دوستم داره و بهم علاقه داره اما نمیدونم چرابه خواستگاریم نمیاد لطفا بگید چکارکنم؟خودش میگه دارم به علاقه ام سرکوب میگذارم.دارم دیوانه میشم
نمایش نسخه قابل چاپ
دوستم داره و بهم علاقه داره اما نمیدونم چرابه خواستگاریم نمیاد لطفا بگید چکارکنم؟خودش میگه دارم به علاقه ام سرکوب میگذارم.دارم دیوانه میشم
مژگان عزیز به همدردی خوش اومدید.
عنوان تاپیک شما مبهم است .عنوان باید بیان کننده مشکل باشد تااعضاو مشاوران همدردی بهتر بتوانند به آن
پاسخ دهند.در پست بعدی عنوان مناسبی اتنخاب کنید تا مدیران به تغییر آن اقدام کنند.در غیر این صورت تاپیک
شماحذف خواهد شد.
خیلی مختصر در مورد مشکلتون نوشتید.لطفا برای راهنمایی بهتر جواب سوالات زیر رو بنویس:
- سن شما و فرد مورد علاقه تان؟
- وضعت شغلی فرد مورد علاقه تان؟
- میزان تحصیلات هر دو؟
- وضعیت درآمدی ایشان؟
-و اینکه به نظر شما ایشان شرایط ازدواج رو دارند؟
و....
شايد شرايطش رو نداره يا خانوادش موافق نيستننقل قول:
نوشته اصلی توسط مژگان128
از كجا متوجه شدي دوستت داره ؟
دوست عزیز سلام
در مورد دوستی دختر و پسر همدردی مشاوره نمیده و دوستانه دور اینجور دوستیا نرو
موفق باشی
من 38 سالمه - ایشان 49 ساله .مجرد تاحالا اژدواج نکردن .خواستگارم بوده.همه چیژ خوب پیش میرفت ایشان اژ من خواست به محل کارش برم قبول نکردم.ناراحت شدن .همین چندروژپیش بهش ژنگ ژدم بااستقبال خوبی مواجه شدم آخه بهش علاقمند شدم طوری که شب و روژم شده .گفتم میخوام ببینمتون قبول کرد رفتم اداره اش.بهم ابراژ علاقه کرد ولی توباید همون موقع میامد حتی به پدرمم گفتم ایشان همان کیس مورد نظر من است همونیه که من میخوام.گفت حتی این مدت چهره شما یک لحظه اژ نظرم رد نشده و. . . . . اما دریغ اژ اقدام برای خواستگاری.ژنگ نمیژنه من حتمی باید بهش ژنگ بژنم.من لیسانسم ایشان هم لیسانس وکارمند مخابرات ومدیر مسئول امور اداری درآمدشم نمیدانم.کمکم کنیدچطوری وادارش کنمبه خواستگاریم بیاد چطور رفتارکنم اژ این به بعد.دوستی پسودختر نیست ماکه بچه نیستیم حتی اژ پیامک دادنم خوشش نمیا هدف ما اژدواجه- خانواده حرفی ندارن تاژه اونا اژ خداشونه.موقعیتشم عالیه خانه مستقل ویلایی داره باماشین پژو405
چرا از شما خواسته به محل کارش بری؟؟
با جواب دادن این جمله همه مکشلات مشخص میشه
گفت بیشتر باهم صحبت کنیم زیاد خونتون نیام یک دفعه برای مرحله آخر برای رسمی شدن بیام خونتون.هفته گذشته به محل کارش رفتم از علاقه ودوست داشتن حرف زد اما از ازدواج نه.نمیدانم مشکلش چیه دلم براش میسوزه نمیتونه تصمیم بگیره.باخودش در گیره .نمیدانم چی مانعش میشه از 4شنبه تا امروز زنگ نزدم بهش.وقتی از ادارش بیرون آمدم از پشت پنجره نگاه میکرد کل خیابان وطی میکردم برمیگشتم نگاه میکردم همینطور پشت شیشه بودو نگاه میکرد.
مژگان جون این آقا از اول مصمم به ازدواج بودن که اومدن خواستگاری یا به ضرب و زور خانواده و دلایل دیگه اومدن ؟
ما یه مورد اینطوری تو آشناها داریم که شبیه مورد شماست ، باورتون نمیشه چقدر دوست و آشنا واسطه شدن که این آقا رو به یکی معرفی کنن و زنش بدن اما آقاهه انگار از ازدواج می ترسه و همیشه از زیرش در می ره یه جورایی . الانم دیگه به همه گفتیم بی خیال بشن چون این آقا اصلا انگار قصد ازدواج نداره و همه ی ما رو مسخره خودش کرده .
خلاصه می خوام بگم باید دید اون آقا چرا تا ۴۹ سالگی ازدواج نکرده ؟ نکنه که ایشون هم مثل این آقای آشنای ما باشه . دلیلشو نمی دونم اما از ازدواج فراریه این آقا ، هزار جور دختر هم بهش نشون دادن اما ....
سلام دوست عزیز
این آقا چندساله هستند.
شما چندسالتونه .
چطوری باهم آشنا شدید.
شاید این آقا حدفش فقط دوستی باشه.
چون گفتید از علاقه وغیره.....حرف زد بجز خواستگاری.
اگر میشه بیشتر توضیح بدید با یک خط دوستان چیزی متوجه نمیشن.
بله با رضایت کامل آمدن خواستگاری -بقول خودش بارها باماشین هروز عصرها جلو خانه ما دور میزده تا منو ببینه .حتی یکی از اقوام ما دیده بوده خود منم یک دفعه دیدمش.دیوانه وار دوستم داره اما . . . .یک هفته تماس باهاش نداشتم دلم خیلی براش تنگ شده به نظر شما زنگ بزنم بهش جویای حالش بشم؟؟
مژگان عزیز
قطع رابطه کن تا خودش برای رسمی شدن قدم برداره
مـرداب بـه رود گفـت :
چـه کـردی کـه زلالــــی ....؟!؟!
رود جـواب داد : گذشتـم ....؟!؟!
من نمی فهمم کسی که اینقدر شما رو دوست داره چرا یک هفته بهتون زنگ نزده؟؟؟ به نظرت عجیب نیست؟؟:72: