-
مشكلات با خانواده همسرم
سلام
نمي دونم از كجا شروع كنم
من تقريبا از شهريور 90 صيغه كردم و اذر 90 هم عقد كردم . مدت زمان خواستگاريم از 18 فروردين بود تا شهريور 90
اون هم به دليل مشكلي كه براي پدر همسرم پيش اومده بود و اونها سعي كردند با مخفي كردن موضوع مساله خواستگاري را طولاني بكنند
موضوع از اين قرار است كه همسرم بر خلاف ظاهر ارومي كه نشون ميده شديدا دهن بين و تحت تاثير افكار مادرش هست . به عنوان مثال شب خواستگاري من در مورد خودم و شرايط زندگيم كاملا توضيح دادم اما دو هفته بعد كه زنگ زديم براي خواستگاري رسمي موضوع مسكن مستقل را پيش كشيدند. و گفتند حتما بايد مسكن بخري و اجاره و رهن قبول نيست. من هم با كمك خانواده ام يكي از مسكن مهر را خريداري كردم و به خانواده آنها اعلام كردم . حدود 4 ماه پس از عقد دوباره اعلام كردند كه مسكن مهر قبول نيست و حتما مسكن در داخل شهر رهن كنيد و حتما شغل دوم بگيريد .بايد اين رو بگم كه من و همسرم هر دو كارمنديم از يك نهاد اما همسرم ميگه حقوق من نبايد حساب بكني و حقوق زن براي زن هست كه بتونه آزاد باشه اما حقوق تو تنها كفاف هر دو ما رو نميده و بايد از الان بري دنبال شغل دوم.من هم گفتم الان دستم زياد باز نيست اما در آينده حتما دنبالش هستم اما ايشان پا در كفش كرده كه الان شغل دوم ميخوام. موضوع را به خانواده ايشان گفتم . پدرشان به صورت خصوصي با پدر ببنده حرف زد و اعلام كرد بحث ماديات كاملا مردود است اما به محض اينكه مادر زن بنده از مسافرت برگشت پدر ايشان هم چرخش كاملا 180 درجه اي داده است . به باور خودم و خيلي هدف اين خانواده به زانو در آوردن من و خانواده ام براي تحميل خواسته هاي خودشان هست .الان هم مادر ايشان مي گويند چون تفاهم ندارند جدا شوند.
به نظر شما اين دليل قانع كننده اي براي دادگاه جهت جدايي هست؟
من تمامي شرايطي كه گفتند را قبل از عقد ايجاد كردم اما خانواده ايشان پس از عقد انگار كه به هدف خود رسيدند حالا سعي در تغيير حرفهاي قبلي خود دارند
ديگه از دست دخالتهاي مادرزنم و ناپختگي و دهن بين بودن همسرم خسته شدم.
لطفا كسي راهنمايم بكنه
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
دوست عزیز:72:
میشه بگید شما و همسرتون چند سال دارید؟
چه خصوصیاتی در همسرتون بود که ایشون رو انتخاب کردید؟
نحوه آشنایتون به چه صورت بود؟
آیا خانواده شما و ایشون رضایت کامل داشتند؟
ایشون نظرشون در مود شما و زندگی مشترک چیه؟؟
موفق باشید.:72:
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
دوست عزیز این همه زحمت برای به دست اوردن چی ؟
آیا یه ازدواج این همه ارزش سختی داره ؟
برای زندگی و همسر جونش رو هم آدم فدا کنه ، ارزش داره ! ولی نه ازدواجی که هیچ ارزشی برای شما قائل نباشند !
ازدواج یه امر دو طرفه هست !
اصلا دیگه زنگ نزنید و دنبال مورد جدید باشید
شرمنده ، متوجه نشدم عقد کردید
شرمنده ، متوجه نشدم عقد کردید
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
سلام unrealman
صد در صد شما در همسرتون و خانواده اش نکات مثبت وقابل پسندی دیدید که تصمیم به ازدواج با ایشون گرفتید و تا این حد تلاش کردید که خواسته های ایشون مثل تامین مسکن را براورده کنید...
پس ناامید نباشید ان شاال.. مشکلاتتون حل میشه.
مشکل اصلی شما و همسرتون این هست مادر ایشون نقش بسیار مهمی تو زندگی شما بازی می کنه و عمده مشکلاتتون هم از اینجا نشات می گیره...
واقعا دخالت های اطرافیان می تونه برای زوج مشکلات جدی به بار بیاره ولی شما و همسرتون می تونید از همین ابتدا با رفتار های درست جلوی دخالت های ایشون رو بگیرید....
البته این نکته رو هم مد نظر قرار بدید که مادر همسرتون هر صحبت یا رفتاری دارند از روی دلسوزی و نگرانی در مورد اینده فرزندش هست و دید بدی به ایشون نداشته باشید
بهتره شما یک روز با خانمتون در بیرون قرار بزارید و حرفاتون رو مطرح کنید بهش بگید برای ایشون تا چه حد ارزش قائلید و دوست دارید در حد توانتون بهترین زندگی رو براش فراهم کنید ..
نقل قول:
نوشته اصلی توسط unrealman
همسرم ميگه حقوق من نبايد حساب بكني و حقوق زن براي زن هست كه بتونه آزاد باشه اما حقوق تو تنها كفاف هر دو ما رو نميده و بايد از الان بري دنبال شغل دوم.من هم گفتم الان دستم زياد باز نيست اما در آينده حتما دنبالش هستم اما ايشان پا در كفش كرده كه الان شغل دوم ميخوام.
به نظر من این حرفشون رو قبول کنید یعنی بهشون بگید شما هم دوست ندارید روی حقوق همسرتون برای اداره زندگی حسابی باز کنید،چون این به خانمتون حس خیلی خوبه می ده و حس می کنه شما با عرضه و مسئولیت پذیر هستید و به اصطلاح مرد هستید :)
و با گفتن این جمله مطمئن باشید خانم شما حساسیتش برای خرج کردن حقوق خودش در خونه خیلی کمتر میشه...
براش توضیح بدید که
1.درک می کنید نگرانی مادرشون رو می دونید حرفای ایشون از روی دلسوزی هست و با احترام در مورد مادرش صحبت کنید...
2.بگید قبول دارید نباید روی حقوق همسرتون حسابی باز کنید...
ولی با توجه به شرایط اقتصادی شما و با توجه اینکه همسرتون هم همکار شما هست و از شرایط مالی شما کاملا با خبر بوده ، (اگر مادیات تا این حد براش قابل اهمیت بوده همون ابتدا می تونسته جواب منفی بده ،) وقتی شما رو با همون شرایط پذیرفته پس ازش انتظار دارید تو این شرایط همراه شما باشه ....و کمکتون کنه...
بهش ابراز علاقه کنید و نشون بدید بهش علاقه مندید و حاضر نیستید سر مادیات و مسائل بی ارزش از دستش بدید...بگید فقط ازش می خواین که اون هم با شما همکاری کنه تا بتونید زندگی خوبی باهم بسازید
اون تنها کسی هست که می تونه از دخالت های مادرش جلوگیری کنه
بعد از اینکه با شما هم عقیده شد و شرایط شما رو درک کرد می تونه مادرش رو متقاعد کنه ...
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
ببین چطور مادر زنیه که پدر زن شما هم ازش حساب میبره ...
به نظرم بیش از این هم نرمی از خودتون نشون بدی مجبور میشی بر خلاف میلت تا وقتی که کاسه صبرت لبریز بشه فیلم بازی کنی. این وسط (وقت - جوونیت و عمرت رو از دست خواهی داد). کمی هم شما پافشاری کنین! نا سلامتی میخوایی مرد خونه باشی ! به هیشکی هم اجازه نده تو زندگیتون دخالت کنه! چه پدر مادر شما و چه پدر مادر خانم. این موضوع رو هم از اول با خانمت به تفاهم برسین.
موفق باشین.
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
سلام
به همدردی خوش امدید
اینکه یک خانواده بخواهن دخترشون بهترین شرایط رو بعد از ازدواج داشته باشه حق طبیعیشونه اما حد و حدود در تمامی مسائل بایستی رعایت بشه و از حدش اگر تجاوز کنه ممکنه قضیه کمی پیچیده بشه
شما هم در برخی موارد انعطاف بیش از حد نشون دادید.بهتره به همسرتون بگین نگران مسائل مالی و اقتصادی نباشه چرا که وظیفه شماست که تامین کنید.
اینطور که مشخصه این خانوم به مادیات خیلی اهمیت میده
این اهمیت زیاد به مادیات در واقع میتونه یک امتیاز منفی حساب بشه.چون زندگی همیشه رو یک پایه نمیچرخه و ممکنه شما در آینده دچار مشکلات اقتصادی بشید.
اینطور که این خانوم برخورد میکنه بعیده که در اون لحظات شما رو یاری کنه.
دهن بینی همسرتون موردی نیست که بشه یک شبه و یک ماهه حلش کنید و شاید به زمان زیادی نیاز داشته باشه.والبته صبوری شما در این زمینه
چون ببینید ممکنه این توقعات دوباره سر مسئله تالار و مراسم عروسی و ...بازم تکرار بشه.
اگر سعی در تحریک شما برای طلاق و ..دارن شما اقدامی نکنید و به اعصاب خودتون مسلط باشید.
ما تمام مبنا رو بر این میذاریم که تمام تلاشتون رو با همفکری و کمک بچه ها برای حفظ زندگی انجام بدید.انشالله که حل میشه
دادگاه هم تا مرد نخواد حکم طلاق رو به هیچ عنوان صادر نمیکنه مگر در مواقع خاصی که داره به زن عسر (ظلم) میشه.مثل جنون مرد..اعتیادش..دست بزنش..و ...
پس نگران این موضوع نباشید.تا شما رضایت ندی طلاقی در کار نیست.
ضمن اینکه اگر هم درخواست طلاق از طرف زن باشه حق و حقوقش خیلی کمتر میشه
البته بازهم میگم هدف ما طلاق نیست اما
اما چند تا سوال
اما حالا که اونا خواستار جدایی هستند و از شما توقعات بیش از حد و توان انتظار شما دارن...شما چه تصمیمی میخواهید بگیرید؟
به همسرتون چقدر علاقه دارید؟
برای حفظ زندگیتون شاید مجبور شید کمی سختی بکشید.حاضرید؟
حقوق شما چقدره؟
مهریه همسر شما چقدره؟(اینو برای جدایی نمیگم.برای این میپرسم که سطح توقعاتشون هم تا حدودی مشخص بشه)
همسرتون چقدر به شما علاقه داره؟حاضره به خاطر شما از یک سری خواسته های پدر و مادرش بگذره؟
مشکل پدر همسرتون چی بوده؟
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط maryam123
سلام
به همدردی خوش امدید
اینکه یک خانواده بخواهن دخترشون بهترین شرایط رو بعد از ازدواج داشته باشه حق طبیعیشونه اما حد و حدود در تمامی مسائل بایستی رعایت بشه و از حدش اگر تجاوز کنه ممکنه قضیه کمی پیچیده بشه
شما هم در برخی موارد انعطاف بیش از حد نشون دادید.بهتره به همسرتون بگین نگران مسائل مالی و اقتصادی نباشه چرا که وظیفه شماست که تامین کنید.
اینطور که مشخصه این خانوم به مادیات خیلی اهمیت میده
این اهمیت زیاد به مادیات در واقع میتونه یک امتیاز منفی حساب بشه.چون زندگی همیشه رو یک پایه نمیچرخه و ممکنه شما در آینده دچار مشکلات اقتصادی بشید.
اینطور که این خانوم برخورد میکنه بعیده که در اون لحظات شما رو یاری کنه.
دهن بینی همسرتون موردی نیست که بشه یک شبه و یک ماهه حلش کنید و شاید به زمان زیادی نیاز داشته باشه.والبته صبوری شما در این زمینه
چون ببینید ممکنه این توقعات دوباره سر مسئله تالار و مراسم عروسی و ...بازم تکرار بشه.
اگر سعی در تحریک شما برای طلاق و ..دارن شما اقدامی نکنید و به اعصاب خودتون مسلط باشید.
ما تمام مبنا رو بر این میذاریم که تمام تلاشتون رو با همفکری و کمک بچه ها برای حفظ زندگی انجام بدید.انشالله که حل میشه
دادگاه هم تا مرد نخواد حکم طلاق رو به هیچ عنوان صادر نمیکنه مگر در مواقع خاصی که داره به زن عسر (ظلم) میشه.مثل جنون مرد..اعتیادش..دست بزنش..و ...
پس نگران این موضوع نباشید.تا شما رضایت ندی طلاقی در کار نیست.
ضمن اینکه اگر هم درخواست طلاق از طرف زن باشه حق و حقوقش خیلی کمتر میشه
البته بازهم میگم هدف ما طلاق نیست اما
اما چند تا سوال
اما حالا که اونا خواستار جدایی هستند و از شما توقعات بیش از حد و توان انتظار شما دارن...شما چه تصمیمی میخواهید بگیرید؟
به همسرتون چقدر علاقه دارید؟
برای حفظ زندگیتون شاید مجبور شید کمی سختی بکشید.حاضرید؟
حقوق شما چقدره؟
مهریه همسر شما چقدره؟(اینو برای جدایی نمیگم.برای این میپرسم که سطح توقعاتشون هم تا حدودی مشخص بشه)
همسرتون چقدر به شما علاقه داره؟حاضره به خاطر شما از یک سری خواسته های پدر و مادرش بگذره؟
مشکل پدر همسرتون چی بوده؟
در جواب سوال شما بايد بگم كه با توجه به اينكه مي دونم اين دختر قبل از ازدواج اينطور نبوده و بعد از صيغه و عقد كم كم اين درخواست ها بروز كرده و حتي حرفهاي كه زمان خواستگاري زده شده هم زير سوال برده مي خواهم كمي كمي از اين محيط دور باشم و صبر كنم .از نظر خودم فاتح اين نبرد صبورترين هست
من خيلي به همسرم علاقه دارم ايشون هم مطمئنا شايد دلخور باشند اما علاقمند هستند طوري كه هر زمان اسم جدايي مي آيد با دست جلوي دهنم را مي گيرد كه اين لغت را نگويم و اينكه به حدي از نظر روحي آشفته بود كه با گريه وحشتناك تلفن كرده و اعلام كرده وسايلش را به او پس ندهم چون همه را با عشق تهيه كرده است.
من براي رسيدن به همسرم سختي زيادي متحمل شدم و كماگان اين انرژي و انگيزه در من هست اما اگر بتوانم واقعا براي خواست ايشون كاري انجام بدهم انجام مي دهم . مثلا سر بحث مسكن تهيه مسكن را با توجه به بحران مسكن در ابتداي ازدواج حق طبيعي زن مي داند و وظيفه مرد و در مقابلش افرادي را مثال مي زند كه براي خودشان مسكني خريداري كردند(هر چند كه برهان خلف اين قضيههم براي ايشان آوردم )
من كارمند يك موسسه مالي اعتباري هستم و با همسرم در يك محيط كار مي كرديم تا بعد از دو سال از ايشان خواستگاري كردم . خالص دريافتي من نزديك به 460 تومان هست و پس از ازدواج به علت اينكه نميتوانستم با همسرم در يك شعبه باشم به يك شعبه ديگر منتقل شدم.حتي براي اينكه به ايشان ثابت كنم كه در زندگي مشترك من و او نداريم ايشان را در برداشت از حسابم به عنوان نفر دوم شريك كردم اما ايشان براي حساب خودش اصلا و ابدا اينكار را نكرده و روي موضعي كه مي گويم هست
مهريه هم حكايت جالبي دارد . من و ايشان ابتدا سر 350 سكه توافق كرديم اما ايشان بعد از صحبت با خانواده كه من در اينجا بيشتر منظور از خانواده مادر ايشان را مي دانم 500 سكه را تعيين كردند و حتي اعلام كردند نه كالايي مي خواهيم و نه مسكن
اما كم كم مواضع خود را يا مستقيم از طريق دختر يا خودشان اعلام كردند و اين حس در من به وجود آمد كه مساله سوء استفاده است
همسرم به من علاقه داره اما مشكل اينجاست ما در روز به خاطر شغلمان كمتر از 2 ساعت آن هم نه همه روزها همديگر را مي بينيم و و به از ديد خودم تاثير حرفهاي مادر بر ايشان بيشتر از نظرات من هست .حتي طوري كه ما بعد از عقد هم نمي توانيم شب در كنار هم باشيم بدون هيچ دليلي
من مي ترسم افكار مسموم مادر به علت ناپخته بودن دختر و دهن بين بودنش كم كم در او رسوخ كند
مشكل ايشان دو ماه بازداشتي به علت مشكلي كه ايشان در حين كار داشتند بود كه ايشان مخفي كرده بود تا كم كم از طريق مردم به گوش ما هم رسيد
لازم به ذكر است من و ايشان هر د و 30 سال داريم و بنا به گفته برادرشان چند بار به من گفتند خواهرشان خيلي كمتر از سنش هست از نظر فكري و اين مساله موضوع را پيچيده تر مي كند
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sanjab
دوست عزیز:72:
میشه بگید شما و همسرتون چند سال دارید؟
چه خصوصیاتی در همسرتون بود که ایشون رو انتخاب کردید؟
نحوه آشنایتون به چه صورت بود؟
آیا خانواده شما و ایشون رضایت کامل داشتند؟
ایشون نظرشون در مود شما و زندگی مشترک چیه؟؟
موفق باشید.:72:
من و همسرم 30 سال داريم يعني در واقع همسن هستيم. البته ايشان چند ماه از من بزرگتر هست
راستش ما دوسال همكار بوديم و خيلي از نكاتي مثل ادب و نزاكت و خوش پوش و خوش برخوردي وووو در ايشان بود كه ايشان را انتخاب كردم.خانواده ايشان مادر ايشان نظر چندان مساعدي نداشت و بيشتر ترجيح مي داد خودش دامادش را انتخاب كند اما دخترشان با پافشاري بر روي بنده باعث ازدواج ما شدند. من هم هميشه اين را از ايشان پرسيدم . به علت شخصيت درون گرا بودن ايشان خيلي كم حرف مي زند و بيشتر موضوعات را در درونش نگه مي دارد .خودش هم تعريف مشخصي از زندگي مشترك ندارد و در جواب اين سوال بيشتر سكوت مي كند
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
دخالت های مادر زن رو بجز با دور شدن ازشون نمی تونی کم کنی...
آدمی که 30 ساله دهن بینه و آدمی که 50-60 ساله تعیین کننده بوده، به این راحتی تغییر نمی کنن و اصولا کار شما هم نیست این تغییر مادر زن.
پس: دوری و دوستی!
ایشون دخالت می کنه و قرارهاتون رو تغییر میده، شما چرا زیر بار میری؟ :300:
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
خب خداروشکر که همدیگ رو دوست دارین....
شما در رفتارهاتون به هر سختی که شده دوست داشتنتون رو ثابت کردید..درسته؟
اما ایشون چی؟صرف گفتن کلمه دوست داشتن ملاک نیست و این باید در رفتار و اعمال هم نشون داده بشه
ببینید احتمال اینکه خواسته این خانواده بعدها تغییر کنه و بالاتر بره زیاده.
ببینید من نمیدونم موقیعت کاریتون چه جوریه..کی تعطیل میشید و ...
اما برای زندگیتون وقت بذارید...جمعه ها چی؟بعد از کار چی؟
موقیعت زندگیتون در خطره .شما یا بایدا با این اوضاع کنار بیبا و هرچی بگن گوش کنید...یا اینکه جلوشون محترم و مودب بایستی
همسرتون از مادرش الگو میگیره و در واقع حرفش رو قبول داره.
من خودم موقع خواستگاری به پدر و مادرم گفتم که مهریه 114 تا باشه و با همسرم هم دو تایی توافق کردیم
اما پدر و مادرم مخالف بودن
ولی چون با همسرم توافق کردیم خیلی محترمانه به پدر و مادرم گفتم نظر شما محترمه ولی اجازه بدید همین مقدار باشه.یعنی مودبانه جلوشون به خاطر همسرم ایستادم
ببینید کسی که تصمیم به ازدواج میگیره باید استقلال فکر و قدرت تصمیم گیری داشته باشه
شما هم خیلی منفعلانه برخورد کردید و با هرچیزی که گفتن کنار اومدید.
با همسرتون خیلی جدی و خصوصی صحبت کنبد و بگید زندگیتون در خطره.
و بگید اگر بیشتر از این خانوادش در تصمیماتون دخالت کنند ممکنه کار به جاهای باریک بکشه.ازش بخواهید شما رو حمایت کنه و با شرایط کنونی شما کنار بیاد.
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط maryam123
خب خداروشکر که همدیگ رو دوست دارین....
شما در رفتارهاتون به هر سختی که شده دوست داشتنتون رو ثابت کردید..درسته؟
اما ایشون چی؟صرف گفتن کلمه دوست داشتن ملاک نیست و این باید در رفتار و اعمال هم نشون داده بشه
ببینید احتمال اینکه خواسته این خانواده بعدها تغییر کنه و بالاتر بره زیاده.
ببینید من نمیدونم موقیعت کاریتون چه جوریه..کی تعطیل میشید و ...
اما برای زندگیتون وقت بذارید...جمعه ها چی؟بعد از کار چی؟
موقیعت زندگیتون در خطره .شما یا بایدا با این اوضاع کنار بیبا و هرچی بگن گوش کنید...یا اینکه جلوشون محترم و مودب بایستی
همسرتون از مادرش الگو میگیره و در واقع حرفش رو قبول داره.
من خودم موقع خواستگاری به پدر و مادرم گفتم که مهریه 114 تا باشه و با همسرم هم دو تایی توافق کردیم
اما پدر و مادرم مخالف بودن
ولی چون با همسرم توافق کردیم خیلی محترمانه به پدر و مادرم گفتم نظر شما محترمه ولی اجازه بدید همین مقدار باشه.یعنی مودبانه جلوشون به خاطر همسرم ایستادم
ببینید کسی که تصمیم به ازدواج میگیره باید استقلال فکر و قدرت تصمیم گیری داشته باشه
شما هم خیلی منفعلانه برخورد کردید و با هرچیزی که گفتن کنار اومدید.
با همسرتون خیلی جدی و خصوصی صحبت کنبد و بگید زندگیتون در خطره.
و بگید اگر بیشتر از این خانوادش در تصمیماتون دخالت کنند ممکنه کار به جاهای باریک بکشه.ازش بخواهید شما رو حمایت کنه و با شرایط کنونی شما کنار بیاد.
من مشكلي با حرف زدن ندارم .اما مادرزنم همه راهاي ارتباطي دخترش با من را قطع كرده و همسرم هم همراهش خاموشه .خونه هم كه نمي تونم تماسي بگيرم . حتي پدر و مادرم سعي كردند كه براي يك ساعت هم شده به خانه شان رفته و در اين رابطه صحبت كنند اما مادر دختر گفته كه تفاهم ندارند و بايد جدا بشوند . من از طرفي همسرم را دوست دارم و از طرفي اين استرس را دارم كه قطع ارتباط باعث سردي همسرم نسبت به من شده باشد (با شستشوي مغزي مادر)اما وقتي ياد گريه هاي اون مي افتم يك چيزي ته دلم ميگه كه اين فكر اشتباه هست . حتي براي عيد يك اس ام اس هم به من نداد هر چند اگر مي خواست مي توانست از هر طريقي شده با من ارتباط برقرار بكنه .نمي دونم ايا اگر واقعا خانواده ايشان قلبا قصد جدايي داشته باشند آيا من مي توانم موافقت نكنم؟چون واقعا مضحك هست .طرف منزل دارد اما در حومه شهر است . يا اينكه شاغلم اما شغل دوم ندارم.من چون نمي دانم آيا حق با من هست يا ايشان استرس دارم .گاهي پيش خودم فكر ميكنم آيا يك دختر 30 ساله با طلاق گرفتن خوشبخت مي شود يا بنا به اشتباه خودم كه تا قبل از اين مورد مقاومتي در مقابل درخواستهاي اين خانواده نكردم حالا مي خواهند به قول معروف گربه را دم حجله بكشند
هجوم اين افكار واقعا من را بهم ميريزه
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
برادر عزیز
توجه کنید که همسرتان هم داره کوتاهی میکنه.چرا همراهش خاموشه؟یعنی حتی سر سوزنی هم استقلال فکری نداره؟یعنی نمیتونه گوشیش رو روی سایلنت بذاره و حداقل به شما اس ام اس بده؟
قبلا هم بهتون گفتم صرفا گریه و ابراز علاقه و .... نمیتونه نشون دهنده علاقه باشه.
در عمل باید همسر شما نشون بده.
الان وضعیت اینجوریه ...این خانواده این همه برای شما خط و نشان کشیدن .شما هم که سعی و تلاشت رو کردی...و تا حد زیادی خواسته هاشون رو برآورده کردی...
بذارید اگر هم قصدی برای طلاق دارن خودشون اقدام کنن نه شما.
شما فعلا صبور باشید.
ببینید اگر همسرتون واقعا شما رو دوست داره اصلا نمیذاره پدر و مادرش پیشنهاد جدایی و طلاق رو بدن.
الان تنها مشکل شما اینه که شما خانه در تهران نداری و شغل دوم نداری..درسته/؟
ربط این به عدم تفاهم چیه؟
شما مطمئنید مشکل دیگری ندارید؟
چرا میگن شما باهم تفاهم ندارید؟چون خواسته های مادیشون رو برآورده نمیکنید اینو میگن؟
اینطور که مشخصه خیلی مشتاق جدایی هستند اما همسرتون هم خیلی خیلی منفعله و هیچ اراده ای از خودش نداره
از طریق برادرش چی؟چه جور آدمیه؟چند سالشه؟میتونین با اون صحبت کنید؟
لطفا به این سوالا جواب بدید
هرطور شده باید با همسرتون تنها صحبت کنید.ببینید چرا انقدر منفعله؟!
شده از کارتون هم بزنید اما همسرتون رو تنها گیر بیارید و خیلی جدی تمام حرفهاتون رو بزنید.
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط maryam123
برادر عزیز
توجه کنید که همسرتان هم داره کوتاهی میکنه.چرا همراهش خاموشه؟یعنی حتی سر سوزنی هم استقلال فکری نداره؟یعنی نمیتونه گوشیش رو روی سایلنت بذاره و حداقل به شما اس ام اس بده؟
قبلا هم بهتون گفتم صرفا گریه و ابراز علاقه و .... نمیتونه نشون دهنده علاقه باشه.
در عمل باید همسر شما نشون بده.
الان وضعیت اینجوریه ...این خانواده این همه برای شما خط و نشان کشیدن .شما هم که سعی و تلاشت رو کردی...و تا حد زیادی خواسته هاشون رو برآورده کردی...
بذارید اگر هم قصدی برای طلاق دارن خودشون اقدام کنن نه شما.
شما فعلا صبور باشید.
ببینید اگر همسرتون واقعا شما رو دوست داره اصلا نمیذاره پدر و مادرش پیشنهاد جدایی و طلاق رو بدن.
الان تنها مشکل شما اینه که شما خانه در تهران نداری و شغل دوم نداری..درسته/؟
ربط این به عدم تفاهم چیه؟
شما مطمئنید مشکل دیگری ندارید؟
چرا میگن شما باهم تفاهم ندارید؟چون خواسته های مادیشون رو برآورده نمیکنید اینو میگن؟
اینطور که مشخصه خیلی مشتاق جدایی هستند اما همسرتون هم خیلی خیلی منفعله و هیچ اراده ای از خودش نداره
از طریق برادرش چی؟چه جور آدمیه؟چند سالشه؟میتونین با اون صحبت کنید؟
لطفا به این سوالا جواب بدید
هرطور شده باید با همسرتون تنها صحبت کنید.ببینید چرا انقدر منفعله؟!
شده از کارتون هم بزنید اما همسرتون رو تنها گیر بیارید و خیلی جدی تمام حرفهاتون رو بزنید.
سلام
ببينيد دوست من
مشكل عمده من و همسرم از زمان صيغه تا عقد و بعد از آن روي سه محور كالا مسكن و شغل دوم بود كه باعث ايجاد جر و بحث مي شد و اينها از اين نكته تعبير به عدم تفاهم مي كند . من به ايشان هم اعلام كردم اين مساله صحبت شده و دليل اين حرفها را در اين مقطع نميفهمم . تا حدي خودم را مقصر از جهت اينكه خيلي زمانها از خودم مي گذشتم تا براي ايشان وسيله اي بهتر تهيه كنم با اين تفكر كه مفهوم فداكاري را برايشان مشخص كنم اما دقيقا با اين كار نه تنها موفق نشدم بلكه توقعات ايشان را بالا بردم.
در مورد ازدواج خواهر اولشان كه اتفاقا دو قلو هم هستند هم همچين مشكلاتي از طرف مادر ايشان به وجود آورده شد و ازدواج آنها يك سال به تاخير افتاد
با چند نفر كه مشورت كردم دقيقا همين حرفهاي شما را زدند و اعلام كردند صبور باشم و پيشنهاد جدايي را من ندهم
و اتفاقا من را به جهت انعطاف بيش از حد و خريد هاي گرانقيمت در اين مقطع مقصر گرفتند
در مورد خاموشي همراهش فكر مي كنم اين تعبير را دارند كه با خاموش كردن آن اعصباشان راحت تر هست و بهتر مي توانند فكر كنند اما من فكر نمي كنم يك اس ام اس تبريك سال نو اعصاب كسي را به هم بريزد!
دقيقا محور مشكل من فعلا مساله مسكن در داخل شهر و نداشتن شغل دوم است . كما اينكه من به علت كارمند بانك بودن يك روز در ميان باجه عصر كشيك هستم و نه از نظز مالي و نه از نظر زماني فعلا براي من شغل دوم مقدور نيست . اين موضوع را به ايشان نيز گفتم و از اين جهت كه همكاريم اميدوار بودم درك كند اما متاسفانه قبول نكرد.
از طريق برادرش كه حرف زدم بايد بگم كه ايشان نزديك 35 سالشون هست و همچنان مجرد و دليل عمده اين مساله مادرشان هست . ايشان گفتند كه سه ماه زمان صيغه كم بود و ما بايد مثل ايشان به صورت دوست پسر و دختر كمي با هم مي بوديم تا اخلاق هم را متوجه مي شديم . از ديد ايشان جز من و همسرم كسي نمي تواند به ما كمك كند و نظر ايشان اين بود كه ما احساس را زود در اين قضيه دخالت داديم و از منطق استفاده نكرديم . حتي برادرشان در صحبتهايشان چندين بار گفتند كه خواهرشان پايين تر از سن شان هستند.
وقتي بنده نتوانستم خواسته هاي دختر را برآورده كنم بحث صورت مي گيرد و خانواده ايشان از اين موضوع تعبير به عدم تفاهم مي كند.
همه راههاي ارتباطي من به ايشان بسته شده و واقعا خودم هم قصد دارم با ايشان تنها حرف بزنم حتي به ايشان اين پيشنهاد را دادم اما ايشان مدام اصرار مي كند در حضور پدر و مادرشان حرف بزنيم كه از راهنمايهاي آنها استفاده كند!
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
سلام خدمت شما
ببینید میتونید از طریق ریش سفیدی در فامیل اقدام کنید؟
شما الان باید صبور باشید...
الان حرف حسابشون چیه؟خب اگر قصدشون جداییه باید برن اقدام کنن دیگه..کردن اینکار رو؟ اگر نکردن پس چرا دست دست میکنن؟
شما نمیتونی مرخصی ساعتی بگیری بری با همسرت صحبت کنی؟
یا دم در محل کارش منتظر بمونی؟
اگر میتونید برید جایی تنها با پدرش صحبت کنید
به همسرتون بگید این ما هستیم که قراره تا آخر عمر زندگی کنیم .قرار نیست پدر و مادرت همیشه در تصمیم گیری ها مارو راهنمایی کنن.
من فکر میکنم این خانواده چون انعطاف بیش از حد شما رو دیدن مطمئن هستن شما به خواسته های دیگرشون تن میدید...
فعلا صبور باشید و جواب سوالها رو بدید.نگران طلاق هم نباشید.
به این راحتی ها طلاق نمیدن و یک پروسه 2 ساله هستش...!
هرطور شده تنها گیرش بیارید و بهش گوشزد کنید که با این کارها زندگیتون در معرض فروپاشی قرار میگیره.
از لحاظ عقیدتی و مذهبی چطوره خانومتون؟
انشالله حل میشه فقط صبور باشید و به خدا توکل کنید.
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط maryam123
سلام خدمت شما
ببینید میتونید از طریق ریش سفیدی در فامیل اقدام کنید؟
شما الان باید صبور باشید...
الان حرف حسابشون چیه؟خب اگر قصدشون جداییه باید برن اقدام کنن دیگه..کردن اینکار رو؟ اگر نکردن پس چرا دست دست میکنن؟
شما نمیتونی مرخصی ساعتی بگیری بری با همسرت صحبت کنی؟
یا دم در محل کارش منتظر بمونی؟
اگر میتونید برید جایی تنها با پدرش صحبت کنید
به همسرتون بگید این ما هستیم که قراره تا آخر عمر زندگی کنیم .قرار نیست پدر و مادرت همیشه در تصمیم گیری ها مارو راهنمایی کنن.
من فکر میکنم این خانواده چون انعطاف بیش از حد شما رو دیدن مطمئن هستن شما به خواسته های دیگرشون تن میدید...
فعلا صبور باشید و جواب سوالها رو بدید.نگران طلاق هم نباشید.
به این راحتی ها طلاق نمیدن و یک پروسه 2 ساله هستش...!
هرطور شده تنها گیرش بیارید و بهش گوشزد کنید که با این کارها زندگیتون در معرض فروپاشی قرار میگیره.
از لحاظ عقیدتی و مذهبی چطوره خانومتون؟
انشالله حل میشه فقط صبور باشید و به خدا توکل کنید.
سلام
حرف حسابشون مساله مسكن و شغل دوم است و بحث ناشي از اين موارد كه ميگن تفاهم نداريد!راستش من به عنوان رسم وقتي يك روز مانده به عيد براشون عيدي بردم مادرشان هر چي خواست بارم كرد و گفت ما دختر نداديم كه وسيله بياريد و اينها را ببريد . اما من چون قبلا خانواده ام قبلا بهم گفته بودند با توجه به اخلاقيات اين زن احتمال چنين برخوردي است سكوت كردم و پاسخي به حرفهاي بي منطقش ندادم.حتي پدرم كه عصر 29 اسفند تماس گرفت كه يك ساعتي به خانه شان بروند متاسفانه پاسخ منفي داد و فقط عين طوطي دم از جدايي ميزد در حاليكه هيچ كاري براي جدايي نكردند و فقط در حد حرف زدند.اتفاقا به ذهنم زده يا مرخصي كامل يا ساعتي بگيرم و ايشان را ملاقات كنم اما مي ترسم باز بخاطر شخصيت منفعلش جواب منفي بدهد يا به پدر و مادرش اعلام كند سر قصد ديدن من را دارد.در مورد صحبت با پدرش هم ابتدا پدرم در نبود همسرشان با پدرشان صحبت كرد و پدرشان گفت من با دخترم صحبت مي كنم كه مساله ماديات را فراموش كند و حتي پدرم به ايشان گفت به همسرم اعلام كند موبايل خودش را روشن كند اما علي رغم گفتن چشم ، بعد از دو روز نه تنها روشن نكرد بلكه حرف پدرشان با برگشت مادرشان كاملا برگشت و به من اعلام كرد شما بايد كوتاه بيايي!!البته در جلوي خانمش اين حرف را زد و من نمي دانم اين سياستش هست يا واقعا نظرش هست.
در مورد دخالت ريش سفيد هم با خانواده ام كه صحبت مي كردم ابتدا اعلام كردند كه فعلا بايد صبر كنيم تا اگر لازم شد با ريش سفيد صحب كنيم.
از لحاض عقيدني ايشان بسيار پايبند و با نماز است و بسيار معتقد اما چه فايده كه حتي مذهب هم نتوسته كمكش كنه و قشنگترين دوران خودم و خودش را به اين شكل رقم زد
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
سلام
خوبه که رفتارهای شما به جز تامین زیاد خواسته هاشون منطقیه.
خیلی کار خوبی کردید که سکوت کردید
شما بازهم صبور باشید.میدونم شرایط سختی دارید .امافعلا جز صبوری و تلاش برای دیدن همسرتون و صحبت باهاش کمکی نمیکنه
شما رو خواسته تون پافشاری کنید.به هر دری بزنید تا ایشون رو ببینید.
حتی لازم نیست اطلاع قبلی بدید.که ایشون به والدینش بگه و ....
بله...آدم مذهبی معمولا به این شکل رفتار نمیکنه...شما دنبال این باشید ایشون رو ببینید.
هرطور شده.
الان اگر این خانواده برن درخواست جدایی بدن و دادگاه تشکیل بشه...با دلایلی که اینا میارن قاضی کلی بهشون میخنده!
بازم میگم
شما اصلا نگران جداییی نباشید.تا شما نخواین هیچ اتفاقی نمیفته.
نگران مهریه هم نباشید.
البته من مطمئن هستم حل میشه.یکمی این خانواده موضوع رو پیچیده کردن
ولی کلا میگم شما نگران چیزی نباشید
چون در اینجور موارد همه چیز به نفع مرده
فقط الان ذهنتون رو متمرکز دیدن همسرتون کنید .باید مزه دهن ایشون رو هم بفهمید.در نگاهی خوشبینانه ما این احتمال رو میدیم که خانواده همسرتون نمیذارن شما زندگی کنید و خودش علاقهمند به زندگی با شماست
فعلا کمی صبور باشید
هیچ اقدامی...هیچ برخوردی...باهاشون نداشته باشید تا آتو نگیرن ازتون
فقط به فکر پیدا کردن راهی برای دیدن ایشون باشید.
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط maryam123
سلام
خوبه که رفتارهای شما به جز تامین زیاد خواسته هاشون منطقیه.
خیلی کار خوبی کردید که سکوت کردید
شما بازهم صبور باشید.میدونم شرایط سختی دارید .امافعلا جز صبوری و تلاش برای دیدن همسرتون و صحبت باهاش کمکی نمیکنه
شما رو خواسته تون پافشاری کنید.به هر دری بزنید تا ایشون رو ببینید.
حتی لازم نیست اطلاع قبلی بدید.که ایشون به والدینش بگه و ....
بله...آدم مذهبی معمولا به این شکل رفتار نمیکنه...شما دنبال این باشید ایشون رو ببینید.
هرطور شده.
الان اگر این خانواده برن درخواست جدایی بدن و دادگاه تشکیل بشه...با دلایلی که اینا میارن قاضی کلی بهشون میخنده!
بازم میگم
شما اصلا نگران جداییی نباشید.تا شما نخواین هیچ اتفاقی نمیفته.
نگران مهریه هم نباشید.
البته من مطمئن هستم حل میشه.یکمی این خانواده موضوع رو پیچیده کردن
ولی کلا میگم شما نگران چیزی نباشید
چون در اینجور موارد همه چیز به نفع مرده
فقط الان ذهنتون رو متمرکز دیدن همسرتون کنید .باید مزه دهن ایشون رو هم بفهمید.در نگاهی خوشبینانه ما این احتمال رو میدیم که خانواده همسرتون نمیذارن شما زندگی کنید و خودش علاقهمند به زندگی با شماست
فعلا کمی صبور باشید
هیچ اقدامی...هیچ برخوردی...باهاشون نداشته باشید تا آتو نگیرن ازتون
فقط به فکر پیدا کردن راهی برای دیدن ایشون باشید.
سلام
ظرف اين چند روز وكيل خانمم با من تماس گرفت و بعد از شنيدن حرفهاي من و ايشون اعلام كرد كه از ما وكالت نامه ميگيره كه كار جدايي را انجام بدهخ. خانم هم همه حقوقش را بخشيده اما چيزي كه عجيب بود موقع تحويل لباسش قبل از جلسه دادگاه همه زيپ هاي لباس را جدا كرد و كلا وسايل را ناقص كرد
حاضر بود هر چيزي به من بده كه من لباس هايي كه اون برام خريده را پس ندهم چون مي گفت با عشق گرفته
حتي جايي من قصد داشتم طلاقس ندهم وكيل گفت كه كه اگر طلاق ندهي نهايت بعد از دو سال نصف مهرينه خودش را ميگيره يعني 250 سكه
حالا حساب كن سكه چقدره و و اون موقع چقدر ميشه
همچنان گوشيش خاموشه و هر جا هم ميره يا خواهرش و يا پدرش همراهش هستند
ديگه موندم چيكار كنم
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
آخه دختری که انقدر تحت نفوذ خانوادشه و انقدر منطق نداره که بیاد و صحبت کنه واقعا واسه یه عمر زندگی مناسبه؟
ببین برادرم
اگه دقیقا همه چیز همینطوری هستش که شما گفتید و هیچ حرف ناگفته ای نمونده که به ما بگید، باید بگم ازنظر من بذارید طلاقشو بگیره. درنهایت اونه که ضرر میکنه نه شما.
اگه همونطور که گفتی تلاشتو کردی و خانومت انقدر انعطاف ناپذیره که تغییری توی رویه اش نداده، خب بذار بره. چه فایده داره تلاش واسه نگه داشتن این زندگی
باز هم میگم. اگه مساله دقیقا همونطوری هستش که به ما گفتید، اونوقت حرفای منو جدی بگیرید
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
با سلام
جریان شما رو خوندم .چقدر همه چیز سریع بدون حضور شما پیش میره.
من یک سوال داشتم از شما. شما قید کردید که منزلی که شما تهیه کردید در حومه شهر هست.و همسر شما از شما در خواست کرده بودن که منزلی در شهر رهن کنید. به نظرم درخواست ایشون زیاد هم غیر منطقی نیست .چون شما هر دو کارمند هستید و اگر بخواهید برای زندگی هر روز از مسیر کار به منزل خود رفت و آمد کنید کار خیلی مشکلی هست.و بهتر اینه که شما خانه ای در شهر رهن کنیدو همچنین با حقوقی که گفتید دریافت می کنید این کار به نظر غیر ممکن میاد ،پس حتما همسر شما به همین دلیل از شما درخواست کردن که دنبال شغل دوم باشید.
البته من اصلا منظورم این نیست که کاملا حق با همسرتونه .چون همسر شما حتما تمام این مسائل رو قبل از عقد می دونسته و مطمئنا مشکلی نیست که اصلا به خاطرش طلاق بگیرید و راه حل های زیادی داره.
شما در جواب همسرتون که درخواست کردن خانه در شهر رهن کنیم چه گفتید؟
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
سلام،
unrealman جان چه طور زیر بار 500 سکه رفتید؟! 500 سکه مال وقتی بود که سکه 150 تومن بود نه الان که 780 تومن است! سطح درآمدی هم که فرمودید که اصلا جور نیست با این ارقام.
نکنید برادران! بازار ما مجردها را هم کساد می کنید با این کارتان!
دیگر این که خانم فرمودند حقوق زن مال خودش است؟ به عبارت دیگر دار و ندار مرد مال "ما" هست و مایملک زن مال "من"؟! تازه باید سراغ شغل دوم هم بروید؟! جسارتا خانم دختر شاه پریان تشریف دارند؟! آقا ما یک موردی را به دلایلی رد کردیم، داریم پشیمان می شویم با این چیزهایی که می بینیم! پناه بر خدا!
خدا صبرت بده برادر...
من کامل تاپیک شما را خواندم، چهار مسئله به نظرم رسید:
1. خانواده طرف مقابل شما بسیار با سیاست هست. در مقابل، شما آن روحیات را ندارید و متاسفانه دختر خانم هم ظاهرا استقلال رای لازم را ندارد. این مسئله هم حل شود، مسائل بعدی پیش می آید.
2. مشکل طرف مقابل به اعتقاد من چیز دیگری است، به این راحتی که بحث طلاق را پیش نمی کشند! شغل و مسکن و... به نظرم بهانه است، به خصوص که این قدر هم سفت و سخت پا فشاری می کنند.
3. راستش من اگر جای شما بودم و طرف مقابلم می گفت تو باید دو تا شغل داشته باشی تا خرج ما را بدهی، در حالی که خودش شاغل است... رک بگویم این برای من یکی که غیر قابل تحمل است! این شد همدلی در زندگی مشترک؟! عشق؟!
4. وکیل هم گرفته اند؟! عرض کردم که بسیار سیاس هستند... مراقب باشید.
دوست من، مهریه 500 سکه ای را جدی بگیر، بعید نیست اگر قضیه حل شد، ابزاری شود برای تحت فشار گذاشتنت، راهش را هم که ماشا الله خوب بلدند... این که حاضرند ازش بگذرند خیلی فرصت خوبی است...
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
صبر كنيد آقا فقط صبر بدون هيچ ارتباطي. فقط صبر بدون هيچ ارتباطي.
خودشون ازتون خبر مي گيرند ناراحت نباشين. چون شما هيچ گناهي ندارين.
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
دیشب که تاپیک شما رو خوندم، خیلی تعجب کردم!
حتی خواب دیدم که توی وضعیت شما گیر افتادم.
فقط بگم که همه ما خوانندگان خاموش سایت منتظر یه خبر خوب از شما هستیم.
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
من بالاخره با همسرم مستقيم صحبت كردم و مشخص شد ايشان از طرف خانواده تحت فشار غير منطقي است و علي رغم مخالفت ايشان خانواده قصد متاركه دارند . اما وكيلي كه مشترك گرفتيم پرونده را از مرحله شوراي حل اختلاف عبور داده و به دادگاه ارجاع داده و الان در تماس با من و همسرم درخواست معرفي داور را كرده است كه مثلا فرمي را امضا زده و اعلام كنند كه ما صحبت هاي خود را كرديم و به نتيجه نرسيديم . من هم قصد دارم وكيل را از وكالت عزل كنم و از زندگيم دفاع كنم . اما خيلي به مراحل كار آشنا نيستم اما فكر كنم اولين گام عزل وكيل و پس گرفتن دادخواست باشد . منتظر نظر دوستان هستم
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
سلام
خداروشکر که همسرتون میخواد زندگی کنه.
الان دقیقا سوالتون چیه؟
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
مشکل شما تقریبا 60% شبیه مشکل من هستش با این تفاوت که من در دوره نامزدی بودی و شما در دوره عقد این هم لینک تایپیک من http://www.hamdardi.net/thread-21852.html
واقعا شما رو درک میکنم و میدانم چقدر سخت هستش
ولی یک نصیحت تا اونجا که میتانید عجولانه رفتار نکنید و رفتاری رو که میکنید حتما به فرداش فکر کنید تا مثل من پشیمان یا دچار عذاب نشید
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
الان من چطوري وكيل را عزل كنم و خودم يك وكيل بگيرم؟
آيا در اين مرحله كه پرونده از شورا حل اختلاف به دادگاه رفته ميشه دادخواست را پس گرفت؟
ميخوام ببينم چطوري ميشه خانواده همسرم را تحت فشار بگذارم . من اين موضوع را مي دونم كه اگر آنها براي مهريه اقدام كنند من در نهايت محكوم هستم اما اميدم اين هست اينها با گرفتن مهريه تحت فشار قرار بگيرند
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
برادر گرامی بهتره شما با یه وکیل مشورت کنید..چرا که این سایت در خصوص مسائل مشاوره در زمینه خانواده هستش.
میتونید با شماره تلفن 129 هم تماس بگیرید.البته چند بار تماس بگیرید چون برخی مواقع نظراتشون باهم فرق میکنه.
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
سلام دوستان
بعد از مدتي غيبت اومدم كمي از اتفاقات رخ داده شده بگم
راستش مونده بودم چطور توضيح بدهم اما به هر حال اينجا هستم تا بگم و نظرات . راهنمايي هاي دوستان را جويا بشم
راستش بعد از صحبت من و خانمم هم ايشان و هم من متقاعد شديم در جريات رابطه مون در زمان عقد اشتباهات زيادي داشتيم و هر چند خانمم هر چند وقت از من و خانواده ام گله مي كرد اما من سعي كردم جواب ندادم تا به نوعي از لحاظ روحي تخليه بشه
من هميشه فكر مي كردم همسرم مشكلات و حرفهاي خصوصي بين خودمون را به خانوده اش منعكس ميكنه اما الان متوجه شدم همسرم چون خواهري دو قلو دارد و ايشان نيز رابطه نزديكي با همسرم دارد با او مدام درد و دل ميكرد و ايشان مطالب خصوصي را با جزئيات به شخص مادر همسرم و خانوده اش گزارش مي دادند . البته بخشي از صحبت ها را نيز همسرم منتقل مي كرد حالا چه ضعف از ديد خودش چه قوت كه اين باعث شد مادرزنم در اين بحث ها مدام اين مطالب را سر من بكوبه
بحث از اينجا ناشي مي شود كه خانوداه همسرم خيلي به حرفهاي همسرم اهميتي نمي دهند و بعد از بهم خوردن جدايي توافقي پدر همسرم با جعل امضا ايشان وكالت به وكيل براي اجرا مهريه و 250 سكه داده و بعد از اينكه من اين موضوع را به همسرم گفتم ايشان جر و بحثي با خانواده خود داشتند اما در نهايت كاري نكردند!چون احساس مي كنم يك رودربايستي با خانواده دارد .
من نيز وكيل گرفتم و تقاضاي تمكين كردم و وقتي دادخواست به دست خانوده همسرم رسيد همسرم به من اعلام كرد من نمي تونم روز جلسه تمكين در دادگاه بيايم .
من حتي پدر و پدربزرگ و عمو خودم را براي حل مشكلات به سمت خانه شان فرستادم اما باز مادر ايشان همان مواضع قبلي را اعلام كرد . اما عمو بنده پيشنهاد داد كه دو نفر ما پيش مشاور برويم و نظريه كارشناس را ملاك كنيم . در اون روز آنها گفتند بايد فكر كنيم و من هم در صحبت با همسرم تا حدي توانستم هم ايشان را مجاب به رفتن نزد مشاور بكنم .در واقع مشكل من مادرهمسرم هست كه به نظرم عقده هاي دوران زندگي خودش را در داماد هايش جستجو مي كند و حتي در زمان ازدواج هم خيلي موافق نبود اما همسرم او را متقاعد كرد.
از طرفي همسرم يك برادر دارد و تنها برادر ايشان كه با 36 سال سن هنوز ازدواج نكرده و دنبال خوش گذراني هاي پسرانه خودش هست و در واقع مادرش او را به عنوان الگو قرار مي دهد طوريكه در پاسخ به پيشنهاد مشاوره اعلام كرد پسرم خودش يك روانشناس هست در حاليكه من نظرم اين هست ايشان در ايدولوژي هاي خودشان دچار انحراف هستند به طوريكه اين انحرافات بر مادر و كل خانه تاثير مي گذارد و در كل اين خانواده نمو يك خانواده زن سالار هست.
نظر وكيل بنده اين بود كه با گرفتن مهريه كلا سمت مقابل به بن بست مي رسند و بايد تصميمي براي خروج از اين بن بست بگيرند اما من مي ترسم اين مادر حتي دخترش را قرباني كند كه حتي با طولاني شدن روند همين موضع را داشته باشد.
جالب اينجاست ما در زماني كه پدرم به خانه شان رفت رسما اعلام كرد كه ما تلاق نمي دهيم و مادر ايشان مي گفت بايد تلاق بدهيد و گفت مگر ما مهريه را مي خواهيم بگيريم و ناخودآگاه نشان داده پشت اجراي مهريه خواست ديگري نهفته هست
الان من به همسرم پيشنهاد دادم كه پدرش را متقاعد كند من و پدرشان و شخص همسرم براي اينكه از نزديك شاهد حرفهام باشد با هم نشستي داشته باشيم اما نمي دانم با اين مادر زن چه كار كنم. در واقع من قصد اصلاحش را ندارم چون اصلاح نمي شود اما با رفتارش پدر زنم را نيز مجاب مي كند با او همراهي كند.واقعا چطور مي شود با اين زن برخورد داشت و در او رسوخ كرد؟زني كه حتي به خانواده همسرش اجازه دخالت در امور زندگيش را نمي دهد .وقتي پاي يك زن در ميان باشد اوضاع كمي پيچيده مي شود .اين سوالي هست كه همه فكرم را به خودش مشغول كرده كه چيكار كنم.
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم
صندوق ورودی پیغام خصوصی هاتون رو پاک کنین ، متنی رو می خوام براتون بفرستم
-
RE: مشكلات با خانواده همسرم