چطوری عصبانیتمو کنترل کنم؟

سلام
5 ساله ازدواج کردم
من 26 ساله و همسرم 30 ساله است
بزرگترین مشکلم تو زندگیم عصبانیتمه که واقعا نمی تونم کنترل کنمش
وقتی عصبانی می شم هیچی حالیم نیست همه چیز پرت می کنم و خودمو می زنم و گاهی حرفایی رو می زنم که نباید بزنم و بعدش به شدت از خودم متنفر می شم
مقاله زیاد خوندم
ولی زمان عصبانیت همه چیز از ذهنم میره
به همسرم خیلی خیلی علاقه مندم
وقتی دعوامون میشه از طاقت قهر و دوریشو ندارم و همین بیشتر اذیتم می کنه اگه تو خونه باشیم هی میرم یه چیزی بهش می پرونم تا شاید بابی بشه برای آشتی ولی همیشه اوضاع بدتر از قبل میشه
تو رو خدا کمکم کنید دارم دیوونه میشم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

از خودم حالم بهم می خوره
من خود خودمو دوست ندارم
اگه خودکشی گناه نبود از روی زمین خودمو بر می داشتم

سلام آتیس عزیز

خانوم سال نوت مبارک

چرا این همه مستاصلی؟

عزیزم در خصوص حل مسئلت فقط به اراده خودت نیاز هست و اینکه آدم وقتی واقعا به مرحله عمل میرسد که دچار

نوعی انزجار از رفتارش شود و در مراحل بعد به اقدامی مثبت منجر شود!

چند راهکار عملی برای کنترل خشم که در خود من جواب داد برایتان بیان می کنم...

دوستی می گفت :

من قبل از آنکه خشمگین شوم بدترین موقعیت ها را برای خودم در ذهن ترسیم می کنم و بعد سعی می کنم در

ذهن خودم بهترین عکس العمل رو انجام بدم...سعی می کنم اصلا تو موقعیت خشمگین شدن قرار نگیرم چون آدم

وقتی عصبانی میشه دست خودش نیست!

پدرم همیشه می گوید :

هر وقت عصبانی شدی و درگیری لفظی پیش اومد چون خون به مغزت نمیرسه و مغز درست کار نمی کنه اون

مکان رو ترک کن! مثلا برو تو 1 اتاق دیگه یا تو حیاط یا هر جای دیگه و 1 لیوان آب خنک بخور تا بتونی هیجانت رو

کنترل کنی و آروم بشی!

از بحث و جدل به شدت پرهیز کن تا کار به عصبانیت نرسه زیرا در هنگام عصبانیت و دعوای بین 2 نفر ، نفر سوم

شیطان هست! پس با ترک مکان مورد مشاجره و جلوگیری از بحث و جدل موقعیت عصبی بودن رو از خودت بگیر!

آتیس عزیز

ریشه ای بررسی کن که چرا تو زود خشمگین می شی؟

چه موقعیت هایی تو را خشمگین می کنند؟

آیا تو طبیعت بدنت طوری است که خلقت تنگ هست یا شرایط کاری و زندگیت؟

چقدر به روح و روانت آرامش و استراحت می دهی؟

چقدر از موقعیت های تنش زا دوری می کنی؟

آیا آدم زود رنجی هستی؟

جواب تو به این سوالات کمک خوبی به مراحل بعدی می کند

موفق باشی

:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط bahar.shadi

سلام آتیس عزیز


سال نو شما هم مبارکآتیس عزیز

ریشه ای بررسی کن که چرا تو زود خشمگین می شی؟

بیشتر در مقابل همسرم زود عصبانی میشم وقتی تو دعوا خیلی راحت بهم میگه چرا نمی ذاری بری و یا وقتی میگه چرا باید تورو تحمل کنم واقعا می زنه بسرمچه موقعیت هایی تو را خشمگین می کنند؟
وقتی همسرم منو از خودش می رونه
آیا تو طبیعت بدنت طوری است که خلقت تنگ هست یا شرایط کاری و زندگیت؟
نمی دونم چه طوری می تونم بفهمم شنیدم کسایی که پر کاری یا کم کاری غده تیروئید دارند زود عصبانی میشن آیا درسته؟در شرایط کاری اگه عصبانی بشم بهتر خودمو می تونم کنترل کنم
چقدر به روح و روانت آرامش و استراحت می دهی؟
وقتی رابطه ام با همسرم خوبه روح و روانم هم آرومه
چقدر از موقعیت های تنش زا دوری می کنی؟
زیاد نمی تونم دوری کنم گاهی وقتا احساس می کنم خودم دنبال شر می گردم
آیا آدم زود رنجی هستی؟
به شدت مخصوصا در مقابل همسرم و خانواده اش
جواب تو به این سوالات کمک خوبی به مراحل بعدی می کند

موفق باشی

:72:

---

سلام خدمت دوست عزیز:72:

نمیدونم این مطلب بدردت میخوره یا نه.

یکی از نزدیکان من همین رفتاری که شما عرض کردید رو چندین ساله داره.

یکی این که از کودکی هرکاری میخواست انجام میداد چه خوب چه بد وکسی هم نبود که بهش گوش زد کنه یعنی پدر مادرش وبرادراشم چیزی نمتونستن بگن .

وپابسن گذاشت .خانوادش گفتند ازدواج کنه بهتر میشه ولی بهتر که نشد بدترم شد. همسرشو به قصد کشت میزد.

تا اینکه یکی از دوستانم یک دکتر روانپزشک معرفی کرد. وبه دکتر مراجعه کرد ودکتر ازش نواره مغز گرفت.

در نواره مغز اسم علمیشو نمیدونم. یه جورای در دوران کودکی در مغز این آقا موی رگهای در پشت گیجگاه پارگی داشه که بیشترین آمل اصلی عصبانیت وفحاشی بوده.

الان حدود یک سال هست تحت نظر پزشک هست به قدری آروم وخوب اجتماعی شده که هیچ کس باورش نمیشه.

من خودم امسال عید به منزلشون رفتم باورم نمیشد انقدر مهربون آروم شده باشه.

دوست عزیز در مسایل عضبانیت جزء میشه با مشاوره وبا کمک از خودت ترمیمش کرد.

ولی اگر فکر میکنی شدیده به روان پزشک مراجعه کن. ناراحت نشو میگم پزشک فکر کنی روانی هستی نه دوست من. همین طور که سرما میخوریم به پزشک عمومی مراجعه میکنیم.

ناراحتی های عصاب هم برای خودش پزشک داره.

دکتر انوشه سالیانی متخصص مغز وعصاب.

دوستان عزیزم این تبلیغ نیست بخدا قصدم کمکه.

میشه لطفا شماره تلفنشو بهم بدید

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

می ترسم سر این مسائل زندگیم بهم بخوره
وای چه قدر حالم بده

02156221250

ایمیل:doc.saliani@yahoo.com


موفق باشی دوست عزیز .

منتظریم بیای تایپ بزنی بگی که عالی شدی .

سلم خانومی

باورم نمیشه.دقیقا رفتارت مثل خواهر من بوده...یه لحظه فکر کردم خودشه!

خواهر منم 5 ساله ازدواج کرده.اونم زود عصبنی مشید.هر چند این وسط من روزها ساعتها باهاش حرف میزدم و راهکار بهش نشون میدادم

بیا الان ببین...یکساله که نه عصبانی شده..نه چیزی پرت کرده...اروم و خونسرد شده

ببین خانومی راهکار اول که به خوهرم دادم:

اصلا نذار دعوا به جاهای باریک بکشه.قبل از اینکه بخواد شلوغ بشه شما اونجا رو ترک کن..برو تو اتاق...برو تو بالکن...
این مهم ترین نکته هستش.چون شما کنترل عصبانیت برات سخته اصلا نذار کار به اون مرحله بکشه.

راهکار دوم

موقع عصبانیت نه صحبتی کن..نه تصمیمی بگیر...فقط به فکر اروم کردن خودت باش.

راهکار سوم

سمت همسرت نرو.چون هر دو عصبانی هستید.اگر میتونی بخواب.خواب ارامش میده بهت.همسرت هم تنها میمونه و اروم میشه

راهکار چهارم

در اینجور مواقع که عصبانی هستی 2 تا لیوان اب پشت سر هم بخور

راهکار پنجم

وضو بگیر و دو رکعت نماز مستحبی بخون

راهکار ششم

ذکر لا اله الا اللّه معجزه میکنه.

این کار ارداه میخواد فقط

خواهر من خیلی بدتر از شما بود وضعیتش..اما تونست.

موفق میشی مطمئنا

عزیزم از اونجایی که تمام حالات خوب و بدت رو در برابر همسرت بیان کردی (در پست 3) من فکر می کنم زیاد به همسرت وابسته هستی. شاید بهتر باشه این وابستگی رو کم کنی و بیشتر تبدیلش کنی به دلبستگی. امیدوارم به ابن ترتیب مشکلت ریشه ای حل بشه.

در ضمن برو دکتر و یک چکاب کامل داشته باش برای کم خونی یا مشکل غده تیروئید و ....

اما برای درمان اورژانسی برای 10 بار موقعیتی که در اینده عصبانی شدی قبل از انجام هر کاری یا هر حرفی فقط از 1 تا 10 بشمار. همین یک تکلیف ساده رو انجام بده.

سلام به همه دوستان
از راهنمایی های خوبتون خیلی خیلی ممنون
مریم جان من بعضی وقتا فکر می کنم هیچ کس مثل من نیست و به شدت بعد از عصبانیتم افسرده میشم
خواهرتون واقعا اراده قوی داشته چون موقع عصبانیت همه چیز از ذهن آدم پاک میشه

deljoo_deltang عزیز مشه بهم بگید چه طور میشه وابستگی رو تبدیل به دلبستگی کرد و اصلا فرقشون چیه؟

دیشب با همسرم آشتی کردیم باهاش حرف زدمو گفتم که واقعا این عصبانیت دست خودم نیست و باید حتما به برم پیش دکتر
اونم بهم گفت شاید یه چیز بدنت کم و زیاد شده که عصبانی میشی

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

راستی یه سوال دیگه من الان باید برم پیش دکتر اعصاب و روان؟

آتیس عزیز

برای اینکه متوجه تفاوت وابستگی و دلبستگی بشی به مقالات زیر مراجعه کن و با دقت بخونشون:

خصوصیات کلی وابستگی

تفاوت های بین وابستگی و دلبستگی چیست؟

چرا وابسته می شویم

برای درمان اون هم به مقالات زیر مراجعه کن . امیدوارم به امید خدا به زودی یک ارامش درونی رو با به کار گیری روشها به دست بیاری.

رهایی از وابستگی

عشق. دلبستگی یا وابستگی ؟


برای دکتر هم من فکر می کنم اگر در ابتدا به دکتر عمومی مراجعه کنی برای یک چکاپ کافی باشه.

اتیس جان

دقیقا به نکته خوبی اشاره کردی...

خواهر منم وقتی به این نقطه رسید که نباید در عبصانیت همه چی از ذهنش پاک بشه مشکلش حل شد

دلجو دلتنگ عزیز...من فکر نمیکنم دکتر عمومی بتونه کمک کنه.

چون لازمه منحصرا راجع به مورد مغر و اعصاب صحبت بشه

شاید اگر پیش همون اعصاب و روان و یا روانپزشک بری بهتر باشه.

موفق باشی

مطمئن باش اگر بخوای میتونی.....

یه نکته دیگه یادم اومد.

اگر بتونی عرق بادرنجبویه هم بخوری خیلی خوبه.

خیلی ارامش بخشه و اعصاب رو راحت میکنه

این عرق رو امام علی (ع) میخوردن...

مریم جان دکتر عمومی برای چکاپ کافیه و وظیفه دکتر مغز و اعصاب چیز دیگریست. تا اونجایی که من اطلاع دارم اگر ایشون از مشکل سردرد یا بی هوش شدن و یا تغییر در علائم حیاتی به هنگام عصبانیت رنج می برند انوقت لازمه که به دکتر مغز و اعصاب مراجعه کنند در غیر اینصورت هیچ لزومی نداره. اما اگر کمبود برخی مواد (مثل اهن و ویتامین ها ) و یا کم کاری یا پر کاری بعضی غدد با عث پرخاشگری هست که با مراجعه به دکتر عمومی از این موضوع اطلاع پیدا می کنند.

عزیزم من می دونم مشکلت چیه ، خیلی ها مشکل تو رو دارن ولی نمی دونن چیه
عزیزم شما افسردگی داری مشکلی که تقریبا 80% مردم ایران دارن و ازش بی خبرن . نگران نباش و با یک دکتر مشورت کن اون حتما بهت می گه که چیکار کنی

دوست عزیز

tamana_rostami

اجازه بدید دوستمون برن پیش یه متخصص.
اینجا از پشت کامپیوتر فکر نمیکنم بشه انقدر قاطع مشکل کسی رو پیدا کنیم.

حتی متخصصین هم بدون معاینه و حضور نمیتونن این کار رو بکنن...

بهتره علاوه بر مشکلاتی که دوستمون داره چیز دیگه ای رو بهش بدون اطلاع اضافه نکنیم و نظر قطعی در این مورد ندیم
--------------

من دقیقا نمیدونم این دوستمون باید پیش چه دکتری بره به خاطر همین دلجوی عزیز خیلی نمیتونم قطعی بگم.
چون همونطور که گفتم خواهر من هم تمام این مراحل رو گذرونده و من هم پیشش بودم

:72:

سلام
ممنون از همه دوستانی که منو راهنمایی کردن
مریم جان خواهر شما پیش مشاور رفت یا روانپزشک؟

راستش خیلی اعتماد به نفسم با خوندن نوشته هاتون اومد پایین و احساس مریض اعصاب و روان بهم دست داد
راستش من فکر کنم قبل از همه این حرفها به شدت به همسرم وابسته ام
طوری که اصلا طاقت قهر و دوری و یا حرفهایی که تو دعوا و مرافه بهم می زنه رو ندارم
مثل این میمونه که یکی رو مثل یه بت تو قلبت کرده باشید بعدش اون بخواد با شما قهر کنه و یا شما رو تنها بذاره یا بهتون بگه دوستتون نداره
بهم کمک کنید وابستگیمو بهش کم کنم اونوقت دیگه اینقدر از هر حرفش عصبی نمیشم
درمورد دکتر عصاب و روانم اصلا احساس خوبی ندارم
بام پارسال رفتم گفت مشکل خاصی نیست ولی من فکر می کنم دکتر خوبی نبود و بهم گفت پیش مشاور برم با چند تاقرص که جز خواب چیزی نصیب ادم نمی کرد

این سه تا لینک رو بخوون

عشق: دلبستگی ؟ یا وابستگی؟

رهایی از وابستگی

حالا که این مطلب بسیارغنی رو زدی حیفه ادامه ندی!

دوست عزیزم سلام

خواهر من پیش روانپزشک و متخصص اعصاب و روان رفت.

اصلا باورم نمیشه.بعضی اوقات فکر کینم شاید تو خواهرم باشی !!

اونم مثل شما خیلی خیلی وابسته بود.میدونی چرا؟برای اینکه همه چیزش رو در همسرش خلاصه کرده بود..
میخواست بره بیرون با اون میرفت..میخواست بره خرید با اون میرفت..خودش هیچ جا تنها نمیرفت...حتی تا سر کوچه.
از اونطرف هر جا که همسرش بود و میرفت اونم همونجا میرفت.
هرکاری همسرش میکرد خودشو میکشت تا اونم انجام بده.
مثلا همسرش نماز شب میخوند اونم با هر بدبختی بود شب بیدار میشد و نماز شب میخوند تا به قولی عقب نمونه !!

یا مثلا کافی بود خواهر شوهرش یه لیوان چایی به شوهرش بده(یعنی به شوهر خواهرم).اونوقت از عصبانیت دیوانه میشد.میگفت کسی حق نداره به شوهر من محبت کنه.

شما هم این حالتها رو داری خانومی؟

ببین خانومی یه راهکار دیگه بهت میدم.
اصلا نذار کار به دعوا بکشه.
مدیریت کن صحبت رو و قبل از ینکه کار به جای خطرناک برسه شما یا سکوت کن یا مثلا برو تو اتاق.


اگر بحث ادامه پیدا نکنه همسرت حرف بدی به شما نمیزنه و شما هم عصبانی نمیشی.

به نظر من همه مشکل شما اینه که میذاری در دعوا کار به جاهای باریک بکشه

اگر زندگیتو دوست داری باید پیش یه متخصص بری.حتما حتما.
اما متخصص خوب که بتونه مشکلت رو ریشه ای حل کنه.
به خدا فقط اراده میخوای...

خواهر منم از فضا نیامده .تازه اون علاوه بر مشکلات خودش مشکلات خواهر شوهر و مادرش شوهر و پدر شوهرم داره.شوهرشم یکساله بیکار شده.
اما خواهرم چون خواست همت کرد.باور کن الان با وجود مشکلات یه دختر شاداب و سرزندست.

نگران نباش.درست میشه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط deljoo_deltang

مریم جان دکتر عمومی برای چکاپ کافیه و وظیفه دکتر مغز و اعصاب چیز دیگریست. تا اونجایی که من اطلاع دارم اگر ایشون از مشکل سردرد یا بی هوش شدن و یا تغییر در علائم حیاتی به هنگام عصبانیت رنج می برند انوقت لازمه که به دکتر مغز و اعصاب مراجعه کنند در غیر اینصورت هیچ لزومی نداره. اما اگر کمبود برخی مواد (مثل اهن و ویتامین ها ) و یا کم کاری یا پر کاری بعضی غدد با عث پرخاشگری هست که با مراجعه به دکتر عمومی از این موضوع اطلاع پیدا می کنند.

---

دوست عزیز :72:

اگرم بره دکتر عمومی میفرسته پیشه دکتره مغز وعصاب.

هرکی تخصص خودشو داره.

عصبانیتهای که نشه کنترولش کرد با کمبود آهن یا ویتامین سرکوب نمیشه.

باید متخصص تشخیص بده.

شماها چرا تا اسم روانشناس یا روانپزشک میاد جبهه میگیرید .

مگه هرکی بره پیش روانپزشک بهش میگن روانی.

توجامعه ما هنوزم روانشناسو روانپزشک جا نیوفتاده یعنی خودمون در ذهنمون بد تصور میکنیم.

برادر من حتی بخاطره ریزش مو پیش دکتر روانپزشک مراجعه کرد .وخداروشکر الان مشکلش بر طرف شده.از عصاب موهاش میریخت.

ولی اگر دیگران بودن میرفتن پیش دکتر پوست.

با سلام
من هم اوايل زندگي همين مشكلو داشتم يعني وقتي عصبي ميشدم ديگه هيچي نمي فهميدم الان هم البته يكم اين طوريم ولي با خوندن مطالب اين سايت و كتابهاي ديگه مشكلم كمرنگ تر شده ولي همسرم هميشه اون كارها و حرفايي كه تو عصبانيت بهش گفتمو يادآوري ميكنه بهم مخصوصا موقعي كه با هم خوبيم ميگه البته فلان حرفت هنوز يادم نرفته نمي خواد خيلي فيلم بازي كني.واقعا اين مساله منو خيلي عذاب ميده نمي دونم چه كار كنم كه بتونه گذشته رو فراموش كنه؟دوست دارم پيش يه مشاور خانواده خوب بريم ولي مشاور خوب نميشناسم .ما همش تو گذشته داريم زندگي ميكنيم.اميدوارم مشكل شما دوست عزيز هم حل بشه با كمك كارشناسان اين سايت.فقط قبل از حل مشكلتون به فكر بچه دار شدن نباش كه نه تنها مشكلات رو حل نمي كنه كه بيشترشون هم ميكنه.

سلام
ستاره جان چند ساله ازدواج کردی
بچه ام داری؟
پیش روانپزشکم رفتی؟
کارهایی که برای بهبود عصبانیتت کردی رو میشه بگی؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

اصلا دلم نمی خواد برم پیش روانپزشک
می ترسم شوهرم به کل دیدش نسبت به من عوض بشه:302:

لازم نيست به شوهرت بگي. فعلا يك جلسه خودت تنهايي برو پيش مشاوره روانشناس. اگه اون گفت برو پيش روانپزشك. البته يك روانپزشك خوب.

عزیزم اصلا به شوهرت نگو که میری پیش روانپزشک. این هم جز مگوهای زندگیه که الان علتش رو نگم بهتره
ولی من یک پیشنهاد دیگه برات دارم
اگه بری پیش دکتر اون بهت داروهای آرامش بخش میده .شما که همیشه عصبانی نیستی که بخوای هر روز داروهای آرامش بخش بخوری .تازه اگه داروها خوب باشن شما که نمیتونی همه عمرت دارو بخوری .به نظرم بشین ریشه یابی کن .خودت اشاره کردی که در موقعیت های خاص برای یک سری حرفای خاص که شوهرت بهت میزنه عصبانی میشی .پس شما الان میدونی مشکلت چیه و از کجاست. پس دنبال راه حل برای جلوگیری از اون حرفایی که شوهرت بهت میزنه و شما عصبانی میشی باش

ببین شما چی کار میکنی یا چی میگی که همسرت بهت حرفی میزنه که شما عصبانی میشی.

حتما زمان دعوا با همسرت فکر میکنی که دیگه همه چی این زندگی تموم شده و دیگه خیال برگشت به اون زندگی نداری پس هرکاری میکنی که همسرت رو آزار بدی .حالا چه با حرفات و چه با اعمالت .
میدونم دختر حساسی هستی و نسبت به شوهرت سریع عکس العمل نشون میدی .پس سعی کن اولا زمینه بحث پیش نیاد .یعنی سعی کن وقتی با همسرت اختلاف نظر داری زیاد جدی نشی که اونم جدی بشه و بخواد بهت چیزی بگه که ناراحت شی.(همه اینایی بهت میگم قبل از عصبانیته).
مثلا تا مببینی شوهرت بهت حرفی میزنه که یکم میرنجی مثلا با صدای بچه گونه و با حالت بغض بهش بگو "دعوام میکنی؟" یا یک چیزی شبیه به اینا تا هم به شوهرت بفهمونی که ناراحت شدی و هم اون رو ناراحت نکرده باشی تا بهت حرفی بزنه و ....

منظورم اینه که قبل از عصبانیتت جلوی دعوا رو بگیری.

عزیزم همسرت وقتی شما عصبانی هستی چیکار میکنه؟بیشتر عصبانی ترت میکنه یا سعی داره آرومت کنه؟

منم با نظر شما موافقم تمنا جان
الانم همه سعیم همینه
همسرم با حرفاش منو تا اوج عصبانیت می بره بعد که دید خوب تونسته منو عصبانی کنه سکوت می کنه و هیچ حرفی نمی زنه و این بیشتر عصبانیم می کنه
راستش چند هفته ای هست دارم رو خودم کار می کنم و سعی می کنم که اصلا عصبانی نشم

مثلا چند شب پیش سر موضوعی بحثمون شد همسرم هم هی با حرفاش اذیتم می کرد مثلا حرفی رو زد که اصلا من نه انجام داده بودم و نه می خواستم انجام بدم و روش اصرار می کرد منم دیدم دارم از کوره در میرم اول چند بار ذکر لا اله الا الله رو برای خودم گفتم و چند تا نفس عمیق کشیدم بعدم رفتم خوابیدم و اونم گرفت خوابید قبلشم دست تو موهام کشید و با موهام بازی کرد کاری که هیچ وقت بعد از دعوامون نمی کرد!!!!!!

من تمام سعیمو می کنم
خواهش می کنم شما هم کمکم کنید
فکر کنم اگه چند بار بتونم اینطوری خودمو کنترل کنم کم کم از سرم بیافته

آفرین خانمی بهترین کار رو کردی:104:

حالا یک پله برگرد عقب تر .ببین چی شده بود که همسرت اصرار داشت بگه تو این کارو کردی؟بشین بهش فکر کن و دفعه دیگه جلوی همون هم بگیر نزار حتی تا اون جا هم پیش بره.

خانم ها خیلی راحت و با سیاست میتونن زندگی رو مدیریت کنن .گاهی اوقات با دلبری کردن برای همسری چه کارا که نمیشه کرد :227:

ما منتظریم دفعه دیگه بهتر از اینا بیای اینجا بنویسی .خوب؟

باشه حتما

تمنا جان همش استرس دارم مبادا مشکلی پیش بیاد و من نتونم خودمو کنترل کنم
این ترس و اضطراب منو رها نمی کنه

وباعث می شه نتونم درباره مسائل و مشکلاتی که باعث بحث و دعوامون میشه با همسرم بعد ار آشتی کردن صحبت کنم
و مسائلمون وارد یه چرخش میشه و چند ماه بعد همون مسائل دوباره پیش می اد و دعوای حسابی سرش با هم می کنیم

اگه زمانیکه باهم خوبیم درموردش باهاش حرف بزنم که نمی زنم اینطوری نمیشه

برام دعا کن
بازم می ام از کارام می نویسم

عزیزم بیشتر در مورد همسرت بگو چه اخلاق و خصوصیاتی داره ؟فکر میکنی چه مواقعی بیشتر این مشکلات پیش میاد؟وقتی جدی با هم بحث میکنید؟وقتی دلت ازش میگیره؟وقت بی حوصله ای؟.....حتما یک علتی داره دیگه...بگرد علتش رو پیدا کن .در واقع باید خودتو بیشتر بشناسی و بدونی در برابر چه چیزهایی کنترل خودت رو از دست میدی.وقتی خودت رو شناختی دنبال راهش می گردیم .یعنی شما اول مساله رو پیدا کن بعد دنبال راهی برای حل مساله بگرد.

سلام آتيس جان
من 5ساله كه ازدواج كردم و يه بچه 2ساله هم دارم
به نظر من اگر هم مشكلي داشته باشي احتمالا كمبود آهن يا يه ويتامين خاصه تا چيز ديگه و ثانيا رفتن پيش يه مشاور خانواده اي كه كارشو بلد باشه و سريع حكم به جدايي نده.چون زندگي من و شما منتظر يه جرقه است تا به يه طرفي كشيده بشه و ثبات بگيره و خيلي مهمه كه مشاور كه ميريم بتونه مشكلمونو حل كنه و مراجعه به مشاور باعث ايجاد مشكلات جديد نشه .و اينكه نكته ديگه اي كه خيلي مهمه اراده خود ماست همونطور كه مريم و بهار عزيز اشاره كردن يعني اينكه بايد به تبعات بعدعصبانيتمون هم يه لحظه فكر كنيم همش مثل يه سيكل معيوبه وقتي عصبي ميشيم به هر دليل،تخريب مي كنيم و بعدش طاقت قهر رو هم نداريم بايد بريم يه جوري از دل همسرمون دربياريم اين از اعتبار ما كم ميكنه و كم كم خودمون هم باورمون ميشه يه لك رواني داريم.
كارهايي كه خودم كردم و خيلي از قبل بهتر شدم رو بهت ميگم اميدوارم براي شما هم موثر باشه.مطالعه كتابهايي مثل عشق هرگز كافي نيست.زنان ونوسي مردان مريخي.معجزه صميميت 3جلدي.و اينكه هر جا هر مقاله اي،سايتي پيدا ميكنم كه يه خط راجع به بهبود روابط همسران داشته باشه ميخونم و بهش تا جايي كه امكان داره عمل ميكنم.توي اين سايت هم نظراتي كه كارشناسان مثل آقاي مدير وجناب Sci ،آني و فرشته مهربان عزيزم و ساير كارشناسان محترم به مراجعين ميدن ميخونم.حدالامكان برنامه هاي روانشناسي ارديبهشت ،طلوع و صبحي ديگر شبكه هاي 4 و 7 تلويزيون كه از كارشناساي مجرب استفاده ميكنن هم ميبينم.
اميدوارم مشكلت هرچه زودتر حل بشه خانومي:72: