-
درخواست کمک در مورد خواستگاری و انتخاب صحیح
سلام به دوستان عزیز. اسم جدیدم {کبوتر} هست.
امروز یه جورای رفتم خواستگاری یا به قول معروف دیدن دختر.
دختره 33ساله احل بیجار
چهره معمولی.
تحصیلات دیبلم
5خواهر 4تا برادرن
یه مشکلی که هست من 34سالمه ودختره 1سال ازمن کوچیکتره.
یه مشکل دیکه که به گفته پدرش توشناسنامه 7سال سنش بیشتره پدرش میگفت قدیم 6یا7سال سن دختر رو بزرگتر میگرفتیم که زود شوهرکنه.خوب چرا تا33سالگی شوهرنکرده.
ولی به نظر من این حرف منطقی نیست با عقل جوردرنمیاد .دیدیم 1یا2سال شناسنامه رو بزرگ بگیرن .ندیدم 7سال رو.
من خودم نظرم اینه دختر حداقل 28 ساله باشه .هم سن یه جورای درست نیست.
دوستان شما هم نظر بدید .
-
RE: سلام من امروز رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
دوست عزیز
در مورد موضوع اختلاف سنی در ازدواج ،تاپیک های زیادی تو تالار هست حتما بخونین می تونن بهتون کمک کنن.
اما صرفا به دلیل اینکه همسن هستین یا یه سال ازتون کوچکترن تصمیم به رد دختر مورد نظر نگیرین.بهتره ایشون رو از نظر سایر معیارهاتونم مورد بررسی قرار بدین. البته اینکه سن خانمو 6-7 سال بزرگتر گرفتن یه کم جای بحث داره.
-
RE: سلام من امروز رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
خب شما اگه فکر کنی ایشون 33 سالشونه چی میشه؟ ایرادات وخوبیها؟
خب شما اگه فکر کنی ایشون 28 سالشونه چی میشه؟ ایرادات وخوبیها؟
مشکل فقط سنشه؟
-
RE: سلام من امروز رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
نه مشکل فقط سن نیست.
منکه شناختی ازشون ندارم یکی از دوستان معرفی کردن .منم واسه اولین باردیدم .با یکبار دیدن با چندکلمه صحبت
که نمیشه دختر یا معایبشو یا خوبیهاشوشناخت.
من حتی کامل به چهره دختر نگاه نکردم.
-
RE: سلام من امروز رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
سلام
به قول قدیمیا قبل از ازدواج چشماتونو باز و بعد از اون چشماتونو ببندید
بهتره شما به چهره این خانوم هم نگاه کنید و حسابی برانداز کنید
قرار هم نیست با ی بار دیدن همه چیز تموم بشه
شما بهتره اگر موارد اولیه مثل ظاهر..خانواده..بررسی سطح فرهنگی و طبقاتی.. رو می پسندی وارد مرحله دوم و صحبت بیشتر در مورد جزییات بشین
این صحبت کردنها مهمه.البته شاخت 100 در 100 نمیده اما در تصمیم گیری درست بی تاثیر نیست
-
RE: سلام من امروز رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
من ازاین انتخاب منصرف شدم.
با خانواده ام مشورت کردم .دیدیم اول آشنای دارن دروغ میگن چه برسه الباقیش.
حساب کردم اگراین دختر شناسنامه اش 7 سال بزرگتر گرفته باشن. پس وقت مدرسه رفتن کلاس اول ابتدای این دختر 14ساله بوده!!!!!!!مگه 14ساله میزارن بره کلاس اول ابتدایی.:311:
اگر میشه میخوام دراین تایپ مشخساته دخترانی که میرم به خواستگاریشون رو بگم .
وشما دوستان عزیز بهم در انتخاب درست وبا دید باز کمکم کنید .فرض کنید داداشتونم .برادرانه خواهرانه راهنمایم کنید.
اسم تایپمم عوض کنید .
چون نمیخوام برای هر خواستگاری یک تایپ بزنم .اینجوری دوستان از اولین خواستگاریم تا آخرین رو در جریان میشن.
-
RE: سلام من امروز رفتم خواستگاری .
جمعه که دیروز بود .خواستگاری یه خانمی رفتم .
1لیسانس
2قبلا ازدواج کرده به گفته خودش بیشتر از یک هقته طول نکشید جدا شدن.
3 سن 33
4 تک دختر و4 برادر.
5 وضع مای وخانواده متوسط.
6 چهره معمولی.
7 حجاب مانتو نه کوتاه.
8 نماز دستوپا شکسته.
.بهم خوردن نامزدیش از این قراره .که پسره دستش معلول بوده ولی به خانواده دختر گفته جانبازه.وبعداز نامزدی پرسجو فهمیدن دروغ گفته .نامزدی روبهم زدن.
عجیب اینجاست که پسره مگه چندسالش بوده که گفته من جانبازم شک نکردن. خوب جنگ حدودن25سال پیش بوده یا بیشتر یا کمتر دقیق یادم نیست.من خودم زمان جنگ بچه بودم با اینکه 34 سالمه.
خوب به هر دلیلی جدا شدن ومهر توشناسنامه دختر هست.
من تحصیلاتم دیپلمم به نظر دوستان خانم لیسانس هستن در زندگی به مشکل بر نمیخوریم .یعنی توسرم لیسا نسشو نمیزنه.
البته منم دیپلم الکترونیک دارم در حد خودشم سخته گرفتنش .
-
RE: سلام من امروز رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
سلام خدمت شما
شما با نماز دست و پا شکسته ایشون مشکلی ندارید؟اصلا بهتره بپرسم خودتون وضع اعتقادیتون چه جوریه؟
از خودشون همینو نپرسیدین؟که چرا به اون اقا شک نکردین؟
ببینید این اختلاف تحصیلی بستگی به طرفتون داره.
مثلا من فوق لیسانس هستم و همسرم فوق دیپلم.
اما خدا شاهده در این 4 سال زندگی مشترک یکبار به همسرم چه شوخی و چه جدی حرفی راجع به این موضوع نزدم.
بالاخره هر چقدر هم که گرفتن مدرک شما سخت باشه در کل شما دیپلم هستی و اون خانوم لیسانس.
اما همه چی بستگی به در ک و فهم طرف داره.
شما خودتون نظرتون در کل چیه؟
ازلحاظ فرهنگی به شماا میخورن؟
از لحاظ مالی و اقتصادی چطور؟
-
RE: سلام من امروز رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
ما خانواده اعتقادی هستیم .خودم نمازم سر وقته.این امکان رو داره بیاد توخانواده ما ببینه همه به نماز خیلی اهمیت میدن .نماز خانم هم کامل بشه.البته هرکسی رو توقبر خودش میزارن. ولی نماز باعث میشه که هم به خدا نزدیکتر هم از گناه وخیلی راه های کج دوری کنند.
از لحاظ فرهنگی و مالی اقتصادی خانوادها بهم نزدیک هستنند.
بفکرم نرسید بپرسم چرا به اون آقا شک نکردید. اومدم خونه کمی فکر کردم برام سوال شد.
منم بیشتر مشکلم همین لیسانس داشتنشه. خود دختر میگه سواد مهم نیست. البته الان این حرف رو میزنه اومد تو زندگی اگر براش مهم شد چی. من باید همین اول همه حرفه رو بگم وسنگهاموباهاش وابکنم تا در زندگی به مشکل برنخوریم.
مقداری برام سوال پیش اومد که در اولین جلسه وقت نشد ازشون سوال کنم. قرار شد .فردا خدمتشون برسم .
برم بیام نتیجه رو خدمت دوستان عرض میکنم.
-
RE: سلام من امروز رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
کبوتر عزیز سلام
راستش در مورد تاپیکت نمیدونم این جور سوال پرسیدن بازده درستی داره یا نه
به نظرم شما باید خودت تصمیم بگیری و قدم های اول رو برداری اگه به دو راهی رسیدی بیای تاپیک با موضوعی واضح بیان کنی
این که هر وقت رفتی خواستگاری بیای بگی کسی نمیتونه درست راهنمایی کنه
کسی نمیتونه بگه لیسانس خوبه یا نماز دست و پاشکسته یا حجاب مانتو
دوست عزیزم بهتره بعد مقدمات اگه به دو راهی رسیدی از دوستان کمک بخواهی
برای شما دوست عزیزم خوشبختی و سلامت آرزومندم
-
RE: سلام من امروز رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
دوست عزیز ویدا@
یه جورای به دوراهی رسیدم .دارم از دوستان سوال میکنم که .لیسانس .ودیپلم به مشکل بر میخورن .یا اصلا بهم میان .
با شکستی که در زندگیم داشتم ودر دادگاها انواع جدای هارو دیدم .نمیخوام بی گدار به آب بزنم.
حداقل مقداری معلوماتم بیشتر بشه .مثل مریم خانم که گفتنند لیسانس هستند وشوهرشون فوق دیپلم ولی نشده که یکبار به سرس منت بزاره.
من راجب مانتو حرفی نزدم .اصلا چادور رو حجاب نمیدونم .خیلی ها هستند چادوری ولی حجاب ندارن. چادور ملاک با حجابی نیست ومانتو دلیل بر بی حجابی نیست.
من خصوصیات خانم رو گفتم .
اگر از اولین خواستگاری که رفتم رو بخونید متوجه میشید. هرباری که به خواستگاری دختری میرم یه مشکلات کوچک وبزرگی دیده میشه .
ازدوستانی که تجربشو دارند راهنمایی میخوام که این مشکلات. مثل لیسانس .فاصله سنی وغیره. در زندگی به مشکل برمیخوریم.
در زندگی اولم که همسر قبلیم. زیبایش رو به سرم میزد.خوب معلومه خدا زیبایی رو بیشتر در چهره دختر قرار داده.با 7قلم آرایش مادربزرگ منم میشه آنجلیناجولیا.:311:
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
خواستگاری سوم
کیس مورد نظر
1سن 29 ساله
2دوشیزه
3 تحصیلات دیپلم
4 خانواده با ایمان نماز براه
5متولده آزر ماه
6چهار خواهر بدون برادر.
7دختره ارشد.
گفتگوی که با این خوانم داشتم به تفاهم رسیدیم.
فقط یه سوال از دوستان عزیز دارم که من متولد دی هستم وخانم متولد آزر . در طالع بینی در مورده آزر ماه سرچ کردم .گفته شده .زبان نیشدار وتندگو هست.ودرمسایل مادی بی ملاحضه .در امور منزل کمی شل اخته.واصلا نمیشه بهش انتقاد کرد .فقط باید ازش برای انجام کارها خواهش کرد.
از دوستان خواهش میکنم کمک کنید میشه روی این نرم افزارهای طالع بینی بسنده کرد .یا اصلا صحت ندارد.
آخه چیزهای که راجبع دی ماه که خودم میباشم رو خواندم 80درصدش درست بوده.
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
یعنی به جای شناختن خودش می خوای از طالع بینی در موردش تصمیم بگیری؟ :316:
خب چرا رفتی خواستگاری دیگه؟ :305:
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
نه متوجه نشدید دوست عزیز منظوره من اینه که این چیزهای که تو نرم افزار طالح بینی وستاره شناسی ماه تولد هست صحت داره؟؟؟؟؟؟؟
خوب من متولد دی رو که خودم هستم رو خوندم گفتم 80درصدش واقعیت داره.
خوب با خوده دختر هم یک ساعتی صحبت کردم وبه تفاهم رسیدیم.
اون به من گفت شما اجول هستید پرسیدم از کجا متوجه شدید.گفت همین نرم افزار.
این خانم هم نرم افزار رو کامل خونده تا گفتم دی هستم زیزو رومو گفت.
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
دوست عزیز
اول اینکه با یک بار صحبت زوده که بگین به تفاهم رسیدین!
بعد اینکه هیچ وقت طالع بینی و عوامل ماورا طبیعه رو مبنای تصمیم مهمی مثل ازدواج قرار نده.
فرصت بده به خودت و اون خانم که همدیگه رو بشناسین تو این مدت به رفتاراش و عقایدش دقیق شو به فکر طالع بینی و این مسائل هم نباش.
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
سلام
اصلا به این طالع بینیها اعتماد نکنید برادر گرامی !!
توکل به خدا کنید.
میگن استخاره در مورد ازدواج نگیرید اونوقت به نظرتون میشه به این طالع بینی ها اعتماد کرد.؟؟؟
با توکل به خدا و تحقیق کامل برید جلو.
موفق باشید
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
پسر جان نکن این کار رو ، طالع بینی و اینا همش الکیه. ولی حداقلش اینه که دو تا تون بهش اعتقاد دارین...
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
مرسی از دوستان آخیییییییییییییییییییییش خیالم راحت شد.
پروانه عزیز شما میگید بیشتر همدیگر رو بشناسیم .حرف شما درست
آخه مشکل اینجاست که من فقط این خانم رو تو جلسات به قول معروف دیدن دختر میتونم ببینم اونم یک بار دیدم ویک ساعت هم حرف زدیم. وجلسه بعدی میشه خواستگاری رسمی من چطوری این خانم رو تو این جلساته فشورده بشناسم.
یه راه هست باید عقد کنیم که رسمن میشیم زن وشوهر.واگرم بخوام در عقد احساسی به رفتارها اخلاق دختر نگاه نکنم نمیشه. بابا شناسنامم دفترچه یاداش نیست که هی پشتش خدای نکرده مهر بخوره.
مثال اومدو عقد کردیم بیشتر باهم آشنا شدیم اگر اون وقت احساس کردم بدرد هم نمیخوریم چی؟؟؟یه طلاق دیگه!!!!!پس مجبورم بسوزمو بسازم دیگه.
اگرم به خانواده دختر بگم صیقه محرمیت کنیم قبول نمیکنند.
تا اونجایی که از این خانواده شناخت دارم قبول نمیکنند.به قول معروف میگن دختره مارو اسم روش بزاری باهاش بری بیای حالا آیا بخوای آیا نخوای مگه دل دختر اسباب بازیه که هرکی بیاد صیقه کنه بعد بگه نمیخوام.
من خودمم شخصن اگر خواهر داشتم اجازه نمیدادم صیقه بشه.
حتی به دختره شمارمو دادم که با هم در تماس باشیم ولی خبری ازش نشد.خودش گفت من تا قبل از رسمی شدن با شما تماس نمیگیرم.
خوب دوستان با این تفاسیل من باید چطوری این دختر روبشناسم.
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
دوست عزیز
اول اینکه با یک بار صحبت زوده که بگین به تفاهم رسیدین!
بعد اینکه هیچ وقت طالع بینی و عوامل ماورا طبیعه رو مبنای تصمیم مهمی مثل ازدواج قرار نده.
فرصت بده به خودت و اون خانم که همدیگه رو بشناسین تو این مدت به رفتاراش و عقایدش دقیق شو به فکر طالع بینی و این مسائل هم نباش.
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
اقای کبوتر..چندین جلسه باهم صحبت کنبد.
اصلا شوخی نداره.
من و همسرم 13 جلسه باهم صحبت کردیم !!
معلومه که ایشون به شما زنگ نمیزنه !
منظورش از رسمی شدن شاید همون خواستگاریه...
شما چند جلسه برو خواستگاری رو.طولانی هم شد ایرادی نداره.یه عمر میخواین باهم باشین
بعد از خواستگاری تحت نظر خانواده ها بیرون برید.
به نظر من هم اصلا صیقه درست نیست.
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
{بعداز خواستگاری تحت نظر خانواده ها بیرون برید}قبول نمکنند .خانواده شون به این بیرون رفتن یا رابطه ها مخالفن.اس یا زنگ هم نمیزنه چه برسه بیرون.بنظرم بازنگ یا اس دادن میتونیم مقداری از خواسته ها یا خصوصیات اخلاقیمون روبهم بگیم.منظور از رسمی شدن عقد بوده.من مشکلی ندارم چندین جلسه برم خواستگاری. آخه چجوری بگم خانواده دختره اونجوری که صحبت از دختر های که شوهر دادن بود.از این قراره. یه بار پسر ودختر حضوری همدیگر رو میبینند. اگر اهم خوششون اومد جواب مثبت میدن ودر جلسه بعدی خواستگاری وانگشتر نشون انداختنو.وراهی آزمایشگاه وغیره.مریم خانم آبجی.هر شهری رسمو رسوماتی دارن شاید شهر شما با ما فرق داره واجازه میدن دختر قبل از خواستگاری ورسمی شدن عقد رفتو آمد داشته باشن.واز شانس من این خانواده با این مسایل مخالفن.
یا اینکه باید توکل به خدا کنم.
من اگر گفتم باهم به تفاهم رسیدیم این بود .من یکبار ازدواج کردم وجداشدم.ودر جلسه اول راجب این مسایل جدای از همسرم واخلاق وخواسته هامون حرف زدیم.
آبجی خوشحالم که میای به تایپم سر میزنی وراهنمایم میکنی.:72:
واز همه دوستان عزیز تشکر میکنم که پای حرفهام میشینید وکمکم میکنید.:72:
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
اخه اینجوری که ریسکش خیلی بالاست....شما خودتون باید دنبال یکسری بهونه باشین...مثلا باهم برید ازمایشگاه.اونجا کمی صحبت کنید...
ازاین جور موقیعت ها باید پیدا کنید.
پس اگر مخالفن با یه رفت و امد ساده چه طوری میخوان شما رو بشناسن؟!
نمیتونید چند جلسه در منزلشون صحبت کنید/؟
معمولا جلسه اول میشه پسند ظاهر و خانواده و ...
جلسه دوم و سوم هم صحبتهاشونو میکنن...
حالا بازم اگر سوالی داشتن میتونین منزل دختر قرار بذارن.
این رو هم قبول نمیکنن؟
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
اونا به تحقیق از من بسنده میکنند.
چندروز دیگه قراره بریم خبر بگیریم کی بریم خواستگاری.
ولی خداکنه قبول کنند چند جلسه ای رو بتونم برم منزلشون تا بهتر آشنا بشیم.
حالا اینجارو داشته باش اولین جلسه که برای دیدن همدیگه رفتیم. پدرش به پدرم گفته بود که نه گل نه شیرینی نیارید طوری بیاید که همسایه ها متوجه نشن .نمیخوایم هنوز اتفاقی نیوفتاده دخترم بیوفته سر زبونا.
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
سلام به دوستان:72:
این دفعه هم رفتیم خواستگاری دست از پا درازتر برگشتیم.:302:
وآی چقدر توقع خانواده عروس بالا بود.
سکه 1314 بهار آزادی
5 قلم اجناس درشت به انتخاب خودشون.
اوه اوه اوه سرویس طلا سنگین خواستن.
جشن عروسی در تالار به انتخواب خودشون.
اصلا به جیب بنده نگاه نکردن انقر پول رو دارم یا نه.
اشتباه از خودم بود که رفتم خواستگاری دختر. چون من یکبار ازدواج کردم .باید میرفتم یکی مثل خودم آب دیده وسختی کشیده .وانقدم توقع نداشته باشه چون میخواد زندگیه آرومی داشته باشه.
نه تالارو سکه وطلای حتمن سنگین.
یه خواسته های معقولی که من ازپسش بتونم بر بیام.
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
سلام کبوتر
عیب نداره . اینها همش تجربه است . شما هم در این مسیر داری درس های خودت را می گیری .
فقط مواظب باش در راه خواستگاری رفتن کفش هایت پاره نشوند .
قدری صبر . قدری خودت را بهتر بشناس .
قدری بهتر روی اولویت هایت فکر کن
قدری آگاهی از وجود نازنین خودت
و ........
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
عجب !!
همون بهتر که نشد.
فکر کنم حسابی کیسه دوخته بودن.
البته فکر نمیکنم همه دخترها سطح توقعاتشون انقدرررررر بالا باشه.این یکی دیگه شاهکار بوده.
به نظرم خیلی شانس اوردین از اینکه الان خودشونو نشون دادن.اخه بعضیا تا قبل از عقد مطیع و حرف گوش کن.اما بعد از عقد دیگه خدا رو بنده نیستن !!
آنی عزیز راست میگه.اینا تجربه هست.مطمئن باشید هربار خواستگاری میرید و نمیشه شما یک قدم به خواسته هاتون نزدیک میشید.چون شناختتون بهترو بیشتر میشه.
من براتون دعا میکنم.انشالله یه کیس خوب و مناسب با شرایط عالی زودتر نصیب تون بشه
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
کبوتر عزیز سلام
ببخشید این حرف رو میزنم اما گاهی بعضی سوالات خنده داره طالع بینی یه نوع سرگرمیه نه راه شناخت
بعدم دوست عزیزم بهتره زیر نظر خانواده ها بیشتر باهاش صحبت کنی تحقیق هم انجام بده
از اینکه دوست داری با مشورت و عاقلانه پیش بری بهت تبریک میگم
این صفحه از تاپیکت رو نخونده بودم انگار دیر جواب دادم
به هر حال زندگی تجربه هست امیدوارم مورد مناسب پیدا کنی
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
سلام خدمت دوست گرامی ویدا@:72:
ولی خدایش در طالح بینی هرچی راجب خودم گفته درست بوده.
منکه دیگه دوروبره این چیزها طالح بینی نمیرم .البته دوستان کمک کردن .
:72: بازم تشکر:72:
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
کبوتر عزیز
شما باید حتما از شهر خودت دختر انتخاب کنی؟
فامیل و آشنا توی شهر دیگه ندارید؟
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط آلبالو
کبوتر عزیز
شما باید حتما از شهر خودت دختر انتخاب کنی؟
فامیل و آشنا توی شهر دیگه ندارید؟
سلام دوست عزیز:72:
منم دارم همین کار رو میکنم توشهر خودمون دنبال کیسم.
توفامیل دخترای هم سن من دیگه نیست همشون کوچول موچولن.:311:
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
نه، من گفتم مجبورید فقط از شهر خودتون زن بگیرید؟
نمیشه از شهر دیگه ای زن بگیرید که مراودات قبل از عقد مرسوم باشه؟
گفتم فامیل توی شهر دیگه دارید، واسه این بود که اگه توی شهر دیگه فامیل دارید اونا یه نفرو بهتون معرفی کنن. منظورم ازدواج با فامیل نبود
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
سلام خدمت دوستان عزیز:72:
این دفعه خواستگاری نیست ولی نزدیک به خواستگاریه.
من تغریبا 20 روزی میشه از طریق یکی از آشنایان با خانمی آشنا شدم.
مشخصات.
31 ساله
دارای یک فرزند پسر 5ساله
خانواده خوبند با ایمان.
خودشم باایمان نماز خوان خداشناس.
در خانوادشون 3 تا طلاق دارند. هر کدوم به یک نحوی جداشدن.
خوده این خانم همسرشون معتاد بوده.جداشدند.
یک کمکی که از دوستان دارم. من هرجوری حساب کردم نمیتونم زنی رو که بچه 5 ساله داره کناره خودم قبول کنم.
آخه فردای روزگار اگر پسرش خطایی کنه اگر من برخوردی کنم باهاش مادر به دلش میگیره.
نمیدونم .چیکارکنم.
تو این چندروز چندباری بیرون رفتیم وکلی راجب اخلاقیاتمون خواسته هامون حرف زدیم.
زن خوبیه مهربونه. کمی عصبی شده اونم میگه بخاطره زندگی کردن با یه معتاد اینجوری شده.
خیلی هم حساسه زود رنج.
ودر حرفهاش همش میگفت خوشبختت میکنم .فقط دنبال یه زندگیه آرومم.
من دیروز هر کاری کردم با این که فرزند داره کنار بیام. بهش گفتم من نمیتونم تورو خوشبخت کنم بیا تا زیاد بهم وابسته نشدیم این رایطه رو تموم کنیم.
قبول کرد ولی امروز تاقت نیاورد دوباره بهم پیام دادکه میتونم هر وقت دلم تنگت شد بیام محل کارت ببینمت.
من چیکار کنکم بهم علاقه مند شده.:302:آخه نمیخوام با احساس زندگی شروع کنکم.
میترسم نتونم از پس یه پسر 5 ساله بربیام.ترو خشکش کنم بفرستم مدرسه .آخه یک دفعه صاحب فرزنده 5 ساله شدن شوکه شدم.
آخه نی نی یواش یواش بزرگ میشه آدم عادت میکنه.
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
زندگي با كسي كه قبلا ازدواج كرده و صاحب فرزنده با توجه به اين كه ممكنه تجربه هاي غلطي رو ياد گرفته باشه و صددر صد آسيبهاي زيادي هم ديده نيازمنده ياد گرفتن مهارتهاي زياديه اگر ميتونيد اين مهارتها رو كسب كنيد و اين توان رو در خودتون ميبينيد و بهشون علاقه هم داريد بسم لله ولي اگر نه كه به هيچ وجه زير بار نريد و اجازه نديد ايشون هم وابسته تون بشه و ضربه بخوره.
موفق باشيد
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یک زن امیدوار
زندگي با كسي كه قبلا ازدواج كرده و صاحب فرزنده با توجه به اين كه ممكنه تجربه هاي غلطي رو ياد گرفته باشه و صددر صد آسيبهاي زيادي هم ديده نيازمنده ياد گرفتن مهارتهاي زياديه اگر ميتونيد اين مهارتها رو كسب كنيد و اين توان رو در خودتون ميبينيد و بهشون علاقه هم داريد بسم لله ولي اگر نه كه به هيچ وجه زير بار نريد و اجازه نديد ايشون هم وابسته تون بشه و ضربه بخوره.
موفق باشيد
میشه روشن تر بگید چجور مهارتهای؟؟؟؟؟
من خودم فکرشو نمیکنم نمیدونم شایدم بتونم بجز مراقبت کردن از مادرش از فرزندشم باید مراقبت کنم.
تو دوراهی موندم.
از توانایی خودمم بی اعطلا هستم.
منی که غم به دلم اصلا راه نمدادم معمولا بیخیال تی میکنم.
بابت این خانم نمیدونم چه حس عجیبی دارم. خودمم نمیدونم علاقه هست یا دلسوزی.:302::302:منو گریه کردن بعیده.ولی شد شد این دفعه.
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
ببخشید شما خودتون قبلا ازدواج کردین؟
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
سلام برادر گرامی
شما سعی کنید کمالگرا نباشید.
من بهتون حق میدم که میخواین یه ازدواج موفق داشته باشین اما به قول معروف در بی عیب خداست.
یکی بچه داره اما اهل زندگیه یکی نداره و دوشیزست اما داشت اول زندگی شما رو میکرد زیر قرض!
باید خودتون بسنجید.
ببینید میتونید بچه یکی دیگه رو بزرگ کنید؟
چه حسی به اون بچه دارید؟
مادرش بازم حاضره بچه دار بشه یا نه؟(این خیلی مهمه)
ما در بیتشر داستانها فیلما دیدیم که رابطه بچه ها با ناپدری و نامادری بده و برعکس
اما ممکنه اینجوری هم نباشه و شاید واقعا خیلی خوب باشه.
شما قبل از اینکه جواب منفی بدید یکمی سبک سنگین کنید
به اون خانومم بگید که اصلا وارد فاز احساسات نشن.باید منطقی تصمیم بگیرید.چرا که هردوی شما در زندگیتون شکست رو تجربه کردید ...اگر خدایی نکرده یه بار دیگه بخورید زمین شاید بلند شدن براتون خیلی سخت باشه
بیشتر تعامل داشه باشید.
شما اجازه ندید ایشون بیاد محل کارتون.
خیلی منطقی و رسمی برخورد کنید.
بالاخره شما هم فردا پس فردایی بچه درا میشید و هردو بچه رو باهم بزرگ میکنید.از نظر من موضوع خیلی پیچیده ای نیست.
شما خودتون باید با این موضوع کنار بیاین.
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دلینا
ببخشید شما خودتون قبلا ازدواج کردین؟
بله دوست عزیز .7سال بعداز زندگی مشترک جدا شدیم
سلام آبجی .مریم123
من دیشب با خانواه مشورت کردم .
یکی اینکه اول زندگی صاحب فرزنده 5 ساله با یه تربت دیکه واخلاقیات حساس میشم.
دوم.اومدو من این پسر رو بزگ کردم از آب وگل در آوردم .پدرش میتونه بیاد ازم بگیره. یا اصلا خوده پسر بره سراغ پدرش هرچقدرم پدرش معتاد باشه.
اول زندگی خرج مخارج خودشو داره باید خرج 2 نفر رو بدم. برام سخت میشه. چون دارم خانه میخرم به صورت اقساطی باید حداقل کم کم 320 هزار هرماه قسط بدم.
واین خانم جهازیه ندارد. من باید لوازم ریز ودرشت منزل رو تهیه کنم .اینم یک فشاره مالی دیگه.
دیشب همین حرفهارو به خانم گفتم .خودشم قبول کرد که سخته.
ما که اول باهم صحبت کردیم قرار بود بچه پیش پدرش بمونه .انگاری مادره تاقت نمیاره الان زد زیره قولش خوب بهش حق میدم جگر گوششه .
قبول کرده که یه بچه دیگر بیاره.البته از طریق احدای نطفه چون من مشکل بچه دار شدن دارم. بعید میدونم این بچه
هابتونند باهم کناربیان.
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
کبوتر عزیز
فکر کنم تصمیمت و دلایلت قانع کننده هست
بهتره زودتر قطع رابطه کنی
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
نظر شما دوست عزیز ویدا@ برام قابل قبوله.
از دوستان عزیز.دیگر فعال این تالار خواهش میکنم دراین مورد راهنمایم کنید.:323:
-
RE: رفتم خواستگاری .یه مشکلی بود.
منم با توجه با شرایطی که گفتید ..مثل خرج و خارج بالا و ...قسط و ...نداشتن جهیزیه و ...
با نظر ویدا جان موافقم