چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
سلام دوستای گلم
به پیشنهاد بهار عزیز این تاپیکو ایجاد کردم البته قبلا دو تاپیک در رابطه با اعتیاد پدرم ایجاد کردم ولی به نتیجه نرسید
من واقعا نمی دونم پدرم به چی اعتیاد داره اینو می دونم که بیشترین ظلمو داره به خودش و مادرم می کنه.کاری از دستم بر نمی یاد.هر چند روز یه بار مامانم از گریه چشماش می شه خون
احتمال زیاد اعتیاد به تریاکه.مادرم بد جور کم طاقت شده.به نظرم اشتباه مادرم تو این سالها این بوده که به زور قهر و دعوا خواسته ترکش بده و چون پدرم خودش نمی خواسته هر دفعه زده زیر قولش.الان دیگه مادرمو قهراش واسش مهم نیستند.یه باغ انگور داره که به احتمال زیاد با دوستاش جمع می شن دور هم.وقتی این صحنه رو می یارم ذهنم دوست دارم بمیرم.من خودمو به بیخیالی زدم.انگار دوست دارم از این واقعیت تلخ فرار کنم.دوست ندارم زیاد برم خونه مامانم.
الان داشتم با مادر صحبت می کردم پرسیدم صبح رفتی باشگاه؟می گه نه از گریه چشام باد کرده بود نرفتم.در ضمن از منم خیلی انتظار داره.واقعا نمی دونم چی کار کنم؟
لینک دو تاپیک رو می ذارم اگه خواستید بخونید
http://www.hamdardi.net/thread-17028.html
http://www.hamdardi.net/thread-18802.html
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
رایحه عشق عزیز سلام
واقعا برات ناراحت شدم که عزیزانت در شرایط سختی هستن
در اون دو تا تاپیک دوستان راهکارای مفیدی بهت دادن
من فقط خاستم یه مورد بگم و اون اینه اعتیاد یه مشکلی نیست که بدون خاست طرف بشه حلش کنید
بهترین راهکار برای مامان شما و هم خودت اینه که حداقل این مسئله را کمی بپذیری و کنار باهاش بیای
با این همه ناراحتی و افسردگی کار مفیدی ازتون بر نمیاد
بهتره اول کمی شرایط را بپذیرین تا در کنار روحیه خوب راه های جدید رو امتحان کنی
عزیز دلم صمیمانه برات دعا میکنم که این مشکل بزرگ حل بشه
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
ممنون ویدا جون.مادرم اصلا نمی تونه اینو بپذیره.اگه منم ازین دلداری هائی که بهم دادی بهش بدم بد جوری جبهه می گیره.مادرم هم از دست بی توجهی هاش کم طاقت شده و هم نگران پدرمه که روز به روز داره شکسته تر می شه.
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
سلام رایحه عزیز
منم ناراحت شدم از شرایط پیش اومده
چند وقته پدر دچار این مشکل شده؟
خودشم دوست داره ترک کنه یا نه؟
رایحه جان من در این زمینه اصلا تجربه ندارم و کلی هم زل زدم به مانیتور تا به ذهن ناقصم چیزی برسه اما نرسید !!!
با شماره تلفن 148 تماس بگیر از اونا یه مشورتی بگیر
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
سلام رایحه عزیزم
یک تجربه فامیلی به من نشان می دهد که شما به عنوان فرزندش و کسی که حرفش را پدر
می خرد باید با او وارد مذاکره شوی از در دوستی!
باید با او صحبت کنی البته اینبار نه سر بسته!
بلکه کاملا شفاف و واضح نگرانی و محبتت را به پدر ابراز کن و بگو که دوست نداری نوه هایش او را
اینطور در رنج ببینند و می خواهی که پدر را مانند گذشته با افتخار و غرور نشان بقیه بدهی و عشق
و سلامتی را به او و خانه برگردانی!!!
بگو که چون دوستش داری میخواهی به او کمک کنی!
اگر میتونی از کسی برای تاروندن دوستان بدش کمک بگیر و اونها رو از پدر دور کن!
بعد هم با صحبت های زیاد و تحریک احساسات پدر او را به انزجار از مواد برسون و بعد هم او را
در کمپ بخوابون!
در تمام این مراحل به چشم یک بیماری که بیماریش صعب العلاج هست نگاه کن و صبور باش!
هم خودت و هم مادرت!!!
سرزنش و پرخاش و اشک و آه تاثیر معکوس دارد!!!
پس با کلام قاطع با پدر صحبت کن و اگر میخواهی نتیجه بگیری رودرواسی رو کنار بگذار!
هیچ کس به اندازه تو نمیتواند به پدر کمک کند!
اتفاقا انقدر رفت و آمدت را زیاد کن تا پدر کمتر فرصت باغ رفتن پیدا کند!
از یک مشاور خوب ترک اعتیاد هم کمک بگیر تا بدانی چطور او را ترغیب به ترک کنی!!!
ممکنه بار اول نتیجه نگیری اما نا امید نشو!
من میدونم تو از پسش بر میای رایحه من
:72:
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
بهار جون برای من سخته.برای من که با پدرم راحت نیستم.یه حیای بیش از اندازه.
فکر می کنم باید اول مهارت این کارو کسب کنم.حتی نمی دونم باید از چه جملاتی استفاده کنم.
بهار جون وظیفه سنگینی رو به من محول کردی.:302:
بهار جون من هر چیزی رو به همسرم می گم.البته می دونم همیشه خوب نیست ولی چون فهمیدم بهترین کمکها رو به من می کنه بدون اینکه بعدا تحقیر کنه.حالا می خوام این موضوع رو هم بگم.البته یه بار باهاش درد و دل کردم و گفتم ولی الان باید ازش کمک بخوام.
لطفا بازم کمک کنید.خیلی سخته برام
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
به نظر من بیش از اینکه روی پدرتون در مورد ترک کردن تمرکز کنید باید مادرتون رو برای پذیرش این مشکل توجیه کنید .
قبول کنید ترک ماده ی مخدر خیلی سخته (مخصوصا اگر میانسال باشه )
میتونید ازش بخوایید طی یک دوره دراز مدت مصرفش رو کم کنه.
نقل قول:
یه باغ انگور داره که به احتمال زیاد با دوستاش جمع می شن دور هم.
این موضوع کارو سخت تر میکنه ..
طبیعتا هر چه تعداد افرادی که سر منقل جمع میشن بیشتر باشه همدیگه رو تحریک میکنن و بیشتر از حد نیاز میکشن و مصرفشون در دراز مدت بالا میره .
اولین قدم اینه که ارتباطش رو با دوستاش قطع کنید (در حالی که مادرتون باقهر ودعوا این ارتباط روتقویت میکنه!).همین خودبه خود لذت مصرف مواد رو براش کمتر میکنه و مصرفش رو پایین میاره .
اگر امکانش وجود نداره 2 یا 3 دوره ی 1 ماهه در کمپ ترک اعتیاد بستریش کنید .در این مدت دوستاش هم پاتوقشون رو تغییر میدن .:72:
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
سلام رایحه جان
به نظر من هرچقد ر هم همسرت ادم خوبی باشه بازهم مشکلات خانواده خودت رو اصلا بهش نگو
به نظرم اصلا کار درستی نیست .کمی دقت کن رو این مسئله
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
با سلام...
رایحه ی عزیزم.من میخام از منظر دیگه ای هم به این مشکل نگاه و فکر کنی.با اکثر حرفهایی که دوستان زدند موافقم.این خیلی خوبه که تلاش کنی تا پدرت رو از چنگال اعتیاد رهایی ببخشی.اما یک نکته این که: این کار نیاز به بستر سازی و آگاهی و اقدامات متخصصانه داره .همون طور که دوستان گفتن اعتیاد یک بیماریه،پس نیاز به یک دکتر داریم مثل همه ی بیماریهای دیگه با این تفاوت که این دکتر میتونه روانشناس یا مشاور یا حتی گاهی روانپزشک باشه، پس در قدم اول با یک مشاور مشورت کن.
اما گامهای بعدی که از نظر من برای شما اهمیت به سزایی داره موظف ندونستن خودت برای ترک دادن پدرت هست.بله خیلی خوبه که بتونی به ایشون کمک کنی،اما...نه این که تمام قوا و انرژیتو و حتی فکرت رو معطوف به این قضیه کنی،در حد توان و با دانش گام بردار اما اگر موفق نشدی خودت رو مقصر ندون و یا ملامت نکن.
نکته ی دیگه این که درسته که پدر و مادر خیلی عزیزند و مسلما هیچ کسی توی دنیا دوست نداره پدر و مادرش و علی الخصوص مادرش حتی قطره ای اشک هم بریزه اما این که در این جریان هم شما بخواهی رل اصلی رو بازی کنی صحیح نیست،بالاخره در واقع این زندگی پدر و مادر شماست و شما در حد یک فرزند اونم از نوع متاهلش! مسئولی.پس حسابی حواست به این موضوع هم جمع باشه.شاید بهتر باشه مادرت هم با مشاور متخصص مشورت کنه.
و البته این که سعی کن پدر و مادرت علی الخصوص پدرت رو همین طور بپذیری و دوست داشته باشی، که مسلما هم داری اما منظورم اینه که مشکل پدرت جلوی روت یک سد نسازه که ابراز علاقه و عاطفه ی فرزندیت رو منوط به ترک ایشون بدونی.
و در نهایت این که مثل همیشه اولویت اولت رو خودت و همسرت قرار بده.اینها در واقع اولویت اول زندگی همه ی ماست(به نظر شخصی من درگیر کردن همسرت با این موضوع چندان صورت خوشی نداره)
موفق باشی:72:
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
من پدرمو خیلی دوست دارم.اونقدر خصوصیت خوب داره که نه تنها جبران بیماریشو می کنه بلکه ازون هم بیشتر.
اما من ازین که اینطور داره به خودش آسیب می زنه نگرانم.
در ضمن اونی که تحملش تموم شده مادرمه نه من.واقعا نمی دونم چی کار کنم که این قضیه رو بپذیره.البته پدرم رفته رفته داره بی خیال می شه.یه جورائی بی خیال به زندگیش.تا چند سال پیش اصلا اجازه نمی داد مادرم تنهائی مسافرت بره ولی الان مادرم رفته یه شهر دیگه خونه خواهر زادش.از این کارای مادرمم ناراحت می شم موقع خوشی همه کار می کنه دو روز که خونه میشه دیگه دنیا براش تمومه و آیه یاس می خونه.همه فکر مادرمم شده که چرا پدرم باغ رو نمی فروشه.چرا تنهام می ذاره می ره.می دونم واسه هر زنی سخته ولی الان مادرم باید حواسش به برادر نوجوانم هم باشه.پدرم که به فکر برادرم نیست خوب من می گم باید مادرم جور اونو بکشه.
خیلی داره به برادرم ظلم می شه.البته اون از من پر رو تره و هر از گاهی با عصبانیت به پدرم می گه چرا سیگار می کشی.اما تاثیری رو پدرم نداره.
دیشب که پدرم تنها بود شام اومد خونمون موقع خداحافظی که باهاش دست دادم همچین به گرمی دستمو فشار داد ...اون لحظه یاد حرفای بهار افتادم با خودم گفتم من چه جوری باید اون حرفا رو بزنم.؟چه طور دلم بیاد؟
پدرم خیلی حساسه که من زود به زود برم خونشون گاهی به فکرم می یاد ازین نقطه ضعفش استفاده کنم تهدید کنم تا باغ رو نفروشی دیر به دیر می یایم.یا ممکنه اصلا نیایم.اما تا حالا این کارو نکردم.
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
سلام رایحه عشق عزیز
از طریق انجمن " ان ای " ( 12 قدم ) اقدام کن .
چون خانواده ی درجه یک فرد معتادهستی می توانی خودت و برادرت و مادرت ثبت نام کنیدو در کلاس ها شرکت کنید .
اصل داستان اعتیاد در این است که افراد دخیل در رابطه نیز به نوعی چند مسئله ی روانی را مثل یک بیماری مسری از فرد معتاد دریافت می کنند تا چرخه ی بازی معتاد یا بازی الکلی را کامل کنند . شما ها که بازی هایتان شناسایی بشه و تغییر بکنه پدرت نیز بازی هایش تغییر خواهد کرد و از طریق انجمن جذب ترک می شود انشالله .
از حرف زدن و راه های غیر اصولی و غیر علمی بر مبنای آزمون و خطا نمی توانی به خانواده و خودت کمک کنی . دقت کن " فقط ان ای " :46:
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
سلام آنی جون ازین که به تاپیکم توجه نشون دادی واقعا خوشحالم و متشکر:43:
میشه بیشتر راجع به این انجمن توضیح بدین من سرچ کردم یه سایت پیدا کردم.
تو همه شهرها وجود داره؟ویا منظورتون عضویت اینترنتی بود؟
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
نه عزیزم در هر شهر و محله ای هست .
شما باید حضور فیزیکی در کلاس ها داشته باشید .
ضمن اینکه در این کلاس ها با خانواده ها و افراد معتاد هم آشنا می شوید و همه به هم کمک می کنید و موارد خوبی از هم یاد می گیرید به کمک همدیگر .
از طریق سایت می توانی در مورد انجمن نزدیک به خودتان اطلاعات کسب کنید .
این انجمن ها یک سری کلاس های عمومی دارد که همه می توانند در آن شرکت کنند و مختص افراد معتاد و خانواده ی درجه یک آنها نیست . اما کلاس های خصوصی هست که افراد عادی اجازه ی حضور ندارند و کاملا مختص افراد معتاد و خانواده ی آنهاست . ضمن اینکه حمایتهایی نیز به لحاظ معنوی از طر ف گروه می شوید .
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
بهار جان امیدوارم ازم ناراحت نشی و نگی رایحه دوست داره واسه خودش مشکل درست کنه.و همش یه بحرانو حل می کنه می ره سر اون یکی.
اول به آنی که کم پیداست بگم نتونستم تو کلاسائی که گفتی شرکت کنم به خاطر ساعات نامناسبش تو شهرمون که همش شبه و شرایطش جور نمی شه
پدرم دوباره بدتر و بدتر شده.همیشه با اومدن تابستون حضورش تو خونه کمرنگ می شه به جاش می ره باغ.
به قول مامان می گه اگه سالم بود غصه م نبود می ره باغ ولی وقتی داره اونجا خودشو بدبخت می کنه.
به جز یه بار اونم سر بسته جرئت نکردم با پدرم حرف بزنم :163:
می خواستم یه اقدامی بکنم البته خیلی بچگانست می خوام نظرتونو بگید البته حدسم اینه که مخالف باشید
راستش بیشترین دلیل اعتیاد پدرم مربوط می شه به باغش.مادرم هر چقدر التماس می کنه باغو نمی فروشه.
حالا به نظرتون اگه من از راه تهدید وارد شم و از نقطه ضعف پدرم که خیلی احساساتیه استفاده کنم بهش بگم تا باغو نفروشی دیگه نمی یام خونتون چه طوره؟؟؟؟؟؟؟؟؟
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
سلام رایحه عزیز من
کی گفته که من باید از اینکه تو مسائلت رو بخوای حل کنی باید ناراحت بشم؟ :46:
من فقط همیشه بهت می گفتم تعادل رو رعایت کن و حواست به زندگی خودت هم باشه همین :)
یعنی من انقدر بد اخلاقم که فکر می کنی باید ناراحت بشم با دعوات کنم؟ :163:
نمیدونستم انقدر جذبه دارم :311: اتفاقا من عاشق این روحیه تلاشگر و سازنده و کمک رسان رایحه
هستم :46: فقط گاهی خودت و زندگیت رو فراموش می کنی و افراط می کنی در مهربونی! تعادل که
داشته باشی همه کار خوبه حتی کمک به آدمهای نیازمند...
در مورد فکرت هم باید بگم تو تاحالا باهاش جدی صحبت نکردی! پس قبل از تهدید باهاش خیلی جدی
صحبت کن و خجالت رو بگذار کنار و حتی قاطعانه ازش بخواه که باغ رو بفروشه و به مادر و برادرت بگو
که در کلاسهای NA شرکت کنن اگه خودت هم نمیتونی!
اما تهدید وقتی هنوز باهاش صحبت نکردی تنها حرمت ها رو میشکنه!
پس بهش بگو بخاطر تو و آبروی تو و فرزندان تو که نباید یک پدر بزرگ معتاد داشته باشن بیاد به
کلاسهای NA و بهش بگو اونجا دوستان خوبی پیدا می کنه! همون مسئله جایگزین دادنه! باغ و دوستان
بدش رو ازش می گیری بهش دوستان NA و محیطی که درکش کنن بده تا بتونه با جایگزین و قاطعیت
شما ترک کنه از نظر روانی!
اما تهدید صرف و ندادن جایگزین کار بی فایده ای به نظر میرسه
موفق باشی دوست گل و تلاشگر من
:72:
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
سلام عزیزم من به خاطر اعتیا دوستم که شاید تاپیکم رو دیده باشی اینقد مقاله روانشناسی و راه وروش ترک اعتیاد که همشو فولم احتمالا پدرت تریاک مصرف کنه که میگن گیاهیه و اثرات روانی و عصبیش کمتره .من هر راهیو واسه دوستم رفتم و فهمیدم که قبله هرچی نه زور نه دعوا نه تهدید کاری نمیکنه تا خودش خسته نشه به نقطه ای نرسه که بگه اه خسته شدم دیگه ترک میکنم تو نمیتونی کاری بکنی من فهمیدم تا وقتی بش معتاد میشن واسه خوشیش مصرف میکنه بعدا به خاطره اینکه به حالت تعادل بزسه مصرف میکنه یعنی الان اون دیگه مقصر نیست نباید سرزنشش کرد چون مجبوره.بهترین و تنهاترین روش ترک تدریجی به وسیله کتگره 60 یا برو رو سایتشون روششون رو بخون یا کتاب 60 درجه زیر صفر رو بخون.این یک روش 12 ماهس که تضمینش صد در ده.
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
این کتابو باید من بخونم یا پدرم؟؟؟؟؟؟؟؟
نمی دونم واقعا موندم تو کارای پدرم.البته از طرفی بگم مادرم خیلی کم طاقته.از کارای اون بیشتر حرص می خورم یه روز باهاش بده ولی روز بعد ......
ای کاش مادرم صبور بود.کاش به عنوان بیمار به پدرم نگاه می کرد ولی .........
تازه پدرم داره درس هم می خونه والان موقع امتحاناشه.نه به بی خیالیاش که می ذاره می ره باغ نه به درس خوندنش
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
رايحه جان بازم من از اول تاپيكت نخوندم.ببخش
من زياد با اين مشكل سر و كار نداشتم و راستش نديدم اما فقط ميتونم بگم از راه احساسات و تحريك احساسات پدرت وارد نشو(مثلا من نميام خونتون)
كدوم احساسي قويتر از احساس پدر و فرزنديه,اما ايشون به نظر من اعتياد رو جايگزين يه چيزي كردند,كه بايد اون مساله پيدا بشه و اول از همه خودشون بايد بخوان نه ديگران و اصرارشون
خوندن روشها توسط شما ميتونه كمك كنه برخورد اشتباهي حداقل در جهت تشديدش نكنيد و واسه شما هم مفيده
اگه پدرتون به معنادرماني و مطالعات خودشناسي اعتقاد و علاقه دارند پيشنهاد ميكنم از طب مكمل يا Holistic medicineاستفاده كنيد,البته اين فقط و فقط يه پيشنهاد شخصيه و نه علمي و كارشناسي
چون انسانها و روش برخورد با مشكلاتشون خيلي متفاوتن و نميشه يه روشو به همه تعميم داد
موفق باشي
RE: چطور پدرم را کمک کنم تا از بند اعتیاد رها شود؟
رایحه عشق عزیز ، اول با تمام وجودت بپذیر که اعتیاد یک بیماری است ، بعد در صدد باش که برای بهبود پدرت از بیماری تلاش کنی
پدرت باغ رو هم بفروشه ، باز هم مکانی رو پیدا می کنه ...
با این دوستانش قطع رابطه کنه ، باز هم دوستان دیگر رو پیدا می کنه ...
رایحه جان مادرت در حل این مساله نقش بسیار سازنده ای داره ،
با پذیرفتن ، علاقه به شوهرش ، و آرام و صبوری می تواند پدرت را از این بیماری برهاند
و وظیفه شما اگر می خواهی و در توانت هست که کمک کنی ، قاطعیت و همراهی با مادرت در طول این راه سخت هست
در این راه نکته زیر را حتما در نظر داشته باش
در خانواده مرزهاي مهمي هست كه شما در چارچوب اين مرزها بايد عمل كنيد.
مثل مرز والديني (زن و شوهر درون اين مرز قرار دارند)، مرز خواهر و برادري، مرز كل خانواده.
خلاصه اينكه شما به عنوان فرزند نمي توانيد مستقيما مرز والديني را بشكنيد و وارد آن شويد. شما مي توانيد در چارچوب يك روش منطقي به ايفاي نقش عقلاني خود بپردازيد. وقتي آتش هيجادني فردي روشن شده است ما نمي توانيم با بنزين احساسات آن را خاموش كنيم.
گزیده ای از راهنمایی آقای sci:
پس اگر شما بتونيد عواطف ايشون رو شناسايي كنيد/ ببينيد اين عواطف ناشي از چه تفكراتي هستند و اون تفكرات، تفاسير چه موقعيت هايي مي تونيد با مديريت موقعيت ها، عواطف و احساسات ايشون رو پيش بيني و مديريت كنيد!!! در اين شرايط مي تونيد كاري كنيد كه نياز به مصرف مواد احساس نشه!
پس به جاي اينكه روند معكوس كه اصلا كار شدني نيست رو انجام بديم... يعني بيايم بگيم مواد مصرف نکن ، باغ رو بفروش، با این دوستانت معاشرت نکن ... با شناسايي عواطف؛ موقعيت ها رو كنترل مي كنيم كه ايشون به مصرف مواد گرايشي نداشته باشه...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
اگر شما هم یکی از قربانیان اعتیاد هستید،
هم اکنون در سراشیبی مسیر زندگی تان قرار گرفته اید.
اغلب زوجهایی که چنین مشکلی دارند، معتقدند که تا به حال هیچ گاه چنین هیجانات شدیدی را تجربه نکرده بودند.آنها احساس
خشم، افسردگی، ترس، گناه، تنهایی و شرمساری می کنند.
همسر فرد بیمار (معتاد)، همیشه از خودش می پرسد:
چطور توانست چنین کاری با من بکند؟
چطور توانست بارها و بارها به من دروغ بگوید؟
هرگز دیگر نمی توانم به او اعتماد کنم.
چنین فردی، دچار احساس خشم و انزجار شدیدی می شود و احساس می کند به قدری آسیب دیده است که حتی قادر به بیان آن در قالب کلمات نیست.
وقتی زوجین چنین هیجانات شدیدی را تجربه می کنند،
پرسش اساسی این است که آیا بهبود اوضاع و رفع اختلالات زناشویی امکانپذیر است یا خیر؟
چطور می توان این بحران را پشت سر گذاشت؟
حتی در صورت بهبود، آیا قادریم دوباره اعتماد کرده و بدون شک به زندگی مشترک ادامه دهیم؟
متخصصان و مشاوران ازدواج با اطمینان پاسخ می دهند که بله و به شما اطمینان می دهند که در صورت در نظر گرفتن این پیشنهادات و البته دریافت کمکهای تخصصی، آینده خوبی در انتظار زندگی مشترک تان خواهد بود.
گام اول:آیا می خواهید زندگی زناشویی تان را نجات دهید؟
ظهور این بیماری نشان دهنده این است که ازدواجتان برای مدت طولانی دچار مشکل جدی بوده است،
خواه آن را تشخیص داده باشید یا نه. یکی یا هر دوی شما نیازهای اساسی یکدیگر را بر طرف نکرده اید به همین دلیل اعتیاد فرصت رشد پیدا کرده است.
شاید آزار دهنده باشد اما علت اصلی، کمرنگ شدن ردپای عشق است. همسر فرد بیمار باید از خودش بپرسد:
چه بلایی بر سر عشق مان آمد؟
در برطرف کردن کدام نیاز او شکست خوردم؟
گام دوم:به هیچ وجه این وضعیت را تحمل نکنید.
رفتار قاطعانه در اینجا بسیار کاربرد دارد
بنابراین بویژه به زنان توصیه می شود که مسیری مستقل و سختگیرانه را در پیش بگیرند و درصدد باشند که برای همسر بیمار روشن کنند که به هیچ عنوان این وضعیت را تحمل نمی کنند.
اشتباه نکنید،
منظور ما این نیست که با فهمیدن این مساله، داد و فریاد به راه اندازید، همه دوستان و آشنایان را مطلع سازید و یا حتی خانه را ترک کنید
بلکه منظور ما این است که به سرعت میدان را برای مصرف مواد ،خالی نکنید.
در اکثر مواقع زنان با مشاهده این وضعیت به شدت سرخورده شده و بعد از مدتی کشمکش و درگیری با همسر، زندگی زناشویی را ترک می کنند و به راحتی اجازه می دهند، مواد و احساس که پس از مصرف آن در شخص ایجاد می شود در وجود همسر شان جا باز کند.
شما علی رغم شکست عاطفی که دیده اید باید بمانید، مشکلات را شناسایی و حل کنید و اعتیاد را کم کم از زندگی خویش بیرون کنید.
اجازه ندهید به همین راحتی زندگی چند ساله تان را از دست داده و همه چیز را رها کنید. اگر لازم دیدید و یا به شدت احساس خشم و عصبانیت کردید، با همسرتان صحبت نکنید اما به نقشهای زناشویی خود مانند رسیدگی به امور خانه و فرزندان، آشپزی و.. عمل کنید.
گام سوم: بدانید چه انتظاری داشته باشید.
نمی بایست انتظار داشت که یک شبه همه چیز اصلاح شود و این بیماری ریشه کن شود و با یکبار اقدام ، بیماری دیگر برنگردد ،
اگر خودتان را برای آنچه پیش خواهد آمد آماده کنید، نه تنها عذاب کمتری می کشید، بلکه به رو به راه شدن زندگی تان فرصت بیشتری برای بهبود و دوام می دهید.
یکی از بهترین راهها برای افزایش آمادگی این است که بدانید چه انتظاری داشته باشید؟
برای مثال وقتی به اندازه کافی توانستید بر اعصاب خود مسلط شوید، مهر سکوت را بشکنید و در فضای مناسب و در غیاب فرزندان(البته اگر صاحب فرزند هستید) به طور مفصل با همسرتان صحبت کنید و ببینید
چه انگیزه ای باعث بروز این رفتار ناشایست شده است؟
چه کمبودی در زندگی داشته است؟
از شما چه توقعی داشته است که نتوانسته اید آن را اجابت کنید؟
وابستگی به مواد ، و مصرف آن چه خلایی از همسر شما را پر می کند ؟و...
>>> دقت کنید که در این مواقع اغلب شخص بیمار اصلا خود را بیمار ندانسته و مصرفش را از روی تفریح و تفنن می داند ، در این مواقع شما نمی بایست از کوره در بروید و به او بقبولانید که چرا او یک معتاد هست ، بلکه باید با وی هم حسی کرده و در او حس پذیرش را برانگیخت.
در برخی از موارد زندگی زناشویی دارای کاستیهایی است که اگر شناسایی و اصلاح شود، مشکلات تا حد زیادی بر طرف می شود اما در برخی دیگر از موارد، زن و مرد مشکل خاصی با هم ندارند و تنها مرد در یک موقعیت وسوسه انگیز قرار گرفته و دچار لغزش شده است.
اینجاست که نقش شما پر رنگ تر می شود. شما باید به عنوان یک زن ثابت کنید که هنوز هم مرکز عاطفی خانواده تان هستید و می توانید دوباره همسرتان را به خانواده بازگردانید.
بازگشت به شرایط عادی نیازمند تلاش پایدار و خستگی ناپذیر هر دو طرف است
گام چهارم: شروع به رفع نیازهای یکدیگر کنید
در این مرحله همسر فرد بیمار باید سعی کند نیازهای عاطفی همسرش که از طریق مواد پاسخ داده می شود ، مانند حضور در جمع افراد بیمار دیگر و استفاده مواد ،را به شکل بهتری برطرف کند.
زن و مرد می توانند ازدواجشان را بازسازی کنند و با برطرف کردن نیازهای یکدیگر، فصل تازه ای از عشق را در زندگی خود برنامه ریزی کنند.
وقتی در نهایت می آموزید مهم ترین نیازهای عاطفی یکدیگر را برطرف کنید، عشق و ازدواجتان نیرومندتر از همیشه می شود.
بازگشت به شرایط عادی نیازمند تلاش پایدار و خستگی ناپذیر هر دو همسر است.
آنها با عبور از این شرایط سخت به همراه یکدیگر متوجه می شوند که بیشتر از همیشه یکدیگر را دوست دارند.
اعتیاد را به عنوان محرکی اصلاح کننده ببینید که در نهایت موجب می شود زوج ها در مورد نیازهای مهم شان کار کنند. وقتی شروع به کار کردن در مورد این نیازها کنید، زندگی مشترک تان همان می شود که همیشه خواهانش بوده اید از طریق ارتباط کلامی شما می توانید اولین گامهای اصلاح رابطه تخریب شده تان را بردارید.
توجه داشته باشید که ارتباط کلامی ویژگی اختصاصی انسانهاست. زوجین در قالب کلام، نگرشهای خود را درباره خویشتن، مخاطب خود، مسائل کلی و مسائل مشترک به یکدیگر انتقال می دهند. با توجه به اهمیت این مساله در یادداشتهای آتی به شما آموزش داده خواهد شد که چگونه از این طریق، رابطه زناشویی تان را بهبود بخشید.
نکته آخر و بسیار مهم این است که اگر شما جز آن دسته از زنانی هستید که همسرتان در دام اعتیاد قرار گرفته است انجام اقدامات پیشنهاد شده را به شما توصیه می کنیم از طرف دیگر مراجعه نزد مشاور خانواده به همراه همسرتان را اکیدا توصیه می کنیم. گاهی اوقات برخی مطالب از دید افراد نادیده گرفته می شود و تنها چشمان تیز بین یک متخصص است که می تواند مشکلات اصلی را شناخته و اصلاح نماید.
.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
(31/1/1386)
* در فاز اول : پس از اینکه برنامه ریزی مرحله ای انجام دادید، سعی در ریشه کنی کامل و صد در صد مشکل (که یک ایده آل ذهنی بوده و با واقعیت همخوانی ندارد ) نکنید.بلکه در فاز اول روی کاهش جزئی فرکانس عواملی که موجب مشکل می شود و یا خود مشکل متمرکز می شوید. مثلا اگر هفته ای دو بار مواد مصرف می کنند، برنامه را برای هفته ای یکبار تنظیم کنید. همچنین برای عوامل ایجاد کننده یا تحریک کننده و مساعد کننده هم همینطور، مثلا رفتارهایی که باعث می شود پدر به رفتن به باغ ترغیب شود
:305:( دقت کنید بحث سر حذف نیست ، بلکه کاهش است و این کاری هست که در صورت خواستن و همچنین برنامه هایی که خود آگاهید می توان انجام داد)
همانطور که در قرآن هم آمده است که:
لیس للانسان الا ما سعی (انسانی چیزی جز سعی هایش نیست)
* مهم مهم : بازهم دقت کنید برای خود قانون همه یا هیچ نگذارید ، و در صورت بروز مشکل خود را نبازید، فقط روی کاهش و افزایش عوامل ایجاد کننده و سد کننده کار کنید. این طبیعت کارست، که پس از هر چند موفقیتی یک شکستی حاصل شود. شکست ها تا وقتی شما را به تلاشی دیگر وادارند جزء موفقیت محسوب می شوند ولی ناامیدی و سکون به هیچ وجه مطلوب نیست.
مهم: متاسفانه ترک هرگونه عادتی تقریبا صفر است. که البته این خیلی ناامیدانه است. اما به عنوان مثال بین معتادی که از درون جوی آب و کنار خیابان جمعش می کنند ، و معتادی که بعد از سالها عنوان می کند که روز به روز مصرفش کاهش یافته و سر پیری امید پاک بودن صددر صدی پیدا کرده است ، بسیار تفاوت است. پس می توان به مرور زمان و اندک اندک با حل مشکل عادت ناپسند را از همین حالا ترک کرد
.