو برداشتها کاهش متناسب روابط نشان دادن رضایت خودتون از هیجانات و شلوغی همسرتون و ... البته همه اینا درصورتی امکان پذیر هست که شما در کنه وجودتون همسرتونو دوست داشته باشین
-
RE: دوران تلخ عقد!
دوست عزیزم
جواب سوال منو ندادی
میشه یکی دو مورد از برداشتهای غلط همسرت از حرفات رو بگی؟
-
RE: دوران تلخ عقد!
دوست عزیز
ناراحت نباش عزیزم...دوران عقد ونامزدی واسه همه شیرین نیست خیلیها مجبورن دوری رو تحمل کنن یا یه سری اختلاف سلیقه بهم میزنن
اصلا نگران نباش....اتفاقا این مشکلات رو به فال نیک ببین ...چون الان میتونی متوجه عیب وایرادهای رفتارهاتون بشید ووقتی زیر یه سقف رفتین دیگه اونارو تکرار نکنید
جدی میگم....خیلیها که از شیرینی دوران عقدشون قندک میزنن مال اینه که رو عیبهای هم سرپوش میذارن اما بعد اینکه اومدن زیر یه سقف تازه مشکلات شروع میشه....دیگه اونجا تحمل سخت تره چون هر روز اونی که باعث ناراحتیت میشه رو میبینی اما الان همیشه با هم نیستین و کلی وقت واسه فکر کردن داری
در مورد نظر خانواده هم حساس نشو....میدونم سخته ادم دلش میخواد شوهرش از هرنظر مورد تایید خانوادش باشه اما یه موقع هایی هم نمیشه...
شوهر شما خیلی نکات مثبتی داره که ان شااله همینا باعث کمرنگ شدن منفیها بشه:72:
-
RE: دوران تلخ عقد!
دوست عزیز Maryam123 بعنوان مثال میتونم بگم :
درمواردی که براساس عرف و رسومات وظیفه خانواده ی منه کاری رو انجام بدن وقتی ازش خواستم نظرش رو از طریق من انتقال بده به خانوادم تا باعث نشه خانوادم تصور کنن ایشون چطور بگم خدایی نکرده جسورن یا یه همچین صفاتی دارن؛ خیلی ناراحت و عصبی شد و فکر کرد من میخوام بگم حق نداره نظر بده و برام آدم بی اهمیتیه و کارمو توهین دونست و خانواده من متوجه همه جریان شد و خیلی هم بدشد.
خب من باتوجه به شناختم از خانوادم خواستم شخصیت ایشون همونجور که واقعا هست حفظ بشه من خیلی دیدم وقتی زنو شوهری میخوان مسئله ای رو عنوان کنن هرکس خودش به خانوادش میگه اینجوری حرمتا هم بیشتر حفظ میشه..
خیلی از این قبیل مسائل خسته شدم.
ستاره غم عزیز من خودمم آدم پرانرژی و شادابی هستم از شیطنتای ایشون راضیم اما اینم نباید نادیده گرفت که من 23 سال تو یه خانواده جدی زندگی کردم و طرز فکر و تربیتم تو این خانواده شکل گرفته من فقط میخوام ایشون تو محیط خانواده من کمی خودشونو کنترل کنن و از برداشتای اشتباه پرهیز
خواهشا راهنماییم کنید
در ضمن همسرم موقع عصبانیت هرچی توضیح میدم منظورم از کارم چی بوده و اشتباه برداشت کرده قبول نمیکنه عصبانیتاشم تا چند روز طول میکشه که طاقت فرساست..
گاهی اوقات از عصبانیتاش (معمولا مدت ها بعد از هر عصبانیت) ابراز پشیمونی میکنه اما پشیمونی بدون اصلاح رفتار چه فایده؟!!!
از کجا شروع کنم ؟ چکار کنم ؟
-
RE: دوران تلخ عقد!
خواهش میکنم راهنماییم کنید من سعی کردم همه چیزو خوب توضیح بدم تا بتونید کمکم کنید همین الآنم وضعیت خوبی ندارم واقعا خسته شدم چطور میتونم روی اخلاقاش تاثیر دائمی بذارم اینجوری پیش برم چون جلو خانوادم مدام دارم ملاحضه میکنمو همه اش کوتاه میام میترسم عادت کنه و تو زندگی مشترکمونم ادامه پیدا کنه
-
RE: دوران تلخ عقد!
شما اصلا مشکل خاصی ندارین یه سری تفاوت های شخصیتی که همه دارن
بهتره کتاب مردان مریخی زنان ونوسی اثر جان گری رو بخوونی
وقتی هم شوهرت عصبانی میشه از کارت بهتره همون لحظه هیچی نگی و اجازه بدی آروم بشه بعد با ارامش بگی عزیزم منظورم این بود
-
RE: دوران تلخ عقد!
دوستای خوبم ممنون از راهنمایی همه اتون
شاید مشکل من بنظر خیلی ها اصلا مشکل نباشه اما شرایطی که من دارم واقعا تحملش برام سخته احساس میکنم دارم سررشته همه کارا رو از دست میدم احساس میکنم دارم خفه میشم دارم خودمو گم میکنم تا کی میتونم صبر نداشته امو خرج کنم اگرم لازمه جلوش ایستادگی کنم و کوتاه نیام چطوری رفتار کنم که جریانو به خانوادم انتقال نده ؟ مگه چقد سخته جلوی خانواده ی من کمی به خودش سخت بگیره وقتی هم میخوام کارهاشو که دیگه حتی خودمم نمیدونم درسته یا غلط جلو خانوادم (که بنظرشون عجیبه) مناسب جلوه بدم بدتر میشه..
تازگی دارم فکر میکنم چقدر بنده های خدا میتونن متفاوت باشن و خدا چقدر متفاوت بنده هاشو آزمایش میکنه!!
واقعا دیگه دارم تو درست و غلط بودن همه چیز شک میکنم دیگه نمیدونم قید و بند تا چه حد خوبه؟!!!!!!!
راستی یه واقعیتی تو گذشته من درباره سرپوش گذاشتن روی عواطفم وجود داره که بنظر هیچ ارتباطی با مشکل الانم نداره اما میشه گفت برام حل نشده مونده طوری که وقتی یه اتفاق ناراحت کننده برام پیش میاد اون دوران هم برام زنده میشه ممکنه این موضوع باعث شده الان من بیش از حد حساسیت بخرج بدم تا همه چیز ایده آل باشه؟
-
RE: دوران تلخ عقد!
خب اینطور که من برداشت کردم شما سعی دارین طرز فکر و رفتار شوهرتون رو نسبت به خانوادتون تغییر بدین که به نظر من اصلا کار درستی نیست !
.
شما نباید دیدگاه خانوادتون و پدر مادرتون رو نسبت به زندگیتون تاثیر گذار بدونین و سعی کنین که طبق گفته و طرز فکر اونها رفتار کنین ... این زندگی شماست و خودتون باید تصمیم بگیرین ... مشاوره از خانواده ها بگیرین ولی آخرین تصمیم گیرنده خودتون باشین .
.
یک مثالی که زدین به نظر من طرز بیان منظورتون اصلا صحیح نبوده ...
من هم این رفتار رو از شما میدیدم اینطور برداشت میکردم که (من رفتار صحیح برخورد با خانواده شما رو بلد نیستم (نوعی کمبود دارم) و شما نحوه صحیح برخورد کردن رو برا من میخوایین یاد بدین ) به نظر من این دیدگاه برای یه آقا خیلی زجرآوره و حق میدم که ناراحت هم بشه ... با اینکه منظور شما کاملا متفاوت هست ... تو همین مثالی که زدین نباید طوری رفتار میکردین که احساس کنه میخوایین تو طرز رفتار و گفتارش تغییر ایجاد کنین ...
.
اینا فقط نظر شخصی من بود!
موفق و پیروز باشین
-
RE: دوران تلخ عقد!
سلام دوست خوبم من یه عضو عادی هستمو فقط نظر شخصی خودمو دوس داشتم بگم
اول از همه دوران عقد و نامزی بخاطر درک کردن همو آشنایی و شناخت بیشتر از همه ممکنه خیلی شیرین باشه و مکنه خیلی تلخ اون به دو طرف بستگی داره
خوب شما از قبل شوهرتونو خوب نمشناختن و حالا که بیشتر تونستین بشناسینش به مشکل بر خوردین.
دوست خوبم اشاره خوبی کرد
گفت که نمیشه که شوهرتونو یک ماهه و خیلی زود تغییر داد
خوب ایشون از بچگی اینجور بزرگ شدن و این رفتار و اخلاق به قول معروف تو خونشونه و نمیشه به این زودیا تغییرش داد
شما باید با صبر و حوصله و مهربونی و رفتار خودتون کم کم اخلاق شوهرتونو درست کنین
یه نصیحت کوچیک هم میخوام بهتون بکنم
هیچ وقت نگین خسته شدم و جا بزنین همیشه واسه هر مشکلی یه راه حل هست:72: