نمایش نسخه قابل چاپ
عاشق همیم،از لحاظ فکری اخلاقی عقیدتی سیاسی تفاهم داریم اما
من فقط سه ماه بزرگترم
خانواده من از لحاظ فرهنگی و مالی اندکی برتری دارن
شهر هامون ۳۰۰ کیلومتر فاصله داره
حاضر شده تمام سختی های ممکن رو تحمل کنه: زندگی دور از خانواده،شغل سخت و پرخطر من،در خواست من برای کار نکردن و...
نظر شما چیه
ایا تا اخر با من میمونه یا وقتی مشکلات سر برسن جا میزنه؟
کلا تجربیات شما و نزدیکاتون در باره موارد مشابه چی بوده؟
کمی بیشتر توضیح بدید
سن خودتون و دختر خانم
شغل شما و...
با سلام،
البته شما که تقریباً همسن هستید، ولی خواندن این مقاله مفید است:
موفق باشید.نقل قول:
اختلاف سنی دختر و پسر در ازدواج ( دختر بزرگتر از پسر باشد)
سئوالات زیادی در موردبالاتر بودن سن دختر نسبت به سن پسر در ازدواج مطرح شده است که ملاحظاتی راجع به تفاوت سنی دختر و پسر در ازدواج ، اشاره می کنیم:
1 – بهترین و معمولی ترین وضعیت ازدواج اینست که سن پسر کمی از سن دختر بیشتر باشد، یا حداقل مساوی باشند( مثلا 1 الی 5 سال). این به خاطر اینست که مدت باروری در خانمها محدود بوده و در آقایان نامحدود است. و اینکه قدرت باروی خانمها زودتر از آقایان شروع می شود، همچنین نیاز است که آقایان قبل از ازدواج، علاوه بر بلوغ جسمی و فکری، به استقلال اقتصادی نیز برسند، که این به زمان بیشتری نیاز دارد. به هر حال این نسخه غیر قابل نقض نیست که در بندهای بعدی توضیح داده می شود.
2 – انتخاب همسر یک مسئله چند بعدی است و معیارها و شرایط انتخاب همسر متعدد است. وقتی شما اقدام به انتخاب همسر می کنید باید 2 مسئله کلی و اساسی را در نظر بگیرید:
الف) همسر انتخابی شما می بایست تمام معیارهای اساسی و مهم مورد نظر شما را که لازمه یک زندگی توام با خوشبختی هست را دارا باشد ( در این زمینه مقالاتی در بخش مشاوره ازدواج سایت همدردی قرار داده ایم). این بدان معنا نیست که در تمام این پارامترها و معیارها صد درصد و کامل باشد ، بلکه به این معناست که حداقل نمره قبولی را داشته باشد. ( مانند اینکه شما در رشته تحصیلی باید همه دروس را پاس کنید)
ب) فرد مورد نظر شما در کل ، باید معدل قابل قبولی در معیارهای مورد نظر شما کسب کند. یعنی اینکه وقتی نمره هر یک از معیارهای ازدواج را که با هم جمع کردید، او میانگین مطلوب را از نظر شما داشته باشد. ( مانند اینست که در رشته تحصیلی خود علاوه بر قبولی همه دروس ، نباید مشروط شوید)
خلاصه: در تک تک معیارها حداقل نمره را داشته باشد و در جمع کلی همه معیارها، میانگین مطلوب شما را کسب کند.
اگرچه ممکن است فرد در یک معیار نمره عالی نداشته باشد و نقطه ضعف وی باشد. مثلا دختری که 2 سال از پسری بزرگتر است ، اما در سایر معیارهای اساسی قوی است، در نتیجه معدل خوبی جهت ازدواج دارد. در ضمن وی در معیار سن هم حداقل نمره قبولی را دارد. لیکن اگر این دختر با همه معیارهای اساسی و خوبی که دارد، 15 سال از پسر بزرگتر باشد ، با وجود اینکه معدل بالایی دارد، لیکن در یک معیار اساسی رد می شود و چنین ازدواجی با ریسک بالایی از طلاق یا نارضایتی در زندگی زناشویی همراه می شود. ( توجه کنید در اینگونه مسائل انسانی با قطعیت صد در صد سخن نمی گویئم).
3 – اختلاف سنی دختر و پسر نباید آنقدر زیاد باشد که دوره رشدی آنها متفاوت شود و در علاقه ها، سرگرمی ها ، طرز نگرش و بینش و انرژیهای روانی با هم متفاوت و یا احتمالا درگیر شوند. مثلا ازدواج دختر 16 ساله ای را با پسر 30 ساله در نظر بگیرید. در حالیکه دختر در آغاز راه هیجانات ، علاقمند به شطینت های نوجوانی، کوهنوری و جست و خیز و مهمانی و .... هست ، آن آقا کار و تفکر و مطالعه ، فلیم و موسیقی و گوشه ساکت خانه جهت استراحت را بیشتر می پسندد. همچنین دیدگاه آقا توام با تجربه و احتیاط است و دیدگاه دختر نوجوان ریسک و فعالیتهای نو و بدیع است.
4 – نکته مهم بعدی اینست که علاوه بر سن شناسنامه ای باید به سن و بلوغ عقلی، اجتماعی، فرهنگی و ظاهر وی نیز توجه کرد. بعضی وقتها دختری ممکن است 3 سال از پسری بزرگتر باشد، اما با نشاط و انرژی است. و علاقمندیها و تمایلات مشترکی با پسر دارد. لذا علاوه بر سن تقویمی، لازمست که به ظاهر ، طرز فکر و نگرش هم توجه عمیق شود.
5 – نحوه تفکر پسر و دختر ، نسبت به اختلاف سنی در ازدواج ( بزرگتر بودن دختر از پسر)، بسیار مهم است. اگر پسری از همان اول با تردید به بزرگتر بودن خانمش بیندیشد. او آمادگی دارد که بعدا با کنایه اطرافیان به هم بریزد و این مسئله را مرتب به رخ خانمش بکشد. اما در برابر پسری که درگیر این گونه مسائل نیست به سادگی از کنار این مسئله می گذرد. همچنین دختری که به این مسئله (سن زیاد) حساس هست. بعدا هر مسئله را در رابطه اشان به خودش و سن بالایش نسبت می دهد. که این از آسیب پذیریهای چنین ازدواجهایی هست.
6 – نظر پدر و مادر عروس و داماد هم در این زمینه از آنجا مهم است که ممکن است با سخت گیریهای خودشون منجر شوند که دختر و پسر نظرشان کم کم به هم عوض شود. اگر پسر و دختری به شدت تحت نفوذ والدین خودش هست. معمولا نمی تواند خارج از نظر آنها ، دست به چنین ازدواجی بزند.
پویا جان خوش اومدی
یراست رفتی سراغ مساله ای که فکرتو درگیر کرده؟
از خودت از طرف مقابلت از سنتون از کارتون از نحوه اشنایتون مدت اشنایتون علت انتخابتون اطمینانتون برای ازدواج و از اینکه چرا فکر میکنی شاید دچار مشکل بشید، به ما بگید تا دوستان با حرفای قشنگشون و تجاربشون راهنماییتون کنن.
در ضمن مقاله حامد خان صورتی رو بخونید مختصر و مفیده و توی بقیه شرایط بعد از اطمینانتون از سن بپرسید
نظر خانوادتون چیه دوست من؟
خانواده دختر خانوم چی؟ موافقن؟
کارنکردن شما یعنی چی؟ متوجه منظورتون نشدم
اقا پویا
چرا با کار کردن خانم مخالفی؟ شما میخوای خانم را ببری شهر غریب خانه نشینش کنی؟ اگه نگرانی شادابی همسرت هستی باید از این تصمیمت تجدید نظر کنی...
شما اگه عاشق همین و تناسب ظاهری و عقلی و میزان انرژی دارین که دیگه نباید نگران اختلاف سنی 3 ماهه باشی...به چیزای مهمتر فکر کن...
البته من کارشناس نیستم باز رو نظر کارشناس ها دقت کن..
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پویا آسمان دل
با عرض سلام خدمت پوياي آسمان دل
انشاالله هميشه آسمان دل باشي و آسمان دلت هرگز ابر غم نگيره
خدمت شما دوست عزيز عرض كنم كه همانطور كه از مقاله حامد عزيز بر مياد ، شما بايد معيارهاو ملاكات همسر آينده خود را مد نظر قرار دهي ، آنها را به دو بخش معيارهاي اصلي و فرعي قرار دهي ، آنچه از ديد شما معيارهاي اصلي هستند و غير قابل چشم پوشي در بخش معيارهاي اصلي و آنچه مهم هست اما قابل چشم پوشي در بخش معيارهاي فرعي ...
اگر فرد مورد نظر شما تمام معيارهاي اصلي را دارا باشد ، از معيارهاي فرعي هر چند مهم باشند ، مي شود چشم پوشي كرد ، به نظر ما هم اختلاف سني كم بين دختر و پسر ، از معيارهاي مهم اما فرعي است ، كه اگر فردي تمامي ملاكات و معيارهاي اصلي را دارا باشد ( مانند : اخلاق ، روحيه حق پذيري و .......... ) اختلاف كم سن قابل اغماض و چشم پوشي است ،
اما طبق ارسال شما من به اين نتيجه رسيدم كه شما يه نگراني در خود داريد كه مبادا در آينده تو مشكلات جا بزنه ، كه اين نگراني شما برخاسته از اختلاف سن نيست ، بلكه برخواسته از عدم شناخت كامل از روحيات طرف مقابل هست ، هزاران بلكه ميليون ها نفر بوده اند و هستند كه از لحاظ سني در سن ايده ال ازدواج كرده اند ، اما به خاطر عدم شناخت روحيات يكديگر در مشكلات فراوان زندگي جا زنده اند و همين طور برعكس آن ، افرادي بوده اند با وجود مساوي بودن سن و يا بزرگتر بودن دختر ، مشكلات فراوان زندگي را پشت سر گذاشته اند و موفق بوده اند ...
لذا اختلاف سن شما تقريبا خوبه و از اين بابت نگراني نداشته باشيد ، اما نگراني خود را با تحقيق بيشتر بر روي معيارهاي اصلي انتخاب ، از بين ببريد ، و ذوم نكنيد بر روي اين اختلاف سني ، كه ذوم كردن بر روي اين ، ديد شما را بر سائر معيارها مي بندد و در آينده مشكلاتي براي شما بار خواهد آورد ...
موفق باشيد و در پناه حضرت حق :72::72::72:
ممنون از همه عزیزان. کاش برای این سایت تبلیغات بهتری صورت بگیره، این یک هفته که با همدردی اشنا شدم مطالب خیلی مفیدی یاد گرفتم.
دختر مورد نظر بنده بسیار باهوش،فداکار،مطیع و البته زود رنجه. تا حالا ارتباط عاطفی با کسی نداشته و خواستگارای زیادی رو رد کرده،میگه بخاطر اخلاقشون بوده.
من همه نقاط مثبت و منفی خودم رو براش شرح دادم و گفتم به نظرم، تو لایق کسایی بهتر از من هستی با این حال به علت مخالفت والدین من با ازدواج،ارتباطمون طولانی شد ؛و کم کم وابستگی عجیبی به من پیدا کرد.
چند بار ارتباطمو باهاش قطع کردم،کارش بیمترستان و سرم و... کشید.
خیلی از خودم بدم میومد در عین حال هر روز بیشتر دلبسته اش شدم. تا بار اخر که دلتنگی نذاشت بهش زنگ نزنم،منتظر بد و بیراه بودم ولی با اغوش باز منو پذیرفت...خیلی خیلی با گذشت و خوش اخلاقه گفته حتی تا ۱۰ سال هم به پات میشینم، اینم بخاطر تعریف خاصش از عشقه:
"تناسب و سنخیت روحی و روانی میان عاشق و معشوق. چنین عشقی هیچگاه تز بین نمیره..."
علت مخالفت والدینم۱- سطح سواد خانوادش پایینه و۲- پدرش کارگر ۳- همشهری نیستیم۴-میگن عشق کشکه دو روز دیگه همه اون چیزایی که قولشو داده کنار بیاد باهاشون فراموش میکنه۵- اختلاف سنی کم ۶- استقلال مالی من تا دو سال دیگر فراهم میشه
خانواده اون بنا به اعتماد که به دخترشون دارن،راضی هستن. البته تحقیق هم کردن.
الان خیلی از هم دور افتادیم،داریم از بین
میریم.
دوستان ضمن اعلام نظر و مشاوره در باره پست بالا،بفرمایید ما با ازدواج دانشجویی موفق میشیم؟
این ازدواج چه معیار های کلی ای داره؟
هردو ترم ۴هستیم
الان شما درآمد دارین؟
مخالفت خانوادتون خیلی جدیه؟
ترم 4 هستید یعنی 20 سالتونه؟
تشکر از توجه شمانقل قول:
نوشته اصلی توسط باران2
جواب هر سه سوال مثبت است.
سلام پویا، من و تو یه جورایی هم سنیم .....
من تمام مطالب تو و دوستان رو خوندم ... اینکه تصمیم به ازدواج گرفتی خیلی خوبه امیدوارم موفق باشی تو تمام زندگی ...چندتا موضوع هست که خیلی مهمه : به نظرم در شرایط الان تو مسائل مهمتری از اختلاف سن کمتون وجود داره ، سن هر دوی شما پایینه و ممکنه علاقتون به هم یه وابستگی عاطفی بیشتر نباشه پس باید حسابی حواستو جمع کنی ، نکته بعدی جلب نظر خانوادت هست ، اونا بدتو نمیخوان ببین دلایل مخالفتشون چیه آیا دلایلشون منطقیه یا نه؟؟؟؟ اگه منطقیه قبول کن و اگه منطقی نیست (نه از نظر خودت از نظر چندتا کارشناس) سعی کن به مرور زمان راضیشون کنی این نکته رو بدون که با بد اخلاقی و قهر کردن و نق زدن فقط مسائل بغرنج تر میشه!!!!!
به نظرم علت اصلی مخالفت خانوادت سن کمته که یه جورایی شاید حق با اونا باشه!!!!!
در آخر اگه موافقت خانواده ها رو دارین (نه با اکراه) و یه مشاور ازدواجتون رو تایید کرد این اختلاف سن نمیتونه مشکلی واستون درست کنه
قبول دارم،سنم واسه ازداج کمه،ولی کاریه که شده،این همه جوون دانشجویی ازدواج میکنن اما والدین من حتی فکر هم به این موضوع نمیکنن
من به مدت یک ماه باهاش قطع رابطه کردم.
اما بیشتر دلبسته شدم و عزمم جزم تر شد.
با این اوصاف این وابستگی عاطفیه یا واقعا عشقه؟
اگه وابستگی هست چطور تبدیلش کنم به عشق؟
ما هر دو این حس مشترک رو داریم که اگه با کس دیگه ای ازدواج کنیم،به همون شخص خیانت بزرگی کردیم،چون دلمون ای دیگه جا مونده....... ... .....
پویا جان : Be Gentleman
دختر خوبی عاشقت شده ، تو هم دوستش داری ، فاصله ی سنی هم یه اصل قطعی نیست . بیا هزار تا ازدواج بهت نشون بدم که همه ی این شرایط توش رعایت شده و یه سالم دوام نیاورده ... این صحبت ها ، صرفا بیان یه سری تئوری هاست ... بهترین کاری که می تونی بکنی ، نامزد شدن برای یه مدت یکی دو ساله س . ولی در سن فعلی ت اصلا توصیه نمی کنم فوری ازدواج کنی .
جنتلمن باش پویا ، این دخترو از دست نده . ( معنای درست جنتلمنو از دیکشنری پیدا کن :43: )
من در سن 46 سالگی به این رسیدم که ازدواج بدون عشق ، با هر جور منطق مسخره و بی ارزشی هم استوار شده باشه به درد نمی خوره . فقط یادت باشه اگه ازدواج کردی تا چند سال بچه دار نشو .
سپاس ویژه از همه
شدیدا از راهکار ها توصیه ها یا تجربیات دوستان و مشاوران استقبال میکنم.
سلام.چه مدت هست که همدیگر رو میشناسید؟
من میخواستم با پسری ازدواج کنم که 3 ماه از خودم کوچکتر بود.خیلی هم عاشق هم بودیم.خانواده هامونم اصلا این اختلاف سنی واسشون مهم نبود.اصلا ما به اینکه یکی بگه من بزرگترم خنده مون میومد چون با عشقی که بهم داشتیم وسطح رشد عقلیمون تنها چیزی که به چشم نمیومد اختلاف سن بود.مشکل ما که بهم نرسیدیم این بود که خانواده هامون از هم خوششون نمی اومد وگرنه تا الان ازدواج کرده بودیم.اما اون موقع که ما با هم آشنا شدیم من 25 سالم بود و حالا که خودمون 2تا رضایت دادیم به اصرارمون پایان بدیم 29 سالمه.منظورم اینه که من با سطح آگاهی بیشتری تصمیم به ازدواج گرفتم و در این سن به این نتیجه رسیدم که با ازدواج من و عشقم 10 نفر رو مجبور میکنیم که علی رغم میلشون با هم فامیل شن که عواقبش به خودمون بر میگشت. یا سعی کن خانواده ات رو راضی کنی یا از یک مشاور کمک بگیر که کمتر لطمه ببینی.سنتون هم به نظر من فعلا پایین هست واسه ازدواج.موفق باشی:72:
ا