ازبرزخ نجاتم بدين

باسلام من حدودچهارساله كه ازدواج كردم مشكل من اينه كه همسرموازهمون اول زياددوست نداشتم البته ايشون قلب مهربوني دارن وخصوصيات اخلاقي خوب زيادي هم دارن ولي چون موهاشون ازدوسال پيش به علت ارثي ميريزه وتقريباديگه نداره هروقت ميبينمشون ناراحت ميشم حتي دلم نميخوادبافاميل رفت وآمدكنم تاخجالت نكشم وازطرفي هم خانوادش بادخالتهاتوي زندگيمون اذيتم ميكنن به حدي رسيدم كه هميشه بفكرطلاقم بخاطرهمينم نميخوام بچه دارشم ولي وقتي عواقب طلاقودرنظرميگيرم منصرف ميشم به همين خاطرهميشه دربرزخ ودودلي هستم لطفانجاتم بدين بگين چيكاركنم؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام ستاره جان امیدوارم خوب باشی. آخه چرا به خاطر یه مسئله به این بی اهمیتی خودتو عذاب میدی؟ یعنی چی این حرفها مگه قیافه آدم موجب شخصیت موجه ادم میشه؟ گناه داره بیچاره مگه دست خودشه که موهاش ریخته؟ ببین من دوبار ازدواج کردم وقتی چدا شدم از همسرم اولم خیلی بهم سخت گذشت طلاق خیلی بده مگه د ر شرایطی که چار ه ای جز این نباشه. هرکسی توی زندگی مشکلاتی داره ولی مشکل تو حاد نیست. مگه نمیگی اخلاق شوهرت خوبه؟ پس قدر بدون گلم

سلام
اول از همه ازتون خواهش می کنم فعلا
نه در مورد ادامه زندگی و نه در مورد طلاق
نه در مورد سختی های این زندگی و نه سختی های بعد از طلاق
نه در مورد احساس عاشقانه به همسرتون
و نه در مورد حس منفی به ایشون به خاطر موهاشون
نه در خصوص دخالت های خانوادشون
و نه ...

آرامش خودتون رو حفظ کنید
شما چهار سال زندگی کردید
چهار روز دیگه هم بیشتر ، اتفاق خاصی که نمی افتد؟

نکته)
توی این مدت 4 روز ذهنتون رو از همه خوب ها و بد ها خالی نگه دارید و سپس ، مقاله زیر رو بخونید ... باز هم بخونید ... بعد راهکار عملی آن را بکار ببندید ، 4 روز دیگر بیایید و نتیجه را بگویید


چگونه بر تعارض های خود فائق آییم ( کلیک کنید)

خب بربرش موهاشو بکاره کاری نداره ک طبیعی و خشکل

بعضی ها حسرت همین شوهر تو رو میخورن

ممنون عزيزم كه جواب دادي شماراست ميگي ولي نميدونم چرااين مساله اينهمه عذابم ميده وعين خوره افتاده به جونم حتي به خودش هم جريانوگفتم وقرارشده تاعيدتصميموبگيرم بيرون كه ميرم ياتوتي وي حواسم همش به موهاي همست يه چندباري هم چندتاازاقوام من وايشون درموردكم موبودن همسرم متلك انداختن ومسخره كردن كه ازاون موقع حساسترشدم ديگه ازخودم وافكارم بدم ميادخيلي مستاصلم علاقه اي به زندگيم ندارم:316::302:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ستاره قطبي

ممنون عزيزم كه جواب دادي شماراست ميگي ولي نميدونم چرااين مساله اينهمه عذابم ميده وعين خوره افتاده به جونم حتي به خودش هم جريانوگفتم وقرارشده تاعيدتصميموبگيرم بيرون كه ميرم ياتوتي وي حواسم همش به موهاي همست يه چندباري هم چندتاازاقوام من وايشون درموردكم موبودن همسرم متلك انداختن ومسخره كردن كه ازاون موقع حساسترشدم ديگه ازخودم وافكارم بدم ميادخيلي مستاصلم علاقه اي به زندگيم ندارم:316::302:

---

-------------------------

واقعا مشکل اصلی شما با همسرتون مساله ریزش موی ارثی است یا وجود مسایل دیگه باعث شده که این مشکل به نظرتون حاد جلوه کنه؟

چند تا سوال دارم ازتون:
اگه با کسی که دوستش می داشتنین ازدواج می کردین و بعد از ازدواج خدای ناکرده خودتون دوچار یک بیماری لاعلاج می شدین، چه انتظاری از همسرتون داشتین؟

اگه خدای ناکرده الان بفهمین خودتون دوچار یک بیماری خطرناک هستین چه انتظاری از همسرتون دارین؟
اگه خدای ناکرده زیبایی خودتون رو از دست بدین چی؟

شاید به نظرتون این سوالات کلیشه ای باشند، اما منظورم اینه که بدونین آیا تحمل اینو دارین که همسرتون با دیدگاه مشابه شما با شما رفتار کنن؟

مگه غیر از اینه که موقع عقد و رد و بدل کردن حلقه ازدواج به هم قول می دیم تو شادی و غم شریک هم باشیم؟

پاینده باشید

دوستان ، مراجع اعتماد کرده به این سایت و اعضایی چون ما ،و مشکلش رو بازگو کرده که بهش کمک کنیم
بیایید با آرامش و مهربانی راهکارهای درست را بهش نشون بدهیم تا مشکلش حل شود
با تشکر از همراهی همه

مهم اخلاق خوبه که همسرتون دارند....شماهمسراین اقاهستیدونبایدبه دیگران اجازه بدیدهمسرتونومسخره کنند. وبه خاطرحرف مردم وشوخی های اطرافیان زندگیتونوخراب نکنید.انقدرظاهرقضیه رونبینیدازکجامعلوم اون کسانی که همسرشمارومسخره میکنندحسرت زندگی شمارونمی خورندودارندبااین کارهاعشق وعلاقه بین شماروکم میکنند.خانم محترم اگه به خاطراین موضوع طلاق بگیریدوفکرکنیدکه همسربهتری گیرتون خواهدامدکاملااشتباه می کنید.چون این بارقضیه کاملاعکس میشه وممکنه طرف مقابل ازظاهرشماایرادبگیره.یاهمی� � اطرافیان که ظاهرهمسرشمارومسخره میکردنداگه بفهمند شمابه خاطراین موضوع طلاق گرفتیداین بارشمارونقل محافلشون مکنندوشمارومسخره خواهندکرد.دوست عزیزشمافکرمیکنیدجوونی وزیبایی چقدرمی تونه پایدارباشه ؟من پیشنهادمیکنم اگه واقعافقط مشکلتون همینه به همسرتون پیشنهادکاشت موبدید.ودیگه حرف جدایی رونزنیدوناسپاسی نکنید.
امیدوارم موفق وخوشبخت باشید.:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط رایحه عشق

chimikhay گرامی خواهش می کنم کمی به حرف هائی که زدی فکر کن.اگه کمکی به مراجع نمی کنی حداقل نمک به زخمش نپاش
شما خودت به تازگی تاپیکی ایجاد کردی.
...

---

من معذرت می خوام، حقیقتش با دیدن مشکلاتی مثل این کمی از کوره در میرم...من هنوز مجرد هستم،نگرانی که در من بوجود میاد با دیدن چنین مشکلاتی رو درک کنید :302:

امیدوارم که همه عاقبت بخیر بشن

سلام دوست خوبم

اینم شد مشکل آخه؟
میگن به خاطر 3 چیز کسی رو مسخره نکنید(بازخواست نکینید)
1.قیافه اش.
2.خانوادش
3.اسم و فامیلش
چون هیچ کدوم از اینا رو خودش انتخاب نکرده
دوست خوبم با این افکار منفی که داری فقط داری به شیطون روز به روز نزدیکتر میشی و خواسته شیطون هم همینه که سر هیچی روزگارو با کام اون بدبخت تلخ کنی و زندگیت رو بپاشونی

ضمنا ما از فردای خودمون خبر نداریم خانومی.فکر نمیکنی شاید روزی برای خودت یه مشکل فیزیکی یا جسمی پیش بیاد؟!
شاید شب خوابیدی صبح پاشدی صورتت پر از جوش شد.یا شاید موهای خودت شروع به ریزش کرد.چقدر برات تلخ و ناگواره که همسرت به فکر جدایی ازت بیفته.
اگر بخوای بشینی و ببینی فامیل چی میگن و خودتو محدود کنی روز به روز بدتر میشه.
ضمنا دوست خوبم فکر طلاق رو از سرت بنداز بیرون.شما اگر خدایی نکرده طلاق بگیری و بعدا بخوای با کسی دیگه ازدواج کنی اگر ازت علت جدایی رو بپرسن و شما بگی مهمترینش کچلی همسرم بوده....من اگر جای اون خواستگار باشم به هیچ عنوان با آدمی مثل شما ازدواج نمیکنم.

اگر تونستی و بمونی و بسازی (که البته مشکلی نیست که بخوای بساز) اون موقع هنر کردی واگرنه ازدواج و طلاق هر کدومشون خوندن صیغه اش یک دقیقه هم بیشتر طول نمیکشه.
شاکر خدا باش که در این بی شوهری ! همسری نصیبت شده که به گفته خودت مرد خوبیه.و بترس از ناشکری که خداوند جواب ناشکری بنده هاش رو بدجوری میده !
در مورد خانوادشم که هیچی!! کسی رو دیدی که خانواده همسرش خوب باشه و راضی باشه ازشون؟!
پس گناه اونا رو پای همسرت ننویس.
موفق باشی

سلام .من هم با نظر mahi موافقم یعنی شما تا حالا با این موضوع پی نبردین که اخلاق خوب یه مرد باعث میشه زن بیشتر نقایصشو نبینه.باور کن اخلاق خوب و آرامش توی زندگی میتونه همه خلا ها رو پر کنه.تازه اگه خیلی ناراحتی بره مو بکاره .با این فکرها آرامش خودتو بهم نریز

ازتمام دوستان باشخصيتي كه بادلسوزي راهنماييم كردن ممنونم مخصوصابالهاي صداقت عزيز.:43:دارم روي اون مطلب كارميكنم.:303:ميدونم براخيليامشكل من خنده داره وبي معنيه ولي برامن كه خوش چهره ترين دخترفاميل بودم سخته رضمن سرهمين مساله مسخره كردن بايكي ازبستگانم حرفم شد وهنوزهم باهامون قهره(هميشه ازهمسرم درمقابل ديگران دفاع ميكنم) :160:هروقت اون احساس مياد سراغم ازخودم همه ي اون سوالها وشرايطي كه دوستان گفتن ميادبه ذهنم(اگه خودمن مريض ميشدم يامشكل ظاهري پيداميكردم چي ميشد؟؟؟؟؟)اينطوري ازخودم بيشتربدم ميادعذاب وجدان هم كه هميشه باهامه ولي اين احساس دست بردارنيست.درموردكاشت موهم زيادمطمعن نيستيم چون هم عوارضش زياده وهم اينكه نتيجه ي بلندمدت نداره هزينش هم كه...ازهمتون ممنونم وبازهم منتظرراهنماييهاتون هستم:104::72:

زندگی 2 زوج که میشناسم رو خلاصه میگم .

1-
مرد در یک حادثه رانندگی سوخت .
به قدری که تمام صورت و موهاش سوخت.انگشتاش به هم چسبیده بودن و...
من وقتی برای اولین بار دیدمش حالم بد شد .شاید اگر شب میدیدمش میترسیدم .
اوایل میگفتم چطور همسرش حاضر شده با این زندگی کنه .بعد از مدتی که وارد زندگیشون شدم دیدم زندگی خیلی خوبی دارن .بعدها نظرم عوض شد .حتی از مرده به خاطر اخلاق خوبش خوشم اومد .

2-
یک زوج که هر دو از نظر ظاهر در سطح خیلی خیلی خوبی بودن .ولی زندگیشون از جهنم هم بدتر بود .

پسر معتاد شد .دختر داشت دیوونه میشد (اگر 1 هفته دیرتر طلاق میگرفت قطعا این اتفاق میافتاد) .خانواده ی دختر همگی عصبی شدن .پدرش سکته کرد و...

همش به خاطر اخلاق بد مرد.:160:

نقل قول:

---

(هميشه ازهمسرم درمقابل ديگران دفاع ميكنم)

---

:104: