مي خوام بچه دار شم. ولي ميترسم رابطه عالي و صميمي كه بين من و شوهرم بوجود آمده كمرنگ بشه. چطور مي تونم اين موضوع را مديريت كنم تا هم بتوانم فرزندي داشته باشم و بوسيله آن زندگيم را گرم تر كنم و هم رابطه گرم و صميمي بين خودم و مهدي جونم را حفظ كنم؟
نمایش نسخه قابل چاپ
مي خوام بچه دار شم. ولي ميترسم رابطه عالي و صميمي كه بين من و شوهرم بوجود آمده كمرنگ بشه. چطور مي تونم اين موضوع را مديريت كنم تا هم بتوانم فرزندي داشته باشم و بوسيله آن زندگيم را گرم تر كنم و هم رابطه گرم و صميمي بين خودم و مهدي جونم را حفظ كنم؟
از چه بابت ترس دارید ؟
اگه طبق خواسته همسرتون باشه مشکل خاصی پیش نمی یاد ! البته معمولا !
مسائلی که من مشاهده کردم ، حسادت مردان به فرزند ! مشکل ارضا نشدن ج نسی با توجه به وضعیت خانم ! افسردگی خانم بعد از زایمان و کم حوصله بودن آقایان و ...
سلام لیلا جون
خوشحالم برات که...
آیا همسرت هم اینطوری فکر می کنه؟
دوست عزیز ترس شما بی مورده.
شوهرشما اگر واقعا شمارو از ته دل دوست داشته باشه با اومدن یه بچه که سهله شش تا هم بچه که داشته باشین احساس ایشون به شما کم نخواهد شد.:72:
سلام ليلا خانم
اميدوارم با مهدي جونت هر جا هستين خوب و خوش باشين.
دركت ميكنم،آره ترس داره شايد هم اون روزاي بارداري گذشته جلو چشمت سبز ميشه
ولي عزيزم اون روزا ديگه تموم شد و رفت.
مگه خودت نميگفتي اون مهدي رو پس دادم يكي ديگه گرفتم؟
پس حالا هم با توكل بر خدا پيش برو.چرا فكر نميكني اين بچه پيوندتونو محكم تر نميكنه؟ موجودي كه نيمش از تو و نيم ديگه از شوهرت .
سلام لیلا جان
خیلی خوشحالم ،انگارهمین چندماه پیش نبود که تایپیک اولت رو با اون عنوان عجیب بازکرده بودی، اما الان زندگیت داره روال طبیعیش روسیر می کنه.این تلاشت واسه اصلاح خودت وزندگیت ستودنی هست.
اما برخلاف ترس شما،من فکر می کنم بچه به زندگی شما رنگ وبوی جدیدی خواهدداد.چون ترس شما فقط ازجانب همسرت هست و واهمه ی مسولیت و.... نداری و هیچ بابایی از از مامانی که یه بچه خوب وخوشگل واسش آورده ،دلسرد نمیشه!پس همین طور ادامه بده وزندگیت رو ازاین هم بهتر کن.:43:
موفق باشی.
سلام لیلا جون
خوبی؟
خیلی خوشحال شدم و واقعا بهت تبریک میگم به خاطر این تصمیم.
باور کن اگر کودکی وارد زندگی شما بشه خیلی چیزها رو عوض خواهد کرد. یه موجود کوچولو مثل یه فرشته که اتفاقا شما و مهدی رو به هم نزدیکتر خواهد کرد.
اما...
اما قبلش حتما به دکتر زنان مراجعه کن که از نظر جسمی مشکلی نداشته باشی. تا خدایی نکرده زبونم لال مثل اون دفه سقط نشه. باید خیلی مراقب خودت و همه چیز باشی.
با همسرت حتما قبلش حرف بزن و ببین که ایشون آمادگی پدرشدن رو چقدر داره.
شما یه بابا و مامان عالی و بی نظیر میشین. مطمئنم. :228:
چون چیزی به نام عشق بینتون جاری هست.
سلام لیلا جان
بعنوان کسیکه تجربه داشتن یک فرزند رو بتازگی داشته، با اطمینان بهت می گم که وجود یه بچه به زندگی آدم معنی می ده، هدف می ده.
درسته که خیلی آدم رو محدود می کنه و بقولی میشه زندانبانت ولی تو زندونی که درست می کنه، یه دنیا خوشی و لذت هست.
من با شوهرم خیلی به مشکل رسیدم و البته بخاطر بچه نیست. ما از اول مشکل داشتیم. ولی وجود خود بچه باعث شده که تحملم و امیدم به خود زندگیم بیشتر بشه.
با اطمینان بهت می گم اگه فکر می کنی مشکلاتت با شوهرت حل شده و شوهرت هم راضیه به داشتن بچه، روابطتون و انگیزتون صد چندان میشه.
دوستاي عزيزم سلام.
من يك روز نبودم و ولي نمي دونين وقتي تاپيك ام را باز كرذم و ديدم اينهمه پست هاي پر از عشق و دلگرمي توسط شما عزيزان برام زده شده چقدر خوشحال شدم. اگر بخوام احساس واقعي ام را بگو اينه كه احساس كردم يك عالمه خواهر برادر دارم كه يك عالمه دوستم دارند و هميشه بهم دلگرمي مي دند.
دوستاي خوبم مشكلاتي كه فكر مي كنم ممكنه بوجود بياد را براتون ليست مي كنم اگه ممكنه بهم بگين آيا اينها واقعا مشكله؟ و اگه مشكله راه حل اش چيه؟
1- مهدي فوق العاده آدم گرميه اين موضوع طي بارداري گذشته من باعث مي شد كه من بيشتر اوقات لكه بيني داشته باشم و هر وقت به دكتر مراجعه مي كردم دكتر مي گفت موضوع مهمي نيست و به خاطر اون موضوعه ..................
ولي من به خاطر اين لكه بيني ها به لحاظ روحي خيلي آسيب مي ديدم و همش احساس مي كردم سلامتي جنين ام در خطره. اين موضوع واقعا برام عذاب آور بود. در ضمن بعد از بچه دار شدن من ديگه وقت و فضاي لازم را هم مثل سابق براي مهدي جونم ندارم و نمي تونم مثل سابق راضي اش كنم.
2. شنيدم كه بچه خيلي وقت مادر را مي گيره مي ترسم ديگه نتونم مثل سابق به خودم برسم. مثلا هر روز دوش بگيرم و به سر و وضعم برسم. خوب احساس مي كنم اين موضوع هم خيلي روي رابطه مون اثر مي گذاره.
3. وقتي نمي تونم ظايف ام را خوب انجام بدم فوق العاده عصبي و آسيب پذير مي شم و ديگه نمي تونم مثل سابق يك آدم معقول، منطقي و آروم و مهربون باشم. و مسلما اين رابطه مون را خيلي خراب مي كنه.
4. مسلما نمي تونم مثل سابق به اوضاع خونه، غذا و همسرم رسيدگي كنم.
5. مي ترسم چاق بشم و ..................
مي ترسم .......
خواهش مي كنم راهنمايي ام كنيد.:316::316:
راستش را بخوايد م يترسم نتونم بعد از مادر شدن اون ليلاي سابق باشم. فقط همين.
الان سن شمامناسبه برای بچه دارشدن.درسته که یک مقداراندامتون بهم میریزه.اماچون به سرووضعتون اهمیت میدیدمطمئن باشیدبعداززایمان هم دوباره به اندام ووزن ایده ال میرسید.درضمن اول واخرشمابایداین دورانوسپری کنیدپس بهترالان که همه شرایط وداریداقدام کنیدتادیرنشده.درموردگرم بودن شوهرتون هم بایدبگم خیلی راهها وجودداره که همسرتونوبه ارضای جنسی برسونید.دزضمن شیرینی که بچه به زندگی میده می ارزه به اینکه یکم وقتتون پرشه،وخداروهم شکرکنیدکه می تونیدباردارشیدوازلذت مادربودن بهره مندبشید.:72:
لیلا جان به سوالاتت صرفا بر اساس تجربه اخیر خودم جواب می دم. امیدوارم بتونه بهت کمک کنه.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ليلا موفق
عزیزم اول از همه بپذیر که با اومدن بچه وظایفت بیشتر میشه اما این به اون معنی نیست که شما و همسرتون دیگه مثل سابق نباشید فقط یک مدت یک تا دو سال روند زندگیتون تغییر می کنه. و خوشبختانه اگر روابط شما و همسرتون الان خوبه خوب اومدن بچه یعنی به اشتراک گذاشتنن یک تجربه جدید با هم و وقتی با هم این تجربه رو داشته باشید این تجربه کمک می کنه به اینکه به هم حتی نزدیکتر از قبل بشید. شاید نتونی مثل گذشته هر روز دوش بگیری ولی هر روز با همسرت به فرزندتون می رسید. الان این چیزها برات لذت بخشه و اون زمان اولویتهایی که برات لذت بخشند تغییر می کنه.
خوشحالم که روابطت رو با همسرت خوب کردی. فرض کن الان قراره با همسرت برید یک کوهنوردی . خوب قبلش با هم هماهگ می کنید و نگرانیهاتون رو بازگو می کنید و برای هر کدوم تصمیماتی می گیرید و راهی پیدا میکنید. الانم بچه دار شدنت یک کار گروهی هست . ترس هاتو با همسرت بازگو کن. از اون هم بخواه تصوراتش رو از اومدن بچه و اتفاقاتی که قراره بیافته بازگو کنه. و با هم این کار گروهی رو مدیریت کنید. از لوازم و لباس های نوزاد گرفته تا شب بیداریهاش، تا دکتر بردنهاش ،تا زمانهایی که شما برای استراحت نیاز داری تا براورده کردن نیازهای همسرت. همه موضوعات رو با هم هماهنگ کنید تا با اسودگی بچه دار بشی.
تمام سوالاتت رو هم می تونی اینجا بپرسی. من سعی می کنم با توجه به مطالعاتی که داشتم و تجربه خودم جواب بدم.
لیلا جان به روز رسانی یعنی اینکه هنوز به نتیجه نرسیدی؟
گاهی زیادی فکر کردن به یه چیزی هم خودش استرس می یاره
سلام من ديشب با مهدي جونم در اين زمينه مفصل صحبت كردم ايشون هم كاملا موافق هستند و خيلي ذوق كردند كه قراره بچه دار بشيم و گفتند كاملا هم در زمينه مادي و هم معنوي حمايتم مي كنند. حتي گفتند در زمان مرخصي زايمان تمام اقساط من را مي پردازند. (من خودم وام گرفتم).
ديگه بايد چي به مهدي جونم بگم؟ در چه زمينه اي بايد صحبت كنم؟
سلام بعد از مدتها اومدم
لیلا خانم
من مجردم و شاید این چیزایی که نظر شخصی من است شاید به شما خواهرم کمک کنه !!! انشاءالله
ببینید شمابا بچه دار شدن خودتون مسئولیت خودتون رو افزایش میدهید مسئولیت های همسری مادری و... که بایدروی این موضوع خوب فکر کنید شما شاید باید بخاطر این مسئوایت ها از کار در بیرون از خانه حداقل برای مدت نسبتا طولانی اجتناب کنید می توانید ؟ این مسئله پیش پا افتاده ای ولی مهم است ، در مورد همسرتون من پیشنهاد میکنم تحقیق کنید و پیش پزشک مشاور بروید که راههای ارتباط زناشویی با همسرتون رو بیاموزید که از این نظر مشکلی پیدا نکنید به نظر من شما میتوانید در دوران بارداری هم اگر شرایط مناسبی برای رابطه ندارید با حرف های عاشقانه خود به همسر خود قوت قلب بدهید و شما خانمها در این مسائل استادید:311::72:
مثلا به او بگویید دوستش دارید و تنها کسی هست که با او به آرامش می رسید و دلیل این که الان آمادگی رابطه را ندارید به خاطر سستی و ضعف بدنی است و...:305:
مطمئن باشید وقتی مردا از نظر روانی ساپورت بشن به قول معروف هیپنوتیز میشن و حاضرن بخاطر عشقشون همه کاری بکنند با تعاریفی که شما از آقا مهدی کردید مردی هستند که به شما بسیار اهمیت داده و عاشق شمان پس حله:104::104::72:
و مورد آخر شادابی و طراوت شماست
پیشنهاد می کنم :
یک دفتر چه تهیه کنید و خاطرات خود را در آن بنویسید بعد ها از خواندن آن لذت خواهید برد و حتی به نوگلتان نشان خواهید داد
پیشنهاد می کنم تحت نظر پزشک به ورزش و فعالیت مداوم بپردازید
به موسیقی های شاد و آرام بخش گوش دهید
به فیلم های طنز نگاه کنید
تغذیه مناسب داشته باشید مخصوصا شیر و عسل و شیر موز!! (تجویزم کردم):305::311:
آثاری که باعث ناراحتی شما می شود از خود دور کنید و چیز هایی را در مقابل خود قرار دهید که شاما را به یاد خاطرات خوب و عاشقانه می اندازد
با فرزند خود صحبت کنید و با او مهربانی کنید و وقتی جنسیت مشخص شد فورا اسمش را انتخاب کنید و بعد از آن آن را به اسم صدا کنید
مسافرت کنید به جاهای خوش آب و هوا بروید
از انجام امور سنگین پرهیز کنید و آن را با کمک مادر خواهر همسر و... انجام دهید
امور خود را با همسرتان تقسیم کنید و کار های سبک رو شما بردارید بقیه رو آقاتون
مشکلات خود را با همسرتون بیش از پیش درمیان بگذارید
حرکات فرزندتان را به آقا مهدی گزارش دهید تا باعث دلگرمیو تقویت حس پدری در همسرتون بشه
سعی کنید هر شب حداقل 10 دقیقه با همسرتون صحبت کنید تا بداند شما به فکر او هستید و از حسادت پدرانه جلوگیری می کنید
با انجام کار های بالا نه تنها شادابی کانون گرم خانوادتون بیشتر میشه بلکه خاطرات خوبی از آن خواهی داشت
پیش پیش تبریک میگم
انشالله سال های سال مانند این روزه ها زندگیتان پر طراوت باشد:323:
یا علی:72:
اللهم ارزقنی شفاعته الحسین یوم الورود
هوتي عزيز از حرف هاي قشنگت ممنون.
مي دونين هوتي عزيز برخي حرف هاي شما من را كمي دچار ترديد كرد خصوصا اونجا كه گفتين ممكنه چند وقت نتونم برم سر كار آخه من ديوانه وار شغلم را دوست دارم. مي شه بيشتر برام توضيح بديد.
ولي در مورد بقيه موارد حرفاتون واقعا قشنگ و اميدواركننده بود. ممنون.
سلام واقعا خوشحالم که حرفام بدردتون خورد
ببینید من هم واقعا عاشق رشته تحصیلیم و کارم هستم و فکر میکنم من و کامپیوتر جدا ناپذیر هستیم پس شمارو درک می کنم ولی با توجه به حرفای گذشتم شما دامنه مسئولیتت از گذشته که به خودت و همسرت و کارت محدود میشد گسترده تر شده و گزینه ای به نام مادری بهش اضافه میشه انسانها همیشه بین خوب و خوبتر خوبتر رو انتخاب می کنند کارتون خوبه ولی بچتون خوبتر پس وقتی شما مسئولیت سنگین مادری رو می پذیرید باید از خیلی کارها دست بشویید الان فکر کردن بهش سخته و انتخاب هرکدوم سخته چون شما هنوز مادر نشدید وحس مادری در شما شعله ور نشده پس چه بهتره که مادر بشین و کسی رو که از وجود خودتون هست درون خودتون احساس کنید الهاماتی که درون موقع میشه بهتون کمک می کنه و این شوخی نیست و برای مزاح نگفتم اون موقع تصمیم گیری اسان تر میشه:72:
و من در حرفام حرفی از قطع کامل فعالیت کاری نزدم شما میتونید بچه دار شید و در عین حال کار کنید و بچه خود را به مهد کودک بسپارید ولی این نکات رو در نظر داشته باشید که من به عینه دیدم :
1. فرزندتون فضای مهد کودک رو بیشتر دوست خواهد داشت تا خانه
2. او به بدن شما عادت دارد و آغوش شما رو با هیچ چیز دیگری عوض نخواهد کرد و شما با این کار او را دچار سردرگمی خواهید کرد
3.(در سنین خردسالی) فرزند شما شما را نسبت به مربی کمی غریبه میداند و با او راحت تر است تا شما و این تغییر دادن این حس تا مدت طولانی ممکن است طول بکشد
4. وقتی فرزندتون بزرگ شد وقتی می خواهد از خاطرات شما و پدرش تعریف کند نمی تواند چون اکثرا در مهد کودک بوده
5. و...
شاید حرفای من کمی تلخ باشد ولی واقعیت دارد و از دوستان می خواهم تا به شما موارد دیگر را بگویند چون همینها به ذهنم رسید
از طرفی مهد کودک خوبی هایی دارد و فرزند شما را فردی اجتماعی میکند ولی شما این کار را با مهارت مادرانه خودتون هم چه بسا بهتر میتوانید انجام دهید
یک راه حل هم هست دولت طرح دورکاری پیشنهاد کرده کار شما اگر شرایط دورکاری را دارد میتوانید از آن استفاده کنید :303:
اگر نظر شخصی من هم بخواهید با این که مردم ولی اگر جای شما بودم حاضرم برای فرزند آیندم هر کاری بکنم چون الانم که ازدواج نکردم بعضی وقتا به فرزند آیندم فکر میکنم دلم غنج میره مثل این یارو:58::311::72:
حضرت مولا امیرالمومنین علی (ع) می فرمایند : اگر از کاری میترسی خود را در آن بیانداز چون اضطراب انجام آن بدتر از اتفاقی است که با انجام آن کار رخ می دهد
شما هم از این کار نترسید خواهرم چون شیرینی لبخند فرزند به همه چیز می ارزه
پس با توکل به خدا و ائمه معصومین تصمیمتو بگیر:72::72::72:
یا علی:72:
سلام لیلا جون.
منم قبل از اینکه مامان بشم همین تفکر رو نسبت به بچه دار شدن داشتم و الان که مامان شدم میبینم حتی اگه خودم هم نخوام رابطم کمی کمرنگ میشه چرا چون بچه وقت زیادی رو از مادر میگیره بنابرین شصت هفتاد درصد رورت رو صرف بچه میکنی و این باعث میشه که زمان کم تری رو پیش همسرت باشی به نظر من اگه غیر از این باشه جای تعجب داره بنابرین از روبه رو شدن با حقیقت نترس و سعی کن حقیقت رو قبول کنی.ماذر شدن با تمام سختی هاش شیرینیش کمتر از عسل نیست و برای اینکه از همدیگه دور نشید سغی کنید با هم هم کاری کنید و کارای بچتون رو با هم تقسیم کنید تا بیشتر کنار هم باشید.:46:
مي دونين بچه ها بذارين حرف دلم را براتون بگم شايد راحت تر بتونيد راهنمايي ام كنيد.
راستش من احساس مي كنم هنوز اونقدر از خود گذشته نيستم كه بتونم مادر باشم. فكر مي كنم مادر شدن خيلي از خودگذشتگي مي خواد. احساس مي كنم مادر به خاطر فرزندش از همه چيز خودش مي گذره.
نمي دونم مي تونم به خاطر اون عزيز دل از همه چيز خودم بگذرم يا نه آخه من خودم را از همه چيز و همه كس بيشتر دوست دارم.
تو دوران بارداري قبلي ام دقيقا اين را حس مي كردم و از خيلي چيزها حتي از خودم مي گذشتم ولي گاهي به خاطر اون گذشت اينقدر بهم فشار مي اومد كه مي زدم زير گريه. راستش را بخوايد دلم براي خودم مي سوخت.
تازه اون بارداري بود فكر مي كنم وقتي بچه به دنيا مي آيد از خودگذشتگي ها بايد 100 برابر بشه. نمي دونم مي تونم يا نه و اگه بتونم چقدر بهم فشار مي آيد؟
راستي يك سوال از چند ماه قبل از بارداري بايد به دكتر زنان مراجعه كرد؟
سلام لیلا جان
راستش منم تا حالا مادر نبودم
ولی چیزی رو که مطمئنم بهت می گم چون تو مادر خودم و همسرم به وضوح دیدیم
لیلا جان همه مادرها خودشون با اراده ی خودشون نمی خوان که از خودگذشته باشند بلکه یه حسی با تولد فرزند در وجود مادر به وجود می اد که اونو نسبت به اون حس ترغیب میکنه
این اصطلاح معروف رو فکر کنم تو هم شنیده باشی
مادر نشدی که بفهمی.......
لیلا جان بچه واقعا مثل تیکه ای از وجود مادر میمونه
تو خودتو دوست داری پس حتما بچه ات رو که تیکه از وجود خودته دوست خواهی داشت
در واقع وقتی برای بچه ات از خود گذشتگی می کنی در واقع داری برای وجود خودت از خود گذشتگی می کنی چون بچه برای مادر هیچ فرقی با خودش نداره:46:
اين تاپيك به نتيجه رسيده اعلام مي شود. از راهنمايي هاي ارزشمند تمام دوستاي خوبم در اين تاپيك نهايت تشكر و قدرداني را دارم.
لیلای عزیزم؛ میشه ما رو هم در نتیجه گیریت شریک کنی که چه نتیجه ای گرفتی؟
نتيجه گرفتم:
1. بايد از نظر روحي و جسمي قوي تر باشم تا بتونم موجود نازنين ديگري به نام فرزند را هم ساپورت كنم چه از لحاظ روحي و چه از لحاظ جسمي.
2. بايد صبور باشم و از اين پس هم سعي كنم صبر را در وجودم پرورش دهم تا بتوانم فرزند نازنينم را ساپورت كنم.
3. بايد برنامه ريزي داشته باشم تا بتوانم علاوه بر رسيدگي به خود و همسرم فرزند نازنينم را نيز طبق اصول پرورش دهم.
4. بايد به دكتر زنان مراجعه كنم تا از چند ماه قبل فرزند نازنينم را طبق اصول پزشكي به اين دنياي زيبا بياورم.
5. بايد بعد از زايمان حسابي روي خودم كار كنم و به خودم برسم تا تبديل به يك موجود شلخته و خپل نشوم.
6. بايد .........................
اگر شما هم بايد ديگري به نظرتان مي رسد اضافه كنيد.
سلام به ليلاي عزيزم و بقيه دوستان خوب
کلا ازت خوشم اومده ليلا جان :46:
نتيجه گيري هات منطقيه فقط من يک مسئله رو هم عنوان کنم. هميشه نميشه مو به مو برنامه ريزي کرد و دنيا پر از سورپريز و وقايع غير مترقبه هست. به خاطر همين به قدرت مديريت خودت ايمان داشته باش و تمرين کن که بتوني در لحظه مديريت کني. که اگر چيزي هم بر وفق مرادت پيش نرفت تو رو ناراحت و نا اميد نکنه. من خودم اين برنامه ريزي ها که با تخيلات قشنگ همراه ميشن رو همون آرزوي دراز ميدونم که خدا هشدار داده در موردش.
حتما برنامه ريزي داشته باش از همين الان ولي سعي کن انعطاف پذير باشي.
ميدونم و مطمئنم که حتما موفق ميشي :43:
مواظب خودتو مهدي جونتو فرزند نازنينت باش گلم :72::72::72:
سلام. لیلا جون شک نکن بعد از مادر شدن دیگه لیلای سابق نیستی . ولی چرا فکر می کنی لیلای سابق نبودن یعنی بد. چرا فکر نمی کنی لیلای جدید می تونه موفق تر و هدفمند تر باشه؟؟؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط ليلا موفق
عزیزم منم مثل شما دارم به بچه دار شدن فکر می کنم. حدود 12 تا کتاب قطور در مورد تربیت بچه و دوران بارداری و... خریدم و دارم می خونم. اینکه زندگیت بهتر بشه به خودت ربط داره. اینکه بچه روی روابطتت تاثیر نداره به خودت ربط داره. اینکه بچه ات باادب یا بی ادب بشه به خودت ربط داره. و در کل همه چیز به مدیریت خودت ربط داره. به نظرم قبل از اجرای این تصمیم شیرین اول مهارت های لازم رو کسب کن بعد اقدام به بارداری بکن.
و نکته دیگه اینکه : همسر من هم خیلی آدم گرمیه و من همیشه فکر می کردم در دوران بارداری دیگه نمی تونیم با هم ارتباط داشته باشیم. ولی اصلا این طور نیست. هم توی کتاب های متعدد خوندم هم با پزشکم مشورت کردم.
تا ماه آخر هم می تونی رابطه داشته باشی باشی فقط باید میزان و نحوه ی ارتباطتتو تغییر بدی و باز هم مهمتر از همه همه چیز به خودت ربط داره:72:
لیلای عزیز
اقدام برای بچه دار شدن یکی از بزرگ ترین و حساس ترین تصمیمات انسان در زندگی است. لازمه هر تصمیم گیری صحیحی جمع آوری اطلاعات لازم درباره چگونگی و نتایج آن است. توصیه میکنم از خانمهایی که در حال گذراندن دوران بارداری هستند و هچنین کسانی که به تازگی بچه دار شده و یا بچه کوچک دارند در مورد شرایط و احساسات آنان سئوال کنید . بدون شک پاسخ های متفاوتی دریافت خواهید نمود. این پاسخها ذهن شما را نسبت به موضوع بیش از پیش روشن خواهد نمود. بدون شک ورود فرزند به زندگی هم دارای منافع و لذایذ زیادی بوده و هم سختیها و مشکلات خاص خود را به دنبال خواهد داشت بنابراین لازم است زوجین نسبت به ایجاد تغییراتی در برنامه زندگی خود اقدام نمایند. مهم این است که پیش از اقدام آشنایی نسبی با این مساله پیدا نمایید . مسائل و نگرانیهای خود را با همسرتان در میان گذاشته و با یکدیگر در ابن رابطه بحث و گفتگو نمایید . در صورتی که احساس میکنید مفید است نتایج به دست آمده را روی کاغذ یادداشت نمایید تا در لحظات وقوع نگرانی در آینده بتوانید به نوشته های خود رجوع نمایید. در اداره امور مربوط به فرزند لازم است که شما و همسرتان با یکدیگر مشارکت داشته باشید . این موضوع را با ایشان در میان گذاشته و از نظرات ایشان مطلع شوید.
پیش از بارداری جهت اطلاع از صحت سلامتی خود به دندانپزشک و متخصص زنان مراجعه و آزمایشات مربوط به ابتلا به سرخجه را انجام دهید . مصرف روزانه اسید فولیک با تجویز پزشک می تواند برای فرزند شما پرفایده باشد.
موفق باشید