نمایش نسخه قابل چاپ
سلام;
این بحث رو تو یه تاپیک دیگه ای مطرح کرده بودم که مدیران گفتن باید تاپیک جداگانه بزنی که همین کارو هم کردم.
شاید موضوعش یک کم بی ربط باشه ولی دقیقا روی نکته ای اشاره کرده که مورد نظر من هست.
حالا میخوام مشکلم رو طی چند مرحله با طرح سوال های مختلف مطرح کنم.
آیا علاقه پسر به پسر بدون هیچ گونه ارتباط با مسائل جنسی مشکل داره؟
سلام
به تالار خوش آمدید
این علاقه را تعریف کن و بگو چه حس و حالی را تجربه می کنی و از کجا شروع شده .
کلا بیشتر توضیح بده چون این حد از توضیح کافی نیست .
من قبلا هم تجربه این حسو داشتم معمولا با یک بار دیدن صورت نمیگیره و چند ماه طول میکشه تا به وجود بیاد به عبارتی هرچی بیشتر میگذره آتیشش داغ تر میشه و الان حدود دو ساله که من در گیر این مسئله هستم و اما اگه بخوام این حس رو تشریح کنم همین بیت کافیه:
از عمر من آنچه هست برجای*برگیر و به عمر لیلی افزای
البته اینجا لیلی مرده!
من قبلا هم تجربه این حسو داشتم معمولا با یک بار دیدن صورت نمیگیره و چند ماه طول میکشه تا به وجود بیاد به عبارتی هرچی بیشتر میگذره آتیشش داغ تر میشه و الان حدود دو ساله که من در گیر این مسئله هستم و اما اگه بخوام این حس رو تشریح کنم همین بیت کافیه:
از عمر من آنچه هست برجای*برگیر و به عمر لیلی افزای
البته اینجا لیلی مرده!
سلام آقا کیارش
دوست عزیز، در انجمن های طرح مشکلات اعضا به مشکلات فردی می پردازند و فقط به سوالات فردی می توانیم پاسخ بدهیم. یعنی راجع به مسائل کلی جای بحث نیست. برای مثال اینکه کلا رابطه پسر با پسر مشکل دارد یا نه نیاز به بحث هایی دارد که جایش اینجا نیست.
شما به صورت مشخص توضیح بده که مشکلت چی هست و چه کمکی از ما می خواهی تا دوستان پاسخ دهند.
نیاز هست بیشتر و دقیقتر توضیح بدهی.
و همینطور یک عنوان مشخص تر و مناسب تر در ارسال بعدیت ذکر کن تا مدیران عنوان رو تغییر دهند.
با تشکر.
حقیقتش من این سوالو پرسیدم تا دیدگاه شما نسبت به این مسئله رو بدونم.جوابش هم درحد بله یا خیر کافی بود بهرحال حالا میخوام مشکلم را بگم.
چطور میتونم اونو برای خودم داشته باشم؟
شما چند سالت هست؟
چقدر وقت هست که عاشق شدی؟
کجا با هم آشنا شدید و رابطه تون به چه شکل هست؟
در اون چی دیدی که ازش خوشت اومد؟
تا به حال به کس دیگری هم علاقه مند شدی؟ پسر یا دختر؟
کمی راجع به این مسائل توضیح بده تا دوستان بهتر بتوانند کمک کنند.
شما چند سالت هست؟
چقدر وقت هست که عاشق شدی؟
کجا با هم آشنا شدید و رابطه تون به چه شکل هست؟
در اون چی دیدی که ازش خوشت اومد؟
تا به حال به کس دیگری هم علاقه مند شدی؟ پسر یا دختر؟
کمی راجع به این مسائل توضیح بده تا دوستان بهتر بتوانند کمک کنند.
__________________________________________________ __
17سال.
2ساله.
مدرسه-کمتر از یک دوستی معمولی چون من اصلا توانایی ارتباط برقرار کردن با اونو ندارم.
مسلما قیافه.
بله,اولین دفعه 11 سالم بود عاشق یه زن شدم که خیلی غیر معمول بود و دومین دفعه یک پسر که متسفانه ناکام ماند ولی الان هیچ احساسی نسبت به اونا ندارم و این هم سومین دفعه که خیلی شدید تره.
اگه سوال دیگه ای هم داشتید بپرسید چون من نمیدونم چه چیزایی رو باید بگم
سلام کیارش
از محیط خانه بگو . از ارتباط پدر و مادر . از میزان آزادی ها یا محدودیت هایت .
آیا در خانه ارتباط با دختر مسئله ی عادی است و یا ارتباطاتت کنترل یا سرکوب می شود .
خواهر یا برادر داری ؟
فرزند چندم خانواده هستی ؟
پدر و مادرت در جریان احساسات تو هستند ؟
اگر آنهااز این موضوع خبر دار بشوند به نظرت چه واکنشی نشان می دهند ؟
رابطه ات این با این دوست چقدر است ؟
به دوستت از احساساتت گفتی ؟
یا به دوست دیگر یا یک نفر در حد شنونده .......
حقیقتش من تو خونه خیلی محدود هستم ولی خوب تابحال به رابطه با یک دختر فکر نکردم.
فرزند2
1خواهر
خیر ولی فکر نمیکنم واکنش شدیدی داشته باشن
گفتم که کمتر از یک دوستی معمولی
خیر اصلا تو سلام کردن هم مشکل دارم,رنگم میپره میبینمش چه برسه به گفتن!
به کسه دیگه ای نگفتم ولی به خاطر همین هول شدن فکر میکنم همه میدونن گرجه من تابحال چیزی نگفتم و دوست هم ندارم کسی بدونه
یه راهی بدین خواهشا
مردم ازبس صبر کردم!
:325::316::303:
:46:
کیارش
یک بخشی از مشکلت به محدودیت تو مربوط است .
یک بخشی به اینکه تنهایی و فضای زیادی برای تخلیه خودت نداری .
در ضمن پسرم سعی کن در همین تالار حضور داشته باشی . بدون اینکه به درس و مشقت لطمه بخوره و مسائل و مشکلاتت رو همین جا مطرح کن .
سعی کن وقتی می خواهی به این پسر فکر کنی ذهن خودت را منحرف کنی به یک موضوع دیگر مثلا موسیقی .
ورزش کن
دوش آب خنک بگیر
موسیقی های طبیعت و آرام گوش بده ( بدون مضامین احساسی و عشقی )
در تالار مطالب مختلف را بخوان و روی علاقمندی های دیگرت متمرکز شو . به مرور این مشکل حل میشه عزیزم . اما خودت باید بخواهی و خودت باید به خودت کمک کنی .
ببینید شما داری مسئله ای رو مطرح میکنید که اصلا مورد نظر من نیست.راه های شما خیلی خوبه اما برای فراموش کردنش اما اگه موضوع تاپیک رو بخونید هدف من یه چیز دیگه است!
کیارش مرد جون
اول اینکه قبول کن که شرایط محدود تو در خانه و نظام خانواده باعث خیلی از این افکار و مهم شدن این موضوع برای توست .
حال
اگر تو بخواهی خودت را وارد یک خطایی بکنی آیا باید حمایت بشوی و دستت را بگیریم و به سمت آن چاه هدایت کنیم ؟!
البته انتخاب کننده تو هستی .
اما در این تالار در این مسیر که خواست توست به کسی کمکی نمیشه . در نتیجه از ادامه ی گفتگو معذورم .
مگر اینکه تصمیم خودت را عوض کنی و ..............
سلام
منظورت از اينكه اونو داشته باشم چيه؟ ميشه بيشتر توضيح بدي؟
من این احساس رو دارم دوست عزیز.
چون شما نمتوانید با دختر به قول خودتون توانایشو ندارید رابطه داشته باشی .
روی آوردی به سمت پسر با چهره دخترانه یا کمی زیبا.
واین رابطه ها اگر شکل بگیره به رابطه های جنسی مبدل میشه.
اول دوستی.
بعد که خیلی صمیمی بشی .چه بخوای چه نخوای شیطان وارده عمل میشه.
من نظرم اینه که سعی کن ایمانت رو قوی کنی .
همه پسرها دوست های پسر یا به عبارتی رفیق دارن .
ولی نه انقدر شدید که شما عرض کردید.
این مشکلی که شما عرض کردی در دختر های که تازه به سن بلوغ رسیده بیشتر دیده شده.
البطه نه همه دخترا
ولی کم وکان دیده شده.
مرسی دوستان که کمک کردین ولی خوب به قول ani
این خودم هستم که تصمیم میگیرم و فکر کنم خودم تو این مرحله باید صلاح خودم رو تشخیص بدم.
حداقل فهمیدم عشق با مشاوره به نتیجه ای نمیرسه...
فقط مدیران محترم اگه میشه تمامی پست های من در این زمینه رو پاک کنید خواهشا
کیارش نمی دونم بازم می ای اینجا یا نه ولی امیدوارم که بیاینقل قول:
نوشته اصلی توسط کیارش۲
درک می کنم که عاشق بودن یعنی چه!
ولی این که تو عاشق باشی قابل درک نیست.
اون زنی که در 11 سالگی عاشقش شدی ،عشق بود؟
یا اون پسر قبلی؟
یا این پسری که الان داری در موردش حرف می زنی؟
اگر عاشق اون دوتای قبلی بودی،پس ...چرا الان هیچ احساسی به اون ها نداری!
خوب دقیقا مثل همون دو نفر قبلی که الان حسی بهشون نداری،یک روزی هم می اد که به این پسرهم حسی نخواهی داشت
چون احساس شما برگرفته از هیجانه و هیچ منطق و استدلالی پشتش نیست.
به چه هدفی می خوای اون رو داشته باشی؟به هدف دوستی
خوب همین الان می تونی باهاش دوست باشی و وقتی نزدیکش شدی این احساس عشقم تعدیل می شه
این مسئله اون طور که می گی نمی تونه ریشه جنسی داشته باشد.
سعی کن کم کم توجهت را از این مسئله غیر ملموس و بی نتیجه سمت اهداف ملموس تر ببری. الان باید هدف توموفقیت تو درس هات باشه.به احساست نسبت به دوستت هم اسم عشق نزار.
حالا فرض کن اون رو داشته باشی که چی بشه!
خوب اگر دختر بود می گفتی باهاش ازدواج می کنم میشه شریک زندگیم و ی عمر کنارش می مونم و باهم زندگی مون رو می سازیم
ولی این که پسره
تو باید علاقت رو ببری به سمت یک دوستی عادی و انقدر بهش بال و پر ندی.این چیزا فکر کنم تو سن شما طبیعیه ولی نباید انقدر بهش بال و پر بدی که تبدیل بشه به یک مشکل اخلاقی
باید جلوشو بگیری
مرسی از لحن شما خیلی خوشم اومد من صحبتهای منطقی رو دوس دارم و کاملا منطقی جوابتونو میدم.
چیزی که باعث شد اونارو فراموش کنم فاصله و زمان بود چیزی که یواش یواش تو این مورد هم داره اتفاق میوفته نمیدونم شاید این اسمش عشق نیست ولی هرچی هست قشنگه!
در مورد اینکه گفتین نهایتا چی کار میخوای بکنی برام همین دوستی کاملا کافیه. ولی نمیتونم. این دقیقا همون چیزیه که میخوام شما به من کمک کنید:چطور میتونم باهاش ارتباط برقرار کنم بدون اینکه هول کنم و غیرعادی رفتار کنم؟
کیارش۲ گرامی
به تالار همدردی خوش آمدی
بهتره فعلاً ذهنت را از این شخص کاملاً دور کنی و به خودت و رسیدن به ثبات احساسی توجه کنی .
هیجان مداری شما که در این سن ، کمی طبیعی به نظر میرسد اما در شما میل به سوی افراط و ناهنجاری دارد می تواند در کل برای زندگی شما مسئله ساز باشد .
کشش های هیجانی شما در مورد آدمها و حتی اشیاء و مکانها و ..... اگر کنترل و هدایت نشود موجیات آشفتگیها و آسیب پذیری شخصیتی را برای شما فراهم می کند . بهتر است بسیار جدی روی خود متمرکز شده و به مطالعه و مشاوره در خصوص ویژگیهای شخصی خود پرداخته و سعی در شناخت بیشتر خود و احوالاتت و علائقت داشته و نقاط آسیب پذیری خود را بازشناسی کرده و آنها را مهار کنی .
آنچه شما در مورد افرادی که به آنها از همون سنین پایین تا کنون و حالات و واکنشهای درونی خود بیان داشته ای عارضه است ، اصل مسئله در درون شما و مربوط به هیجانات و کششهای غریزی شماست که نیاز هست باز شناسی و با مهارت آموزی و .... آنها را تحت کنترل و هدایت درست درآوری تا آسیب نبینی .
پاورقی
=====
اگر به حالات و روحیات و واکنشهای خود در مورد گرایشهای دیگرت ( به اشیاء ، اماکن ، فیلم ها ، موسیقی ها و حتی البسه و .... توجه کنی سرنخهای دیگری از آنچه گفتم به عنوان عارضه ، خواهی یافت )
.
ببخشید میشه عوارض وتمامی مسائل رو یک کم ساده تر باز کنید؟
نقل قول:[align=center]همچین چیزی ممکن نیست
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
خیلی ساده اش این است که شما بسیار احساساتی هستید ، و عنان اراده و رفتار و گرایشها و علائقتون دست احساسات ( کودک درون ) شماست و این مخرب و خطرناک هست ، و نیازه با شناخت بیشتر خود ، بخصوص احساسات و عواطفتان ، در جهت کنترل آن و محوریت بخشیدن به عقلانیت کار کنید .
عدم کنترل این احساسات در مورد همجنس زمینه ساز اختلال در گرایش جنسی است که یک هشدار جدی برای شماست . اگر به احساسات خود در مورد این شخص همنجس میدان داده و پر و بال دهید و تمایل به برقراری ارتباط با او را بها دهید و با عنوان عشق و افکار رمانتیک پی گیری کنید ( حتی فقط در خیال خود ) مطمئناً اختلال را گرایش جنسی را نشان می دهد .
بهترین کار برای مهار و کنترل احساس و هیجاناتت مراجعه به یک مشاور مطمئن و مطالعه در این زمینه هست .
لینکهای زیر را هم بخوان
http://www.hamdardi.net/thread-9047.html
http://www.hamdardi.net/thread-9046.html
.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
ببخشید یه سوال خیلی خیلی مهم داشتم!
ته تهش میخواین به این جمله برسید که باید بیخیالش بشم؟
یه سوال دیگه هم دارم و از همه کسانی که اطلاعاتی دارن خواهش میکنم جواب بدن.
یه سری از عزیزان گفتن که این حسی که تو داری عشق نیستو بخاطر شرایط سنیت عادیه و کلا منظور عامیانشون این بود که هنوز بچه ای برای این چیزا!
بهرحال کار نداریم ما هم قبول کردم.
حالا سوالم اینه که تفاوت عشق با احساسی که من دارم و اسمش هم نمیدونم چیه،چیه؟تمامی موارد رو ذکر کنید لطفا
چی شد خانوم نازنین ۱ چرا ادامه ندادین بحثتونو؟
کیارش من در زمینه روان شناسی دانش اکادمیک ندارم تجربه خاصی هم ندارم و هر حرفی که می گم از رو مطالعات شخصی و طرز فکر خودم هست برای همین هم می ترسم در زمینه ای که اگاهی کافی ندارم راهنمایی اشتباه کنم
به حرف های فرشته مهربون خیلی دقت کن و حتما لینک هایی که گذاشتن رو بخون
چیزی که کاملا مشخصه اینکه شما در مقابل این موضوع که سعی کنی این احساس افراطی رو تعدیل کنی یا فراموش کنی به شدت موضع گرفتی!
همین نشون می ده که خودت نمی خوای کمک کنی تا مشکلت حل شه
کیارش تو نوشته هات گفته بودی علت علاقه مند شدنت به این پسر،قیافش هست!تو خودت پسر عاقل و فهمیده ای هستی (از راهنمایی که تو تاپیک من نوشتی ممنون) خودت اگر کمی فکر کنی می فهمی که این علاقه تو اصلا منطقی نیست اون هم به دلیل قیافه...حالا باز اگر می گفتی عاشقش شدم چون خیلی زرنگ و باهوشه یا خیلی مودبه ..جریان یکمی فرق می کرد.
اول بگو چه قیافه ای داره؟قیافه کاملا پسرونه یا یکمی دخترونه؟
تا ریشه این علاقه افراطیت مشخص شه....
ببینید من الان هرچی بگم شما بازم قراره حرف خودتونو بزنید که همونطور که گفتم اصلا امکان پذیر نیست!مگه اینکه سرنوشت این راهو مقابل من قرار بده!
بهر حال به نظر من این تاپیک تموم شده است...
به نظر من این تاپیک تازه شروع لجبازیای کیارش با خودش و منطقشه
قبل از این که چیزی بگم ازت می خوام که اگه حرفامو قبول نداشتی بی خیالش بشی از ته دلت به حرفام بخندی :311:
ادمه عاقلی به نظر میای پس جای تو بودم بیشتر به پست فرشته مهربون(22) توجه میکردم
بگذریم میدونی بعضی وقتا ادم یه کمبودایی رو تو خودشون حس میکنن که اونا در عرف به هیچ وجه کمبود نیستند برا همین نمی خوای از نداشتن این ویژگی ها کسی مطلع بشه یه سری ویژگی که دوس داری اونارو داشته باشی اما نداری و اون ویژگی ها و جذابیت هارو رو دقیقا تو ادمی میبینی که دوس داری همون طور که تو اون ادمو اسطوره میبینی اونم تو رو اسطوره ی خودش ببینه اما اما یه ترسی تو وجودت هست که میگه عمرا اونم مثل من فکر کنه ،میدونی چرا ؟؟چون تو خودتم میدونی چیزی که باعث شده تا اون طرفو دوس داشته باشی یه حس عجیب گنگ و بچه گانه است و این احساس هم ناشی از وجود توجه خاص تو به ویژگی های ظاهری مثله قیافه است بیشتر از اینکه بخوای باهاش دوست بشی دنباله اینی که از طرف اون قبول بشی یه جورایی دوس داری تحویلت بگیره در کنارش تنهایی ،در کل به نظرم با توجه به پستت تو تاپیک کامیار که در مورد کمرویی بود نشون میده این مسله رو داری برا خودت گنده میکنی
اما تفاوت عشق و احساس،عشق یعنی ما شدن از من گذشتن به ما رسیدن اما هوس یعنی من، من بودن من خواستن من دارم من میمیرم ...... و بعد بزنی زیر همه چیزو خدافظ شما ،عشق یعنی طرف به دلت بشینه همه جوره نه فقط ظاهرش ،قیافه اش احساس کیارش امیخته به هوس البته فکر کنما ،بازم اگه اینطوری نبود همون خنده رو بیا
یه تجربه از یه دوست نمی خوام مقایسه کنم فقط تجربه اشو میگم پسری که دانشجو بود پس از تو بزرگتر بود و تازه به مسائل جنسی هم فکر میکرد و به پسر هم رشته ای خودش پیشنهاد داده بود و نسبت به اون غیرت داشت و احساس دوس داشتن و خیلی چیزای دیگه ولی اخر داستان پشیمونی و خجالت از روبه رو شدن با هم دانشجویی خودش در حالی که هیچ اتفاقی هم بینشو نیافتاده بود این که نمی تونست با احساسش کنار بیاد به نظرم الان راحت تر میتونی با احساست کنار بیای تا بعد از دوستی با اون پسر،پس قبل از اینکه به دنبال ارتباط برقرار کردن با اون باشی با خودت روراست باش و با احساسو منطقت کنار بیا
حرف شما کاملا متین اما من روی این "من" زیاد تاکییدی ندارم!
از خود گذشتگی برای معشوق قشنگ ترین حالته که بالاترین حدش هم "مردن" است.
آدم به هر چیزی شک داشته باشه به احساس خودش که دیگه شک نداره!
:305:
:دی
کیارش چرا سوالم رو جواب ندادی؟
جواب بده!
اینم بگو که وقتی باهاش دوست شدی،بعدش به چی می خوای برسی؟
دوست صمیمی دیگه ای داری؟
-نمیدونم قیافش دخترونس یا پسرونه.
-همین برام کافیه.
-آره ولی واسه من مهم اینه!
خب آقا کیارش گل اگه به نظر خودت کار درستیه و نمی خوای از تجربه دیگران استفاده کنی چرا انقدر دست دست می کنی؟ به نظر من که بهتره صبر کنی که یه مقدار رابطش باهات نزدیکتر شه. فعلا باهاش مثل دوست معمولی باش.کم کم صمیمی تر هم می شید و ... به نظر من که اگه از تصمیمت کاملا مطمئنی دست به کار شو. چون به هر حال مسئول خوب یا بد بودن زندگیت خودتی. واست آرزوی موفقیت می کنم آقا پسر مهربون :323: فقط یه چیزی! به نظرمنم تو خیلی پسر مهربون و باهوشی هستی. حس می کنم چند سال دیگه بتونی خیلی راحت یه دختر خوب و خوشگل رو خوشبخت کنی. خوش به حال همسر آیندت
مرسی خیلی بهم اعتماد به نفس دادین:310:
:72:
نمیدونم چقد اعتقاد دارین ولی تا به حال هرچی فال حافظ گرفتم که دفعاتش هم کم نبوده! خوب اومده
خوب دیگه اگه بحثی نیست مدیران محترم لطف کنن و این تاپیک رو پاک کنن چون میخوام انشاا... به فعالیتم تو انجمن ادامه بدم(نمیدونم این احساس درستیه یا نه ولی حس میکنم به مشاوره دادن علاقمند شدم!) و دوس ندارم اینا باشه
مرسی از همه که به نحوی کمک کردن.
:72::72::72:
کیارش من چند بار تاپیکت رو خوندم ولی هنوزم هنگم :311:
نه علاقه مشکلی نداره .برای همه ما این اتفاق میافته که از یکی خوشمون میاد .نقل قول:
آیا علاقه پسر به پسر بدون هیچ گونه ارتباط با مسائل جنسی مشکل داره؟
ولی وقتی به این علاقه اسم عشق میذاری و روش تاکید میکنی مشکل دار میشه .
حدس میزنم یکی از دلایل علاقت به اون پسر اینه که برادر نداری .شاید یکی رو میخوای که مثل برادرت باشه .
همین سئوالو من ازت میپرسم.نقل قول:
چطور میتونم اونو برای خودم داشته باشم؟
چطور میتونی اونو برای خودت داشته باشی؟
اصلا میتونی اونو برای خودت داشته باشی؟
حتی 2 برادر هم مسیرشون از هم جدا میشه .نهایتا بعد از ازدواج .چه برسه به 2 دوست .
پس راهی جز فراموشی نیست .
هیچ چیزی غیر ممکن نیست .نقل قول:
همچین چیزی ممکن نیست
با سلام،
طبق قوانین تالار، مدیران تاپیک هایی که در آنها اعضا وقت گذاشتند و پاسخ دادند رو حذف نمی کنند.نقل قول:
نوشته اصلی توسط کیارش۲
اگر تاپیکتون به نتیجه رسیده و دیگر نمی خواهید ادامه بدهید، بگویید تا تاپیک رو قفل کنیم.نقل قول:
20 - شما مسئول و پاسخگوی درج اطلاعات خصوصی خود در تالار هستید:
با توجه به اینکه ساختار تالارهای گفتگو به صورت عمومی بوده و به صورت تعاملی هست، لذا همه اعضاء در تعامل با پست شما و بر اساس آن اقدام به پاسخگویی می کنند،و همه افراد حتی آشنایان شما ممكن است این مطالب را مشاهده كنند، همچنین گاهی موضوع مطرح شده از طرف شما منجر به ایجاد پستهای زیادی می شود، لذا مدیران تالار به لحاظ احترام به همه اعضاء نمی توانند، به صورت یکجانبه اقدام به حذف پست یا موضوع شما کنند، چرا که ممکن است کل موضوع یا پستهای دیگر ناقص گردند. لذا قبل از اینکه پستی ارسال کنید، مطمئن شوید که به هیچ وجه از ارسال آن پیشیمان نخواهید شد. چون به درخواست شما پست یا موضوعی پاك نخواهد شد.
موفق باشید.
و اگر تمام کسانی که پست دادن رضایت بدن چی؟
نقل قول:
قبل از اینکه پستی ارسال کنید، مطمئن شوید که به هیچ وجه از ارسال آن پیشیمان نخواهید شد. چون به درخواست شما پست یا موضوعی پاك نخواهد شد.
من رضایت نمیدم:311::311::311::311::311:نقل قول:
نوشته اصلی توسط کیارش۲
دوست عزیز این چه حرفیه .اینجا که کسی ازرو اسم شما رو نمیشناسه.
کیارش زیاده.نگران نباش.
مشکلی نیست قفلش کنید لطفا
:72: