بی تفاوتی شوهرم به ظاهرم و سردمزاجیش
دوستان سلام.
من و شوهرم خیلی به هم علاقه داریم. من به گفته همه اطرافیان دختر زیباییم. ولی تا حالا یه بارم شوهرم ازم تعریف نکرده در حالیکه من مرتب بهش میگم که عاشق قیافه ات ام.
من مرتب راجع به ظاهرش نظر میدم که مثلا فلان مدل ریش خیلی بهت میاد یا فلان رنگ خیلی بهت میاد و ... اگه کوچکترین تغییری بکنه فورا میفهمم و اگه لباس جدیدی بپوشه خیلی ذوق میکنم و حسابی وراندازش میکنم.
ولی شوهرم .... اصلا نمیفهمه من چی پوشیدم. آیا آرایش دارم یا نه. موهام کوتاهه یا بلنده. هیچی. من همش ازش میپرسم این لباس بهم میاد؟ میگه نمیدونم. میگم این مدل مو بهم میاد؟ دمیگه نمیدونم. میگم آرایشم چطوره؟ میگه نمیدونم.... :302:
کلا برعکس من کاملا به ظاهرم بی تفاوته.
شوهرم خیلی سرد مزاجه. خییییلیییی. یه بار که با هم تنها بودیم یه لباس یقه باز پوشیدم تا از در اومد تو عصبانی شد و گفت مگه تو .... هستی که این لباسو پوشیدی؟!!! (جالبه که این لباسو فهمید پوشیدم و چشمش دید)، گفتم واسه تو پوشیدم، گفت زن باید باحیا باشه.
از نظر اون من جلوی بابا و داداشم هرچی بپوشم عیب نداره، هرچی، حتی لباس زیر! اما پیش اون باید حیا داشته باشم!!
هیچ وقت هیچ وقت دنبال فرصتی نیست که با هم تنها باشیم (ما عقد کرده ایم). خیلی وقتا تنهام و بهش زنگ میزنم میگم بیا اینجا ولی میگه حوصله ندارم یا کار دارم...:302:
وقتی هم که میاد خونمون اگه توی پذیرایی باشیم و من دستشو بگیرم اون نمیگیره. بعدش بهش اعتراض میکنم که تو چرا دستمو نگرفتی وقتی من دستتو گرفتم؟ میگه اصلا متوجه نشدم.
وقتی هم که با اصرار من میاد توی اتاقم من همش بوسش میکنم، نازش میکنم، بغلش میکنم ولی اون عین یه تیکه سنگ! فقط چند دقیقه یه بار نگام میکنه و میگه عزیزم، فدات شم گلم و ... کلا آدمیه که خیلی محبت کلامی بهم میکنه ولی فیزیکی نه.
شبها هم که خونمون نمیمونه چون میگه مامانم اینا ممکنه فکر کنن تو از من بچه دار میخوای بشی تا پابندم کنی!!! به همین دلیل هم مسافرت نمیاد باهامون!
البته اینو بگم که از نظر فیزیولوژیکی مشکل نداره یعنی ناتوان ج ن س ی نیست. اینو میدونم. ولی تحریک نمیشه اصلا
چکار کنم؟ :316:
RE: بی تفاوتی شوهرم به ظاهرم و سردمزاجیش
سلام خانومی
این تفاوت زن و مرده...زنها به جزییات خیلی سریع پی میبرن اما مردا برعکس.پس توقع نداشته باش عین شما برخورد کنه و کوچکترین تغییر رو در شما بفهمه
ضمن اینکه دارای مشکلاتی هم هستید اه اونا اول باید حل شه
اتفاقا به نظرم همسرت خیلی هم گرم مزاجه.واگرنه به گفته خودت این تغییر رو متوجه نمیشد و شما رو از اینکار منع نمیکرد !
اگر واقعا سرد مزاج بود براش اصلا مهم نبود که چی میپوشید
احتمال این برخورد همسرتون اینه که چون از سمت خانوادش تحت فشاره و وحشت داره از اینکه اونا بفهمن ارتباطی فیزیکی با شما داره
شما باید مسئله اصلی تون رو حل کنید
این مشکلات هم کم کم حل میشه
RE: بی تفاوتی شوهرم به ظاهرم و سردمزاجیش
باران عزیز سلام صبحت بخیر
خانوم ها کلا به جزیئات خیلی توجه دارن و کوچکترین تغییر رو متوجه میشن اما آقایون خیلی توجه ندارن
بعدم عزیز دلم به نظرم همسرت آدم ملاحظه کاریه و دوست داره هر چی به موقع خودش انجام بشه در مورد سردی و گرمی الان نمیتونی اظهار نظر کنی
دوست عزیزم بهتره با اصرار به اتاق خودت نبریش و یه جورایی بزاری خودش شروع کننده باشه
سعی کن بیشتر با روحیاتش آشنا بشی برات آرزوی خوشبختی و شادی دارم
RE: بی تفاوتی شوهرم به ظاهرم و سردمزاجیش
مرسی دوست عزیز
ما الان 7 ساله که عقدیم و 10 ساله که با همیم.
خیلی خوب روحیاتشو میدونم. بحث ملاحظه کاری نیست چون من اصلا نخواستم که رابطه کامل داشته باشیم. فقط در حد معاشبقه
RE: بی تفاوتی شوهرم به ظاهرم و سردمزاجیش
تاپیک قبلیتو الان دیدم چرا دو تاپیک ایجاد کردی؟بهتره یک تاپیک ایجاد کنی و ادامه بدی تا نتیجه بهتری بگیری عزیزم
به هر حال دوستان راهنمایی های خوبی برات گذاشتن
بهتره نظر کارشناس محترم sci را انجام بدی
موفق باشی
RE: بی تفاوتی شوهرم به ظاهرم و سردمزاجیش
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ویدا@
تاپیک قبلیتو الان دیدم چرا دو تاپیک ایجاد کردی؟
دوست گلم واسه اینکه مشکل من یکی نیست و گفتم شاید بهتر باشه دوتا تاپیک یزنم که بچه ها بهتر بتونن نظر بدن:72:
RE: بی تفاوتی شوهرم به ظاهرم و سردمزاجیش
نقل قول:
نوشته اصلی توسط باران2
دوستان سلام.
من و شوهرم خیلی به هم علاقه داریم. من به گفته همه اطرافیان دختر زیباییم. ولی تا حالا یه بارم شوهرم ازم تعریف نکرده در حالیکه من مرتب بهش میگم که عاشق قیافه ات ام.
من مرتب راجع به ظاهرش نظر میدم که مثلا فلان مدل ریش خیلی بهت میاد یا فلان رنگ خیلی بهت میاد و ... اگه کوچکترین تغییری بکنه فورا میفهمم و اگه لباس جدیدی بپوشه خیلی ذوق میکنم و حسابی وراندازش میکنم.
ولی شوهرم .... اصلا نمیفهمه من چی پوشیدم. آیا آرایش دارم یا نه. موهام کوتاهه یا بلنده. هیچی. من همش ازش میپرسم این لباس بهم میاد؟ میگه نمیدونم. میگم این مدل مو بهم میاد؟ دمیگه نمیدونم. میگم آرایشم چطوره؟ میگه نمیدونم.... :302:
کلا برعکس من کاملا به ظاهرم بی تفاوته.
شوهرم خیلی سرد مزاجه. خییییلیییی. یه بار که با هم تنها بودیم یه لباس یقه باز پوشیدم تا از در اومد تو عصبانی شد و گفت مگه تو .... هستی که این لباسو پوشیدی؟!!! (جالبه که این لباسو فهمید پوشیدم و چشمش دید)، گفتم واسه تو پوشیدم، گفت زن باید باحیا باشه.
از نظر اون من جلوی بابا و داداشم هرچی بپوشم عیب نداره، هرچی، حتی لباس زیر! اما پیش اون باید حیا داشته باشم!!
هیچ وقت هیچ وقت دنبال فرصتی نیست که با هم تنها باشیم (ما عقد کرده ایم). خیلی وقتا تنهام و بهش زنگ میزنم میگم بیا اینجا ولی میگه حوصله ندارم یا کار دارم...:302:
وقتی هم که میاد خونمون اگه توی پذیرایی باشیم و من دستشو بگیرم اون نمیگیره. بعدش بهش اعتراض میکنم که تو چرا دستمو نگرفتی وقتی من دستتو گرفتم؟ میگه اصلا متوجه نشدم.
وقتی هم که با اصرار من میاد توی اتاقم من همش بوسش میکنم، نازش میکنم، بغلش میکنم ولی اون عین یه تیکه سنگ! فقط چند دقیقه یه بار نگام میکنه و میگه عزیزم، فدات شم گلم و ... کلا آدمیه که خیلی محبت کلامی بهم میکنه ولی فیزیکی نه.
شبها هم که خونمون نمیمونه چون میگه مامانم اینا ممکنه فکر کنن تو از من بچه دار میخوای بشی تا پابندم کنی!!! به همین دلیل هم مسافرت نمیاد باهامون!
البته اینو بگم که از نظر فیزیولوژیکی مشکل نداره یعنی ناتوان ج ن س ی نیست. اینو میدونم. ولی تحریک نمیشه اصلا
چکار کنم؟ :316:
باران عزیز به نظرم اومد با توجه به جملاتی که پررنگ کردم اجازه ابراز احساسات و اظهار وجود به عنوان یک مرد به همسرت نمیدی. درسته؟ یک جورایی انگار جاتون عوض شده.
یک مساله ای هم که هست عدم بروز احساسات همسرت رو ناشی از سرد مزاجی نبین. ممکنه به دلیل بالا باشه یا شاید به نوع فرهنگش برگرده و یا به محیط کار و زندگیش.
راستی خودت چند سالته و همسرت چند سالشه؟
راستی از نظر پوشش خانواده همسرت چطورین؟ لباس های راحت می پوشن یا پوشیده (منظورم جلوی همسرت )؟
RE: بی تفاوتی شوهرم به ظاهرم و سردمزاجیش
ما هردو 31 ساله ایم. خانواده همسرم کاملا بی حجابن ولی من حجابم رو رعایت میکنم و از وقتی با ایشون هستم بدلیل حساسیتشون، حجابم سفت و سخت تر هم شده.
من خیلی بهش میگم که دوست دارم به ظاهرم اهمیت بدی و اینکه رابه فیزیکی داشته باشیم. ولی اون منو متهم میکنه به انحراف داشتن. میگه چرا همش فکرت دوروبر این مسائله. میگم خوب زن و شوهریم و نیاز طبیعیم هست ولی تو اجازه ارضا این نیاز رو به من نمیدی. میگم تو اصلا به من به چشم جنس مخالف نگاه نمیکنی، وقتی میایم تو اتاق اصلا انگار نه انگار من جنس مخالفتم. میگه: تو زن منی و خیلی ارزشت برام بیشتر این حرفاس که بخوام به تو به چشم .... نگاه کنم!!!
میگم یعنی چی؟!!! میگه وقتی میگی به تو به چشم جنس مخالف نگاه کنم یعنی انتظار داری در حد یه ... باهات برخورد بشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!
RE: بی تفاوتی شوهرم به ظاهرم و سردمزاجیش
فکر می کنم متوجه منظورم نشدید. منظورم این بود که مادر و خواهر همسرت در برابر همسرت در خانه چه پوششی دارند؟
راستی نگفتی ایا فرصت ابراز وجود رو به همسرت میدی؟ یعنی اصل ناز و نیاز رو رعایت می کنی؟
راستی شما فکر می کنی چرا همسرت از خانوادش می ترسه؟
ایا همسرت از نظر مالی مستقله؟
چرا شما حاضر شدی 7 سال با این شرایط ادامه بدی و هیچ اقدامی نکنی؟ ایا در این 7 سال اقدامی نکردی (هم در مورد رفتار همسرت و هم در مورد بلاتکلیف بودنت)؟
RE: بی تفاوتی شوهرم به ظاهرم و سردمزاجیش
همسرم خواهر نداره. مادرش هم فکرکنم لباسای باز نمیپوشه توی خونه. خودش که میگه پدر و مادرم 20 ساله جدا میخوابن.
دوست عزیز، تاپیک قبلی منو خوندید؟
همسرم هنوز سرکار نرفته و ازنظر مالی هیچ استقلالی نداره.
همسرم به شدت خودشو به پدرش مدیون میدونه. همش میگه پدرم زندگی خوبی با مادرم نداشته و همه امید زندگیش من و برادرم هستیم. پدرش تمام این سالها به این دو پسر القا کرده که شما همه زندگی منید و من همه زندگیمو واسه شما گذاشتم و تنها آرزوم اینه که دکتری گرفتن شما دوتا رو ببینم.
این حرفها و تکرار مداومشون باعث شده همسرم توی یه رودربایستی شدید با پدرش و متعاقبا مادرش باشه و این رودربایستی شدید تبدیل به ترس شده.
فکر میکنه در برابر پدرش مسئوله و اگه دکتری نخونه در حق پدرش بی مروتی کرده. علت مخالفت این خانواده هم با ازدواج پسراشون همین درس و دکتری هستش.
توی این 7 سال همسرم تمام مدت مشغول امتیاز جمع کردن بود. یعنی موفقیت های درسی و علمی پشت سر هم تا به پشتوانه اونا بتونه قضیه رو به خانوادش بگه.
آخرش هم باهاشون سر دکتری توی خارج خوندن معامله کرد. یعنی گفت من میرم خارج دکتری میگیرم به شرط اینکه شما کاری بهم نداشته باشید و بذارید دختر مورد علاقمو بگیرم.
توی تاپیک قبلیم هم گفتم: خانواده همسرم اطلاع نداشتن که ما عقد کردیم و 6سال بعد از عقدمون همسرم باهاشون این معامله رو کرد و وانمود کردیم که همون موقع عقد کردیم. هنوزم فکر میکنن ما 10 ماهه که عقدیم.
اینکه بهش مجال میدم یا نه، بله خیلی وقتا من طرفش نمیرم ببینم حرکتی میکنه یا ابراز تمایل میکنه یا نه. ولی خوب هیچ اتفاقی نمیفته
RE: بی تفاوتی شوهرم به ظاهرم و سردمزاجیش
باران جان
چطور خانواده همسرت از عقد شما بی اطلاع بودند ؟ و خانواده شما چی؟
RE: بی تفاوتی شوهرم به ظاهرم و سردمزاجیش
چشمک عزیز
تاپیک قبلیمو اگه مطالعه کنی کامل توضیح دادم
RE: بی تفاوتی شوهرم به ظاهرم و سردمزاجیش
ببخشید من تازه متوجه تاپیک قبلیت شدم ومی خواستم پستم رو ویرایش کنم که نشد
ولی من می گم که همسرت دچار یکسری کمبودها از طرف خانواده اش شده که منجر به فشارهای عصبی شده که سعی می کنه پیش شما از این کمبودها چیزی نگه
اگه می تونی کمکش کن تا این کمبودها رو پر کنه اگه راضی نیست بره پیش مشاور سعی کن خودت به کمک مشاور کمکش کنی تا شادی به خونتون بیاد.
به هرحال خانواده هم در زندگیه ما تاثیرات خودش رو داره.
بیشتر درکش کن و بهش خرده نگیر اول در مورد کمبودعاطفه هایش با اومدارا کن وکمک کن که حلش کنه و بعد در مورد رابطتون می تونی راحتتر با او صحبت کنی.
RE: بی تفاوتی شوهرم به ظاهرم و سردمزاجیش
دوست ندارم انرژی منفی بهتون بدم اما این موردی که شما ذکر کردید به عنوان یک پسر بهتون می گم صد در صد غیر طبیعیه. والا من هر چی دوست و آشنا دور و برم از پسران دیدم نقطه ی متضاد همسر شما هستند. اصلاً انگیزه ی جنسی و لمس فیزیکی برای هم دختر و به خصوص پسر یکی از مهم ترین انگیزه های ازدواجه.
امیدوارم که همسر شما تحت فشار خانواده اینجور باشه و بعد از ازدواج رسمی عوض بشه اما خوب این یک احتمال خوش بینانه ست. به نظر میاد ایشون رابطه ی فیزیکی و جنسی رو از اساس حتی با همسر نادرست و ناپسند می دونند که این یک مشکل بزرگ می تونه با شه در زندگی زناشویی و چقدر حس بدی احتمالاً به شما دست می ده که برای ارضا اصلی ترین نیازتون به شما برچسب .... بودن رو بزنه. پیشنهاد می کنم به یه بهونه ای با ایشون به مشاور مراجعه کنید و اونجا صحبت رو به این مسائل بکشونید تا مشاور ایشون رو شخصیت سنجی بکنه.
RE: بی تفاوتی شوهرم به ظاهرم و سردمزاجیش
سلام دوست عزيز عمؤ من هم دوست نداشت مسايل جنسي رو اما خانمش درستش كرد نا اميد نباش بهش فرصت بده تا كاملا به ارامش برسه:72:
RE: بی تفاوتی شوهرم به ظاهرم و سردمزاجیش
سلام..دوست عزیز از حرفهای شما متوجه شدم شما با مردی سرد روبرو نیستید!! ،بلکه با مردی روبرو هستین که به دلایلی که معلوم نیست چیست نمی خواد و نمی تونه به شما نزدیک بشه...
رک بگم این قضیه رو خیلی جدی بگیرین..احتمالا این مشکل همسرتون ناشی از خانوادش هست که فهمیدن این موضوع از عهده ی شما بر نمیاد...
لطفا برای پیدا کردن ریشه مشکل همسرتون به یک بهانه ای پیش یک مشاور برین...حتما!!
RE: بی تفاوتی شوهرم به ظاهرم و سردمزاجیش
نقل قول:
نوشته اصلی توسط grey-sm
سلام..دوست عزیز از حرفهای شما متوجه شدم شما با مردی سرد روبرو نیستید!! ،بلکه با مردی روبرو هستین که به دلایلی که معلوم نیست چیست نمی خواد و نمی تونه به شما نزدیک بشه...
رک بگم این قضیه رو خیلی جدی بگیرین..احتمالا این مشکل همسرتون ناشی از خانوادش هست که فهمیدن این موضوع از عهده ی شما بر نمیاد...
لطفا برای پیدا کردن ریشه مشکل همسرتون به یک بهانه ای پیش یک مشاور برین...حتما!!
ممنون دوست عزیز. ممکنه حرف شما درست باشه. ولی خوب ما الان 10 ساله که با همیم و 7ساله که زن و شوهریم. تمام این سالها همینطوری بوده ایشون.
RE: بی تفاوتی شوهرم به ظاهرم و سردمزاجیش
سلام خانومی
چرا به حرف مشاورین در تاپیک قبلیت گوش نمیدی...
چرا از همسرت نمیخوای انقدر منفعل نباشه؟
چرا ازش نمیخوای برای زندگی دو نفره تون خودش تصمیم بگیره؟
تحمل سختی ها خوبه..دوشادوش همسر بودن خوبه...اما نه دیگه تا این حد.
به مردت مردانگی یاد بده.
شما 7ساله تحمل کردی...در این 7 سال سایه سنگین پدر و مادرش و عدم قدرت تصمیم گیری در همسرت مثل بختک سایه انداخته رو زندگی شما.
شما یا باید به همین منوال ادامه بدی و شاید این 7 سال بشه 17 سال !
یا به گفته خودت برین خارج و زندگی رو شروع کنین...قبلا هم بهت گفتم...فکر میکنی مردی که انقدر به خانوادش وابسته است و ازشون میترسه خارج و داخل فرقی میکنه؟مثلا فکر میکنی خانوادش نمیان اونجا؟
اگر الان تکلیف خودت رو روشن نکنی شاید این قضیه سالیان دراز هم طول بکشه
RE: بی تفاوتی شوهرم به ظاهرم و سردمزاجیش
مسلمه که تمایل جنسی به مقدار زیادی در اثر استرس کاهش پیدا می کنه.
عزیزم الان شما و همسرت دیدارهای کمی دارید و نداشتن رابطه رو می تونید تا حدودی تحمل کنید. اما می دونی اگر قرار باشه با همسرت برید زیر یک سقف و همچنان ایشون تمایلی به رابطه نداشته باشه چقدر در فشار قرار می گیری؟
ببین عزیزم شاید با رفتن به خارج مقداری از استرس های خانواده همسرت روی همسرت کم بشه اما استرس های دیگه ای جایگزین اون می شوند (غربت و مسائل مالی و...). باید هر چه سریعتر قبل از رفتنت با همسرت پیش مشاور بری .
RE: بی تفاوتی شوهرم به ظاهرم و سردمزاجیش
maryam123 عزیزم
بخدا اصلا منفعل نبودم نبودم من. درسته که همیشه درکش کردم اما نه به این معنا که سکوت میکردم. هرجوری فکرشو بکنی باهاش حرف زدم. از زبون خوش گرفته تا نصیحت و قهر و تهدید به طلاق و محبت و ... هرچی که فکرشو بکنی. آخه چکار کنم دیگه.
خوب خوشبختانه خانوادش اصلا نمیتونن بیان اونجا :227:
در مورد سردمزاجیش هم هرچی التماس میکنم بره دکتر گوش نمیده
deljoo عزیز
مرسی از راهنماییتون.
راستش روانپزشک رفته و الان هم داره دارو مصرف میکنه. چند ساله که بهش میگم بریم مشاور. نمیاد. چکارکنم؟ خودم تنهایی رفتم، مشاور میگه طلاق بگیر! اصلا راهکار نمیدن به آدم
RE: بی تفاوتی شوهرم به ظاهرم و سردمزاجیش
شما سه تا راه دارین:
- همسرتون میاد میرین مشاوره و مشکل رو با کمک حرفه ای (که اینجا پیدا نمی کنید) حل می کنین.
- با همین وضعیت ادامه بدین.
- از هم جدا شین.
بر اساس گذشته تصمیم نگیرین. اینکه 10 سال از عمرتون رو توی این رابطه گذاشتین، نباید روی این تصمیم به این صورت که حتما باید همین مسیر رو ادامه بدین، تاثیر بزاره. هر کدوم این سه راه مزایا و معایبی دارن، مشاوره بگیرین، ارزیابی کنین و نهایتا تصمیم گیری کنین.
همه ی تقصیر هم متوجه همسرتون نیست. شما و خانوادتون نباید ازدواج و عقد پنهانی رو قبول می کردین.