دوست خوبیه ، همسر خوبی هم خواهد بود

سلام . من پسری 26 ساله هستم که حدود 10 ماه پیش با دختر خانمی 26 ساله آشنا شدم. البته نه توی خیابون . دوستی ما آنقدر سریع پیش رفت که نفهمیدیم چی شد. هر دو مون قبلا هم با جنس مخالف رابطه داشتیم . و لی برای هر دوی ما این رابطه جذابیت خاصی داشت. ما نقط علاقه مشترک فراوانی داشتیم . بعد از 2 ماه این دختر خانم به من گفت فکر می کنه که برای ازدواج با هم مناسبیم. منم گفتم که تا حالا به ازدواج فکر نکردم باید فکر کنم . و این فکر کردن تا حالا طول کشیده و نمی دونم کخه باید چی کا ر کنم؟ اون برای من دوست خیلی خوبی بوده ولی نمدونم که آیا می تونه همسر مناسبی هم باشه یا نه ؟ اصلا نمی دونم چه ملاک هایی رو باید در نظر بگیرم. می دونم که دوستش دارم ولی به نظرم دوست داشتن نمی تونه شرط کافی باشه.

سلام . ما در طول زندگی در بین خیلی از رابطه های معمولی و خاصی که با جنس مخالف داریم فقط ممکنه یکی دو تا از اونا ما رو واقعا جذب کنه . من اسمشو می ذارم هم فرکانس بودن و این یعنی " فهم متقابل از افکار هم و درک متقابل احساسات همدیگر" . و همین هم فرکانس بودنه که موجب دوست داشتن می شه . به نظر من ما همه آدمها رو نمی تونیم دوست داشته باشیم . و دوست داشتن یه جورایی اتفاقیه . البته منظورم دوست داشتن عام همه ی انسانها نیست . بلکه یه دوست داشتن خاص و رابطه دوست داشتن متقابل که دو نفر هم زمان همدیگر را دوست بدارند . حالا وقتی در طول زندگی برامون پیش اومد که کسی رو دوست داشتیم و اوهم ما را دوست داشت چطور می تونیم بفهمیم که ایا برای ازدواج با هم مناسب هستیم یا نه ؟ این مدیریت احساسات و عقل چطوریه؟

سلام
آقایون ! خانوما ! چرا جواب نمیدین؟ من با یه دختری دوست شدم که خیلی دوست خوبی برام بوده . ولی من نمی دونم که آیا برای ازدواج هم به درد هم می خوریم یا نه؟اصلا نمی دونم که که چه معیار هایی برای ازدواج داشته باشم؟
نمی دونم که چه چیزهایی را باید در نظر داشته باشم . جواب بدین دیگه

سلام ؛
به نظر بنده مقوله ازدواج برای هر شخص باید به صورت منحصر به فرد بررسی بشه و با توجه به اطلاعاتی که شما دادید و ویژگیهای نوشتاری در این تالار کمک های ما هم بیشتر میتونه حالت نظری داشته باشه که این جریان ممکن دو حالت را برای هر بازدیدکننده ای به ارمغان بیاوره :
1 - باعث بلوغ فکری از بعد تئوری بشه
2 - باعث به وجود آمدن وسواس بیشتری بشه
حالا باید خودت تصمیم بگیری که دوست داری جزو کدوم دسته باشی !
اما بنده متن یه مقاله ای رو که قبلا خونده بودم رو براتوم پست میکنم تا شاید کمی بتونه کمکتون کنه . البته منتظر پست های بعدی شما و باز کردن زوایای دیگری از ارتباطتون میمونم .


^^^^^^^^^^^^^^^^
شناخت ويژگی‌های مناسب و مطلوب هر يك از مرد و زن و انتخاب همسر براساس آنها امري مهم است جوانان مي خواهند شاخصهاي مثبت را براي يك ازدواج موفق بدانند تا بر پايه آنها همسر و شريك آينده زندگي خود را انتخاب كنند اين ويژگيها چه در باره خانم ها و چه در خصوص آقايان ضرورتي انكارناپذير است به طور قطع دختر خانم ها و آقا پسرها در محيطهاي زندگي شخصي و اجتماعي گوناگون، متفاوت تربيت مي شوند و همين تربيتهاي متفاوت موجب نگراني و دردسرهاي آينده زندگي مشترك مي شود، پس اين پرسش كه زن خوب يا مرد خوب كيست، و چه ملاكهايي را در انتخاب همسر رعايت كنيم، امري مهم و حائز اهميت است.

بيان كلي پارسا بودن زن به عنوان معياري براي يك زن خوب انسان را در تعيين مصاديق آن دچار ترديد مي كند بنابراين ملاكهايي را براي زن خوب بيان مي كنيم. مشخص ترين معيار زن شايسته خوب شوهرداري است. در خبر از حضرت امام باقر (ع) نقل شده است حضرتش فرمود: «خداوند بر مردان و زنان هر دو جهاد نوشته است جهاد مرد بذل مال و جان است تا كشته شود و جهاد زن آن است كه بر غيرت و ناراحتيهاي شوهر صبر كند».

بنابراين صبر زن در مقابل ناملايمات و ناسازگاري شوهر در حد جهاد شوهر ستوده شده است و هم چنين جهاد زن خوب شوهر داري توصيف شده است.

بهترين زنان در توصيف پيامبر اسلام زيباترين آنان هستند كه كم مهره ترين باشند، هم چنين فرمود مي خواهيد بهترين زنان را معرفي كنم؟ گفتند: آري يا رسول ا... فرمود: بهترين زنان آنست كه بچه زياد مي آورد و با عاطفه و محبت و عفيف و پوشيده باشد، در خانواده اش عزيز و محترم و براي شوهر متواضع و فروتن باشد، با شوهر شوخ و مزاحگر و نسبت به ديگران و اغيار مستور و خوددار باشد به سخن شوهر گوش فرا دهد، فرمانبرداري نمايد در خلوت خود را براي او بيارايد.

مردي به محضر پيامبر اسلام (ص) آمد و گفت: اي رسول خدا، همسري دارم كه چون به خانه مي روم به پيشبازم مي آيد و وقتي بيرون مي روم بدرقه ام مي نمايد و اگر مرا غصه دار ببيند مي گويد غم مخور كه اگر غم روزي مي خوري خداوند آن را به عهده گرفته و اگر براي آخرت غم داري و فكر مي كني خداوند بر فكر و غم تو بيفزايد. پيامبر (ص) فرمود: او را بشارت بهشت ده و به وي بگو كه تو يكي از عاملان خداوندي و در هر روز پاداش ۷۰ شهيد براي تو خواهد بود (مكارم الاخلاق ج ۱ ص ۳۸۲)

در كتاب تهذيب شيخ طوسي جلد ۷ آمده است ابي حمزه از جابر انصاري، صحابه پيامبر (ص) نقل كرد كه شنيدم جابرانصاري سخن مي گفت از جلسه اي كه در محضر رسول خدا (ص) داشتند و درباره زنان و فضيلت بعضي از آنان نسبت به بعضي ديگر سخن به ميان آمده بود پيامبر اسلام (ص) فرمود: آيا مايليد از بهترين زنان شما خبر دهم؟ حضار گفتند: بلي يا رسول ا... سپس پيامبر (ص) فرمود بهترين زنان شما زناني هستند كه فرزند به دنيا آورند و محبوب و پوشيده باشند در بين خانواده خود با عزت، و نزد شوهرشان متواضع و فروتن باشند براي شوهرشان خود را بيارايند و از اغيار خود را بپوشانند و امر شوهر را اطاعت كنند و خود را در اختيار وي قرار دهند.

آنگاه از رسول خدا (ص) نقل شده است بهترين زنان آنست كه خوشبو و خوش غذا باشد. اگر خرج كند در راه صحيح و خوب خرج كند و اگر امساك نمايد به روش صحيح باشد.

از امام صادق (ع) نقل شده است: بهترين زنان آنست كه اگر خشمگين شود به شوهر گويد دست من در دست توست يعني در اختيار تو هستم به بستر خواب نخواهم رفت تا اين كه از من خشنود شوي از تمام روايات پيش گفته اين مهم استفاده مي شود. كه بهترين زنان آناني هستند كه صفات جمال و كمال را با هم داشته باشند و زيبايي زن در چهره و اندام و موهاي بلند او است و كمال زن در فهم و تواضع در برابر شوهر و غيرت در مقابل اغيار است.

زن خوب به عنوان همسر و زوجه مرد آن قدر در اسلام تاكيد شده است كه حضرت رسول (ص) فرمود: هيچ مردي بعد از اسلام نفعي بالاتر از همسر مسلمان عايدش نمي شود كه چون به او بنگرد مسرور گردد و چون به او فرماني دهد اطاعت نمايد و در نبود شوهر مال او و ناموس خود را حفظ كند.

اما برای اينكه همسر خوبی باشيد بهتره اين توصيه ها رو بخاطر داشته باشيد:

- نق نزنيد و همسر خود را سرزنش نکنيد.

- همسر خود را همانگونه که هست به حال خود بگذاريد.

- خرده گيری نکنيد و عيبجويي را کنار بگذاريد.

- به امور کوچک زندگی زناشوئي توجه بيشتری داشته باشيد.

- صادقانه به تعريف و تمجيد پردازيد.

- مؤدب باشيد.

- يک کتاب خوب راجع به جنبه جنسی ازدواج بخوانيد.



و بطور كلی سعی كنيد در زندگی اين ها رو سرلوحه قرار بديد:

1. قلبتون را از نفرت آزاد كنيد.

2. ذهنتون را از نگراني آزاد كنيد.

3. ساده زندگي كنيد.

4. بيشتر بخشش كنيد.

5. كمتر انتظار داشته باشيد.



هنگام مشاجرات:

۱- بهترين نتيجه از مباحثه، پرهيز از آن است.

2- به عقايد احترام بگذاريد و نگوئيد اشتباه میکنند.

3- اگر در اشتباه هستيد، به آن اعتراف کنيد.

4- در هر موردی، دوستانه شروع به صحبت کنيد.

5- راه سقراط (هميشه از مخاطب پاسخ آری آری بگيريد).

6- بگذاريد ديگران زياد حرف بزنند.

7- بگذاريد ديگران احساس کنند که ايده ها از خود آنهاست.

8- از دريچه چشم ديگران به کارها بنگريد.

9- نسبت به ايده ها و خواسته های ديگران همدردی نشان دهيد.

10- به انگيزههای شريفتر مخاطب، توسل جوئيد.

11- ايده های خود را مجسم کنيد.

12- حس رقابت ديگران را تحريک کنيد.

انتقاد از ديگران ( بدون جريحه دار كردنشان):

۱- قبل از شروع مطلب از او تمجيد کنيد.

2- خطاهای ديگران را غيرمستقيم گوشزد کنيد.

3- قبل از انتقاد از ديگران، از اشتباهات خود سخن بگوئيد.

4- به جای دستور صريح، دستورات را بصورت سئوال و خواهش بخوانيد.

5- بگذاريد طرف مقابل آبروی خود را حفظ کند.

6- از کوچکترين پيشرفتی، تعريف کنيد.

7- به مردم اعتماد کنيد تا سعی کنند خود را سزاوار خود سازند.

8- رفع و اصلاح عيوب را کاری آسان، نشان دهيد.

9- کاری کنيد تا مخاطب وظايفش را با ميل و اشتياق انجام دهد.

لازمه دوست داشتن ديگران توجه به آنهاست:

۱- از صميم قلب ديگران را دوست داشته باشيد.

2- هميشه لبخند بزنيد.

3- همواره به اسم ديگران توجه داشته باشيد.

4- در مورد آنچه ديگران علاقمندند صحبت کنيد.

5- شنونده خوبی باشيد و ديگران را تشويق به صحبت در مورد خودشان کنيد.

6- کاری کنيد که ديگران احساس کنند وجودشان برای شما اهميت دارد.
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

البته باید ببخشید که بعضی جاها کلی گویی شده یا چیزی گفته شده که برای بعد از ازدواجه نه قبل از اون . اما در هر حال برگ سبزیست .



*****************
عاشق خدا باش تا معشوق خلق شوی .
*****************

خدایا،خداوندا یک فروند دختر با شرایط گفته های معشوق همینجاست،نصیب ما بفرما!

سلام بر Mashoogh Haminjast عزیز
من دوست دارم که مورد خودم را به عنوان یک مثال توضیح بدم تا راجع بهش گفتگو بشه ولی می خوام قبلش راجع به این موضوع بطور نظری بحث کنیم تا هم برای خودم یک پشتوانه تئوریک بشه و هم برای کسانی که مطلب رو می خونند . تا بتوانند قدرت تحلیل پیدا کنند و در بحث همراهی کنند.
ضمنا مقاله ای رو که فرستاده بودی خوندم . آیا دختر و پسر هایی که در ایران امروز زندگی می کنند می تونند طرف مقا بلشون رو با این معیار ها بسنجند و همسر انتخاب کنند ؟! مثلا معیاری مثل اینکه " بهترين زنان آنست كه بچه زياد مي آورد و با عاطفه و محبت و عفيف و پوشيده باشد، در خانواده اش عزيز و محترم و براي شوهر متواضع و فروتن باشد، با شوهر شوخ و مزاحگر و نسبت به ديگران و اغيار مستور و خوددار باشد به سخن شوهر گوش فرا دهد، فرمانبرداري نمايد در خلوت خود را براي او بيارايد " آیا در جامعه امروز قابل اجرا هست ؟ فرمانبرداری یعنی اطاعت بی چون و چرا . فکر نمی کنم دختران امروز مخصوصا دختر شهری و دانشگاه رفته حاضر به فرمانبرداری از شوهر باشد ؟! مگر اینکه بخواهیم بگوییم که زن و مرد هر دو فرمانبردار هم باشند که این هم یک چیز مسخره ای از آب در می آید و دیگر معنای فرمانبرداری نمی دهد . پس گفتگوی منطقی بین زن و مرد چه می شود؟ یا اینکه زن امروز در محیط کارش قطعا با همکاران مردش شوخی و مزاح می کند و...
پس فکر می کنم بهتر است جز نگرانه تر و کاربردی تر بحث کنیم و این را هم در نظر بگیریم که خیلی از دختر و پسر ها ی امروز آنقدر ها هم مذهبی نیستند. یا بهتر است بگویم آنقدر ها هم درگیر مذهب نیستند و طرفشان را با معیار های دیگری می سنجند.

هر دختر و پسری که با هم چه از طریق دوستی و چه از طریق خواستگاری ( البته به شرطی که خانواده ها برای دختر و پسر زمینه و فرصت شناخت را فراهم کنند و تصمیم گیرنده نهایی خود دختر و پسر و باشند ) آشنا می شوند بعد ازاین که از ظاهر همدیگر خوششان آمد به نظر من چیزی که موجب می شود بین آنها رابطه عاطفی شکل بگیرد همفرکانس بودن است . همفرکانس بودن یعنی فهم متقابل از افکار هم و درک متقابل احساسات همدیگر . بعد از آن شروع به یافتن نقاط اشتراک می کنند . مانند عقاید فکری، نوع موسیقی که گوش می دهند(در صورت علاقه به موسیقی) ، زمینه مطالعه (در صورت علاقه به مطالعه ) نحوه گذران اوقات فراقت ، نوع فیلمی که می بینند ( مثلا یکی فیلم فلسفی می بیند یکی فیلم هندی) ، علاقه به رفت و آمد با فامیل و...
مثلا مردی که وقت فراقتش را می خواهد بنشیند و فوتبال تماشا کند با زنی که می خواهد به کوه یا پارک برود قطعا در این زمینه اشتراک ندارند . یا مردی که اصلا از مهمانی رفتن خوشش نمی آید با زنی که دوست دارد با فامیل زیاد رفت و آمد کند قطعا به مشکل خواهند خورد .
بعد از شناخت این نقاط اشتراک و علایق حتی اگر دو نفر نقاط اشتراک فراوانی (بالای 70 در صد) داشته باشند تازه می توان گفت این دو نفر می توانند برای هم دوستان خوبی باشند . ولی آیا این مرد ، مرد زندگی هست و زن داری بلد است؟ یا این زن ، زن زندگی هست و شوهر داری بلد است ؟ این دو نفر برای اینکه بتوانند با هم دیگر خوب زندگی کنند غیر از این همفرکانس بودن که موجب ایجاد رابطه عاطفی می شود و داشتن نقاط اشتراک به چه چیز دیگری نیاز دارند تا بتوانند زندگی زناشویی خوبی داشته باشند؟
سوال دقیقا این است:
آیا دوست داشتن متقابل (عشق) و داشتن نقاط اشتراک مناسب (بالای 70 درصد) می تواند شرط لازم و کافی ازدواج باشد یا فقط شرط لازم است و به چیز دیگری هم نیاز است؟

هوشنگ جان،ببین من تا ته این حرفا و کارا رو رفتم،کتاب،جلسات روانشناسی،تحقیق و . . . . . . . اما می دونی چیه جانم؟همش *شانسه* و تمام.

گرد آفرید هستی ؟ کارت دارم . ایمیل یا هو داری الان با هم چت کنیم؟

گرد آفرید عزیز
من واقعا درگیر این موضوع هستم و خیلی داره اذیتم می کنه . اگه می تونی کمک کنی و راهنمایی کنی دریغ نکن . من 26 سالمه . تا الان هم به ازدواج فکر نکردم . اصلا توی این وادی ها نبودم. یه دختری هست که من دوستش دارم. و خیلی وجه تشابهات زیادی داریم . ولی نمی دونم که به درد ازدواج می خوره یا نه؟ ولی می خوام ببینم اگه مناسبه از دست ندمش. اگه توی یاهو ایمیل داری بده که با هم چت کنیم .
با سپاس بی اندازه

سلام آقای پیشدادی ،

نگرانی شما کاملا بجاست و درخور توجه و به نظر من ستودنی .

توصیه می کنم به لینک زیر برین و مطالبی رو که در خصوص ازدواج نوشته شده بخونید شاید بتونه براتون مفید باشه .
http://www.hamdardi.com/fa_Default.asp?RP=M_Content.asp&P1N=ContentId&P1V= 167&R%3D6576844%26L%3Dfa%26FT%3DFalse

از گردآفرید عزیز هم می خوام مطلب "باورهای منطقی در مورد انتخاب همسر " رو در همین لینک حتما ببینن . اگر هم قبلا اون رو خوندن، میخوام خواهش کنم دوباره اون رو مرور کنن.

براتون آرزوی موفقیت می کنم .

سلام آقای بیداری ؛
به جز قسمت : " بهترين زنان آنست كه بچه زياد مي آورد " که با توجه به شرایط آن زمان بوده و در حال حاضر شاید به نوعی تعبیرش فرق کرده باشد بقیه ی توصیه ها شدنیست فقط بستگی به نوع برداشت ما از مطلب داره . به عنوان مثال همه ی ما در این تالار به نوعی ار مدیر این سایت فرمانبرداری می کنیم اما آیا این نوع از فرمانبرداری باعث کسر شان ماست !!!؟ قطعا نه . بلکه باعث ایجاد یک نظم میشه که سود دوطرفه داره .
در زندگی هم همینطوره بالاخره یه نفر باید مدیر باشه و یه نفر فرمانبردار و با توجه به نوع خلقت انسانها ( به جز استثناها ) مردها توانایی مدیریت بیشتری در خانواده را دارند .
^^^^^^^^^^^^^

اما درباره شما همانطور که خودتان بهتر میدانید قطعا در دنیا هیچ 2 نفری رو نمیشه پیدا کرد که صد در صد با هم تفاهم داشته باشند و دقیقا مثل هم فکر کنند پس اگر شما فرد مورد نظرتون رو با ملاک هایی که عاقلانه تبیین کردید متناسب میبینید بهترین کار ممکن همون ازدواج هستش وگر نه بهتره دیگه فکرش رو نکنید . البته در ازدواج تا حدود کمی هم بخت و شانس و قسمت هم دخیله که با تعقل قبل از ازدواج میشه تاثیر اونها رو به حداقل رسوند .
در هر حال امیدوارم تصمیم خوبی بگیرید .
^^^^^^^^^^^^^^^^^

سلام
بهاره و گردآفرید
من از شما کمک خواستم و شما رو به گفتگو دعوت کردم بعد شما با هم دیگه " بازی " می کنید . خجالت هم خوب چیزیه!!!!!
گرد آفرید
تو گفتی ازدواج همش شانسه؟! پس همه این حرفها بیخودیه دیگه ؟ یعنی نمی شه یا دید با و ترکیبی از عقل و احساس یک انتخاب درست داشت؟
اگه توی یا هو ایمیل داری بده که راجه به این موضوع با هم گفت وگو کنیم . این هم ایمیل من
hooshangpishdadi@yahoo.com

با درود؛هوشنگ جان،هم انجمن گرامی،آنچه من کردم لازم بود و در مورد ازدواج من نگفتم که در موردش کارهای لازم را نکن،بهرحال باید جهت جلوگیری از آسیب و زیان در هر کاری و بویژه ازدواج بررسیها و تلاشهای لازم را انجام داد و . . . . . اما،اما این بخشی است که در دامنه نیرو و خرد ماست و پارامترهایی می توان کنترل کرد،بالفرض شما هیچوقت با کسی که از نظر سیستم اعتقادی و پایگاه فرهنگی با شما متفاوت است،به نظر بنده نمی توانید بعنوان همسر زیر یک سقف زندگی نمایید؛ولی موارد و رخدادهایی در زندگی پیش آمده یا پارامترهایی هستند که در جهان پیرامون ما بر ما اثرگذارند و کنترل آنها بهیچوجه دست من یا شما نیست و اثراتشان در آینده بروز پیدا می کند،همین عواملی که در برد تواناییهای ما قرار ندارند در صورتی که همگرایی آنها در نقطه ای که کمال مطلوب ماست اتفاق بیفتند همان **شانس** نام دارند،امکان هم دارد که بر خلاف سود ما باشند؛راستی جناب پیشدادی شما می توانید به بخش *پیام خصوصی* در بخش* نام *بنده که در بخش *لیست کاربران* است مراجعه نمایید؛؛؛بدرود.

با سلام به تمام دوستان عزیز در این انجمن
بنده از تمامی شما و مدیریت این انجمن معذرت خواهی کرده و می خواهم بنده حقییر را به بزرگواری خود ببخشید . شخصا و با راهنمایی بعضی از دوستان عزیزم در تالار به این نتیجه رسیده ام که ارزش من خیلی بیشتر از این است که بنشینم و ساعتها در مورد اشخاص یا سخنان بیهوده بعضی از افراد وقت بگذرانم . امید وارم شما دوستان بنده را بخشیده باشید . باسپاس فراوان

سلام به همه دوستان
من با دختری که رابطه دارم به گفته ی روانکاوی که باهاش مشاوره کردم افسردگی داره. آیا به نظر شما افسرگیه اون قابل درمانه؟ آیا این درمان افسردگی باید قبل از اینکه ازدواج کنیم یا حتی رابطه رو رسمی کنیم و به خانواده ها مون بگیم انجام بشه ؟ چطوری بفهمم که درمان شده؟ اگه درمان شد و بعد از ازدواج دوباره افسرده شد چی؟ آیا درسته من برای درمان اون تلاش کنم و برای اینکه برای درمان به روانکاو بره تشویقش کنم آیا این انرﮊی بیش از حد گذاشتن نیست ؟ بهتر نیست همین الان قضیه رو تموم کنم؟ من اون رو دوست دارم و وجوه اشتراک و علایق مشترک نسبتا خوبی هم با هم داریم آیا این دوست داشتن و این زمینه های مشترک علایق ارزش این کارو داره؟ اصلا این وجوه اشتراک مهم هست؟ آیا بهتر نیست که منتظر باشم که با یه دختر که افسردگی نداره آشنا بشم ؟ البته این فقط یکی از نکاتی هست که من سنجیده ام وبه این معنی نیست که تنها مشکلش افسردگیه

سلام
چرا کسی جواب نمی ده؟؟؟
منتظرنظرات راهگشای همتون هستم

سلام هوشنگ پیشدادی
شدت و مدت افسردگی بسیار مهم است، و از آن مهمتر علل آن است. و سابقه آن در خانواده اش.
یکم : پیشنهاد می کنم مسئله افسردگی باید قبل از ازدواج درمان شود. و برای متوجه شدن درمان، نیاز است از طریق همان روانشناسی بالینی یا روانپزشک مطلع شوید.
دوم: همانطور که گفته اید ، فقط افسردگی ر ابررسی کردید و این به معنای تنها مشکلش نیست، لذا باید سایر مشکلات و معیارها را در او در نظر بگیرید. به این ترتیب می توانید تصمیم بگیرید که اصولا باید سراغ دختر دیگری بروید، یا اینکه یک افسردگی محدود دارد و کامل قابل درمان است( حتی ممکن است به خاطر وضعی فعلی زندگیش دچار این افسردگی باشد و در ازدواج با شما با حذف علل ایجاد کننده، خودبخود بهبود یابد).
اگر شما برای درمان او تلاش کنید 2 خاصیت دارد: یکم در جریان دقیق میزان پیشرفت مشکل ایشان قرار می گیرد. دوم از همین الان انرژی لازم را در مسائل به وجود آمده برای همسر آینده می گذاری و احتمالا در بهبود او شریک خواهی شد

سلام
پس شما پیشنهاد می کنی با او بمانم و برای درمان افسردگیش تلاش کنم؟
اگر بعد از ازدواج دوباره افسرده شد چی ؟

سلام
البته انتخابگر شما هستید .
اگر خودت افسرده شدی چی؟ مگر من و تو استثناء آدمها در مورد افسردگی هستیم :D

سلام به همه دوستای خوبم
منم تازه واردم و با این امید شروع کردم که بتونم یه چیزایی یاد بگیرم و یه چیز هر چند کوچک یاد بدم.
برای شروع چیزی بالاتر از این نمی بینم که بگم:
یا علی!

با سلام به آقاي پيشدادي
دوست خوبم خدمت شما عرض كنم به نظر بنده اگر مساله روابط دختر وپسر قبل از ازدواج براي شما يك موضوع كاملا عاديه واين تو ذهن شما كاملا جاي خودش رو باز كرده و اينكه دوست شما با ديگران هم قبلا دوستيهايي داشته مشكلي براي شما بوجود نمي آورد وشما رو آزار نمي دهد پس شايد بتوانيد براي ازدواج اقدام كنيد اما دوست خوبم آيا مطمئني بعد از ازدواج همين افكار بر شما حكم فرما خواهد بود وذهنيت شما نسبت به او تغيير نخواهد كرد پس خوب به تمام جوانب امر دقت كنيد و اگر با اين مساله كنا ر آمديد اون موقع مي تونيد بهترين تصميم رو خودتون بگيريد.

خوب این یک صفت خوبی هست که دغدغه در مورد ازدواچ کردن داری. همین که به این سایت امدی و همچنین مطالب اینجا و مشورتهای دوستان هم کمک میکنه که بهتر تصمیم بگیری. من یک جائی در کتاب " آیا تو آن گمشده من هستی؟ " بارابارا دی انجلیس خوانده ام که سه پایه را برای ازدواج مطرح میکنه جاذبه ، تفاهم و تعهد. خوب این جاذبه ها و به قول یکی از دوستان " هم فرکانسی " برای آدم در زندگی در برخورد با خیلی از آدمها پیش می اید. خوب در رابطه با ازدواج باید فراتر از این جاذبه ها ، فکر و عمل کرد میگه که آدمی بایستی لیست تفاهمی درست کنه و بعد هم عملآ باید دید که تفاهم ها تا چه اندازه است.و در بستر های و موقعیت های متفاوت آدمی باید قرار بگیرد و تا خود و طرف مقابل خود را بهتر بشناسد. علاوه بر آن مشورت با دیگران در زابطه با انتظارات از زندگی هم در این رابطه مهم میباشد. تعهد و مسئولیت پذیری ، هم بایستی با هم صحبت بشود و هم واقع نگر بود.