-
مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
سلام دوباره به همه
هنوز مشکلات قبلیم حل نشده اند که یک مشکل جدید هم بهشون اضافه شد!
دوستان شاید در جریان مشکلات من و همسرم بودید تا جاییکه بعد از زایمان دیگه نتونستم تحمل کنم و تصمیم به جدایی گرفتم. منتها قبلش به مشاوره رفتم تا بعدها احیانا حسرت نخورم که کاش اشتباه نمی کردم.
تو روند مشاوره من و شوهرم یک تست دادیم. (اینرا هم بگم که من در جریان اختلافاتم با شوهرم به شدت به وفاداریش شک کرده بودم و به مشاور گفتم. او هم گفت که من تستش می کنم و بهت می گم. همین تستی که گفتم.)
خلاصه که خانم مشاور جواب تست ما رو برایمان تحلیل می کرد. شوهرم مطابق تست ژن منفی (تمایل به انجام کارهای خلاف عرف) نداشت و لذا مشاور بر این اعتقاد بود که به زندگیش وفادار است.
اما به من گفت که تو ژن منفی داری!!!!!!!!!!!!!!!!
حالا شوهرم هم از این موضوع یا دارد سوء استفاده می کند یا دچار تردید نسبت بهم شده.
دیروز صبح بهم گفت که من خواب دیدم که تو سرِ باز و با لباس س.ک.س رفتی بیرون خونه و ... . خلاصه که حتما این همون ژن منفی تو هست و من بی دلیل نبوده که همش از این خوابها می بینم و ... و سر این قضیه دعوامون شد!
واقعا هنگ کردم و نمی دونم چطوری این قضیه جدید رو حل کنم.
مثلا رفتم مشاوره که بلکه گره ای از مشکلاتمون باز شه که یک گره هم اضافه شد!
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
سلام عزیزم
از محبت خارها گل می شود.
به جای تمرکز بر روی ژن منفی و مثبت به هم محبت کنید .حرفهای محبت آمیز ردو بدل کنید . رفتارهای غریزی و عاشقانه .کسی ژن مثبت و منفی را نمی بینه اما این چیزها دیدنی است . مشهود است . قابل لمس است . ارضا کننده و خوشحال کننده است .
به مرور با این روش تمرکز هر دو شما از این تست دور میشه چرا که دیوار اعتمادی که بین شما ساخته می شود مقاوم است .
اجازه نده این حرفها دیوار رابطه ی شما را ترک دار بکند عزیزم .
محبت - محبت - محبت .
توپ را به بهانه های جدید به زمین هم پاس ندهید .
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
سلام خانمی:72:
من تولد کوچولوی نازنینتون رو هنوز تبریک نگفتم. ایشا.. که خوش قدم و سالم و صالح باشه.:72:
عزیزم میشه به قضیه یه جور دیگه هم نگاه کرد:
همسرتون توی روابط جنسی و عاطفی با شما احساس کمبود میکنه و می خواد یه جوری این مساله رو با شما مطرح کنه که راه صحیحش رو بلد نیست .اینکه میگید تردید دارن یعنی به زبان بی زبانی دارن میگین ارتباطمون واسه من کمه چرا واسه تو اینطور نیست!!! مگه تو منبع تغذیه دیگه ای غیر من داری ؟!!! این خواب ها هم نشات گرفته از همین افکار هست .
توجهتون رو بهشون بیشتر کنید نگذارید فرزندتون تمام محبت و وقت شما رو جذب کنه .
به لطف و نرمی و زیان خوشی توانی که کوهی به مویی کشی
همسر شما قطعا از یه کوه سنگینتر و سختتر نیست . تمرکزتون رو بگذارید رو توجه و محبت بیشتر
ایام به کامتون باشه:72:
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
[align=justify]سلام آسمان آبی،
خواب های همسرت نشون می دن که ایشون نگران از دست دادنت هستند. و این نگرانی یعنی اینکه براش مهم هستی و دوستت داره.
به نظرت نمی رسه که قلبش ترسیده و تنهاست؟
اکثر آدم ها نمی تونن احساساتشون رو به یه شکل درست و قابل فهم برای طرف مقابل بیان کنن. سعی کن به جای رفتارهای مستقیم همسرت، احساسات حقیقیش رو ملاک قرار بدی.
عزیزم به نظر می رسه توی زندگیت گره های ریز و باز نشده زیادی هست که روی هم جمع شدن، مشکلات ریشه ای رو که حل کنی، اینها خود به خود حل می شن و همسرت دست از سر این ژن منفی برمی داره.
به اعمال تغییرات ریشه ای در خودت فکر کن.:46:[/align]
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
بلو اسکای عزیز
دو سئوال:
اگر مشخص می شد همسرت ژن منفی دارد شما چه تصوری در مورد ایشون برات پیش می آمد ؟ دقیقاً خودت را در اون شرایط بگذار و جواب بده .
وقتی فهمیدی همسرت ژن منفی ندارد چه احساس و تصوری در مورد او پیدا کردی ؟
پس از پاسخ سئوالها حرفهای دیگری برات دارم .
فعلاً داشته باش که نگران این حرفها و خوابها نباش ، علتش معلومه ................ تا بعد .............
.
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
با سلام
معمولا ممکن است مراجعان به انتخاب قسمتی از حرفهای مشاور حساس و نسبت به بعضی بی تفاوت و بعضی حرفها را هم نشنوند.
معمولا جلسات مشاوره تک جلسه نیست و باید به صورت تکمیلی ادامه یابد.
پیشنهاد می دهم در جلساتی که ادامه می دهید در مورد اینگونه نگرانی ها و حرفها در مورد منفی بینی ها از مشاور توضیح بخواهید تا دقیقا متوجه منظورشان بشوید و هر کدام یک برداشتی ذهنی نکنید.
با تشکر
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
سلام بلواسکای عزیز و نازنین ، ببین از من ناراحت نشو چون خودت خواستی ، من تو را بکشم http://www.hamdardi.net/imgup/19427/...2e36fb3259.gif یادت که نرفته؟ توی تاپیک اگه نفر قبلی قاتلت باشه !!! (کلیک کن )
میدونی ژن منفی یعنی چی؟
یعنی اگه توی دو خط نوشته ده کلمه ای ، نه کلمه مثبت باشه و یک کلمه منفی ، تو تمام فکر و ذهنت رو میگذاری روی همون یک کلمه منفی
اگر یک خونه ای همه ی پنجره هاش تمیزباشه و فقط یک پنجره اش لک داشته باشه ، تو تمام فکر و حواست میره سمت اون یک پنجره ،
اگه مادر . پدرت صدتا خوبی برای تو بکنند ، یکبار حرفی نادرست و نامربوط بزنند ، تو گوشت فقط همون یکبار حرف نادرست رو میشنوه و ذهنت فقط همین یک حرف نادرست را به خاطرش می سپاره
.
.
.
خوب وقتی تو این ویژگی رو داری ، شوهرت هم مثل همه ی آدمها کامل و بی نقص که نیست ، هر کاری که انجام میده و هر رفتاری که میکنه ، تو میگذاری روی بُعد منفی !!
.
.
الان هم این همه برایت با طنز و شوخی نوشتم که متوجه بشی ، مشکل قضیه و گیر کارت کجاست
حالا اگه بیایی و زوم کنی روی بارمنفی پست من ( اینکه گفتم شما بدها و منفی ها رو می بینی ) یعنی باز هم به این مشکل و ضعفت میدان بدهی که بتازد
اما اگه زوم کنی روی بار مثبت پست من ( اینکه مشکل اصلی در کجاست و در صدد راه حل باشی )یعنی تصمیم گرفتی که این مشکل را از بین ببری تا زندگی ات بهتر از پیش شود
حالا خود دانی !! من چیکاره بیدم ؟! http://www.hamdardi.net/imgup/19427/...32272461e6.gif
اینکه بهت می گویند ، خوبی های بچه ات رو ببین و خدا رو شکر کن ، دوربین رو به سمت خودت بگیر ، به شوهرت محبت کن ، با زبان نرم سخن بگو ، نگران نتیجه تست و این قبیل حرف ها نباش ، در مورد نگرانی های منفی از مشاور توضیح بخواه ، همه و همه در بطنشون این نکته نهفته هست که شما پیش فرض دیدگاهت را به سمت مثبت سوق بدهی
(دقت کن در همین سه خط قبل من چکیده پست های اعضا و مدیر رو برایت نوشتم ، یعنی عمق اون پست ها چی می خواد بگه )
حالا انتخاب با خودت هست http://www.hamdardi.net/imgup/19427/...e046bb2681.gif
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
بلو اسكاي عزيز اون فقط داره با اين حرفاش بي اعتمادي شما نسبت به خودش را تلافي مي كنه. يك جور لجبازي بچه گانه. مطمئن باش بهت شك نداره.
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
لیلای موفق عزیز ، همراستا با مدیر و کارشناسان پست بزن :305:
خانومی توی کدام پست از کارشناسان و مدیر همدردی ایشون راهنمایی شدند که روی رفتار و حرکات شوهرشون تمرکز کنند؟
در کدام پست کارشناسان ، راهکاری مبنی برعلت یابی رفتارهای شوهر ایشون ارائه شد؟
لیلای موفق گرامی ، خوب میدونم که شما به قصد کمک رسانی در این تاپیک حضور پیدا کردی ، و این همراهی شما ارزشمند هست ، بنابراین سعی کن همان طور که حضوری فعال در تاپیک ها داری ، هم راستا با مدیران و کارشناسان پست بزنی ، هرچی باشه ، اونها اطلاعات و تجربه شون بیشتر از بقیه هست
با تشکر :72::72::72:
-------------
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
دوستان عزیز، کارشناسان گرامی و مدیر همدردی محترم از همتون ممنونم که به مشکلم مثل همیشه اهمیت دادید و برام وقت گذاشتید.
:72: :72: :72:
در واقع اون چیزی که ازش می ترسم، اینه که شوهرم بهم شکاک بشه. به اندازه کافی مشکل دارم، دیگه اعصاب اینرو ندارم که بخواد بهم گیر بده که چرا اینجا رفتی، چرا اونجا رفتی، چرا ....
اونروز صبح که خوابش رو برام تعریف می کرد، حسابی عصبانی شده بود (البته هردو) تو قیافه اش که نگاه کردم آماده بود که روم دست بلند کنه!!!
بیچاره پسرم وقتی دید صدامون رفته بالا، شروع کرد از ته دل گریه کردن (بمیرم یه بچه سه ماهه، معنی دعوای پدر و مادر رو می فهمه) و من بخاطر پسرم دیگه چیزی نگفتم و بعد از ساعتی پدرش هم آروم شد.
تا حالا دعوای ما سر دخالتهای مادر و خواهرش بود. و شک من نسبت بهش. حالا این هم اضافه بشه، دیگه هیچ...
شک چیز بدیه، ریشه و بن یه زندگی رو هدف می گیره، محبت رو از بین می بره، آدم رو نسبت به زندگی بی انگیزه می کنه...
چون خودم تجربه اش رو کردم، اینقدر ازش می ترسم.
===========================================
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
بلو اسکای عزیز
دو سئوال:
اگر مشخص می شد همسرت ژن منفی دارد شما چه تصوری در مورد ایشون برات پیش می آمد ؟ دقیقاً خودت را در اون شرایط بگذار و جواب بده .
فرشته جان من در جلسه اول که پیش مشاور خودم تنها رفته بودم، مشکلاتم رو که گفتم اینرو هم گفتم که به وفاداریه شوهرم شک دارم و اگه بدونم ذره ای بهم خیانت کرده یک لحظه هم تردید نمی کنم و ازش جدا می شم ولی اگه این مورد منتفی باشه، حاضرم بازم وقت بذرام تا شاید باقی مشکلات حل بشه!
مشاور جواب داد که من آدمهای زیادی دیدم و می تونم اینو بفهمم.
حقیقتش من بیشتر رو حرف خودش و تشخیصش تکیه کردم تا به اون تست.
ولی در عین حال اگه می گفت ژن منفی داره، احتمالا شکم بهش بیشتر می شد و به یقین نزدیکتر. و انگیزه ام برای تلاش برای مرتفع شدن احتمالی مشکلاتمون کمتر.
وقتی فهمیدی همسرت ژن منفی ندارد چه احساس و تصوری در مورد او پیدا کردی ؟
تو پاسخ سوال قبل گفتم که بیشتر روی نظر خود خانم مشاور حساب باز کرده ام. خیلی به تست اعتقاد ندارم چون مثلا تو تست اینطور مشخص شد که شوهرم دروغگو نیست ولی خوب هست تا حالا چندین و چندین بار مچش گرفته شده.
چند مدتیه فهمیده بودم که شوهرم قبلا نامزد داشته و نه خودش و نه خانواده اش و نه معرفمون هیچ کدوم به من نگفتن. یه زندگی که با دروغ و فریبکاری شروع شد.
پس از پاسخ سئوالها حرفهای دیگری برات دارم .
منتظرم
فعلاً داشته باش که نگران این حرفها و خوابها نباش ، علتش معلومه ................ تا بعد .............
.
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
دوست عزیز
متاسفانه بسیاری از همکاران علیرغم تحصیل در رشته های روان شناسی و مشاوره فاقد مهارت های لازم جهت ارائه خدمات درمانی به مراجعین هستند که شرح علت آن مفصل و خارج از بحث خواهد بود. به هرحال لازم میدانم عنوان کنم که مسائلی همچون ژن منفی و . . . زائیده نهضت نامبارکی است که چندی است در جامعه درمانی ما رواج پیدا کرده. اگرچه از مشکل شما که ظاهرا در تاپیک های قبلی مطرح کرده اید اطلاعی ندارم ولی با توجه به آن چه که از صحبت های مشاور خود نوشته اید توصیه میکنم از ادامه مراجعه به ایشان خودداری و به درمانگر دیگری مراجعه فرمایید. فراموش نکنید مشاور شما قادر نخواهد بود وفاداری و یا عدم وفاداری همسر شما را با اطمینان کامل تشخیص دهد مگر این که این مساله مستقیما از سوی همسر شما عنوان شده باشد که در آن صورت هم ایشان حسب تعهدات حرفه ای مجاز به بیان این مساله به شما نمی باشند حتی اگر باعث آرامش خاطر شما باشد. لذا به شخصه عملکرد ایشان را حرفه ای و مناسب نمی دانم.
موفق باشید
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
titapeli گرامی
شما اجازه ندارید به این راحتی مراجع را از ادامه مراجعه اش به مشاور نا امید کنید .
ضمن اینکه مشاوران با استفاده از تستهای بالینی تشخیصهایی می دهند که ممکن هست برای درک بهتر مراجع از اصطلاحاتی استفاده کنند یا اینکه مراجع آنرا طور دیگری برداشت کند .
پس توصیه شما به ترک ادامه مشاوره ایشان از نظر همدردی اشتباه است و دخالت و به نوعی تعیین تکلیف مسیر درمان آنهم از راه دنیای مجازی برای مراجع است .
لطفاً در راهنمائیهای خود دقت نموده و تاپیک آفتهای احتمالی در کار مشاوره را مطالعه فرمایید .
.
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
[color=#9400D3]بلو اسکای عزیز سلام
دلم برات خیلی تنگ شده بود همیشه تاچیک هاتو دنبال میکنم و امیدوارم مشکلاتت سریعتر حل بشه
راستی تفلد پسر نازنینتو تبریک میگم :43:
راستش چیزی که به نظر من رسید بگم این هستش که همسر شما هم مثل همه ی مردان و یا بهتره بگم همه انسانها اهل خطا و اشتباه هست مشکلاتی هم قطعا وجود داره
هرچی شما بیشتر همسرتونو زیر ذره بین بزارید اون هم در مقابل همین واکنشو نشون خواهد داد اگه شما از در عاطفه ی زنانه دربیایی و اعتماد همسرت رو به خودت جلب کنی دیگه نه ژن منفی این وسط مشکل ساز میشه نه چیز دیگه
مهم اینه که سعی کنی با همسرت در زندگی همراه بشی تا همراهی ببینی:72:
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
سلام خدمت دوست گرامی titapeli
من هم فکر می کنم مشاورم به شدت اشتباه کردند، چون نه تنها از میزان شک من به همسرم کم نشد بلکه همسرم هم ظاهرا نسبت به من شکاک شده و یا یک بهانه ای پیدا کرده که خودش و کارهایش را پشت آن پنهان کند.
من بعد از موضعی که شوهرم نسبت به این موضوع گرفت، با مشاورم تماس گرفتم و گفتم که بر فرض که من ژن منفی یا ژن بد داشته باشم، خوب شما چرا نزد شوهرم گفتید که این نتیجه حاصل شود، خوب به خودم می گفتید...
پاسخی نداد و در جلسات حضوری بعدی هم اشاره ای نکرد.
اما در حال حاضر امکان تغییر مشاور را ندارم چون انعکاس بسیار بدی نزد شوهرم خواهد داشت.
فکر می کنم بهترین راه همین باشد که خودشان چیزی را که خراب کرده اند، درست کنند. ولی افسوس که جلسات مشاوره ما و پولمان باید صرف خرابکاریهای خود مشاور شود و تازه بعد برسیم به مشکلات ما دو نفر.
امیدوارم تصمیم درست باشد و ممنون از شما
راستی فرشته جان من در انتخاب مشاور محدودیتهایی داشتم و با لحاظ آنها این مشاور را انتخاب کردم؛
1- بعد مسافت
2- داشتن وقت کافی مشاور و فاصله نیفتادن بین جلسات مشاوره به دلیل معضل وقت قبلی گرفتن
در انتها
بابا بخدا من مریض نیستم. :316: :302:
به خدا قسم کارهای شوهرم را نزد هر کسی اعم از دکتر و روانشناس و ... که گفتم حق را به من دادند که نسبت بهش شکاک باشم.
دست بزن داشتنش هم که ربطی به بدبینی یا خوش بینی ندارد.
طبق تست شوهرم میزان عصابیتش بیشتر از حد نرمال بود.
مشاور به شوهرم گفت تو می توانی قاتل شوی (بخاطر عصبانیتت) ولی همسرت (یعنی من) با وجود آن ژن!!!!! نمی تواند قاتل شود!
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
سلام مامان خانم
راستش فقط خواستم بگم سعی کن در این جلسات مشاوره روی نکات کاربردی ای که مشاور برای بهبود زندگیتون می ده تمرکز کنی و اونها رو پررنگ کنی. اشتباهات مشاور رو کم رنگ کن تا همسرت هم اونها رو کم رنگ ببینه و به مشاوره امیدوار بشه.
راستش به نظرم همینکه وقتی شما اروم می شی همسرت هم اروم میشه و دیگه دعوا رو ادامه نمی ده یعنی یک نکته مثبت و خوب که در زندگیتون بوجود اومده.
عزیزم در پروفایلت دیدم که یکی از اهدافت اینه که دوست داشتم دیگران با وجود بدی دیدن از انها. من اگر جای شما بودم این هدف رو تغییر می دادم به دوست داشتن دیگران و سعی در دیدن خوبیهای اونها.
به نظر من سعی کن حرفها و افکار و اهدافت رو مثبت کنی. مثلا اگر می خواهی بگی اگر غذا نخوری مریض می شی بگو اگر غذا بخوری سالم می مونی. این روش روی پسر گلت و همسرت و خودت خیلی موثره.
یک لم هم یادت بدم. نگی مثل پیرزنها دائم داریم سرت غر میزنیم ها. مثلا هر وقت همسرت یک مسله اینطوری (مثل خوابش ) رو مطرح کرد خیلی راحت با یک شوخی تمومش کن. مثلا با خنده بگی وای بمیرم برات که تو خوابهاتم دنبالتم.
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
بلو اسكاي عزيز
نوشتي :
من بعد از موضعی که شوهرم نسبت به این موضوع گرفت، با مشاورم تماس گرفتم و گفتم که بر فرض که من ژن منفی یا ژن بد داشته باشم، خوب شما چرا نزد شوهرم گفتید که این نتیجه حاصل شود، خوب به خودم می گفتید...
پاسخی نداد و در جلسات حضوری بعدی هم اشاره ای نکرد.
رفته بودي مشاوره كه اوني رو بگه تو دلت مي خواد ؟ اگه مشاور راجع به شوهرت مي خواست اين حرفو بزنه هم الان ميومدي اين حرفا رو مي زدي ؟ يا ميومدي مي گفتي ديدين من راست گفتم شوهر من ژن منفي داشت مشاور هم تاييد كرده ....
رفتين مشاوره كه كمكتون كنه . نه اينكه هر چي شما دلت خواست رو بهتون ديكته كنه . پس سعي كن آروم تر باشي و يه راه حلي پيدا كني كه اين مشكل پيش اومده رو حل كني نه اينكه چون مشاور مطابق خواست تو حرف نزده اصل مشاوره رو ببري زير سوال دختر خوب .
حالا كه تصميم گرفتي كه زندگي مشتركتون رو بهتر كني يه كمي صبور تر و با حوصله تر باش .:46:
اميدوارم فرشته مهربون زودتر بياد و ادامه بده مشاوره رو . :46::72:
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
بلواسکای جان
دوربین به سمت خودت نازنین .
به بیرون کار نداشته باش . تو و همسرت قطعا مشکلات جدی داشتید که زندگی تان به آستانه ی طلاق رفت و برگشت . الان این مشاور به قول خودت با توجه به فضای امکانات و شرایط براتون حکم کیمیا و طلا داره و ابدا فکر نکن که قرار است مشاور به صرف مشاور بودن بی اشتباه باشه . یادت باشه که انسان حتم الخطا ست نه جایزالخطا .
اما از این فرصت از این فضا استفاده کن نباید اجازه بدهی که زندگیت دوباره به آستانه ی طلاق برود . این یادت نرود . به خاطر خودت . به خاطر گل پسر قند عسل کوچولوت .
بیا اینجوری فکر کن
مثال
آنی رفته دکتر . دکتر طی آزمایشات می فهمه که من مبتلا به سرطان هستم . دو احتمال هست یا درست تشخیص داده یا اشتباه کرده . دو راه برای من داره . می تواند به من مستقیم بگوید سرطان دارم و یا اینکه این موضوع را از من پنهان کند . ..................حالا همین حکایت را با احتمالات و تصمیمات دکتر و من ببر جلو .
قطعا چون من درد یا مشکلی داشتم خودم را در فضای دکتر و آزمایش و ...........قرار دادم درسته عزیزم . پس پیگیری - پیگیری و حاضر به اعتمادی عزیزکم .
تو رفتی که مشکلات خودت رو پیدا کنی و زندگی خودت رو بسازی در فضای گارد نسبت به مشاور نرو . تو دو راه داری یا نسبت به فضای امکاناتت نزد همین مشاور بروی و با روش او همگام بشوی و یا مشاورت را تغییر بدهی . اما هیچ ضمانتی هم نیست که مشاور دیگر تو را تائید کنه . باور داشته باش که هر دو شما مشکلاتی داشتید که به مرز بحران رسیدید و تصمیم به مشاوره ی حضوری گرفتید این فرصت را از دست نده با مبارزه کردن و گارد گرفتن و نقد کردن و .................دوربین به سمت خودت باشه . فقط خودت .
از این فرصت درست استفاده کن . تو زندگی ات وضعیت بحران داره و بسیار مستعد بحران است . تو این را می دانی .ما هم می دانیم . پس سر دوربین را به سمت همسرت و مشاور و ...............نچرخان . خودت گلم . نازنینم خودت . این سر دوربین به سمت خودت ..شاید گاهی تلخ باشه . قطعا از این آگاهی ها خوشحال نخواهی شد . قطعا تغییر توام با درد است . من درکت می کنم . اما عزیزم بعد از این سختی ها تو زندگی شادی را تجربه خواهی کرد و فضای خانه و زندگی و رابطه ات مستعد پرورش یک بچه ی سالم و آرام خواهد بود . آفرین عزیزم .
تو لایق بهترین های هستی . :72::46:
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
عزیز جان :
اگر چه به سئوالم در پست قبلی که اگر مشاور همین ژن منفی را در مورد همسرت می گفت شما چه احساسی داشتی و چه موصعی می گرفتی پاسخ ندادی !!!!!!
از همین مشاور مورد نقدت و اینکه کاملاً اشتباه کرده در موردت ،اینکه خشونت همسرت را بالا اعلام کرده را می پذیری ..... به نظرت این یعنی چی ؟ یعنی ایشون با شما مشکل دارد و در مورد شما تعمداً تشخیص منفی می دهد ، اما تشخیص منفی اش در مورد همسرت درست است ؟
ببین عزیزم ، این مشاور از طرف خودش حرف نزده بنا به تست های بالینی حرف زده ، و البته اینکه نزد همسرتون مسئله منفی شما و نزد شما وضعیت منفی همسرت را گفته این اشتباه است ، اما شما می توانی این را اینگونه تعبیر مثبت کنی ، که این گفتن ها برای این است که هریک از ما در مورد دیگری به درک برسد ، به اینکه رفتار نامناسب هرکدام در حق دیگری تعمداً در مورد او اعمال نمی شود و در مورد دیگران هم چنین است ، چون یک اختلال در رفتار است ، و این می تواند آرام کند هریک از شما را نسبت به دیگری و برای اینکه به هم کمک کنید در رفع آن با بکار بستن راهکارهای مشاوره بیان شده .
خانمی عزیزم ، باور کن : برخورد از جایگاه آگاهی ، واکنش دفاعی در برابر مشاور ، ضعف پذیرش ...... نه تنها به نفع نیست بلکه روز به روز مسائل را بغرنج تر می کند . و مطمئن باش این روند نه فقط در رابطه با شوهرت بلکه هرکس دیگری تو را اذیت می کند .
شوهرت را بزار کنار ، می پذیریم ایشون هزار و یک مسئله دارد ، شما در پی تغییر خودت باش ، از نغییر خودت لذت ببر ، باور کن روند متعادل و سالم ما در رفتارهامون بیشتر از هرکس به نفع خودماست و آرامش و نشاط به خود ما می بخشد .
گاه ما ممکنه به دیگری نگاه کنیم و بگوییم : چرا من خودمو تغییر بدهم ؟ به عشق کی این کار رو بکنم ؟ من مشکلی ندارم ؟ اون باید تغییر کنه ؟ اصلاً من همینم که هستم و ..... به نظرت اینها دردی را دوا می کند ، یا رنج بیخودی می افزاید ؟
حال برعکس آن :
من چه کار دارم ، او چطور است ، مسئول اعمالش خودش هست ، من باید خودم را تغییر دهم ، باید مثبتها را ببینم که کمتر اذیت بشم . این همه چشمم بدیها را دیده ، نه توانستم آنها را تغییر بدم ، نه از این بدیهایی که دیدم خیری دیدم جز حال بدی که نصیبم شده ، پس از این به بعد سعی می کنم اصلاً نبینم ، ذهنم را روی این بدیها می بندم . اما هر خوبی ای که دیدم بزرگش می کنم برای خودم ،خدا را شکر می کنم و سعی می کنم فقط خوبیها را ببینم ، لااقل اینجوری خودم کمتر اذیت می شوم .
اینجا ممکنه بدبینی بیاد وسط و بگه : نه ، چرا ؟ وقتی اینهمه بدی می کنند من چطور نبینم ، خودمو گول بزنم ؟ آخه ... فلان ، آخه بهمان ...... اینجاست که باید با توقف فکر در برابر هر فکر و خیالی که خلاف روند درست در پیش گرفته ای به خودت کمک کنی .
حال کدامیک از این دو روند ( بدون هیچ اما و اگری بگو ) برای تو بهتر است ؟ ( فقط برای خودت )
اصل کلام اینکه :
خانمی عزیزم ، به تکنیکها و راهکارهایی که مشاور می دهد عمل کن ، چه اشکال دارد ؟ مقاومت را دور کن از خودت و برای مدتی هم شده خودت را دربست بسپار به جریان مشاوره و ..... ببین چی میشه . سعی کن به مشاوره و جریانش هم خوشبین و امیدوار باشی . چه اشکالی داره .
موفق باشی نازنین
.
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
با سلام
معمولا ممکن است مراجعان به انتخاب قسمتی از حرفهای مشاور حساس و نسبت به بعضی بی تفاوت و بعضی حرفها را هم نشنوند.
معمولا جلسات مشاوره تک جلسه نیست و باید به صورت تکمیلی ادامه یابد.
پیشنهاد می دهم در جلساتی که ادامه می دهید در مورد اینگونه نگرانی ها و حرفها در مورد منفی بینی ها از مشاور توضیح بخواهید تا دقیقا متوجه منظورشان بشوید و هر کدام یک برداشتی ذهنی نکنید.
با تشکر
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
دوستان بازم ممنونم از همه
ولی انگار یه سوء تفاهماتی شده! من این تاپیک رو نزدم که مشاورم رو نقد کنم. حرفهای آنی رو واقعا قبول دارم:
نقل قول:
الان این مشاور به قول خودت با توجه به فضای امکانات و شرایط براتون حکم کیمیا و طلا داره و ابدا فکر نکن که قرار است مشاور به صرف مشاور بودن بی اشتباه باشه . یادت باشه که انسان حتم الخطا ست نه جایزالخطا .
اما از این فرصت از این فضا استفاده کن نباید اجازه بدهی که زندگیت دوباره به آستانه ی طلاق برود . این یادت نرود . به خاطر خودت . به خاطر گل پسر قند عسل کوچولوت .
و فعلا تمام تلاشم رو دارم می کنم که شوهرم از روند مشاوره ناامید نشه چون به زور بردمش. حتی جاهاییکه حق رو مشاور بهم میده رو خیلی پررنگ نمی کنم که مبادا ادامه مشاوره از جانب همسرم کنسل بشه.
اینکه تاثیر حرفش رو روی شوهرم به مشاورم گفتم در واقع یه فیدبکی بهش دادم که بتونه در ادامه روند مشاوره اش کمک کنه. و ...
باور کنید من تمرینهایی رو که مشاور می ده خیلی دقیق انجام می دم ولی شوهرم اصلا یکیش رو هم انجام نداده.
اما حالا یه مشکلی پیش اومده که شوهرم هم بهم شکاک شده!
فرشته جان اصلا من تو این مطلب که ژن بد دارم یا ندارم بحثی ندارم. نهایتش اینه که سعی می کنم کنترلم رو روی نفسم بیشتر از گذشته بکنم و مراقبت بیشتری کنم که نلغزم.
چیزی که در موردش راهنمایی خواستم اینه که چیکار کنم که این شکاکیت و سوءظن که بذرش در وجود همسرم کاشته شد (که البته زمینه اش رو داشت)، ریشه نگیره!
راهنمایی خواستم که اشتباه نکنم.
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط blue sky
حرفهای آنی رو واقعا قبول دارم:
فعلا تمام تلاشم رو دارم می کنم
باور کنید من تمرینهایی رو که مشاور می ده خیلی دقیق انجام می دم
نهایتش اینه که سعی می کنم کنترلم رو روی نفسم بیشتر از گذشته بکنم
راهنمایی خواستم که اشتباه نکنم.
:104::104::104::104::104::104::104:
بلو اسکای عزیز و نازنین ، چه پست درست و به جایی زدی ، ایول خانوم ، واقعا آفرین
اینکه الان داری زندگی ات رو با تلاش و کوشش بسیار می سازی ، جای تقدیر داره
می دونم که خودت هم خوب میدونی مشکلات و سختی های زیادی داره ، و الان داری تمام تلاشت رو بکار می گیری تا مشکلات را مرتفع کنی، واقعا ارزشمند هست
موفق باشی گلم
:72:
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
بلو اسکای عزیزم
شک کردن در حد اعتدال چیز بدی نیست .نه برای تو و نه برای شوهرت .اما اعتدال و رعایت هارمونی ها را تاکید می کنم که در زمینه های شک رعایت بشه .
حالا چرا شک چیز بدی نیست ؟
چون برای رسیدن به باور و یقین باید از مرحله ی شک گذشت .
و نه تنها بد نمی تواند بشود بلکه بخش سازنده هم دارد که بستگی به نوع دیدگاه دارد یعنی تو این شک را از منفی نگری و قضاوتهای زود هنگام و مکالمه های درونی و .........جدا کنی .
چرا ؟!
چون شک با خودش کنجکاوی می آورد و تو را به مرحله ی سئوال و جواب و گفتگو و آگاهی می برد اما باز تاکید می کنم بدون قضاوت و بدون بار منفی و بدون مکالمه و بدون رفتن در فضای من خوب - تو بد و یا .......... ( رعایت من خوب - تو خوب )
این حرف یعنی چه ؟
یعنی تو در باب مسئله و مشکلی که دچار شک می شوی کنجکاوی کنی . آگاهی به دست بیاوری و وارد مرحله ی شناخت و آگاهی بشوی . به طرف مقابلت اجازه ی ظهور و برون ریزی درونیات فکری و احساسی و عملی اش را بدهی و ..............و تمام این مراحل به نتیجه گیری منتهی شود اما نه در فضای قضاوت و خوب و بد کردن بلکه در جهت شناخت و آگاهی و پذیرش ...............و در نهایت عمیق شدن ریشه های عشق و دوست داشتن های بی منت و بی دریغ در فضای آگاهی و شناخت . من خوب - تو خوب .
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط blue sky
فعلا تمام تلاشم رو دارم می کنم که شوهرم از روند مشاوره ناامید نشه چون به زور بردمش. حتی جاهاییکه حق رو مشاور بهم میده رو خیلی پررنگ نمی کنم که مبادا ادامه مشاوره از جانب همسرم کنسل بشه.
اینکه تاثیر حرفش رو روی شوهرم به مشاورم گفتم در واقع یه فیدبکی بهش دادم که بتونه در ادامه روند مشاوره اش کمک کنه. و ...
باور کنید من تمرینهایی رو که مشاور می ده خیلی دقیق انجام می دم ولی شوهرم اصلا یکیش رو هم انجام نداده.
احسنــــــــــــــــت
:104::104:
:104::104::104:
:104::104:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط blue sky
چیزی که در موردش راهنمایی خواستم اینه که چیکار کنم که این شکاکیت و سوءظن که بذرش در وجود همسرم کاشته شد (که البته زمینه اش رو داشت)، ریشه نگیره!
راهنمایی خواستم که اشتباه نکنم.
عزیزم
نگران نشو . همانطور که خودت سعی می کنی نسبت به همسرت خوش بین باشی . سعی کن نسبت به شک همسرت هم بی تفاوت باشی . نهایتش اینه که او در موردت کنجکاوی و تجسس می کنه . و شما هم حسابت پاکه و غمی نداری .
هر وقت خیلی دلت خواست پاسخی بدهی ، بگو : هر جور که دلت میخواد و آرومت میکنه در مورد من کنجکاوی کن و اصلاً زیر نظر بگیر و .... من خیالم راحته ، چون حسابم پاکه . فقط ناراحت از این میشم که تو با این شک و گمانها اذیت میشی . دلم نمیخواد رنج بکشی برای آنچه نیست .
این نکته را در نظر داشته باش که شاید همسرت به نوعی بازخورد شکهایی که شما به او داشتی را می دهد و به نوعی میخواهد به خودت برگردونه و ..... .
از همین ناشایست بودن شک از سوی همسرت ، اگر خیلی شدیده و اذیت میشی ، می توانی او را هم برای زمانهایی که خودت به او شک می کردی درک کنی . و بهش بگی راستی چقدر بده این شک . بگو من چون تجربه کردم و خیلی اذیت شدم حالا درک می کنم که تو خیلی اذیت میشی .
بگو خیالت راحت باشه که تا با هم زندگی می کنیم مرد اول و آخر زندگیم تو هستی و هیچ کس برای لحظه ای وارد ذهنم نخواهد شد و اصلا ًحالم به هم میخوره از تصور هر کس دیگری .
بگو درسته با هم مشکلاتی داریم اما یک تار موی تو را به صد تای دیگه نمیدم .
مطمئن باش این بازخورد عاطفی در برابر شکهاش قند توی دلش آب می کنه .
خلاصه :
روی ذهنیت و شک او زوم نکن . وقتی به خودت مطمئنی بی خیال شکهای او شو . او خودش را با شک کردنهاش اذیت می کنه .
.
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
ممنون فرشته مهربان
البته من نگران تجسس شوهرم نبودم و نیستم. چون به قول آنی برای رسیدن به یقین باید از مرحله شک گذشت.
شوهر من اونطور که خودش تعریف کرده، پیش ترها و قبل از قضیه مشاور تعقیبم کرده بود و دیده بود که رفت و آمدم به چه صورت است. در دورانی که به شدت محل کارم مشکل داشتم با اینکه نمی خواستم شوهرم بدونه و سرکوفتم بزنه، چون خواسته بود بیاد محل کارم، مخالفت نکردم و ....
اما نمی دونید چه داستانهایی درست کرد وقتی من رفتم محل کارش!!
ترس من از اینه که بخواد تو خونه حبسم کنه یا یه بهانه جدید درست شه که دست روم بلند کنه!!!!!!!!!!!
اما من به شوهرم شک دارم، چون هروقت شک کردم و تجسس کردم به عدم اعتماد رسیدم!
اولین باری که بعد از عقد کنار شوهرم بودم (اولین مرد زندگیم که بهم نزدیک می شد)، برام تعریف کرد که من یکبار از یه خانمی تقاضای همخوابی (با صیغه شرعی) کردم ولی قبول نکرد. نمی دونید چه حسی شدم از کنارش بلند شدم در حالیکه ازش بدم اومده بود. گریه ام گرفت. می دونید واکنشش چی بود؟ خوب خلاف شرع که نکردم خدا خودش جایز دونسته و ....
تازه فهمیدم شوهرم اون مردی نبوده که بهم گفتن. مرد سر به زیری که خیلی سخت پسند بوده و هرکجا خواستگاری می رفته کسی رو نمی پسندیده، با اینکه با توجه به شغلش خانمهای زیادی دور و برش بوده و هستند!!
شوهرم اونقدر راحت می تونه چنین تقاضایی رو از یه زن بکنه و حق شرعیه خودش می دونه!!!
......
چند مدت پیش فهمیدم که سالها پیش با یه نفر نامزد هم بودند..
خلاصه که از هرچی می ترسیدم سرم اومده بود.
اینه دیگه!!!!!!
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
بلو اسکای عزیز
اینها همه مربوط به گذشته است . نه امروز .
امروز روز دیگری است . ترس هایت را بریز دور و رها کن .
شناخت مال همینه دیگه عزیز .
یک مشکلی ما آدم ها داریم و آن اینکه تحمل شنیدن حرف راست را نداریم و فوری میریم در فضای خوب و بد کردن و قضاوت و........
همسرت می توانست ابدا همین ها را هم بهت نگه اما گفت چون به تو اعتماد کرد .....چون تو انتخابش بودی .........حال واکنش تو نسبت به یک حرف می تواند از آدم رو به رو یک دروغگو یا پنهان کار بسازد .
گذشته را شخم نزن . امروز را بچسب که فردا هم از راه نرسیده .
مثبت اندیش باش و با منفی ها حالت را خراب نکن بانو ...............
بهترین های هستی در انتظار توست . :46::72:
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
سلام خانم بلواسکای :72:
تولد پسرگلتون رو تبریک میگم ببخشید خیلی دیره ولی از هیچی که بهتره :72::72:
فرشته ی مهربان و خانم انی همه ی حرفا رو زدن و حرف جدیدی نیست.
خانم بلواسکای زندگی دو روز بیشتر نیست اینقدر سختش نکنین زندگی رو! همسرتون هم آدم بدی نیست گذشتشم که مهم نیست همین که باهاتون صادق بود خودش یه دنیا میارزه.
شک داشتن هم یه برهه داره وقتی شکش برطرف شد دوباره بهتون اطمینان پیدا میکنه.
پسرتونو از طرف من یه ماچ آبدار کنید :46::46: (حتما بهش بگین از طرف من بوده ها!)
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
اتفاقا دقیقا برعکسه، همسرم باهام صادق نبود. تمام اینها رو بعد از عقد رسمی گفت. حق انتخاب رو از من گرفت.
من حساسیت های خودم رو می دونستم و اگه این حقایق رو در موردش قبل از اینکه زن رسمیش یشم می دونستم، زنش نمی شدم. تازه شوهرم این مساله رو حق خودش می دونه، پس الان هم می تونه با همین حقی که برای خودش قائله، یه همچین کاری بکنه!
وقتی گفت که ...
هرچند خودم هم نتونستم درست تحقیقات کنم.
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
آفرین گلم خط پایانی مطلبت جواب دوربین به سمت خود است.
ما موقع تحقیق کردن و اوائل آشنایی تمرکز روی شناخت و آگاهی نداریم .زمان را مد نظر قرار نمی دهیم و ............و یک خروار کوتاهی دیگر که ابدا به طرف مقابل ربط نداره و تماما محصول کوتاهی ها و عجله و عدم تمرکز و عدم شناخت درست خودمان از خودمان و .......... است .
بعد از ازدواج که شناخت و آگاهی پیدا می کنیم تازه یادمان می افتد این آدم انتخاب من نبود ! هم دوست نداریم بپذیریم و هم دوست نداریم زندگی ما به هم بخورد و هم ............
مسلمه که آدم ها با خودشان به خاطر انتخاب هایی که دارند مشکل ندارند و شخصیت فرد است و غیز قابل تغییر اما یکباره با شناخت با کل شخصیت طرف به مشکل می خوریم و .................
اما این را هم یادت باشه که مرد اگر از زندگی زناوشویی خودش راضی باشد همانطور که زن اگر راضی باشه به دلیل احساس مسئولیت و .......خیلی کارها را دیگه انجام نمی دهد .
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
سلام
خانم blue sky عزیز و انی عزیز اما میخواستم اینو بپرسم که ایا واقعا میشه قبل ازدواج در چنین مواردی هم شناخت بدست اورد چگونه؟تو همین تالار شاهد این بودم که این موارد برای خیلی زنها مهم بوده اما واقعا نتونستن این شناخت رو بدست بیارن و همسرشون بعد عقد لو رفته و یا اینکه خودشو نشون داده.اگه تجربه ای و نکته ای دارین ممنون میشم بدونم:72:
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
هرچند که جواب بشما گل بیرنگ عزیز ممکن است تاپیکم را منحرف کند ولی به دلیل اهمیت سوالتون تجربه خودم رو در اختیار می گذارم. امیدوارم که بتونه کمکی کنه.
از خواستگاری شوهرم از من تا بله برون ما سه ماه طول کشید. در این دوران خانواده من از محل کار و زندگی شوهرم تحقیق کردند. یک سفر شوهرم و من و خانواده ام رفتیم تا بقولی در سفر بهتر بشناسیمش. معرف ما یکی از اقوام مشترکمان بود و تا حدودی به او تکیه کرده بودیم و خیالمان راحت بود.
اما...
هیچکدام از مراحل بالا کافی نبود.
من علت و اهمال کاریم را در دو چیز می دانم.
1- در آن دوران و حتی بعد از عقدمان، شوهرم و خانواده اش راغب نبودند که ما به منزلشان برویم و هربار به طریقی بهانه می آوردند. خوب من این موضوع را بعدها از زبان یکی از اقوامشان شنیدم.
فکر می کنم چنانچه رفت و آمد دو خانواده باهم بیشتر می بود. اطلاعاتمان از هم به مراتب بیشتر، کاملتر و صحیح تر می شد.
2- مهارتهای من در زمینه طرح سوالات مناسب کم بود و متاسفانه در آن زمانآشنایی با مقوله مشاور و مشاوره هم نداشتم که بتواند کمکم کند.
علیرغم اینکه این موضوع برایم مهم بود و صریح سوال هم کردم که آیا قبلا کسی در زندگی شما بوده است، اما توانایی تشخیص دروغ شوهرم را نداشتم.
بنظر من در دوران آشنایی رفت و آمد خانوادگی بعلاوه کمک گرفتن از مشاوره و تالارهای اینچنینی بسیار کمک کننده هستند.
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
سلام بلو اسکای و بقیه اعضای تالار بعد مدتی طولانی
اول از همه عیدتون مبارک
ثانیا من پست مدیر محترم را خیلی پسندیدم. مشاوره هم یک شمشیر دو سر هست می تونید هر دو به نفع خودتون یا علیه خودتون ازش استفاده کنید. به نظر من هم بالهای صداقت درست میگه، بهتره دقیقا از مشاور بپرسی ژن منفی یعنی چی و به چه معناست، چون ممکنه به معنای منفی بافی باشه که قبلا خیلی ها توی این تالار این تذکر رو به شمای گلم دادن. خوب اگر اینطور باشه باید یک مدت روی خودت در کنار مشاور و با کمک مشاور کار کنی تا ریشه این ژن را بکنی. چقدر خوب میشه اگه از این حساسیت ها و ریز بینی ها اندکی رها بشیم. به نظر من تو شخصیت نگرانی داری. شوهر من هم گاهی بعضی چیزها از جمله موبایل منو یواشکی چک میکنه ولی من می ذارم به حساب کنجکاوی و ونه شک. ضمنا آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است. یه مقدار هم این مسئله نگرانی این رو نشون میده که تو رو از دست بده به نظر من، ناخود آگاه مردونه اون ترسیده که تو از دستش بری. من که اینطوری می بینم وضعیت رو و فکر نمی کنم مشکل جدی برات درست بشه مگر اینکه بذاری زیر میکروسکوپ و بزرگش بکنی.
من به هیچ وجه صلاحیت این تشخیص را ندارم ولی من خودم رفتم روانپزشک و گفت شخصیت وسواسی مجبور داری. یه سری داروهای ضعیف داد وگفت باید یک سال تحت نظر باشم. اینو به مشاورم هم گفتم و ایشون هم گفت تشخیص درستی هست. الان یک ماه نگذشته احساس میکنم نسبت به خیلی از حساسیت هام بی توجه شدم و از زندگی لذت بیشتری می برم. این کار رو نه تنها واسه این زندگی بلکه برای آینده خودم انجام دادم. ضرر نمی کنی از ما گفتن.
بهترین ها رو برات آرزو میکنم در سال 91
-
RE: مشکل جدید؛ ژن منفی!!!
سلام سابینا
سال نوی شما هم مبارک
اوضاع شما به کجا رسید؟ امیدوارم اونطوری باشه که رضایتت رو به دنبال داشته:72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سابینا
بهتره دقیقا از مشاور بپرسی ژن منفی یعنی چی و به چه معناست، چون ممکنه به معنای منفی بافی باشه که قبلا خیلی ها توی این تالار این تذکر رو به شمای گلم دادن.
سابینا جان، کم دقتی نداشتیما!!!!!!!
من تعریف مشاورم رو از ژن بد یا منفی دقیقا تو پست اولم اوردم.
ژن بد (منفی) یعنی: تمایل به انجام کارهای خلاف عرف
اصلا این تست رو کرد که مثلا ببینیم شوهرم به من خیانت کرده یا نه! (البته من ازش خواسته بودم). طبق تست اون ژن منفی نداشت و لذا نمی تونست خیانت کنه، چون خیانت خلاف عرف!!!:162: