-
یه مردهستم که دلم داره می ترکه
باسلام وخسته نباشید وتشکر از سایت مفیدتون
مردی 30 ساله هستم .سال 81 وارد دانشگاه شدم و با خانومی از همکلاسی هام آشنا شدم .این آشنائی 4 سال طول کشید وما 85 با هم عقد شدیم.سه سال نامزد بودیم و 88 با هم ازدواج کردیم.خانمم اهل تهران بود ومن هم اهل شهرستان.زمان عقد شرط انتخاب محل زندگی رو به خانومم دادم.زندگی شروع شد و با هم زندگی خوبی داشتیم .عاشق هم بودیم تا اینکه بعد از یکسال پدرزنم برای زنم یه اپارتمان تو کرج خرید وقرار شد قسط آپارتمان رو زنم پرداخت کنه از اون روز دیگه روزخوش ندیدیم.زنم بعد از کار به تدریس می پرداخت وشب دیر به خونه میومد تذکر های من کارساز نبود وهروقت اعتراض می کردم می گفت ماهانه فلان قدر بده تا قسطم عقب نمونه منم دیر نمیام خونه.زندگیمون با اینکه عاشق هم بودیم جهنم شد.کم کم زنم از نداشته های من انتقاد می کرد ودرخواست امکانات بیشتر می کرد.آروم آروم خونواده زنم هم وارد این ماجرا شدن وگفتن تو امکانات کمی داری و هر چی من می گفتم تازه شروع زندگیه وفرصت بدین تا سر وسامون بدم کسی گوش نمی کرد.(البته وضعیت زیاد هم بد نبود من مهندس مکانیک هستم وخونه استیجاری من کوچیک بود.آخه من همه چیرو از صفر شروع کرده بودم)اینقدر دوستش داشتم که بهخاطرش همه پل های پشت سرمو رو شکونده بودم.تا اینکه عید سال 90 که از مسافرت اومدیم زنم گفت :ببین من با نداری نمیتونم بسازم من میرم تا تو وضعیت بهتر که شد بیام.واسه همیشه رفت ودر عرض چند ماه طلاق گرفت و الانم مهریه داره میگیره.من یه کاری کردم چون ایمیل و پسوردشو میدونستم1 ماه بعد طلاق رفتم تا ایمیلشو ببینم.دیدم با چند تا پسر در ارتباطه عکس میده میگیره حتی تلفنی با هم حرف میزنن وچندبار هم قرار حضوری داشته.حالا سوال من اینه : من این همه ازش بدی دیدم ومیدونم که منو به این زودی فراموش کرده با این همه خاطره خوب (ما با هم مکه هم رفتیم) چرا بازم اینقدر عاشقشم ودارم دیوونه میشم.چرا من نمیتونم فراموشش کنم وهمش چشم انتظارشم.زندگی من کاملا مختل شده .لطفا کمکم کنید یه چیزی بگین تا تسکین پیدا کنم یه چیزی بگین تا ازش بدم بیاد. ممنونم
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
سلام آقا، امیدوارم خوب باشید. من مرد ساده ای مثل شما ندیدم. وقتی اون طلاق میخواست و خونه رو ترک کرد چرا درخواست عدم تمکین ندادین. البته من از این کارا زیاد سر در نمیارم ولی هزارتا کار میتونستید بکنید و به زودی به خواسته طلاقش جواب مثبت ندید من خیلی از مردا را دیدم که چند سال زنه رو علاف طلاق کردن آخر سر خودش از خیر مهریه اش گذشته ، چون اون طلاق میخواسته شما که نمیخواستید طلاق بدید. حالا که دیگه گذشته به نظرم شما هم بهتره دنبال یه آدم مناسب برای خودتون باشید و این دفعه احساسی تصمیم نگیرید. موفق باشید.
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
سلام من هم تقریبا توی یک همچین شرایطی بودم اما ما نامزد بودیم و ازدواج نکرده بودیم و خدا رو شکر که ایشون شخصیت واقعیشو بعد ۲ سال بروز داد و جدا شدیم .
مثلما اولش خیلی سخته ، آدم به گلدون توی اتاقشم عادت می کنه چه برسی به کسی که همسرشه . شب و روز به اون فکر می کنی ... به آینده ای که تو ذهنت ساخته بودی و حالا نابود شده ... به اینکه چطور تونست اینکارو با تو بکنه ؟!
من سعی کردم با خودم صادق باشم ... نشستم عیب و ایرادات نامزدمو نوشتم البته بعد از کلنجارهای زیاد ... و این خیلی کار سختی بود چون عاشقش بودم و عیب هاشو نمی دیدم ... کم کم چشمم به روی واقعیت ها باز شد ... به روی چیزهایی که چون عاشق بودم و کور نمی دیدم ... سعی کردم واقع بین باشم و قبول کنم که بهتر شد که همینجا همه چیز تموم شد . سعی کردم به خودم فکر کنم و اینکه لیاقت من همچین ادمی نبوده ... به اینکه چقدر آدمهای بهتر وجود دارن و دنیا تموم نشده !
فرق من با شما این بود که نرفتم ایمیل و ایناشو چک کنم ... خیلی هم البته وسوسه شدم اما سعی کردم تقریبا بیشتر رشته ها رو از بین ببرم وقتی به این نتیجه رسیدم که اون بدرد من نمی خوره .
اما همسر شما مگه نمی دونه که شما پسوردشو دارین ؟ چرا عوض نکرده پسوردشو بعد طلاق ؟
در واقع اینکه رفته دنبال پسر بازی هم برای اینه که فراموش کنه شما رو ، شاید فکر می کنه که می تونه اینطوری فراموش کنه ، اما در واقع اینکار غلط ترین کار ممکنه . اینکه برای فراموش کردن یه نفر بری سراغ یکی دیگه ... همسرتون اگر هم عاشقتون نباشه اما بهتون عادت داره و از بین بردن و فراموش کردن حتی عادت هم زمان می بره که متاسفانه همسرتون این شیوه روی برای ترک عادتش انتخاب کرده !
سعی کنین واقعیت ها رو درباره همسرتون بپذیرین ... شما چون دوستش دارین مثل من نمی تونین حقیقت رو در مورد اون بپذیرین ... ظلم هایی که بهتون شده رو بیاد بیارین ... من همیشه فکر می کنم خدا اینطور خواسته و خودش یه نفر رو که لیاقتم رو داره سر راهم قرار خواهد داد . بدونین که همیشه همینطور نخواهد بود و آدم به مرور قبول می کنه شرایط رو . خودتونو مشغول کارای دیگه بکنین . برای خودتون اهداف دیگه قرار بدین و سعی کنین برای رسیدن به اون اهداف تلاش کنین . به هیچ وجه دیگه سراغ ایمیلش نرین ! اینطوری شرایط رو برای خودتون سخت تر می کنین ...
یه چیز رو هم که من یاد گرفتم از جدایی سختی که داشتم بهتون می گم : غرورتونو حفظ کنین و برای برگشتنش التماس نکنین ... گاهی بی اعتنایی معجزه می کنه و بعضی ادمها نیاز دارن این برخورد رو ... به هر حال شما نیاز به زمان دارین تا این داغ سرد بشه و انوقت بتونین عاقلانه تصمیم بگیرین .
اگه بتونین مشاوره حضوری برین خیلی می تونه بهتون کمک بکنه
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
سلام:72:
نتونستم از کنار اونچه که نوشته بودید راحت رد شم،همیشه با خودم فکر میکردم 90 درصد مرد هایی که جدا میشن خودشونم یک سری تقصیراتی داشتن.دلم میخواست اون 10 درصدی که بی گناه طلاق گرفتن رو بشناسم.
اما شما چه جز اون 10 درصد باشید چه جز 90 درصد،زندگی و حتی فکر کردن به همچین زنی اشتباه محضه.زنی که خیلی راحت به خاطر مشکلات مالی زندگیشو رها میکنه.به دوستی با پسر ها عادت کرده اونم نه یکی.......
شما برای اینکه اون رو از زندگیت کنار بذاری نباید احساس تنفر نسبت بهش داشته باشی.نوشتید میخام ازش بدم بیاد ولی برای کنار گذاشتن کسی از زندگیمون لازم نیست حس تنفر از اون رو به همراه داشته باشیم چون حتی اگر با خشم و تنفر کسی رو کنار گذاشته باشیم در واقع باز هم اون رو کنار نگداشتیم(چون احساس خشمی که از اون داریم در واقع 1 اثر باقی مونده از اون هست) وقتی اون از زندگیت کنار رفته که در عین حال که خاطراتی ازش داری بدونی اون برات هیچه و کاملا رفته.قبلا اتش بوده و گرما داشته ولی الان خاکستر شده.خاکستر رو به باد بده و برو دنبال زندگیت.:82:
(راستی ممکنه تو حتی 1 روز پولدارترین ادم دنیا باشی اما هیچ وقت به خودت اجازه نده که اون دوباره به زندگیت برگرده.چون اگر اون چیزایی که شما گفتید درست باشه انتظار میره 1 مدت دیگه بخواد برگرده حتی اگر شما ازدواج هم کرده باشید.این رو به خودت قول بده لطفا)
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
واقعا خیلی ازتون ممنونم.جالب ترین نکته این بود که زنم به همه می گفت شوهرم خیلی مرد خوبیه ،چشم پاکه ،مهربونه و.... میگفت من خوبیهای اون رو هیچوقت فراموش نمیکنم ولی مادیات جزئی از زندگیه.بهش گفتم :یادته روز خواستگاری به همه گفتم من هیچی ندارم وهمه چی رو از صفر شروع کردم؟ گفت : به خدا راست میگی تو همه چی گفتی من اشتباه کردم من نمی تونم با قرض و... زندگی کنم.به من گفت بذار من برم منم گفتم به خدا چون دوستت دارم از همه چیزم تاحالا گذشتم ولی نرو. ولی همه چیرو زیر پاگذاشت و رفت اینقدر از خاطرات خوب مشترکمون بهش گفتم شاید نره ولی روز محضر من حالم از شدت گریه خراب شد وحتی یک کلمه هم نتونستم حرف بزنم و اون در حالی که یه آدامس تو دهنش بود در حالی که با دوستش میگفت ومی خندید اومد امضاء کرد ورفت.بهش گفتم لااقل بیا همدیگه رو حلال کنیم گفت : تو دیگه خیلی سخت گرفتی طلاق تو جامعه یه چیز جا افتادست.خندید وحتی بدون خداحافظی رفت.به خدا خیلی دوستش دارم.اسمش که میاد قلبم وا میسته.اینکه شما میگید بهش فکر نکن رونمی تونم چون همش جلو چشممه هر جا که میرم یه خاطره ازش دارم.ولی شاید گذر زمان حالم رو بهتر بکنه.و این رو هم در مورد خودم خوب میدونم که دیگه هیچوقت ازدواج نخواهم کرد.
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
سلام به همدردی خوش اومدین. از خوندن مشکلتون متاسف شدم.اما مدت زیادی از طلاق شما نمیگذره.فراموش کردن یه شخصی که انقد بهش نزدیک بودین کار سخت اما شدنیه. اما قبل از فراموش کردن میخوام ازتون بپرسم چرا با طلاق موافقت کردین؟ایا به این نتیجه رسیده بودی که ادامه زندگی مشترکتون فایده ای نداره و امیدی به بهبودیش نمیره؟ حتما شما برای طلاق دلایلی داشتین. من ازدواج نکردم اما میدونم ادم کاری که میخواد انجام بده رو سبک سنگین میکنه.صرفنظر از درستی یا نادرستی کارتون اتفاقیه که افتاده.دلایل جداییت رو یه بار دیگه برای خودت بنویس.حتما بنویس نگو میدونم نیاز نیست بنویسم. چون گاهی خاطرات مشترک و احساس تعلق خاطر مانع از این میشه که واقعیتها رو درست ببینیم. زمان که میگذره خوبیا انگار از بدیا پررنگتر میشن. پس دلایل جداییت رو بنویس و با خودت تکرار کن. و الان به تصمیمی که هر دوتون گرفتین احترام بگذار.به این فکر کن که این طلاق محترمانه باعث شده هنوز خاطرات مشترکتون قابل احترام بمونن. شاید اگه بیشتر از این رابطه رو کشش میدادین کار به توهین و..میرسید و حرمتها از بین میرفت. اون زندگی مشترک و اون طلاق بخشی از زندگی شما بوده پس بپذیریدش.نیازی به فراموش کردن نیست.مگه اصلا میشه ادم اتفاقات مهم زندگیش رو فراموش کنه.اما پذیرش به کمکتون میاد... زمان میبره تا شما یاد همسر سابقتون بیفتین اما حس اندوه نداشته باشین. زندگی جریان داره...شما سال 90طلاق گرفتین و حالا سال جدید داره میرسه.و این سیر ادامه داره...تا ابد که نمیتونی توی ایستگاه بشینی.بلند شو مقصد جدیدت رو معلوم کن و این دفعه قطار رو درست انتخاب کن و سوار شو. طلاق یعنی من و تو نه اینکه بد بودیم اما مناسب هم نبودیم.و حالا همدیگه رو بخاطر غفلت تو انتخاب میبخشیم. اشکالات رفتاریت رو شناسایی و برطرف کن و برای ایندت هدف گذاری کن.هدفهای کوچیک و بزرگ.و برای رسیدن بهشون نقشه بکش. دیگه هم سراغ ایمیل یه خانومی که الان باهات نسبتی نداره نرو.باید بپذیری اینکه الان اون خانوم چیکار میکنه به شما ربطی نداره.
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
روزی که داشتیم می رفتیم محضر یکی از فامیل ها واسطه شد و گفت خانوم شوهرت مرد شریف وخوبیه یه خورده صبور باشی از نظر مالی هم وضعییتش بهتر میشه .میدونین چی گفت؟ گفت: من حالا که طلاق نگرفتم یه خواستگار از همسایه های بابام اینا دارم منتها فکر میکنه من طلاق گرفتم .من نمیتونم با یه نفر که همیشه هشتش گرو نهشه زندگی کنم .فامیلمون گفت بیا تو ام که شاغلی کمک کن بهش تا مشکلاتش کمتر بشه .گفت :مشکلات مالی اون مال خودشه به من اصلا ربطی نداره.نان آورخونه اونه به من چه که کمکش کنم.خیلی دلمو شکوند خیلی خوارم کرد.
خیلی هاتون ازمن می پرسین چرا طلاقش دادم؟ چون که شرط انتخاب محل زندگی با اون بود گفت اگه می خوای طلاق نگیرم بیا تو بالا شهرتهران خونه واسم بگیر منم که نمیتونستم .چون خونه ای که دیده بو 50 میلیون پیش وماهانه 2 میلیون اجارش بود .چون نتونستم بگیرم دادگاه حق طلاق رو هم به ایشون داد.یعنی هیچ حامی نداشتم.
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
ببین اقای صالحی همه ادما خصوصیا خوب و بد دارن.شما هم از این قائده مستثنی نیستی.به هر حال خانوم سابقت هم مثل هر کسی دیگه توقعاتی داشته حالا خوب یا بد که شما نتونستین براورده کنید.
اینکه شما مدام از خودت تعریف کنی و به نظر ما خانوم سابقت ادم قدرنشناسی بیاد رو من چندان قبول ندارم.ما که نمیتونیم الان صحبتهای اونو بشنویم.شاید حرفای ایشون هم شنیدنی باشه
مطمئنا توی یه طلاق هر دو نفر مقصرن و حتی تو انتخاب شریک زندگی مشترک.چه اون خانوم که چشمش رو روی شرایط مالی شما بست و چه شما که بدون در نظر گرفتن شرایطتون شرطش رو قبول کردی.
در هر صورت الان این بحثا بی فایده است.
تمرکزتون رو بذارین روی پذیرش.
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
خانوم بهار 66 من نیومدم اینجا مظلوم نمائی کنم وشما دلتون به حال من بسوزه .خودم خوب میدونم که طرف من اینجا نیست تا حرفهاشو بشنوین.درضمن میشه بگین من کجا از خودم تعریف کردم؟؟؟ یا اینکه اگه زنم بعد نزدیک 10 سال همه چی رو زیر پا میذاره اسمش چیه؟قدرنشناسی نیست.؟؟خانوم بهار 66 من نمیدونم این بحث ها فایده داره یانه من دارم درد دل میکنم .اگه این حرف های من باعث اذیت شما میشه عذر می خوام .چون با جو اینجا اشنا نبودم.
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
مسئله اذیت شدن من نیست.شما حق داری هر چی دوست داری دردل کنی اما حرف من اینه وقتی واقعیات رو کامل ببینید پذیرش این ازدواج و طلاق براتون راحتتر میشه.
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
دوست عزيز جناب salehi1360
آيا در اين مقطع زماني هدف شما اين است كه تا جايي كه مي توانيد به اعصاب خوب مسلط باشد و تا حدي همسر سابقتان را فراموش كني درست است؟
الان شروع مي كنم رجز خواني تا از همسرتان متنفر شويد:
خصوصيات مفتضح همسرتان
1- پول پرستي و مال دوستي
2- عدم همراهي و پشتيباني با مرد
3- عدم حرف شنوي و تمكين با مرد (حرف شما را مبني بر دير نيامدن به خانه قبول نمي كرده)
4- تربيت بد والدين و عدم تواني در كنترل اوضاع (زن خوب كسي است كه با شرايط مردش بسازد)
زن خوب فرمانبر پارساكند مرد درويش را پادشاه
5- عدم نشان دادن چهره واقعي تا مسائل مادي مي آيد چهره واقعي را نشان مي دهد
6- ارتباط با مردان غريبه در زماني كه در عقد مرد ديگري است
7- دروغ گويي (حتما به خواستگار همساييه باباش اينا خانم گفته دختره)
6- عدم توجه به سنتها و آيين ايراني (اظهار مي كند الان ديگر طلاق عادي شده) كجا طلاق عادي است اين همه زن متحمل و عفف هست كه با سختي زندگي مي گذرانند
7-ارتباط با مردان و پسران متعدد (خانم يدونه كمش و چند تا باهم يجا مي خواد و طعم همشون بچشه ببين كدوم شيرين)
8- خود پسندي و خود خواهي (عدم توجه به توانايي همسر و فقط توجه به نيازهاي خود)
9- عدم نجابت (روابط و غيره)
10- فريب كاري اگر مي خواست از اول بالاشهر نشين باشد بايد قبل از آنكه شرط انتخاب محل زندگی را بگزارد صحبت هايش را كامل مي گفت ايشان با اين كار فقط مي خواسته حق طلاق را داشته باشد
11- شكستن غرور ديگران (همسر سابق)
12- فراموش كاري (اتفاقات خوب را و خدمتهايي كه ديگران به او كردند و محبتها را براي درك و خوشي زمان حال فراموش مي كند)
چند خط ديگر هم بنويسد من توانم تا صد تا خصوصيات بد برايش رديف كنم،
از اين حرفها بگذريم آدمي كه در بحران پشت همسر و خانواده نباشد نه تنها به درد زندگي نمي خورد بلكه از انسانيت بويي نبرده همان بهتر برود هرزه گردي بعد لاي جرز ديوار
اگر از حرفهايم ناراحت شدي بگو بيايم همه را اصلاح و راست و ريست كنم كه دوباره عاشقش شوي
بهار جان مي بيني زندگي با اون خواهر چه چيزهايي بهم ياد داده؟ (بهار در جريان بدبختي هاي من هستند)
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
آقای صالحی عزیز
راستش برای منی که شرایط مشابه شما رو تجربه نکردم، درک احساسات شما سخت میشه. ولی میدونم که خیلی ناراحتین و خیلی دارین اذیت میشین.
دوست من از مسائلی که شرح دادی بر میاد که یه کوچولو اعتماد به نفست پایینه. سعی کن به خودت مسلط باشی. وجود تو عزیزه و ربطی به بودن و نبودن با کسی نداره. وجود تو وابسته به وجود کس دیگه ای نیست.
میدونم که خیلی دوست داشتی در کنار همسرت زندگی رو ادامه میدادی ولی به هر دلیلی نشده. دنیا که به آخر نرسیده.
دوست خوبم شما دو نفر الان از هم جدا شدین پس دیگه توی زندگی اون شخص تجسس نکن. الان دیگه فرقی نداره که اون داره چی کار میکنه. اون مختاره هر راهی رو که دلش بخواد برای زندگیش انتخاب کنه. شما هم کم کم باید پا شی و خودت رو بتکونی آماده ی قدم گذاشتن توی یه مسیر جدید بشی.
ایشون چه آدم خوبی بوده باشن و چه نبوده باشن، مسیر زندگیشونو انتخاب کردن و رفتن. پس به نظر من امیدوار برگشت نباش.
این که همیشه کور سوی امیدی از برگشت ایشون برات وجود داشته باشه، برات سمه. چون باعث میشه مسیر زندگیتو بر مبنای این کور سوی امید ادامه بدی.
پاشو و شروع کن به ادامه ی راه زندگیت. مطمئن باش خدا روزهای قشنگتری از گذشته رو برات آماده کرده. فقط منتظره تو پاشی و حرکت کنی.
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
salehi1360 عزیز سلام
از اتفاقات بدی که براتون پیش امده متاسفم شما در بحران سختی قرار دارید و درک موقعیت شما و دادن راهکار بسیار مشکله
اما شاید اگه در ذهن خودتون این طلاق را بپذیرید و در فکرتون هم این طلاق صورت بگیره خیلی بهتر بشه مدیرت کرد
کی مقصر بوده یا نبوده مشکلو حل نمیکنه بهتره شما هم مثل همسر سابقتون کلا از فکرش در بیای و به مسایل دیگر زندگی توجه کنید
برای شما دوست عزیز موفقیت و شادی ارزومندم
ممنون که درد دلتو اینجا گفتی گاهی همین درد دل کردن ناراحتی ها رو کم رنگ میکنه
موفق باشی
زندگی دشمن شما نیست ،اما طرز فکرتان می تواند دشمن شما باشد.ریچارد کارلسون
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
سلام آقای صالحی
به واقع درک می کنم که در چه شرایطی به سر می برید
ضمن اینکه شما در مراحل سوگواری بعد از طلاق هستید . اما چند نکته هست که باید رعایت بشود تا به خودتان کمک کنید تا حال خوب را تجربه کنید .
دوست عزیز
در مورد چک کردن ایمیل همسر سابقتان این کار از چند جهت دارای اشکال است و نیاز هست که مورد بررسی قرار بگیرد .
شما به هیچ عنوان اجازه ندارید وارد حریم خصوصی همسرسابق تان بشوید .شاید نکاتی از همین دست بی توجهی ها در مسیر زندگی با همسرتان چه بسا منجر به بهانه جویی و طلاق شده .
این رفتار نوعی کنترلگری است . این خانم اگر خوب یا بد عمل بکند به شما به عنوان بخشی از گذشته ی ایشان ابدا ربط ندارد . شاید از همین دست کنترلگری ها در مسیر زندگی با همسرتان چه بسا منجر به بهانه جویی و طلاق شده باشد .
شما با این کار خودتان را عذاب می دهید . این کار نوعی خودآزاری و عدم مسئول نسبت به خود است . شما باید در حق خودتان با لطف و انصاف بیشتری روبه رو شوید و با خودتان مهربان باشید تا بتوانید به واقع دیگری را دوست داشته باشید . چه بسا همین عدم مسئول بودن نسبت به خود در مسیر زندگی با همسرتان منجر به بهانه جویی و طلاق شده باشد .
و.................
اینها را عرض کردم که بدانید همین یک نکته چقدر بار معنایی برای ایجاد حال بد در شما دارد . ضمن اینکه نکاتی پنهانی در دل این کار هست که نمی توان نسبت به آن بی توجه بود .
چرا که اگر شما شخصی کنترلگر باشید . بازتاب رفتاری شما در آینده نیز مسبب بروز مشکلاتی برای خودتان و غیر خواهد شد که لازم است به جای تمرکز بر روی زندگی گذشته و غصه خوردن به درون خودتان سفر کنید و برای نقاط ضعفی که در زندگی با خانم داشتید فکری اساسی بکنید تا انشالله در زندگی بعدی همین مسائل گریبانگیر زندگی بعدی شما نباشد .
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
سلام آقای صالحی
من هم با نظرات خانوم سارا موافقم
واقعا فکر میکنید این خانوم میخواست بشه مادر بچه های شما!!!!!!!!!
چقدر خدا دوستتون داشته که قبل از این اتفاق جلوشو گرفته
طلاق طبیعتا یه مدتی آدم رو شوکه میکنه ولی خودتون بشینید فکر کنید یک انسان چقدر میتونه قدر نشناس باشه؟!
راستش رو بخواین همسرت لیاقت شما رو نداشته و مطمئن باش دیر یا زود از کردهاش پشیمون میشه و باید جواب سختی بده
چرا دیگه ازدواج نمیکنین؟
الان زوده برای تصمیم گیری ولی بعد از مدتی که ارومتر شدید و با شرایط کنار اومدید مطمئن باشید زنای زیادی خواهان ازدواج با شما خواهند بود
این حق شماست که مثل بقیه ادمها یک زندگی خوب داشته باشین
یکی از آشنایان من هم دقیقا مثل شما بود شرایطش.
این آقا در مهربونی تک بود و همه دخترای فامیل دلشون میخواست با اون ازدواج کنن.
بالاخره با یکی ازدواج کرد
اونا هم 10 سال زندگی کردن بعد از 10 سال سر مسائل مالی و اینکه آقا بچه میخواست و خانوم از ترس هیکلش راضی نمیشد طلاق گرفتن
اون خانوم چند سالی هم این بیچاره رو انداخت زندان.همه متعجب شده بودن که این اقا به این خوبی چرا اینجوری شد.
میدونین جواب همسرش چی بود/؟میگفت از خوبیای بیش از حدش خسته شدم
در نهایت جدا شدن و اون اقا بعد از یک سال دوباره ازدواج کرد...
الان یه 3 قلو قشنگ داره و میگه زنم بهترین زن دنیاست و همه شاهد خوشبختیشونن
به نظرر من اگر زنت هم برگشت شما نباید باهاش دوباه ادامه بدی
مگر اینکه از همه کارهای زشتش توبه کنه
به خدا من خرید هم میرم تو چشم فروشنده نگاه نمیکنم...چطور میشه یه زن با شوهرش اینکارروبکنه
پست خانوم سارا رو خوب بخونید
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
[size=large]سلام داداش
منم هم سن وسال شما هستم البته 34 منم طلاق گرفتم.
ولی شرایتمون باهم فرق میکنه.زن من بیشتر بخاطر بچه دار نشدنم ازم جدا شد .خوب اگر بشینیم حساب کنیم منم میتونم از زنم بدیهاشو بنویسم داداشم همه بدی دارن حتی خوده من خوده شما .ما میخوایم با دیدن بدیهای همسرمون سعی کنیم راحتر فراموشش کنیم.بگذریم
فراموش کردن همسرت کاری نداره.منم همسرم رو دوست داشتم .دیدم همسرم بخاطره بچه زندگیشو خراب کرد و بچه رو به من ترجیح داد خوب باید با خودت رو راست باشی دادش فکرشو بکن ببین عشق یک طرفه اونم ازطرف شما فایده ای نداره .حالا شما هی التماس کسی رو بکنی که اصلا دوستت نداره .یکم به خودت بیا ما مرد شدیم تا سختی بکشیم آب دیده بشیم سختی ها مشکلات مال ماست.
من لان 3سال هست از همسرم جداشدم شاید باورت نشه من فقط 5 ماه اول به یادش بودم. الان سرتا پاشم طلا بگیرن اصلا نمیخوامش زنی که رفت بایدبره به انتظارش نشستن بجز اینکه از زندگیت جا بمونی چیزه دیگه ای نیست.
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط salehi1360
باسلام وخسته نباشید وتشکر از سایت مفیدتون
مردی 30 ساله هستم .سال 81 وارد دانشگاه شدم و با خانومی از همکلاسی هام آشنا شدم .این آشنائی 4 سال طول کشید وما 85 با هم عقد شدیم.سه سال نامزد بودیم و 88 با هم ازدواج کردیم.خانمم اهل تهران بود ومن هم اهل شهرستان.زمان عقد شرط انتخاب محل زندگی رو به خانومم دادم.زندگی شروع شد و با هم زندگی خوبی داشتیم .عاشق هم بودیم تا اینکه بعد از یکسال پدرزنم برای زنم یه اپارتمان تو کرج خرید وقرار شد قسط آپارتمان رو زنم پرداخت کنه از اون روز دیگه روزخوش ندیدیم.زنم بعد از کار به تدریس می پرداخت وشب دیر به خونه میومد تذکر های من کارساز نبود وهروقت اعتراض می کردم می گفت ماهانه فلان قدر بده تا قسطم عقب نمونه منم دیر نمیام خونه.زندگیمون با اینکه عاشق هم بودیم جهنم شد.کم کم زنم از نداشته های من انتقاد می کرد ودرخواست امکانات بیشتر می کرد.آروم آروم خونواده زنم هم وارد این ماجرا شدن وگفتن تو امکانات کمی داری و هر چی من می گفتم تازه شروع زندگیه وفرصت بدین تا سر وسامون بدم کسی گوش نمی کرد.(البته وضعیت زیاد هم بد نبود من مهندس مکانیک هستم وخونه استیجاری من کوچیک بود.آخه من همه چیرو از صفر شروع کرده بودم)اینقدر دوستش داشتم که بهخاطرش همه پل های پشت سرمو رو شکونده بودم.تا اینکه عید سال 90 که از مسافرت اومدیم زنم گفت :ببین من با نداری نمیتونم بسازم من میرم تا تو وضعیت بهتر که شد بیام.واسه همیشه رفت ودر عرض چند ماه طلاق گرفت و الانم مهریه داره میگیره.من یه کاری کردم چون ایمیل و پسوردشو میدونستم1 ماه بعد طلاق رفتم تا ایمیلشو ببینم.دیدم با چند تا پسر در ارتباطه عکس میده میگیره حتی تلفنی با هم حرف میزنن وچندبار هم قرار حضوری داشته.حالا سوال من اینه : من این همه ازش بدی دیدم ومیدونم که منو به این زودی فراموش کرده با این همه خاطره خوب (ما با هم مکه هم رفتیم) چرا بازم اینقدر عاشقشم ودارم دیوونه میشم.چرا من نمیتونم فراموشش کنم وهمش چشم انتظارشم.زندگی من کاملا مختل شده .لطفا کمکم کنید یه چیزی بگین تا تسکین پیدا کنم یه چیزی بگین تا ازش بدم بیاد. ممنونم
متاسفانه یا خوشبختانه خیلی از مردان ساده فکر می کنند ( در ظاهر شاید اینطور نباشه)
در هر صورت آرزوی خوشکامی و خوشبختی برات دارم برادر
برات هم امشب در نماز دعا می کنم زندگیت بهتر بشه و هر چه زودتر سر و سامون بگیری
فقط یادتون باشه که در ادامه فکر نکنی باید ادم دوزکلک کاری باید بشید تا زندگی خوبی داشته باشید. همین راه رو ادامه بدید ولی از گذشت عبرت بگیرید و زود خام بعضی صحبت ها نشوید
یا حق:72:
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
سلام واقعا متاسفم واسه همسر سابقتون که علی رغم تمایل شما به ادامه زندگی و یاداوری خاطرات خوب اقدام به طلاق کردن
و واسه خودم بیشتر متاسفم که با وجود این همه تلاش و مشکلات مالی که نادیده میگیرم شوهرم از خر شیطون پایین نمیاد و نمیخواد زندگی کنه
:316:
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
میتونید همین الان دکمه گزارش این ارسال به مدیر رو بزنید و بخواید این پست منو حذف کنند اما من حرفم رو میزنم.
چقد زیبا و راحته به ادمی که نیست،حرفاش رو نشنیدیم و نمیدونیم تو دل اون چه خبره برچسب بزنیم!
چقد راحت میشه یه طرفه به قاضی رفت!
چقد راحت میشه یه نفر رو تخریب شخصیتی کنیم.
من نمیدونم شاید بعضی ادما توان ذهن خوانی دارند و من ندارم.
پس من خوبم
تو خوبی
داوری کافریست،کجاست؟؟
وقتی دو تا ادم از جنس هم نیستن نمیشه بهشون خرده گرفت که تو چرا ازابریشمی و دیگری از پنبه.
جنس که یکی نباشه مشکل پیش میاد.
طلاقیه رخداده برای وقتی که میفهمیم همسفر زندگیمون رو اشتباه انتخاب کردیم.
تا باور نکنیم توی هر اتفاق حتی طلاق ما هم مقصریم نمیتونیم طرف مقابل رو ببخشیم،و برای همین بارها و بارها داستان رو تو ذهنمون مرور میکنیم.بعضی جاهاش رو به میل خودمون تغییر میدیم،حذفش میکنیم و..
و اونوقت قصه دلداگی و زندگی و جداییمون میشه چیزی که ذهنمون دوست داره مدام بهش فکر کنه و هیچ وقت باهاش کنار نیاد.
---------------
سارا جان شما بدبخت نیستی.انقد زود برچسب بدبخت که یه دنیا حس اندوه و انرژی منفی داره رو به خودت نزن.
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
وای خدای من حرفهای همتون قشنگ وتسکین بخش بود .خیلی دوستون دارم.واقعا بعد از ماه ها امروز بهترین روز من بود.با اینکه چندین بار پیش مشاور رفته بودم ولی حس میکردم حرفهای کلیشه ای میزدن.سارا خانوم هرچند بار که نوشته شما رو می خونم میبینم چقدر خودمو تو این مدت واسه یه همچین آدمی اذیت کردم.ولی میدونین چیه به همه بی اعتماد شدم.آیا این بی اعتمادی من طبیعیه؟یا تو وجود من موندگاره؟حتی باهمکارای خانومی که دارم دیگه نمی تونم مثل سابق باهاشون ارتباط برقرار کنم.این بی اعتمادی من باعث شده تا دیگه واسه تشکیل زندگی و... فکری نداشته باشم.خیلی خوشحالم که با این سایت آشنا شدم آخه باورتون نمیشه این حرفها چند ماهه تو دلمه حتی با خانوادم هم نمیتونستم دراین مورد درد دل کنم چون مادرم بعد طلاق من سکته کرد واگه حرف بزنم میترسم حالش بد بشه.
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
آقای صالحی این حس شما طبیعیه مدت زیادی نیست جدا شدین.اگه زیاد بهش فکر نکنید کم کم از بین می ره
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
سلام برادر عزیز
انشالله با تسکین روحیه و وضعیت شما حال مادر محترمتون هم بهتر میشه
چقدر خوشحال شدم که از حرفهای سارا جان این نتیجه رو گرفتید.
همینجا از سارای عزیز تشکر میکنم
شما هم به زودی به زندگی عادی خود برمیگردید..پرشور و پر انرژی...یک زندگی سالم و عشقی دو طرفه ..خالی از مادیات و فریب...
موفق باشید
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
نقل قول:
میدونین چیه به همه بی اعتماد شدم.آیا این بی اعتمادی من طبیعیه؟یا تو وجود من موندگاره؟حتی باهمکارای خانومی که دارم دیگه نمی تونم مثل سابق باهاشون ارتباط برقرار کنم.این بی اعتمادی من باعث شده تا دیگه واسه تشکیل زندگی و... فکری نداشته باشم
قبلا برای من تو محیطهای کارم مشکلی پیش اومد.خیلی ناراحت بودم و همش فکر میکردم چقدر ادما تو اون محیطایی که من بودم بد هستن.اگه کسی جز این بهم میگفت شاید خیلی ناراحت میشدم. این اتفاقات باعث شد تا مدتها از رفتن به سر کار بترسم.هر کار میکردم نمیتونستم با خودم کنار بیام تا بلاخره فهمیدم حتما تو اتفاقاتی که افتاد منم سهمی هر چند کوچیک و ناچیز داشتم. من نمیتونم به ادما بگم عوض بشید اما میتونستم برای رفاه حال خودم بیشتر رعایت کنم و تو انتخابم بیشتر دقت کنم. از اول دارم بهتون میگم قبول داشته باشید شما هم اشتباهاتی حتما داشتین اونا رو پیدا کنید و برطرف کنید.اگه بخوایم فکر کنیم تو یه اتفاق فقط دیگران مقصرن نتیجش میشه همین بی اعتمادی شما.اما اگه قبول کنید شما هم مقصرید با پیدا کردن و رفع اشکالاتون به اینده امیدوارتر میشید چون این بار میتونید انتخاب درست تری داشته باشین و اشتباهات زندگی مشترک قبلی رو تکرار نکنید تا موفق بشید
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
خانوم بهار66 قبول دارم که همه به نوعی ایراد دارن من هم از این مورد مستثنی نیستم و معصوم نیستم ولی تو این قضیه شاید تقصیرمن این بود که پولدار نبودم ونتونستم خواسته های مادی زنم رو برآورده کنم.
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
دادش هنوزم توشوک هستی؟؟برات ایمیل زدم .
چقدر به خودت سخت میگیری حالا کاری که شده با غم به دل گرفتن که همسرت برنمیگرده برگرده ام بنظرت میتونی زندگی شیرینی داشته باشی با این همه بدیهای که گفتی وتوایمیلش کلی مدارک خیانت پیداکردی.یه سوال اگر همسرت برگرده میتونی بهش اعتماد کنی ؟؟؟بزاری تنهابره جایی ؟؟پس نتیجه میگیریم فرامش کن خاطرات رو.بفکر آیندت باش چشم بهم بزنی پابس میگذاری وحسرت جوانیتو میخوری.
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
سلام محسن جان
از دیروز خیلی حالم بهتر شده.دارم از شوک خارج میشم.اگه بخواد بیاد هم دیگه نمیذارم .دیگه ازش بدم میاد.اون لیاقت منو نداشت .لیاقت اون همون پسرای مثل خودشن.داداش ممنونتم که تنهام نمی ذارین.
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
خدارو شکر حالتون بهترشده.
درحال حاضر چیکار میکنی وبرای آیندت چه برنامه ای داری البته باید ازاین دوران دربیای یه مدته زیاد طول نمیکشه خودتم باید سعی کنی.
باید طوری زندگیتو جم وجورکنی که به گوش همسرت رسید حسرت با توبودن رو بخوره.
اول رو خودت کار کن روحیاتت رو بساز شاد باش با انرژی افسوردگی رو بنداز دور.آهنگ شاد گوش بده.
دوم توایمیل هم گفتم یه سرگرمی پیداکن پرنده یا هرچیزی که بهش علاقه داری براش وقت بزار.
سوم تو پیشرفت در کارت سعی کن کمی بیشتر وقت بزار حداقل کمی از لحاظ مالی بهتر بشی.
من ایجوریم وقتی دلم بگیره اصلا آهنگ غمگین گوش نمیدم .برعکس انقدر آهنگ شاد گوش میدم باصدای بلند بیس دار تا قرم میگیره غم رو کامل فراموش میکنم.:311::311::311:
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
محسن جان ممنون از توجهت
بعد از طلاق،اتفاقات عجیبی تو زندگیم افتاد.خودم این فکر و می کنم که خدا پاداش عشق پاکی که تو وجودم بود ولگد مال شد رو به من داد.تو محیط کارم پیشرفت کاری خوبی داشتم وترفیع گرفتم.بعدش یه وام با شرایط عالی واسم جور شد وتونستم یه فروشگاه پوشاک زنانه راه بندازم وخداروشکر درآمدش خیلی خوبه .لااقل مهریه رو از اون راه درمیارم.الانم کتابهای ارشد خریدم ودارم واسه ارشد سال بعد میخونم.خرداد ماه هم آزمون نظام مهندسی دارم که دارم واسه اون هم آماده میشم اگه قبول بشم درآمدم شاید 2-3 برابر بشه.کلاسهای خطاطی نستعلیق میرم .در کل وقتمو پر کردم ولی خودت خوب میدونی تنهائی خیلی بده .من تنها زندگی می کنم شبهای خیلی سختی دارم.گاهی تا نزدیکای صبح بیدارم.ولی در مورد ازدواج مجدد باید بگم اصلا بهش فکر نمی کنم چون اعتماد به نفسم خیلی پائین اومده فکر میکنم هیچ کسی رو نمی تونم خوشبخت کنم.
این فکرو میکنم اگه یکی دیگه بیاد واونم با من بی وفائی بکنه دیگه داغون میشم .اونوقت دیگه شاید نتونم هیچوقت بلند بشم .الان به اندازه کافی افسرده شدم دیگه واسه هفت پشتم بسه.نمی خوام یه خانوم دیگه تو زندگیم باشه.شاید فکر کنی چون تازه طلاق گرفتم اینو میگم ولی با شناختی که از خودم دارم میدونم دیگه ازدواج نمی کنم.ولی خدارو شکر میکنم تو این چند روزی که باد شماها آشنا شدم تونستم طرفمو تا حدودی فراموش کنم والان اگه التماس هم بکنه دیگه نمی ذارم بیاد تو زندگیم این واسه من خیلی عالیه من تا چند روز پیش همش منتظر بودم یه روز بیاد.
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
اقای صالحی بزار یه مدت از روش بگذره
فعلا اصلا بفکر ازدواج نباش( چه از این نظر که قراره این کار رو در اینده انجام بدی چه اینکه مایل به این کار نباشی)
بزار یه مدتی بگذره و افکارت اروم بشه و از این شرایط خارج بشی
ان شالله در اینده با تجربه ای که بدست اوردی زندگی خوب و استواری خواهی داشت
:72:
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
سلام آقای صالحی
امروز تاپیکتون رو خوندم . کاملا درکتون میکنم چون منم در شرایط مشابه شما قرار دارم . منم عاشقش بودم و با گذشت تقریبا 4 ماه از طلاق هنوز نتونستم فراموشش کنم.لحظه های خوبی که با هم داشتیم همیشه جلو چشممه. جالبه که بدی هاش از ذهنم پاک شده اما خوبی ها و لحظات خوبمون تو ذهنم زنده هست. وقتی موردی پیش میاد برای ازدواج شدیدا مضطرب میشم. حس میکنم نمیتونم دیگه کسی رو تو زندگیم بپذیرم.
اما برادر عزیز میدونم که گذشت زمان تنها راه چاره من و شماست. درسته که زخمی که طلاق تو دل میذاره و سرخوردگی احساسی هیچ وقت به طور کامل التیام پیدا نمیکنه اما به مرور زمان رو به بهبودی نسبی میره.
من تو این مدت سعی کردم خودمو مشغول کنم تا حدی هم موفق بودم . چند تا تحقیق و مقاله دادم کم کم هم دارم برای PHD آماده میشم. با این که هنوز دوسش دارم اما کم کم به این باور میرسم که باهاش خوشبخت نمی شدم.
من به این آیه معتقدم که ان مع العسر یسری منتظرم که خدا آرامش رو بعد از دوره سختی که گذروندم بهم اعطا بکنه. :43:
شما هم بهتره این اتفاق رو به عنوان بخشی از زندگیتون بپذیرن. اما بدبین نباشین آدما همه مثل هم نیستن . به آینده امیدوار باشین.:72:
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
خانوم parvaneh123 واقعا واسه اتفاقی که واستون افتاده متاسفم.خودتون میدونید چقدر سخته.خدا به هممون صبر بده .ولی اینکه این دنیا محل گذره خیلی تسکین بخشه .
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
تالار همدردی یعنی یه جای خیلی مناسب برای دردودل یا انتشار یک خاطره تلخ و شیرین یا حتی بیان یک تجربه و...
و خداروشکر که شما من و همه دوستان اینجارو انتخاب کردیم برای گرفتن ارامشو....
بیانتون خیلی غمگینه و حق هم دارید زندگی گاهی با ادمها خوب تا نمیکنه البته از نظر ما
همه ما روزهای خوبو بد زیاد داشتیم اما مهم چگونه گذروندن اوناست اینکه با سختی ها از پا نیفتیم و طعم شیرینیهارو در زندگیمون پایدار کنیم
حالا که روزهای شیرین اشنایی با همسرتون به این روزها مبدل شده پس امید و امکان این هست که لبخند روزی جایگزین تلخی و ناکامی امروز شما باشه
کافیست کمی محکم تر و به اصطلاح مردانه تر با موضوع مواجه شوید و زندگی این نعمت خداوندی را با شرایطی که مستحق اون هستید ادامه دهید
موفق باشید
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
سلام
چقدر نکات مثبت و موفقی آمیز داری شما...
مغازه و امادگی برای ارشد و ترفیع کاری و...
الان با شرایط جامعه مطمئن باشید گزینه بسیار خوبی برای ازدواج خواهید بود
کمیکه بگذره میبینید که اعتماد به نفستون هم میره بالا و همه بچه های تالار یک شام عروسی مهمان شما میشیم !!!
من افراد زیادی رو میشناسم که مثل شما از همسرانشون جدا شدند و دوباره ازدواج کردن..تجربه نشون داده افرادیکه ازدواج مجدد میکنن خیلی موفق تر هستند
موفق باشید
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
جناب آقاي salehi1360
يادتان باشد من خصوصيات خاص همسرتان را برجسته كردم و تعبير خاصي از آن كردم، هر كسي شرايط خاص زندگي خودش را دارد و اگر درست نگاه كنيم همه دنبال منافع شخصي هستند در واقع اين حسي است در تمام انسانها براي ادامه بقا، همسر سابق شما هم يك انسان معمولي است (با تمام خوبي ها وبدي ها) كه شما به او عادت كرده بوديد و چون مدتهاي به او محبت كرديد با واو در آميختيد تمام ذهنتان را اشغال كرده، همسر سابق شما با توجه به شرايط خانوادگي كه داشته فكر مي كند بعد از طلاق هم همان وضعيت قبل را خواهد داشت، (در حالي كه با توجه به فرهنگ جامعه ما اينچنين نيست) ، احتمال اينكه بعد از يك شكست عاطفي باز هم به شما رجوع كند زياد است. اينجا ديگر شما تعيين كننده هستيد ، راستش من هم وقتي از كسي نارو مي بينم او را بطور كامل كنار مي گذارم مگر اينكه چاره ايي نداشته باشم (بر اساس اين تعبير كه آدم عاقل دو بار از يك سوراخ گزيده نمي شود و ذات حقيقي آدمها تغيير نمي كند)
اينكه مي گوييد به ديگران اعتماد نداريد، تقريبا من هم همينطورم، اعتماد مطلق به ديگران كار احمقانه ايي است، اما به ديگران بد بين نباشيد و بگذاريد ديگران هم زندگي كنند.
هر اتفاقي را مي توان تعبير خوب يا بد كرد، مي توانيد در اين فرصت كه داريد به مادرتان بيشتر محبت كنيد والدين هميشه در كنار ما نيستند سعي كنيد با كمك و محبت به خانواده تان هم بتوانيد ذهنتان را آرام كنيد و هم جو خانوادگي را آرامشش ببخشيد. به خودتان هم تلقين نكنيد كه سكته مادرم تقصير من بود شايد اين اتقاق قبلا مي افتاد ولي شما الان فرصت كمك و رسيدگي به خانواده تان را داريد.
فكرش را بكنيد اگر متعهل بوديد مي توانستيد روي درستان متمركز شويد پس از فرصت بدست آمده براي درس خواندن و بالا كشيدن خود استفاده كنيد (تا بتركد چشم حسود و بخيل و بد نظر)
روي كار خودتان متمركز شويد و توي ايميلهاي همسر سابقتون هم سرك نكشيد (باور كنيد از نظز اخلاقي كار بدي است، حالا بماند منم از اين كار ها خوشم مي آيد. ولي فقط خودتان را عذاب مي دهيد)
مطمئن باشد با گذشت زمان تمام كساني كه بحراني پشت سر مي گذارند حالشان خوب مي شود، بعد از اتمام اين زمان، تجربه و دركي كه از زندگي پيدا مي كنيد ارزشمند است ، كساني كه سختي را پشت سر مي گذارند و پيروز و سرفراز و مسلط بر خود از آن شرايط خارج مي شوند كوله باري از دانش در اختيار دارند كه در هيچ كتابي نوشته نشده و اين همان گوهر حقيقي زندگي است و همه ما براي يادگيري به دنيا آمده ام تا دركي از زندگي داشته باشيم.
دوستان ببخشيد كه بيش از اين نمي توان در اين سايت همدردي و هم فكري كنم چون از محل كارم پست مي زنم و از لحاظ اخلاقي كارم را درست نمي دانم
براي همه دوستان آرزوي شادكامي دارم
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
maryam123 , sara2010 عزیز واقعا از دلگرمی که به من می دهید ممنونم.از نصایح و تذکرات شما کمال استفاده رو می کنم وکمک های شما رو هیچ وقت فراموش نخواهم کرد.
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
[size=small]آقاي salehi1360 عزيز
من هم وقتي همسرم رفت حال شما رو داشتم . به هر صورتي دلم مي خواست بفهمم تو چه حاليه و الان داره چيكار مي كنه . به همه مردا بي اعتماد بودم و تصميم گرفته بودم تا عمر دارم ديگه ازدواج نكنم . چون نه مي تونستم ديگه كسي رو دوست داشته باشم و نه دلم مي خواست جاي همسرمو تو دلم به كس ديگه اي بدم و نه ديگه ترس هام اجازه مي داد كه ريسك كنم و با يه آدم جديد آشنا شم و بخوام باهاش ازدواج كنم .
تا 6-7 ماه اول وضعيت همينطوري بود . الان يك سالي ميشه كه همسرم منو ترك كرد و رفت . هنوزم خيلي خيلي زياد دوستش دارم ولي ديگه خيلي غم و غصه هام كمتر شده چون به مرور فهميدم كه گذشته ها گذشت و من براي برگردوندنشون كاري نمي تونم بكنم . بايد زندگي كنم و بايد بتونم بعد هر شكستي دوباره بلند شم و مثل مرده هاي متحرك افسرده نباشم .
همسر منم خيلي كارا كرد و شايد هنوز هم مي كنه . زندگي اون ديگه به من مربوط نميشه زندگي همسر سابق شما هم ديگه هيچ ربطي به شما پيدا نمي كنه هر چند كه شما از لحاظ احساسي هنوز اين ارتباطو حفظ كردين ولي واقعيت و حقيقت چيز ديگه ايه . واقعيت اينه كه همسر شما الان هيچ تعلق و قيدي به شما نداره و آزاده كه براي زندگي آيندش خودش تصميم بگيره . همونطور كه شما حق دارين خودتون براي آينده خودتون تصميم بگيرين و نظر ايشون براتون مهم نباشه .
شايد ايشون تصميم گرفته كه در آينده با هزاران هزار مرد ارتباط داشته باشه اين به هيچ وجه به شما مربوط نميشه . بزارين آزاد باشه و خودتون رو از اين قيدها و وابستگي ها آزاد كنين .
به هيچ وجه تو زندگي ايشون تجسس نكنين . چون هر لحظه امكان داره يه خبر ناراحت كننده اي بوجود بياد و احساسات شما رو بهم بريزه . خودتون زمينه هاي خودآزاري خودتون رو فراهم نكنين . حداقل اگه اينكارو بكنين كم كم و به مرور اين موضوع رو فراموش مي كنيد و به زندگي عاديتون بر مي گردين ولي هر چي اين قضيه رو كش بدين اين آزارها ادامه پيدا مي كنه .
انسانها به همه چي عادت مي كنن . سعي كنين پذيرش خودتو رو تو اين اتفاق بالا ببرين و قبول كنين كه به هر صورت شرايط هر دوتون براي ادامه اين زندگي مساعد نبوده . بايد هر كدوم به طرف مقابل حق بدين كه هرطور كه دوست داره و حق خودش مي دونه به آيندش فكر كنه و براي خودش ريال خودش تصميم بگيره .
موفق باشين . به همه چيز عادت مي كنين . نگران نباشين .
[/size]
-
RE: یه مردهستم که دلم داره می ترکه
saboktakin عزیز ممنون از اینکه تجربیات خودتو در اختیار من قرار دادی .می دونم که تجسسی که در ایمیل ایشون کردم کار بدی بود و خدا خودش شاهده که اهل این جور کارا نیستم ولی خوب یه سری تعلقات باعث میشه تا ناخوداگاه به این کار دست زدم.ولی با این که کارم اشتباه بود خدا رو شاکرم چون وقتی از کاراش با خبر شدم تا حدودی از چشمم افتاد و البته پیام خانوم sara2010 که عیب های ایشون رو برام روشن کردخیلی رومن تاثیر گذار بود چون عشق واحساسات باعث شده بود تا مثل کبک سرمو زیر برف ببرم وخودمو بزنم به اون راه.بهر حال از همتون ممنونم و ارادت خالصانه دارم به همگی شما.