-
یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
سلام .لحظه هاتون خوش
من به تازگی با خودم یک مشکل پیدا کردم و اون زگیلیست از دوران مجردی من که به تازگی عود کرده.از همین اوایل سال نو
من 24 سالمه.لیسانس معماری هستم و برای ارشد باید آماده شم
2 ساله ازدواج کردمو از همسرم و زندگیم بسیار راضی هستم.بیشتر از 95 درصد
همسرم 27 ساله و او هم لیسانس معماریست.بسیار دوستم داره و اظهار عشق فراوان می کنه.
اما مشکل من که عود کرده
چت است .گفتم حدود یک هفتست.علی رغم برنامه های زیادی که دارم مخصوصا امتحان ارشد خیلی دارم وابسته می شم.اساسی تر از برنامه هام این خیانتیست که دارم به همسر بسیارخوبم می کنم.یک بار مسنجرم رو آنینستال کردم و دوباره نصبش کردم.اولین بارها برای بهبود زبانم به روم های خارجی می رفتم تا چت انگلیسی کنم. اما همه افراد در این روم ها بدنبال نیاز های جنسی مربوطه شون هستند.حالا در روم های ایرانی با چند لایه پوشش ظاهری.حالا من کاری به موضوع و لایه های چت روم ها ندارم.
من مشکلم با خودمه که ایمانم ضعیف شده و نمیتونم برخودم غلبه کنم.عذاب وجدان دیوونم کرده از این حس خیانت به همسر معصومم.هر بار که می خوام برم بچتم گرمی محبت ها وآغوشش از ذهنم دور نمیشه. اما بازم می رم چت می کنم.
با یک نفر دوست شدم.و در اوج دیوونگی بهش شماره تلفنم رو دادم.اون گفته که هیچ وقت مزاحم نمیشه و اصلا زنگ نمی زنه.اما من دیوونگی کردم دوباره.
راستش می دونین این که یه رایطه پنهانی داشته باشم قلقلکم می ده. اینکه دلم مثل مجردی هام هررررری بریزه.به همسرم چند بار گفتم که دیگه دلم نمیریزه. بیا یه کاری بکنیم.اما چیزی به ذهنمون نرسید.رابطه جنسی مون خیلی خوبه..هر دو گرمیم. اما من نمی دونم این حس چیه که دارم. شاید همسرم برام عادی شده.اما این اعتیاد که هنوز شاید قابل کنترل باشه تمام برنامه هامو بهم ریخته.
اگه سوالی برای حل مشکلم داشته باشین حتما جواب می دم.منتظر راهنماییتون هستم.کمکک کنین.
-
RE: یه سوال غم انگیز
دوست عزیز.
در پست بعدی عنوانی مناسب برای تاپیکت پیشنهاد بده تا مدیران سایت عوضش کنن. وگرنه نتیجه ی لازم رو نمیگیری.
مثلا: مشکل اعتیاد به چت کردن یا . . .
ولی با توجه به حساس بودن مشکلت چند تا نکته رو میگم.
خودت رو تصور کن که پشت فرمونی توی اتوبان 160 تا سرعت داری و چراغای ماشینتو خاموش میکنی.
هر آن ممکنه تصادف کنی و زندگی خودت و مسافرت (همسرت) رو نابود کنی. پس بی درنگ چراغارو روشن کن.
توی موقعیت حساسی هستی و ممکنه خدایی نخواسته چیزی پیش بیاد که آرزو کنی زمان فقط یک ساعت به عقب برگرده.
در مرحله ی اول به خودت قول بده که دیگه وارد چت روم و . . . نشی. برای اینکه بتونی این کارو بکنی خودت رو توی اون ماشینی که گفتم تصور کن.
در اولین فرصت شماره ی موبایلتو تغییر بده. کافیه یک لحظه بی فکری تطرف، تمام زندگیتو نابود کنه.
بشین با خودت فکر کن و فکر کن و ببین دقیقا چرا این کارو میکنی. ممکنه لازم بشه از مشاور کمک بگیری. تلاش کن و راه درست رفع نیازهاتو پیدا کن.
باز هم میگم چراغارو روشن کن، هیجان و ریختن دل چند ثانیه ای، ارزش باختن کل زندگیتو نداره.
-
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
نمی دونین یه جوری شدم الان حتی تصور چراغ خاموش در سرعت بهم تلنگر نمی زنه.فقط به فکر اینم که الان ساعت 9 می شه و من با طرف تو روم قرار دارم.
برای شماره موبایلم نمی دونم چه جوری به همسرم بگم که باید عوضش کنم.
چشمم و ذهنم قفل شده .انگار این لذت زود گذر بدجوری رفته زیر دندونم.حتی نمی تونم قسم بخورم.یا حتی اگه قسم بخورم می دونم پایبند نیستم.فلج شدم..
-
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
مینوی عزیز
ضمن تایید حرفهای دوست خوبمان hamdardi1390
می شود از شما سوال کنم چه چیز شما را قلقلک می دهد و تلنگر می زند که به فکر حل مسئله ات باشی؟
دوستی داشتم که چت باعث شد هم آبرویش برود! هم طلاق بگیرد و هم دچار مشکلات روحی فراوان گردد!
موقعیت زیر را تصور کن :
تلفن همراه خود را به ناخواسته در ماشین می گذاری یا همسر تو متوجه چت های تو و دوستی هایت در نت می شود!
بهترین حالتی که پیش می آید بی اعتمادی نسبت به توست و اگر کمی همدردی را بگردی نمونه هایی که زنان باعث
بی اعتمادی مردان شده اند را می بینی که چه جهنمی برایشان درست شده و سالهاست در حسرت لحظات خوش
زندگی به سر می برند!
بدترین حالت هم رسوایی ، بی آبرویی و جدایی همسرت از توست!
خوب این تصاویر آیا تو را تکان نمی دهد؟
آیا دوست داری یک عمر پشیمانی وحسرت عایدی ات از زندگی ات باشد؟
اتفاق فقط 1 بار می افتد و گاهی اولین خطا مساوی آخرین خطاست!
خودت میدانی که چت روم ها پر از آدم های دروغ گو ، شیاد و گاهی بسیار خطرناک است...آیا همسر مهربان و
نجیبت را حاضری بدهی و با این آم ها عوض کنی؟
مینوی عزیز
گاهی شیطان از ضعف ایمان و شخصیت ما استفاده می کند و اشتباهی زشت را در نظر ما زیبا جلوه میدهد اما اگر
خدای نا کرده زندگیت بهم بخورد و همسرت را از دست بدهی دیگر هیچ لذت و هیجانی برایت معنی نخواهد داشت
و یک عمر حسرت سهم توست!
آیا در زندگی تو مشکلی وجود دارد که به این مسئله رو آورده ای؟
باورهای دینی تو در چه حدی است؟
آیا تا کنون برای ترک اعتیادت به چت به مشاور خوب مراجعه کرده ای؟
باید این افکارت را عوض کنی و اعتیادت را ترک! remove کردن مسنجرت درمان مقطعی است!
تو باید ریشه ای خودت را درمان کنی مهرنوش عزیز!
باید با یک باور دینی قوی جلوی اشتباهت را بگیری با از یک مشاور زبر دست در این زمینه کمک بگیری!
امیدوارم در سال نو تصمیم به تغییر رویه ات بگیری قبل ار آنکه ماشین زندگی ات چپ کند!
تا کنون هم خدا به تو لطف کرده اما گاهی زو دیر می شود!
پس زودتر به خودت بیا مهرنوش عزیز
موفق و پیروز باشی
:72:
-
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
سلام مینوی عزیز. خوش اومدی به تالار :72:
چه خوب که به موقع به فکر افتادی که این زگیل نامیمون رو جراحی کنی و بندازی دور. :104: این پذیرش مشکل و تصمیم برای حل، خودش نیمی از سختی مسیره و مطئنم اونقدر قوی هستی که می تونی تا پایان مسیر رو با موفقیت بری. :307:
ببین دوست خوبم همونطور که خودت هم گفتی، "رابطه های ممنوع معمولا سرشار از هیجانه و یکی از دلایلی که آدم ها تو این روابط گیر می کنند همین است که به آن میزان هیجان معتاد می شوند"*
فکر می کنم بتونی با کمک همسرت فعالیت های هیجان مدار جایگزین پیدا کنی. اما این موضوع نیاز به شناخت شخصیت داره و لازمه از یک مشاور حرفه ای کمک بگیری. پس هر چه زودتر یک وقت مشاوره بگیر و همین مطالبی که برای ما گفتی رو اول خصوصی با مشاور مطرح کن و ازش بخواه لزوم ایجاد هیجان جدید توی زندگیتون رو برای همسرت تشریح کنه و با هم دنبال راهکار بگردید. اما فعلا و تا اون موقع برای در مان موقف، می بایست یه سری راهکار های کنترلی برای خودت دست و پا کنی و قبل از اینکه چت تو رو خِفت کنه، تو کله پاش کنی!:160:
1- هر وقت داری از نت استفاده می کنی کتار همسرت بشین و از قوه بازدارندگی حضورش به خوبی بهره ببر.
2- کمتر تنها توی خونه و یا جایی که می تونی دسترسی اختصاصی به نت داشته باشی قرار بگیر. هر وقت تنها شدی فوری یک قرار خانوادگی و یا دوستانه و یا برنامه شخصی تنظیم کن و وقتت رو پر کن
3- فعالیت های گفتگو محورت در نت رو به سمت مفید تر بودن ببر. مثلا هر وقت خواستی چت کنی بیا توی همین تالار و مشکلات بقیه رو بخون و اگه راهکاری به نظرت می رسه همفکری کن.
4- هی به خودت نگو "نمی تونم، فلج شدم و فلان"! این موج منفی دادن، یه مشکل خیلی کوچیک رو تبدیل می کنه به یه غول.
5- و در آخر خواهر گلم، شان خودت رو بشناس. جای تو توی چت و زنگ تفریح شدن برای بقیه نیست.
لطفا ما رو در جریان اقدامت برای رفع این مشکل بذار. ممنون :46::43:
[size=small]* نقل قولی بود ازوبلاگ دکتر شیری
[/size]
-
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
مینومهراز عزیز
به تالار همدردی خوش آمدی
عزیزجان
از جمله عوارض هیجان محوری که شما هم گرفتار آن هستی :
وابستگی به شادیهای زودگذر و سطحی ، لحظه ای فکر کردن بدون توجه به تبعات و عواقب ( عدم دوراندیشی ) ، بی باکی ، ماجرا جوییهای نسنجیده و .....
مهمترین راه چاره شما بیرون آمدن از هیجان محوری و تمرین عقلانیت محوری است . که لازمه به این منظور مطالعه کنی . و یاد بگیری مهارتهای کاربردی مؤثر در کنترل هیجان و بهره گیری از آن در جهت دادن عنان هیجان به دست عقل را .
تکنیک توقف خیال و استپ در جریان عمل می تواند به عنوان هم راهکار اورژانسی ، و هم راهکار اساسی کمکت کند . یعنی وقتی خیال لذت چت و حرف زدن با افراد دنیای چت میاد سراغت به ذهنت توقف بدهی و آنرا یا به سکوت ( خاموشی خیال ) توجه دهی یا یک سوژه برای فکر کردن به او بدهی . و توقف در جریان عمل را هم یعنی مثلاً همینکه نشستی پای سیستم به قصد آنلاین شدن و وارد مسنجر شدن به خودت ایست بدهی و ضربتی بلند شوی و سیستم را هم خاموش و سراغ کاری دیگر بروی و عمدتاً هم کاردیگر شما یک کار مهم و مفید باشد . در هرمرحله این ایست را بدهی بسیار در تقویت اراده و کنترل هیجان شما مؤثر است .
سپس یک دفتر تهیه کن و کارهایی که بعد از ایست درحین عمل انجام داده ای را یادداشت کن . بعد از مدتی این دفتر را ورق بزن و تصور کن که در آن وقت به جای این کارها اگر به چت پرداخته بودی چه می شد ؟ آیا این کارهای مفید که انجام داده ای انجام شده بود ؟ حالا که چنان نشده و چنین شده چه احساسی داری ؟ ( احساس لذت و مفید بودنت از تغییر جریان عمل را مزه مزه کن )
این کار عقل محوری را در شما بالا می برد و یادداشت و مرور و تحلیل آن ، لذت عقلانیت و کنترل هیجان را در شما بالا می برد .
به عبارتی شما هم در جریان مطالعه و تحلیل شخصیت و تغییر رفتار ، هم در مسیر به کار گیری تکنیک ها تغییر ذائقه لذت جویی را تجربه خواهی کرد . و لذتهای شما به سوی برنامه های محتوایی و سازنده و مفید پیش میرود و از سرگرمیهای کاذب و مخرب و خطرساز دور می شود .
یقیناً اگر به آنچه گفته شد توجه و عمل کنید در عمل آنچه گفتم را خواهی چشید .
اگر اهل عمل باشی مدتی به این روند عمل خواهی کرد و نتیجه را منعکس نموده در این صورت در ادامه مسیر تغییر شخصیت و رفتار به سوی بالندگی هرچه بیشتر و رشد و تقویت بالغ حرفهای دیگری هم برای شما داریم .
موفق باشی
.
-
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
آيا دوست داري همسرت هم دقيقا همين كاري را كه شما مي كني را انجام بده؟ نه كمتر و نه بيشتر؟ فقط در حد همون كاري كه شما مي كني؟
مطمئن باش اگه به اين كارت ادامه بدي همسرت هم به زودي اين كار را خواهد كرد. مطمئن باش مي دوني چرا؟چون دنيا دنياي عمل و عكس العمل است. شك نكن. خيلي زود اين اتفاق خواهد افتاد.
اين يك هشدار خيلي خيلي خيلي جدي است.
آنچه بر خود نمي پسندي بر ديگران مپسند.
-
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
سلام
دوستان خوب راهنمایی کردن...
باور کن تو فقط اسیرر شیطون شده...کار شیطون همینه...در اوج خوشبختی تو وارد میشه و تورو مجبور ب کارهای نادرست میکنه
وقتی خداوند بهت محبت کرده و همچین همسر خوبی بهت داده چرا قدر زندگیت رو نمیدونی....چرا؟
اگر همینوجوری ادامه بدی و این کار برات عادی بشه ممکنه کارت به جاها و ارتباطات نادرست تر بکشه
چون شیطون همینجوری وارد میشه
کم کم کارهای غلط رو درست جلوه میده
به خودت بیا و یک بار برای همیشه بذار کنار.
شماره تلفنتو عوض کن.
مسنجرت رو کاملا آنیستال کن
-
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
شيطونو لعنت كن دختر :305:[size=large]
-
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
سلام از همه تون ممنونم
تلنگره بزرگی بود..بغض تو گلومه..برای اولین کار یاهو رو uninstallکردم.وقتی داشت پاک می شد صلوات فرستادمو گریه می کردم...
اما باید به فکر درمان قطعی باشم..
احساس می کنم کلا انرژیم زیاده ..یه مدت ویلن می زدم و خیلی تخلیه می شدم حالا یکی دو ماهه قطعش کردم..نمازم رو کاهل ام..مشکلی ندارما .. منتها همش تنبلی می کنم و قضا می شه...من گاهی اوقات بوده که زیارت عاشورا و نماز شبم قطع نمی شده حالا هم پشت سر هم قضا..
اما این احساس که می خوام دلم هرررری بریزه
این حسی که انگار رابطه پنهانی بهم می ده رو هم باید ریشه کن یا درمان کنم..
میدونین رابطه پنهانی نداشتم هیچ بارواقعی..
اما اینم یه شیطونه..می دونم اما میخوام بدونم این احساس اشتباه رو چه کنم
میدونین با همسرم اوقات خوشی رو دارم..او میگه که هنوز من مثل روز اولم براش..تازگی دارم از همه لحاظ...
اماحس من اینطوری نیست..میدونین خیلی برام ارزش قائله به فکر همه نیازام هست..وقتی ناراحتم تو یه ثانیه غممو از نگام می فهمه اما من نمی دونم چرا اینطوریم..عشقمو بهش دارما..تو قلبم برام مقدسه با ارزش ترین چیزه ..اما ازون طرف غلطای زیادی هم می کنم...
شایدبه خاطر اینه که من از اضافه وزنش ناراحتم..دوست دارم هیکلش ورزشکاری باشه..میدونین درشت و خوش اندام هست یعنی مایه شو داره اما هی رژیم می گیره هی ول می کنه..نمی دونم یعنی به این خاطر تحریکم نمی کنه..
من از همه چیش راضی ام تنها مورد همینه...عین پسرای هیز به مردای مردم نگاه می کنم البته نه با شدتی که گفتما.. وقتی آدم تر بودم از قصد چشممو برمی داشتم..اما حالا نه...
ازون احساسه بیشتر برام بگین اون قلقلکه..این که دلت هررری بریزه...این که این احساسو می خوام داشته باشم بده؟یا اینکه با همسرم ندارم بده؟اصلا میشه ادم با همسر قانونیش این احساسو داشته باشه؟یا حتما باید یه چیز یواشکی باشه..
منتظر سوالاتون هستم..میدونین درد من رفاه زدگیه.. مامانم بهم گفت..
-
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
سلام
اگه به چت ادامه بدي دير يا زود شوهرتون همه چيز رو ميفهمه،اونموقه ديگه خيلي دير شده،خيلي...شايد خواست خدا بوده كه بياي اينجا و مشكلت رو عنوان كني تا بلكه زندگيت از پرتگاه خطرناكي كه لبش قرار گرفته نجات پيدا كنه،پس خوشحال باش كه هنوز فرصت داري.ولي بايد از همين الان ثانيه ها رو از دست ندي و دست به كار بشي...
به نظر من هيجان توي زندگيتون از بين رفته بنابراين در مسير ديگه اي داري دنبال اين هيجان ميگردي!
حالا اين وظيفه جفتتون هست كه اين هيجان رو به زندگيتون برگردونيد.قطعا بايد به مشاور مراجعه كني.
حتما لازم نيست كه همه چيز توي زندگي آدم خراب شده باشه تا آدم دچار همچين مشكلاتي بشه،اتفاقا برعكس،اين مشكلي كه گرفتارش شدي ناشي از اينه كه همه چيز زندگيتون آروم و عالي هست!!
راهنمايي هاي كامل رو دوستان انجام دادن.من فقط به عنوان يه پسر ميتونم بهت بگم كه اون آدمايي كه توي چت باهاشون قرار ميذاري انقدر پست و رذل و كثيف هستن كه باورت نميشه!
اي كاش خدا يك لحظه بهت چشم برزخي ميداد،تا از پشت وبكم يه بار چهره واقعيشون رو ببيني! شايد اونوقت از ترس تا عمر داري پشت كامپيوتر نشيني!!!!
.يه لحظه فكر كن...يه خورده همت كن و به خودت برگرد...نميدونم چرا ياد اين شعر(عقاب) افتادم:
اینک افتاده براین لاشه گند / باید از زاغ بیاموزد پند
بوی گندش دل و جان تافته بود / حال بیماری دق یافته بود
دلش از نفرت وبیزاری ریش / گیج شد بست دمی دیده ی خویش
یادش آمدکه برآن اوج سپهر / هست پیروزی و زیبائی ومهر
فرآزادی و فتح و ظفر است / نفس خرم باد سحر است
دیده بگشود بهر سو نگریست / دید گردش اثری زینها نیست
آنچه بود از همه سو خواری بود / وحشت و نفرت و بیزاری بود
بال برهم زدوبرجست از جا / گفت کای یار ببخشای مرا
سالها باش و بدین عیش بناز / تو و مردارتو و عمر دراز
من نیم لایق این مهمانی / گند و مردارتورا ارزانی
گردر اوج فلکم باید مرد / عمر درگند بسر نتوان برد
شهپرشاه هوا اوج گرفت / زاغ را دیده بر او ماند شگفت
سوی بالاشد وبالاترشد / راست با مهرفلک همسر شد
لحظه ای چند براین لوح کبود / نقطه ای بود و سپس هیچ نبود
-
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
به نظر من بعنوان یک هم رشته ایی ( تقریبا ) برای اینکه از یکنواختی بیرون بیاین ، با توجه به اینکه هم رشته هستین ، چه خوب میشه اگه با همسرتون شروع به طراحی های معماری کنین . یعنی بخشی از زمان بیکاری تون رو با همسرتون پر کنین ، از طرفی هم رشته ایی بودن و علاقه ایی که شما به هم دیگه دارین می تونه هم شما رو از این مشکل بیرون بیاره و هم شما رو به همسرتون نزدیکتر کنه. یا مابقی کارهای مسابقه ایی و ...
من بالشخصه آرزو دارم که همسر آینده ام هم رشته ایی ام باشه (از صمیم قلب می گم : آرزو دارم به خدا :316::323:) ، ساعت ها در مورد تک تک دروسی که پاس کردیم در دانشگاه صحبت کنیم و .... خیلی هیجان انگیزه به نظر من.
-
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
مینومهراز عزیز
به تالار همدردی خوش آمدی
عزیزجان
از جمله عوارض هیجان محوری که شما هم گرفتار آن هستی :
وابستگی به شادیهای زودگذر و سطحی ، لحظه ای فکر کردن بدون توجه به تبعات و عواقب ( عدم دوراندیشی ) ، بی باکی ، ماجرا جوییهای نسنجیده و .....
مهمترین راه چاره شما بیرون آمدن از هیجان محوری و تمرین عقلانیت محوری است . که لازمه به این منظور مطالعه کنی . و یاد بگیری مهارتهای کاربردی مؤثر در کنترل هیجان و بهره گیری از آن در جهت دادن عنان هیجان به دست عقل را .
تکنیک توقف خیال و استپ در جریان عمل می تواند به عنوان هم راهکار اورژانسی ، و هم راهکار اساسی کمکت کند . یعنی وقتی خیال لذت چت و حرف زدن با افراد دنیای چت میاد سراغت به ذهنت توقف بدهی و آنرا یا به سکوت ( خاموشی خیال ) توجه دهی یا یک سوژه برای فکر کردن به او بدهی . و توقف در جریان عمل را هم یعنی مثلاً همینکه نشستی پای سیستم به قصد آنلاین شدن و وارد مسنجر شدن به خودت ایست بدهی و ضربتی بلند شوی و سیستم را هم خاموش و سراغ کاری دیگر بروی و عمدتاً هم کاردیگر شما یک کار مهم و مفید باشد . در هرمرحله این ایست را بدهی بسیار در تقویت اراده و کنترل هیجان شما مؤثر است .
سپس یک دفتر تهیه کن و کارهایی که بعد از ایست درحین عمل انجام داده ای را یادداشت کن . بعد از مدتی این دفتر را ورق بزن و تصور کن که در آن وقت به جای این کارها اگر به چت پرداخته بودی چه می شد ؟ آیا این کارهای مفید که انجام داده ای انجام شده بود ؟ حالا که چنان نشده و چنین شده چه احساسی داری ؟ ( احساس لذت و مفید بودنت از تغییر جریان عمل را مزه مزه کن )
این کار عقل محوری را در شما بالا می برد و یادداشت و مرور و تحلیل آن ، لذت عقلانیت و کنترل هیجان را در شما بالا می برد .
به عبارتی شما هم در جریان مطالعه و تحلیل شخصیت و تغییر رفتار ، هم در مسیر به کار گیری تکنیک ها تغییر ذائقه لذت جویی را تجربه خواهی کرد . و لذتهای شما به سوی برنامه های محتوایی و سازنده و مفید پیش میرود و از سرگرمیهای کاذب و مخرب و خطرساز دور می شود .
یقیناً اگر به آنچه گفته شد توجه و عمل کنید در عمل آنچه گفتم را خواهی چشید .
اگر اهل عمل باشی مدتی به این روند عمل خواهی کرد و نتیجه را منعکس نموده در این صورت در ادامه مسیر تغییر شخصیت و رفتار به سوی بالندگی هرچه بیشتر و رشد و تقویت بالغ حرفهای دیگری هم برای شما داریم .
موفق باشی
.
-
داستان جوونی من
چرا دیگه جوابمو ندادین ....
-
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
عزیزم
جواب دوستان قانع کنندست که!
یکی از تنهایی رومیاره به چت کردن باهرکسو ناکس
حرف ادماییو به جونش میخره که فقط اومدن تفریح کنن
وشخصیتشو جلوشون خواسته وناخواسته لگدمال میکنه
اون وقت شماهمچین شوهر خوبی دارید
همچین زندگی خوبی دارین برای چی چت میکنین؟
واقعا برام عجیبه
مگه نمیگید یاهورو انیستال کردین؟پس دیگه دنبال چه جوابی میگردین؟
میدونین خیلیا توتنهایی اشک میریزن وحسرت یه همفکر,یه همراه واقعی , .....یه آغوش گرمو دارن؟
چرا به خودت نمیای؟
شیطون رفته توجلدت
تنهایی نکشیدی تاقدر خوشبختیتو بدونی
اون ادمایی که باهات چت میکنن رفیق یه ثانیت هستن
خوشیه لحظه ای
معلوم نیست اصلا کی هستن
یه دختر درلباس پسر یا یه پیرمرد که توبیکاریش اومده بخنده....
یک ادم شیاد ویاهرکس دیگه ای ....
عمرتو تلف نکن
یک روزی توزندگی ادم میاد که فقط آرزو میکنه زمان برگرده عقب وبتونه از لحظه لحظه زندگیش بهترین استفاده رو بکنه
............
-
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
سلام از همه تون ممنونم
تلنگره بزرگی بود..بغض تو گلومه..برای اولین کار یاهو رو uninstallکردم.وقتی داشت پاک می شد صلوات فرستادمو گریه می کردم...
اما باید به فکر درمان قطعی باشم..
احساس می کنم کلا انرژیم زیاده ..یه مدت ویلن می زدم و خیلی تخلیه می شدم حالا یکی دو ماهه قطعش کردم..نمازم رو کاهل ام..مشکلی ندارما .. منتها همش تنبلی می کنم و قضا می شه...من گاهی اوقات بوده که زیارت عاشورا و نماز شبم قطع نمی شده حالا هم پشت سر هم قضا..
اما این احساس که می خوام دلم هرررری بریزه
این حسی که انگار رابطه پنهانی بهم می ده رو هم باید ریشه کن یا درمان کنم..
میدونین رابطه پنهانی نداشتم هیچ بارواقعی..
اما اینم یه شیطونه..می دونم اما میخوام بدونم این احساس اشتباه رو چه کنم
میدونین با همسرم اوقات خوشی رو دارم..او میگه که هنوز من مثل روز اولم براش..تازگی دارم از همه لحاظ...
اماحس من اینطوری نیست..میدونین خیلی برام ارزش قائله به فکر همه نیازام هست..وقتی ناراحتم تو یه ثانیه غممو از نگام می فهمه اما من نمی دونم چرا اینطوریم..عشقمو بهش دارما..تو قلبم برام مقدسه با ارزش ترین چیزه ..اما ازون طرف غلطای زیادی هم می کنم...
شایدبه خاطر اینه که من از اضافه وزنش ناراحتم..دوست دارم هیکلش ورزشکاری باشه..میدونین درشت و خوش اندام هست یعنی مایه شو داره اما هی رژیم می گیره هی ول می کنه..نمی دونم یعنی به این خاطر تحریکم نمی کنه..
من از همه چیش راضی ام تنها مورد همینه...عین پسرای هیز به مردای مردم نگاه می کنم البته نه با شدتی که گفتما.. وقتی آدم تر بودم از قصد چشممو برمی داشتم..اما حالا نه...
ازون احساسه بیشتر برام بگین اون قلقلکه..این که دلت هررری بریزه...این که این احساسو می خوام داشته باشم بده؟یا اینکه با همسرم ندارم بده؟اصلا میشه ادم با همسر قانونیش این احساسو داشته باشه؟یا حتما باید یه چیز یواشکی باشه..
منتظر سوالاتون هستم..میدونین درد من رفاه زدگیه.. مامانم بهم گفت..
من چت رو کنار گذاشتم..با removeکردن یاهو
اینکه گفتم جوابمو ندادین به خاطر این مطلب بالا بود موناجون ..
-
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
درد رفاه زدگی ...........................
-
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
سلام
باید خانومی با خودت کنار بیای...
هرچقدر هم ما اینجا بگیم فلان کر بده یا خوبه..یا نکن...
شما خودت باید تصمیم بگیری و کنار بیای
داری دنبال بهونه میگردی...بد جوری هم داری دنبال بهونه میگردی...
خوب خوش اندام نباشه !
همین که میبین تلاش میکنه باید قانع بشی...
اخه مرد ازین بهتر؟در یه نگاه غم تورو میفهمه....
تو خودت کاملی خانومی؟
از نظر قد و هیکل و زیبایی و ...کاملی/؟
اگر همسرت بگه به خاطر فلان ایراد مینو به زنای دیگه نگاه میکنم بهش حق میدی؟!
تو با خودت باید کنار بیای..
از اینکه از زندگی چی میخوای...
همسر خوش اندام میخوای ولی دست بزن دار؟
...............................
-
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
مینومهراز نازنین:324:
پست بنده را اصلاً توجه کردی ؟:316:
فکر نمی کنم ، چون اگر توجه کرده بودی و اهمیت داده بودی می دیدی که پاسخ سئوال شما که چرا دوست داری دلت هری بریزه در اون پست هست ، این هیجان مداری و همچنین ماجراجویی ناشی از آن است و مطمئناً درست نیست و اشتباه هست و یک اشکاله . اگر پست را دقیق بخوانی بهت راهکار هم داده شده .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
مینومهراز عزیز
به تالار همدردی خوش آمدی
عزیزجان
از جمله عوارض هیجان محوری که شما هم گرفتار آن هستی :
وابستگی به شادیهای زودگذر و سطحی ، لحظه ای فکر کردن بدون توجه به تبعات و عواقب ( عدم دوراندیشی ) ، بی باکی ، ماجرا جوییهای نسنجیده و .....
مهمترین راه چاره شما بیرون آمدن از هیجان محوری و تمرین عقلانیت محوری است . که لازمه به این منظور مطالعه کنی . و یاد بگیری مهارتهای کاربردی مؤثر در کنترل هیجان و بهره گیری از آن در جهت دادن عنان هیجان به دست عقل را .
تکنیک توقف خیال و استپ در جریان عمل می تواند به عنوان هم راهکار اورژانسی ، و هم راهکار اساسی کمکت کند . یعنی وقتی خیال لذت چت و حرف زدن با افراد دنیای چت میاد سراغت به ذهنت توقف بدهی و آنرا یا به سکوت ( خاموشی خیال ) توجه دهی یا یک سوژه برای فکر کردن به او بدهی . و توقف در جریان عمل را هم یعنی مثلاً همینکه نشستی پای سیستم به قصد آنلاین شدن و وارد مسنجر شدن به خودت ایست بدهی و ضربتی بلند شوی و سیستم را هم خاموش و سراغ کاری دیگر بروی و عمدتاً هم کاردیگر شما یک کار مهم و مفید باشد . در هرمرحله این ایست را بدهی بسیار در تقویت اراده و کنترل هیجان شما مؤثر است .
سپس یک دفتر تهیه کن و کارهایی که بعد از ایست درحین عمل انجام داده ای را یادداشت کن . بعد از مدتی این دفتر را ورق بزن و تصور کن که در آن وقت به جای این کارها اگر به چت پرداخته بودی چه می شد ؟ آیا این کارهای مفید که انجام داده ای انجام شده بود ؟ حالا که چنان نشده و چنین شده چه احساسی داری ؟ ( احساس لذت و مفید بودنت از تغییر جریان عمل را مزه مزه کن )
این کار عقل محوری را در شما بالا می برد و یادداشت و مرور و تحلیل آن ، لذت عقلانیت و کنترل هیجان را در شما بالا می برد .
به عبارتی شما هم در جریان مطالعه و تحلیل شخصیت و تغییر رفتار ، هم در مسیر به کار گیری تکنیک ها تغییر ذائقه لذت جویی را تجربه خواهی کرد . و لذتهای شما به سوی برنامه های محتوایی و سازنده و مفید پیش میرود و از سرگرمیهای کاذب و مخرب و خطرساز دور می شود .
یقیناً اگر به آنچه گفته شد توجه و عمل کنید در عمل آنچه گفتم را خواهی چشید .
اگر اهل عمل باشی مدتی به این روند عمل خواهی کرد و نتیجه را منعکس نموده در این صورت در ادامه مسیر تغییر شخصیت و رفتار به سوی بالندگی هرچه بیشتر و رشد و تقویت بالغ حرفهای دیگری هم برای شما داریم .
موفق باشی
.
-
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
میشه این سوالمو جواب بدین بی زحمت
من اون کار رو دیگه نمی کنم برای درمان قطعی
ازون احساسه بیشتر برام بگین اون قلقلکه..این که دلت هررری بریزه...این که این احساسو می خوام داشته باشم بده؟یا اینکه با همسرم ندارم بده؟اصلا میشه ادم با همسر قانونیش این احساسو داشته باشه؟یا حتما باید یه چیز یواشکی باشه..
-
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مینومهراز
میشه این سوالمو جواب بدین بی زحمت
من اون کار رو دیگه نمی کنم برای درمان قطعی
ازون احساسه بیشتر برام بگین اون قلقلکه..این که دلت هررری بریزه...این که این احساسو می خوام داشته باشم بده؟یا اینکه با همسرم ندارم بده؟اصلا میشه ادم با همسر قانونیش این احساسو داشته باشه؟یا حتما باید یه چیز یواشکی باشه..
عزیزم خوب پست فرشته مهربون رو عملی کن!در واقع با استفاده از اون راهکاری که ایشون به شما دادن ،هیجان محوری شما کاسته می شه و کنترل میشه و دیگه احساس نیاز به چنین هیجان احمقانه ای (با عرض پوزش فراوان ) نخواهید کرد....
خوب شاید اکثر ما ادم ها چنین حسی رو تجربه کردیم و واقعا هم میشه گفت حسی لذت بخش در عین حال پر استرس و صد در صد کوتاه مدت هست...که با افرایش سن که همراه با افزایش تجربه و عاقل تر شدنه ،کمتر اتفاق می افته...
حتی همین فردی که الان داری باهاش چت می کنی وقتی یک مدت طولانی تر باهاش چت کردی و از اون هیجان افتادی ...دیگه دلت هررری نمیریزه (البته مشخصه استرس و فشار روت هست و بیشتر هم میشه ولی تو از این استرس که لذت نمی بری...و اون هوری ریختن دل که مد نظر توست با استرس و فشار برملا شدن رازت فرق می کنه)
در هر صورت هرری پایین ریختن دل ،یک احساس زود گذر هست و برای هیچ شخصی مداوم نبوده...
اگر بخوای مدام این احساس رو به خودت بدی ،در واقع باید مدام با افراد مختلفی رابطه ایجاد کنی..و مدام عاشق افراد مختلفی شی
فکر می کنی چه اسمی میشه رو چنین دختری گذاشت!!!
مینو نمیشه ادم از همسرش هی دلش هورری بریزه پایین
چون که دیگه اون همسرت هست و برای خودت داریش،حس هیجان جای خودش رو به احساس امنیت و ارامش می ده......
وقتی سوار ترن هوایی میشی بار اول خیلی جیغ می زنی کل مسیر چشمات رو می بندی
بار دوم کمتر چشماتو می بندی ..بعضی جاها چشماتو باز می کنی
بار سوم کلا چشمات رو باز می زاری و کمتر جیغ می زنی
..
بار بیستم انگار سوار هواپیما شدی نه چشمات رو می بندی و نه جیغ می زنی فقط ی حس دلهره کوچیک داری ...
خوب همه حس های هیجان انگیز اینجورین از نظر من
حالا عاقلانه چیه؟
مثلاچون دیگه ترن هوایی اونقدر برات هیجان نداره می تونی بری خودت رو پرت کنی از دره پایین تا هیجان رو دوباره حس کنی...ولی خوب به چه قیمتی ...به این قیمت که وقتی رسیدی ته دره ...تموم شی ،نابود شی
کاری که الان داری میکنی همینه دیگه...
تو باید این میل به هیجان اونم هیجان منفی رو از خودت دور کنی و به دنبال احساس ارامش باشی و هیجان رو از طرق دیگه تجربه کنی
به شوهرت ابراز علاقه کن سعی کن سورپرایزش کنی
مثلا براش کیک درست کن یا نیمرو درست کن روش بنویس با سس قرمز دوست دارم:46:
سعی کن تو زندگیت تنوع ایجاد کنی
اگر خیلی به چت علاقه داری حتی با خودش چت کن
بعضی حرفاتو چتی بهش بگو
بهش اس ام های عاشقانه بزن
و تو رابطه حنسیت دنبال تنوع باش ...
شاید اینا زندگیت رو هیجانی تر کنه و البته قشنگ تر...
-
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مینومهراز
سلام .لحظه هاتون خوش
من به تازگی با خودم یک مشکل پیدا کردم و اون زگیلیست از دوران مجردی من که به تازگی عود کرده.از همین اوایل سال نو
من 24 سالمه.لیسانس معماری هستم و برای ارشد باید آماده شم
2 ساله ازدواج کردمو از همسرم و زندگیم بسیار راضی هستم.بیشتر از 95 درصد
همسرم 27 ساله و او هم لیسانس معماریست.بسیار دوستم داره و اظهار عشق فراوان می کنه.
اما مشکل من که عود کرده
چت است .گفتم حدود یک هفتست.علی رغم برنامه های زیادی که دارم مخصوصا امتحان ارشد خیلی دارم وابسته می شم.اساسی تر از برنامه هام این خیانتیست که دارم به همسر بسیارخوبم می کنم.یک بار مسنجرم رو آنینستال کردم و دوباره نصبش کردم.اولین بارها برای بهبود زبانم به روم های خارجی می رفتم تا چت انگلیسی کنم. اما همه افراد در این روم ها بدنبال نیاز های جنسی مربوطه شون هستند.حالا در روم های ایرانی با چند لایه پوشش ظاهری.حالا من کاری به موضوع و لایه های چت روم ها ندارم.
من مشکلم با خودمه که ایمانم ضعیف شده و نمیتونم برخودم غلبه کنم.عذاب وجدان دیوونم کرده از این حس خیانت به همسر معصومم.هر بار که می خوام برم بچتم گرمی محبت ها وآغوشش از ذهنم دور نمیشه. اما بازم می رم چت می کنم.
با یک نفر دوست شدم.و در اوج دیوونگی بهش شماره تلفنم رو دادم.اون گفته که هیچ وقت مزاحم نمیشه و اصلا زنگ نمی زنه.اما من دیوونگی کردم دوباره.
راستش می دونین این که یه رایطه پنهانی داشته باشم قلقلکم می ده. اینکه دلم مثل مجردی هام هررررری بریزه.به همسرم چند بار گفتم که دیگه دلم نمیریزه. بیا یه کاری بکنیم.اما چیزی به ذهنمون نرسید.رابطه جنسی مون خیلی خوبه..هر دو گرمیم. اما من نمی دونم این حس چیه که دارم. شاید همسرم برام عادی شده.اما این اعتیاد که هنوز شاید قابل کنترل باشه تمام برنامه هامو بهم ریخته.
اگه سوالی برای حل مشکلم داشته باشین حتما جواب می دم.منتظر راهنماییتون هستم.کمکک کنین.
چیز عجیبی اتفاق نیفتاده . خیلی از خانم ها مدت کوتاهی بعد از ازدواج ، دل شون برای اون هیجان های زمان تجرد تنگ میشه . اما بهتر اینه که با درک این که شرایط یک زن متاهل با زمان تجردش فرق می کنه ، به دنبال تامین هیجان از راه های سالم و معقول باشید . چیزایی مثل ورزش ، ادامه ی تحصیل ، شرکت در رقابت های علمی و ...
این حرفای بالا ، با این پیش فرض بود که تنها انگیزه و تمایل شما به چت ، کسب آدرنالین بیشتر باشه . اما اگه تنها این نباشه و چت برای شما جذابیت های دیگه ای هم داشته باشه ( کسب لذت یا هیجان جنسی ) باید به یه روانپزشک مراجعه کنین ...
-
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
عزیزم من می فهمم چی میگی، منم این احساس رو که میگی دوست داری هری دلت بریزه و هیجان و این چیزا رو خوب می فهمم.
منم خیلی دوست دارم ولی هروقت دلم این چیزها رو می خواد زود به خودم میام . چون اصلا حاضر نیسم زندگیمو از دست بدم
آخه اون گناهه که اینطور لذتی داره ، همیشه به خودت بگو که این دنیا دار مکافاته با هر دستی بدی با همون دست پس میگیری ،اگه تو اینکارارو بکنی مطمئن باش و شک نکن که خدا سر راه همسرت هم یک روز این چیزا رو می زاره تا اون رو هم امتحان کنه .
همیشه گفتن ماه پشت ابر نمی مونه ، این و همیشه به خودت یاد آوری کن. خدا چند بار بهت فرصت میده تا به اشتباهت پی ببری اگه تو دست بردار نباشی آبروت ریخته میشه
همیشه فکر کن که چه کار کنی که همسرت رو سورپرایز کنی ،اینطوری خیلی از هیجانات تخلیه میشه عزیزم
موفق باشی
:305:
-
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
سلام به همه فرشته های مهربون
من دیگه چت نمی کنم.:160:
از بعد ازشنیدن حرفای سازنده تون.
یه وقتایی دلم هوس می کنه اما سریع ترمز می کشم حواس دلمو می برم یه جای دیگه ،برای هیجان محوریم دو سه شبه که با همسر گلم میریم بیرون و کلی والیبال بازی می کنیم..دیشب انقدر زیاد بازی کردم که دستام کبود شده..
من با همسرم
خیلی لحظه های خوشی رو گذروندیم اینکه هم رشته و هم کارهستیم واقعا عالیه وقتایی بوده که برای تحویل پروژه مون دو سه شبانه روز بی وقفه کار می کردیم واز باهم بودنمون شاکر
اینکه گفته بودم من خوشبختم بی اغراق بوده واقعا ..
این احساس هایی که از هیجان و احوال دلم براتون گفته بودم توی درونی ترین لایه های ذهنم بوده ودارم هی خودمو بررسی می کنم تا ته احساساتمو کشف کنم...
اما چیزی که مشغولم کرده..
در مورد روابط زناشوییمون گفته بودم که هردو گرمیم و من برای همسرم هنوز مثل روز اول تازگی دارم ....
اما احساس می کنم یعنی مطمئنم ..که احساس من اینطوری نیست..من عاشق خودش هستما دوست داشتن و وابستگیم سر جای خودشه اما در مورد روابط اینکه من تحریک نمی شم چی کار کنم؟تمایل دارما.. اما احساس می کنم مثل حس او نسبت من ، من حسی ندارم به او ..نمی دونم شاید اکثر خانوما اینطوری باشن ..عبارت تحریک نشدن فکر کنم گویا باشه
باید چه کنم؟:325:
-
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
سلام
من فکر کنم باید یه تاپیک جدید باز کنید و موضوع رو اونجا مطرح کنید
-
RE: یه سوال غم انگیز - چت در اوج خوشبختی...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مینومهراز
سلام به همه فرشته های مهربون
من دیگه چت نمی کنم.:160:
از بعد ازشنیدن حرفای سازنده تون.
یه وقتایی دلم هوس می کنه اما سریع ترمز می کشم حواس دلمو می برم یه جای دیگه ،برای هیجان محوریم دو سه شبه که با همسر گلم میریم بیرون و کلی والیبال بازی می کنیم..دیشب انقدر زیاد بازی کردم که دستام کبود شده..
من با همسرم
خیلی لحظه های خوشی رو گذروندیم اینکه هم رشته و هم کارهستیم واقعا عالیه وقتایی بوده که برای تحویل پروژه مون دو سه شبانه روز بی وقفه کار می کردیم واز باهم بودنمون شاکر
اینکه گفته بودم من خوشبختم بی اغراق بوده واقعا ..
این احساس هایی که از هیجان و احوال دلم براتون گفته بودم توی درونی ترین لایه های ذهنم بوده ودارم هی خودمو بررسی می کنم تا ته احساساتمو کشف کنم...
اما چیزی که مشغولم کرده..
در مورد روابط زناشوییمون گفته بودم که هردو گرمیم و من برای همسرم هنوز مثل روز اول تازگی دارم ....
اما احساس می کنم یعنی مطمئنم ..که احساس من اینطوری نیست..من عاشق خودش هستما دوست داشتن و وابستگیم سر جای خودشه اما در مورد روابط اینکه من تحریک نمی شم چی کار کنم؟تمایل دارما.. اما احساس می کنم مثل حس او نسبت من ، من حسی ندارم به او ..نمی دونم شاید اکثر خانوما اینطوری باشن ..عبارت تحریک نشدن فکر کنم گویا باشه
باید چه کنم؟:325:
خب برای مورد اول تبریک میگم .بذارید فرض کنیم که تصمیم شما استواره و قطعی . اینجا یه نکته ای هست و اون این که تمایل شما به چت کردن در یه فضای مجازی ای که تا حدودی تشریحش کردید ، می تونه ناشی از مشکل دوم شما باشه . در واقع این احتمال وجود داره که اون تحریکی رو که در شرایط معمول دریافت نمی کنید ، ناخوداگاه در چت به جست و جوش میرید .
این که چرا همسرتون شما رو اون طور که انتظار دارین برنمی انگیزه ، می تونه دلایل بسیار متنوعی داشته باشه . سوابق ارتباط شما با جنس مخالف ، میزان جذابیت جنسی همسر شما ، فانتزی های شما در زمینه ی جذابیت های مردانه ، نوع تربیت خانوادگی و دیدگاه های اخلاقی و بنیادین شما ، ... و خیلی چیزای دیگه . فکر می کنم باید خیلی دقیق و مفصل توضیح بدین . این که در همین حال خیلی همسرتونو دوست دارین اصلا چیز عجیبی نیست . عشق شما نسبت به همسرتون ابعاد مختلفی داره که جذابیت جنسی یکی از اونهاس و این اصلا کمیاب نیست که علیرغم ناکامیابی جنسی ، عشق در جنبه های دیگه ش حضور قاطعی داشته باشه .
یه خورده به عمق حس تون فکر کنید . آیا دلیلش ظاهر همسرتونه ؟ ( در این صورت خیلی راحت باهاش صحبت کنین و بگین ظاهرشون به اون شکلی که شما دوست دارین تغییر بده ) آیا دلیلش نوع رفتار جنسی ایشونه ؟ ( برین پیش روانپزشک و متخصص مسائل جنسی ) و خلاصه هر گرفتاری ای راه جلی داره برای خودش .