مامان - بابا تو رو خدا دعوا نكنيد !!!
دعوا نمك زندگي نيست لااقل براي بچهها
فضاي خانه باز هم مهآلود است. انگار همه چيز رنگوبوي خود را از دست داده. من و خواهر كوچكترم، طبق معمول در گوشه اتاق كز كردهايم و به وسيلهاي كه مدتها آرزويش را داشتيم و امروز پدر برايمان تهيه كرده بود خيره شدهايم. اصلا ديگر اين وسيله برايمان جالب نيست. هيچ دوست نداريم به سراغش برويم. اگرچه شبهاي زيادي را با خيال آن به صبح رساندهايم. نميدانستيم بر سر آن چنين قشقرقي به پا ميشود! مادر و پدر هر كدام بعد از جروبحث فراوان به اتاقي رفتهاند. مادر گريه ميكند و پدرعصباني است. اي كاش هيچوقت دعوا نميكردند . اما اين اولينبار نبوده و ميدانيم آخرين بار هم نيست…
اين كه پدرومادرها هر از گاهي ناراحت باشند و با هم جروبحث داشته باشند طبيعي است. ممكن است پدر و مادرها در مورد پول، امور خانه يا نحوه خرجومخارج اختلافنظر داشته باشند. گاهي اين اختلافات در مورد مسائل بزرگي است كه تصميمگيري آن براي خانواده بااهميت محسوب ميشود. البته گاهي هم دعواها بر سر مسائل بسيار ناچيزي است كه اصلا هم اهميت ندارند، مثلا براي شام چه بخوريم و يا چه موقع به منزل برگرديم!
در بعضي مواقع والدين با هم اختلاف نظر دارند اما در مورد آن در كمال صلح و آرامش صحبت ميكنند يعني به يكديگر اجازه صحبت كردن و گوش دادن را ميدهند. البته اين تنها بعضي اوقات است و بيشتر پدرومادرها كارشان به جروبحث ميكشد. در دعوا هم كه حلوا خيرات نميكنند در نتيجه، جملات و عبارات ناخوشايندي را خواهيم شنيد!
وقتي پدرومادرها دعوا ميكنند، اكثر بچهها نگران و ناراحت ميشوند. صداي بلند و لغات ناپسند باعث ميشود بچهها بترسند و احساس غمواندوه به آنها دست دهد. حتي اگر دعوا در سكوت طي شود يعني پدرومادر عصباني هستند و اصلا با هم حرف نميزنند، باز هم بچهها را ناراحت و مضطرب ميكند. اگر اين جروبحثودعوا كوچكترين ارتباطي به بچهها داشته باشد آنها فكر ميكنند عامل اصلي دعوا و جنگ پدرومادر هستند. در اين صورت بچهها احساس گناه ميكنند و يا به شدت غمگين ميشوند. اما بايد گفت هر رفتاري كه از پدرومادر سر ميزند هيچ ربطي به بچهها ندارد و به عبارتي اگر والدين با هم دعوا ميكنند بچهها مقصر نيستند بلكه اين پدرومادر هستند كه نميدانند چطور بايد مسئله را بدون دعوا حل كنند.
اصلا چه معنا دارد پدرومادر با هم دعوا كنند؟
وقتي پدر و مادرها دعوا ميكنند بچهها نگران ميشوند چون نميدانند اصل ماجرا چيست و اين دعوا چه معنايي دارد. اكثر بچهها به اين نتيجه ميرسند كه دعوا يعني پدرومادر ديگر همديگر را دوست ندارند و حتما ميخواهند طلاق بگيرند! اما دعواي پدرومادرها معمولا به اين معنا نيست. در اكثر مواقع اين دعواها مثل سوت زودپز عمل ميكند و فقط قرار است بخارات درون وجود آنها خالي شود! والدين، روز كاري سختي را ميگذرانند و حسابي خسته ميشوند، بنابراين لازم است كمي تخليه شده و مغزشان كه تمام روز داغ كرده است كمي خنك شود!
جالب است بدانيد وقتي پدرومادرها ناراحت ميشوند و دعوا ميكنند ناخودآگاه پايگريه، دادوبيداد وجيغ به ميان ميآيد؛ در نتيجه، چيزهايي ميگويند كه اصلا حرف دلشان نيست و واقعا همان معني را نميدهد. در اصل اين جور مواقع آنها كنترلشان را از دست ميدهند و لازم نيست بچهها زياد بترسند و نگران شوند. شايد امروزه دليل عمده دعواي پدرومادرها فشار شغل يا ساير نگرانيهاي معمول زندگي باشد.
سايه وحشت بر سر كودكان
مشاهده دعواي والدين يا حتي فقط شنيدن آن باعث ترس و ناراحتي بچهها ميشود. شنيدن جيغ و فرياد و لغات ناراحتكننده، بسيار سخت است. وقتي بچهها ببينند والدين آنها ناراحتند و بر روي اعصاب خود كنترل ندارند احساس عدم حمايت ميكنند و شديدا وحشتزده ميشوند.
گاهي بچهها در حين دعواي والدين نگران يكي از آنها هستند. در مواردي كه يكي از والدين هميشه زور بگويد يا دعوا راه بياندازد بچهها دائم نگران آن يكي هستند كه بهنظرشان مورد ظلم واقع ميشود. ضمنا بچهها متوجه ميشوند كه يكي از والدين، به حدي عصباني است كه ممكن است از كوره در رفته و به ديگري آسيب برساند. حتي بعضي بچهها احساس خطر ميكنند كه مبادا در اين دعوا به آنها هم آسيب برسد. بعضي بچهها حين دعواي والدين گريه ميكنند و يا دلدرد ميگيرند. نگراني ناشي از دعواي والدين حتي بر روي خواب و مدرسه رفتن بچهها هم تاثير ميگذارد.
دعواهايي طول و دراز
گاهي دعواها خيلي طول ميكشد و ساعتها داد و فرياد، ناسزا و عباراتي ناخوشايند شنيده ميشود. بايد گفت هر چقدر هم كه موضوع دعوا جدي باشد بياحترامي، استفاده از عبارات زشت و يا فرياد كشيدن، صحيح نيست و راه وروش مناسبي محسوب نميشود. در مواردي كه دعوا طولاني ميشود امكان پرتاب اشياء، زدوخورد و مواردي از اين قبيل وجود دارد. تنها راه جلوگيري از بروز اين حالات آن است كه ما پدرومادرها بتوانيم بر خشم خود غلبه كرده و كنترل خود را از دست ندهيم.
اگر پدرومادر شما هم دائم دعوا دارند و اين جاروجنجالها زياد طول ميكشد بهتر است موضوع را به فردي ديگر اطلاع دهيد، مثلا اگر در اين موارد با كسي مثل بستگان، معلم، مشاور مدرسه يا هر فرد بزرگسال قابل اعتماد صحبت كنيد كمك زيادي به خودتان كردهايد كه والدين هم از خير اينكار بينصيب نميمانند. معمولا در دعواهاي طولانيمدت احتمال آسيب والدين و يا حتي كودكان وجود دارد. در اين صورت بچهها بايد مسئله را به يكي از بزرگان فاميل كه قابل اعتماد باشد و يا به يك مشاور اطلاع دهند تا به اين مسئله بهطور جدي رسيدگي شود و يا در بعضي موارد از كودكان در اين بين حمايت لازم بهعمل آيد. اگر دعوا در خانواده به هيچ وجه كنترل نشد،اگر شما از دعواي والدين دچار آسيب روحي يا جسمي شديد و يا از تكرار اين دعواها خسته شديد باز هم راه حل وجود دارد. اينبار بايد حتما موضوع را به مشاور خانواده و يا درمانگرهايي كه در اين زمينه كار ميكنند اطلاع دهيد چون در بسياري موارد در اين نوع دعواهاي همراه با خشونت، آسيبهاي غيرقابل جبران بهوجود آمدهاند. معمولا اين جور مواقع كل خانواده بايد به مشاور مراجعه كنند و در حضور او بههم گوش دهند و صحبت كنند و احساساتشان را بدون دادوفرياد بيان كنند. البته اينكار زمان ميبرد، بايد تمرينهاي مربوطه انجام شود و اعضاي خانواده روش حل مشكل را بهطور منطقي، ياد بگيرند. درست انگار براي اولين در حال آموختن الفبا هستند.
آيا واقعا دعوا نمك زندگي است؟
اگر واقعيت را بخواهيد اينكه افراد هر از گاهي جروبحث داشته باشند بد نيست و براي سلامت مفيد هم محسوب ميشود چون به اين ترتيب افراد احساسات خود را بيرون ميريزند و در وجودشان جمع نميكنند. اعضاي خانواده بايد بتوانند احساسات خود را با هم بيان كنند، نظريات و تفكراتشان را آزادانه مطرح كنند و سايرين هم اگر با اين نظريات مخالف هستند بايد توانايي گوش كردن را داشته باشند و بتوانند اين نظريات را تحمل كنند و يا در كمال آرامش در اين مورد بحث كنند. اگر والدين اين قدرت را داشته باشند كه در صورت اختلاف نظر،مسئله را در كمال آرامش حل كنند، كودكان هم كه بزرگسالان آينده هستند ميتوانند اين روش را ياد گرفته، در آينده پس از ازدواج همديگر را بهتر بشناسند و به هم نزديكتر شوند. بنابراين اختلاف نظر و بحث هر از گاهي در خانواده پيش ميآيد اما اگر كار هميشه به دعوا و جاروجنجال بكشد اين نه تنها نمك زندگي نيست بلكه از زهر هم تلختر است.
كودكان و نوجوانان عزيز هم بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه والدين هم هر از گاهي روزهاي بد دارند كه خسته، عصبي و درمانده ميشوند و همين مسئله آستانه تحريك آنها را كم ميكند. بيشتر اوقات پدرومادرها بحث ميكنند، بعد هم در صورت لزوم معذرتخواهي كرده و همه چيز دوباره مثل قبل خوب و دلنشين ميشود و لازم نيست با هر بار بحث و اختلافنظر نگران شد.
خانواده شاد، خانواده سالم
هيچ خانوادهاي كامل و ايدهآل نيست. حتي در شادترين منازل هم مشكل بروز ميكند و هر از گاهي بين اعضاي خانواده جروبحث پيش ميآيد. وقتي مسئلهاي يكي از اعضاي خانواده را نگران و ناراحت ميكند اين حق اوست كه در آن مورد صحبت كند تا هم احساسات خود را بيرون بريزد و هم با كمك نظريات ساير اعضاي خانواده مشكل را حل كند. به اين ترتيب همه اعضاي خانواده نفع ميبرند. كسي كه مشكل داشته با بيان احساسات خود آرامش پيدا كرده و با كمك ديگران مشكل را حل ميكند و ساير اعضاي خانواده هم از احساسات و تفكرات او مطلع ميشوند و از اينكه به او كمك كردهاند احساس رضايت ميكنند و دوباره زندگي همه به حالت طبيعي برميگردد.
بودن در يك خانواده به اين معناست كه، هر كس به خانواده پايبند بوده و سعي كند زندگي را براي ديگران بهتر كند. اينكه جروبحث پيش بيايد طبيعي است اما اگر عشق، درك متقابل و تلاش بين اعضاي خانواده،موج بزند هر مشكلي برايشان قابل حل است و هيچ وقت سيلاب حوادث و بلاياي غيرقابل كنترل به اين خانواده آسيبي نميرساند.
www.salamat.ir
RE: مامان - بابا تو رو خدا دعوا نكنيد !!!
عرفان جان سلام
موضوع خوبي رو توي تالار مطرح كرديد باز هم از شما تشكر ميكنم
بعضي از والدين به فكر احساسات پاك كودكشان يا تاثيري كه اينگونه رفتارها در ذهن و روح كودكان مي گذاره نيستند شايد خوندن اين مطالب يكمي اونها را متوجه رفتارشون كنه
خيلي از كودكان هستند كه در اثر همين رفتارهاي بد پدر و مادر بعدها دچار ناراحتي هاي روحي و رواني شدند و آينده و زندگيشون به هم خورده دليل اين همه خودخواهي والدين چيه ؟ چرا به فكر كودكانشون نيستند ؟ اونهاي كه ادعاي پدر و مادريشون مي شه چرا به فكر احساسات پاك كودكانشان نيستند ؟ چرا فكر نمي كنند بيشتر كساني كه الان در زندانها به سر مي برند يا مشكلات بسياري دارند يا با جامعه و مردم سر ناسازگاري دارند به خاطر رفتار بد والدين و آثار سوء آنها در رفتار كودكشان است . پس پدر ها و مادران عزيز بيشتر مراقب رفتار و كردارتان باشيد زيرا كودكان پاك و معصومتان آينه اي از رفتار شما هستند
RE: مامان - بابا تو رو خدا دعوا نكنيد !!!
سلام
من یه مدت با بچه ها کار کردم
واقعا" وقتی توی خانه بحثه بچه ها غمگین و نگرانند حتی اگه چیزی نگن اضطراب رو میشه تو عمق چشماشون دید
RE: مامان - بابا تو رو خدا دعوا نكنيد !!!
سلام
چقدر بحث جالبی
من حدوداً 18 سال با همسرم زیر یک سقف زندگی کردم این درحالی بود که خیلی اختلاف سلیقه و نظر هم داشتیم و گاهی اوقات کار ما به جر و بحث کشیده می شده ولی در طی این مدت فقط چند بار ناخودآگاه بچه ها شاهد این صحنه بوده اند اکثر اوقات فرزندانم را به دلایلی مختلف به خارج از خانه می فرستادم و به قول معروف دنبال نخود سیاه.
و گاهی اوقات هم سعی می کردم خود نگهدار باشم و خودم را به کارهای دیگر سرگرم می کردم تا همسرم آروم بشه و بعد از آرام شدنش خیلی آروم در مورد آن موضوع با او صحبت می کردم الحمدالله تا به حال که این روش پاسخ داد و بچه های من همیشه شاهد روابط صمیمانه بین من و همسرم بوده اند و در مورد چند مورد ناگهانی که اتفاق افتاده بود از بچه ها عذر خواهی کردم و به طریقی ذهنشان را از این صحنه ها پاک کردم.
البته باید بگویم که پسرم که حدوداً 16 سالشه و یا حتی دخترم که 10 سالشه بیشتر مواقع در مورد موضوعهای مختلف که عصبانیت همسرم را بر می انگیزه اظهار نظر می کنند و به نحوی پدرش یا مرا قانع می کنند که گفته پدرشان درسته یا گفته من درسته و مشاجرات را تبدیل به شوخی و بحث دوستانه می کنند.
RE: مامان - بابا تو رو خدا دعوا نكنيد !!!
دختر با اینکه هنوز خیلی کوچیکه ولی قشنگ معنای بحث و دعوا را می دونه تا حالا خیلی خیلی کم پیش اومده که ما پیش دخترمون بحث کنیم .ولی روحیه ظریف و قشنگ کودکومن با هر بحث مامان و بابا می شکنه و از هم گسسته می شه وقتی این کوچولوها بزرگتر می شن بیشتر رو این مساله حساستر می شن . پس برای داشتم کودکانی آرام و شاد محیط زندگی را براش شادآور کنیم.
دوستتون دارم.
RE: مامان - بابا تو رو خدا دعوا نكنيد !!!
داغ دلمو تازه کردین http://qsmile.com/qsimages/54.gif راستش بعضی پدر و مادرها این مسئله رو نمیدونند و فکر میکنند با دعوا فقط خودشون زجر می کشند ولی نمی دونند که بچه ها چندین برابر اونها زجر می کشند...
یادمه کوچیک که بودم. خیلی آروم و کم حرف و کلا ً بچه ی ساکتی بودم. از همون موقع هر چیزی که میشد توی خودم می ریختم. از بچگی رازدار بودم و این باعث میشد مادرم باهام درد و دل کنه... ولی مادر و پدرم اکثر اوقات با هم دعوا داشتند... بااینکه آروم و ساکت بودم و هیچی نمی گفتم ولی روحیه ای حساس داشتم که همین باعث شد توی 7- 8 سالگی به خاطر دعواهای خانوادگی تصمیم به خودکشی بگیرم!! http://qsmile.com/qsimages/48.gif کمتر بچه ای اتفاق می افته توی این سن کم تصمیم به خودکشی بگیره... به قول بزرگترا ، بچه توی این سن نمیدونه خودکشی چیه؟ چه برسه به اینکه بخواد انجامش بده.... ولی من میگم : بچه ها همه چیز رو می فهمند و درک می کنند. فقط قدرت بیانش رو ندارند... نمی تونند چیزهایی رو که فهمیند ، توضیح بدن... اونها روحیه ای حساس دارند... فقط تلنگری کافیه تا شکسته بشند و روی آینده شون هم تأثیر بذاره...
به امید روزی که زندگی ها همه زیبا و پر از عشق و محبت بشه http://qsmile.com/qsimages/79.gif
شاد باشید در پناه حق http://qsmile.com/qsimages/72.gif
RE: مامان - بابا تو رو خدا دعوا نكنيد !!!
romina جان از اين مسئله ناراحت شدم ولي حالا كه ديگه مي توني خودت سعي كن كه روحيه ات را عوض كن سعي كن تغيير كني و اين مسئله برات بغرنج نشه
اميدوارم واقعا پدران ومادران بدونند كه با كارهاشون وتربيتشون دارند چه بچه هايي رو بزرگ مي كنند بايد بفهمند كه فقط بزرگ كردن بچه مهم نيست بلكه چگونگي تربيت اون مهمه وگرنه بچه رو اگه كاريش هم نداشته باشي و به حال خودش رها كني بهرحال بزرگ مي شه ولي اين تربيته كه مهمه
RE: مامان - بابا تو رو خدا دعوا نكنيد !!!
ممنون هنرمند خانوم مهربون http://qsmile.com/qsimages/281.gif
متأسفانه مادر و پدرها فکر میکنند همینکه نگران سلامتی بچه شون هستند ، همینکه نیازهاشو برطرف می کنند و خوراک ، پوشاک ، اسباب بازی و....... دیگه بچه شون به چیزی نیاز نداره... روح بچه هم داره پرورش پیدا میکنه ، از نظر روحی هم نیاز به آرامش داره... برای مثال اگه خودم رو بخوام بگم ، من اون زمان همه چیز داشتم. خیلی از همسن و سال هام به من غبطه می خوردند و دوست هام می اومدند خونه مون تا بازی کنیم. ظاهرا ً وضعیتم خیلی از اونها بهتر بود... حتی فرزند اول خانواده هم بودم و اون زمان خواهر و برادری نداشتم. پدر و مادرم هیچ چیزی برام کم نذاشتند. حتی از نظر محبت هم کم نداشتم. ولی همه ی اینها باشه ولی تقریبا ً هر روز از نظر روحی زجر بکشی ، دیگه هیچکدومش ارزش نداره...
به خاطر همین میگم خیلی مهمه... شاید بچه های خودِ شما که اینو میخونی ، موقع دعوا هیچی به زبان نیارن و حتی اعتراض هم نکنند... اما این دلیل نمیشه که رنج نبرند... وقتی با همسرت دعوا میکنی ، آیا قیافه ی بچه هاتو نگاه کردی؟؟؟ شدیدترین استرس همون زمان توی یک بچه ایجاد میشه... چون اون از ته دلش مادر و پدرش رو دوست داره...
شاید اون لحظه ساکت فقط به شما نگاه کنه ، ولی از کجا میدونی وقتی تنهاست ، توی تنهایی هاش گریه نمیکنه؟؟؟
همیشه دلتون شاد و لبتون خندون باشه http://qsmile.com/qsimages/79.gif
RE: مامان - بابا تو رو خدا دعوا نكنيد !!!
حرفات درسته و اميدوارم كه همه پدر مادرها بدونند كه براي تربيت بايد اموزش ببينند و خودشون و اماده كنند و مسئله رو سطحي نبينند
به اميد اينكه همه شاد باشند و به ارزوهاشون برسند
RE: مامان - بابا تو رو خدا دعوا نكنيد !!!
با سلام پدر مادر دعوا نکنید دعوا خوب نیست دعوا اعصاب به هم می ریزد موفق وشاد باشید
RE: مامان - بابا تو رو خدا دعوا نكنيد !!!
سلام
پدرومادرهایی که خیلی آروم و با آرامش زندگی می کنن معمولا بچه هاشون هم مثل خودشون می شن سر یه موضوع کوچولو به هم نمی ریزن ولی پدرمادرهای عصبی بچه رو مثل خودشون عصبی وناراحت بارمیارن و این خیلی ظلمه..
آقا اگه دعوا دارن موقعی که بچه هانیستن تا می تونن دعوا مرافع راه بیندازن سر همدیگررو بکنن ولی دعوا جلوی بچه نکنن به جان خودم. همش هم تقصیر این مردهاست...!اونا شروع کننده دعوا هستن نه ... ؟
RE: مامان - بابا تو رو خدا دعوا نكنيد !!!
سلام
حالا چرا همشو انداختي گردن اين مردها ؟
ميدوني چيه دوست من :
اين مشكل منو و شما نيست . افتاده رو زبونا . تا تقي به توق ميخوره اين مرداي فلك زده ميشن مقصر اصلي ماجرا ...
يه سوال : آيا همه انگشتان دست آدما هم اندازه هستن ؟
پ
RE: مامان - بابا تو رو خدا دعوا نكنيد !!!
ببخشيد يهو خودش سند شد ..
--- پس همه مردها يا همه زنها هم نمي تونن مثل هم باشن . در اينكه نبايد پيش بچه ها دعوا مرافه را انداخت بحثي نيست خوب حق با شماست اما آخرشو يه كم تند رفتي ...
RE: مامان - بابا تو رو خدا دعوا نكنيد !!!
سلام
ببخشید اگه تند رفتم من نوشته مو تصحیح می کنم منظورم این بود که آقایون زودتر عصبی می شن و کنترل از دستشون خارج می شه در حالی می شه یه موقع مناسب در اون مورد صحبت کرد