راه حلی برای دروغگویی در مورد گذشته

دوستان سلام لطفا کمکم کنید:(
من با یه اقا پسر دوست بودم و الان میخوایم خانواده هامونو در جریان قرار بدیم و اوشوون بیاد خواستگاری.تویه دوران دوستیمون وقتی ازم پرسیدن قبلا با کسی دوست بودی یا نه من گفتم نه!! در صورتی که چنتا رابطه دوستی را تجربه کردم... از همون موقع تا همین الانم با اینکه احتمالش خیلی کمه میترسم نوعی به گوششون برسه که مطمئنم اگه بفهمن یا کله رابطه به هم میخوره که من اینجور داغون میشم یا حتما تا مرزه جدایی پیش میریم و برمیگردیم که اونم با توجه به روحیه خودم میدونم میمیرمو زنده میشم. من و ایشون تویه دوستیمون واقعا همدیگرو همه جور سنجیدیم و امتحان کردیم دوستیم درسته احساساتم توش بود ولی بیشتر به شناخت و امتحان میگذشت به همی دلیلم یه روز بهم گفتن فکر میکنم به من در مورده گذشتت دروغ گفتی( من تویه همه چی حتی کوچکترین اتفاقات زندگیم باهاشون گفتم جز این مورد).الان هم به خاطر عذاب وجدان دروغی که گفتم(چون نمیخوام زندگیم با دروغ شروع بشه)هم به خاطر ترس از فاش شدن میخوام بهشون جریان رو بگم قبل خواستگاری ولی نمیدونم چطور ؟یعنی رو و جرات گفتنشو ندارم .اصلا به نظرتون بهش بگم یا نه با خودم کنار بیام؟
البته اینو هم بگم از کارم الان واقعا پشیمونم و همینطور همه سعیمو کردم که از گذشتم فاصله بگیرم, شبا از ترس همش کابوس میبینم و دائم تویه فکر این موضوع هستم خواهش میکنم کمکم کنید:72::72::72:

سلام دوست عزيز
مطلبتو خوندم و بايد بگم منم چنين شرايطي رو داشتم ولي فكر مي كنم اگه نگي بهتر باشه، چون هر چي بوده مال گذشته است و ربطي به الان نداره، مهم اينه كه از اين به بعد چجوري باشي. بعضي وقتها مردا اصلا جنبه اينجور راستگويي ها رو ندارن، پس بهتره هيچ چي نگي، و رو ارتباطت از اين به بعد كار كن.
البته اين نظر منه، بايد ببيني كارشناسا چي مي گن؟

من بعنوان یه مرد که گذشته خودمم همچین پاک نبوده جوابم اینه:

اگر راستش رو بگی شاید بتونم باهاش کنار بیام (شاید، بستگی به میزان رابطه شما داره، با میزان روابط خودم در گذشته مقایسه می کنم!)

اما اگه دروغ بگی و من یکروزی خلافش بهم ثابت بشه، اگر ازت جدا نشم هم زندگی رو برات جهنم می کنم! البته بدون خواست و اراده خودم، دروغ رو تو اینمورد نمی تونم تحمل کنم... البته میزان جهنم بوجود آمده هم بستگی به نوع روابط گذشته شما خواهد داشت...

کارشناسان محترم جواب بدن

[align=justify]دلدادهه جان ما نمیتونیم بگیم دقیقا اگه بگی یا نگی چه اتفاقی میفته چون بستگی به اون آقا داره، شما اون آقا رو بهتر میشناسی.
ــ اگه اون آقا براش صداقت شما از همه چی مهمتر باشه وقتی بگی چند تا دوستی قبلا داشتی (که ظاهرا در حد یه دوستی معمولی بیشتر نبوده) صداقت تورو به هرچیزی ترجیح میده و منصرف نمیشه.
ــ اما اگه براش این مهمتر از همه چیز باشه که فقط یه دختر آفتاب مهتاب ندیده بگیره (صرف نظر از اینکه خودش در گذشته چنین رابطه ای داشته یا نه) مسلما بعد از شنیدنش رابطه رو تموم میکنه.

اگه مورد اول باشه که میتونی به انتخابت افتخار کنی چون یه آدمی به همسری انتخاب کردی که براش مسائل اخلاقی و انسانیت طرفش تو اولویت اوله و به احتمال زیاد خودشم درقبال تو همینطور خواهد بود.
و اگه مورد دوم باشه اگه الان بدونه بهتر از اینه که بعدا بفهمه. حتی اگه بعدا هیچوقتم نفهمه بالاخره ما آدما یه روزی تو یه دنیای دیگه باید جوابگوی اعمالمون باشیم.
من اگه جای تو بودم صداقت رو انتخاب میکردم حالا هر اتفاقی که میخواد بیفته. چون دلم میخواد سربلند زندگی کنم. دلم میخواد یه جوری باشم که سرم جلوی وجدان خودم و دیگران خم نباشه که بابت چیزی به کسی بدهکار باشم یا از کسی بترسم و مدام توی استرس و ناراحتی زندگی کنم.[/align]

ممنون از جوابه دوستان :72::72::72:اقایchimikhay دقیقا اون بهم گفت اگه یه روز از کسی بفهمم در گذشتت چیزی بوده که من نمیدونستم بدون اراده خودم ازت زده میشم و مشکل اینجان که اوشون گذشته کاملا سالمی داشته گفتنش خیلی شجاعت میخواد واسه من ....
کارشناسان محترم لطفا کمک کنید خواهش میکنم:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دلدادهه

ممنون از جوابه دوستان :72::72::72:اقایchimikhay دقیقا اون بهم گفت اگه یه روز از کسی بفهمم در گذشتت چیزی بوده که من نمیدونستم بدون اراده خودم ازت زده میشم و مشکل اینجان که اوشون گذشته کاملا سالمی داشته گفتنش خیلی شجاعت میخواد واسه من ....
کارشناسان محترم لطفا کمک کنید خواهش میکنم:72:

---

پس اول سعی کنید از شخصیتش به شناخت کامل برسید تا بتونید عکس العملشو تا حدودی تشخیص بدید. اگر بسیار منفعلانه و افراطی تشخیص دادید و از این مطمئنید که در آینده نخواهد فهمید، میشه نگفت...
به شرطی که رابطه شما در حد دوستی ساده بوده باشه، فقط در این صورته که اگر نتونه تحمل کنه برخوردش افراطیه، نگفتنش فکر نمی کنم مشکل خاصی ایجاد کنه

شما مگه باهم دوست نبودید؟ میشه گفت که اگه قرار بود همه کاملا آفتاب مهتاب ندیده باشن پس شما 2 تا چطور با هم آشنا می شدید؟ شما هم الان به هم نمی رسیدید و به ازدواج ختم نمی شد! فکر می کنم با این استدلال باید بتونه با خودش کنار بیاد...

سلام من اکثرا از کارشناسا شنیدم که نباید از گذشته چیزی بگین اما این واسه وقتیست که سوالی نشده باشه.
و خط و نشان کشیده نشه.
من به کارشناسا اطلاع دادم فعلا اقدام نکن بیان نظر بدن

ممنون رایحه عزیزم:72:اره رایحه جان منم شنیدم که اگه طرف نپرسید هیچ چیز نگین و همینطور شندیم که گفتنش باعث دور شدن دو طرف از هم میشه و بالاخره جدایی..مخصوصا اگه در مورده گذشته دختر باشه !!!یه عده میگن که اصلا تحت هیچ شرایطی نگین و حتی اگه لازم بود هم قسم دروغ بخورین و تویه دلتون نیت کنین(این حرفو مخصوصا علمای دین میگن), یه عده هم برعکسشو میگن که تویه یه شرایط صمیمی موضوع رو با طرفتون در میون بزارید. خیلی از اقایون رو دیدم که اولش پذیرفتن این موضوع رو ولی بعدش داخل زندگی خیلی اذیتشون کرده و سره زنو زندگیشون خالی کردن.واقعا موندم کدومش درسته!!!؟؟
اقایchimikhay ممنون:72:امکان اینکه بفهمنحداکثر 5 درصد هس. باورتون میشه با ای شناختی زیادی که از بقیه اخلاقاش دارم نتونسم هنوز بفهمم درمورد این موضوع دقیقا عکس العملش چیه؟ا هر بار از روش های مختلف که ای موضوع رو پیش کشیدم یه نوع عکس العمل نشون دادن.. واقعا موندم!!

با سلام
با توجه به حساسیت طرف مقابل روی این موضوع، باید قطعا به او اطلاع دهید. اگر با این مسئله خواست ترکت کند بهتر از اینست که بعدا طلاقت دهد

سلام دلداده عزیز

عزیزم برای گفتن حقیقت لازم به حساسیت زایی نیست!

می توانی به این سوال به این شکل پاسخ دهی!

می توانی بگویی حتما در زندگی ما آدمها در گذشته افرادی بوده اند که به نحوی با آنها آشنایی

صورت گرفته اما من دختری نبوده ام که هرگز از حدود و مرزهای خود خارج شوم و همواره در

چارچوب و حفظ حریم با دیگران ارتباط داشته ام!!!


انقدر استرس و فشار عصبی اصلا لازم نیست!!!

ایشان بهرحال با توجه به شناختی که از شما دارند قطعا اگر انسان بزرگی باشند دیگر در

گذشته شما کنکاش نمی کنند و وقتی می دانند دختر خوبی هستید مسلما از صداقت شما

استقبال می کنند!


به خدا توکل کنید و هوشمندانه و در موقعیت مناسب مسئله را عنوان کنید!!! چون از شما

سوال پرسیده شده!


قطعا خدای مهربان مزد صداقت شما را خواهد داد!

:72:

بهار جان چقد مشورتت خوب بود برام .یکم راحتتر شد این مشکل جلو چشمام.مرسی واقعا:72::72:

حتمااااا بهش بگو دوست عزیزم . بهش بگو فقط به این دلیل که خودت هیچ وقت آرامش نخواهی داشت اگر نگی . من خودم همین مشکل رو داشتم، به طرفم همه چیز رو گفتم . اون هم قبول کرد چون دوستم داشت و براش صداقتم مهمتر بود . خواهش میکنم بهش بگو چون ما دخترا آخر یک روزی به خاطر حس عذاب وجدانی که داریم خودمونو لو میدیم، اونوقت اون موقع گفتنش شاید خیلی دیر باشه گفتنش.
اون موقع طرفت مدعی میشه که به من نگفتی چون میخواستی گولم بزنی . خواهش میکنم قبل از ازدواج بهش بگو . چون عذاب وجدانت نمیذاره که همیشه سکوت کنی در این مورد.

[quote]

نقل قول:

---

حتمااااا بهش بگو دوست عزیزم . بهش بگو فقط به این دلیل که خودت هیچ وقت آرامش نخواهی داشت اگر نگی . من خودم همین مشکل رو داشتم، به طرفم همه چیز رو گفتم . اون هم قبول کرد چون دوستم داشت و براش صداقتم مهمتر بود . خواهش میکنم بهش بگو چون ما دخترا آخر یک روزی به خاطر حس عذاب وجدانی که داریم خودمونو لو میدیم، اونوقت اون موقع گفتنش شاید خیلی دیر باشه گفتنش.
اون موقع طرفت مدعی میشه که به من نگفتی چون میخواستی گولم بزنی . خواهش میکنم قبل از ازدواج بهش بگو . چون عذاب وجدانت نمیذاره که همیشه سکوت کنی در این مورد.

---

عزیزم اخه کم نیس تو این سایت که مثلا خانم به اقا گفته اقا هم پذیرفته اما بعد ازدواج مشکل شده و تازه اقا دیده نمیتونه با ای مسئله کنار بیاد واقعا موندم:302:

من به عنوان یک مرد اگر خودم بفهمم روزی این مورد رو به بدترین شکل ممکن برخورد می کنم.ولی اگر خود طرف بگه سعی می کنم به بهترین شکل ممکن برخورد کنم چون صداقت رو فهمیدم

مي دوني اين قضيه براي يكي از اشناهاي ما هم تكرار شد و دختر خانوم در دو مورد به اقا دروغ گفتند هرچند ايشان بعد از متوجه شدن واقعيت به خانوم گفتند اي كاش اين موارد رو قبل از ازدواج مي گفتي و واقعا هم براي من موردي نداشت و خلاصه اقا خانمشون رو بخشيدند اما الان نتيجه اين شده كه اقا نسبت به خانوم كمي بي اعتماد شدند و ايشون رو از لحاظ اخلاقي كمي ضعيف و سست مي دونند. ولي اگه دختر خانوم قبل از ازدواج همه چيز رو مي گفتند اونوقت الان شوهرشون به جاي ابراز ناراحتي كلي از ايشان و صداقت و شجاعتي كه به خرج داده بود تعريف مي كردند.

اقا مجید شما به عنوان یه مرد ترجیح میدین چه طور موضوع رو واستون بیان کنن؟ بازش کنم یا به صورت خیلی خلاصه و مختصر؟
من به حرف بهار عزیز عمل کردم و گفتم منم مثل خیلی از ادم های دیگه یه روابطی رو تویه چهار چوب های داشتم ولی تا یه حد!فک نمیکنم متوجه منظورم شده باشه اخه هیچ عکس العملی نشون نداد منم بحث به ی موضوع دیگه ربط دادم واقعا موندم چی کار کنم؟
کم کم داره خیلی دیر میشه کارمون داره رسمی میشه دوستان کمک:302: