قهر 1 ماهه و شرایط برگشتن پدر زنم

سلام دوستان بنده 28 سالمه و 1 و نیم سال ازدواج کردم..بنده همسر مهربانی دارم تا زمانی که انتقادی از خانوادش و خودش نشه و همه چیز بر وفق مرادش باشه..
ایشون بی نهایت لوس و نازپرورده بار اومدن...بسیار بابایی و حمایتی بیش از حدی از طرف پدرشون رو میبینم (مخصوصا الان )
از 1 سال پیش ما سر مسائلی ریز و درشتی ساده ای دعوا و قهر داشتیم...مثلا چیزهایی مسخره ای مثل 5شنبه یا جمعه رفتن به خونه ی خانواده ها که کدام رو کی بریم..
یا خیلی چیزهای پیش و پا افتاده.. بعضی موقع ها موجب به بیرون رفتن ایشون از خونه میشد که با ممانعت من و پس زدن دست من و ایجاد برخورده فیزیکی بین ما میشد...که همیشه عامل شروع ایشون بودن..(منظورم اینه که من هیچ موقع بدون اینکه ایشون حرکت تنش زا و برخورده فیزیکی داشته باشند ..از طرف من شروع نمیشد..)
اخرین دیدار ما در خانواده اونها بودن حضور پدر ایشون (ماموریت بودن) بودیم..و من با ایشون قهر بودم و حرف نمیزدیم تا اینکه من برای هواخوری 2 ساعتی رفتم بیرون و 10 شب اومدم خونشون برای بردن ایشون به خونه..
که با عصبانیت مادر ایشون و لرزون حرف زدن ایشون با این جمله که اینها چه کاریه شما میکنید و من دخترمو لای پر قو بزرگ کردمو ..... که با توجه به بیماری مادرش ..همسر بنده بدون اینکه ببنیه من فقط دارم گوش میکنم به من توهین کرد که برو از خونه بیرون و گمشو که حال مادرم بده..منم گفتم دخترتوت ارزونی خودتون و اومدم بیرون والان 3 هفته بدون هیچ تماسی جدا زندگی میکنیم..
دیروز پدر بنده به دیداره پدر ایشون در بیرون از منزل رفته و گفتند که به چه دلیل خانوادتون توهین کرده به پسرم و همسرش در خونه شما هست؟
که متاسفانه با گلایه ها ی پدر زنم که دختر برای من عزیزه و تا حالا به من نگفته بود که 4 بار کتک کاری کردن و من اجازه نمیدم که برگرده و بایر راه قانونیش رو بریم و میدونم پسر شما هم عوض نمیشه و حتی اگه 1 درصد هم قرار باشه اینها باهم زندگی کنند شرایط دارم ..
1-- پاسپورت و شناسمه دخترم رو میخوام
2--تحویل صندوق امانات حاوی سکه و طلا شب غروسی به ما
اون موقع اکه قرار باشه این با هم زندگی کنند که من فکر نمیکنم 6 ماه دوام بیارند..
1-تعهد مهزری بابت اینکه پسر شما دیگه فحش و کت نمیزنه
2-خرید خونه برای اینها و زدن 3 دونگ به اسم دخر من

به نظرتون با توجه به این شرایط بنده تن به این کار بدم و با توجه به اینکه حق خودم رو میدونم که از من معذرت بخواهند ..بروم و من معذرت خواهی کنم و زیر بار این شرایط نرم...با اینکار شرمندشون میکنم....
یا اینکه دادخواست عدم تمکین بدم تا خودشون پشیمون شند؟؟
اگه من کنار بیام و برم معذرت خواهی اینها پرو نمیشند ؟؟
بت توجه به اینکه دوستان این قهر اخری کاملا مقصر همسر من بود و خودش هم میدونه ولی غرور کاذبی که داده نمیذاشت بیاد جلو و باعث شد تا پدرش ار همه دعواهای قبلی ما رو شد..که الان میگه از الان دیگه اختیار دخترم دست خودمه...

به نظر من با همسرتون صحبت كنيد و خودتون مشكل رو حل كنيد
اجازه ندين ديگران برا زندگيتون تصميم بگيرن
يه هر حال همسرتون رو ميشناسيد از دري وارد شيد كه ايشونو راضي ميكنه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط گلنوش67

به نظر من با همسرتون صحبت كنيد و خودتون مشكل رو حل كنيد
اجازه ندين ديگران برا زندگيتون تصميم بگيرن
يه هر حال همسرتون رو ميشناسيد از دري وارد شيد كه ايشونو راضي ميكنه

---

ببنید من انتظار داشتم اونها بیان جلو...
به خاطر اینکه اون دعوای لفظی اخرمون که 100% مقصرش همسر بنده هستند من این انتظارو داشتم..
اگه من برم جلو و بخاطر دعوای قبلی که قبلا قهر و اشتیهاش تمام شده و الان پدرش فهمیده ..معذرت خواهی کنم ..به نظرتون اینها پرو نمبشند ؟؟
دوباره سره هر بحث و جدالی قهر کردن زنم و اومدن من و معذرت خواهی بنده براشون عادت نمیشه ؟؟
ایا اگه زنم نیومد بیرون واشه حرف زدن و مجبور شدم برم اونحا با خانوادش صخبت منم و شرایطس که گفتم رو گذاشتند قبول کنم ؟؟
ایا سکه های شب عروشی مگکه مال زن و شوهر نیسک که ادعای اینکه مال زن هست رو میکنند.؟

به نظر من خانواده همسرتون دارن احساسي عمل ميكنن.متاسفانه اين رفتار موجب بدتر شدن اوضاع ميشه
اونا به صرف اينكه بچشونه و دوستش دارن همچين كارايي ميكنن.فكر ميكنن شما برا دخترشون خونه به نام بزنيد خوشبخت شده ( چه تفكر اشتباهي)


به نظر من شناسنامه و پاسپورت و همچنين طلاها بايد خانه خودتان باشد.

اينكه گفتين خريدن خونه براي اينها يعني چه ؟ يعني براي خانواده همسر؟

پدرشون كه اين شرطا رو گذاشتن گفتن اگه شما عمل نكنيد چه ميشود؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط گلنوش67

به نظر من خانواده همسرتون دارن احساسي عمل ميكنن.متاسفانه اين رفتار موجب بدتر شدن اوضاع ميشه
اونا به صرف اينكه بچشونه و دوستش دارن همچين كارايي ميكنن.فكر ميكنن شما برا دخترشون خونه به نام بزنيد خوشبخت شده ( چه تفكر اشتباهي)


به نظر من شناسنامه و پاسپورت و همچنين طلاها بايد خانه خودتان باشد.

اينكه گفتين خريدن خونه براي اينها يعني چه ؟ يعني براي خانواده همسر؟

پدرشون كه اين شرطا رو گذاشتن گفتن اگه شما عمل نكنيد چه ميشود؟

---

دوستان فرمودند که برای من و همسرم--3 دونگ من و 3 دونگ همسرم
در ضمن منم نظرم همینه که اونها احساسی عمل میکنند و گام در راستای بدبخت کردن دخترشون برمیدارند..
الان که با یکی مشورت کردم به این نتیجه رسیدیم که به یکی از اقوام ریش سفید خودم صحبت کنم که زنگ بزنه با پدرش در مورده اینکه فیکر نکنه به این راحتی میتونه طلاق و مهریه دخترشو بگیره و داره با دست خودش اونو بدیبخت میکنه..اخه اون فامیلمون از موضع قدرت حرف میزنه و مدیر یکی از دستگاههای دولتی هست...
شما بگید به خدا... این چه خانواده یی هست که من گیرشون افتادم..بنده نه معتادم نه دست بزن دارم نه زن بازم --دستم به جیبم میرسه ..سینما رستوران مسافرت خارج - دیگه چرا واسه چند تا کتک کاری دو طرفه باید همچین حرفهای بیخودی رو پیش بکشند ؟؟
اینکه میفرمایید سکه باید خونه باشه منظورتون دسته خودم در صندوق امانتم هست دیگه ؟؟ اگه گفتن باید بیاری بدی دخترمون چی بگم ؟

مهرداد عزیز
با مطالعه آنچه نوشته اید تصور میکنم در حال صحبت درباره یک معامله مانند منزل یا اتوموبیل هستید. شما و همسرتان در مورد تصمیم گیری برای ادامه زندگی و شرایط آن مختار هستید اما دخالت اطرافیان در این مورد حتی اگر منجر به توافق اولیه گردد می تواند در آینده مشکلات متعددی برای شما زوج گرامی به دنبال داشته باشد. توصیه میکنم ضمن احترام به تجارب دیگران زندگی آینده خود را تنها بر پایه تصمیمات مشترک خود و همسرتان بنا نهید. البته چنانچه طبق اظهارات شما فرض کنیم ایشان تحت تسلط و هدایت خانواده خود قرار داشته باشند ، کار برای شما جهت تصمیم گیری مشترک دشوار خواهد شد.
توصیه میکنم با همسر خود مذاکره و ضمن احترام به اعتقادات و شرایط خانوادگی ایشان و بدون متهم کردن یکدیگر، به منظور حل مشکلات و توانمند سازی خود جهت ادامه زندگی مشترک به شکلی سالم جهت زوج درمانی به روانشناس مجرب مراجعه و تا شروع جلسات مشاوره از زندگی در یک منزل خودداری نمایید. جهت پرهیز از تخریب روابط بین دو خانواده از تماس با خانواده ایشان خودداری و از ایشان بخواهید علت این مساله را برای خانواده خود شرح دهند. جلسات زوج درمانی به شما در یادگیری نحوه شکل دهی روابط ، چگونگی بیان و ارتباط کلامی ، راهکارهای افزایش همدلی ، مدیریت خشم و . . . کمک بسیار خواهد نمود.
برای مذاکره با همسر خود در این رابطه اکیدا توصیه میکنم از متهم ساختن یکدیگر خودداری و مشکل را از هر دو طرف فرض نمایید.
موفق باشید

سلام خدمت شما برادر گرامی
بابت مشکلات پیش امده متاسفام
البته از این دعواها در همه خونه ها وجود داره و همشون راه حل دارن....

اولا همسر شما باید بدونه حق نداره اقدام به ترک منزل کنه هم از لحاظ قانونی و هم از لحاظ شرعی این کار قابل قبول نیست
اینکه پدر و مادرهمسرتون دخترشونو لای پر قو و ..از این حرفا....اگر واقعا ان اعتقاد رو داشتن بهتر بود اصلا دختر شوهر نمیدادن چون قرار نیست در منزل مشترک هرروز بگو و بخند و شادی باشه
بلکه زندگی مشترک مشکلات و سختی های خاص خودش رو داشته

برادرم اولین اشتباه شما این بود که پدرت رو واسطه کردی در حالیکه اینطور که خودت میگی اشتباهی نکردید
بهتر بود صبوری میکردید...همین کارتون در شرایط گذاشتن پدر خانومتون خیلی موثر بوده
ثانیا برای خانواده همسر شما باید مشخص بشه که دختر بعد از ازدواج اختیار و مسئولش شوهرشه

به نظر من به هیچ عنوان زیر بار هیچکدام از شرطهاشون نرید...(به شرطیکه خودتون هم در خلوت خودتون از بی گناه بودنتون مطمئن باشید)

برای قانونی اقدام کردن..
این رو بذارین آخرین راهکارتون..چون در جریان اقدامات قانونی حرمتها ازبین میه و ممکنه کار بدتر بشه
بهترین کار در ان شرایط صبوری هستش.
بذارید اگر هم قراره اقدام قانونی بشه از سمت اونا باشه نه شما

ضنا الان همسر شما تحت تاثیر پشتیبانی نامربوطه خانوادشه...
بهتره جایی باهم قرار بذارید(بیرون منزل) و رو در رو صحب کنید
شاید همسر شما قلبا راضی به این شروط پدرش نباشه

اگر راصی به ملاقات نشد شما هم همه چیز رو بسپرید به زمان...
چون هر گونه اقدام عجولانه ممکنه کا رو بدتر کنه

برادر عزیز شرایط شما رو درک میکنم ولی ایو بدونید که صبوری در اینجور مسائل خیلی به درد میخوره
انشاالله که مکلتون حل میشه

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

من پست دومتونو الان دیدم...
خواهشا هیچ اقدامی نکنید....به خصوص از نو ع تهدید آمیزش
الان هر کار نسنجیده ای باعث ایجاد انفجار میشه

خواهش میکنم فعلا صبور باشید و سعی کنید با همسرتون تنهایی صحبت کنید

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

همسر شما اگر واقعا به شما و زندگی علاقه داشته باشن و سکوت شما رو ببینن نگران زندگیشون خواهند شد و خودشون قدم برمیدارن

mehrdad399 گرامی

شما نیازه ابتدا سهم خودتون از ایجاد مسائل بینتون را صادقانه مشخص کنید . خودتون هم می دانید که از سوی شما هم اشکالاتی وجود دارد و نوع برخوردهای شما هم مسئله ساز هست . ما هم در اینجا روی همسر شما و رفتارهایش متمرکز نمی شویم ف می خواهیم به شما کمک کنیم تا دریابید که بهترین رفتار با شرایطی که دارید چی هست تا ضامن دوام زندگیتون باشد ، بنا بر این نیاز داریم که صادقانه از خودتون بگید . لذا برای اینکه راهنمایی درست را دریافت دارید به سئوالات زیر پاسخ دهید :

1 - اشتباهات و عیبهای خودتان از نظر خودتان چی هست ؟

2 - اشتباهات و عیبهای شما از نظر همسرتون چی هست ؟ ( همسرتون از کدام رفتارهای شما ابراز ناراضایتی و دلخوری می کند ؟

تقاضا می کنم لیست کنید به تفکیک . و نگران اینکه اگر از خودتون و ایراداتون بگید اینجا به شما منفی نگاه میشه نباشید . همه ما در کنار نقاط قوتمون ضعفهایی هم داریم که موفق تر کسی هست که دواطلبانه و پیش از هر مسئله ای در پی شناخت این ضعفها و برطرف کردن آنها باشد تا قبل از هر کسی خودش به احساس رضایت درونی از خود برسد و از این احساس رضایت نشاط و لذت را دریافت و شور زندگی پیدا کند .

ضمناً در رابطه با همسرتان فعلاً هیچ اقدامی نکنید و سکوت کنید و اجازه بدهید کمی به کمک تالار آنالیز صورت بگیرد تا گره ها روشن و ابعاد و ریشه مسائل شما آشکار و .... شود تا راهنمایی درست و کارساز صورت گیرد .

منتظر پاسخ دقیق شما هستم .


.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

mehrdad399 گرامی

شما نیازه ابتدا سهم خودتون از ایجاد مسائل بینتون را صادقانه مشخص کنید . خودتون هم می دانید که از سوی شما هم اشکالاتی وجود دارد و نوع برخوردهای شما هم مسئله ساز هست . ما هم در اینجا روی همسر شما و رفتارهایش متمرکز نمی شویم ف می خواهیم به شما کمک کنیم تا دریابید که بهترین رفتار با شرایطی که دارید چی هست تا ضامن دوام زندگیتون باشد ، بنا بر این نیاز داریم که صادقانه از خودتون بگید . لذا برای اینکه راهنمایی درست را دریافت دارید به سئوالات زیر پاسخ دهید :

1 - اشتباهات و عیبهای خودتان از نظر خودتان چی هست ؟

2 - اشتباهات و عیبهای شما از نظر همسرتون چی هست ؟ ( همسرتون از کدام رفتارهای شما ابراز ناراضایتی و دلخوری می کند ؟

تقاضا می کنم لیست کنید به تفکیک . و نگران اینکه اگر از خودتون و ایراداتون بگید اینجا به شما منفی نگاه میشه نباشید . همه ما در کنار نقاط قوتمون ضعفهایی هم داریم که موفق تر کسی هست که دواطلبانه و پیش از هر مسئله ای در پی شناخت این ضعفها و برطرف کردن آنها باشد تا قبل از هر کسی خودش به احساس رضایت درونی از خود برسد و از این احساس رضایت نشاط و لذت را دریافت و شور زندگی پیدا کند .

ضمناً در رابطه با همسرتان فعلاً هیچ اقدامی نکنید و سکوت کنید و اجازه بدهید کمی به کمک تالار آنالیز صورت بگیرد تا گره ها روشن و ابعاد و ریشه مسائل شما آشکار و .... شود تا راهنمایی درست و کارساز صورت گیرد .

منتظر پاسخ دقیق شما هستم .


.

---

ببنید من قبول دارم منم مشکلی دارم..
بنده زود بهم بر میخوره -زود عصبی میشم--زود ارام میشم--و پشیمون میشم..
در مقابل ایشون هم عکس اعمل سریعی داره به مشابه من--انتقاد پذیر نیست--در مورده خانوادش بسیار حساس و عصبانی میشه اگه حرفی بزنم یا بگم ناراحت شدم حتی به ارامی
من اقدامی نمیکنم و تماسی بعد 1 ماه نگرفتم...
در صحبتهایی که پدرم با پدرشون بعد 1 ماه داشته متوجه شدم که خیلی به مسائل مالی توجه دارند و گلایه از خرید عروسی تا اخلاقیات من..که کتک زده دختره منو ..در صورتی که من در مقابل حرکات اون عکس العملی انجام دادم..حتی وقتی پدر من گفته پسر من احمدالله که معتاد نیست..پدر ایشون با کمال قدر نشناسی گفته من دارم فکر میکنم شاید اگه پسر شما معتاد بود میشد کاری کرد ولی با کسی که بداخلاق هست نمیشه...
در هر صورت اینها فکر کردن که چون پدر بنده پیش قدم شده که ببینه قصیه از چه قراره ..با توجه باینکه قبلا حرفاشونو و شرایتشون رو امده کرده بودن ما کوتاه میایم و میترسیم ...
بنده همسرم رو خیلی دوست دارم ولی انگار میبینم که اون از ریز و درشت زندگیمون رفته به پدر و مادرش تعریف کرده...و باعث تاسف
دایی بنده قراره زنگ بزنه و با ملایمت و ارامش دعوت کنه اونها رو به ارامش و صلح در کنار اینکه طوری صحبت کنه که اونها از خیال های واهی خودشون بیاره بیرون..
شاید اگه مثبت بود این مصاحبه ..بنده برم و با همسرم صحبت کنم..
دعا کنید خانواده همسرم از خر شیطون بیان پایین (چون من میخوام زندگی کنم نه جدال و جدایی البته با اصلاح دو نفرمون)
در مورده مشاوره خسته شدم..ببخشید دوستان بلا نسبت اساتید محترم سایت بنده پیش 2 روانپزشک رفتم که با توجه به اینکه پول زیادی در هر جلشه دریافت میکردن ..ولی تاثیری محسوسی ندیدم..

به نظرم زياد موارد غير عادي از شما نخواسته اند كه از انجام آن ها امتناع كنيد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ليلا موفق

به نظرم زياد موارد غير عادي از شما نخواسته اند كه از انجام آن ها امتناع كنيد.

---

اینکه خونه بخرم و 3 دونگ ((بعد 1 سال زندگی مشترک که هنوز معلوم نیست بازم از این بازیها در نیاره)) بنامش بزنم..عادیه به نظر شما ؟
یا اینکه تعهد محضری بدم که دست بلند نمیکنم..عادیه ؟
این یعنی قبول دارم که اینکارو میکنم و توهین هست به شخصیت بنده.

آقا مهرداد ، همانطور که گفتم ما اینجا با شما سرو کار داریم و سهم شما در این بین .
لطفاً فکر و ذهنتون را از خطا و اشتباهات همسرتون بیرون بیارید و روی خودتون متمرکز شوید ، شما خود را اصلاح کنید و بعد از ایشون حرف بزنید .

آنچه به عنوان عیوب خود مطرح کردید قابل توجه هست و اتفاقاً در زندگی زناشویی مهم و مسئله ساز هست .
اما نگران نباشید ، قابل رفع هم هست اگر بخواهید .

برای ما لیست نکردید که همسرتون از چه رفتارهایی از سوی شما ناراضی هست ؟ ، و اساساً چه چیزهایی را در شما به عنوان اشکال و عیوب شما مطرح می کند . حتی آنچه نظر ایشون در باره شما هست و شما قبول ندارید را بگویید . ما می خواهیم شما را از دریچه نگاه همسرتون هم ببینیم که میزان سنخیتهای شما و شکافها برایمان روشنتر شود تا شما را بهتر بتوانیم راهنمایی دهیم . هرچه اطلاعات ما کمتر باشد کمتر می توانیم شما را راهنمایی مناسب دهیم و مطمئن باشید بدون این اطلاعات راهنمایی ها ناشی از قضاوت های نا آگاهانه ممکن است باشد و شما را بیشتر دچار مشکل کند .

پاورقی
====

دوستان عزیز
لطفاً از قضاوت صریح و سریع ( با وجود اطلاعات بسیار اندکی که مراجع داده اند ) و دادن راهنمایی و راهکار بر مبنای این قضاوتها بپرهیزید . ما با یک زندگی طرف هستیم که ثبات و دوام و بهبودیش باید برایمان مهم باشد ، لذا تمرکز ما نیاز هست که روی خود مراجع باشد و کمک به اینکه ایشون سهم خود را از این اختلال یافته و در جهت اصلاح قد بردارد تا گامهای بعدی به راهکارهای برگشت بدون آسیب و قید و شرط همسرش و .... بپردازیم .

باتشکر



.

چرا پیش روانپزشک رفتید؟

شما باید پیش مشاور خانواده بروید.

در ضمن سعی کنید هر اتفاقی افتاد دست روی همسرتون بلند نکنید. فیزیک زنها خیلی ضعیفتر از مردهاست.

دوست عزیز
1- شما به روانشناس یا مشاور نیاز دارید و نه روانپزشک. متاسفانه در کشور ما بسیاری از روانپزشکان محترم وارد حوزه کاری روانشناسان شده و مشکلات متعدد نتیجه این تداخل می باشد.
2- اولویت برای شما جلسات زوج درمانی است که نیازمند حضور همسرتان می باشد و نه جلسات مشاوره فردی.
3- روان درمانی حرفه ای خاص ، پیچیده و چند بعدی است که موفقیت آن جدا از مهارت و توانمندی درمانگر به عوامل متعددی بستگی دارد. این مساله گاه منجر به آن میشود که شما برای یافتن درمانگر مناسب برای خود مجبور به مراجعه به افراد متعدد شوید.
4- موفقیت درمان نیاز به صبر ، حوصله و همکاری شما و همسرتان دارد. برای حصول نتیجه عجله نکنید.
5- دریافت مبالغ بالای حق مشاوره به معنای مهارت درمانگر نمی باشد.
موفق باشید

معذرت میخوام اشتباه تایپ کرده بودم ..منظورم روانشناس بود..
کسی از دوستان زوج درمانی میشناسند که کارش خوب باشه ؟؟

سلام مهرداد جان.زندگی من هم به خاطر مسائل مادی از هم پاشید. ولی من یه پیشنهاد دارم شما با یه ریش سفید از طرف خودت ویه ریش سفید از طرف خانومت یه جا جمع بشن(همون خونه پدر خانومت ) وهر دو طرف با حوصله حرفها وخواسته هاتونو بگید وانتظاراتی که از هم دارین.این جلسه چون دو تا داور داره حالت رسمی داره و بعد توافقات دیگه کسی زیر حرفش نمیزنه .این بهترین راه حله .سعی کن ریش سفید پدر نباشه مثلا عمو یا دائی یا پدر بزرگ .که تعصبی برخورد نکنه چون اگه پدرتون بیاد شاید اوضاع بدتر بشه.به نظر من این بهترین راه حله وقانون و.... آخرین راه حل.شما اگه اینو امتحان کنی شرایط بهتر میشه درضمن طبق گفته مشاور های خانواده 3-5 سال اول زندگی این مشکلات عادیه اگه خوب مدیریت کنی زود حل میشه واز زندگیتون لذت خواهید برد.

سلام دوستان
دایی بنده با پدر ایشون صحبت کردن و قرار شد هفته بعد با اتفاق همسرم و دایی بنده و بنده بریم صحبت...
که پدر ایشون 2 روز بعد تماس گرفت با پدر بنده که : بنده یادم رفت به حاج اقا(دایی من) بگم که اون 2 تا شرط رو هنوز پسر شما انجام ندادند (1-وسائل شخصی شامل کارت ملی و شناسنامه و گذرنامه--2-تحویل سکه و طلا ها مسقر در بانک ) پس فعلا این قرار رو کنسل کنیم..که پدر برمیگرده خیلی محترمانه به ایشون میگه که من یه سوال دارم از شما اقای x ..ایا شما قبول دارید دختر شما همسر پسر من هست در حال حاظر یا نه ؟؟ اگه قبول دارید که به چه دلیل دخترتون رو تو خونه نگه داشتید؟ که گوشی رو قطع میکنه پدر زنم ...
من خیلی ناراحت شدم از این حرکت و میخواستم امروز برم دادخواست عدم تمکین بدم که گفتم بزار اول یه زنگ به خانومم بزنم ..ببنیم اول گوشی رو برمیداره ..دوما قراری بزارم باهاش و ببنیم که نظر اونم با پدرش همینه ؟؟
بگم که اگه قرار باهم زندگی کنیم که این حرفهای بچه گانه مدارک و سکه دیگه چه سیغه ای هست ؟
مگه تا حالا من ازشون نگهداری نمیکردم ؟؟ در ضمن توقع نداشتم از همه دعوا ها و کتک کاری ها (4 مورد) بیای و پدر و مادرت بگی... و از وانها هم توقعی نداشتم که بدون اینکه از من چیزی بپرسند اینجور رفتار زننده ای داشته باشند...
به نظر شما دوستان زنگ بزنم و برم همچین صحبت هایی بکنم ؟؟

ببین دوست عزیز ، مهارت گفتاری خیلی مهم هست
مثلا بابت خانه زدن ، به نظر من الان غیر منطقی هست ! چون ثبات شخصیتی نرسیده همسر شما !
ولی شما 2 جور می تونید صحبت کنید !
1- نه ، مگه پول مفت اوردم ، معلوم نیست بعد به نام زدن فرار نکنه و.... !
2- من همسرم ارزشش بیشتر از 3 دانگ یا هر مبلغی دیگه هست ، ولی الان به نظرم توهین هست ! تو زندگی تمام زندگیش رو باید به نام همسرش کنه ، چون زندگی 2 نفره هست و ....

میبینید طرز صجبت چقدر می تونه فرق داشته باشه ، باید مهارت گفتاریتون رو تقویت کنید ، شما تو دلتون چیزی نیست ولی هنوز توانایی صحبت کردن و اداره مناقشه رو ندارید

اقا مهرداد شما همسو با کارشناسان تالار پیش نمی روید واطلاعات کافی به دوستان نداده اید ،

در لحظات بحرانی به سایت رجوع می کنید و فقط طرح مساله می کنید.

لذا دوستان نمی تونند راهنمایی های جامعی به شما بدهند.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mehrdad399

سلام دوستان
دایی بنده با پدر ایشون صحبت کردن و قرار شد هفته بعد با اتفاق همسرم و دایی بنده و بنده بریم صحبت...
که پدر ایشون 2 روز بعد تماس گرفت با پدر بنده که : بنده یادم رفت به حاج اقا(دایی من) بگم که اون 2 تا شرط رو هنوز پسر شما انجام ندادند (1-وسائل شخصی شامل کارت ملی و شناسنامه و گذرنامه--2-تحویل سکه و طلا ها مسقر در بانک ) پس فعلا این قرار رو کنسل کنیم..که پدر برمیگرده خیلی محترمانه به ایشون میگه که من یه سوال دارم از شما اقای x ..ایا شما قبول دارید دختر شما همسر پسر من هست در حال حاظر یا نه ؟؟ اگه قبول دارید که به چه دلیل دخترتون رو تو خونه نگه داشتید؟ که گوشی رو قطع میکنه پدر زنم ...
من خیلی ناراحت شدم از این حرکت و میخواستم امروز برم دادخواست عدم تمکین بدم که گفتم بزار اول یه زنگ به خانومم بزنم ..ببنیم اول گوشی رو برمیداره ..دوما قراری بزارم باهاش و ببنیم که نظر اونم با پدرش همینه ؟؟
بگم که اگه قرار باهم زندگی کنیم که این حرفهای بچه گانه مدارک و سکه دیگه چه سیغه ای هست ؟
مگه تا حالا من ازشون نگهداری نمیکردم ؟؟ در ضمن توقع نداشتم از همه دعوا ها و کتک کاری ها (4 مورد) بیای و پدر و مادرت بگی... و از وانها هم توقعی نداشتم که بدون اینکه از من چیزی بپرسند اینجور رفتار زننده ای داشته باشند...
به نظر شما دوستان زنگ بزنم و برم همچین صحبت هایی بکنم ؟؟

---

آقای عزیز
شما بعد این همه مدت هنوز آروم نشدید و همسرتون و مقصر میدونید
هیچ زنی خوشحال نمیشه زندگیش بریزه به هم
هیچ زنی طلاق و دوس نداره
همسر شما تو 4 مورد کتک کاری به خانوادش چیزی نگفته
و مطمئنا تلاش کرده کنار شما خوشبخت باشه و آرامش به زندگیش برگزده
اما ببینید با کدوم رفتارتون به اینجا رسوندینش که از خونه رفته
ببینید چقدر تحت فشار بوده که احساس کرده خانوادش باید کمکش کنن
ببینید چرا شما که همسرش هستید و حامی اصلیش و تکیه گاه مناسب ندیده
دقت کنید چرا به خانوادش پناه برده ؟؟

چیزهایی که همسرتون از شما خواسته حق مسلمشه
همه جای دنیا از نظر شرعی عرفی اخلاقی و... شناسنامه و مدارک هر کس باید دست خودش باشه
تا اوجایی که من میدونم هدایای عروسی برای زن و لااقل تو همه اطرافیان این طور بوده
پس چیز غیر معقولی نیست این شروط

شما بهتره برای اثبات حسن نیت و علاقتون به همسرتون اونو از حقوقش محروم نکنید
شما تو این مدت باید با دسته گل و شیرینی میرفتین دنبال همسرتون
باید خودتون پیش قدم میشدین نه پدرتون
شما باید مهربان و رئوف رفتار کنید

درسته و شاید همسر شما برخورد فیزیکو شروع کرده باشه اما شما هم مشکل دارین که ادامش دادین
پس اول خودتونو درمان کنید
تازه برخورد یه زن کجا از نظر قدرتو برخورد یه مرد کجا!!!
مثلا زنتون به شما سیلی زده و مطمئنا صورت شما سرخم نمیشه و دردتونم نمیگیره
و تازه معلوم نیس تو جر و بحث ها به کجا رسوندینش که اون رفتارو کرده
اما شما هم در مقابل به اون سیلی زدین؟؟؟ و سیلی شما ممکنه باعث شه برق از چشم همسرتون بپره
واقعا چطور تونستید؟؟؟
شما کاری کردید که اون شما رو به عنوان حامی و تکیه گاه نبینه و به پدرش پناه ببره

به نظر من اولین قدم مقصر دونسیتن خودتونه
دوم اینکه ببینید چی میخواید؟؟؟ به زور و دعوا نمیشه یه زندگی خانوادگی سالم و برپایه احساس و عشق بنا کرد شما اگه زندگی خوب میخواید اگه همسرتونو دوست دارین باهاش راه بیاین
سوم خودتون اگه انقدر بزرگ شدین که ازدواج کنید انقدر بزرگ هستین که مشکلات زندگیتونو حل کنید با خودتون کنار بیاید و بعد وجدانا رفتار منطقی و درست کنید

همسر شما حقش رو خواسته (مدارک وهدایا)
شما هم حقتونو میخواید(همسرتون و زندگیتونو)
آیا واقعا نمیارزه با هم خوب باشید و کنار بیاید؟؟؟:72::72:

توکل به خدا موفق باشید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

آقا مهرداد ، همانطور که گفتم ما اینجا با شما سرو کار داریم و سهم شما در این بین .
لطفاً فکر و ذهنتون را از خطا و اشتباهات همسرتون بیرون بیارید و روی خودتون متمرکز شوید ، شما خود را اصلاح کنید و بعد از ایشون حرف بزنید .

آنچه به عنوان عیوب خود مطرح کردید قابل توجه هست و اتفاقاً در زندگی زناشویی مهم و مسئله ساز هست .
اما نگران نباشید ، قابل رفع هم هست اگر بخواهید .

برای ما لیست نکردید که همسرتون از چه رفتارهایی از سوی شما ناراضی هست ؟ ، و اساساً چه چیزهایی را در شما به عنوان اشکال و عیوب شما مطرح می کند . حتی آنچه نظر ایشون در باره شما هست و شما قبول ندارید را بگویید . ما می خواهیم شما را از دریچه نگاه همسرتون هم ببینیم که میزان سنخیتهای شما و شکافها برایمان روشنتر شود تا شما را بهتر بتوانیم راهنمایی دهیم . هرچه اطلاعات ما کمتر باشد کمتر می توانیم شما را راهنمایی مناسب دهیم و مطمئن باشید بدون این اطلاعات راهنمایی ها ناشی از قضاوت های نا آگاهانه ممکن است باشد و شما را بیشتر دچار مشکل کند .




.

---

با صحبتی که با پدرشون کردم امروز متوجه شدم ..اونها منتظر من بودن که بیام جلو ..ولی منم خوب منتظر اونها بودم..
همسرم حرفهایی زده که میخوام بهش فردا رودررو بگم اخه چرا بایر حریم خصوصی رو سر یه قهر بری بزاری کف دست خوانوادت؟؟
مثلا رفته گفته حرف منو که یکبار بهش گفته بودم : اگه بابا اینها هم واسه خواهرت لپ تاب میخرند و الان توهم مشکل داری با این لپ تاب قدیمی .اگه واسه تو هم بخرن مشکلی نیستها...
یا مثلا یکبار سره دعوا بهش گفتم پدر سوخته یا پدر سگ..
یا مثلا سر اینکه شوهرم واسه خودش بیشتر خرج میکنه تا من..که این فکر مسمومی هست و نادرست..
حالا فردا قراره ببنمش و همه این گلایه رو ازش بکنم

mehrdad399 گرامی

با عرض معذرت اگر هدف شما دادن گزارش روزانه یا خاطره نویسی هست ، باید بگم یک وبلاگ به راحتی میتونه این منظور را تأمین کند . اینجا یک سایت مشاوره هست . لذا اگر نیاز به اینکه مشاوره دریافت دارید و راهنمایی درست بگیرید می بینید پس لطفاً پستها را بخوانید و به سئوالات جواب دهید .

بنده هنوز منتظر پاسخ شما هستم . چون راهنماییم را منوط به پاسخ شما به سئوالم که در پست قبل از شما ارسال کرده ام دارم .

اگر مایل نیستید راهنمایی دریافت کنید ، لطفاً اعلام کنید .


.

منم عذرت میخوام از همه دوستان
بنده فکر انقدر مشغول کار و این مسئله زندگیم شده که اصلا متوجه اینکه الان دارم چی مینویسم نیستم..
بنده شاغل در شرکت مهندسی هستم که وابسته به کارم مدام در ماموریت هستم و وقت سر خاروندن ندارم..
ببنید همیشه خانومم رک نمیاد بگه از چی من ناراحته..ولی میتونم حدس بزنم
1-از اینکه نمیتونم مثل اون موقع قهر و کدورت فیلم جلوی خانواده ها بازی کنم و خودم رو بزنم به کوچه علی چپ ناراحته...تو صورتم معلومه از چیزی ناراحتم
2-از اینکه چرا موقع دعوا و دخالت دست های اون ..من هم عکس العملی دارم و شاید با ااشتباه سیلی یا پرتش هم بکنم..
3- از اینکه زود ناراحت میشم و بهم بقر میخوره..( که این مورد در به اون هم بر میگرده)
4-از اینکه موقع دعوا و عصبانیت یه مقدار فحش میدم.
5-از اینکه چرا تو این 1 سال ازدواج من همه سفرهای تفریحی رو با خانوادم ریختم و چرا با هم 2 تایی نرفتیم..در صورتی که من 1 بار مالزی ماه عسل باهم رفتیم..1 بار شمال با خانواده اونها--1 بار سنندج با خانواده اونها-- و 2 بار شمال و 1 بار یزد با خانواده خودم..
6- بقیش هم نمیدونم و امروز که بعد از 1 ماه قرار داریم دیدمش ازش میپرسم..

حالا نارضایتی های من از او
1- همیشه وقتی با ملایمت و ارامی انتقادی از خانوادش کردم با پراخشگری او مواجه شدم و منجر به دعوا شده
2- همیشه کار ادم و بی منت میکنه..مثلا تو دعوا میگه همه لباس رو هم که پدرم از دوبی اورده تو چی گرفتی..در صورتی که منم گرفتم ولی نه اندازه اونها..خوب وقتی میبینم زیاد داره و میازی نداره اصرافه واقعا
3-هنوز تو فکر مادیات بیرونم نیومده ..و متوجه شدم گلایه خرید عروسی رو که کم بوده یا زیاد بوده رو رفته پیش خانوادش تو این دعوای اخیر تعریف کرده..
4-یا بعضی موقع ها برای خرید برخی وسائل منزل که مخالفت میکنم که نیازی نداریم ناراحت میشه..
5- کلا با مخالفت من در هر موردی ناراحت میشه--
6-مثلا سرقضیه بچه دار شدن میگه الان نه 4 سال دیگه--الان یه ذره واسه خودمون باشیم
7-الان که لیسانس رو گرفت --میخواد ارشد شرکت کنه -اگه بگم نه ناراحت میشه
8-سر قضیه مهمونی رفتم خانواده من و اون که فقط 5 شنبه و جمعه از صبح تا شب اونجا میریم دعوا میشه
مثلا من میگم این هفته 5 شنبه بریم خونه ما و جمعه بریم خونه شما ..ناراحت میشه و میگه همش تو داری تصمیم میگیری .... در صورتی که اونم چندین بار گفته و تصمیم گرفته...
همیشه سره این بحث های الکی و بچه گانه