معنی این رفتارا چیه!!؟؟

سلام
نمی دونم لازمه از تاپیک های قبلیم هم بگم که مربوط میشه به تقریبا 1 سال پیش... ولی خیلی خلاصه میگم.
من به یکی از همکلاسی های دانشگاهیم علاقه مند شدم ایشون دختر خیلی مغروری هستن و من با هزار مکافات تونستم نظرش رو به خودم جلب کنم. همونطور که قبلا گفتم قصدم ازدواج هست و تا 80 درصد شرایط ازدواج رو دارم . هم من و هم ایشون از آدمایی هستیم که با هیچ جنس مخالفی ارتباط نداریم حداقل تو دانشگاه که اینطور به نظر می رسه!! خانواده هر دو مذهبی هستن ولی خود ما کمی کمتر از خانواده هامون ولی همین کمتر هم به نظر خیلی میاد!!
من حدود 10 ماه پیش از ایشون خواستگاری کردم ولی قبول نکردند و گفتن شما خیلی پسر خوبی هستی و بهترین پسری هستی که تا حالا باهاش برخورد داشتم و میشناسم ولی معطل من نشو من تا 10 سال دیگه ازدواج نمی کنم ! من هم گفتم صبر میکنم و واقعا هم می خوام صبر کنم. سر یک سری مسایل بعد از 2 ماه ارتباط تلفنی بین ما برقرار شد 3 ماه طول کشید ولی بعد از این مدت ایشون گفتن که عذاب وجدان دارن و نمی تونن بیشتر ادامه بدن و خواستن که به حالت قبل برگردیم و دیگه اس ام اس و صحبت نداشته باشیم.
البته قبل از این ماجرا هم ایشون کلا با ارتباط تلفنی مخالف بودن ولی واقعا نمی دونم چی شد که این ماجرا پیش اومد ولی بعدش دوباره همون حالت قبل برقرار شد یعنی تلفن بی تلفن!!
حالا من واقعا موندم از طرفی وابسته شدم و از طرفی هم واقعا نمی دونم نظرش واقعا در مورد من چیه؟؟
یه سوال بزرگ دیگه هم هست که ذهن من رو مشغول کرده اینه که ایشون میگن معتقد هستن و من می دونم خانوادشون خیلی خیلی مذهبی هستن ولی خودشون تو دانشگاه خیلی آرایش می کنن و اصلا و اصلا حجابشون رو رعایت نمی کنن و نمی تونم این تناقض رو درک کنم..!! مگه کسی که نماز می خونه میشه هر روز لاک بزنه؟؟کسی که ادعا میکنه از پسرا خوشش نمیاد مگه میشه اینقدر خودآرایی بکنه؟؟ خواهشن خانوما جواب بدن( البته قصد توهین به خانوما رو ندارم چون نمی دونم واقعا طرز فکرشون رو و برام این تناقض رفتاری و گفتاری عجیبه!!)
با تشکر

دوست عزیز:72:

دنیای اطراف ما انسانهای متفاوت با طرز فکرهای متفاوت داره. نمی شه یک قانون کلی در مورد همه دخترا یا پسرا گفت.

درست که من و شما تدین و نماز خون بودن رو با آداب و ترتیبی خاص پذیرفتیم

ولی ممکنه و ظاهراً طرف شما در ظاهر از کلمات و عباراتی که بوی مذهب میده استفاده کنه و در عمل با توجه

به آرایش و خود آرایییهایی که شما می گید اصلا اعتقاد به آن گفته ها نداشته باشه.

به نظر من بجای گوش کردن به جملات که می تونه ساختگی باشه به اعمال و رفتار ایشون نگاه کن.

اگه واقعا نمی تونی همه اینها رو در کنار هم بذاری و قبول کنی بیخود پی گیر ماجرا نباش و فکر تغییر

ایشون بعد از ازدواج رو هم از ذهنت بیرون کن.

موفق باشی.:72:

سلام

پرسیدی که معنی این رفتارها چیه؟
حالا من یه سوال ازت میپرسم:
دونستن معنی این رفتارها چه کمکی به شما میکنه؟


ایشون از شما خواستن که ازش فاصله بگیرید و در خواست ازدواج شما رو رد کردند،
حالا اگه شما پیگیر این مسئله باشی که علت این قضیه چیه، چه ربطی به زندگی شما خواهد داشت؟

ببین دوست خوبم!
شما به عنوان یه انسان، باید محوریت زندگیت رو بذاری روی خودت، کارت، رشدت و...
اگر یه نفر پیدا شد که همراهت باشه و از همراهی با شما خوشحال باشه، خب چه بهتر!!!!!
درسته که یافتن یه همراه واقعی، مهمه، ولی کارهایی که شما الآن میکنی، هیچ کمکی نمیکنه.
سه ماه ارتباط تلفنی(احتمالا بدون اطلاع خانواده ها) هیچ شناختی از طرف بهت نمیده!
برعکس ذهنت میشه پر از همین تناقض هایی که الآن ازش یاد میکنی.

پیشنهادم اینه که از طریق خانواده ها با هم ارتباط برقرار کنید (که این هم منوط به پذیرش شما از طرف اون خانومه)
تازه اون موقع است که میتونی شناخت کافی رو از ایشون به دست بیاری، شناختی عاری از ابهام احساسات!!!
مطمئنا تناقض هات هم برطرف میشه.

آخه من عاشق شدم تو تاپیک قبلیم هم گفتم الان نزدیک 3 سال میشه که عاشقم و نمی تونم به همین راحتی فراموشش کنم و کنار بذارم ایشون رو از طرفی فکر میکنم ایشون دارن ناز می کنن چون یه جواب قاطع نمی دن و به طور قطعی و قهری نمیگن که برو پی کارت !!

اما اینکه دونستن معنی این رفتارا چه کمکی می کنه:میفهمم واقعا نظرش در مورد من چیه و آیا بعدا جوابش بهم مثبت هست یا نه؟از ارتباط تلفنی ما، هم مادر من و هم مادر ایشون با خبر بودن .. ما هیچ چیزی رو مخفی نکردیم!

البته الان هم هر 10 روز 2 هفته یه بار با کلی اصرار من با هم تلفنی حرف می زنیم ولی نمی دونم آیا این اصرار من واقعا درسته؟؟فکر می کنم اگه این کار رو نکنم اون فکر می کنه که دیگه بیخیالش شدم و منم یه مزاحم بودم مثل دیگران!!

اقا میلاد سلام
در مورد تناقض که شما خودتون با سوالاتون جواب خودتونو دادید در مورد این که میخواین نظر واقعی شو بدونید هم به این خاطر که فکر میکنی داره ناز میکنه یا واقعا نمی خواد ، جواب این سوالم خودتون میدونید ببخشیدا! ولی شما دارید خودتونو گل میزنید و در مورد وابستگی هم باید بگم داری این وابستگی خودت زیاد میکنی و دستی دستی خودتو تو اتیش میندازی و این که اگه بیخیال بشی اون فکر میکنه تو مزاحمی هم درست نیست و تو قاطعیت خودتو نشون دادی پس حالا دیگه با ایشون صحبت نکن و به اون خانم هم وقت بده تا بیشتر روی شما فکر کنه و اگه قرار این رابطه ادامه دار بشه صورت رسمی بهش بدید اگه ایشون مخالف اند پس قضیه ناز کردن کلا منتفی میشه و بهتره خودتونو اذیت نکنید.

سلام آقا میلاد

کلا به نظرم ناز کردن برای خواستگا اصلا مناسب نیست
ایشون باید بدونه که شما همیشه نمیتونی منتظرش باشی
آدم یا به خواستگارش میگه آره و بقیه مباحث و یا میگه نه و اون پسر تکلیف خودش رو میفهمه

من نمیدونم شما دید مذهبی تون چقدره.ولی آیا از اینکه این خانوم انقدر برای دیگران آرایش میکنن شما ناراحت نمیشی؟
یعنی با این موضوع میتونی کنار بیای؟حالا شاید از اون تیپ ها باشه که بعد از ازدواج کمتر بشه آرایشش.اما اگر نشد چی؟
واقعا همیشه میگن عشق و عاشقی سریع فروکش میکنه و تازه چشم طرف باز میشه.
معمولا اکثر ازدواجایی که از رو عاشقی انجام میشه منجر به طلاق میشه
پس حواستونو جمع کنین.به قول معروف صحبت یک عمر زندگیه.

پس بهتر این مسئله عشق رو بذارین کنار و با عقل و منطق تصمیم بگیرید.

با این دو مشکل ببینین میتونین کنار بیاین یا نه
1.ارایش زیاد ایشون در دانشگاه و ...
2.اینکه ایشون جواب قطعی به شما نمیده
حالا شاید این خانوم هر روز لاک میزنه و آرایش زیاد میکنه و ...

ولی شاید به نمازش هم اهمیت میده
البته حرف اصلا قابل قبول نیست که بعضیا میگن طرف دلش پاکه.حالا هر کاری هم کرد که کرد!

زنایی که زیاد آرایش میکنن بعد از ازدواج هم اگر این منوال رو ادامه بدن شوهرانشوم مدام نگران هستن و خود این موضوع سبب ایجاد اختلاف و درگیری میشه.
شما اگر با مسئله آرایش و بدحجابی ایشون کنار متیونی بیای ازش یه جواب قطعی بخواه

یا آره یا نه.
گفتید میتونید تا 10 سال دیگه هم صبر کنید.آیا به نظرتون شدنیه/؟مثلا اگر 2 سال دیگه از این انتظار خسته شدید چی؟

یا در این 10 سال ایشون تصمیم گرفت با کس دیگه ای ازدواج کنه چی؟

به نظرم شما باید کاملا و صد در صد منطقی و عقلانی با این موضوع برخورد کنید و فعلا تا روشن نشدن قضیه عشق و عاشقی رو فراموش کنید

نقل قول:

---

کسی که ادعا میکنه از پسرا خوشش نمیاد مگه میشه اینقدر خودآرایی بکنه؟؟

---

نمیشه همه رو به یه چوب زد.بله میشه یه دختری ارایش کنه اما قصدش جلب توجه پسرا نباشه،اصلا بعضی دخترا به این کار عادت کردن بعضیاشون دوست دارن کلا خوشگلتر به نظر بیان،بعضیاشون دوست دارن پسرا بهشون توجه کنن و مثلا بگن چه دختر خوشگلی اما دوست نداشته باشن با پسری ارتباط داشته باشن بعضیا هم واسه ایجاد ارتباط با پسر این کارو میکنن و...همه جور فکر و رفتاری هست.(کاری به خوب و بد بودن ارایش ندارم)

خوب شما که میگین سه ساله عاشقشی،عاشق چیش شدی؟شما هنوز با این رفتاراش کنار نیومدی و به نظرت متناقض میاد،سر جمع یه مدت کوتاه هم با هم حرف نزدین (سه ماه صحبت تلفنی شناخت نمیاره) پس چه جوری میگی عاشقش شدی؟
چطوری به یه دختر علاقمند شدی در حالیکه سر از کار و حرفاش در نمیاری.
شاید ناراحت بشین ولی به نظر من شما بیشتر وابسته این و تحت تاثیر این مثلا فرهنگ غلط که اگه از یکی خوشت اومد همین که چندسال به پاش بشینی یعنی عشقت حقیقی و درسته.

اخه دوست داشتن هم قواعدی داره.

شما اگه میخواین یه دل بشین،از مادرت بخواه با مادرش صحبت کنه که رسما خواستگاری برین،اگه اجازه ندادن که هیچ اگه رفتین خواستگاری هم خونوادت بهت کمک میکنن عاقلانه تر بهش نگاه کنی.یادت باشه وقتی میری خواستگاریش هم هدفت به دست اوردنش نباشه شناختنش باشه.
موفق باشی.

ممنونم از دوستانی که جواب دادن
اول باید بگم من واقعا نمی دونم واقعا نمی دونم دارن ناز می کنن یا اصلا مخالفن!! من بین همکلاسی هام شخصیت خیلی موجهی دارم نمی دونم به خاطر اینه که نمی خواد باهام شدید برخورد کنه یا چیز دیگه..! والا اون اوایل رفتارش اینجوری نبود فکر می کنم چون خیلی مطمئن نبو از من ولی الان دیگه واسش مسجل شده عشق من و اینکه نمی تونم ولش کنم!! وقتی آدما از طرفشون مطمئن می شن یه جورایی دلشون رو می زنه یا نسبت بهش سرد و بی تفاوت تر می شن!!

والا نه من نمی تونم نسبت به آرایش کردنش به این وضع بی تفاوت باشم و باهاش کنار بیام و در این مورد با ایشون صحبت کردم ولی موفق نشدم هر چی دلیل و منطق آوردم ولی بی فایده بود
اینکه جواب قطعی نمی ده خوب هنوز منتظرم که درسمون تموم بشه بعد رسمی اقدام کنم

اینکه دختری دوست داشته باشه که بهش توجه کنن ولی دوست نداشته باشه با کسی رابطه داشته باشه یعنی چی؟؟ من واقعا نمی تونم درک کنم!! یعنی آدم برای جلب توجه دیگران کاری رو انجام بده و موقع دریافت توجه بی تفاوت باشه؟؟!!!!!!! خوب ریشه این کار در چی هست؟ آیا این نوعی اختلال شخصیت نیست؟؟

milad2 گرامی

علاقه شما کاملاً احساسی است و مطمئن باش که بعد از ازدواج این احساسات فروکش می کند و چشم شما به روی آنچه باز می شود که برایت مسئله است و نمی توانی کنار بیایی ، چنانکه همین امروز هم می بینی آنهم به عنوان مشتی احتمالاً از خروار ، اما از کنار آن می گذری و همچنان اصرار داری که وی را بدست آوری .

اینکه شما با این نوع حجاب و آرایش ایشان مشکل داری و ........

اینکه ایشان را مذهبی و از یک خانواده مذهبی می دانی که همین مطمئنت کرده ، اما می بینی به همان شعائر مذهبیش پای بند نیست ، یعنی نشانه ، نشانه ای از اینکه نباید خوشبینانه برخورد کنی .

عقل را به کار بگیر ، احساسات را کنترل کن و عزت نفس را محورقرار داده دیگر گرد ایشان نپلکید و برای خود ارزش قائل شده و مرد باشید .

دخترها از پسری که مردانگی و جذبه مردانه اش را کنار می گذارد و آویزان رفتار می کند دلزده می شوند . چون یک زن نیاز به تکیه گاهی قوی و قدرتمند و با عزت نفس دارد و مردی که چینن یابشد برای او قابل ستایش است ، همانطور که مرد از زنی قوی اما عفیف و محکم و با اراده در عین لطافت و .... خوشش می آید .

این روند شما در مرد بودنت خلل وارد کرده .

قید این رابطه را بزنید .


پاورقی
======

همدردی با اینگونه روابط مخالف است و مشاوره برای حفظ و ادامه و یا ایجاد این نوع روابط نمی دهد .
لذا اگر با این هدف تاپیک بخواهد ادامه پیدا کند ، با عرض تأسف قفل خواهد شد .


.

با سلام و خسته نباشید خدمت فرشته مهربان و سایر دوستان
فرشته جان
من اطلاعات کاملی راجع به زندگی آقا میلاد ندارم ولی برای کسی که واقعا عاشقه! زدن قید رابطه و طرفش به این راحتی هام نیست
حتی اگر فرض رو بر وابستگی بگیریم تو اکثر این روابط چشم کور می شه و جدایی خیلی سخت و خارج از توان فردهست
بهتره راهکارهای رو ارایه بدیم که بتونن از این رابطه کم کم فاصله بگیرن که بعدها دچارمشکل بزرگتری نشن!
البته اقا میلاد باید یه تایپک جدید با عنوان جیدی ایجاد کنه و درخواست راهنمایی کنه.
با تشکر از همه دوستان.

اولا تشکر می کنم از فرشته مهربان که راهنمایی فرمودند وهمچنین سایر دوستان خوبم
اما یه گله هم میکنم از سرکار خانم فرشته مهربان
من واقعا نمی فهمم این تاپیک چه مشکلی داره و من چه کمکی خواستم که خلاف قوانین و اهداف همدردی بوده من که گفتم هم مادر و خانواده من از این موضوع اطلاع دارن و هم مادر ایشون و قصد من ازدواج بوده و هست و ایشون هم به همین نیت تا حالا جواب من رو دادن و اگه غیر از این بود که اصلا جواب نمی دادن!!

همونطور که بهشت فرمودن زدن قید یه نفر که 3 سال عاشقش بودی به همین راحتی نیست من همیشه وقتی بیکار می شم تو دانشگاه یه سری به اینجا می زنم و خیلی از تاپیک های اینجا رو خوندم ولی نمی دونم چرا در 95 درصد موارد اولین راهنمایی که افراد در موارد مشابه من می گیرن اینه که بیخیالش شو!!! خوب هم من و هم افراد دیگه ای که اینجا برای مشاوره و نه بهتر بگم همدردی میان می دونن فراموش کردن رابطه واقعا به نفعشون هست ولی خوب همیشه یه دلایلی اون گوشه های ذهنشون هست که نمی ذاره!!

بازم اگه فکر می کنید مشکل من بی مورد هست تاپیک رو قفل کنین
بازم از همه دوستان بابت همدردیشون سپاسگزارم

برادر من

همانطور که گفتم تالار همدردی با روابط دختر و پسر مخالفه و در این زمینه ( حفظ رابطه یا ایجاد آن) مشاوره نمی دهد .

تاکید همدردی بر رسمیت بخشیدن به رابطه است ، و صرف اطلاع داشتن مادرها هم دلیل بر رسمیت و تضمین ازدواج نیست . و دقیقاً به دلایل کارشناسی و روانشناختی و اجتماعی و ...... گفته می شود اگر شرایط ازدواج دارید رسماً پیش بروید و با رسمیت و زیر نظر خانواده ( بعد از گام برداشتن در مسیر خواستگاری ) و به کمک مشاوره حضوری اقدام به شناخت کنید ، نه اینکه وارد فاز احساسات شده ( که تحریف شناختی را موجب می شود ) و بدون رسمیت تنور احساسات را برافروخته تر کنید و به امید عاقبتی نامعلوم به روح و روان و شخصیت خود آسیب بزنید .

آری برادرم حرف همدردی این است که شما را آزرده کرد .

مایل بودم توجهت به بقیه قسمتهای حرف من که اشاره به نشانه های عدم سنخیت بین شماست ( طرز پوشش و آرایش و .... که خلاف اعتقادی که شما معتقدید اهلش هستند ) را هم ببینم که نظرت چیست ، بی اهمیت است یا واقعاً هشدار می بینی ؟.

از همه اینها گذشته و مهمتر این است که ایشون شما را رد کرده و می کند و شما بدور از عزت نفس مردانه ات چسبیدی و رها نمی کنی و از همدردی هم راهکار میخواهی که چطور راضیش کنی .

از نظر من ایشان متوجه عدم سنخیت بین خودش و شما هست ( در مورد آرایش و پوشش تذکر داده ای و توجه نکرده ) و در واقع می داند که مناسب هم نیستید برای همین هم شما را رد می کند . اما شما رها نمی کنید .

دچار شیدایی شده ای برادر من و باید از این بیرون آیی تا بهتر ببینی و بشناسی و تصمیم بگیری .
تلاش برای حفظ چنین رابطه ای با خواستنهای یک سویه اشتباهه و بی خیال شدن و رهایی درسته . اگر چه این حرف به خاطر وابستگی و شیدایی شما به مذاقتان خوش نمی آید ، اما من آزردگی و دلخوری شما از خودم را به جان می خرم تا راهنمایی درست داشته باشم . به قول معروف بگذار من بده بشم اما شما راه درست رو پیدا کنید

سلامتی و خوشبختی شما آرزوی من و دیگر دوستان است


.

من از همدردی در این تاپیک راهکار نخواستم.
چرا در تاپیک های قبلیم راهکار خواستم ولی در اینجا فقط نظر سایر دوستان اللخصوص خانم ها رو در مورد این رفتار متناقض خواستم بدونم که آیا این اقتضای سن یک دختر 20 -21 ساله است که با وجود اعتقادات قلبی باز هم تا حدی مقهور یک سری تمایلات انسانی(حس خودنمایی) می شود و آیا ممکن است گذرا باشد یا اساسا این من هستم که فریب خوردم!!
من کی گفتم ایها الناس مرا در ربودن دل این دختر یاری کنید!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟
اگر واقعا همدردی در راهنمایی مراجعین خود سند ازدواج یا گواهی شهادت عمو و عمه و خاله و سایر بستگان دختر و پسر را جهت رسمیت بخشیدن بخواهد تا مشاوره بدهد که خیلی مسخره است و جای تاسف...!! من میگم مادر من و مادر ایشون مطلع هستن یعنی ما به قصد ازدواج ارتباط برقرار کردیم اون هم فقط و فقط محدود به دانشگاه پس همین میتونه دلیلی باشه که من دنبال ارتباط آنچنانی و خوشگذرانی نیستم حالا اگر باز هم قانع کننده نیست و من نمی دانم چرا نیست هر کاری دوست دارید انجام بدهید.

خواهر خوبم من همونطور که گفتم اولین بارم نیست که اینجا میام واسه همین هم اصلا دلیلی نمی بینم که به خاطر راهنمایی هاتون از شما آزرده خاطر بشم. اتفاقا خیلی هم برام جالب بود و قابل تامل:316:
دقیقا همین تناقض ها و عدم سنخیت هاست که باعث شد تاپیک بزنم و نظر دوستان رو بدونم، همون سوالی که تو پاراگراف اول پرسیدم من رو دو دل کرده... نمی خوام شتابزده و یه طرفه به قاضی برم و زود قضاوت کنم اصلا میدونید واقعیت اینه که نمی خوام اصلا قضاوت کنم میخوام خود حقیقت رو بدونم واسه همینم هست که تا الان صبر کردم وگرنه با کنار هم گذاشتن چندتا از شواهد و نتیجه گیری کردن خیلی راحت می شه نظر داد!!

اصلا دلم راضی نمیشه کسی اینجا بده بشه تا من آرررررررره...!!!:_)

بازم ممنون بابت راهنمایی

میلاد عزیز سلام و صبحت بخیر

دوست عزیز هم تاپیک قبلیتو دنبال کردم و هم اینو

کارشناسان راهنمایی های بی نقصی بهت دادن دیگه بستگی به پذیرش خودت داره

من شخصا فکر میکنم اگه دختری از پسری کاملا خوشش بیاد سریع اجازه خاستگاری میدهد

در مورد شما میلاد عزیز فکرم اینه که فریب خورده اید و اساسا صبر کردن و پافشاری روی این قضیه یه جورایی کار ادم عاقل نیست

در هر حال انتخاب راه با شماست و از ته دل امیدوارم موفق باشی دوست عزیز

دوست عزیز:72:

همه دوستان راهکارها رو نشون شما دادند ولی انگار نمیخواهی گوش کنی.(لطف یکبار دیگه همه پستها رو بخون.)

"کسی که خوابه رو میشه بیدار کرد ولی کسی که خودش رو به خواب زده نمیشه بیدار کرد. "

به نظر من این خانم میخاد شما رو تا آب نمک بخوابونه.

از طرفی دنبال کیس مناسب تر هست از طرفی با شما از دست پیش میکشه با پا عقب.

لطفا مواظب خودت باش.

موفق باشی:72:

در اینجا فقط نظر سایر دوستان اللخصوص خانم ها رو در مورد این رفتار متناقض خواستم بدونم که آیا این اقتضای سن یک دختر 20 -21 ساله است که با وجود اعتقادات قلبی باز هم تا حدی مقهور یک سری تمایلات انسانی(حس خودنمایی) می شود و آیا ممکن است گذرا باشد یا اساسا این من هستم که فریب خوردم!!


سلام اقا میلاد گل
دوست عزیز ایشون تغییر نمی کنه و اعتقاداتش و شیوه زندگیش همینه احتمالا تا به این سن از جانب خانواده ام تحت فشار بوده و نخواسته تغییر کنه پس شما و هر کس دیگر هم نمی تونه تغییرش بده
درسته اقا میلاد به نظر می یاد ایشون شما رو نمی خواد و در فکر پیدا کردن مورد بهتری است والا هیچ دلیلی وجود نداره به جدایی اصرار داشته باشه
من تو پست قبلی هم گفتم با اینکه می دونم خیلی سخته ولی الان فقط و فقط شما باید تصمیم بگیری وتنها این شما هستین که می تونین به خودتون کمک کنین زمانیکه تونستی این واقعیت رو قبول کنی
یه تایپیک جدید با موضوع جدید ایجاد کن تا راهکارهای فاصله گرفتن و فراموش کردن این عشق رو به شما پیشنهاد بدن