-
دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
با سلام، فکر می کنم بهتر باشه سریع برم سر اصل مطلب:
چند ماه پیش به دختر خانمی پیشنهاد دادم که به قصد ازدواج با هم صحبتی داشته باشیم، ایشان هم با اجازه از خانواده قبول کردند. چند ماهی من و دختر خانم رفت و آمد داشتیم و به نظرم گزینه مناسبی آمد، ایده آل نه، ولی در مجموع خوب بود.
به اتفاق خانواده به خواستگاری ایشان رفتیم، نتیجه خواستگاری این که خانواده من، نه دختر و نه خانواده او را نپسندیدند، خودم هم راستش از خانواده اش زیاد خوشم نیامد، انسان های بسیار محترم و شریفی هستند بدون شک، ولی، به دلم ننشستند، این طور بگویم که اگر به شکل سنتی اولین دیدار ما با دختر و خانواده اش در روز خواستگاری بود، شاید آخرین دیدار ما هم می بود.
خانواده همه چیز را به عهده من گذاشته و گرچه معتقدند که انتظار می رفت من انتخاب بالاتری داشته باشم، ولی مخالفتی هم ندارند اگر اصرار من بر این مورد باشد.
طبیعتا دختر خانم از این ماجرا ناراحت شد و تصمیم گرفتیم که به مشاوره برویم، مشاور پش از شنیدن صحبتهای ما نتیجه گرفت که هر چند تفاهم و تشابه وجود دارد، ولی عامل جذابیت طرفین را برای هم نمی بیند، ایشان به دختر گفته بود که این آقا سردرگم است و تکلیفش را با خود نمی داند.
مشاور پیشنهاد قطع رابطه به مدت یک ماه را داد تا هر کس بتواند به تنهایی فکر کند، من برداشتم از رفتار دختر خانم این بود که ایشان هم واقعا درگیری عاطفی خاصی ندارد و ماجرا تمام شده، واقعا هم فکر می کردم که کار درست همین باشد.
چند روز پیش مشخص شد که ایشان هنوز از نظر عاطفی درگیر است و در واقع منتظر!
حال مشکل من:
- دختر خوبی است، در کل می پسندمش.
- خانواده اش را اصلا نمی پسندم، گر چه خوبند و محترم، به دلم نمی نشینند.
- من درگیری عاطفی با ماجرا ندارم.
- دختر هنوز درگیر است گرچه می گوید اگر "نه" قاطعی بشنود، او هم بنا را بر تمام شدن خواهد گذاشت.
- در کل جدای از این مورد، من دچار سردرگمی شده ام، این که اصلا چه می خواهم، چه باید بکنم، اصلا ازدواج برای من کار درستی است، اصلا به چه معیارهایی باید بها بدهم، چه چیزی برای من مهم است...
بنده 27 و ختر خانم 24 ساله ایم. تحصیلات هر دو کارشناسی ارشد. سطح زندگی کمابیش مشابه، شاید ما تا حدی بالاتر.
با عرض پوزش از طولانی شدن مطلب.
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
فارسیت عزیز سلام
بازم باید خودت تصمیم بگیری و تصمیمت اگه نه هست زودتر به اون خانوم اطلاع بده تا امید الکی نداشته باشه
به امید بهترین ها برای شما
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
ممنون از شما،
عزیزان متاهل، در صورتی که تجربه ای از این بابت دارند خواهش می کنم دریغ نفرمایند. نقش خانواده همسر چه قدر اهمیت دارد؟ ممکن است احساس شخص نسبت به آن ها در طول زمان تغییر کند؟
من می دانم که گزینه کاملا ایده آل پیدا نمی شود، مرز اغماض در مورد کاستی ها، نارضایتی ها کجا باید باشد در این موارد؟
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
سلام دوست عزیز
میشه بگین تو خانوادش چی دیدین که به دلتون نمیشینه؟
لطفا دلایلتون رو بگین,از چه دیدی نگاه میکنین؟
به دختر خانم حرفی زدین که ایشون درگیر عاطفی شدن؟
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
سلام،
تیپ و کلاس خانواده اش را نپسندیدم، دوست داشتم بالاتر باشند. پدرش هم کم و بیش آدم نچسبی بود.
راستش یک مسئله متناقض وجود دارد این جا: تیپ شخصیتی پدرش تا حد زیادی شبیه پدر خود من هست و من به شدت با این تیپ شخصیتی مشکل دارم، آدم های خموده، منفعل و زندگی را به روزمرگی گذراندن بدون هیچ تغییر و تحولی.
نمی دانم چه می خواهم، می دانم که این تیپ را نمی خواهم.
ببینید، یکی از مزیت های ازدواج از دید من، دور شدن از خانواده خودم بود که اساسا هیچ شباهتی از نظر دید به دنیا، سبک زندگی... با آنها ندارم. حال فرض کنید خانواده جدید کم و بیش همان باشند!
در مورد درگیری عاطفی، ما چند ماهی هر هفته یک بار حد اقل با هم بودیم، خوب این ها درگیری عاطفی ایجاد می کند. من هم روزهای اول بعد از خواستگاری تا حدی ناراحت بودم و به هم ریخته، ولی عجیب که فکر این که می توان این ماجرا را ختم و تمام شده فرض کرد به ناگهان آبی بود بر آتش! مثل یک سنگ بی احساس شدم!
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
سلام:72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فارسیت
راستش یک مسئله متناقض وجود دارد این جا: تیپ شخصیتی پدرش تا حد زیادی شبیه پدر خود من هست و من به شدت با این تیپ شخصیتی مشکل دارم، آدم های خموده، منفعل و زندگی را به روزمرگی گذراندن بدون هیچ تغییر و تحولی.
نمی دانم چه می خواهم، می دانم که این تیپ را نمی خواهم.
ببینید، یکی از مزیت های ازدواج از دید من، دور شدن از خانواده خودم بود که اساسا هیچ شباهتی از نظر دید به دنیا، سبک زندگی... با آنها ندارم. حال فرض کنید خانواده جدید کم و بیش همان باشند!
تا حالا قضیه رو از این زاویه بررسی کردین:
شما در انتخاب خانواده خودتون چقدر نقش داشتید ؟ چقدر تونستید رفتار و تیپ خانواده تون رو تغییر بدین؟
شاید اون خانم هم یه جورایی دغدغه شما رو داشته باشند و با شما همدرد باشند .
به نظرتون اینطوری تعامل برقرار کردن با خانواده خودتون آسونتر نمیشه ؟
به این سوال هم اگه ممکنه جواب بدید :
چه برنامه ای واسه میزان ارتباطتون با خانوادتون بعد از ازدواج دارید؟
و اینکه اگه کسی شما رو بخاطر کلاس خانوادگیتون رد کنه دلیلش رو موجه می دونید ؟
پ .ن : من نظرم این نیست که این رابطه رو ادامه بدین یا کات کنید فقط خواستم از یه منظر دیگه به قضیه نگاه کنید.
شاد باشید.
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
سلام دوست عزیز.شما بهتره قبل ازاینکه به روی خونواده اون دختر فوکوس کنید،به این موارد دقت کنید
نقل قول:
من دچار سردرگمی شده ام، این که اصلا چه می خواهم، چه باید بکنم، اصلا ازدواج برای من کار درستی است، اصلا به چه معیارهایی باید بها بدهم، چه چیزی برای من مهم است...
شما اول شناخت درست درباره ازدواج و شرایطش بدست بیار.مقالات همین تالار هم میتونه کمکت کنه که با یه سرچ میتونی پیداشون کنی.
بعد یه لیست از معیارات تهیه کن.همه چیزایی که برات مهمن حتی اگه جزئی باشن رو بنویس.بعد به خانوم برای هر کدوم از معیارات نمره بده.
به این هم توجه کن اون دختر چند درصد شبیه خونوادش هست؟
نقل قول:
یکی از مزیت های ازدواج از دید من، دور شدن از خانواده خودم بود که اساسا هیچ شباهتی از نظر دید به دنیا، سبک زندگی... با آنها ندارم. حال فرض کنید خانواده جدید کم و بیش همان باشند!
شما میتونین روابطتون با خونواده همسر کنترل شده و همراه با احترام باشه.
ولی تاکید من روی بالابردن اطلاعاتت درباره ازدواجه.
موفق باشی.
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
سلام آقاي فارسيت
شما سعي مي كنين كه يك ازدواج عاقلانه داشته باشيد اما به نظر من اين نكته كه شما ابتدا با اين دختر خانم رابطه عاطفي خوبي داشتيد ولي الان نسبت به ايشان فاقد احساس خاصي هستيد، مهم و قابل تامله.
و تجربه هاي شخصي اطرافيانم:
يكي از ملاكهاي مهم خواهرم براي ازدواج، خانواده فرهيخته و با منزلت اجتماعي بالاي همسر آينده اش بود كه خب خوشبختانه همسر ايشان اين ملاك رو داشتن و با وجود بعضي ضعفهايي كه دامادمون داره اما هميشه خواهرم اين ضعفها را پذيرفته و در كنارش از اينكه ايشون در چنين خانواده اي بزرگ شده احساس رضايت مي كنه طوره كه واقعا نقاط منفي شوهرش هم اونقدر به نظرش نمي آيد.
و اما تجربه عكس اين قضيه:
عموي بنده هنگام انتخاب همسرشون به دنبال شخص ايده آلشون نبودند و به قول معروف سعي داشت كه يك انتخاب معقول و منطقي داشته باشد، و همچنين عامل خانواده همسر براشون اصلا مهم نبود، خلاصه اينكه زن عموي من واقعا دختر خوبي است اما خانواده اش در سطح خانواده ما نبودند و متاسفانه الان هر موقع كه اختلافي بينشون پيش مياد، عموي من خانوده ايشان رو تحقير مي كنند هر چند كه اوايل ازدواج هميشه حفظ حرمت خانواده همسرشون رو داشتند.
و اما توصيه بنده اينكه: درگيري عاطفي ايشان با اين قضيه را عامل تاثيرگذار در تصميمتون قرار ندهيد و همچنين مسلما معيار خانواده همسر هم معيار مهمي است چون هر چه كه باشد شما در آينده با خانواده ايشان تعاملات نزديكي خواهيد داشت. ولي باز هم شخصيت دختر خانوم مي تونه عامل خانوده اش رو تحت تاثير قرار بده.
در آخر باز هم تاكيد مي كنم كه شما حتما بايد اولويت هايي رو براي انتخاب همسرتون داشته باشيد و با ديد باز يه انتخاب منطقي داشته باشيد و حواستون هم باشه كه اگه اين دختر خانوم رو به عنوان همسر آيندتون قبول كرديد پس مسلما خانوده ايشان هم جزئي از اين انتخاب خواهد بود كه شما خانواده شون رو همين طور پذيرفتيد و خداي نكرده بعدها نبايد در اين مورد به خانمتون ابراز ناراحتي كنيد.:324:
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
سلام این مطلب رو همین جا خوندم
.
برخی از نکاتی که در زندگی زناشویی زمینه ساز یک زندگی ایده آل و لذت بخش است و بایدمورد توجه قرار بگیرد و بهتر است که جوانان به آن نظری داشته باشند، از این قرار است.
- عدم اختلاف در عقاید مذهبی، فرهنگی و اجتماعی
شخصیت و فرهنگ خانوادگی و نحوه تفکر و نگرش والدین همسر
- محدودیت ها و آزادیهایی که برای یکدیگر قایل می شون
در انتخاب همسر توجه کنید که:
همانطوری که از نظر شکل ظاهری، بچهها شبیه مادر و پدرشان هستند، از نظر ویژگیهای فردی و اخلاقی نیز بهطور معمول شبیه آنان میشوند: افرادی که در کودکی تنش و مشکلات فراوانی داشته و با خشونتهای عاطفی و بدنی بزرگ شده باشند، امکان دارد بهراحتی در بزرگسالی به فردی خشن، پرخاشگر و ناسازگار مبدل شوند.
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
با سلام و تشکر از همه بزرگورارانی که همفکری کردند.
صبا_2009 گرامی:
درست می فرمایید، خانواده شخص انتخاب خود او نبوده، ایشان مشکل خاصی با خانواده خودش ندارد، در واقع خیلی هم گرم و صمیمی هستند با هم.
ببینید، من در حال حاضر تمام وقت درون خانه ام در کنار خانواده ام است، منظور من از دور شدن همین بود که دیگر این تعامل هر روزه وجود نخواهد داشت.
اگر کسی من را بابت کلاس خانواده رد کند، بله، موجه می دانم. من متاسفم که این دختر خانم به خاطر چنین مسئله ای (مشکل من با خانواده اش) در این موقعیت قرار گرفته، کاملا آزاردهندگی و شاید تحقیر آمیز بودن این وضعیت را درک می کنم و شرمنده هم هستم، ولی، نمی توان یک اشتباه را با اشتباه بعدی جبران کرد.
بهار66 گرامی:
ممنونم، بله به شدت سردرگم هستم. کلا خودم را گم کرده ام، نه فقط در این زمینه، در همه چیز! اصلا نمی دانم چه می خواهم و چه باید بکنم.
دختر خانم به شکل واضحی بالاتر از خانواده اش است. طوری که اصلا تصور نمی کردم خانواده اش این شکلی باشد.
باز هم ممنونم و سعی می کنم به مطالبی که فرمودید مراجعه کنم.
صنم_64 گرامی:
خیلی خیلی ممنونم، تجربیات بسیار بسیار آموزنده ای بود. راستش شرایطم را مشابه شرایط عموی شما می دانم. بله موافقم که نباید به خاطر در گیری عاطفی ایشان تصمیمی بر خلاف آن چه درست می دانم بگیرم.
در مورد این که فرمودید این تغییر احساسم قابل تامل است، نظر شما چیست؟ چه چیزی را نشان می دهد؟ خودم هم مانده ام در این تغییر احساس!
d r e a m گرامی:
ممنونم از لطف شما، پس دقیقا به این مسئله هم باید توجه داشت. متشکرم.
ضمن سپاس مجدد از همه، ممنون می شوم اگر باز هم در این تاپیک مشارکت بفرمایید. :72:
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
سلام به فارسیت عزیز
با اجازتون دوست دارم نظرم را با این که متاهل نیستم بدم چون این اتفاق برای من افتاده :
من دوست دارم لحظات خوبی رو کنار خانواده ام داشته باشم چون رابطه صمیمیی داریم پس ایا اون اقا هم می تواند در این لحظات حضور داشته باشند و احساس خوبی مثل من داشته باشد ؟
من دوست دارم در مهمانی های خانوادگی ام حضور داشته باشم ایا اون اقا از حضور در کنار خانواده من در این مهمانی احساس خوشایندی دارند؟
من دوست دارم در کنار خانواده ام در مراسم شادی و غم شناخته بشوم نه با چیزی غیر از ان که ساختگی باشد.
من دوست دارم در خانواده همسر اینده ام احساس سربلندی داشته باشم نه با سر شکستگی در باره ی خانواده ام صحبت کنم .
من دوست دارم همسرم تنها مرا نه مرا در کنار خانواده ای که زحمت مرا کشیده اند قبول کنند و دوست داشته باشند.
من دوست دارم همسرم بداند احساسی که نسبت به خانواده من دارد در واقع احساسی است که به من دارد زیرا من در اون خانواده رشد یافته و تربیت شدم و حتما ویژگی های پدرم را هر چند برای او نچسب را دارا میباشم
من دوست دارم همسرم بداند که زندگی من خلاصه به خانه و رابطه ی محدود ما نمی شود بلکه هم او هم من دارای روابط اجتماعی هستیم که نمی توانیم از ان ها فرار کنیم .از جمله روابط با خانواده ها
من دوست دارم در مراسم عروسیمان همسرم مرا و خانواده مرا با افتخار به اقوام معرفی کند نه با ترس
شما چی دوست دارید؟
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
عالی بود مریم و بابا لنگ دراز گرامی، ممنونم از وقتی که گذاشتید، جان کلام را بیان کردید :72:.
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
با سلام دوباره،
کسی از آقایان در این سایت حضور ندارد؟! کاش نظر آقایان را هم می دانستم.
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
آقاي فارسيت عزيز: هدف از تعريف معيار خانواده همسر آينده تون به عنوان اولويتي مهم چيه؟ مثلا دوست دارين كه در آينده به منزلت اجتماعي خانواده همسرتون افتخار كنين؟ به اصطلاح عاميانه جلوي دوستان و همكاران و فاميل خودتون پز خانواده همسر رو بديد؟ يا نه دوست دارين كه واقعا از معاشرت و همصحبتي با خانواده ايشون لذت ببريد؟ و يا شايدم صرفا مي خواهيد با خانواده اي وصلت كنين كه شبيه خانواه خودتون نباشه؟ و ......؟
بعد از مشخص كردن جواب سوال بالا به سوال بعد مي رسيم: آيا شخصيت دختر خانوم آنقدر شما رو مجذوب خودش كرده كه بتونين از فاكتور خانواده همسر ايده آل بگذريد؟
:305:اصل كلامم اينه كه همه ما يك سري فاكتورهايي رو براي همسر ايده آلمون تعريف مي كنيم و هنگامي به يك مورد براي بررسي مي رسيم بايد ببينيم كه ايشون كدوميك از معيارهاي ما رو داره و كدامشون رو نداره؟ مهم اينه كه بدونيم فرد ايده آلمون كه دقيقا منطبق با فهرستمون باشه وجود نداره ولي در عوض بايد ديد كه چه ايشان چه فاكتورهاي برجسته اي دارند و همچنين آيا در كل نقاط مثبت ايشون مي تونه بر نقاط منفي ايشون غلبه كنه يا نه؟
و اما جواب سوالتون: شما گفتيد بعد از اينكه خانواده ايشون رو ديديد، از نظر عاطفي نسبت به اين خانوم بي احساس شديد پس اين نشون مي ده كه:
1- معيار خانواده همسر حداقل در اين مورد براي شما خيلي مهمه و جدي است. (شما بيش از حد روي خانواده همسر آيندتون فكوس مي كنيد.)
2- اين چطور احساس دوست داشتنيه كه بعد از اين قضيه ( ديدار خانواده ايشون) از بين ميره؟؟؟ به نظر من شما در اين مدت تا حدي به هم عادت كردين وگرنه علاقه و دوستي واقعي در روند شناخت، بيشتر هم ميشه.
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
با سلام، عذرخواهی می کنم بابت دیر جواب دادن، متاسفانه در طول هفته فقط شبها به اینترنت دسترسی دارم.
صنم_64 گرامی، ضمن تشکر از همفکری شما:
دوست دارم خانواده طرف مقابل به دلم بنشینند، اساسا دنبال پز دادن و این صحبت ها نیستم، فقط این که به نظرم جالب باشند و از در میان آن ها بودن خوشحال باشم.
واقعا نمی دانم، تقریبا سر به سر هستند، یعنی مجذوبیت من در حدی نیست که چشم بر چیزی ببندم، تقریبا در تعادل هستند و شاید تا حدی در جهت این که از دختر چشم پوشی کنم، متاسفانه.
در مورد تغییر احساسم هم با شما موافقم، در هر دو مورد ظاهرا حق با شماست. باز هم ممنون.
راستی مطلبی به ذهنم رسید که بیان نکرده بودم، در دیدار آخر ما، دختر خانم ضمن اشاره به این که من باید تکلیف خودم را با خودم روشن کنم، اصرار داشتند که مشاوره بگیرم از افراد مختلف در باره این که اصلا در زندگی چه می خواهم بکنم.
من هم تلاش می کنم در همان راستا قدم بردارم، در عین حال مطلقا دوست ندارم ایشان منتظر من باشد یا به نوعی منتظر پاسخی باشد، چون از پاسخ و مدت زمان لازم اصلا مطمئن نیستم. به این شکل به نفع خود او هم خواهد بود، به نظر شما چه طور مسئله را برای او تشریح کنم؟ با توجه به این که طرف مقابل بسیار منطقی است.
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فارسیت
کاملا آزاردهندگی و شاید تحقیر آمیز بودن این وضعیت را درک می کنم و شرمنده هم هستم، ولی، نمی توان یک اشتباه را با اشتباه بعدی جبران کرد.
سلام
فارسیت عزیز شما نباید بخاطر این موضوع شرمنده باشید. چون شما توهینی به اون خانواده نکردید.
رد کردن یک شخص بخاطر دلنشین نبودن خونواده ش اصلا توهین محسوب نمی شه، ایشون باید با کسی ازدواج کنن که از قرار گرفتن در جمع خونواده شون لذت ببره و شاد باشه.
در واقع مسئله ای که پیش اومده خیلی ساده ست:
ازدواج با این خانم در مجموع برای شما جذابیت لازم رو نداره.
بنابراین خیلی ساده و راحت بهشون اطلاع بدید که از ادامه رابطه منصرف شدید.
مطمئن باشید ایشون خودشون از عهده ی هضم این مسئله برمیان.
موفق باشید.
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
منونم آسوی گرامی،
البته رابطه عملا از بعد از خواستگاری قطع شده و فقط گاهی تماس هایی است برای تبادل نظر.
در مورد جذابیت درست می فرمایید، ولی راستش من الان مقداری سردرگم هستم، نمی دانم به حسم اعتماد کنم یا نه! می ترشم تصمیم درستی نباشد. باز هم ممنونم.
شما هم موفق باشید بزرگوار.
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
فارسیت گرامی
راه حل ریاضی برای این مساله پیدا نخواهید نمود .
شما در صدد تشکیل یک خانواده هستید. این خانواده علاوه بر جدید بودن و بنا شدن بر باورهای فکری و اعتقادات شما و همسرتان ، تاثیر گرفته از فضای فرهنگی ، اعتقادی و رفتاری خانواده های طرفین نیز می باشد. دختر مورد علاقه شما در چنین خانواده ای تربیت پیدا کرده و هم اکنون مورد علاقه شماست پس شک نداشته نباشید این خانواده بیش از آن چه که تصور میکنید نکات مورد پسند برای شما دارد. از سوی دیگر شما باید توانایی پذیرفتن تفاوت های فرهنگی و فکری را نیز در خود ایجاد کنید. پذیرش این تفاوت ها تا زمانی که منجر به تعارض اعتقادی و بروز تنش و مشکل در خانواده نگردد منجر به نعالی شخصیت طرفین خواهد گردید. چنانچه ازدواج را وسیله ای برای فرار از خانواده خود می دانید بدانید که راه اشتباهی را در پیش گرفته اید. پاسخ سئوالات شما تنها هنگامی مشخص خواهد شد که با خانواده ایشان بیشتر آشنا شوید. در صورت موافقت خانواده بدون ایجاد هیچ گونه تعهدی ، به روابط خود با ایشان خصوصا در بستر روابط خانوادگی ادامه دهید. بخشی از سخنان شما القا کننده خواسته شما برای اتمام این رابطه است اگرچه مطمئن نیستم تردید شما بابت ترس از آسیب دیدن ایشان است یا از دست دادن همسر مناسب اما به نظر می رسد به زمان بیشتری نیاز دارید تا خودتان و خواسته هایتان را شناسایی کنید. به خود فرصت داده و از تصمیمات عجولانه خودداری کنید . در عین حال انتظار می رود افکار غیر منطقی خود را نیز شناسایی نمایید.
موفق باشید
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
خیلی ممنون از شما titapeli گرامی،
هدف من از ازدواج، فرار از خانواده خودم نیست به شکلی که احتمالا شما تصور یا برداشت کردید. واقعا هدف واقعگرایاه ای دارم در این زمینه. دغدغه های من را به خوبی شناخته اید، ممنون که بیانش کردید، شنیدن آن ها از زبان دیگری کمک می کند که از درونم بهتر آگاه شوم.
ترسهایی که فرمودید، هر دو هست. باز ممنون از شما، حتما تلاش می کنم که خودم را بهتر بشناسم. شما هم موفق باشید :72:.
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
با سلام دوباره،
این طور که پیداست، این دخترخانم خیلی بیش از چیزی که فکر می کردم با مسئله درگیری عاطفی دارد. امروز با من تماس گرفت، قرار بود که من جواب بدهم که آیا جوابم منفی است یا این که نیاز به زمان بیشتری دارم. من گفتم زمان بیشتری لازم دارم، در عین حال دوست ندارم منتظر بماند چون در هر حال احتمال این جوابم مثبت باشد را پایین می دانم.
با این حال می گوید منتظر می مانم. من واقعا نمی خواهم هیچ تعهد یا مسئولیتی برایم ایجاد شود، برای خودش هم بهتر است که این قدر درگیر مسئله نباشد، به نظر شما چه کار کنم؟
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
[align=justify]سلام،
پیشنهاد می کنم حتی اگه فکر می کنید به زمان بیشتری نیاز دارید، به ایشون بگید که نظرتون منفیه و مسئله رو کاملا تموم شده اعلام کنید.
بعدا اگه موضوع رو بررسی کردید و خواستید ادامه بدید، دوباره تماس خواهید گرفت و مسئله رو مطرح می کنید.
به این شکل هم ایشون منتظر نمی مونن، و هم شما فضای کافی برای فکر کردن رو خواهید داشت.[/align]
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
سلام آسو جان
ولي اگه آقاي فارسيت بعدا جوابشون مثبت بود و دوباره با اون خانم تماس گرفتند ممكنه كه ايشان عذر آقاي فارسيت را پذيرا نباشن، اگه اين مسئله براي من پيش بياد به عنوان يك دختر نمي تونم قبول كنم و به احتمال زياد جواب منفي خواهم داد.
در ضمن آقاي فارسيت شما هم زودتر به يك جمع بندي برسيد و بيشتر از اين يك فرد ديگر رو منتظر نگذاريد.( انتظار واقعا خسته كننده است مخصوصا براي يه خانم مثل ايشان، كه هر چه زمان بيشتري بگذره، درگيري عاطفي بيشتري با قضيه پيدا ميكنن.)
لطفا جوابتون يا يك نه محكم و يا يك بله قطعي باشه. امان از اين همه ترديد شما!!!!!!!
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
[align=justify]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط صنم_64
سلام آسو جان
ولي اگه آقاي فارسيت بعدا جوابشون مثبت بود و دوباره با اون خانم تماس گرفتند ممكنه كه ايشان عذر آقاي فارسيت را پذيرا نباشن، اگه اين مسئله براي من پيش بياد به عنوان يك دختر نمي تونم قبول كنم و به احتمال زياد جواب منفي خواهم داد.
سلام عزیزم،
خب در اون صورت حق اون خانم خواهد بود که جواب منفی بده (همونطور که الان حق آقای فارسیت هست که به هردلیلی ادامه نده).
جواب منفی شنیدن جزئی از زندگیه. چه برای آقای فارسیت، چه طرف مقابلشون.
این عادلانه نیست که یه دختر رو چشم انتظار نگه داریم (و در موقعیتی قرارش بدیم که کلافه بشه و با طرف مقابلش تماس بگیره و ...) صرفا به این خاطر که "ممکنه" بعدا بخوایمش!! و مبادا اون موقعی که ما اون رو بخوایم، اون دیگه ما رو نخواد!![/align]
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
ممنون از آسو و صنم_64 عزیز،
صنم گرامی، متاسفانه به نظرم این دخترخانم زیادی درگیر احساس شده، البته من به او کاملا حق می دهم، ولی در هر حال اغراق آمیز دارد به قضیه نگاه می کند.
از طرفی به این فکر می کنم که واقعا ناشکری است دختری که این طور به من علاقه دارد را برنجانم، عجب وضعی شد!
آسوی گرامی کاملا با شما موافقم، واقعا نمی خواهم او را در این وضع و انتظار نگه دارم، او هم البته حق دارد بعدا مرا نخواهد و کاملا پذیرفتنی است.
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
ناشكري چي؟!!! قرار نيست كه هر كس كه به ما علاقه داره ما بخاطر اينكه دلش رو نشكنيم و دل يك بنده خدا رو بدست بياريم بريم باهاش ازدواج كنيم.:311: پس اين وسط تكليف علاقه دو طرفه چي ميشه؟
:305:لطقا درگير دلسوزي و ترحم نشيد و به خاطر اين احساس علاقه بيش از حد دختر خانوم به ايشون جواب مثبت نديد.
يك كلام برادر من: به دور از اين فضاي عاطفي كه مثل اينكه شما رو هم داره كم كم درگير مي كنه، يك تصميم مردانه بگير يا آره يا نه.
فكر نمي كنم كه آن خانم هم بعدها از اينكه از سر ترحم با ايشان ازدواج كرديد، احساس خوبي داشته باشه. چون مطمئنا ايشان هم لياقت محبت دو طرفه رو دارند.
ان شالله كه تصميم درستي خواهيد گرفت.
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
باور بکنید یا نه، من به خاطر وضعیت فعلی کارم تازه از ساعت 7-8 شب شروع می کنم به چیزی غیر از کارم فکر کردن! تا قبل از آن در حال ماراتنی پیل افکن به نام کار هستم، بدبختانه در این ساعات آخر شب هم نایی برای فکر کردن و کلنجار رفتن با خودم ندارم.
فکر می کنم حق با شماست صنم گرامی، کاش زودتر آخر هفته بشود اقلا کمی فراغت برای فکر کردن پیدا کنم...
از همگی ممنونم، از نظرات با ارزشتان محرومم نسازید لطفا،
شب خوش تا فردا شب!
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
با سلام ،
چند ماه پیش به دختر خانمی پیشنهاد دادم که به قصد ازدواج با هم صحبتی داشته باشیم، ایشان هم با اجازه از خانواده قبول کردند. چند ماهی من و دختر خانم رفت و آمد داشتیم و به نظرم گزینه مناسبی آمد، ایده آل نه، ولی در مجموع خوب بود.
به اتفاق خانواده به خواستگاری ایشان رفتیم، نتیجه خواستگاری این که خانواده من، نه دختر و نه خانواده او را نپسندیدند، خودم هم راستش از خانواده اش زیاد خوشم نیامد، انسان های بسیار محترم و شریفی هستند بدون شک، ولی، به دلم ننشستند، این طور بگویم که اگر به شکل سنتی اولین دیدار ما با دختر و خانواده اش در روز خواستگاری بود، شاید آخرین دیدار ما هم می بود.
اشکال کار در همین جاست و خودتان هم به آن اشاره کرده اید. روش اشتباه شما در شناخت(خواستگاری بعد از چند ماه رفت وآمد با دختر خانم) باعث این مورد برای شما شده.
دوست عزیز ، شما اطلاعات کافی به دوستان نداده اید تا بهتر راهنمایی دریافت کنید:
صحبت خانم بهار66:
شما اول شناخت درست درباره ازدواج و شرایطش بدست بیار.مقالات همین تالار هم میتونه کمکت کنه که با یه سرچ میتونی پیداشون کنی.
بعد یه لیست از معیارات تهیه کن.همه چیزایی که برات مهمن حتی اگه جزئی باشن رو بنویس.بعد به خانوم برای هر کدوم از معیارات نمره بده.
معیارهاتون چی بوده ؟
نمره این خانم چند بوده؟
نمره های منفی به جز خانواده برای این خانم چی بوده؟
روابط اجتماعی شما در چه حد است؟
با توجه به صحبت های خانم مریم و بابالنگ دراز :
من دوست دارم .....
...
...
آیا می تونید با اون موارد کنار بیایید؟
اگر بعد از این همه احساسی به این خانم ندارید هر چه زودتر قضیه را کات کنید.
لازم هم نیست به ایشون بگید که خانواده اش به دلتون نچسبیده .
یک نکته در راجع به صحبت خانم صنم 64:
ولي اگه آقاي فارسيت بعدا جوابشون مثبت بود و دوباره با اون خانم تماس گرفتند ممكنه كه ايشان عذر آقاي فارسيت را پذيرا نباشن
دوست عزیز به این قضیه اصلا فکر نکنید موارد مشابهی بوده که بعد از یک سال مراجعه کرده اند و درست شده مثال اون قضیه ازدواج خانم سارا بانو
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
با سلام،
حق با شماست بی نهایت گرامی. روش درستی نبود، جالب (در واقع تاسف بر انگیز) این که در همان زمان هم قصد من کش آمدن این مطلب و یا ایجاد وابستگی نبود، ولی شد!
معیارهای من:
سطح تحصیلی مشابه، ظاهر قابل قبول، سطح اعتقادی متناسب، هوشمندی، توانایی برخورد منطقی با مسائل (که نکته بسیار مثبتی است)، دیدگاه مشابه به آینده و جایگاهمان.
نمره منفی: تا حدی کج سلیقه به نظر می رسد، تا حدی در به اصطلاح گیر دادن زیاده روی می کند (در بحث کردن)، شاید دوست داشتم خوش ظاهرتر باشد، زیاد اهل گردش و دوست و... نیست، واقعا نکات منفی زیادی که قابل گذشت نباشد به نظرم نرسید.
روابط اجتماعی اگر منظورتان کلی است، روابطم در حال حاضر با توجه به مشغله بسیار، چندان قابل توجه نیست، البته این انتخاب من نیست و اگر فرصت بیشتری داشته باشم، قطعا روابط گسترده و در جمع بودن را می پسندم. اگر منظور در رابطه با ایشان است، تقریبا رابطه ای نداریم.
در مورد صحبت مریم و بابا لنگ دراز گرامی... هی، شاید به سختی و اکراه.
احساس گناه می کنم از این که با ندانم کاری ایشان را در آن موقعیت گذاشتم، نگرانم که مبادا کیس خوبی را از دست بدهم، و در کل حسم بیشتر نگرانی از رفتاری است که با طرف مقابل دارم، علاقه چندانی واقعا نیست.
با تشکر از وقتی که گذاشتید، اگر اطلاعات بیشتری لازم دارید بفرمایید تا توضیح بدهم. باز هم ممنون بی نهایت عزیز.
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
سلام،
دوستان راهنمایی های خوبی کردند، به خصوص بی نهایت، مریم و بابا لنگ دراز و بهار66.
سوالی که برای من پیش اومده این است که آیا خانواده ها فقط یک جلسه همدیگر رو دیدند؟
و این نظر شما راجع به خانواده ایشون بر می گردد به همان یک جلسه؟
اگر اینطور بوده، به نظرم بد نیست که خانواده ها کمی بیشتر با هم آشنا بشوند و بعد تصمیم بگیرند.
حداقل 2-3 جلسه دیگر بگذارید.
به هر حال ما چیز زیادی نمی دانیم و در این فضای مجازی نظر دادن سخت است. انتخاب با شماست.
موفق باشید.
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
سلام،
بله یک جلسه. راستش به قدری نپسندیدند که در همین حد هم که اختیار تصمیم را بر عهده خودم بگذارند گام خیلی بزرگی حساب می شد!
-
RE: دختر را می پسندم، خانواده اش را نه!
دوستان سلام،
بنده امروز غائله را ختم کردم. محترمانه با هم خداحافظی کردیم...
البته باید بسیار روی خودم و خواسته هایم کار کنم، شاید در آینده باز هم برگشتم به سراغ همین شخص...