راه حل برای مشکل پیش اومده بخاطر رابطه جنسی قبل از ازدواج

سلام دوستان و اساتید محترم

من یه مشکلی دارم می خوام نظر شمارو بدونم،پسر 23 ساله هستم، 4 سال پیش یه رابطه دوستی بطور اتفاقی پیش اومد، از اونجایی که از نظر صحبت و منطق خیلی رک هستم و البته می تونم براحتی افراد رو تحت تاثیر بزارم روز اول گفتم که من هدفم در حال حاضر ازدواج نیست، آینده رو نمی دونم، می خوای بمون نمی خوای نمون...
موند، بعد از مدتی صمیمی شدیم و به پیشنهاد من رابطه جنسی منظم برقرار کردیم تا نیاز هم (بیشتر من) به جنس مخالف رو برطرف کنیم، البته بصورتی که در آینده هیچ مشکلی واسه طرف پیش نیاد، یعنی دختر بمونه

از 1 سال پیش احتمالا با کلی تحقیق و بررسی و مشاهده سایت هایی مثل این سایت فهمید که رابطه جنسی نباید داشته باشیم (و البته درسته)، ولی از طرفی دیگه خودشم نمیتونه جلوی نیاز خودش رو بگیره و به رابطه نیاز داره، هم به رابطه فیزیکی نیاز داره و هم از نظر روحی وابسته شده، به زور جلوی خودش رو برای رابطه جنسی گرفته و این باعث بوجود اومدن مشکلات زیادی مثل پرخاشگری و افسردگی برای خودش شده ! مشکلات من که بماند !!!

به هیچ وجه هم نمیتونه با من قطع رابطه کنه،نیاز روحی و وابستگی اجازه نمیده، اگر من قطع رابطه کنم کارش به جنون میکشه و خطرساز میشه! (دیدم اینو )
تنها راهش اینه که ازدواج کنه اما بسیار مشکل پسنده و خواستگارهاش رو رد میکنه، خودمون هم از نظر طرز فکر بسیار متفاوتیم که این اجازه ازدواج هم بهمون میده! خودشم قبول داره !

الان من باید چیکار کنم؟ نمی خوام مشکلی براش پیش بیاد

از طرفی نمیتونم قطع رابطه کنم و از طرف دیگه حاضر نیست مثل قبل رابطه جنسی داشته باشیم، همین بسیار پرخاشگر و افسردش کرده و ادامه رابطه رو خیلی سخت و طاقت فرسا کرده، به منم میگه تو زودتر ازدواج کنی میکشمت! شاید منو نکشه ولی احتمالا یه بلایی سر خودش میاره

ممنون میشم نظرتون رو بگید

سلام.خوش اومدی
اما مرگ یه بار شیون هم یه بار.ادامه رابطه بیشتر به ضررشه.اگه می تونی ببرش پیش مشاوره.در هر صورت ادامه این دوستی به نفعتون نیست حالا با هر هدفی.البته نباید شروع میشد.

به نظر منم شما ببرش پیش مشاور یعنی خودتون کنارش باشین این به خودش کمک میکنه و با وجود شما بهتر حرف مشاور عمل میکنه
در غیر اینصورت فک کنم واقعا یه بلایی سر خودش میاره

chimikhay گرامی

به تالار همدردی خوش آمدید

صداقت شما در بیان اینکه شما خواهان رابطه جنسی بوده ای و بیشتر به خاطر رفع نیاز خودتان و اینکه اینگونه وابستگی جنسی برایش پیش آورده ای تحسین برانگیزه :104::104:

بهترین و بزرگترین لطف و کمک شما به او قطع قطعی و جدی و سریعتر ارتباط است.

شما با کشوندن رابطه به ارتباط جنسی و وابسته کردن ایشون به این رابطه بزرگترین ظلم را در حقش روا داشته ای . حالا هم نگران وضعیت ایشون نباشید . و بهتره بهش پیشنهاد بدهید نزد یک روانشناس بالینی مطمئن یا روانپزشک برود .

دلایل پرخاشگری ایشون به تشخیص شما به علت عدم رابطه جنسی است نه تشخیص یک متخصص ( بنا به تشخیص بنده به عنوان یک کارشناس ایشون بیش از هرچیز از اینکه رابطه جنسی در این مدت برقرار کرده آزرده و عصبی هست به عبارتی پشیمان از اینگونه رابطه ای هست ، و شما هم تلاش داری ایشون را متقاعد کنی که این احساس را نداشته باشد و احتمالا دوباره حاضر شود با شما رابطه داشته باشد و برای این کار عقلانی سازی می کنید که باعث تعارض و درگیری درونی در وی می شود و همین بیشتر ایشان را عصبی می کند )

در هر صورت سئوال شما از ما این بود که شما چکار باید بکنی . ما هم به شما می گوییم باید ارتباطتت را با ایشان کاملاً قطع کنی . و با هیچ دختر دیگری وارد این نوع ارتباطات نشوی که نه به آنها و نه به خودتان در حال و آینده آسیب وارد نکنید .

امیدوارم توجه بفرمایید


.

ممنون کارشناس محترم

در مورد دلیل پرخاشگری و افسردگی تا حدودی حق با شماست ولی طبق صحبت های انجام شده، ایشان، نیاز جنسی خودش رو ابراز کرده و اعلام کرده که با زور داره خودش رو کنترل میکنه، دلیلش هم همون چیزیه که شما می فرمایید، یعنی احساس گناه از روابط قبلی و احساس خیانت به همسر آینده... شک بین درست بودن یا غلط بودن روابط جنسی!
رابطه جنسیش با من خودش رو هم خیلی کمک کرده و چیزهایی که بهش یاد دادم مطمئنا باعث محکم کردن پایه های زندگیش خواهد شد، الان دیگه با همه جزئیات ارضا کردن مرد آشنایی کامل داره،به تاثیر روابط جنسی بر رضایت همسر از زندگی واقفه و ... مشکلی که خیلی از زوج های جوان باهاش درگیرن (بلد نیستن) و خودش هم به این مسئله اعتراف می کنه،فقط شک کرده که ادامه بده یا نه، اگر شکش بطریقی برطرف میشد و رابطه رو مفید می دید ادامه میداد...
(تقریبا غیر ممکنه برطرف بشه، حدس میزنم مشاوره رفته و نظر مشاور و کارشناس هم که معلومه چیه، نظر شما چیه!؟ :305:)
حالا منطق و نظر من در این مورد بماند، از خودم گذشتم...

فکر نمی کنید این فشار ناشی از عدم تخلیه جنسی با توجه به گرم مزاج بودن فوق العاده ایشان در حالت روحی فعلی ایشان تاثیر بیشتری از احساس گناه قبلی داشته باشه؟ این قسمت رو بعنوان کارشناس بفرمایید

این قسمت فرمایش شما در خصوص تمایل و تشویق بنده به برقراری مجدد رابطه جنسی کاملا اشتباهه ،حقیقتش من دوست داشتم که با میل و علاقه خودش باشه و در حقیقت بجز نیاز خودم نیاز خودش هم برطرف بشه بدون اینکه اثر سو روانی داشته باشه براش، ولی الان بین دوراهی گناه و اشتباه بودن این کار یا نبودن سردرگم شده، برای همین به خودم اجازه نمی دم رابطه جنسی رو از سر بگیرم چون بدون حل شدن طرز تفکرش نسبت به این مسئله، در آینده مشکلات بیشتر خواهد شد...

شما می فرمایید قطع ارتباط ولی واقعا قبول نمی کنه! با آخرین تصمیم فعلی تونستم با یک روش تا حد زیادی خوشحالش کنم، روش رو می گم نظر بدید ببینید تا چه حد مفیده؟

روش: از اونجایی که 1 سال گذشته هیچ ارتباط فیزیکی نداشتیم و در حد تماس تلفنی بوده و شاهد مشکلات بسیار کمتری نسبت به حالتی که قصد قطع کامل ارتباط داشته باشم بودم و از طرفی به محض اومدن خواستگار ایشون رابطه تلفنی رو هم قطع میکنه و عملا فراموش می کنه تا آماده شوهر کردن بشه :227:
تصمیم گرفتم با همون رابطه تلفنی و ابراز خوشحالی ادامه بدم تا بالاخره شوهر کنه ... عملا بیخیال احساسات خودم شدم، چون بعد از اینهمه مدت من هم وابستگی عاطفی پیدا کردم (بجز وابستگی جنسی که جای خود دارد، اشتباه کردم، تاوانشم با تحمل میدم)

ببخشید طولانی شد، نظرتون چیه؟

مطمئنن اگر شما کاملا از زندگیش حذف بشید فشار روحی ناشی از نداشتن رابطه جنسی روی او کمتر خواهد شد و حداقل این نیاز او را به طرف راه سازنده تری خواهد کشاند.
در مورد درسهایی هم که به او یاد دادید حتما لازم نیست همه عملی این درسها را یاد بگیرند کافیست قبل از ازدواج یا در بدو ازدواج به کلاسها و یا مشاوره های مربوطه مراجعه کنند.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط deljoo_deltang

مطمئنن اگر شما کاملا از زندگیش حذف بشید فشار روحی ناشی از نداشتن رابطه جنسی روی او کمتر خواهد شد و حداقل این نیاز او را به طرف راه سازنده تری خواهد کشاند.
در مورد درسهایی هم که به او یاد دادید حتما لازم نیست همه عملی این درسها را یاد بگیرند کافیست قبل از ازدواج یا در بدو ازدواج به کلاسها و یا مشاوره های مربوطه مراجعه کنند.

---

بله درسته، به هیچ وجه قصد نداشتم کارم رو توجیح کنم، فقط خواستم موضوع رو بازتر کنم تا دید طرف مقابل نسبت به مسئله رابطه جنسی برای فرشته مهربان روشن تر بشه و نظر دقیق تری از ایشون دریافت کنم

شما تو اینهمه مدتی که با ایشون دوست بودی و اینهمه که به رابطه جنسی با این دختر اهمیت میدادی چقدر به خصوصیات اخلاقیش پی بردی و توجه کردی؟
بالاخره اگه 50% خصوصیات اخلاقی و شخصیتشو خوب و واقعا شناخته باشی میتونی بفهمی که چطوری باهاش تموم کنی که کمتر ضربه بخوره!
بهتره همونطور که اول برای ایجاد رابطه تلاش کردی الانم همونقدر بلکم بیشتر تلاش کنی تا فراموشت کنه و از زندگیش بری بیرون. بالاخره هر جوری و هر زمانی این رابطه تموم بشه یه مدت بهم میریزه ولی به مرور درست میشه.

نقل قول:

---

رابطه جنسیش با من خودش رو هم خیلی کمک کرده و چیزهایی که بهش یاد دادم مطمئنا باعث محکم کردن پایه های زندگیش خواهد شد، الان دیگه با همه جزئیات ارضا کردن مرد آشنایی کامل داره،به تاثیر روابط جنسی بر رضایت همسر از زندگی واقفه و ... مشکلی که خیلی از زوج های جوان باهاش درگیرن (بلد نیستن) و خودش هم به این مسئله اعتراف می کنه،فقط شک کرده که ادامه بده یا نه، اگر شکش بطریقی برطرف میشد و رابطه رو مفید می دید ادامه میداد...

---

اینایی که گفتی علتش چی بود میشه بگی منظورت از گفتن اینا چی بوده دقیقا؟
میخواستید موضوع رو باز کنید که فرشته مهربان چه فکری بکنن؟
مثلا خواستید بگید در حقش لطف کردید براش کلاس خصوصی مجانی گذاشتید؟ یا بهش لطف کردید؟
یا فکر نکنید من به فکر خودم بودم فقط و فقط نگران آینده این دختر بودم که با شوهرش بعدا به مشکل نخوره؟
خوب شما که مشکلات روحی وروانی جدی تری براش درست کردید!
شاید برای اون این آموزشا ارزش این اعصاب خوردی و آشفتگی الانشو نداشت؟ شاید دوست نداشت به هر قیمتی این آموزشارو ببینه؟
شما از کجا مطمئنی درصورت نبودن این آموزشا بعدا به مشکل میخورد؟ فرضا هم که میخورد ! شاید دوست داشت اون مشکلاتشو تو زندگی بعدش با شوهرش حل کنه!
مگه تو زندگی مشترک آدما هیچ مشکلی پیش نمیاد؟ تنها مشکلی که ممکنه پیش بیاد مشکل نارضایتی و عدم آگاهی های جنسیه؟ این مشکلم مثه بقیه مشکلاتشون تو زندگی مشترکشون حل میکنن لزومی نداره پیش پیش وارد فاز عملی بشن بعدم بگن آموزش برای پیشگیری از آینده ایه که معلوم نیست این اتفاق بیفته یا نه!!!!!!
اگه به همه آموزشها و مهارتهایی که برای زندگی مشترک لازمه همینقد بها میدادین خوب بود! مثل داشتن صداقت با همسر! شاید اونوقت آمار طلاقم با آمار ازدواج برابر نمیشد! والا زمان پدر مادرای ما که این آموزشا نبود زندگیا قرص و محکمتر بود!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط آتنــــــا25

شما تو اینهمه مدتی که با ایشون دوست بودی و اینهمه که به رابطه جنسی با این دختر اهمیت میدادی چقدر به خصوصیات اخلاقیش پی بردی و توجه کردی؟
بالاخره اگه 50% خصوصیات اخلاقی و شخصیتشو خوب و واقعا شناخته باشی میتونی بفهمی که چطوری باهاش تموم کنی که کمتر ضربه بخوره!
بهتره همونطور که اول برای ایجاد رابطه تلاش کردی الانم همونقدر بلکم بیشتر تلاش کنی تا فراموشت کنه و از زندگیش بری بیرون. بالاخره هر جوری و هر زمانی این رابطه تموم بشه یه مدت بهم میریزه ولی به مرور درست میشه.

نقل قول:

---

رابطه جنسیش با من خودش رو هم خیلی کمک کرده و چیزهایی که بهش یاد دادم مطمئنا باعث محکم کردن پایه های زندگیش خواهد شد، الان دیگه با همه جزئیات ارضا کردن مرد آشنایی کامل داره،به تاثیر روابط جنسی بر رضایت همسر از زندگی واقفه و ... مشکلی که خیلی از زوج های جوان باهاش درگیرن (بلد نیستن) و خودش هم به این مسئله اعتراف می کنه،فقط شک کرده که ادامه بده یا نه، اگر شکش بطریقی برطرف میشد و رابطه رو مفید می دید ادامه میداد...

---

اینایی که گفتی علتش چی بود میشه بگی منظورت از گفتن اینا چی بوده دقیقا؟
میخواستید موضوع رو باز کنید که فرشته مهربان چه فکری بکنن؟
مثلا خواستید بگید در حقش لطف کردید براش کلاس خصوصی مجانی گذاشتید؟ یا بهش لطف کردید؟
یا فکر نکنید من به فکر خودم بودم فقط و فقط نگران آینده این دختر بودم که با شوهرش بعدا به مشکل نخوره؟
خوب شما که مشکلات روحی وروانی جدی تری براش درست کردید!
شاید برای اون این آموزشا ارزش این اعصاب خوردی و آشفتگی الانشو نداشت؟ شاید دوست نداشت به هر قیمتی این آموزشارو ببینه؟
شما از کجا مطمئنی درصورت نبودن این آموزشا بعدا به مشکل میخورد؟ فرضا هم که میخورد ! شاید دوست داشت اون مشکلاتشو تو زندگی بعدش با شوهرش حل کنه!
مگه تو زندگی مشترک آدما هیچ مشکلی پیش نمیاد؟ تنها مشکلی که ممکنه پیش بیاد مشکل نارضایتی و عدم آگاهی های جنسیه؟ این مشکلم مثه بقیه مشکلاتشون تو زندگی مشترکشون حل میکنن لزومی نداره پیش پیش وارد فاز عملی بشن بعدم بگن آموزش برای پیشگیری از آینده ایه که معلوم نیست این اتفاق بیفته یا نه!!!!!!
اگه به همه آموزشها و مهارتهایی که برای زندگی مشترک لازمه همینقد بها میدادین خوب بود! مثل داشتن صداقت با همسر! شاید اونوقت آمار طلاقم با آمار ازدواج برابر نمیشد! والا زمان پدر مادرای ما که این آموزشا نبود زندگیا قرص و محکمتر بود!

---

خصوصیاتش رو تا حد زیادی مشناسم، برای همین تو اول تاپیک گفتم قبول نمیکنه جدا بشیم، از هر راهی وارد شدم جواب این بود: نمی خوام با بحث منطقی دوطرفه می رسیدیم به این نقطه که باید جدا بشیم، جواب از منطق خارج میشه: نمی خوام
شناختمه که باعث تصمیم آخرم شده، نظر خواستم تصمیم آخرم چطوره؟ مشکل ساز میشه؟ آیا بهترین راه حله؟

نقل قول:

---

اینایی که گفتی علتش چی بود میشه بگی منظورت از گفتن اینا چی بوده دقیقا؟
میخواستید موضوع رو باز کنید که فرشته مهربان چه فکری بکنن؟
مثلا خواستید بگید در حقش لطف کردید براش کلاس خصوصی مجانی گذاشتید؟ یا بهش لطف کردید؟

---

چرا برخورد تهاجمی می کنید تو این مورد؟ فضای حاکم بر این سایت در نحوه برخورد با کشیده شدن روابط به مسائل جنسی احساس می کنم گناهکار شناختن باعث و بانی و برخورد قهر آمیزه بدون برو برگرد! کلا غیر مفید می دونید و احتمالا حق با شماست، چون اکثریت همین نظرو دارن، ولی بین ما دو نفر ( که در اینجا موضوع بحث هستیم!) کمی دیدمون فرق میکنه...

قصد من از گفتن اینا فقط این بود:

فرشته مهربان گفت

نقل قول:

---

دلایل پرخاشگری ایشون به تشخیص شما به علت عدم رابطه جنسی است نه تشخیص یک متخصص ( بنا به تشخیص بنده به عنوان یک کارشناس ایشون بیش از هرچیز از اینکه رابطه جنسی در این مدت برقرار کرده آزرده و عصبی هست به عبارتی پشیمان از اینگونه رابطه ای هست ، و شما هم تلاش داری ایشون را متقاعد کنی که این احساس را نداشته باشد و احتمالا دوباره حاضر شود با شما رابطه داشته باشد و برای این کار عقلانی سازی می کنید که باعث تعارض و درگیری درونی در وی می شود و همین بیشتر ایشان را عصبی می کند )

---

منم خواستم به ایشون بگم فضای حاکم بر رابطه جنسی ما کمی متفاوت با موارد مشابه هست، یعنی طرف من از این کار من متفر نبوده و نیست،منطقی رو که من در مورد رابطه جنسی بهش اعتقاد دارم تا حدودی پذیرفته و احساس می کنه بهش کمک شده، فقط ادامه نمیده چون احساس گناه می کنه! یعنی میگه کافیه، از این به بعد فقط شوهرم !

نمی گم بعدا نمی تونست یاد بگیره، از کارمم تمجید نکردم، طرز فکر طرفم رو نسبت به رابطه جنسی با من روشن تر کردم تا نظر دقیق کارشناسی بگیرم، لطفا رو این مورد دیگه بهم سرکوفت نزنید!

[size=large]فرشته مهربان، کارشناس محترم، بدادم برس تا اعضا منو محکوم و محاکمه نکردن[/size]

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط 'فرشته مهربان'
در هر صورت سئوال شما از ما این بود که [b

شما چکار باید بکنی[/b] . ما هم به شما می گوییم باید ارتباطتت را با ایشان کاملاً قطع کنی . و با هیچ دختر دیگری وارد این نوع ارتباطات نشوی که نه به آنها و نه به خودتان در حال و آینده آسیب وارد نکنید .

امیدوارم توجه بفرمایید

[/color]
.

---

دوست عزيز ، همانطور كه فرشته مهربان فرمودند : گذشته را ديگه رها كنيد ، هرچه شده و به هر نيتي بوده تموم شده ، اما از الان سعي كنيد رابطه خودتون رو كاملا قطع كنيد ، نهايتا به او توصيه كنيد به يك روانشناس و مشاور مراجعه كند و خودتون رابطه اي نداشته باشيد .
مطمئن باشيد مهمترين و بهترين تصميم همين ميتونه باشه ، :72:

قاطعانه تصميم به قطع رابطه بگيريد و در درستي تصميمتون شك نكنيد ، و انشاالله ديگه دور اينگونه روابط رو خط بكشيد تا انشاالله مقدمات ازدواج برايتان پيش آيد ...

موفق و در پناه حضرت حق باشيد ...

برادر من من نمیگم شما به زور مجبورش کردی و اون نمیخواسته. مسلمه که دو طرف با میل و رضایت همدیگه اینکارو کردید و از اول هم دروغ و این چیزا بینتون نبوده (یعنی مشخصه این رابطه از اون رابطه هائی نبوده که دختر توش فریب خورده باشه یا به امید قول و قرار ازدواج پسر اینکارو کرده باشه و میدونسته که ازدواجی درکار نیست و از قصد همدیگه اطلاع داشتین.)
من میگم شما دید خودتو خیلی داری بسطش میدی درحالیکه اون دختر ظاهرا خیلیم مثه شما فکر نمیکنه! اینی که شما میگی جفتمون این قضیه رو کاملا پذیرفته بودیم اگه واقعا اینطوره پس دلیل دودلیه این دختر الان چیه؟ دلیل اینکه الان گناه و عذاب وجدان گرفته چیه؟ اگه کاملا مسئله رو پذیرفته بود الان چرا مخالف و پشیمونه؟

نقل قول:

---

چون بعد از اینهمه مدت من هم وابستگی عاطفی پیدا کردم (بجز وابستگی جنسی که جای خود دارد، اشتباه کردم، تاوانشم با تحمل میدم)

---

شما حتی خودتم داری میگی اشتباه کردم! یعنی خودتم از اون دید و اعتقادی که میگی در مورد این قضیه داشتی و ازش صحبت میکنی مطمئن نیستی!! اما بازم تاییدش میکنی! نمیدونم والا یا من سر از حرفای شما درنیاوردم یا شما بعضی از صحبتاتون متناقضه! بهرحال من به شخصه قصدم از گفتن اون حرفا محکوم کردن شما نبود چون این یه امر شخصیه و تو حیطه اختیارات من نیست که بخوام کسیو بخاطر مسائل حصوصی زندگیش مجازات کنم یا بهش پاداش بدم، اونیکه باید درباره همه آدما به موقعش قضاوت کنه و حکم بده یکی دیگست. من فقط برام سوال بود بدونم الان از کارت راضی هستی و فکرمیکنی درست رفتی یا نه چون یه بار کارتو اشتباه خطاب کردی یه بار دیگه تاییدش کردی!
اما در مورد سوالی که کردی برای راه حل مشکلت کم کم قطع کردن رابطه یا یدفه قطع کردنش هرکدوم مزایا و معایبی داره و در کل توی هرقطع ارتباطی به هرشکلی، احساسات شخص یه مدت شدیدا تحریک پذیره، شاید این تحریک پذیری توی قطع ارتباط ناگهانی و کامل، تا یه چند ماهی شدیدتر باشه اما خوبیش اینه که طرفت کمتر وابسته میشه و زودتر ازت میکنه! وقتی به مرور بخوای از یکی جدا بشی امکان وابستگی بیشتر میشه! چون هنوز رابطه هست برای اون هنوز امید هست و هنوز وابستگیه هست!
میتونم بفهمم اون دختر الان یشتر از همه برای چی پشیمونه؟ چون فکرمیکنه با اینکار دیگه روح و جسمش متعلق به یه نفر که شما باشی شده و چون در آینده شوهرش اولین نفری نیست که جسمشو به اون میده ناراحته!
ببین 99% مایی که توی ایران زندگی میکنیم با این فرهنگ بزرگ شدیم. هرچقدرم بخواهیم آزادنه درمورد روابط جنسی قبل از ازدواج فکرکنیم اما نوع دید جامعه و مردم نسبت به این قضیه مارو میبره به سمتی که افکار و عقایدمونو تو حیطهفکری و فرهنگی جامعه مون بگنجونیم.
من قبول دارم اجبار هیچ چیزی درست نیست، اما آزادیه بی دلیل و توجیهم که بعدا بخواد به پشیمونی برسه از اون اجبار اشتباه تره! بعضیا فقط برای اعتراض به یه وضعیت وارد یه وضعیت دیگه میشن درحالیکه اصلا نمیدونن این چیزی که دارن انتخاب میکننو دوست دارن به نفعشونه یا نه!؟ این فرق میکنه با کسیکه اعتقاد قلبی داره به درست بودن کارش و کاریو که انجام میده مطمئنه که درسته و هیچ چیز باعث نمیشه توی تصمیمش دودل بشه!

برادر من

همانطور که گفتم هیچ توجیهی برای ادامه این رابطه پذیرفته نیست . شما یک طرفه رابطه را قطع کرده و ایشون را توصیه کنید به نزد روانشناس رفتن کنید ، و البته یک حلال خواهی هم بهش بدهکارید .

اما نکته های قابل توجهی برای خود شما که به درد حال و آینده شما می خورد :

1 - اینگونه توجیه کردنها برای یک دختر که : رابطه براش مفید بوده و آموزش است و ..... ( منطق خودتون را در نظر بیاورید ) دختری را که برهان درست و قوی و استقلال فکری و قدرت مقابله استدلالی با این عقلانی سازیها را نداشته باشد و از طرفی وابسته عاطفی شده باشد به رابطه جنسی می کشاند و وقتی به خودش آید و پشیمان ، دچار تعارض می شود و ادامه توجیهات شما حتی اگر به قصد آرامش دادن و رفع احساس گناه باشد بیشتر وی را دچار تعارض می کند .

2 - اینکه تصور شود این نوع روابط به عنوان نوعی آموزش برای رابطه با همسر در آینده و حرفه ای شدن در رابطه زناشویی منطقی هست ، به هیچ وجه در فرهنگ ملی ، اخلاقی و دینی جامعه ما جایگاه ندارد . خود شما اگر بدانی همسری که اختیار می خواهی بکنی را کسی قبلاً باهاش رابطه جنسی برقرار کرده با همین توجیه که در رابطه جنسیش با وی بلد شده چطور با شما رابطه پیدا کند چه احساسی پیدا می کنی ؟، می پذیرید که پسری یا پسرهایی قبل از شما این لطف را در حق شما که به عنوان شوهر مسائل جنسی برایتان مهم است را کرده باشد و خانم شما را عملاً با رابطه جنسی قبلاً برای شما آماده و آموزش داده باشند ؟ ( اینها همان عقلانی سازیها یا به عبارتی سفسطه است )

3 - هر قدر شما در آلوده کردن دختری به این روبط سهیم باشی و نقش ایفا کنی مطمئن باش که با نظر به قانون عمل و عکس العمل ( قانون طبیعت ) پاسخ آنرا دریافت خواهی کرد ( آسیب پذیریها ) که عمده آن هم این است که هرگز نمی توانی انتظار داشته باشی همسری پاک و بدون رابطه جنسی پیش از ازدواج نصیبت شود . مگر اینکه از هم اکنون توبه کنی و گرد این روابط را خط بکشی و ذهنو فکر و روحت را از این وادی بیرون بکشی و رنج خویشتن داری را هم تحمل کنی و سعی کنی جبران کنی تا اینگونه پالوده شوی

4 - فرض اینکه رابطه جنسی پیش از ازدواج بتواند نقش آموزشی مفیدی داشته باشد ( که لزوماً چنین نیست )وقتی آموزش تمام می شود و فرد آموخت ، رابطه جنسی تمام می شود ؟ بی هیچ مسئله ای ؟ وابستگی جنسی پیش نمی آید ؟ این فشارهایی که شما خود اذعان دارید از رابطه است پیش نمی آید ؟ آیا باید یک دختر تا زمانی که همسر آینده اش از راه می رسد و با او ازدواج می کند این رابطه آموزش را ادامه دهد ؟

اگر به پاسخ این سئوالات توجه کنید خواهید فهمید این تنها فریب سفسطه ای ذهن شما و دیگر پسران است که این روابط از این جهت مفیده ، بلکه خواهید فهمید مشکل بلد نبودن رابطه مناسب جنسی با همسربدون برقراری رابطه جنسی از پیش با کسی غیر از همسر قابل حل است و اساساً در طول زندگی با همسر عملاً دستشان می آید نیاید هم می توانند یاد بگیرند ، با مطالعه با مشاوره . پس نیاز نیست که حتماً از پیش از ازدواج رابطه باشد و این روابط فقط آسیب زاست .



هشدار >>> هرگونه رابطه دوستی و عاطفی با هر دختری شما را تحریک جنسی خواهد کرد .

و در نهایت باز هم تاکید می کنم که رابطه را با ایشان قطع کنید تا تداعی خاطرات جنسی با شما برایش پیش نیاید .

اگر منظورتان از روش رابطه تلفنی و خوشحال کردن را درست دریافته باشم که منجر به خود ارضایی ایشان می شود باید بگویم ظلم مضاعف می کنید .

هرگونه ارتباط و در دسترس بودن را قطع کنید .

از دل برود هرآنچه از دیده رود

قطع وابستگی با قطع ارتباط پیش خواهد آمد اگر چه مدتی رنج دارد که طبیعی است . پس یا باوی ازدواج کنید ( اقدام به خواستگاری و .... ) یا اگر همدیگر را مناسب ازدواج با هم نمی دانی قطع ارتباط کامل . باز هم تکرار می کنم قطع ارتباط کامل و مطلق .



.
موفق باشید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط chimikhay

فکر نمی کنید این فشار ناشی از عدم تخلیه جنسی با توجه به گرم مزاج بودن فوق العاده ایشان در حالت روحی فعلی ایشان تاثیر بیشتری از احساس گناه قبلی داشته باشه؟ این قسمت رو بعنوان کارشناس بفرمایید

---

این فشارها را رابطه با شما برایش به وجود آورده و قطع این ارتباط و حل تعارض و درمان درست احساس گناه به کمک روانشناس به او کمک خواهد کرد و برای درپیش گرفتن خویشتنداری و کاستن و رفع فشار جنسی نیز راهکارهایی که مشاور به وی می دهد کارساز خواهد بود . ادامه رابطه جنسی بیش از پیش آسیب زا هست .
این عقلانی سازیها را از خود دور کنید .

با سلام،

شما نوشته بودید:

نقل قول:

---

رابطه جنسیش با من خودش رو هم خیلی کمک کرده و چیزهایی که بهش یاد دادم مطمئنا باعث محکم کردن پایه های زندگیش خواهد شد، الان دیگه با همه جزئیات ارضا کردن مرد آشنایی کامل داره،به تاثیر روابط جنسی بر رضایت همسر از زندگی واقفه و ... مشکلی که خیلی از زوج های جوان باهاش درگیرن (بلد نیستن) و خودش هم به این مسئله اعتراف می کنه

---

و فرشته مهربان هم از "عقلانی سازی" صحبت کردند. خیلی به این مسئله دقت کنید.
راه درست به شما نشان داده شد، امیدوارم عمل کنید.

فقط خواستم در رابطه با همین چیزی که از شما نقل قول کردم، یک مسئله ای رو بگویم.
هم شما و هم این دختر خانم به اشتباه این مسئله رو متوجه شدید. و هم اینکه می دانید که راه اشتباه رو رفتید، ولی دنبال دلیل و منطق می گردید.

قصد محکوم کردن شما رو ندارم، بلکه می خواهم به این مسئله توجه کنید.
طبق تاپیک های زیادی که در همین تالار داشتیم، می توانم بگویم که نه تنها پایه های زندگی دختر رو تقویت نکردید، بلکه به احتمال زیاد ضربه ی بدی به پایه های زندگی آینده ی این دختر زدید.
تاپیک زیاد داشتیم که یک دختر بعد از رابطه با دوست پسرش، نمی دانسته چطور باید موضوع رو با خواستگارش مطرح کند. مجبور به دروغ گفتن و پنهان کاری می شوند و باید یک عمر با این دروغ و عذاب وجدان زندگی کنند.
و یا همین که ایشون یک مهارتهایی رو به دست آورده، آیا آقا از همان اولین رابطه های جنسی متوجه نمی شود که این خانم با تجربه است؟!! نمی گوید تو این مسائل رو از کجا بلدی؟!
اگر خانم زرنگ باشد مجبور است فیلم بازی کند و ...
باز هم تاپیک داشتیم که آقا آمده و گفته خانم من تجربه زیادی دارد و به او مشکوک شده.

کمی راجع به این مسائل فکر کنید، متوجه می شوید که دلیل شما به هیچ وجه منطقی نیست.

همانطور که گفته شد، ازش بخواهید که به مشاور مراجعه کند، و برای جبران قسمت کمی از اشتباهات کاملاً قطع رابطه کنید.

موفق باشید.

خیلی ممنون از نظرات مفید شما

اگر به کار خودم ایمان داشتم و اشتباه نمی دونستم که درخواست مشاوره از اساتید رو نمی کردم! شاید خیلی چیزها از نظر من درست باشه اما آیا از نظر دیگران هم درسته؟ در روابط اجتماعی نظر دیگران مهمتره بنابراین نظر دیگران درسته !

همین تصمیم رو گرفتم، قطع رابطه، البته با آرامش و با روی خوش و منطقی

پیشنهاد ازدواج هم دادم، حتی شدیدا از این می ترسم که در آینده نتونم همسری پیدا کنم که مثل این منو دوست داشته باشه، پیش خودم فکر می کنم شاید سابقه ما بتونه کمک کنه زندگی خوبی داشته باشیم...
ولی... با توجه به طرز فکر خانواده ایشان، نمی تونه قبول کنه حتی به خواستگاریش برم!
بیشتر انگار می ترسه ... میگه خانواده قبول نمی کنن، دکتر مهندس می خوان، فلان مدل می خوان که تو نیستی،
البته می دونم و احساس کردم خودشم میدونه که خانوادش قبول خواهند کرد، بیشتر از این میترسه که من مورد مناسبش نباشم...

موقعیتم بهتر از دکتر مهندسه، (و البته مهندس کامپیوتر هستم ولی از درس چیزی یاد نگرفتم، همش تلاش خودم، شما فکر کنید دیپلم دارم!)
تا جایی که به خواستگاری هرکسی برم باید بعضی از کارا و فعالیت هام رو پنهان کنم تا رو تصمیمشون تاثیر نذاره! (در ادامه بیشتر توضیح خواهم داد)



رو این حساب فعلا تقاضای عاجزانه و منطقی قطع ارتباط کردم!

ضمنا نگران نباشید دیگه غلط بکنم چنین چیزی رو تکرار کنم! :316:
یا من زیادی تاثیر گذارم یا کسایی که طرف من می شن ضعیف و ساده، چون معمولا همون جلسه اول مسائله احساسی میشه (عاشق میشه فوری) و گاها نشونه هایی از روابط جنسی هم دیده میشه (ذهن پلید من)، تو همون جلسه اول! فکر می کنم تو این مورد هم به کمک نیاز داشته باشم! احساس می کنم مریضم :325:

اگر اساتید اجازه بدن با تموم شدن این تاپیک بطور کامل، یه تاپیک در مورد شخصیت و طرز فکر خودم خودم ایجاد می کنم تا اگر مریضم تشخیص بدید و راهنمایی کنید، اگرم صلاح می دونید تو همین تاپیک مطرحش کنم؟

باز هم ممنون

سلام،

هر وقت به نظرتون این تاپیک به نتیجه رسید، می توانید اعلام کنید تا تاپیک رو ببندیم.
در مورد سوال دیگرتون لازم است که یک تاپیک جدید ایجاد کنید.
ولی همزمان دو مشکل رو دنبال نکنید.

با تشکر.

قطع نشد... مجبور شدم بگم تو فروم مشاوره خواستم و راه حل گفتن قطع ارتباط، و باز هم مجبور شدم آدرس تاپیکو بدم !

احتمالا خودش میاد تو تاپیک پیام میذاره و بحثو ادامه میدیم، فعلا اینو فهمیدم که تاپیکو خوند و کلی بهش بر خورد، بعدشم کلی بد و بیراه گفت... میگه هرچی نوشتی دروغه! میگه خودم پیام میزارم و گفته هاتو اصلاح می کنم...

من هرچی که فهمیده بودم نوشتم و اطلاعاتم در این حد بود، ولی اطلاعات من کامل نیست، هیچ وقت در مورد این مسائل درست باهام صحبت نکرده، امیدوارم اگه کج فهمی از طرف من بوده اینجا روشن بشه

سلام.من همون دختریم که این آقا حرفش رو زده.نیومدم که راه حل بگیرم چون راهشو خودم میدونم.فقط اومدم حرفا رو اصلاح کنم.
اینکه به هیچ وجه راضی به کارایی که این آدم میخواست نبودم بلکه فقط اجبار بود و تهدید از دست دادنش.من بار اولی بود که عاشق میشدم و تنها راه حفظش همین بود.همه چی 1 طرفه بود.همه احساسمو با خیال واهی اینکه همسرم میشه خرجش کردم.در نامردی و بازی دادن احساساتم کم نذاشت.با کلمات واهی و توجیهات دروغین از سادگی من سو استفاده کرد.بعد 1 سال از رابطه ی 1 طرفه خسته شدمو ظاهرا ول کردم اما هر از گاهی بهش پیامکی میدادم یا تماس میگرفتم ولی اجازه نمیدادم موضوع رو منحرف کنه.از اینکه خودمو 1 سال به ارزونی فروختم احساس پوچی میکنم.از خدا خواستم کمکم کنه.بعد 3 سال و بعد اتمام حجت باهاش قرار گذاشتم اما فهمیدم همه حرفاش باز دروغ بود و بخاطر مسائل دیگه منو میخواسته نه خود من.و اینبار به خواسته ش توجهی نکردم و شدم بی رحم ترین دختر دنیا.باز بعدش حرفاش عوض شد و گفت دیگه چیزی نمیخواد و بی انکه چیزی بخواد میمونه اما 1 روز بعد گفت برو.
ذره ای دیگه واسم ارزش نداره.فقط از این میترسم که خدا منو نبخشه بخاطر گناه بزرگم.غلط کردم.توبه میکنم.
دعا کنید بخشیده بشم.من اونجور دختری که توصیفش رو کرده نیستم.من فقط فریب خوردم.باعث شد به همه بدبین شم و اعتمادمو ازم گرفت و تبدیلم کرد به 1 دختر عصبی.
برام دعا کنید.:323:

سلام khakestar گرامی،

به تالار همدردی خوش آمدید.

اتفاقاتی که افتاده تلخ و ناراحت کننده هستند.
ولی خوشحالم که پشیمان هستید و می خواهید خودتون رو اصلاح کنید.

به شما پیشنهاد می دهم که یک تاپیک جدید مخصوص خودتون بزنید تا به شما کمک کنیم.
می توانید از این لینک استفاده کنید: کلیک کنید

به هر حال هر دوی شما این مسیر رو اشتباه رفته اید.
امیدوارم که از اشتباهات خود بیاموزید و راه رو اصلاح کنید.

موفق باشید.

امیدوارم زودتر فرشته مهربون بیاد و کمک کنه روحیتون بهتر بشه .

:72:سلام.
شما هر کدوم از دیدگاه خودتون به قضیه نگاه می کنید. حرفای اون آقا راست یا دروغ ادامه این رابطه به نفع هیچ کدوم نیست.این راهیست که اشتباه اومدین و هر چه زودتر کات بشه دودش کمتر تو چشمتون می ره.
عزیزم از ته دل توبه کن.خدا دوستت داشته که راه توبه رو باز کرده به روت.

khakestar عزیز

به تالار همدردی خوش آمدید

من خیلی خوشحالم که شما از روند اشتباهت بیرون آمده ای و دیگر بار تسلیم نشدی .

این یک واقعیته که اغلب دختران به امید ازدواج متأسفانه در دام این نوع روابط قرار می گیرند و برای به نتیجه رسیدن از وجود و حیثیت خود مایه میگذارند و اغلب قریب به اتفاق پسران هم دنبال کام جنسی گرفتن هستند و خوب مسلمه اگر از همون ابتدا اینرا نشان دهند هیچ دختری رابطه را نمی پذیرد بنا براین ابتدا توجیه اینکه این رابطه خوبه و تجربه هست .... یا اینکه کسی که در آینده بخواهد همسر تو شود امکان ندارد رابطه قبلی نداشته باشد پس این حق تو هست که رابطه داشته باشی و ..... ( سست کردن دختری که خود را به همسر آینده متعهد می داند ) را بیان می کنند و اگر این توجیهات کارساز واقع نشد وعده ازدواج را پیش می کشند .

در هرحال این وضعیت واقعی این روابط است .

حیفه که شما 1 سال خودت را فریب این حرفها دادی . و خوبه ، بسیار هم خوب و عالی هست که خودت را نجات دادی .

حالا هم قطعی و قاطعانه ارتباط را قطع کن و تحت هیچ شرایطی به این رابطه و رابطه با هر پسر دیگری باز نگرد ، مطمئن باش خدا توبه ات را می پذیرد و همین رنجی که می کشی هزینه ای هست که برای پالوده شدن باید بپردازی . پس خیلی این رنج را بد ندان .

ارتباطتت را با خدا محکمتر و عمیقتر کن و سعی کن به خودت آرامش دهی و خاطرات تلخ و شیرین این رابطه را یادآوری نکنی و فقط این درس که این روابط فقط آسیب به دنبال دارد را برای خود نگه دار ، بقیه را دور بریز

تاپیک مستقلی باز کن تا دوستان برای کسب آرامش راهنمائیت کنند

.

سلام
سلام به هردوی شما
روی سخنم با دخترخانومن
دوست گلم . خواهر جان. فقط بیا بیرون از این رابطه. به خدا حرفاتو خوب درک میکنم. مشکل من خیلی شبیه مشکل تو بود. ماها چوب سادگی مونو میخوریم. ماها چوب عاشقیمونو میخوریم. از من که گذشت اما ...
حالا خوشحالم که تموم شده. منم مثل الان تو عصبی بودم. منم مثل تو پر خشم و کینه بودم. حتی الان بعد از چند ماه جدایی.

اما از درون خودم آرامش بیشتری حس میکنم. حداقلش اینه که نسبت به تن و وجود خودت حس بهتری پیدا میکنی. عزیز دلم خواهر خوبم دلت خیلی خواهد سوخت . دلت خواهد شکست اما بپذیر این شکستن و سوختن رو . خدا کنه این تاوان اشتباهاتمون باشه.
خدا رو شکر که هنوز دختری. هنوز لطمه ی از نظر جسمت نخوردی عزیزم.
به خدا بیا اینجا و تو تاپیک خودت هرچه خواستی درددل کن. توبه کن عزیزم. بهت قول میدم خدا میبخشه . خدا ارحم الراحمینه. اگه نبخشه که... تو بگو پشیمونی، باقیش با خدا.
به گذشتت فکر نکن. ازش درس بگیر.
حرفهای این آقا برای من آشنابود. من هم مثل تو انگار تنها همین یک راه رو برای ادامه رابطه و از دست ندادن عشقم داشتم اما حالا شدم یه تیکه سنگ

سنگدل باش . بذار بگن بی رحم ترین دختر دنیایی. اما بیا بیرون و نفس بکش .
خاکستر جانم، خدا جباره، یعنی جبران کننده . یعنی منتقم. رها کن این آقا رو و دیگه ادامه نده.
خواهشی که دارم اینه که حتی این رابطه رو مثل یه دوست معمولی هم قطع کن. دیر نیست برای جبران .
خدا حتما میبخشه.

آقای محترم. مرد عزیز
میخوام به تو هم بگم .
اگر واقعا این خانم برات مهمه. اگر همونطور که ادعا میکنی دلت میخواد کمکش کنی ، اگر هنوز اینقدر وجدان و مردونگی تو وجودت داری ، دیگه بهش صدمه نزن. روحشو داغون نکن. جدا شین . خیلی گریه خواهد کرد. به اندازه من . به اندازه هر شب و هر روز .
ولی رها خواهد شد.
از مردونگی به دوره که فکر کنی میشه فقط یه دوست معمولی باشی. به خدا نمیشه.
میفهمی این دختر داره بین عشقی که داشته و عقلی که حکم میکنه دست و پا میزنه . میفهمی که با روی نجابت گذاشتن واسه یه دختر یعنی چی؟؟
میفهمی تبدیل شدن تنها به ه ماشین تو روابط جنسی برای یه زن بدور از عاطفه یعنی چی؟؟/
به هردوتو کمک کن.

ممنون از همگی و راهنمایی های خوبشون، هدف من فقط حل شدن مشکله حالا هرچی می خواد باشه، راه حل هم که اعلام کردید، من قبول می کنم... هدف ایجاد تاپیک همین بود، امیدوارم خودشم بیاد تاپیکو ادامه بده یا یه تاپیک بزنه یا اینا رو بخونه و جدی بگیره، نوشته راه حلو خودم می دونم، اما نمیگه چیه!

همین که هر دو متوجه شدید که راه رفته اشتباه بوده مهم ترین قسمت راه حل هست.

اماحضور هر دوی شما هم زمان در این تالار و زدن تاپیک جدا و پیگیری تاپیک های همدیگر به نظر من اصلا به صلاح هر دوتون نیست.

اولین اقدام این هست که هرگونه ارتباط بین شما واین خانم هست cut بشه و یکی از این کانال های ارتباطی همین تالار همدردی هست .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط chimikhay

امیدوارم خودشم بیاد تاپیکو ادامه بده

به نظر من لزومی نداره ایشون تاپیک را ادامه بده


نوشته راه حلو خودم می دونم، اما نمیگه چیه!
لزومی نداره شما راه حل ایشون را بدونید . این خودش یه نوع ارتباط هست.

---

این تاپیک به نتیجه رسیده و قفل می شود

.