RE: درگيرم ولي نميدونم چرا!
سلام
معمولا ما فکر میکنیم تا تو دانشگاهیم و خوب درس میخونیم اگر وارد بازار کار هم بشیم هینطوری خوب پیش میریم.در حالیکه دانشگاه فقط وسیله هستش و تا به قول معروف در موقیعت کار قرار نگیریم و سرد و گرم کار رو نچشیم نمیتونیم بگیم یاد گرفتیم یا نه.
فکر میکنم این حال در شما طبیعی هستش.اون کجا آدم تو دانشگاه یه چیزی رو نظری یاد بگیره و اون کجا که بخواد تو یه محیط واقعی تجربه اش کنه.
فکر میکنم شما نیاز به پشتکار و امید دارین
حتی برای بهبود اعتماد به نفستون شاید بد نباشه که تو یه محیطی مربوط به کارتون رایگان کار کنید تا هم براتون سابقه بشه و هم تجربه
شما الان اول راهید.پس نا امیدی رو بذارید کنار که فقط باعث عدم پیشرفتتون میشه
موفق باشید
RE: درگيرم ولي نميدونم چرا!
سلام در ابتدا بابت راهنمايي تون ممنونم.
اما ميدونيند چيه وضعيت من كمي پيچيدس.توي زندگي كمي زودتر و بيشتر از توانم سختي يا بهته بگم شكست خوردم.
همش احساس سردر گمي ميكنم.از گدشته بيزارم.از اين كه دوباره غفلت كنم و يا اشتباه كنم خيلي ميترسم.همش ميخوام خودم و برا خودم و ديگران اثبات كنم.راستش تا 6 -7 ماه پيش همينطور بود.اما بعدش ديدم خودم و قول ردم و به قولي طبل تو خالي بودم.
از طرفي همه اطرافيانم تشويفم ميكنن و ميگن ادم موفقي هستم اما من ديگه خوده واقعيمو ديدم و ميدونم كه چيزي نيستم. همش ميخوام از شر احساسات تكراري و خسته كننده و فكرايي كه درگيرم ميكنه خلاص شم.انگار كه بار سنگيني داشته باشم.ديگه كم كم اطرافيانم از ناله و شكايت و رفتاراي تكراري و ضعيف بودنم خسته شدن و ميگن تكراري شدم.ديگه خودمم خسته شدم.
چند بار پيش روانشناس . مشاور رفتم ولي هيچ كدومشون متونستن كمك كنن.چون رابطه و اخلافي كه ميخوام و نميتونن داشته باشن.گاهي هم از حرفايه كنايه دارشون بدم مياد .صميمي نيستن...
خواهش ميكنم راهي ،كمكي ،يه چيزي كه بدردم بخوره و منو ازين تاريكي و سردرگمي و احساساته تكراري بكشه بيرون بهم بگين چيكار كنم ....
RE: درگيرم ولي نميدونم چرا!
RE: درگيرم ولي نميدونم چرا!
اگه تا الان عقلم سر جاشه و ديوانه نشدم يا بلايي سرم نيومده همش بخاطر اين بود كه وجود خدارو باور دارم و مدام ازش صبر و كمك ميخوام.كه پرده هاي غفلت و از جلوي چشم و قلب و عقلم برنه كنار ....
اما راه منطقيشم ميخوام ....
تنها با توكل و دعا كه نميشه كاري كرد.لازمه خود انسان برا رفع مشكلاتش همت كنه ...
RE: درگيرم ولي نميدونم چرا!
توکل و دعا تنها بخشی از معنویته.
خودشناسی،خداشناسی،امید،صب ر،عشق و هزاران مفاهیم دیگه در دایره وسیع معنویت جا میگیره.
شما به دنبال یک جهت میگردید،جهتی که آرامش رو به زندگیتون برگردونه و تنها راهی که بتونید این جهت رو پیدا کنید شناخت صحیح خودتونه.شناخت توناییها،افزایش اعتماد به نفس و ...
امید و صبر...
پرداختن به معنویت رو با توکل و دعا اشتباه نگیرید.
RE: درگيرم ولي نميدونم چرا!
اخرين دكترم هم گفت كه بايد كتاباي خودشناسي رو مطالعه كنم.بنظرم راهنمايي درست اما زمان بري هست.
ميدونيد اين چيزي كه شما ميگيد راه حل اكثر ادمايي هست كه مشكل دارن .چون بنظر من منبع اصلي اكثر اشتباهات ما ادما اينه كه خودمون ،خواسته هامون ،و.... نميشناسيم .
ميدونم درگير بودنم با خودم دليلش در خودم پنهونه.اما چيه و دليل و راه هلش چيه نميدونم.
راستش ادم وفتي مشكلش رو مطرح ميكنه خودش با مشكلش بيشتر اشنا ميشه و الان ميبينم كه مشكلات من بهم خيلي وابستس.و نميدونم كدومش علت ديگري و ديگري دليليه علت اون ديگري هست...
اما نتها چيزي كه هنوز حس ميكنم اينه كه خيلي كلافه و خستم.ديگه از خودم و مشكلاتم ميخوام فرار كنم .تحمل اينارو ندارم ديگه اما از طرفي مسوليت هام ،هدفام ، قول و قرارام منو به موندن و جنگيدن وادار ميكنه.و ميخوام اين بار هم بجنگم و دوباره پيروز شم...
بيشتر راهنمايي كنين.واضح تر ...
خواهش ميكنم :72:
RE: درگيرم ولي نميدونم چرا!
سلام
من با گفته های خانومم امیدوار موافقم ایشون خوب راهنمایت کرد
ببین بیا مشکلاتتو تفکیک کن و بعد روی هر کدومبه تنهایی زوم کن که حل بشه
رشته ای که داری رشته ای خوبیه میدونم تو داشنگاه چیزه زیادی درس نمیدن اما رشتت خوبه
دوستای خود من برنامه نویسی میکنن و پول خیلی خوبی ام در میارن
یکیشون تو یک ماه 45 میلیون گرفت
برای چی بهش علاقه نداری ؟
این رشته خیلی کاربرد داره منم یکی از زمینهای فعالیتم تو این قضیه اس و هم پولش خوبه و هم ایجاد علاقه میکنه
و اینکه متقاضی کار زیاد داره به شرطی که خود همت کنی
RE: درگيرم ولي نميدونم چرا!
من واقعا به رشته -درس- كارم علاقه دارم.
فكر كنم شما منظورمو خوب درك نكردين.
مشكل من با كارو درس و رشتم نيست.مشكل من اينه كه برا رسته اي كه اينهمه فكر ميكردم توش موفق هستم و تلاش كردم الان ميبينم هيچي نيستم.ميدونين رسته ي من طوري هست كه خيلي ها اشنا هستن و تو كارشن اما اينكه اهل كارش باشن و علم درست و نسبتا كاملي داشته باشن كمه.من هميشه سعي كردم توي رشتم اولين باشم.توي دانشگاه توي درسام هميسه اين طور بود .ااما وفتي با چند نفر كه وافعا ميشه گفت عالم و كار بلد هستن اشنا شدم ديدم كه تعريفي كه از علم و درس داشتم تا بحال اشتباه بود و من خيلي جا موندم و الا عقبم.برا همين ديگه سر كارم نرفتم .چون ازين كه روزي از بابت پايين بودن سطح و اگاهيم جرف بشنوم و پسم بزنن ترسيدم.تصميم گرفتم خودم شروع كنم شايد اين خلا رو پر كنم
اما هرچي تلاش ميكنم ميبينم انقدر عقبم كه نميدونم از كجا بايد شروع كنم و ...
خيلي سرد و بي انگيزه شدم. ازين همه بي انگيزه و بي هدف شدنم بدم مياد .و در اخر اينكه الان پي بردم كه ظرفيتم تمام شده و كشش ام معطل اين بود كه يه جايي كم بيارم . اونم ديگه تموم شده.
خيلي كلافم ...
RE: درگيرم ولي نميدونم چرا!
عنوان تاپیکت مبهمه،لطفن یک عنوان مرتبط با مطلب پیشنهاد بده تا عوضش کنن.
RE: درگيرم ولي نميدونم چرا!
گفتی
نقل قول:
اما وفتي با چند نفر كه وافعا ميشه گفت عالم و كار بلد هستن اشنا شدم ديدم كه تعريفي كه از علم و درس داشتم تا بحال اشتباه بود و من خيلي جا موندم و الا عقبم.برا همين ديگه سر كارم نرفتم .چون ازين كه روزي از بابت پايين بودن سطح و اگاهيم جرف بشنوم و پسم بزنن ترسيدم.تصميم گرفتم خودم شروع كنم شايد اين خلا رو پر كنم
مگه دیدت چی بود ؟
مگه اونا به شما چی گفتن ؟
چرا عقبی؟
اینا رو مشخص کن تا بعد
RE: درگيرم ولي نميدونم چرا!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
عنوان تاپیکت مبهمه،لطفن یک عنوان مرتبط با مطلب پیشنهاد بده تا عوضش کنن.
شما چي صلاح ميدونين؟
هرچي نسبت به اين موضوع صلاح ميدونين بگين يا عوض كنين
با احترام
1:خوب ديدم اين هست كه تو رشتم موفق باشم و به معناي واقعيش برنامه نويس و مهندس كامپيوتر باشم.
من هميشه به رشتم ،به درسي كه ميخونم علاقه ي زيادي داشتم و دوست دارم برا چيزي كه اين همه وقت و انرزي گذاشتم توش هميشه كامل باشم و بتونم ثمره ي اين همه تلاشم و هم ببينم وهم مثل خيلي هاي ديگه تو اين رشته هستن و هيچي سر در نميارن، نباشم .
2:اون ادما كه ميگم .وقتي به مرور زمان ديدن كه سطح آگاهي و علمم بيشتر از حد پايين هست تا بحال به اونجايي كه بايد رسيده باشم نرسيدم و در واقع ظاهر نسبت به باطن ماجرا خيلي متفاوت هست همش نصيحت ميكنن و در اخر هم گفتن كه فلاني تو خيلي پرتي و ...
3:عقب هستم چون ميبينم هيچ كدوم از اون چيزايي كه توي دانشگاه و خودم ميدونستم به دردم نميخوره .به كارم نمياد .
مثلا وفتي ميخوام يه برنامه كامل بنويسم اولا ديگه اون متد و زبان هايي كه بهمون ياد دادن ديگه منسوخ شده ثانيا اگه بخوام شروع كنم به ياد گيري از كدوم شروع كنم ؟ يكي دوتا نيستن كه .زبان برنامه نويسي جديد ،پايگاه داده،مهندسي نرم افزار ٍالگوريتم .....
درضمن تنها يادگيري ني.چون برنامه نويسي چيزي هست كه با تست و آزمون و تجربه ميتوني توش موفق باشي.
فكر كنم كه كلا ايه ياس شدم.يعني عاقبت اون همه زحمت اين ميخواد بشه !
از بس بي انگيزم كه خودم ديگه از تكرار اين كلمه هم خستم و متنفر ...
RE: درگيرم ولي نميدونم چرا!
اولا که این موقعیت که الان توش هستی و این حسی که داری فقط مختص تو نیست.
حاضرم بهت قول بدم 90% ادمایی که تو دانشگاه های ایران درس میخونن اون چیزیکه میخونن و یاد میگیرن با چیزیکه توی بازار کار باید بلد باشن زمین تا آسمون فرق داره! حتی کسایی که توی دانشگاه های معتبر مثه شریف و امیرکبیر و ... هستن از این قضیه مستثنی نیستن خیالت راحت من با خیلیاشون در ارتباطم همشون از این قضیه مینالن!
حالا این مشکل توی بعضی رشته ها مثه رشته کامپیوتر شدیدتره چون هر هفته داره یه نرم افزار جدید میاد تو بازار و مدام همه چی درحال update شدنه اما خیلیم نگران نباش چون خیلیا همین وضع سردرگمی رو دارن اما بالاخره باید از یه جا شروع کرد و باید خیلی از این شاخه به اون شاخه نپری، هدفتو اول روشن کن یه چیزیو انتخاب کن تا تهش برو و خوب یاد بگیرش.
تازه اونایی که توی بازار کار هستن بهت قول میدم اکثرشون اصلا سر در نمیارن ازاین چیزا!
اگه میخوای از برنامه نویسی شروع کنی از JAVA شروع کن که الان بازار کارش فوق العاده ست وقتی کمی حرفه ای تر شدی برو سراغ AJAX . برای خبره شدن توی هر کاری هم بهترین چیز تمرنیه. تمرین، تمرین، تمرین!
فرضا رفتی کلاس بهت یه برنامه میده مینویسی، بعدش دوباره خودت سوالو یکم تغییرش بده یه جور دیگه برنامه رو بنویس. انقد تمرین کن که لمش دیگه بیاد دستت.
RE: درگيرم ولي نميدونم چرا!
از راهنماييتون ممنونم.ولي مشكل من در درون خودمه.يه جورايي بي انگيزه شدم ديگه. ديگه پشتكار سابقمو ندارم ديگه.
مثلا تصميم ميگيرم كه بقول شما از جاوا شروع كنم نهايتا تا يك هفته رو تصميم و برنامم ثابت هستم بعدش بازم بي انگيزه گي و سردر گمي مياد سراغم.گاهي حس ميكنم همش دنبال بهونم.گاهي هم واقعا دلزده ميشم و هيچ انگيزه اي ندارم و برنامه هامو ميندازم پشت گوشم و ميگم فردا /پس فردا انجام ميدم.
و اين باعث ميشه مثل الان 3 ماه هست كه هيچ كار مفيدي و انجام ندم و فرصت هامو تباه كنم .
RE: درگيرم ولي نميدونم چرا!
میفهمم چی میگی
منم یه مدت مثه شما بودم
اما این قضیه برای هرکاریکه بخوای شروع کنی تا 2-3 ماه اولش به این صورته
میدونی مثه چی میمونه؟ مثه تبدیل انرژیه!
وقتی انرژی یه جسمی میخواد از پتانسیل به انرژی جنبشی تبدیل بشه اون لحظات اولیه حرکت اون جسم سخت تر و کندتره، انگار یه نیروی اصحکاکی مانع میشه از حرکتش اما وقتی یکم سرعت گرفت روندش سریعتر میشه و دیگه از اون کندی و نیروهایی که مانع حرکتش میشن خبری نیست.
آره دو - سه ماهه اولش یکم سخته تا آدم بخواد دل بده به کار اما اگه این مدتو تحمل کنی و سعیتو بکنی به مرور خود به خود کشیده میشی به سمتش. اگه از کلاس شروع کنی بهتره. و ترجیحا با دوستی اگه داری با هم شروع کنید.
روزی 1 ساعت وقت بزار روی چیزیکه میخونی کار کن به مرور زمانشو بیشتر کن.
RE: درگيرم ولي نميدونم چرا!
باز هم از راهنماييتون سپاس گذارم.
يه مشكل ديگه هم هست اونم اينه كه من قبلا ها (وقتي دوستام دورو برم بودن )بيشتر تلاش ميكردم و حس رقابت باعث ميشد كه پشتكار زيادي داشته باشم.
اما الان كه ديگه اطرافم چنين ادمايي نيست كه باهاشون رقابت كنم و خودم تنهايي ميخوام پيش برم كمي ازين بابت هم سستي به خرج ميدم.چون حس رثابت ندارم.يعني كسي نيست كه بخواد تلاش كنه و ...
تمام بچه هاي دانشگاه پي مدرك گرفتن و پاس كردنن هستت.و اكثزشون هم از رشتشون بيزارن ...
و علاوه بر اين من خصوصيت اخلاقيم طوري هست كه چون از ابتدا عادت داشتم كه همش بالا سرم يكي باشه و درست و اشتباهم و بگه و راهو بهم نشون بده و بقيه كارو خودم انجام بدم (تلاش كنم و به نتيچه برسم)
الان كه ديگه كسي حاظر نيست اين كارو انجام بده منظورم اينه كه مثلا الان از استادم ميخوام كه بهم درس بده تا زودتر نتيجه بگيرم ولي استادم ميگن كه خودت راهو تنهايي بري و درست از نادرست تشخيص بدي به نفعت هست.چون هم تجربه ات ميره بالا هم وابسته كسي نميشي.من هم در حد مشورت و راهنمايي جزي كمكت ميكنم...
كاملا حرف درستي هست اما چون من از اول اين جور خودم و بار اوردم بيشتر اين هم باعث كم انگيزگيم ميشه (و يجورايي تنبلي ميكنم.)
درضمن وقتي هم كه اين درجا زدنم و اطرافيانم ميبينن و همش گله و شكايت كردنامو ميبينن ديگه ترددم ميكنن و ميگن كه تكراري شدي و تنبلي ...
ميشه ازين بابت هم هم بيشتر راهنمايي كنين ؟
RE: درگيرم ولي نميدونم چرا!
استاد تا یه مرحله ای میتونه به آدم کمک کنه، بالاخره اگه آدم بخواد چیزی یاد بگیره باید زحمت بکشه خودش بره دنبالش، درمورد اینکه گفتم سعی کنی با دوستات شروع کنی بیشتر از رقابت برای این گفتم که مشوق هم باشید
یه جاهای اون به شما کمک کنه یه جاهایی شما به اون کمک کنی شاید حتی در آینده بتونید با هم یه کار مشارکتی بزنید مثه یه شرکتی یا یه مغازه کوچیک حتی میتونید با کارهای پروژه ای شروع کنید
برای اینکه از حالت کسلی و تنبلی هم دربیایی باید یه تغییراتیم بکنی، روی خودت کار کنی و همت کنی خلاصه
برای شروع این لینک میتونه مفید باشه
http://www.hamdardi.net/thread-20593-post-191317.html#pid191317
مطالب مفید هم توی این سایت هست که بتونی استفاده کنی...
میتونی هم یه مطلب جدید بزنی درباره اینکه چطور تغییرات مثبت توی خودت ایجاد کنی و از مشاوران بخوای بیشتر راهنماییت کنن
RE: درگيرم ولي نميدونم چرا!
اوكي مطالعه ميكنم و بيشتر وقت ميزارم برا اين پيشنهاد هاتون .
هدف من هم ازين پست همين هست كه راهنماي و مشورت كنم با شما بزرگان ....
باز هم اگه مطلبي يا پيشنهادي به ذهنتون رسيد و حتما بنده رو مطلع كنيد.
ممنونم از راهنماي و وقتي كه گذاشتين .
راستي توي اون تالار (آگاهی ها، مهارتها و روشها ) پست بزنم برا مشاوره ؟؟؟؟