رفتار مدیرمون با من عوض شده

سلام
راستش تو محل کار من ،این ماه اخیر 25 نفر رو تعدیل کردن ،هرکسی پارتی خاصی نداشت تعدیل کردن منم با اینکه پارتی نداشتم در عین ناباوری تعدیل نکردن ، مسئول تیم ماهم تعدیل شد و وقتی اون رو برداشتن ،مدیر کل امور اداری منو صدا کرد و گفت من از این به بعد قرار جای اون باشم ،خیلی جا خوردم چون هم سنم کم تر هست از بقیه هم سابقه ام .
من سه سال اونجا کار می کنم تو این سه سال این اقای مدیر کل خیلی مهربون و متشخص بود ومن هیج رفتار مشکوکی ازش ندیدم و شخص محترمی هست ،43 سالشه ی دختره 6 ساله داره،نماز خونه .... خیلی خوشحال شدم که این پست جدید رو به من دادند،مدیر کل چند روز پیش منو صدا کردوگفت وضعیت کار واقعا خرابه وخیلی تلاش کرده من رو نگه داره و گفت دلیلشم اینکه دوستت دارم و سریع هم گفت اشتباه نشه ،دوست دارم فقط به عنوان یک همکار
بعد از اون روز به دلیل مسئولیت جدیدم روابط من و مدیرمون خیلی بیشتر شد و چندین بار باهام تماس گرفت ومدام از طریق ایمیل در ارتباط هستیم.
5 شنبه رفتم تو اتاقش ،ی کاری رو پیگیری کنم مجبور بودم برم از جلوی صندلیش یا پشت صندلیش رد شم ،وقتی می خواستم رد شم صندلیش رو داد عقب که از جلو رد شم ولی ی جوری بود که از اون فاصله من نمی تونستم راحت رد شم ،اصلا صندلیش رو جابه جا نکرد و ی جوری نشسته بود که من نمی تونستم رد شم از اونجا می خوردم به زانوش....
بهش گفتم ببخشید می خوام رد شم ،سرش بلند کرد بفرمایید ولی بازهم جابه جا نشد....
خلاصه من رد نشدم گفتم میشه اون پرونده رو بدید به من،خندید گفت خانم ....یعنی شما از اینجا رد نمیشی؟یعنی من اشتباه می کردم فکر می کردم شما باربی هستی و خندید...
منم اشتباه کردم خندیدم و چیزی نگفتم پرونده رو گرفتم اومدم بیرون...
ولی خیلی تو فکرم از اون روز.الان ساعت 7 بهم زنگ زد گفت فردا 8 سرکار باشم و دیر نکنم جلسه هست ...من خیلی جدی حرف زدم ،گفت ناراحتی از من،ی جور صمیمی هی می گفت اگه ناراحتی به خودم بگو....منم هی گفتم نه،گفت بهت زنگ بزنم ناراحت میشی،نمی دونستم چی بگم گفتم نه!:(
گفت اس ام اس بدم چی ،گفتم اس ام اس درچه باره ای؟کاری؟
گفت :نه اس ام اس حال و احوال پرسیدن یا اس ام اسی که خوشم بیاد...
گفتم شما شخص قابل احترامی هستی و مدیر من هستی ولی خانواده من شما رو نمیشناسند و اگر از همکارم اس ام اس بیاد حساسیت ایجاد میشه...
گفت نه من فقط تو ساعت کاری اس ام اس می دم،گفتم در هر صورت حساسیت ایجاد میشه ..
گفت حالا فردا حرف می زنیم ،نمی دونم چی بهش بگم
می ترسم بد برخورد کنم ولی اون منظوری نداشته باشه و بگه چه بی جنبه بود
می ترسم خوب برخورد کنم و پر رو شه
از طرفی مدیر کله !
نمیشه بد هم باهاش برخورد کرد،نماز خونه ،زن و بچه داره،هیچ وقت رفتار مشکوکی نداشته
میشه راهنمایی کنید چه برخوردی کنم ؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ببخشید طولانی شد با جزئیات گفتم اخه تو خونه به مامانم چیزی نگفتم و کسی رو ندارم باهاش مشورت کنم
گفتم مفصل بگم که در جریان همه چیز باشید

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ببخشید طولانی شد با جزئیات گفتم اخه تو خونه به مامانم چیزی نگفتم و کسی رو ندارم باهاش مشورت کنم
گفتم مفصل بگم که در جریان همه چیز باشید

نازنین جان نازنین جان نازنین
وقتی مطالبت رو خوندم تموم وجودم شروع به لرزیدن کرد از شدت خشم از شدت عصبانیت
تو برام خاطره ای رو زنده کردی که تموم وجودم رو می سوزونه

عزیزم جدی جدی جدی باش
بی اعتنایی بهش باعث میشه سنگ جلو پات بندازه بذار بندازه عزیزم تو جدی باش و اما کارت رو جدی و مرتب انجام بده به اس ام اساش جواب نده
جدی جدی جدی برخورد کن اما بی احترامی بهش نکن جدی باش و حرمتش رو نگه دار
به خدا حتی اگر حتی اگر بزرگترین آزارا رو هم به خاطر حفظ خودت ببینی اونقدر با ارزشه که بعدش سرت رو بالا می گیری و احساس غرور می کنی حتی اون فرد هم برات ارزشی مضاعف قائل میشه
منم همین راهو رفتم و امروز سرم بالاست و خدا رو شکر می کنم
باور کن خودشم حالا که منو میبینه با وجودی که میدونه ازش متنفرم برام حرمت قائله
خودتو حفظ کن عزیزم و جدی و مغرور باش
نازنین جان یه چیزی رو هم بهت بگم اگر از همین اول ببینه که بهش توجه نمی کنی و سردی ببینه قضیه راحت تر از اون چیزی که فکر کنی منتفی می شه
برات آرزوی خوشبختی می کنم:72:

سلام خانم نازنین 1
به اس ام اس جواب نده جدی برخورد کن بی احترامی بهش نکن جدی باش و حرمتش رو نگه دار کار رو با جدی مرتب انجام بده
:72::72:

عزیزم فرقی نمی کند که رئیست منظوری دارد یا نه. اداب روابط دو همکار (حالا از نوع رئیس و مرئوس) را همیشه رعایت کن و از ایجاد صمیمیت اجتناب کن. خیلی با اعتماد به نفس و جرات مندانه و با احترام بخواه که روابطتان در همین حد باقی بماند. این به معنای بی جنبگی نیست.

نازنین،از اول نگاه کن.25 نفر اخراج شدن شما موندی،رتبه گرفتی،تحت شرایطی قرار گرفتی که تماس فیزیکی بینتون به

وجود بیاد،گفتگوی صمیمانه،اینها نشون از قصد نزدیک شدن به شما و ... داره.فریب ظاهر آدم ها،حتی اعمالشون رو نخور.

ممنون از راهنمایی هاتون دوستان عزیزم
لیلای ساروان متاسفم که باعث ناراحتیت شدم ،خودمم خیلی اضطراب دارم :(
اگر می تونی اذیتت نمی کنه یکمی بیشتر توضیح می دی ؟یعنی می خوام بدونم چه رفتاری کردی؟و اون شخص چه رفتاری با شما داشته؟

.................
نمی دونم الان مثلا فردا من به روش بیارم که رفتارش در حد لایه های صمیمیت رییس و مرئوس نیست
یا نه
اصلا به روش نیارم و فقط جدی باشم و مغرور که اون خودش رفتارش رو اصلاح کنه؟
راستش اصلا فکر کنم نتونم باهاش برخورد بدی هم کنم یعنی خوب این کلا وارد محل کار میشه از ی فرسخی همه بلند می شن به پاش....واسه خودش برو بیا داره
عکس دخترش رو گذاشته رو میزش ... و ای اصلا باورم نمیشه مرد بدی باشه.

فرهنگ درست میگی واقعا ،اصلا همون روزی هم که گفت من سعی کردم شما رو نگه دارم چون دوستت دارم
هرچند خیلی خوشحال شدم با خودم فکر کردم چرا نمی گه چون صلاحیتشو داشتی یا چون از کارت راضی هستم .....ولی بازم خوشحال شدم و گفتم شما به من لطف دارید منم از داشتن مدیری مثل شما افتخار می کنم .

تو تلفن هم جا خوردم دیدم انقدر صمیمی می گه اگه از من ناراحت شدی به خودم بگو !هر وقت از من ناراحت شدی به خودم بگو!خواستم بگم وا من برای چی بایداز شما ناراحت شم منظورتون رو نمی فهمم ...ولی گفتم چشم !!!:302:

الانم می ترسم که اگر به روی خودم بیارم چه بسا اصلا منم بندازن بیرون !آخه تو این مسائل همیشه طرف پایین تر و ضعیف تر مغلوب میشه بده میشه

البته من هنوزم نمی تونم ی درصد هم فکر کنم مرد بدیه یا می خواد به خانوادش خیانت کنه ...

یه تمرین جدی و اساسی برای افزایش اعتماد به نفس و از بین بردن کم رویی!
یه کلاس خصوصی :)


این یه فرصته
میتونی خودتو امتحان کنی
احتمالا در اینکه باید چه رفتاری داشته باشی، شکی نداری
موضوع اینجاست که وقتی در مقام عمل قرار می گیری، با توجیهات مختلف می خوای از زیرش دربری !
واسه خودش بروبیا داره و زن و بچه داره و مرد بدی نیست و . . .
اینا فقط حرفه، خودتم میدونی
برای عوضی بودن لازم نیست حتما شاخ و دم داشته باشی
نمی گم بری اونجا کولی بازی دربیاری
ولی در مقابل کوچکترین رفتار مشکوکش، عکس العمل مناسب رو انجام بده
با جرات و اعتماد به نفس ازش توضیح قانع کننده بخواه
نهایتش اینه که اخراج میشی
این اخرشه

نازنینم اگر هر حرف غیر کاری زد با اعتماد به نفس تمام بگو اگر مساله کاری ای هست من در خدمتم در غیر اینصورت اجازه بدهید به (محل) کارم برگردم. اصلا هم اضطراب نداشته باش. اگر قرار باشه نظر بدی روت داشته باشه بهتر که زودتر متوجه بشی . اگر هم حد خودش رو فهمید و ادامه نداد که باز هم خیالت راحت میشه.

در ضمن بهتره از روی نشانه ها برای خودت داستان نسازی. اگر بر اساس احتمال باشه ممکنه اون عکس عکس خواهر زاده باشه یا اصلا فرزند خودش باشه و از همسرش جدا شده باشه و هزار یای دیگه که با فکر کردن بهشون فقط ذهنت بیشتر اذیت میشه و اعتماد به نفستو کمتر می کنه.

در مورد اس ام اس و تلفن غیر کاری هم ببین در هر محیطی این خود ما هستیم که محدوده روابطمون رو مشخص می کنیم. خوب اگر دوست نداری این کار رو بکنه همونطور که اون به خودش اجازه می ده نظر شما رو در این مورد بدونه شما هم به خودت اجازه بده که جرات نه گفتن رو داشته باشی و نظرت رو بگی.

برو ببینم چی کار می کنی. هر تصمیمی گرفتی ما پشتتیم و امیدوارم هر وقت در اینده به گذشته ات نگاه کردی از تصمیمی که گرفتی سربلند باشی.

نازنین جان

انتظار داشتم وقتی گفت اس ام اس یا تماس ، می گفتی شرمنده ، من با همکارام تنها در محیط کار و در موضوع کار به طور رسمی راحتم در ارتباط باشم ، آنهم در صورت ضرورت ، بیش از این را نه می پسندم و نه خوشایندمه و نه منطقی می بینم . از شما هم خواهش می کنم با بنده با لحن و بیان رسمی و فعل و ضمیر جمع صحبت بفرمایید ، یعنی آنطور که شایسته شما می بینم و تا حالا تصورم در مورد شما بوده ، اصلاً خوشایندم نیست این تصور به هم بخوره چون در این صورت فضا و محیط کار با شما برای بنده غیر قابل تحمل میشه و داوطلبانه کار و محیط را ترک خواهم کرد .

به جای اینکه بگویی خانواده ام حساس می شوند ( که پیام مستتر در آن یعنی اینکه من مشکلی ندارم فقط از دیگران می ترسم ) اگر طوری که اشاره کردم می گفتی ( مودبانه ، قاطع و منطقی و کاملاً قانونی ) در واقع پیام شما به ایشان یک اولتیماتوم مودبانه و بجا بوده و عملاً هم پیام داده ای که ترسی از اخراج شدن هم نداری و ارتقاء موقعیت کاری را مجوزی برای پذیرفتن هر نوع رفتاری نمی دانی . در واقع عزت نفست را قاطع و محکم نشان داده و حریم و خط قرمزهایت در روابط محیطی را مشخص کرده ای .

عزیز جان دیر نشده و اگر ایشون ادامه داد و اس ام اس و تماس داشت ، هیمنها را بگو .

تا اونجا که امکان دارد از مستقیم نزد ایشون رفتن بپرهیز ، مواردی که لازم است را با تماس داخلی مطرح کن و اگر مدارک یا پرونده ای نیاز است از طریق خدمتگذار انجام بده ، یا وقت ورود به اتاق درب اتاق را باز بگذار و اگر ایشون اشاره به بستن کرد ، بگو من کار زیادی ندارم زود میرم و اینطوری راحت ترم .

اینجور افراد با ارتقاء دادن بدون در نظر گرفتن استحقاق اداری فرد ( سابقه کار و .... ) هدف دارند و با گفتن دوستت دارم که کاملاً منظور را رسانده و ... به عبارتی موقعیت را طعمه می کنند و اگر کناره گیری منفعلانه در برابر خواسته های غیر مستقیم و مستقیم داشته باشی تهدید به تعدیل و اینها می کنند که اگر فرد وابسته به کارش باشد و نخواهد آنرا از دست دهد چه بسا تسلیم شود . وقتی شما به شیوه ای که بالا گفتم اعلام کنی که محیط برایت غیر قابل تحمل خواهد شد و داوطلبانه ترک خواهی کرد ، ( که در واقع یک تکنیک هست که از گفتن عنوان تکنیک خودداری می کنم ) اما فرد را خلع سلاح می کند .


نمونه آقایانی که با وجود داشتن زن ، و در همین تالار آمده و عنوان کرده اند از فلان خانم همکار خوششان می آید و ...... را داشته ایم. پس نباید برایت عجیب باشد . نمونه زیر را بخوان :.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط .........

خانم فلانی دوستت دارم هر لحظه به فکرتم هر چیزی کوچیکی که منو یاد تو می اندازه برام هم شیرینه هم تلخ و میل شدید گرفتن دستاش و در آغوش کشیدنش ........

---

موفق باشی .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

با سلام و احترام

ما در ارتباطات خود باید مهارتهایی داشته باشیم. این مهارتها بسته به مکان، زمان، موقعیت ، آدمها و ... تعریف شده است.
رابطه با همکار معنی خودش را دارد.
رابطه با اقوام معنی خودش را دارد.
رابطه با والدین معنی خودش را دارد
رابطه با خواهر و برادر معنی خودش را دارد.
رابطه با همسایه و آشنا معنی خودش را دارد.
رابطه با جنس موافق معنی خودش را دارد
رابطه با جنس مخالف معنی خودش را دارد.
معنی شاگرد و استاد هم معنی و حدود خودش را دارد.

در کنار انواع ارتباطات در روانشناسی بحث لایه های صمیمیت هم مطرح می شود.
مسلم وقتی شما می گویی من با چند دوست خود صممیمی هستم. فرق می کند تا وقتی که می گویید من با همسرم صمیمی هستم.
یعنی صمیمیت با دوست از جنس دیگر است و صمیمت با همسر از نوع دیگر.
لایه های صمیمت به این اشاره دارد که ما دقیق و درست در هر لایه ای عمل کنیم. و اشتباها افراد را در لایه های عمیق تر ننشانیم.

نتیجه:
شما به هیچ وجه پاسخی به پیامکهای ایشون ندهید.
حتی اگر کسی هستید که قاطعیت کافی دارید و از استاد هم نگرانی ندارید که برایتان مشکل ایجاد کند یک جواب محترمانه بدهید با این مضمون:
"با سلام ، استاد گرامی لطفا برای من هیچ پیامک ( غیر درسی) نفرستید. متشکرم"

اگر عدم پاسخگویی شما به ایشان ، یا جوابتون مبنی بر اینکه" لطفا پیامک ارسال نکنید"، از طرف استادتون توهین تلقی شود، مشکل خودش هست و به شما ربطی ندارد.
شما هم می توانید، ارسال پیامک جک ایشون را توهین به خودتون تلقی کنید. اما با این وجود استاد شما این کار را کرده است. لذا روش صحیح این هست و انجام دهید و نگران برداشتهای احتمالا اشتباه کسی نباشید.

---

وای نازنین.تو اشتباه منو تکرار نکن.
منم برای خودم توجیه میکردم.یعنی اصلا به مخیلم خطور نمیکرد که ممکنه همچون رفتاری از خودش نشون بده.
به خودم میگفتم چند ماه از من کوچیکتره پس بچه است،باباش رییس پلیس امنیت اجتماعیه فلان جاست،همش به من میگه باید قبل از اینکه هوا تاریک بشه بری خونتون و.......

اما شد اون چیزی که نباید میشد.
من اونموقع همدردی رو نمیشناختم ،بهار 66 هم نبود که از تجربش بگه اما تو الان درس بگیر و تکرار نکن.

وقتی بهت میگه فکر کردم از جلوی پام رد میشی نخند...نخند...نخند
باز خدا رو شکر که رد نشدی.

همونطور که بهت گفتن این ارتقا درجه ها واسه اینه که ما رو وسوسه کنن.تو محل کار منم اون اقا هرروز میومد منو کار منو میکوبوند تو سر بقیه بچه ها که یاد بگیرید.همه رو میخواست اخراج کنه و فقط منو نگه داره که با وساطتت من منصرف شده.

زهی خیال باطل..همون درجه پایین رو ادم بچسبه اما اعصابش اروم باشه..اما جاش امن باشه...

نازنین اگه بیشتر بهش رو بدی متوقعتر میشه انوقت اگه خواسته ای ازت داشت و تو قبول نکردی کینه ازت به دل میبگیره و اخراجت میکنه حق و حقوقت رو هم نمیده.
پس از چی میترسی؟اخراج؟

کاری نکن که به خودش وعده و وعید بده...کاری نکن برا خودش نقشه بکشه.
دیگه از من گفتن بود

نازنین جان :

رفتار منفعلانه : با خودت می گی "عجب آدم .......... هستش! چی با خودش فکر کرده؟" اما

اعتراضی نمی کنی و از درون خود خوری می کنی که این باعث انفجار و خشم زیاد در تو میشه و

طرف اشتباه برداشت می کنه و معمولا تو ادارات اینجوره که می گن حتما تقصیره دخترست! حتما

میخواسته که اعتراضی نکرده! و ادامه داستان ........................

رفتار پرخاشگرانه : عصبی و با صدای بلند بری تو اتاقش و داد و بیداد راه بندازی که هم برای خودت

خوب نیست و هم برای کارت توی اون شرکت چون اینجوری هر کس یک چیز میگه و همه هم به

اون آقا اعتماد دارن و باز تو بده میشی

رفتار جرات مندانه : میری تو اتاقش و می گی "آقای مدیر با وجود احترامی که برای شما قائلم اما هرگز ارتباطات خارج از

چارچوب کاری رو درست نمیدونم و از طرفی گمان نکنم کار درستی باشه که شما برای من

اس ام اس بدی یا زنگ بزنی یا هر چیز دیگه" و تشکر کنی و برگردی سر کارت خیلی جدی! در

این برخورد نه خشونت هست ، نه عصبی بودن ، نه پرخاشگری و نه لحن تند! تنها با کلامی

قاطع در نهایت ادب مسائل عنوان میشن....

چند بار که این رفتارها رو ببینه یا تو رو اخراج می کنه یا نگهت میداره به خاطر کار خوبت!

ببینم شاگرد اول کلاس baby میشی یا نه! اصلا هم با این آقا تنها نمون!

همه چیز به رفتار تو بستگی داره گلم...

والسلام...:46:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ليلا موفق

نازنين جون اين آقا از جريان نامزدي ات و به هم خوردنش با خبره؟

---

لیلا فکر کنم می دونه چیزی نپرسیده چیزی هم نگفته

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

فرشته مهربان ممنون که اومدی :302:
از دوستانی که کمکم کردند خیلی ممنونم
متاسفانه من خیلی اشتباه کردم :302:
من از صبح به خاطر مشغله کاری و جلسه و اینها اصلا فرصت نکردم بیام تو سایت و الان، الان که نه یعنی ساعت 2 جواب هارو خوندم
واقعا تصمیم گرفتم این رفتار منفعلانه خودم رو جبران کنم

به قول خارپشت از این فرصت استفاده کنم بتونم اعتماد به نفسم رو افزایش بدم جرات مند شم ...
ولی از صبح فکر میکنم در عین حال که تمام عزمم رو جزم کردم که جرات داشته باشم و انقدر رو درواسی نکنم نتونستم اون جوری که دلم می خواد برخورد کنم
ولی می خوام جبران کنم
خواهش می کنم دعا کنید که بتونم آخه خیلی سخته
اون ی ادمی که من همیشه ازش دستور گرفتم خیلی سخته جلوی چنین ادمی جرات مندانه رفتار کنم
تازه اونم ادمی مثل من که برای ی کلمه یا ی حرف جرات مندانه باید کلی زحمت بکشه در اخر هم اون جوری که دلش می خواد نتونه حرفشو بگه:302:
آدمی که
حرفاش تو ذهنش خیلی جرات مندانه هستن
ولی بیانش نشون دهنده ی ادم منفعل و رو در واسی دار هست .

دلتنگ دلجو ،می دونم دخترشه اون عکس ،تا حالا کلی از دخترش حرف زده
همه دخترش رو می شناسن
سر کار هم اومده
خانمش هم اومده اینجا

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

نازنین جان

انتظار داشتم وقتی گفت اس ام اس یا تماس ، می گفتی شرمنده ، من با همکارام تنها در محیط کار و در موضوع کار به طور رسمی راحتم در ارتباط باشم ، آنهم در صورت ضرورت ، بیش از این را نه می پسندم و نه خوشایندمه و نه منطقی می بینم . از شما هم خواهش می کنم با بنده با لحن و بیان رسمی و فعل و ضمیر جمع صحبت بفرمایید ، یعنی آنطور که شایسته شما می بینم و تا حالا تصورم در مورد شما بوده ، اصلاً خوشایندم نیست این تصور به هم بخوره چون در این صورت فضا و محیط کار با شما برای بنده غیر قابل تحمل میشه و داوطلبانه کار و محیط را ترک خواهم کرد .

به جای اینکه بگویی خانواده ام حساس می شوند ( که پیام مستتر در آن یعنی اینکه من مشکلی ندارم فقط از دیگران می ترسم ) اگر طوری که اشاره کردم می گفتی ( مودبانه ، قاطع و منطقی و کاملاً قانونی ) در واقع پیام شما به ایشان یک اولتیماتوم مودبانه و بجا بوده و عملاً هم پیام داده ای که ترسی از اخراج شدن هم نداری و ارتقاء موقعیت کاری را مجوزی برای پذیرفتن هر نوع رفتاری نمی دانی . در واقع عزت نفست را قاطع و محکم نشان داده و حریم و خط قرمزهایت در روابط محیطی را مشخص کرده ای .

عزیز جان دیر نشده و اگر ایشون ادامه داد و اس ام اس و تماس داشت ، هیمنها را بگو .

تا اونجا که امکان دارد از مستقیم نزد ایشون رفتن بپرهیز ، مواردی که لازم است را با تماس داخلی مطرح کن و اگر مدارک یا پرونده ای نیاز است از طریق خدمتگذار انجام بده ، یا وقت ورود به اتاق درب اتاق را باز بگذار و اگر ایشون اشاره به بستن کرد ، بگو من کار زیادی ندارم زود میرم و اینطوری راحت ترم .

اینجور افراد با ارتقاء دادن بدون در نظر گرفتن استحقاق اداری فرد ( سابقه کار و .... ) هدف دارند و با گفتن دوستت دارم که کاملاً منظور را رسانده و ... به عبارتی موقعیت را طعمه می کنند و اگر کناره گیری منفعلانه در برابر خواسته های غیر مستقیم و مستقیم داشته باشی تهدید به تعدیل و اینها می کنند که اگر فرد وابسته به کارش باشد و نخواهد آنرا از دست دهد چه بسا تسلیم شود . وقتی شما به شیوه ای که بالا گفتم اعلام کنی که محیط برایت غیر قابل تحمل خواهد شد و داوطلبانه ترک خواهی کرد ، ( که در واقع یک تکنیک هست که از گفتن عنوان تکنیک خودداری می کنم ) اما فرد را خلع سلاح می کند .


نمونه آقایانی که با وجود داشتن زن ، و در همین تالار آمده و عنوان کرده اند از فلان خانم همکار خوششان می آید و ...... را داشته ایم. پس نباید برایت عجیب باشد . نمونه زیر را بخوان :.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط .........

خانم فلانی دوستت دارم هر لحظه به فکرتم هر چیزی کوچیکی که منو یاد تو می اندازه برام هم شیرینه هم تلخ و میل شدید گرفتن دستاش و در آغوش کشیدنش ........

---

موفق باشی .

---

فرشته جان کاش جوابتون رو صبح خونده بودم :(
انقدر از خودمم بدم اومده به خدا همش دارم تو دلم به خودم فحش می دم :(
آخه من چرا انقدر منفعلم واقعا این چه درد بی درمونی هست نصیب من شده :302:

امروز صبح جلسه داشتیم جلسه که تموم شد به من گفت تو اتاق کنفرانس بمونم
کارم داره منم موندم
همه حرفاش کاری بود یعنی ی سری حرف تکراری که قبلا هم گفته بود...هیچ حرف مشکوکی هم نزد در مورد این هم که شب پرسید اسم یا زنگ بزنم ناراحت میشی اصلا حرفی نزد،همه چیز درباره مسئولیت های جدیدم بود ،ازش پرسیدم که چرا من رو انتخاب کرده ،گفتم این جوری همکارای دیگه ممکنه حرف من رو قبول نکنند و من باید کلی تلاش کنم تا جایگاه خودم رو جا بندازم
چون هم سنم ازشون کمتره هم سابقه کاریم ...
گفت شما نباید خودت رو جا بندازی من باید شما رو جا بندازم ،نگران این موضوعات نباش...
گفت اسم من رو تو مبایلت چیز دیگه ای سیو کن منم همین کار رو می کنم که اگر تو ساعت کاری باهات تماس گرفتم مشکل ساز نشه
گفتم آخه من دوست ندارم این جوری از همکارا چیزی رو پنهان کنم می خوام صادق باشم
گفت می خوای صادق باشی باید زندگی شخصیت رو برای همه توضیح بدی
گفتم زندگی شخصیم رو نه!ولی این زندگی کاریمه نه شخصی ،و دلیلی هم نمی بینم که بخوام اسم شما رو چیز دیگه ای سیو کنم ...
گفت لازم نیست شما دلیلی ببینی من تجربه ام از شما بیشتره ،من مدیرم ،می گم این کار کار درستی هست.
منم دیگه هیچی نگفتم ،ادامه ندادم بحثو :(
اومدم پایین چند دقیقه بعدش
برام ی اس ام اس زد نوشته بود خانوم .... (یا اسم فامیلیم) چشمان شما دریای آرامشه.
:302::302:
هیچی نگفتم ،جرات ندارم اصلا چشم تو چشم شم باهاش
فرشته جون
بهار شادی
بهار 66
دوستام
تو رو خدا بیاین بگین من الان چی جواب بدم ...
به ذهن خودم رسیده
1.اصلا محل ندم
2.براش بزنم که ..
نمی دونم واقعا ذهنم یاری نمی کنه
من باعث شدم اون جرات کنه این اس ام اس رو بفرسته

از من ناامید نشید فکر نکنید من ادمی هستم که با اینکه مشاوره می گیرم راه اشتباه رو می رم به خدا سعی می کنم رفتار درست رو انجام بدم راه درست رو برم
این نوشته رو براش ایمیل بزنم اینکه که فرشته نوشته ؟
بهار شادی من نمی تونم مستقیم حرفم روبزنم یعنی تو نوشتن خیلی راحت تر م
می گم ایمیل بزنم بهتر نیست تا مستقیم حرفی بزنم

من با همکارام تنها در محیط کار و در موضوع کار به طور رسمی راحتم در ارتباط باشم ، آنهم در صورت ضرورت ، بیش از این را نه می پسندم و نه خوشایندمه و نه منطقی می بینم . از شما هم خواهش می کنم با بنده با لحن و بیان رسمی و فعل و ضمیر جمع صحبت بفرمایید ، یعنی آنطور که شایسته شما می بینم و تا حالا تصورم در مورد شما بوده ، اصلاً خوشایندم نیست این تصور به هم بخوره چون در این صورت فضا و محیط کار با شما برای بنده غیر قابل تحمل میشه و داوطلبانه کار و محیط را ترک خواهم کرد .
به خدا همون حرفهارو هم که زدم خیلی جرات به خرج دادم
من اصلا تا قبل اینکه بیام تو این سایت نمی دونستم رفتار جرات مند یعنی چی!
با این الان فکر می کنم رفتارم نسبت به قبلا خیلی محکم تر شده.

اصلا نمی دونید چه حالی دارم دارم سکته می کنم
صدای باز شدن در اتاقش می اد تپش قلب می گیرم ...

نازنین عزیز:72:

متاسفانه از این جور انسانها در اطراف خانمها زیاد هست؟!

به قول دوستی بعضی از آقایون دنبال شریک کاری و عاطفی در محل کار می گردند.

خیلی مواظب خودتت باش. ممکن است همین پست دادن به شما هم باعث سوء تعبیر در بین همکارانتان شده باشد.

به نظر من اگر می توانی به بهانه ای مانند اینکه من بی تجربه ام - دوست دارم مشغله کاری کمتری داشته باشم و یا

بهانه های دیگر این پست را واگذار کن و همان کارمند ساده باش.

این باعث می شود او حساب کارش را بیشتر کند از طرفی فاصله شما با او بیشتر و برخورد و رویارویی کمتر شود.

هرچه منفعل تر برخورد کنی او گستاخ تر می شود.

لطفاً سریعتر موضع خودتت را در مقابلش مشخص کن این کار شما را آرامتر و او را آگاه تر از برخورد و رفتارهای شما

خواهد کرد. هرچه او رفتار منفعلانه تری از شما ببیند خوابها و رویاهای بیشتری در ذهنش از شما خواهد ساخت.

مواظب خودتت باش.

موفق باشی.:72:

نازنین ازاس ام اسی که داده مطمئن باش که این مدیربه ظاهرمحترم دامشوپهن کرده ومنتظرلحظات شکاره
ازاین لحظه به بعدتردیدوکناربزارودیگه باجملات منفعلانه وسکوت نابجاخودتوتسلیم خواسته های غیرمنطقی نکن .وبدون پشت این چهره ی محترم وشریف یه سیرت پلیده که منتظرواکنش وعکس العمل اشتباهه توهه که بخوادسریع ازاب گل الودماهیشوبگیره .نصایح وراهنمایی دوستان خوب همدردی روجدی بگیروتمام برخوردووروابط رودرچهارچوب اداری ورسمی قراربده ،اگه برخوردرسمی وبدون شوخی وخنده داشته باشی وموضع توبرای اون اقامشخص بشه به مرور ازت فاصله میگیره..اگه دیدی این وضع درست شدنی نیست به نظرمن استعفابدی بهترازاینه که خودتوتومنجلاب این شخص بندازی.
امیدوارم خداوندهمیشه وهرلحظه نگهدارت باشه.:72:

بهش جواب می دی داداش خوش نرم نامحرم به چشام نگا کنه( لاتی می گیا:311:)
شوخی کردم نازنین نگیا:163: پررو میشه
حالا جدی باشیم
نازنین عزیزم آروم باش چیزی نیست که
عزیزم عینا می دونم چی می گی قدم به قدم همین طور که میگی انگار داری زندگی دوساله منو مرور می کنی البته عزیزم مشکل من این بود که کار من بیش از این حرفا پیش اون گیر بود و ناچار بودم ضمن جدی برخورد کردن احترامشم نگه دارم تا کارم بگذره وای اصلا دیگه نمی خوام بهش فکر کنم. ولی نمی دونی الان که فکر می کنم چه قدر لذت بخشه انگار تو این دو سال به اندازه ده سال بزرگ شدم. پس سعی کن مقتدر و قوی باشی می دونی نازنین این یه فرصته که خدا جلو پات گذاشته که یاد بگیری قوی باشی.
اول بگو ببینم نازنین جون این آقا بالاترین مقام شرکت شماست یا فقط مدیر بخش شماست یا چی؟ بالادست اون تو این شرکت هست یا نه؟
فقط قبل از اینکه بگی بهت بگم باید اروم باشی کلید حل مشکل تو آرامشه فقط آرامش و بی تفاوتی چون واقعا چیز مهمی نیست حل می شه به راحتی اگر خونسرد باشی و با اعتماد به نفس برخورد کنی نازنین نباید حس کنه که از از دست دادن موقعیت کاریت می ترسی این روشو زیاد می کنه

نازنین عزیز، دوستان راه حلو گفتن و من در این مورد نظری ندارم. اما از دو سه ساعت پیش که این تاپیکو دیدم یه حرفی تو گلوم مونده که اگه نگم فکر کنم خفه بشم :163:

نقل قول:

---

می ترسم بد برخورد کنم ولی اون منظوری نداشته باشه و بگه چه بی جنبه بود

---

چرا اینجوری فکر می‌کنی خواهر من؟ چه دلیلی داره که نامحرم تو رو یه آدم باجنبه بدونه؟
هیچ فکر کردی که که این تلاش برای بی‌جنبه نبودنت فقط کار اونارو آسون‌تر می‌کنه؟

می‌دونم از این وضع ناراحتی... ببخشید که با حرفام بیشتر ناراحتت کردم:72: فقط خواستم یکمی به این تفکرت در مورد تلاش برای بی‌جنبه نبودن فکر کنی.
امیدوارم یه رفتار جرات‌مندانه نشون بدی و مشکلتو سریع‌تر حل کنی :72:

نازنین گلم

بعضی از آقایان در شناخت احساس و میزان جرأت یک خانم متبهر هستند ، عزیزم اون احتمالاً ترس و رودبایستی رو در شما متوجه شده .

هم ایمیل کن ، هم اگر ادامه داد محکم و حضوری نزد ایشون برو و درب را نیمه باز بگذار و صاف بایست و اخم کرده و با لحنی قاطع بگو " جناب فلانی ، من در کمال ادب و احترام خدمت شما عرض می کنم که هرگز هیچ اس ام اسی به بنده ندهید حتی کاری ، حریم بنده را خوب بشناسید این نوع کلام و رفتار شما عبور از خط قرمزهای بنده در روابط اجتماعی است و بنده نمی پذیرم . اگر غیر از این را قبول ندارید بنده به جایگاه شغلی قبلی خودم باز می گردم ، شما کسی را اینجا قرار دهید که بتواند با این نوع رفتارها کنار بیاید . تا حالا اغماض کرده ام چون باورم نمیشد شما با داشتن همسر و فرزند با یک خانم محترم وارد صمیمیت شوید . اگر هم این حفظ حریم های بنده خوشایندتون نیست و تحمیلی بخواهید رفتار کنید بنده از این محیط میروم .

عزیزم باخودت کاملاً تمرین کن و از سینمای ذهنیت بهره بگیرو در نظر داشته باش که خدا ناظر است و از این برخوردت بسیار خشنود خواهد بود و ترا یاری خواهد رساند .

اگر در مقابل شما جبهه گرفت ، به اتاقت باز گرد و وسایلت را جمع کن و آماده به درب اتاقش برو و بدون اینکه داخل بروید . از همان آستانه درب بگو بنده از اینجا میرم و تنها در صورت پذیرفته شدن شرایطی که در ارتباطات کاری دارم حاضر به ادامه کار هستم .

قاطع باش و جز از خدا نترس . هیچ اتفاقی نمی افته ، جز آنکه یا این آقا حساب کار دستش میاد و خودش را جمع کرده و از شما تقاضا می کند که بدون آبروریزی مشغول کارت باشی و بعد از آن دیگر این رفتارها را ادامه نمی دهد ، یا اینکه شما را بدرقه می کند . اگر کارت را ازدست هم دادی مهم نیست مهم شهامتیه که برای حفظ خود به خرج داده ای . پیامک او را هم حفظ کن تا در صورت لزوم یا به اداره کار یا حراست نشان داده و از او شکایت کنی .


ترس و انفعال ممنوع . اینجا جز قاطعیت نباید باشد .


.

سلام نازنین جان

اینجا یه واقعیت کتمان ناپذیر هست. و اون اینکه:

شما به منظور خاصی که مد نظر مدیرتون هست، تعدیل نشدی. در واقع اینجا یه معامله رخ داده.

حالا شما دو انتخاب پیش رو داری:

(1) معامله رو نپذیری و استعفا بدی.
(2) معامله رو بپذیری.

در حالت دوم، دو راه داری.

(الف) بهای تعدیل نشدن رو پرداخت کنی. یعنی خواسته آقای مدیر کل رو برآورده کنی!!
(ب) بهای تعدیل نشدن رو نپردازی و مدیر رو ناکام بگذاری.

اگه هم خدا و هم خرما رو انتخاب کنی (یعنی راه ب رو) اونوقت آقای مدیر 2 راه داره:

(i) بدون سروصدا اخراجت کنه.
(ii) غرور شکسته ش رو (بابت شنیدن جواب منفی) ارضاء کنه و به یه شکل بدتر اخراجت کنه.



در کل توصیه من اینه که معامله رو نپذیری. شما در واقع جزء همون 25 نفر بودی. پس باها این واقعیت کنار بیا و دنبال کار دیگه ای باش.

موفق باشی.:72:

نازنین خانم همین که اومدین مشکلتون رو اینجا مطرح کردین معلومه که برا آبروی خودتون ارزش قائل هستین و این خودش کلیه .

پست 25 فرشته مهربان تایید میشه و در ادامه صحبت های ایشان در بد ترین شرایط متصوره از دست دادن کار خیلی بهتر و با شرافت تر از اینه که این ارتباط پنهانی رو کش بدی هم تو خانواده و هم محل کار معضب باشی و خدای نکرده روزی که این ارتباط برملا شه آبروت هم در معرض خطر باشه .
.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط آسو

در کل توصیه من اینه که معامله رو نپذیری. شما در واقع جزء همون 25 نفر بودی. پس باها این واقعیت کنار بیا و دنبال کار دیگه ای باش.

موفق باشی.:72:

---

:104::104:
:104::104::104:
:104::104:

آره نازنین جان ، شما حساب را روی تعدیل شدن بسته بودی و خودت هم تعجب کردی از اینکه تعدیل نشدی . پس اخراج شدنت فرقی نداره . به عبارتی حرف ناگفته مدیر پیش از اقدام به ارتقاء شما این بوده :

خانم نازنین " شما مشمول تعدیل هستی ، اما من می خواهم شما را نگهدارم ، برای اینکه با من دوست باشی و هرطور من بخواهم با من در ارتباط باشی "

اصل محتوای اقدام ایشون در رابطه با شما با توجه به اینکه شما مشمول تعدیل بودی همین بوده ، پس این پیام را از رفتار وی بخوان .

حالا هم که مشغول کار هستی پیامش این است :

" من شما را برای این نگه داشتم و تعدیل نکردم که با من باشی ، کارت را هم طوری تنظیم کرده ام که بیشتر به من نزدیک باشی و در ارتباط قرار بگیری و من از وجودت بهره ببرم و ..... من تنها به این دلیل ترا نگه داشته ام "

نازنین جان جوابت به این آقای رئیس با این پیامهایش چیه ؟

اینجا درست موقعیتی است که باید ذهن خوانی بدبینانه داشت ، عطف به ما سبق ( عملکرد و حرف و پیامکش ) و به بدتر از بد آن باید فکر کنی و تصمیم بگیری .

.

[align=justify]و یه نکته دیگه اینکه: افشاگری می تونه برات خیلی گرون تموم بشه. چون مطمئنا زور ایشون به شما می چربه و نهایتا می تونه همون کاری رو بکنه که زلیخا کرد! و این وسط اعتبار اون باعث قربانی شدن شما می شه.

از نظر من حتی این موضوع رو صراحتا به روش نیار، چون شغل فعلیت جزء رزومه کاریت هست و بعدها هم هرجا بخوای کار کنی، احتمالا با این اداره تماس می گیرن و پرس و جو می کنن. بنابراین این شخص می تونه روی آینده کاری و غیر کاریت هم تاثیر بگذاره.

اینجا جنگ نرم جواب بهتری می ده. خیلی سریع و بی سروصدا، بهانه ای بیار و استعفا بده، قبل از اینکه موضعش رو مشخص تر کنه یا پیشنهادی بده که رد کردنش از سمت شما، باعث بشه باهات چپ بیفته و تصمیم به تلافی بگیره.[/align]

به نظر من اگر در همین مرحله جرات مندانه رفتار کنی لازم نیست تا مرحله استعفا هم بری.
به هر حال در اطراف ما ادم های زیادی هستند که دل های مریضی دارند. ما که نمی توانیم از کنار همه اونها دور بشیم اما می توانیم چشم طمعشون رو از همون اول کور کنیم . البته بعضی موارد هم هست که تنها راه چاره و در امان موندن دور شدنه.

نازنین پس کجایی؟
این تاپیکت رو که میخونم دلم ریش میشه.یاد خودم میفتم:302::302:

اتمام حجت و بهانه بی فایده است..مگه اینکه محیط کارت دولتی باشه و اون اقا از ابروریزی بترسه و گرنه اگه اتمام حجت کنی باهاش که مثلا حریم رو نگهدار دو حالت داره قبول میکنه و میگه برگرد سر کارت اما منتظر تو یه فرصت خفتت کنه و کار خودشو بکنه...مگه چقد زمان میخواد...یه لحظه است

یا اینکه میگه برگرد سر کارت اما تو دلش اینه که حسابی تلافیشو سرت در بیاره و یه وقت میبینی چنان انتقامی ازت گرفته که ارزوته که دیگه سر کار نری...
اینو از من بشنو..ابی که نباید ریخته میشد ریخته شده و اتفاقی که نباید، افتاده...حالا من بهش بگم حرمتا رو نگه دار و اس نده خیال کردی اون میترسه...نه نه نه

بازم خودت میدونی نازنین اما از من بشنو کار تو همچین محیطی ارزش نداره.

البته فرشته جون بهونه اوردن برای استعفا هم چندان اثر نداره چون اونا خنگ که نیستن میفهمن.اینو از روی تجربم میگم.

نازنین من از مفاد قراردادتون اطلاعی ندارم اما هر کاری که میخوای بکنی مثل تسویه حساب یا احیانا گرفتن چک ضمانتی که بهش دادی تنهایی نرو حتما حتما با پدرت برو وگرنه این قضیه بیشتر کش پیدا میکنه.بازم میگم با پدرت برو
اینکه بابام میفهمه ابروم میره و این حرفا رو میذاری کنار

نازنین جان

دوستان گفتنی ها رو گفتند اما ذکر یک نکته خالی از لطف نیست!

1 وقت هایی هست که خدا آدم رو امتحان می کنه! میخواد ببینه چقدر پای ارزشهات و اعتقادات

می ایستی...البته بهت یک هشدارهایی رو هم میده! مثلا اگر تو بمونی و علیرغم همه هشدارها

باز به کارت بدون قبول خواسته های مدیرت ادامه بدی اون از تو انتقام می گیره و ممکنه پشت سرت

حرف درست کنه و ماشالا تو جامعه ما هم واسه خانوم ها زود بد میشه!

قبل اینکه کار به اونجاها برسه خودت زرنگی و پیش دستی کن و به 1 بهانه مثل نگهداری از

پدر و مادر از شرکت بزن بیرون! باور کن به جای این حفظ عفت و نجابت بهترین کار رو نصیبت می کنه

تازه میتونی دلیل ترک کارت رو به جای بعدی تعدیل نیرو به دلیل مسائل مالی شرکت نشون

بدی و در آزمون الهی پیروز بشی! از الان بدون اینکه بقیه بفهمن دنبال کار بگرد!

ترس و خجالت تا یک جاهایی خوبه! تو میتونی! تو دختر قوی و شجاعی هستی! اصلا تو توکلت

به خداست! چه پشت و پناهی از اون بهتر؟

نازنین زود دیر میشه ها!

حتما خدا تو رو قابل دونسته که امتحانت کرده!پس بهش اعتماد کن و کار درست رو انجام بده

ما هم برات دعا می کنیم! اصلا خودمون واست تلاش می کنیم کارت درست شه!

من هم هر کمکی بتونم بهت می کنم!

:72:

سلام نازنین عزیز

به نظر من جنگ نرم بهتره

من میگم فقط بخوای که استعفا بدی به دلایل شخصی

لگه مدیرتون آدم کینه ای باشه اگه مستقیما بااش صحبت کنی ممکنه نه تنها درست نشه بلکه بعدا کینه هم بگیره و اذیتت کنه

اگه با آرامش بیای بیرون کاملا متوجه میشه چی کار کرده و به نظر من خجالت زده هم میشه

من این روش رو که امتحان کردم جواب داده واسم و طرف مقابلم دیگه حواسش جمع شده

باز هم همه چی بستگی به شرایط و اخلاق خودت و شرایط کار و...بستگی داره و ممکنه ما خیلی چیزها رو ندونیم و تو بیشتر واقفی به مشکلت و از ریزترین چیزها که ممکنه تو تصمیمت اثر بذاره باخبری

به هر حال امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری

منم با بهار،بهار،شوکا موافقم.نازنین،تا در قفس بازه (پیشنهاد نداده) خودتو نجات بده.

نازنين جان اون احمق فكر كرده الان چون شما نامزدي ات را به هم زدي خلاء عاطفي داري و خيلي راحت مي تونه فريبت بده. خيلي مواظب خودت باش. حتي اگر براي خلاصي از اين موضوع شغلت را از دست بدي هم اصلا مهم نيست.

نازنين جون پوزه اش را به خاك بمال.

دوستای عزیزم خیلی ازتون ممنونم واقعا نمی دونم اگر شما رو نداشتم الان چه کار می کردم و تو چه وضعیتی گرفتار میشدم
در مورد استفا و رفتنم هم فکرایی دارم که می گم براش هم ی ایمیل خوب آماده کردم امروز بفرستم

فقط خواستم بگم که من تو محیط نسبتا دولتی کار می کنم
ی سازمان خیلی بزرگ
که چندین تا شعبه داره.
صد در صد همه شما اینجا رو می شناسید .
این اقایی هم که می گم بالاترین مقام نیست ،تو همین قسمت ما ی نفر بالاتر از ایشون هم هست.
از اینکه کارم رو از دست بدم خیلی ناراحت می شم 3 سال از عمرم رو گذاشتم تو این کار،محیط خوب و سالمی داشت،رفت و امدم خیلی راحت بود،کارمو دوست داشتم ...ولی برای خودم ارزش قائلم و حاضر نیستم تحت هر شرایطی کارم رو حفظ کنم. به حرفاتون گوش می دم.
الان هم بابام بازنشسته شده به تازگی،تومحل کار اونها این قانون هستش که کسی که بازنشسته شد فرزندش رو استخدام کنند البته اگر اصلا استخدام داشته باشن که فعلا ندارن
به پدرم گفتم میخوام برم اونجا استخدام شم از منشیشون وقت ملاقات گرفت که با ریسشون حرف بزنه درمورد استخدام من .خدا کنه جور شه.:323:

امروز اول صبح زنگ زد برم تو اتاقش ،من که رفتم گفت بیا این ور یعنی پشت میزش، بعد چندتا عکس به هم نشون داد عکس ببر و خرگوش و ی لیوان نسکافه... گفت کدوم قشنگه!بزارم عکس دسکتاپ!
اگر حرفاتون رو نخونده بودم می رفتم بهش نظر می دادم مثلا می گفت این قشنگه!
ولی گفتم ببخشید اقای ...من فقط کارمند شما هستم و نمی پسندم ارتباطم تو محیط کار از چهارچوب ارتباطات کاری خارج بشه. وای خودم اینو گفتم انقدر گرمم شد انگار رفته باشم تو کوره آتیش، شوکه شد،گفت به به چه کارمند ایده الی
من از وجود کارمندانی مثل شما افتخار می کنم ولی این رو یادت باشه
همیشه دستور مافوق رو باید اجرا کرد،فرقی نمی کنه چهارچوبش چی باشه...بعد سریع با خنده گفت بگو کدوم قشنگه.....
گفتم آقای ... من با طرز برخورد شما مشکل دارم،گفت مشکلت چیه؟...داشتم فکر می کردم جمله بندیم رو درست کنم مشکلم رو بگم، خودش گفت مشکلت اینکه خیلی وقته گریه نکردی،هوس کردی ی نامه توبیخی یا اخراجی بگیری و دل سیر گریه کنی.(این حرفش رو کاملا با شوخی زد)
بعدش هم سریع ی حرف کاری زد و الکی عصبانی شد گفت من در کارها اهمال می کنم و گفت تا ساعت 12 این کار رو تموم کن همین الان کارش تموم شد.

شایدم درخواست بدم زودتر برم ی شعبه دیگه
اینم خوبه واسم

این سومین باریه که دارم برات مینویسم،دوتای قبلی نمیدونم این تالار چشه که همش پریدن:302:

نه برو باهاش جراتمندانه و مقتدرانه برخورد کن و بگو که اقای محترم این رفتارها رو در شان خودم و شما نمیبینم و ...(بالاخره الان اون سواره است و تو پیاده،قدرت دست اونه مخصوصا هم اگه جاییکه کار میکنی خصوصی باشه) نه اینکه حرفاتو بریزی تو دلت و از رییست بترسی و با دیدنش قلبت بیاد تو دهنت!
من اگه جای شما بودم مثل بعضی از دوستان که گفتن تو اون محیط نمون بی برو برگرد از کارم استعفا
میدادم و حتی یک لحظه هم دیگه نمیخواستم با اون ادم چشم تو چشم شم،با این توصیفاتی
که شما از ایشون کردی،این ادم از اووون ادماست،منکه از پشت مونیتور کاملا حس بدی
نسبت بهش پیدا کردم.
شاید بگی خب من کارمو دوست دارم،الان هم که یه موقعیت خوب کاری پیدا کردم
بعد 3سال سابقه کاری و تو این اوضاع بیکاری چجوری کار پیدا کنم و از نو شروع کنم،ولی
اگه عرضشو داشته باشی(منظورم همون جنم و توانایی هستش)هر جا بری میتونی موفق
بشی و رشد کنی ولی رشدی که بر پاییه ی سواد و تواناییهاته نه توانایی و نقاط قوت جسمانی و ظاهری(مثل اینکه رییست بهت باربی گفته)

احتمالا قیافه ی خوشگلی داری(بنا به تجربه خودم میگم و خودت هم میدونی،بعضی اوقات خوشگلی واقعا دردسرسازه)پس نازنین جان تا میتونی سعی کن پوشیده تر باشی،در عین حفظ ادب و احترام کاملا جدی و مغرور باش با اقایون(دیدم که گاهی اوقات خندیدن باعث میشه روی بعضی پسرا باز شه)بذار بگن نازنین چقدر امل و بیکلاسه،چقدر خشک و غدهستش(نمیدونم املاشو درست نوشتم یا نه)بهتر از اینه که یه نفر فکر کنه تو از اون دخترایی هستی که میتونه رو سرویس دریافت کردن از تو حساب ویژه ای باز کنه!

این ادم نمیدونم چجوری جرات کرده این حرفا رو بهت بزنه و صمیمی شه،بالاخره مدیره یه شرکتی هستش،یعنی این فکر نکرده پیش خودش که اگه جواب تو نه باشه بهش،و بخوای ابروشو ببری،چی میشه؟!این ادم بنظرم خیلی مطمئن بوده که اینجوری اعتبار و ابروشو گذاشته به حراج(حتما خصوصیه شرکتتون دیگه؟اگه دولتی باشه که واقعا متاسفم)نازنین بشین با خودت فکر کن ببین ایا رفتار و حرکات تو هم باعث این رفتار اقاهه شده یا نه،اگه جوابت مثبت بود سعی کن که دیگه تکرارشون نکنی،حتی همون شوخی ساده یا خندیدنه

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ببخشید نازنین، من پست قبلیتو الان دیدم،حوصله هم دیگه نداشتم پستمو ویرایش کنم اکثرا به بعضی ابهامات من هم جواب دادی،
افرین خیلی خوب جوابشو دادی، این ادم فقط میخواد ازت سوءاستفاده کنه،حتما برو یه شعبه ی دیگه،کلا پیش این ادم نمون.

وااای نازنیین چقدر ناراحت شدم,چه رفتار بدی داشته:(

واقعا که,خیلی....نمیدونم چه صفتی بگم

فقط عزیزم مواظب خودت باش و هر چه زودتر خودت دو نتقل کن به یه شعبه دیگه

همزمان با این کاری که انجام میدی استخدام توی محل کار بابا رو هم مد نظرت داشته باش که 2 تا گزینه داشته باشی

فقط سعی کن زیاد دورو برش نری که بازم بتونه حرف بزنه

مشخصه که چی میخواد,فقط میخواد از موقعیتش و موقعیتت سو استفاده کنه

باهاش درگیر لفظی نشو به نظرم چون مشخصه احترام نگه نمیداره و عصبانی بشه هر کاری که دوست داشته باشه انجام میده....

مقدمات انتقالیت رو با تمام مشکلاتی که میدونم داره فراهم کن تا دستش کوتاه شه

به امید خبرهای خوش

تازه مطمءن باش هیچ وقت خورشید پشت ابر پنهون نمیمونه روزی میشه که ایشون هم مشکلی درست میشه در محیط کارش....

موفق باشی عزیزم

نازنین عزیزم
امیدوارم همینطور محکم پیش بری
خیالت راحت باشه این آقا براش شما یا کارمند دیگه فرق نمیکنه. باز خیلی خوب موقعی مشکلت را با بچه های همدردی مطرح کردی اینو بدون من تو شرایطی راضی به استعفا شدم که کلی روی کارم حساب کرده بودم میدونم مدیرم هم کلی پشت سرم صفحه میذاره ولی مهم اینه که من بهترین تصمیم را گرفتم شاید واسه پیدا کردن کار خیلی اذیت بشم اما بتر از تحمل کسیه که حتی به نامزد من هم تهمت میزد تا بین من و اون بهم بخوره . اصلا نگران نباش خدا خودش شاهد هست که دختری که مراقب نجابتشه را تنها نذاره روزهای خوبی در انتظار ما هست پس نا امید نباش و محکم پیش برو .

نازنین جان

حالا که محیط کاریت نسبتاً دولتی هست و مافوق تر از ایشون هم وجود دارد بدون ترس و با همین قاطعیتی که نشان داده ای ادامه بده . نیاز به کل کل و حرف زیاد زدن با او نیست ، فقط عملاً با رفتارت نشان بده . وقتی مواردی اینچنین را می بینی ، مثل همین عکس نشون دادن و .... بگو شرمنده این جزء شرح وظایف بنده نیست .

در خصوص دستور مافوق . اگر یک وقتی شما را خواست مجبور کند به کاری شخصی و .... به عنوان اجرای دستور مافوق بگو لطفاً کتباً دستور دهید بنده این کار را انجام دهم اگر دستور کتبی دقیقاً برای این کار از شما داشته باشم حتماً انجام می دهم . و مطمئن باش چنین نخواهد کرد ( اگر دستور کتبی نوشت که برگ برنده ای بدست آورده ای ، بگو اجازه دهید به اتاقم بروم کاری دارم انجام دهم و بیایم ، بعد از آن ، پایین دستور کتبی اش بنویسد این خواسته جزء شرح وظایف و اساساً کاری نیست و بنده از انجام آن معذورم ، و یک کپی از آن بگیر نامه را با جوابی که پایین آن پاراف کرده ای تحویلش بده ( که البته اگر ناشی باشد به شما دستور کتبی خواهد داد ) . در غیر اینصورت هرجا هم بخواهد ادعا کند شما دستور مافوق را انجام نداده ای نمی تواند ثابت کند . او بلوف و ژستهای ایجاد ترس را می آید تا شما را تسلیم کند ، شما نترس . خیلی راحت وقتی ادامه وقاحت داد بگو بنده استعفا می دهم اما دلیلش را حتماً ذکر خواهم کرد .

ما مسئولیم در اینگونه مواقع تا آنجا که امکان و توان هست محکم و با توسل به خدا با رفتار قاطعانه و برخورد قانونی جلوی اینگونه مسائل بایستیم ، اگر قرار باشد منفعلانه جا زده و ترک محیط کنیم که به تداوم ظلم کمک کرده ایم . وقتی با اطمینان از روش درست و خدا پسندانه بودن قاطعیت و ..... حرکت کنیم مطمئن باشید حتی اذیت شدنش هم اجر و پاسخ دارد . فکر می کنید اگر همه دخترها و خانهمای منفعلی که با ترس و عدم اعتماد به نفس تسلیم اینگونه شرایطی شده اند ، قاطع و درست رفتار می کردند جو جامعه در شرکت ها و .... اینگونه ناامن می شد ؟

ضمناً شماره تلفنها و صندوق پستیهایی ..... از وزارت اطلاعات در جاهای مختلف شهر نصب است برای اطلاع رسانی . می توان به آنجا هم گزارش وضعیت را داد بدون نیاز به ذکر نام و ... چون آنها خود با روشهای خاص خود پی گیر مسئله شده و کلاً ممکن است مدتها موردی را زیر نظر یا حتی تحت امتحان قرار دهند . که البته این مرحله نهایی و خیلی حاد است که از این راه استفاده شود .

موفق باشید .


.

شایانا ممنونم از راهنمایییت
باور کنید می خوام برم ولی
نمی خوام بی گدار به اب بزنم
من تو خونه بمونم دق می کنم میشم اینه دق واسه مامانم
روزهای تعطیل روزایی که زود می رم خونه عوض اینکه به کارام برسم و واسه خودم تفریحی داشته باشم یا روی پایان نامه ام کار کنم میشینم ی گوشه اتاق به گذشته فکر میکنم :302::302:
ولی وقت سر کارم انقدر کار هست که ی لحظه هم فرصت نمیکنم فکر و خیال کنم.
وقتی هم می رم خونه خسته ام دیگه انرژِی ندارم باز بشینم فکر کنم
از تو خونه موندن می ترسم می خوام از ی جا مطمئن شم بعدش بیام بیرون.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نازنین 1

براش هم ی ایمیل خوب آماده کردم امروز بفرستم
.
.
.
ولی گفتم ببخشید اقای ...من فقط کارمند شما هستم و نمی پسندم ارتباطم تو محیط کار از چهارچوب ارتباطات کاری خارج بشه. وای خودم اینو گفتم انقدر گرمم شد انگار رفته باشم تو کوره آتیش، شوکه شد،گفت به به چه کارمند ایده الی
من از وجود کارمندانی مثل شما افتخار می کنم ولی این رو یادت باشه
.
.

گفتم آقای ... من با طرز برخورد شما مشکل دارم،گفت مشکلت چیه؟...داشتم فکر می کردم جمله بندیم رو درست کنم مشکلم رو بگم، خودش گفت مشکلت اینکه خیلی وقته گریه نکردی،هوس کردی ی نامه توبیخی یا اخراجی بگیری و دل سیر گریه کنی.(این حرفش رو کاملا با شوخی زد)

---

نازنین جان، چرا موضوع رو بیخودی می پیچونی؟!

مسئله خیلی واضحه. و اینکه شما بخوای به ایشون درس اخلاق بدی یا بگی که چطور آدمی هستی، هیچ نوع کارایی ای نداره...

در واقع اصلا لازم نیست به ایشون توضیح بدی که چطور شخصیتی داری و میل داری تو محیط کارت چطور باشی. باور کن هیچ نیازی به اینکار نیست. و نیازی هم نیست بهش بگی که داره چیکار می کنه. یا بگی که فهمیدی چه منظوری داره. حتی گزارش دادن به مافوق ایشون هم اشتباه محضه.

چون هم اون می دونه داره چیکار می کنه، هم شما می دونی موضوع از چه قراره.

واضح کردن موضوع فقط و فقط به ضرر تو تموم می شه.

اینجا جای تمرین جسارت نیست!! شما به درایت نیاز داری.

خودت مسئله رو حل کن. سعی نکن اون مسئله رو حل کنه!

فقط از اون بخش یا شعبه خودت رو منتقل کن. بدون اینکه به هیچکس (از جمله خود این شخص) بگی که چرا داری اینکار رو انجام می دی. و اگه باز هم مشکل حل نشد، دیگه چاره ای جز استعفا نیست.

موفق باشی:72:

فقط اگه بنا بر رفتن بود ، حتما نامه رسمی به حراست بنویس و توضیح بده ! چه بهتر که اس ام اس و ... هم داشته باشی
سخت هست ولی همچین افرادی رو باید ادب کرد

نازنین جان،

تمام مدارکی که از این کارهاش داری نگه دار. ازشون جایی استفاده نکن چون بعد از استفاده اش دیگه همه چیز عوض می شه. فقط محض احتیاط داشته باش که اگر کار به جایی رسید که آبروت در خطر بود چیزی دستت باشه.

مثلا همین مکالمه امروز صبحتون را اگر ضبط کرده بودی خوب بود. وقتی می ری تو اتاقش ریکوردرت را توی جیبت روشن کن.

ای میلت هم می تونه مدرک خوبی باشه، که شما یکبار هم تذکر دادید.

گاهی اوقات حراست برای اینکه قضیه از اداره بیرون نره، درخواست اس ام اس از مخابرات نمی ده. اس ام اس ها را هم بدون درخواست های قانونی به کسی نمی دن. شاید اون زمان نتونی به اس ام اس هاش دسترسی پیدا کنی چون مراحل قانونی داره. پس اگه برات ممکنه اس ام اس ها را هم پاک نکن. گرچه آدم اینقد حالش ازش بد می شه که دلش می خواد همون لحظه پاک کنه.

دنبال تغییر محل کار و یا شغل جدید باش. اما اگر جای دیگه امکانش نبود، استعفا نده. شما که کاری نکردی که شغلت را به خاطر حماقت دیگری از دست بدی. محکم وایسا و بگو نه. کارت را هم انجام بده.

خودت وضعیت حراست را سبک سنگین کن و ببین اگه می شه برو حراست بگو به این دلیل می خوای بری شعبه دیگه. کمکت می کنند. البته قبلش کمی در مورد حراستتون اطلاعات بگیر و یک ماهی هم صبر کن تا دلایل کافی داشته باشی.

نازنین جان ممنون از لطفت
اما اشتباه نکن درکت می کنم چون عمق فاجعه ای وجود نداره تو داری بزرگش می کنی کاری که من کردم
متاثر می شم وقتی می گن کارتو ول کن و برو
متاثر می شم وقتی می گن تو چی کار کردی که اون این رفتارو کرد
متاثر می شم وقتی می گن عجب اتفاقی افتاده برات
نازنین کاری که من کردم تا چند ماه اول همین افکار بود این اشتباه محضه
تو هیچ کاری نکردی اگر یه آدمی مشکل داره و می خواد از موقعیتش سواستفاده کنه این مشکل یه دختر نیست
سر این مشکلم با مشاورای مختلفی حرف زدم
اما یکیشون که یه خانم دکتره که فرشته نجات زندگی من بود روز اول که رفتم پیشش و جریان رو براش گفتم گفت عزیزم تو هیچ اشتباهی نکردی تو فقط با یه آدم مریض روبرو شدی انگار بغض چند ماهم ترکید و شروع کردم گریه کردم
گفتم شاید من رفتارم مشکلی داره گفت من دارم تو رو می بینم تو یه دختر متینی رفتارت مشکلی نداره
بعدم بهم گفت که باید چه کار کنم
آدمی که توصیفش می کنی با همه خصوصیاتش کسیه که من باهاش روبرو بودم
کسی که همه قبولش داشتن کسی که همه دوسش داشتن اما من ازش چنین رفتاری دیدم که اصلا باورش برام غیر ممکن بود
تو انگار تو روز اولی که هستی که این اتفاق برای من افتاد
نازنین اون هنوز به تو حرفی نزده تو داری هیجان زده عمل می کنی اروم باش و تا ته خط نرو تو می تونی نیت اونو همین جا خاموش کنی فقط اگر اروم باشی و نترسی
امیدوارم حرفام بهت برسه نازنین ای کاش مثل من بی خود خودتو عذاب ندی و بعد ببینی چرا من اینقدر خودمو عذاب دادم برای مشکلی که به این راحتی حل میشه
حرف اولش تو پست اولتو بخون
گفته اشتباه نشه دوست دارم به عنوان یه همکار
این یعنی چی یعنی من می ترسم که بخوام مستقیم چیزی بگم یعنی دارم قدم به قدم می یام جلو تا ببینم تو چه عکس العملی نشون می دی و می تونم بازم بیام جلو یا نه
اگر همین جا نگهش داری دیگه جلو نمیاد
اگرم واقعا قرار بوده از اول اخراج بشی که دیگه نگرانی نداره تو تلاشتو می کنی و شرایطی که برای بقیه هم بوده شامل تو هم میشه نه اینکه به خاطر رفتار این آقا کارو بذاری و بری
اگر می تونی جاتو عوض کنی بری تو یه قسمت دیگه جایی که بااین آقا روبرو نشی که چه بهتر اگر امکانش نیست دلیلی نداره کارتو کلا ول کنی اون خودش بیشتر از موقعیتش می ترسه

سلام نازنین!

ببین همه چقدر دوستت دارند!!!!
راهکار که ماشاءا... فراوون جلو پات گذاشتند دوستان

ولی من بیشتر به این دلیل اینجام که دلداریت بدم....

نمیدونم این چه بلاییه که بعضی اوقات گریبان گیر بعضی از ماها میشه...... میدونم از اولین چیزهایی که به ذهنت خطور میکنه اینه که: " من کجای رفتارم جلف و سبک بوده که این به خودش همچین جراتی داده؟" یا " چرا من؟" ....

با اجازه آنی جون! بعنوان کسی که روزهایی مثل روزهای تو رو گذرونده و شرایطش به مراتب سخت تر هم بوده، این بار لازم نیست سر دوربین رو به طرف خودت برگردونی!!!!:311::311:

خودمونیم... آدم به خودش که نمیتونه دروغ بگه... پس اگه قلبا به نجابتت ایمان داری، خودت رو تو این قضیه مقصر ندون و با این افکار آرامشی رو که برای تصمیم گیریت لازمه از خودت سلب نکن.

به یکی از مهمترین درسایی که تو این قضیه گرفتی نگاه کن: "ظاهر آدم ها تقریبا هیچ چیزی از درونشون رو نشان نمیده"
به این فکر کن که یکی اون بالا دوستت داشته انگشت گذاشته روت و گفته نوبت این یکیه تا امتحانش کنم.
خودت هم بگردی کلی دلیل برای آرامش خودت پیدا میکنی.

پس اول آرامش!!!!
مسلمه که خودت بهتر از هر کسی از شرایط آگاهه، پس تصمیم موندن و رفتن با خودته.
ولی منم با اینکه برای کاری که دوستش داری بجنگی موافقم.
مطمئن باش با درایت تو شرایط تحت کنترل خودت قرار میگیره. این آقا حرفه ای به نظر میاد، پس خودش زود میفهمه که شما اهلش نیستی.
نقطه ضعف دستش نده، حساسیت نشون نده، نذار فکر کنه ترسیدی (نترسیدی که محکم باش!!!)........ حتی الامکان از ملاقات حضوری با ایشون پرهیز کن....اگر رفتی در اتاق رو باز بذار.... کارت رو به بهترین نحو انجام بده که جای بحثی توش نباشه.......

راستش رو بخوای به نظر من اصلا جای نگرانی نیست... طلا که پاک پاکه چه منتش به خاکه:43: