از لحاظ جنسي و عاطفي ديگه کم آوردم...چيکار کنم؟؟
با عرض سلام و ادب خدمت دوستان و مشواران و کارشناسان عزيز اين انجمن
من 6 سال هست که با همسرم ازدواج کردم و با ايشون از اول در روابط جنسي و عاطفي مشکل داشتم. تو اين چند وقت اخير تا مرز طلاق هم رفتيمو برگشتيم. بعد از گذشت اين مدت الان به شدت کسل و بي انگيزه شدم. ولي تصميمم اين هست که با همسرم زندگي کنم و مشکلات رو به لطف خدا و کمک بنده هاش بر طرف کنم.
ميدونم که درصد بالاي از مشکلات متوجه خودم هست. از دوستان مخصوصا کارشناسان عزيز خواهش ميکنم اگر ميتونن در اين خصوص راهنماييم کنند.
در ضمن همسرم خود ارضايي هم ميکنند و اين خيلي من رو ناراحت ميکنه.
ممنون از محبتتون
RE: تيتر؟؟؟ کمک!! انقدر مشکلات پيچيده شده که نميدونم چه تيتري بذارم
برين پيش يك متخصص واولا شوهرتون به صورت فردي روان درماني بشه تا تمايلات نا بهنجار جنسي ايشون برطرف بشه بعد هم براي خانواده درماني مراجعه كنيد
RE: تيتر؟؟؟ کمک!! انقدر مشکلات پيچيده شده که نميدونم چه تيتري بذارم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط jbagheri
برين پيش يك متخصص واولا شوهرتون به صورت فردي روان درماني بشه تا تمايلات نا بهنجار جنسي ايشون برطرف بشه بعد هم براي خانواده درماني مراجعه كنيد
سلام و ممنون از شما دوست عزيز :72:
در حال حاضر همسرم قبول نميکنه. از اون مردهايي نبود که بگه نميام پيش مشاور، چند جا هم رفتيم ولي يکيشون رو ايشون قبول نداشت يکيشون رو من و در ضمن اون موقع شرايط کمي متفاوت بود.
الان بهش ميگم، ميگه من حاضر نيستم خودم رو بدم دست يه مشت نادون که خودشونم از هيچي سر در نميارن. (متاسفانه اين در خيلي مواقع حقيقت داره)
اميدوارم کسي بتونه راهنمايي کنه
RE: تيتر؟؟؟ کمک!! انقدر مشکلات پيچيده شده که نميدونم چه تيتري بذارم
ببنيد خانوم مشكل شوهرشما با گفته هاي امثال من برطرف نميشه چون شوهرتون حتما بايد روان درماني بشه اونم پيش يك روانشناس باليني يا روانپزشك متبحر پيش مشاور نرين
RE: تيتر؟؟؟ کمک!! انقدر مشکلات پيچيده شده که نميدونم چه تيتري بذارم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط jbagheri
ببنيد خانوم مشكل شوهرشما با گفته هاي امثال من برطرف نميشه چون شوهرتون حتما بايد روان درماني بشه اونم پيش يك روانشناس باليني يا روانپزشك متبحر پيش مشاور نرين
چي بگم؟ گفتنش آسونه ولي...
به هر حال مشکل يکي دوتا نيست، مقداريشو هم بتونم اينجا سبک کنم بهتر از هيچيه :72::72::72:
RE: تيتر؟؟؟ کمک!! انقدر مشکلات پيچيده شده که نميدونم چه تيتري بذارم
سلام دوست خوبم
قبل از هرچیزی چند تا نکته رو بهت بگم>
بعضی وقتا زندگی خیلی سخت میشه انقدر سخت که تصورش هم مشکله.ولی اینو بدون خود ما ادمها هم در ایجاد مشکلات بی تقصیر نیستیم.خوشبختانه خداوند قدرتی زیادی به زن داده تا بتونه از پس خیلی از مشکلات بربیاد.اگر دقت کنی میبینی کارای سخت مثل زایمان و ...رو خداوند بر عهده زن گذاشته.قدرت ما زنا زیاده منتها ما خیلی ازش استفاده نمیکنیم
پس اینو بدون برای حفظ زندگیت باید تمام تلاش زنانه ات رو بکنی.6 سال برای این زندگی زحمت کشیدی.پس با حرف یه مشاور اصلا به طلاق فکر هم نکن.
تمام تلاشت رو بکن و طلاق رو بذار اخرین راه حل.مشکلات بعد از طلاق فراوانند و اگر حال شما بدتر از الان شنه بهتر هم نخواهد شد.
حالا بریم سراغ مشکلات و بررسی تک تکشون
گفتی همسرت مورد پسند خانواده و خوودت نبوده.....اینو بدون که اون الان دیگه همسرته و خانوادت باید بپذیرنش.برای حل این مشکل اصلا از سختی های زندگیت چیزی برای خانواده نگو و تو دار تر باش.
چرا همسرت دست به خود ارضایی میزنه؟اگر مردی کاملا ارضا بشه دیگه نایی برای خود ارضایی نداره.
اینطور که فهمیدم از اولش ناراحت نبودی از چت همسرت با دخترا.وقتی دیدی بهت کمتر توجه میکنه ابراز ناراحتی کردی.
گفته بودی ادم خوبیه.ادم خوب یعنی چی از نظر تو؟معیارهای مثبت همسرت چیه؟
گفتی برخی اوقات سعی میکنه روابط بهتر بشه ولی شما رو راضی نمیکنه.بله تا وقتی ذهنت الوده و پر از ناراحتی و دلخوریه معلومه که همسرت بهترین رابطه رو داشته باشه بازم شما راضی نمیشی
برای درمان همسرت به روانپزشک مراجعه کن نه مشاور
بی انگیزیگی هاتو بذار کنار و از این حالت بیا بیرون
خدا همه بنده هاشو دوست داره.این ماییم که با تصمیمات و افکار نادرست (مثل فکر خیانت) راهای ورود خدا رو به قلبمون میبندیم
برای خوب رابطه ات با خدا 40 شب زیارت عاشورا یا نماز غفیله بخون.
تو نه تنبلی نه بی مصرف فقط کمی صبرت کم شده که با توکل به خدا و اراده خودت حل میشه.
دید منفی ات به زندگی رو از بین ببر.خیانت چیه دختر خوب؟مگر انسان خیانت میکنه؟!برای کارهای بد همیشه فرصت هست.هنر تو موندن در زندگی و دست و پنجه نرم کردن با مشکلاته.
ببین خانومی
1.توجه 6 دانگ به خودت و همسرت وارامشتون
2.ایجاد انرژی مثبت با کارایی مثل ارایشگا رفتن استخر رفتن کوه رفتن و...
3.در نظر گرفتن بیشتر علایق همسرت و بستنش به رگبار جملات عاطفی و عاشقانه
4.گفتن ذکر یونسیه به مقدار زیاد
این شعر رو هم یادت باشه
هرکه در این بزم مقرب تر است
جام بلا بیشترش میدهند
همه ما مشکلات در زندگی داریم ولی راهش خیانت و طلاق و ...نیست.دلم میسوزه برای زندگی هایی که میشه درست بشه ولی میسپرنش به کام تلخ طلاق
RE: تيتر؟؟؟ کمک!! انقدر مشکلات پيچيده شده که نميدونم چه تيتري بذارم
سلام مريم جان، ممنونم از حرفهاي قشنگ و مفيدت که البته خيلي کلي هم هستند
درسته من هم تو اين مدت به اين مسئله رسيدم که طلاق راه حل برام نميشه، گرچه در يک محدوده اي از زمان واقعا همه من رو به طلاق تشويق مي کردند ولي خودم که ميشستم فکر ميکردم به نظرم اصلا راه حل مناسبي نمي اومد.
خوبي هاي همسرم عقايدش هست، آدم مهربونيه، گير نميده، اذيت نمي کنه، به ادامه تحصيلم و مفيد بودنم در جامعه اهميت ميده ولي خوب مشکلاتي هم داره که چون نگفتي بگم منم نميگم الان (البته تو پست قبلي خيلي هاشو گفتم).
دليل خود ارضايي همسرم از نظر خودم يک دليلش همينه که روابط جنسي خاصي مد نظرش هست که اسمش رو نوشته بودم و چون از من چيزي مي خواد که اصلا نمي تونم باهاش کنار بيام من هم ديگر اين کارو انجام نميدم. براي همين ميشينه پاي يک سري عکس ها و کليپ ها که نق هم بهش نمي زنن. رابطه اي که ايشون ميخواد رو خود روانشناس ها هم گفتند به اين شکل انجام نشه براي همين من هم تن بهش نميدم. از يک طرف هم شايد براش عادت شده ديگه که به اين کار مشغول باشه...
بعضي از راهکار هات جالب بود ولي مثلا اينکه ميگي ببندش به رگبار جملات عاشقانه و عاطفي خوب يه مشکلش اينه که خودم حس آنچنان مثبتي بهش ندارم الان. شايد بتونم اين کار رو چند بار انجام بدم ولي باز کم توجهي عاطفي ايشون و فشار افکار و نياز جنسي که خودم دارم دوباره عصبانيم ميکنه و باز ميرم تو لاک خودم (که انگار آقايون هم خيلي بدشون نمياد).
در مورد روانشناس، والا همسرم ميگه که رفته، البته دو سال پيش، ولي خوب اون موقع انگار خيلي در اين زمينه وارد نبودند. بهش ميگم الان فرق کرده برو پيش يه روانشناس ميگه که اينا چيزي حاليشون نيست فقط آدم رو بيشتر مشکلدار ميکنند.
برام دعا کنيد، سعيم رو ميکنم گرچه انرژيم براي حرکت واقعا کمه.
RE: تيتر؟؟؟ کمک!! انقدر مشکلات پيچيده شده که نميدونم چه تيتري بذارم
با سلام دوباره
از دوستان مدير خواهش ميکنم اگر ديگه قرار نيست جوابي دريافت کنم، لطفا تاپيکم رو حذف کنيد. يا به من اجازه ويرايش بديد.
گويا خيلي کسي راهنمايي نمي تونه بکنه. از طرفي هم همسرم خودش دائم تو اينترنت هست و ميترسم يک موقع با اين تاپيک رو برو بشه. دوست ندارم زندگي نامم که به اين شکل مطرح باشه چون اگر دوستي فاميلي ببينه با اين مشخصات کاملا متوجه ميشه که منم.
پس اگر قرار نيست کمکي برسه حد اقل ضرر هم نکنم!
ممنون ميشم :72:
RE: تيتر؟؟؟ کمک!! انقدر مشکلات پيچيده شده که نميدونم چه تيتري بذارم
يه کوچولو داره بهم بر ميخوره ديگه :102:
خوابن همه؟؟ :324:
آقا ما نخواستييييييمممممم
يا پاک کنيد يا بذاريد ويرايش کنممممممم
به کي بايد بگم اينو آخه؟؟؟؟ :302:
RE: تيتر؟؟؟ کمک!! انقدر مشکلات پيچيده شده که نميدونم چه تيتري بذارم
سلام،
طبق قوانین تالار تاپیک ها حذف نمی شوند.
اگر در پستتون اطلاعات خصوصی دادید که ممکن است باعث شناسایی شما بشود، می توانید بگویید تا ما ویرایش کنیم.
اگر می خواهید در همین تاپیک بنویسید که کجای پست ویرایش شود و یا از طریق لینک ارتباط با ما با مدیر تماس بگیرید.
شما طبق قوانین باید یک عنوان مشخص انتخاب کنید.
لطفا در ارسال بعدی یک عنوان مناسب ذکر کنید تا مدیران عنوان تاپیک رو تغییر دهند.
موفق باشید.
RE: تيتر؟؟؟ کمک!! انقدر مشکلات پيچيده شده که نميدونم چه تيتري بذارم
سلام.به هرحال شوهرشما دچارمازوخيسم درروابط جنسي است وريشه دردوران كودكيش داره.بايدروان درماني بشه
RE: تيتر؟؟؟ کمک!! انقدر مشکلات پيچيده شده که نميدونم چه تيتري بذارم
سلام بر شما خواهرم پريا خانوم
اولا : اينكه ناراحت نشيد ، ما براي همين اينجائيم كه اگه بتونيم كمكي به يكديگر كنيم و تا اندازه اي هم كه بتونيم سعي مان بر اين است .
ثانيا : من خودم الان متوجه مشكل شما شدم ، اما متاسفانه بسيار عجله دارم كه جائي برم ، انشالله اومدم سعي ميكنم آنچه از دستم برآيد خدمتتان ارائه دهم ...
فعلا به خداي مهربون مي سپارمتون ...
:72:
RE: تيتر؟؟؟ کمک!! انقدر مشکلات پيچيده شده که نميدونم چه تيتري بذارم
سلام پریا جان
خانومی چرا انقدر زود ناراحت میشی.
من خودم یه چیزی حدود 5 ساعت داشتم متن شما رو میخوندم و هر چیزی به ذهنم میرسید رو رو کاغذ پاک نویس کردم دوست خوبم
در مورد عاطفی شدن گفتی که برام سخته.باید تمام سعیت رو برای حفظ زندگیت کنی حتی اگر برات سخت باشه.
یه مشکلی الان در زندگی شما ایجاد شده که باید تمام سعی خودتو بکنی حتی اگر سختی بکشی در این راه
پس خالصانه و صادقانه به همسرت شروع به محبت کن و خودت هم از این محبت لذت ببر.
خب تو خودت برو پیش یک روانپزشک(نه روانشناس) و از توصیه هاش استفاده کن.
تو 6سال تحمل کردی و کمی بیشتر تحمل کن.
رابطه ات رو با تالار قطع نکن و از تغییرات حاصل شده بچه هارو با خبر کن تا بهت کمک کنن
بودن زندگی های سخت تر از این که با کمی صبر و درایت درست شدن
شما فعلا راه محبت رو ادامه بده تا نتیجه خوبش رو ببینی
ضمنا روی رابطه ات با خدا هم کار کن با همون 2 تا کاری که گفتم
از لحاظ جنسي و عاطفي ديگه کم آوردم...چيکار کنم؟؟
ممنون مريم عزيز
چون تصميم گرفتم که طلاق نگيرم و زندگيم رو بسازم، بهترين حرفها همينه که شما ميگي.
ولي يه سوال همش تو ذهن من هست. من تاپيک چکامه رو خونده بودم، اون با عشقي که داشت و همت و صبرش شوهر بد قلقش رو درست کرد. من همش اين تو ذهنم هست که من همچين عشقي رو نسبت به همسرم ندارم. آيا واقعا ممکنه بعدا عشق ايجاد بشه؟ با وجود اينکه ايشون با معيار هاي اوليه ي من تا حد زيادي همخوني ندارن. اين مشکلات هم که شدن غوز بالاي غوز.
اون توصيه هاي مربوط به رابطم با خدا رو هم حتما انجام ميدم. توکل به خدا
در ضمن من پيش يک روانپزشک هم رفتم، ويزيتش رو تمام و کمال گرفت و فقط به من گفت که تا همسرت نباشه من نميتونم چيزي بگم. مثل اين که همسرت سرما خورده باشه من بخوام بدون معاينه دارو بدم. نميشه! خودش رو با همين حرفها راحت کرد و خدا حافظ.
مريم جان من در اين راه بيشتر از 600 هزار تومان خرج کردم و يک قرونش رو از همسرم نگرفتم. آخر حرفها اين بود:
1. اگر کس ديگري رو داري جدا شو، هيچ مردي تهفه نيست، با اين شرايطي که داري موارد خوبي رو ميتوني داشته باشي.
2. از خدا کمک بخواه.
3. يک مدت از همسرت جدا شو ببين چي ميشه (که شدني نيست و همسرم به هيچ و جه رضايت نميده)
ممنونم از همراهيت عزيزم :72::72::72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهاجر بینشان
اولا : اينكه ناراحت نشيد ، ما براي همين اينجائيم كه اگه بتونيم كمكي به يكديگر كنيم و تا اندازه اي هم كه بتونيم سعي مان بر اين است .
:72:
البته اين رو هم بگم دوست خوبم، من از اينکه کسي جواب نداد ناراحت نشدم، اين مسئله که يکم زيادي اطلاعات دادم و خود همسرم و دوست و آشناهايم همه ساعات طولاني در اينترنت هستند کمي نگران و عصبيم ميکنه. طبيعتا دوست ندارم خداي نکرده کسي از آشنايان به ريز مشکلات من پي ببره، ولي با مجموع اطلاعاتي که دادم به راحتي ميتونن شناسايي کنند.
از شما و بقيه دوستان که بي منت به همه کمک مي کنند خيلي سپاسگذارم :72:
مطمئن باشيد بي جواب نمي مونه :72:
RE: از لحاظ جنسي و عاطفي ديگه کم آوردم...چيکار کنم؟؟
به نظر من محبت و عشو ه های زنونه میتونه مشکل سر شدن رو درست کنه :305:
RE: از لحاظ جنسي و عاطفي ديگه کم آوردم...چيکار کنم؟؟
پریا جان تو شروع کن به عشق ورزی به محبت...شاید اولاش سخت باشه ولی کم کم ترکش برات سخت میشه
چون ادمیزاد فطرتا دوست داره عشق بورزه.تو هم مشخصه که همسرت رو دوست داری واگرنه 6 سال زندگیت رو پاش نمیذاشتی
تو الان کمی از همسرت دلخور هستی که البته حق هم داری
اون وقتی تغیرات مثبت رو در تو ببینه خود اونم دچار تغییر میشه و در نهایت به امید خدا مشکلتون حل میشه.دوست گلم فردا صبح عازم مشهد مقدس هستم و مطمئن باش برای اولین کسی که دعا میکنم تو خوواهی بود.
عجب روانپزشک مزخرف و بی انصافی بوده.
1.جمله اول که دید طرف کاملا فمینیستی بوده و متاسفانه ناپختگی و بی خردی ازش میباره
2.بله..کمک از خدا میخوایم اما خودمون هم تلاش میکنیم
3.جدایی هم که خیلی اشتباهه.تو این شرایط اصلا نباید همسرت تنها بمونه چون گرایشش به اون مسائل بیشتر میشه
پیش هر روانپزشکی هم نباید بری خانومی
یک ادم منصف و خدا شناس و در عین حال قوی از لحاظ علمی
تهران هستی خانومی؟
اگر هستی به انیستیتو روانپزشکی ایران سری بزن
یا دکتر مهدیه معین که یکمی ویزیتشون گرونه
یا به شماره 148 زنگ بزن خیلی خوب شماوره میدن
RE: از لحاظ جنسي و عاطفي ديگه کم آوردم...چيکار کنم؟؟
پریا
۱. مشکلتون رو خلاصه بنویسید که دقیقا چیه؟
۲. نوشتید درصد بالایی متوجه خود شماست.. این رو توضیح بدید!
RE: از لحاظ جنسي و عاطفي ديگه کم آوردم...چيکار کنم؟؟
pariaa جان
به همدردی خوش آمدی
عزیزم
همدردی در خصوص مسائل و مشکلات جنسی بین همسران مشاوره نمیده ،لطفاً در این زمینه به سایت زیر مراجعه کن که بطور تخصصی در مسائل جنسی راهنمایی کرده و کمک می دهد .
http://tanzimekhanevadeh.com
همچنین حتماً نیازه خود همسرتان به روانپزشک مراجعه کند چون شرح بالینی برای تشخیص ریشه ای اختلال گرایش جنسی وی لازم هست تا درمان متناسب تجویز شود .
موفق باشید
.
RE: از لحاظ جنسي و عاطفي ديگه کم آوردم...چيکار کنم؟؟
سلام بر پريا خانوم ...............
اولا : بايد ازتون تقدير كنم كه با اين همه مشكلاتي كه بيان كرديد ، قاطعانه پاي كار ايستاديد و قصد اصلاح داريد ، و اين واقعا در نوع خودش عاليه و بايد بگم شما اولين گام رو عالي برداشته ايد و اصل هم در حل مشكل همينه كه بخواهيم ،
تا من نخواهم زندگي خود را بسازم ، هرگز اتفاقي نخواهد افتاد ، پس اگر شما قصد ساختن زندگي خود را بگيريد حتي اگر كسي نتواند به شما كمكي كند ، مطمئن باشيد خودتان ميسازيد آن را ، در اين نكته شك نكنيد ، من تبريك مي گويم به شما به خاطر اين جسارتتان ....:104:
اما چند نكته كلي خدمت شما وبعد اگر سوالي بود در خدمتم : من ميتوانم بگويم با اين توضيحاتي كه داديد ، در زندگي خود دچار يك بحران خوش خيم شده ايد كه البته با درايتي كه شما داريد ، با صبر و حوصله قابل حل خواهد بود ...
نكته اول اينكه : بايد بدانيد حالت انسانها ( غم و شادي و عصبانيت و سردي و ... ) همه قابل اصلاح است ... پس هرگز از تغيير دادن شرائط نااميد نشويد ...
نكته دوم اينكه : براي ساختن ، واقعا بايد مصمم باشيد وگرنه حتي اگر فكر جدائي را لحظه اي در ذهن خود بپرورانيد و يا ترديد در توانائي خود ، يعني تسليم در برابر شرائط
نكته سوم : گاهي براي ساختن ، در ابتدا بايد شرائط را آنگونه كه هست پذيرفت ، و پس از آن در دوره كوتاه مدت ، يا بلند مدت ( بستگي به اون مشكل و معضل داره ) دنبال تغيير را گرفت . ( مثلا مشكل خود ارضائي شوهرتان ممكن است به سالهاي طولاني برگردد ، پس يك شبه قابل حل نيست )
««(( هرگز عجولانه و شتاب زده با مشكلات عميق برخورد نكنيد ))»»
نكته چهارم : اينكه شخصيت همسرت هر چه باشد ، بايد بپذيري شما هم بي عيب نيستيد ، پس آنچه به نظر خودت در خودت عيب ميبيني بر كاغذي بنويس و كم كم بر رفع آن بكوش و اين بسيار تاثير دارد ،
نكته پنجم كه مهم هم هست : براي تغيير روحيات خود و همسر ، گاهي نيازه كه برخي از شرائط حاكم بر خانواده را تغيير دهيد ( يادتان باشد مدير داخلي زندگي شمائيد ، گاهي تغيير دكور ، تغيير در ساعات رفت و آمد ، پيش آوردن موقعيت هاي مسافرت حتي كوتاه ، مخصوصا در ايام تعطيل هر هفته ، و .......... گامي بزرگ است براي ترك عادات اشتباه ) (البته اين ديگه نياز داره به سليقه شما ، سليقه شما تو اين موارد حرف اول رو ميزنه )
( بد نيست بگم ، يه وقتي از يه كار همسرم ناراحت شدم ، يه چندباري انجام داد ، بهش يه نامه نوشتم ، اولش خوبيهاش رو گفتم و بعد درخواستم رو و اون رو توي قابلمه كه مي خواست غذا درست كنه گذاشتم و رفتم ، عصر كه اومدم ديدم حسابي گرفته ) سليقه خيلي مهمه ...
نكته ششم : يكي از موانع ساختن زندگي ، پرهيز از بحث و مشاجره هست ، اگر شروع كرديد به بازسازي بناي زندگي ، اگر ده قدم جلو رفتيد ، اما وسط كار بحث و مشاجره پيش آمد باز شما را برميگراند جاي اولتان ، لذا تا شرائط به حد كمال نرسيده ، از جر و بحث كردن بپرهيز ، و هر وقت بحث شد ، شما از ادامه دوري كن ... و صحنه را حتما ترك كن ...
نكته هفتم : در بسياري از مشكلات و بحرانهاي زندگي ، مطرح كردن خاطرات گذشته و اتفاقات قبلي ، مشكل را پيچيده تر ميكند ، لذا به قبل بر نگرديد ( اين يك نوع واپسگرائي است ) لذا از يكديگر بپرسيد : از اين به بعد از من چه انتظاري داري ؟
خلاصه خواهرم اين چند نكته كلي بود كه بسيار ميتونه كمك شما كنه كه از اول بسازيد يك زندگي ايده آْل را كه هر كس نگاه كند به زندگي تان ، حسرت شما رو بخوره ، و بايد باور كنيد كه اين قدرت را خداوند در وجود شما گذاشته ،
كافيه باور كنيد ... خود خداوند مي گويد : اي انسان تو بندگي من را كن تا به تو قدرتي دهم تا كه خودت براي خودت خدائي كني و خلق كند آنچه كه اراده نمائي ( عبدي اطعني حتي اجعلك مثلي او مثلي )
پس خودت را حقيقتا باور كن ... من ميشناسم زندگي ها را كه هيچ بوده و با درايت و صبر و تحمل و تعقل همه چيز شده ... و اين مشكلات ميتونه بهترين محك براي اثبات لياقت شما در درگاه خداوند باشه ... مگر نه ؟
اما من بعد از اين نكات كلي و كوتاه ، توصيه ميكنم يه ليست از مشكلات خودت اول و بعد همسرتون رو بنويسيد ، ( هر آنچه كه بايد اصلاح بشه ) با توجه به اينكه اين مشكل كي تو زندگيتون پيش اومده و با چه زماني ، يك زمانبندي براي حل اونها بنويس ... بعد جهت رفع آنها ( البته يكي يكي ها ، فعلا هرگز دنبال حل همه نبايد بري ، چون در اينصورت باز شكست خواهي خورد ، و سعي كن اول دنبال اصلاح آنچه در خود ميبيني برو ) سپس جهت رفع آنها ، دنبال راه و روش صحيح بگرد و كم كم بر رفع آنها بكوش ...
خيلي از مشكلات ذره ذره به زندگي ما وارد شده ، پس ذره ذره بايد بيرون بشه ، يادت باشه ، عجله نكن و توقع نداشته باش يك شبه آرماني بشه ...
اما براي رفع مشكل خود ارضائي شوهرتان : بايد بدانيد اينكه شما را راضي نميكنه و سردي هاي روابطتان ، خيليش بر ميگرده به همين ، و شايد بگم تصحيح اين رفتار بسيار تاثير گذاره تو زندگيتان ، در اين مورد ، همانطور كه فرشته مهربان عزيز فرمودند : حتما به روانپزشك مراجعه كنيد و فقط و فقط همين يه مشكل رو برايش بيان كنيد ، بگيد ما به زندگيمون علاقه مند هستيم و همديگه رو ميخواهيم و اين يه مشكل رو داريم ، كاري نكنيد كه اون مشاور فكرش به سوي جدائي بره ... ( در همين تالار بوده اند كه دچار اين مشكل بوده اند ، ميتوني بگردي و پيدا كني و از نظرات آنها استفاده كني )
براي اينكه شوهرتون يه راست پاي لپ تاپ نره : از شيوه هاي استقبال و بدرقه استفاده كن ، وقتي مياد خونه ، هر كار مهمي هم كه داري تعطيل كن و به بدرقه اش برو ، با شادي ازش استقبال كن و تا ساعاتي از شرائط و سختي ها چيزي بهش نگو ... ( البته توقعت رو بايد پائين بياري و انتظار نداشته باشي اونم با اولين بار تغيير كنه )
وقتي داره ميره سر كار ، به بدرقه اش برو و بگو : عزيزم منتظرتم ، موفق باشي و به خدا ميسپارمت و مواظب خودت باش و از .... از اينگونه حرفها
نكته آخر رو هم بگم كه :
گاهي كارهاي بسيار كوچك و ناديدني ، اثرات عظيمي در زندگي دارند ، در حالي كه ما آن اثرات را در كارهاي بزرگ ميجوئيم و هرگز نميابيم ...
من فقط به خاطر اينكه پستم طولاني نشه ، به همين بسنده ميكنم ، هرچند كه طولاني هم شد ....
اگر سوالي داشتيد در خدمتم ...:72::72::72:
RE: از لحاظ جنسي و عاطفي ديگه کم آوردم...چيکار کنم؟؟
سلام خدمت دوستان خوبم
اول از همه خيلي خيلي از لطفتون تشکر ميکنم
از مريم عزيزم که پيگير هست و حرفهاش واقعا به دلم ميشينه و مؤثر هست (دوباره که پستتو خوندم نوشته بودي 5 ساعت داشتي ميخوندي واقعا شرمنده شدم :316: خيلي ازت ممنونم)
از فرشته مهربون بابت راهنماييش خيلي ممنونم، انشاءلله حتما دنبالش ميرم
جناب SCI که تو تاپيک هاي ديگه خونده بودم حرفهاشونو و منتظرشون هم بودم، خيلي ممنون از تشريف فرماييتون
مهاجر بي نشان عزيز، خيلي زحمت کشيدين و از حرفهاتون معلومه که واقعا مسئله رو درک کرديد. البته بايد دوباره بخونم، و يادداشت کنم حتما
جناب sci ، نميدونم تاپيک من رو قبل از اينکه تيتر و متنش عوض بشه خونده بوديد يا نه؟ چون خيلي مسائل رو اونجا عنوان کرده بودم. اگر نخونديد براتون خصوصي ارسال ميکنم. در مورد سوالهاتون هم، به زودي جواب ميدم. بايد اول يکم افکارم رو جمع و جور کنم که صحبت به درازا نکشه.
براي همه دوستان عزيز آرزوي شادي و آرامش و عاقبت به خيري دارم :72::72::72:
خيلي التماس دعا دارم
(راستي مريم جان زيارتت قبول عزيزم :72:، خيلي ممنونم بابت اينکه اونجا پيش آقام به يادم هستي :302: )