-
مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
دختری 25 ساله و خوزستانی هستم،حدود سه ماه و نیم پیش از طریق همکارم به دوست شوهرش که ترک قشقایی شیراز هستند برای ازدواج معرفی شدم.
اولین باری که از من خواست همدیگر را ببینیم گفتم اول اجازه بدهید من به خانوادم بگم بعد همو ببینیم و اون هم قبول کرد و گفت خانواده ی من هم در جریان این خواستگاری هستند.
ابتدا ما تصمیم گرفتیم با اجازه ی خانواده هامون 6 ماه باهم باشیم که سه ماه اولش فقط خودم رو هم شناخت پیدا کنیم بعد اگه به تفاهم رسیدیم خانواده ی اونا بیان خواستگاری من و سه ماه بعدی خانواده های همدیگرو بشناسیم و اگر مشکلی نبود ازدواج کنیم. البته ما تو این سه ماه در مورد آداب و رسوم و رفتارهای خانوادگی مون هم زیاد صحبت کردیم و تا حدودی با خانواده های هم آشنا شدیم فقط اونها را از نزدیک ندیدیم.
قرار گذاشتیم که تو این 3 ماه اول احساساتی برخورد نکنیم و کاملا منطقی باشیم که در نهایت بتونیم تصمیم درست و عاقلانه ای بگیریم. تو این مدت همه چیز خوب پیش رفت هم من از اون آقا خیلی راضی بودم و تقریبا 80 درصد معیارهایی که مد نظرم بود را داشت و هم اوشون راضی بودند تا اینکه قرار بود برای تعطیلات عید که ایشون میرن شیراز با خانوادشون صحبت کنن که بیان خواستگاری اما تو این حین یه سری اتفاقاتی رخ داد که نظر خانواده ش کاملا منفی شده و ذهنیتشون خراب شده. اتفاقی که افتاد این بود که:
تو عید پسر خاله و پسر عموی این آقا با دخترهایی که از طایفه خودشون نبودن منظورم اینه که ترک قشقایی نبودن ازدواج کردن و تو هر دو عروسی بخاطر اختلافات فرهنگی بین خانواده ها مشکلات زیادی بوجود آمده . مثلا پسر عموی این آقا که کانادا هست، قرار بوده عید بیاد ایران و جشن عروسی بگیره و بعد دوباره با زنش برن کانادا ولی وقتی آمده ایران مسقیم رفته پیش خانواده زنش و بدون اینکه به خانواده ی خودش بگه تو مراسم عروسی که خانواده زنش براش تدارک دیدن شرکت میکنه و فقط یه روز قبل از مراسم به خانوادش میگه که فردا عروسی منه. خانوادش هم که خیلی ناراحت بودن هیچکدوم نمیرن فقط باباش و برادرش را به زور راضی میکنن که برن عروسی. حالا عموی این آقا ( خواستگار من) مدام به خانواده ی برادرش ( خانواده ی همین آقا که آمده خواستگاری من)میگه ما پسرمون را از دست دادیم شما نذارید که پسرتون را ازتون بگیرن و خانواده ی این آقا هم که این ماجراها را که دیدن ناراضی شدن و میگن که باید از طایفه ی خودمون زن بگیری نه از یه فرهنگ دیگه .
ناگفته نماند خانواده ی عمو و خاله این آقا اول با این ازدواجها مخالف بودن و بعد که راضی شدن خیلی به به و چه چه می کردن و در آخر هم که اینطوری شده.
خلاصه اینکه حالا ما نمیدونیم چه کار کنیم وچطوری آنها را راضی کنیم فقط تصمیم گرفتیم که من یک ما و نیم به این آقا فرصت بدم تا خانوادش را راضی کنه و تو ایمن مدت کمتر با هم در ارتباط باشیم که اگه خانواده اش راضی نشدن دیگه ....:302:
حالا من از این اتفاقی که افتاده خیلی ناراحتم بخاطر اینکه احتمال میدم که همه چیز فقط بخاطر یه ترس غیر واقعی از بین بره چون خانواده ی ما اصلا از این مدل خانواده ها نیستند که از داماداشون بخوان با خانوادشون قطع رابطه کنن و رفت آمد نداشته باشن من دو تا خواهر متاهل دارم و خواهر بزرگم شوهرش اصفهانی است و هم فرهنگ ما نیست ولی تا حالا مشکلی نداشته و تازه خواهرم با خانواده شوهرش بیشتر از ما رفت و آمد داره.
لطفا من را راهنمایی کنید ایا من باید برای این ازدواج پا فشاری کنم یا نه ؟
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
سلام دوست عزیز
حقیقتش اینه که شما هیچ کاری نباید انجام بدی...
چون مشکل الان برای شما نیست.
برای خواستگار و خانوادشه
شما نمیتونی اعتقاد و دید اون خانواده رو عوض کنی.
اینجا فقط و فقط خواستگارت باید وارد عمل بشه
به هیچ عنوان برای این ازدواج پافشاری نکن...
چون اگر با پافشاری شما صورت بگیره پس فردا کلی سرکوب خواهی خورد
ازت خواهش میکنم فقط صبور باش.
ضمنا ارتباطتت رو هم با این اقا قطع کن کاملا تا خانوادش رو راضی کنه.
با هم کمتر در ارتباط بودنت صرفا گول زدن خودته.
رابطه ات رو قطع کن و منتظر باش ببین خواستگارت میتونه خانوادش رو راضی کنه یا نه
سخته اما فقط صبوری کن تا زندگی اینده ات خراب نشه
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
سلام خدمت maryam123 عزیز
مرسی که اینقدر زود جوابم را دادین. و خیلی ممنون از جواب خوبتون باشه من همین کاری را میکنم که شما گفتین.
حتی اگر این آقا اس ام اس هم دادن جوابشون را ندم؟
فقط اگر خواستگارم نتونست خانواده اش را راضی کنه بذارم همه چی تمام شه؟ :(
آخه ما با هم تفاهم داریم ؟
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
ببین خانومی اصلا معلوم نیست ایا خانواده این اقا راضی بشن یا نه
اگر ارتباط داشته باشی خودت رو روز به روز بیشتر وابسته میکنی...
ضمن اینکه کوچکترین ارتباطی که با این اقا داشته باشی ایشون رو برای راضی کردن خانوادش سست تر میکنه
اما اگر کاملا ارتباطت باها قطع بشه ایشون هم زودتر به خودش میاد و زودتر سعی میکنه اونا رو راضی کنه
نکته دیگه مطمئن باش اگر بخواد میتونه راضی کنه.
تو فعلا به جاهای بدش فکر نکن.فعلا اینجوری برخورد کن و ارتباطت رو قطع کن تا با خانوادش کنار بیاد
ازدواج قسمته.اگر خدا بخواد جور میشه
بسپرش به خدا و از خودش کمک بخواه
در عین حال عزت نفس خودتم حفظ کن
مطمئن باش اگر بسپری به خدا و رابطه ات رو قطع کنی به نفعته
اگر باهاش در ارتباط باشی باعث میشی که این اقا در راضی کردن خانوادش کند بشه
اما وقتی ارتباططت رو قطع کنی اگر واقعا دوست داشته باشه متوجه اوضاع زودتر میشه
صبور باش عزیزم
منم این دوران رو داشتم
فقط صبور باش
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
مرسی maryam123 :104::104:
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
maryam123 عزیز از راهنمایی های خوب شما ممنونم.
فقط من از یه چیزی می ترسم و اون اینه که خود این آقا هم بعد از اینکه ماجرای مخالف شدن خانواده اش را برام
توضیح داد خودش پیشنهاد داد تا وقتیکه خانواداش راضی بشن ما ارتباطمون را کامل قطع کنیم، گفت برام سخته ولی
منطقی تره، من اول قبول کردم ولی بعد گفتم که نه یه باره قطعش نکنیم.
من از اینکه این آقا اینقدر منطقی خوشحالم ولی از طرفی فکر میکنم امیدی به راضی شدن خانواده اش نداشته که
همچین پیشنهادی دادی. به نظرتون من درست فکر میکنم؟؟ :-(
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
سلام دوست عزیز
مشخصه که خواستگارت آدم منطقی هست بهتره به حرفش عمل کنی و تا راضی کردن خانوادش ارتباط رو قطع کنی
اصلا اصرار به ادامه نداشته باش
سعی کن بهش اعتماد کنی و فرصتی برای راضی کردن خانوادش بهش بدی
راستش در این مقطع و با این مشکل بهترین کار رها کردن و صبوریه
موفق باشی
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
آره دوست عزیزم
یکباره و دوباره نداره.
دیدی کارهایی رو که دردناکه میگن یهو انجام بدید؟
اینم همونطوریه
اگر خواستگارت ادم هوس باز و غیر منطقی بود با خودش میگفت فعلا با فلانی باشم.اگر شد که چه بهتر.نشدم بهم میخوره دیگه !
دوست عزیزم کاملا و 100 در 100 توکل به خدا کن
اگر خدا بخواد و قسمتت باشه این آقا آفریقا هم بره خدا برش میگردونه و میاد و ازدواج میکنید
صلاح کارتو بسپر به خدا.بگو راضی ام به رضات.تو از خواسته دل من آگاهی.اگر خیر و صلاحه خودت درستش کن.
رابطه رو قطع کنید .میدونم سخته انتظار اما بدون این انتظار به نفعته.
حتما حکمتی در کار خداست.شاید میخواد چیزهایی رو بهت نشون بده
صبور باش عزیزم...
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
سلام خواستگارم این هفته رفته بود شیراز که رضایت خانواده اش را جلب کنه الان اس ام اس داده که متاسفانه هنوز
نتیجه نگرفتم و تا آخر هفته شیراز می مونم.
بهش گفتم هرچی خدا بخواهد حالا تا آخر اردیبهشت وقت هست. بعد گفت که من یه جورایی نا امید شدم. خانوادم
می گن یا باید ما را انتخاب کنی یا اون را. میگه حتی پیش پدر بزرگم هم رفتم که با پدرم صحبت کنه و راضی اش کنه
ولی اونم قبول نکرده. میگه نمی دونم باید این وسط چه کار کنم. میشه راهنمایی کنید. ما با این وضعیت پیش امده
باید صبر کنیم تا خانواده اش راضی شن یا تمومش کنیم؟ :302:
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
گلم
به حرف بچه ها گوش بده
تو میبینیو من پیچش مو ...........:302:
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
تو مو میبینی بقیه پیچش مو من جنس و رنگ و حالت و آینده و... همه چیزه مو
کامل کامل رابطتو قطع کن
نمیدونی چقدر سخته وقتی بعد از 2 یا 3 سال دوستایی رو میبینم که شکست های اساسی خوردن تو زندگیشون فقط برای اینکه وقتی تو شرایطی مثل شرایط الان تو بودن نتونستن یا کسی نبوده بشون بگه یا بلد نبودن رابطه رو قطع کنن....
به خودت خانوادت و طرفت بزرگترین لطفو میکنی با قطع رابطه
:72:
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
آخ گفتی
دست رو دلم نذار که خونه .....
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
من همین الان همبا هاش قطع رابطه هستم یعنی من هیچ اس ام اس و زنگی بهش نمیزنم مگر اینکه اون اس بده یا زنگ بزنه، ولی حق دارم از دستش عصبانی باشم یا نه؟ به نظر من هرکسی بهتر خانواده اش را
می شناسه اون باید بجای اینکه 3 ماه وقت می گذاشت و من را می شناخت جریان خواستگاری از من را علاوه به
مادرش و خواهراش به پدرش که ظاهرا تصمیم گیرنده اصلی تو خانواده شون هست می گفت. که حالا اینجوری
نشه . جالب اینجا است که خواهر و مادرش هم میدونن که سه ماه با من بوده و حالا حاضر نیستن هیچ کاری
بکنن انگار پسرشون منو تو خیابون دیده کهاینجوری برخورد می کنن :((
maryam123 عزیز به نظرتون من اشتباه می گم؟؟ نباید اون این حرفها را بدونه؟
من هنوز این حرفها را بهشون نگفتم ولی میخواهم بگم :(
اون باید متوجه این بی فکریه خودش بشه ،سه ماه تموم وقت منو گرفت که من را بشناسه اول باید خیالش از
جانب خانوادش کاملا راحت می شد بعد می آمد سمت من. حالا هم به راحتی می خواهد همه چیز تموم شه.
مگه شما نگفتین اگه بخواهد میتونه راضی شون کنه معلومه که خودش هم نمی خواهد:(
میگه من تا آخر هفته تلاشمو می کنم ولی اگه نشد دیگه گذشت زمان تاثیری روی آنها نداره یعنی صبر بی فایده است.
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
عجب ادمیه !!
دیگه بدتر.بله واقعا اگر خودش بخواد تمام تلاششو میکنه و راضیش میکنه.
دوست عزیزم گفتن این حرفها فکر میکنی تاثیری در مشکل ایجاد شده میذاره؟!
شما هم مقصر بودی خانومی.خوب بود از همون روز اول میگفتی به خانوادت بگو.
اگر اون میخواد به قول خودت به راحتی تموم بشه شما راحت تر از اون تمومش کن.
توروخدا به حرف ماها گوش کن.
ماهایی رو که اومدن خواستگاریمون.کلی عروس خوشگلم..عروس نازم..عروش گلم بهم بستن....هی اومدن و رفتن تا بالاخره پدر مادرامون راضی شدن بیا الان ببین !!
الان دندون همشون به جیگر من کار میکنه !!چرا..چون برای بچه اش پفک نگرفتم و دست خالی رفتم !!!
چه ادمی هم هست این خواستگار شما.اگر واقعا علاقه داشت نمیگفت تا آخر هفته.اصلا زمانی نمیذاشت.میگفت من تا اونجا که بتونم تمام سعی و تلاشم رو میکنم.
حتی اگر این وقت رو شما هم براش تعیین میکردی
بذار سربلند باشی.بذار بخوانت.از ته دلشون هم بخوانت.بذار نازتو بکشن و حداقل در مرحله اول شما رو به عنوان انتخاب پسرشون بپذیرن.
اگر شما با این اقا با این وضع و اوضاع ازدواج کنی چیزی جز غصه و ناراحتی و دعوا و کم محلی در زندگیت نداری عزیزم
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
گلم
دلم میخواست داد میزدم و به همه دخترای توی شرایط تو میگفتم چقدرررررر دارید اشتباه میکنید.
باید حتما به سرتون بیاد؟ باید حتما سرتون به سنگ بخوره که بگید: فلانی توی همدردی همش میگفتا، کاش همون موقع عقلم میرسید و گوش میکردم ...
اگه اومدی مشاوره بگیری توروخدا عمل کن گل من
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
دوست عزیز،
شما وقتی از قیافه خواستگارت یا مثلا فرهنگ خانواده اش یا ... خوشت نمی آد، بهش می گی چون زشتی جواب من نه است، چون از طرز فکر و صحبت کردن پدرت خوشم نیومد یا ....
یا اینکه می گید متاسفانه من قصد ادامه تحصیل دارم و نمی خوام ازدواج کنم ؟؟
منظورم این است که گاهی اوقات جواب منفی را در لفافه محترمانه تری که دل طرف نشکند می پیچانیم. این فقط یک حس است، اما من فکر می کنم پدر مادر بهانه است. خودش نمی خواد. بهتره شما هم دیگه پی گیر نشید.
البته هستند مواردی که واقعا طرف مایل است و والدین نه. اما این مورد شما به نظر من خودش منصرف شده. به هر دلیلی.
فراموش کن. یک خواستگاری بوده که نشده. جدی نگیر.
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
نظر شما در مورد استخاره گرفتن در این مورد چی هست؟ یعنی خانواده اونها استخاره بگیرن؟
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
سالی که نکوست از بهارش پیداست.....
mapar202 گرامی اگر می خواهی ازدواج موفقی داشته باشی
می بایست مسئولیت تمام تصمیماتی را که اخذ می کنید برعهده بگیرید
یعنی چی؟
شما نمی بایست از همون ابتدا بدون انجام شدن خواستگاری رسمی تن به برقراری ارتباط جهت شناخت می دادید
به دو دلیل
اول) اقدام خواستگاری از سوی آن خانوده ، باعث می شد نقطه نظرات آنها و فرهنگ خانوادگی شون مشخص بشه
صرف صحبت شما با این آقا نمی تواند فرهنگ انها و روابط اجتماعی شون رو عیان کند ، چرا که شما اگرچه با این آقا ازدواج می کنید اما تربیت این آقا و منش رفتاری اش نشات گرفته از همون اجتماع و شرایط خانوادگی می باشد و شما قرار هست به عنوان عروس ان خانواده پذیرفته بشوید ، لذا همین خواستگاری رسمی باعث می شد هردو خانوده یکدیگر را دیده و تا حدی محک بزنند
دوم) وقتی خواستگاری رسمی صورت می پذیرد ، عملا دوتا خانواده ها نسبت به این خواستگاری تعهد پیدا می کنند ، خصوصا خانواده پسر ... لذا در هنگام بروز برخی مسائل بزرگترها وارد عمل می شوند که باعث میشه قول و قرار ها رسمی تر باشد
نکته دیگر
اینکه خواهر شما با مردی از اصفهان ازدواج کرده و ازدواج موفقی دارد ، دلیلی برای موفقیت ازدواج شما و یا هرکس دیگری نمی تواند باشد ... صرفا نشان دهنده آن هست که خواهر شما و داماد شما توانایی برقراری تعامل سازنده با هر دو خانواده و هر دو فرهنگ را داشته اند و در این خصوص چنانچه شما بخواهید و آنان نیز تمایل داشته باشند ، می توانند برای شما راهنمایی باشند ( هرچند که مطمئن هستم آن دو نیز با مشکلاتی دست به گریبان بوده و هستند )
و در آخر
قطع این ارتباط و یا تلاش برای ادامه هردو مستلزم تصمیم شما می باشد
شما هم می توانی این ارتباط را کامل قطع کنی و هم می توانی ادامه دهی
منتها در نظر بگیر قطع و یا ادامه به چه دلیل می باشد
از دیدگاه مشاوره ای
ادامه ارتباط به همین طریق ، با توجه به عدم روشن بودن نتیجه ( ازدواج )، باعث درگیری بیشتر عواطف و احساسات شما شده و اگرچه عنوان می کنید که وابسته ایشون نشده اید ، اما نوشته ها و پست هاتون نشان از آن می دهد که وابسته احساسی و درگیری عواطف پیدا کرده اید
لذا توصیه دوستان در پست های قبلی ( قطع ارتباط کامل و برقراری ارتباط مجدد منوط به خواستگاری رسمی از سوی آن اقا ) به همین منظور بوده است
همچنین شما اگر با پیگیری های خودت و این طرز تفکر که " چون او را دوست دارم و شرایط و معیار های مرا دارا می باشد ، لذا باید برای بدست آوردنش تلاش کنم و به آسانی ازش نگذرم " بازهم در تکاپو باشی می بایست آسیب هایی که در این زمینه به شما و آینده تون وارد می شود را در نظر بگیرید ، و احیانا اگر ازدواجی با مخالفت شدید خانواده پسر و به نوعی با برانگیختن حس مسئولیت پذیری و تعهد این آقا صورت بگیرد ( همان حرف هایی که در نظر به ایشون بگویید ، تا وجدانشان را بیدار سازی ! ) می بایست تاوان مشکلات پس از آن را نیز بدهی
در هردو صورت این شما هستی که می بایست تصمیم بگیری و تبعات تصمیمت رو هم بپذیری
همان طور که شرایطی رو که الان در حال گذرانشون هستی نتیجه تصمیمی است که سه ماه پیش گرفته اید
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
سلام
چرا دنبال راه حل های فضایی هستی .استخاره یعنی چه ؟ آن هم برای سیستمی که راه شناخت و آگاهی در آن چشم و گوش و ........کلا حواس پنجگانه هست . تو این چیزها را می بینی به آن بی توجهی مثلا می خواهی کتاب خدا برات یک دفعه چه معجزه ی نازل کنه ؟!
تو سه ماه وقت گذاشتی تا این آقا را بشناسی و این شرایط هم جزو شناخت محسوب می شود .
این اتفاقات دلیل بر بد بودن تو نیست .
پس یاد بگیر که به نظر دیگران احترام بگذاری . به نوعی جواب نه شنیدن و یا مورد قبول واقع نشدن برات سخته . قابل درک هم هست . اما سعی کن خودت را قوی کنی .
ضمن اینکه این خانواده از سطح تاثیر پذیری بالایی نسبت به هم برخوردار هستند که می تواند در آینده برای تو دردسر بشود .
این همه اختلاف و تبدیل یک انتخاب ( پسر عمو و همسرش ) به جنگ جهانی و ربط و بسط دادن به سایر اقوام خانواده منطقی نیست اما در این خانواده هست . ضمن اینکه روش آنها متمدنانه هم نیست تا به انتخاب این آقا ی از فرنگستون آمده احترام بگذارند ( باز خوب و بد و درست و غلط نمی کنم ) . پس برای خودت دردسر درست نکن .
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
سلام خانومی
استخاره شرایط داره اونم اینکه دیگه واقعا باید به جایی رسیده باشی که عقلت یاری نکنه... نه الان که همه چیز مشخصه...خانواده اون اقا مخالفن..این اقا هم تلاش انچنانی نمیکنه برا بدست آوردن شما
خانومی کمی متواضع تر رفتار کن.
شدی مثل پرنده ای که افتاده توی قفس و هی داره خودشو به در و دیوار قفس میکوبه.
با اینکار فقط بالهاش زخمی میشه و هیچ راهی به جایی نمیبره....
کمی اروم باش.داری به هر دری میزنی.
میخوای بری بگی استخاره بگیرید ببینید میخواین بیاین خواستگاری من یا نه؟!
عزت نفس خودتو حفظ کن.
ازدواج خوبه اما توروخدا از راهش وارد شو
اگر این ازدواج هم سر بگیره همیشه میگن ما که نمیخواستیمت !! خودت به زور استخاره و ...وارد خانواده ما شدی...
دقت کن عزیزم
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
سلام به همه ی دوستای عزیزم
واقعا از راهنمایی همه ی شما خیلی ممنونم و نمیدونم اگه شما نبودین چکار می کردم.
دوستان من امروز صبح خودم همه چیز را تمام کردم و روی تصمیمی هم که گرفتم مصمم هستم. یعنی اس ام اس
دادم و گفتم من دیگه از این ازدواج منصرف شدم و گفتم به نظر من ازدواجی که از اول این همه باهاش مخالفت بشه
عاقبت خوبی هم نداره. این آقا بعد اس ام اس داد و گفت بعد باهاتون تماس می گیرم و من جواب دادم که احتیاجی
به این کار نیست چون من تصمیم را گرفتم. این تصمیم را مدیون شما دوستان هستم . و خیلی خوشحالم که دوستای
خوبی مثل شما پیدا کردم. مخصوصا maryam123 عزیز. :72:
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
امروز اس ام اس داد که متاسفانه نتونستم خانواده ام را راضی کنم و نظرشون را جلب کنم و اگر هم مساله بخواهد
در دراز مدت حل بشه باز واسه من پشتوانه نداره و من مجبورم یک طرف را انتخاب کنم اما بودن یک طرف کافی
نیست. گفت بخاطر این شرایط سخت مجبور شدم روی دلم پا بگذارم و . بهر حال با اتفاقاتی افتاد آینده خوبی واسه
این ازدواج ندیدم. دوست داشتم دو طرف باشن و ازدواج با از دست دادن خانواده جالب نیست. ببخشید که تو این مدت نا خواسته وقتتون را تلف کردم امیدوارم خوشبخت شین.
من گفتم دید خودم هم نسبت به این ازدواج تغییر کرده بود و به نظرم به صلاح هیچکدوم نبود.
بالهای صداقت راست گفت مقصر خودم بودم که قبول کردم بدون خواستگاری رسمی با این آقا آشنا شم. فکر می
کردم همین که دوتا خانواده ها اطلاع دارند کافیه اصلا فکر نمی کردم آخرش اینطوری شه :(
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
اشکال نداره عزیزم
عوضش تجربه به دست آوردی...
همینجوری تجربه آدم زیاد میشه دیگه
اما ازین به بعد حواست رو جمع کن:72:
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
دوست عزیز سلام
امیدوارم در کنار این تجربه آینده بسیار خوبی داشته باشی
با آرزوی بهترین ها برای شما:72:
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
چقدر حس بی ارزش بودن حس بدیه. همش فکر میکنم خیلی بی ارزش بودم که آقا نخواست خانواده اش را راضی کنه. اون همیشه تو حرفاش میگفت که تا حالا از همه چیز راضی بودم از اخلاقتتون طرز برخوردتون!! یعنی از من خوشش آمده بود ولی چطور تونست اینقدر سریع همه چیز را تمام کنه ؟؟ :( :(
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
دوست عزیزم کاملا احساستو درک میکنم اما سعی کن وقت خودت را انقدر پر کنی که بهش فکر نکنی
به مرور زمان حالت بهتر میشه عزیزم
برای خودت سوال نساز بزار مرور زمان حلش کنه
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
پس معلومه آدم بی اراده ای بوده. چه بهتر که این ازدواج سرنگرفت.
بخدا راست میگم. برو محله رو چراغونی کن و به همه شیرینی بده که سرنگرفت. نمیدونی چه خطری از بیخ گوشت رد شده دختر.
ان شاءاله بعدها که با یه مورد مناسب ازدواج کردی به حرف من میرسی
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mapar202
دختری 25 ساله و خوزستانی هستم،حدود سه ماه و نیم پیش از طریق همکارم به دوست شوهرش که ترک قشقایی شیراز هستند برای ازدواج معرفی شدم.
اولین باری که از من خواست همدیگر را ببینیم گفتم اول اجازه بدهید من به خانوادم بگم بعد همو ببینیم و اون هم قبول کرد و گفت خانواده ی من هم در جریان این خواستگاری هستند.
ابتدا ما تصمیم گرفتیم با اجازه ی خانواده هامون 6 ماه باهم باشیم که سه ماه اولش فقط خودم رو هم شناخت پیدا کنیم بعد اگه به تفاهم رسیدیم خانواده ی اونا بیان خواستگاری من و سه ماه بعدی خانواده های همدیگرو بشناسیم و اگر مشکلی نبود ازدواج کنیم. البته ما تو این سه ماه در مورد آداب و رسوم و رفتارهای خانوادگی مون هم زیاد صحبت کردیم و تا حدودی با خانواده های هم آشنا شدیم فقط اونها را از نزدیک ندیدیم.
قرار گذاشتیم که تو این 3 ماه اول احساساتی برخورد نکنیم و کاملا منطقی باشیم که در نهایت بتونیم تصمیم درست و عاقلانه ای بگیریم. تو این مدت همه چیز خوب پیش رفت هم من از اون آقا خیلی راضی بودم و تقریبا 80 درصد معیارهایی که مد نظرم بود را داشت و هم اوشون راضی بودند تا اینکه قرار بود برای تعطیلات عید که ایشون میرن شیراز با خانوادشون صحبت کنن که بیان خواستگاری اما تو این حین یه سری اتفاقاتی رخ داد که نظر خانواده ش کاملا منفی شده و ذهنیتشون خراب شده. اتفاقی که افتاد این بود که:
تو عید پسر خاله و پسر عموی این آقا با دخترهایی که از طایفه خودشون نبودن منظورم اینه که ترک قشقایی نبودن ازدواج کردن و تو هر دو عروسی بخاطر اختلافات فرهنگی بین خانواده ها مشکلات زیادی بوجود آمده . مثلا پسر عموی این آقا که کانادا هست، قرار بوده عید بیاد ایران و جشن عروسی بگیره و بعد دوباره با زنش برن کانادا ولی وقتی آمده ایران مسقیم رفته پیش خانواده زنش و بدون اینکه به خانواده ی خودش بگه تو مراسم عروسی که خانواده زنش براش تدارک دیدن شرکت میکنه و فقط یه روز قبل از مراسم به خانوادش میگه که فردا عروسی منه. خانوادش هم که خیلی ناراحت بودن هیچکدوم نمیرن فقط باباش و برادرش را به زور راضی میکنن که برن عروسی. حالا عموی این آقا ( خواستگار من) مدام به خانواده ی برادرش ( خانواده ی همین آقا که آمده خواستگاری من)میگه ما پسرمون را از دست دادیم شما نذارید که پسرتون را ازتون بگیرن و خانواده ی این آقا هم که این ماجراها را که دیدن ناراضی شدن و میگن که باید از طایفه ی خودمون زن بگیری نه از یه فرهنگ دیگه .
ناگفته نماند خانواده ی عمو و خاله این آقا اول با این ازدواجها مخالف بودن و بعد که راضی شدن خیلی به به و چه چه می کردن و در آخر هم که اینطوری شده.
خلاصه اینکه حالا ما نمیدونیم چه کار کنیم وچطوری آنها را راضی کنیم فقط تصمیم گرفتیم که من یک ما و نیم به این آقا فرصت بدم تا خانوادش را راضی کنه و تو ایمن مدت کمتر با هم در ارتباط باشیم که اگه خانواده اش راضی نشدن دیگه ....:302:
حالا من از این اتفاقی که افتاده خیلی ناراحتم بخاطر اینکه احتمال میدم که همه چیز فقط بخاطر یه ترس غیر واقعی از بین بره چون خانواده ی ما اصلا از این مدل خانواده ها نیستند که از داماداشون بخوان با خانوادشون قطع رابطه کنن و رفت آمد نداشته باشن من دو تا خواهر متاهل دارم و خواهر بزرگم شوهرش اصفهانی است و هم فرهنگ ما نیست ولی تا حالا مشکلی نداشته و تازه خواهرم با خانواده شوهرش بیشتر از ما رفت و آمد داره.
لطفا من را راهنمایی کنید ایا من باید برای این ازدواج پا فشاری کنم یا نه ؟
من خودم شیرازیم و پدرم هم ترک قشقاییه.با این حال من هم دقیقا مشکل شما رو دارم و دقیقا هم به من گفته که یک ماه با هم هیج تماسی نداشته باشیم و من هم قبول کردم.ولی ما 5ساله با هم هستیم و تازه به این تنیجه رسیده که باید فکر کنه.ما علاوه بر اختلاف فرهنگی، اختلاف تحصیلی هم داریم.ولی من بهش گفته بودم که اصلا برای من مهم نیست.بعد از خواستگاری پدرم مخالفت کرد ولی من بعد از چندماه تلاش راضیشون کردم که یهو اینجوری شد.منم سپردمش به خدا اگه قسمت باشه برمیگرده.خیلی سخته شاید اصلا نظرش عوض نشه و بر نگرده.
توکل بر خدا
-
RE: مخالف شدن خانواده پسر برای خواستگاری
sh_rasti2006 عزیز با تشکر از پست شما
نقل قول:
نوشته اصلی توسط keyvan
لطفا" در تایپک های تاریخ گذشته پست ارسال نکنید، توجه به تاپیکهای زنده موجب میشود،زحمات شما بی ثمر نباشد