چجوری با شیفت شب کنار بیام ؟ (لطفا کمک کنید)

سلام دوستان عزیز خواهش می کنم کمکم کنید دیگه دارم دیوانه میشم خسته شدم نمیدونم راهکارش چیه اگر کسی چیزی می دونه که در مورد تحمل شیفت شب باید چیکار کرد بهم بگه خواهش می کنم روانی شدم تحملم تموم شده نگید شغل یا جامو عوض کنم چون نمیشه ونمی تونم فقط می خوام بتونم باهاش کنار بیام اما نمی دونم چجوری .
حالتهامو وقتی تو شیفته شب هستم بهتون می گم .
تیک عصبی می گیرم یعنی بدنم تیک می زنه و دلم می خواد خودمو بزنم و وقتی هم می ام خونه انقدر عصبی هستم که می خوام خودمو بکشم دلم می خواد با یه تبر بزنم وسط سرم حس خیلی بدی دارم کمکم کنید داغون شدم خدایا کمک کن چیکار کنم کارشناسان عزیز و دوستان کمکم کنید داغون داغون داغونم لطفا راهکار بدید از لحاظ روحی خیلی خرابم لطفا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:302::302::302::302: :302:

منظورت اينه كه به خاطر نخوابيدن يا كم خوابيدن اينجوري ميشي؟
يا تنفر از شيفت شب اينجوريت ميكنه؟

سلام مرصی جواب دادی اره هر دوتاشه دقیقا نمی دونم کدومه و روحم عذاب میکشه انگار دارم عذاب میکشم تو زندگی مشترکم هم مشکل ایجاد شده یعنی پرخاشگر میشم و شدم و بهونه گیری می کنم حرص می خورم انگار همه چی مزحرف میشه دنیا سیاه میشه کمک کنید چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟:302::302:

من 2سال شیفت شب کار کردم ، شما بگو شغلتون و وظیفه شما چی هست راهنمایی کنم

خب فدات شم اينكه كاري نداره
ببين من يك مدتي شيفت شب بودم نه به اين صورت كه تو محل كار باشم بايد standby بوديم..مثلا ساعت 3 نصفه شب تو تختت اروم خوابيدي بهت زنگ ميزنن كه بايد بياي... بايدم ميرفتم
من هميشه اينجوري فكر ميكردم كه wow چقدر من كارم مهمه و چقدر من تلاشگرم ...من باعث افتخار همسرم هستم باعث افتخار خانوادم ... تو طول ساعتي كه شيفت بودم با كافي و قهوه و خوردني سر خودمو گرم ميكردم با همكارها ميگفتيم و ميخنديديم و به فردا صبحش فكر ميكردم كه بايد بخوابم :311:
سعي كردم اين قضيه تو زندگيم تاثير نزاره چون ميدونستم واويلا ميشه
از شيفت كه ميومدم يك دوش ميگرفتم و ميرفتم لالا اينقدر هم راحت ميخوابيدم چون همش پالس مثبت ميفرستادم
تو هم هين كارو كن ...اولا فقط شما اينطوري نيستي دوما مرتب به خودت بگو من از اين شغل الكي ها ندارم كه ...من ادم مهمي هستم و شغلم مهمه واسه جامعه( خودشيفتگي:311:)
بعدشم طفلي شوهرامون چه گناهي كردن ...ما بايد سعي كنيم هميشه سر حال باشيم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

به خدا شوخي نكردم هاااا
اين موج مثبت دادن خيلي مهمه

شرمنده نیم تونم بگم فقط بگم که کار خاصی نمی کنیم ولی باید بیدار بمونیم تا صبح 2 ساعت اجازه خوابیدن داریم که اونم تقسیم میشه و من اصلا خوابم نمی بره و کلا نیم خوابم و تا ساعت 5 تقریبا حالم خوبه اما از 5 به بعد بی اختیار فقط از شدت عصبیت اشک می ریزم البته این هم بگم که من خانم هستم .

خوب ما هم كارمون خاص نبود ... ميرفتيم يك سري پارامتر رو چك ميكرديم و همونجا بايد ميشنستيم تا خود صبح
منظورم اينه كه به خودت سخت نگير
من تاپيك هاي قبليتم خوندم ...خيلي از شغلت رضايت نداري اينم قوز بالا قوز شده درسته؟
آخه عزيز دلم ما ها كدوممنون سر جاي اصليمون هستيم كه دلمون خوش باشه؟ها؟
پس ديگه نبايد شرايط رو واسه خودمون سخت تر كنيم
دختر موج مثبت فرستادن و روحيه دادن كه كنتور نميندازه..تو به خودت بگو من چقدر مهمم اونقت همه چي قشنگ ميشه

یکتا جون می دونم چی میگی اما این حالت نواسان داره نمی دونم چرامن اینجوریم مثلا مثبت فکر می کنم حالم هم خوبه اصلا هم نخوابیدم مشکلی هم ندارم اما حالتهای که بهم دست میده از ساعت 5 به بعد واقعا دست خودم نیست یا وقتی می ام خونه اون حالتهایی که برام پیش می اید غیر ارادی هست مثلا دیروز وقتی اومدم می خواستم بخوابم اما نیم تونستم بعد گریم می گرفت که چرا نمی تونم بخوابم .

سلام خانم جان سخت

من هم يك زماني كارم طوري بود كه چند شب شب‌كاري داشتم. خيلي به خودم سخت مي‌گرفتم. عادت به بيخوابي نداشتم. به خودم نفرين مي‌كردم كه ببين همه مردم دنيا (البته نيكره شرقي) خوابن و تو بيداري كه چي بشه!!!!!!!!
اما ديدم اينطوري خيلي اذيت مي‌شم شروع كردم جور ديگه‌اي به قضيه نگاه كنم
وقتي سرمون خلوت بود با بچه‌هاي هم شيفتي كلي مي‌گفتيم و مي‌خنديدم. از همه جا حرف مي‌زديم. نوبتي مي‌خوابيديم. كلاً شيريني‌هاي خاص خودش را داشت.
(الان هم خيلي دلم براي اون‌روزها تنگ شده. كاش هر شب شب‌كاري داشتم ولي اين بلا سرم نمي‌اومد.)
به هر حال با تلقين و عوض كردن ذهنيتت سعي كن يه مدت اين دوران را با آرامش بگذروني و بعد اگه امكانش بود شيفتت را ثابت كني و روزكار بشي.

سلام جان سخت عزیز
به نظرم یکم خودتو تقویت کن
برو داروخونه کپسولهای فارماتون بخر و روز در میون بخور
ویتامین ب1 و ب6 مرتب استفاده کن
باور کن خیلی تاثیر داره
میدونم خواب شب خیلی مهمه اما سعی کن روز بعدش عادت بدی بدنتو که بخوابه حتما

اگه سر کار نسکافه یا قهوه میخوری ,مارکشو عوض کن تا یکم تنوع شه,البته اگه واسه این کافی بخوری که خوابت نگیره
موفق باشی دوست خوبم

ممنون شوکا جان نسکافه نمی تونم بخورم چون فشارمو زود میاره پائین و بدتر میشم اما کپسولها رو میگیرم .
بیشتر مشکلم با ذهنمه نمی دونم چجوری ذهنمو اروم کنم تا از شیفت شب خوشم بیاد مثلا مثبت هم میفرستم اما نوسان داره دوباره حالتم بر میگرده میخوام با یه راهکارهایی که نمی دونم چی ذهنیتمو عوض کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میشه لطفا دیگر دوستان و کارشناسان فرشته مهربان خانم انی جناب دانشمند اگر چیزی می دونن کمک کنن لطفا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:316::316: