شوهر بی مسئولیت من

سلام دوستان عزیزم.

تازگی ها یه سوال بزرگ ذهن من رو خیلی درگیر کرده. همونطور که قبلا خدمت شما عزیزان عرض کردم، از وقتی شوهرم پیش خانوادش زندگی میکنه بشدت خسیس شده. با اینکه هیچ پولی بمن نمیده و کلا بیخیال زنش و مخارجش شده ولی خیلی راحت به خودش اجازه میده درمورد چیزایی که بهش مربوط نیست، از من بازجویی کنه.

مثلا دو ساعت تمام با من بحث میکنه که یارانه این ماهت رو چیکار کردی و کجا خرج کردی؟ من اصلا از دلیل این کاراش سر در نمیارم. :162: آخه تا حالا که بیست و پنج سالمه هیچ کس ازم بخاطر هیچ پولی اینجوری بازجویی نکرده بود. :302:

خلاصه اون روز با اینکه این رفتارش خیلی واسم گرون تموم شده بود ولی خیلی واضح بهش کاملا توضیح دادم که با پولام چیکار کردم. حتی بهش گفتم که اون پول رو واسه خودش و مادرش کادو خریدم تا اگه ناراحتی بینمون بوده تا حالا ، حداقل اینجوری جبران بشه . اونم وقتی دید کارش خیلی زشت بوده خیلی راحت و خونسرد گفت از دست من ناراحت نشو، من فقط میخام به تو یاد بدم که تو زندگیمون حساب و کتاب داشته باشی. خودش خوب میدونه من دختری نیستم که خرجای الکی بکنم و بقول معروف پولی رو هدر بدم.

حتی وقتی جمعه ها بعد از یک هفته ، میاد دنبال من بهم میگه ناهارتو بخور خونتون تا بعدش بیام پیشت. یعنی من حتی اندازه یه ناهار مشترک واسش ارزش ندارم؟

اگه واقعا اوضاع مالیش مناسب نبود و من میدونستم که ممکنه مشکلش پول یا اینجور مسایل باشه ، محال بود ازین کاراش ناراحت بشم. همونطور که اوایل ازدواجمون که آهی در بساط نداشت همه جوره باهاش راه اومدم و اصلا به روی خودم نیاوردم ولی اینجور خسیس بازیا و زرنگ حساب شدنا اصلا واسم قابل قبول نیست.......

شاید شوهرم هنوز در دوران عقد خودش رو پسر کوچولوی پدرش حساب کنه و باید خرجشو خانوادش بدند ( که مطمئنم نمیدند) ولی من دیگه زن اون هستم و خجالت میکشم هنوز از پدرم پول تو جیبی بگیرم. البته خانوادم میگند ما خودمون با افتخار بهت پول میدیم و از اینکه خرجت میکنیم لذت میبریم ولی من دلم خیلی میسوزه که شوهرم اینجوری خودش رو در قبال مخارج زنش به بیخیالی زده و خیلی راحت میگه خب از بابات بگیر برو خرج کن .......

دوستان عزیز، ازتون خواهش میکنم منو راهنمایی کنید، آیا من واقعا هیچ حقی توی این زندگی ندارم؟ آیا همچنان باید مخارج منو خانوادم بدهدند ؟ بنظر شما شوهرم این وسط خیلی خوش بحالش نمیشه؟ یعنی بعد از عروسیمون میخواد این کاراش رو ادامه بده؟ :162:

سلام مهسا جان امیدوارم خوب باشی.
ببین باهاش صحبت کن ببین چرا اینجوری رفتار میکنه؟ اگه واسش عادت بشه خیلی بده و بعدا هم همینطوری رفتار میکنه چطور به یارانه تو گیر میده اگه چون عقدی از نظر اون نباید خرج تورو بده پس دیگه چیکار داره که یارانه ات را چیکار کردی؟ بهش بگو هم خدا رو میخواد هم خرما. ولی شاید یه مشکل مالی داره و حالا به دلیلی شاید روش نمی شه به شما نمی گه باهاش خیلی دوستانه صحبت کن ببین مشکل چیه.

سلام مهسا جان

خانومی شما که هنوز عقدی نباید خرجتو همسرت بده که(شرعی وقانونی چرا باید بده ولی عرفی نه)
شما هم بگو تا تو خونه پدرمم خرجمو اون میده و یارانه ام هم مال اوناست.

مادر شوهرت الان چطوره؟رفتاراش فرق کرده یا نه؟

به نظرم اصلا الان نباید دنبال این مسائل باشید.کی خرج کیو بده و...شما خیلی دارین به حاشیه میرین.
مهسا جان هر مردی رگ خوابی داره.ببخشید عزیزم اینو میگم شاید شما مهارت ارتباطیتون ضعیفه.شاید نمیدونی چطور حرفی رو به همسرت بزنی تا بپذیره.به نظرم دلیلی هم نداشت براش توضیح بدی با یارانه ات چیکار کردی.اینکار بیشتر متوقعش میکنه

یه واقیعتی هم هست که تا با کسی زیر یه سقف نری نمیتونه خیلی از ایرادها و ویژگیهاشو بفهمی.

موفق باشی .خدا رو فراموش نکن

دوست خوبم سلام
امیدوارم که مشکل قبلیت حل شده باشد:72:
عزیزم شما الان در دوران عقدهستی و بهتره که در مورد اینگونه مسایل چیزی نگویید البته اگر بخواهد با میل خودش چیزی را برای شما بخرد خیلی شیرینتر است تا اینکه شما توقعی داشته باشی
در مورد مسایلی را که از شما می پرسد به نظر من با خونسردی جواب سوالهایش را بدهید تا نسبت به شما حساس نشود و تازه اینطوری با روحیاتتان هم بیشتر آشنا می شود و در زندگی مشترکتان با اعتماد بیشتری نسبت به شما قدم بر می دارد
عزیزم حساس نشو تا اذیت نشی

سلام عزیزم
من بهت اخطار میدم
خیلی هم جدی اخطار میدم
دوستان میگن کوتاه بیا، الآن تو عقدی و ...
این حرفها رو به من هم زدن، دوران نامزدی که هیچی ازش قبول نمیکردم و بهش میگفتم رسما زن و شوهر نیستیم
بعد عقد خیلی راحت برام پولی خرج نکرد
همه گفتن عقدین ، برین زیر یه سقف و فلان اتفاق بیفته درست میشه
الآن یکساله دارم زندگی میکنم، هیچ کجا کن نزاشتم، بهم میگه برو سرکار خرجتو در بیار و کمترین خرجی که میکنه با قیافه گرفتن و منت گذاشتن کوفتم میکنه
عزیزم
منم مثل تو خانواده ای دارم که برام کم نزارشتن و نمیزارن،
دوست عزیزم
فکر کنم متوجه باشی چقدر زشت تره که وقتی ازدواج کردی پدر مادرت ببینن بعد یکسال هنوز لباس های تو خونه دختریتوداری میپوشی، بعدبرات لباس بخرن، نه؟ میدونم که سوزششو حس میکنی
شوهر من وضعش بد نیست
هر کسی میتونه رو کمک مالیش حساب کنه ولی خرج کردن برای زنش براش هزینس
اینو به زبون هم آورده
من میتونم آینده تو باشم اگر به حرفهای فردا درست میشه دیگران گوش بدی و بزاری گذر زمان بهت نشون بده سرنوشتت چیه
ولی تو اشتباه منو تکرار نکن
دوست عزیزم، تو همین دوران عقد این موضوع رو کامل حل کن، ریشه ای حل کن اگرنه با یه بچه بایدنفقتو از بابات بگیری
خواهش میکنم ازش سرسری نگذر
از نوشته هات فهمیدم تربیتت خیلی به تربیت خانواده من شبیهه، مطمئن باش مثل من ضربه های سختی میخوری
این موضوع اصلا و اصلا ساده نیست
تو الآن زنشی وباید از الآن خرچ کردن برای تو رو یاد بگیره
تو رو خدا حواستو جمع کن
:43:

سلام خدمت همه ی دوستان گلم. مرسی از کمک همه شما عزیزان.

ساناز جون، همونطور که عرض کردم، شوهرم خیلی وقته اوضاع مالیش عوض شده. تقریبا مطمئن هستم که هیچ مشکل مالی نداره. اگرچه اوایل ازدواجمون جفتمون خیلی سختی کشیدیم تا به اینجا رسیدیم . ولی خیلی از این تغییر رفتارش ناراحتم. حتی اون موقع ها هم که یه شاگرد مغازه ساده بود اینجوری خسیس نبود. :316:

مریم جون درسته ما الان عقد هستیم ولی من شب خواستگاری درمورد این عات زشته بعضی مردا که خرج و مخارج زنشون رو گردن خانواده بیچارشون میندازند به شوهرم توضیح دادم. اتفاقا شوهرم هم کاملا با من موافق بود و حتی خودش درمورد خواهرش بهم گفت که از شب عقدش رفته با خانواده شوهرش زندگی کرده و دیگه همه ی مسئولیت هاش گردن شوهرشه و اینکه خیلی زشته اینجور بی مسئولیتی ها و ....... خداییش هم این مدتی که ما عقد بودیم و با خانواده ما زندگی میکرد وقتی میدید خانواده من چه جوری خرج میکنند خودش هم یاد گرفته بود و واقعا از من هیچی کم نمیگذاشت. جالب اینه که تو این مدت حتی یه بار هم ازم اینجوری بازجویی نکرده بود که فلان پول رو چکار کردی؟

مشکل من از وقتی پیش خانوادش برگشته شروع شده. آخه خیلی زشته وقتی فقط یه روز تو هفته زنش رو میبینه بهش بگه ناهارت رو خونتون بخور بعدش من میام دنبالت. درسته من واسه ناهار خوردن نمیخوام شوهرم رو ببینم ولی خیلی ازین حرفش ناراحت شدم. :302: حس میکنم بهم توهین کرده، نمیدونم شاید خیلی دارم بزرگش میکنم.......

یه چیزی رو باید درمورد خانوادش بگم که پدرش هم دقیقا این اخلاق رو داره. یعنی از مادرشوهرم میخواد که تک تک خرج های خونه رو واسش یادداشت کنه و هرشب ساعت ها صرف حساب کتاب میکرد. حتی بعضی اوقات میرفت از مغازه دار محل قیمت هارو میپرسید تا ببینه همسرش سرش کلاه گذاشته یا نه؟ راستش من اوایل ازینجور کارا خیلی تعجب میکردم ولی پدرشوهرم بجای خجالت کشیدن، با افتخار درمورد مزایای کارش صحبت میکرد. مادرشوهرم گاهی وقتا خیلی فکر میکرد تا یادش بیاد چرا مثلا فلان مقدار از پولش کم شده و میگفت شب جواب شوهرمو چی بدم. البته ناگفته نماند که مادرشوهرم علیرغم همه ی این خسیس بازیای شوهرش خیلی راحت از پول خونه واسه خودش پس انداز میکرد و صداشو در نمی آورد. :163:

بهرحال اگرچه میدونم این تغییر رفتار شوهرم از کجا آب میخوره ولی همه ی ترس من از اینه که این زرنگ بازیا بعد از عروسی هم ادامه داشته باشه و اون اتفاقی که دوست خوبم شمیم بهاری عزیز فرمودند واسه منم بیفته. وگرنه دوران عقد که دیر یا زود بالاخره تموم میشه. توروخدا کمکم کنید

مهسا جان سلام
تاپیکمو بخون، راجع به مسائل دیروزم نظر بده
فکر میکنم کسی مثل تو که با مشکل همجنس مشکل من طرفی هم چشمتو میتونه بازتر کنه هم میتونی بهم کمک کنی چون احساسمو درک میکنی
ممنون میشم

یکی از مهمترین موضوعات مهم ، خساست هست ! نمی دونم دوستان چطور به راحتی می گند از کنارش بگذر !
حتی شما اگر دوست دخترش هم بودید باید حداقل احترام رو می زاشت ، حتی برای یکبار هم شده غذای بیرون یا هدیه حداقل قیمت ! ( حتی گل )
درست فکر کن ، ببین با خساست و حسابگری ( زیاد و وسواسی البته ) می تونی کنار بیایید یا نه !
اینکه گفتید زرنگی نیست ، زندگی مشترک ! دشمنی نیست که زرنگی کنه و پول خرج شما نکنه ، اگر توانایی مالی داره ، باید ( حتما باید باشه ) حداقل هزینه ها رو بکنه !

سلام عزیزم
من توی دوره عقدم از شوهرم خرجی میگرفتم چون از روز اول براش اینو جا انداخته بودم توام همین کارو بکن
هر طور از روز اول رفتار کنی همون طور باید ادامه بدی سعی کن همین حالا باهاش سنگاتو وا کنی .خوشبخت بشی عزیزم

من دقیقا متوجه نشدم توی چه شرایطی هستی،ولی هرچی که الان هست سطح آبه.بعد از ازدواج چیزایی که قبلا تو دلاتون بوده کم کم آشکار میشه.دقیقا مثل برادر خواهر مادر و پدرت که شاید بیرون با مردم یه جور رفتار کنن،تو خونه یه جور دیگه.اینو از من داشته باش،اگه الان روی حق و حقوقت پافشاری کردی،کردی.نکردی پس فردا تو زندگی باید منتظر چیزای بدتری ازش باشی و باید برای همیشه تو همه چی حتی اگه حقت باشه بگذری.ولی مواظب باش در عین حال به حقوق شوهرت تجاوز نکنی.
من ا... توفیق

سلام عزیزم.

ما دوره عقد و نامزدیمون کوتاه بود. یادم نمی اد که همسرم به من خرجی داده باشه. ولی الان مشکلی از این بابت نداریم. عابر بانکش دست منه همیشه. جالب اینه که شوهر من هم خیلی دلش به پول بنده، اگه با هم بریم خرید، غیر از خرید خونه که اصلا براش کم نمی زاره، براش سخته که خرج کنه. ولی وقتی من چیزی می خرم استقبال می کنه! حتی میگه خوشحاله که میبینه من راحت می تونم خرج کنم.
البته خسیس بازی هم زیاد دراورده که منو عذاب داده، ولی کم کم این مساله برامون حل شده. اونم شیرینی خرید رو چشیده! منظورم از گفتن این چیزا این بود که خیلی مته به خشخاش ندی!
مردا گاهی ناخودآگاه کاری رو انجام می دن که اگه قبلا ازشون میخواستیم و در مورد انجامش حرف می زدیم، مقاومت می کردن! یه جورایی غیرخطی اند گاهی!
اینوهم بپذیر که واسه همه نمی شه نسخه واحد پیچید. بعضی ها مثلا من باید در مورد یک قضیه از نظر منطقی قانع شن تا تغییر رفتار رو بپذیرن. بعضی ها رو هم باید نرم نرم جلو برد که خودشونم نفهمن چه کار می کنن.

خلاصه اینکه امیدوار باش به برطرف شدن این نگرانیت. دیدت مثبت باشه.
ان شاالله حل می شه.

عزیزم من الان 4 ساله ازدواج کردم. 2 سال عقدم خیلی سخت گذشت. جستجو کنی می تونی تاپیکمو پیدا کنی و بخونی.

به نظر من خیلی واضح با شوهرت حرف بزن و یک مبلغی تعیین کن بابت پول توجیبیت . و بگو این پول مال خودته و نوع خرج کردنش هم به خودت فقط ربط داره.

عزیزم من کارم طوریه که در روز حداقل 25 تا خانم از جوان گرفته تا مسن می بینم. به خاطر خدا هم تا حالا یک زن پیدا نشده بگه که از خانمی بیش از حد و توقع نداشتن زیادی و صبوری زیادش توی زندگیش راضیه و مردش هم متوجه و سپاسگذار!!!! بعضی مسایل رو باید خیلی شفاف برای مرد توضیح داد.

عزیزم اگه هر کاری کردی و هر قانونی گذاشتی برای زندگیت از همین اول کردی که هیچ . وگرنه تغییر دادن قانون های زندگیت بعد ازدواج و با گذشت زمان بسیار بسیار سخت و گاهی ناممکن است.

قانون گذاری برای زندگیت نباید با دعوا و یک طرفه بودن و یه قول معروف زن سالاری باشه. بلکه خیلی منطقی و با دید باز بنشین و خواسته هاتو از شوهرت برای خودت مشخص کن و راهی با سیاست برای عملی کردنش پیدا کن .
موفق باشی.

سلام خدمت همه ی دوستای نازنین و گلم. خیلی از کمک و همدردی هاتون ممنونم :43:

عزیزان همونطور که میدونید من الان عقد هستم و شوهرم هم بعد از عقد تا همین چند ماه پیش ،حدود یکسال خونه ما زندگی میکرد، بخدا وقتی اینجا بود هیچ مشکلی ازین لحاظ باهاش نداشتم ولی از وقتی رفته پیش خانوادش خیلی شبیه پدرش شده. یعنی بینهایت خسیس و پولکی. اتفاقا خودش هم میدونه من ازون دسته دخترایی نیستم که واسه پول باهاش جر و بحث کنم. ولی دلیل این تغییر رفتار زشتش رو نمیدونم. میترسم بعد از عروسی هم بخواد همه ی قوانین مسخره پدرش رو توی زندگیمون اجرا کنه. نمونش همین بازجویی ها و حساب پس دادن های توهین آمیزه :302:

سلام دوستان خوبم. دلم واسه همتون تنگ شده. امیدوارم حال همتون خوب باشه.
دوستان من حدود یه ماهه که میرم سرکار. کارم توی یه شرکت خیلی معروفه. حقوق و مزایاش هم واقعا عالیه. از همه مهمتر اینه که درمورد رشته دانشگاهیمه و من رشتمو خیلی دوست دارم. واقعا از کارم لذت میبرم. البته ساعت کاریش زیاده تقریبا ولی موضوع اینه که از وقتی من میرم سر کار مشکلات قبلیم خیلی بیشتر از قبل شده. درواقع شوهرم از یه طرف فشار میاره که تو دیگه شاغل شدی و بقول معروف دستت توی جیب خودت رفته و حقوقت از درآمد منم بیشتره و همچنان بی مسئولیتیاش ادامه داره، از طرف دیگه مادرم دائما بهم میگه اگه از شوهرت غافل بشی زندگیت از دستت میره و همش میگه بهش زنگ بزن. خودم هم که سر کار خیلی سرم شلوغه و باید حواسمو خیلی جمع کنم تا اشتیاه نکنم. دیگه دارم دیوانه میشم، از یه طرف مادرم و حرفاش ، از یه طرف شوهرم و بیخیالیاش داره اعصابمو داغون میکنه. بنظر شما من این وسط باید چیکار کنم؟ :302:

چرا مامانتون ميگه اگه حواست را جمع نكني شوهرت از دستت ميره؟ چون شما شاغل شدي اين حرف را مي زنه؟

بله لبلا جون. دلیلش همینه. با اینکه خود شوهرم با این قضیه ظاهرا مشکلی نداره ولی مادم همش نگران زندگی منه.

چه ربطي داره اتفاقاً خانم هايي كه شاغلند. به دليل در اجتماع بودن،‌اعتماد به نفس بالا و مستقل بودن خيلي بهتر از خانم هاي خانه دار شوهرداري م يكنند و مردان نرمال هم از اين زن ها بيشتر خوششان مي آيد تا يك زن وابسته بدون اعتماد به نفس و منزوي!

مرسی لیلا خانوم. بله حق با شماست. راستش نمیدونم چرا مادرم اینقدر نگران شده ولی گاهی وقتا از اینهمه اخطار میترسم.:163:

سلام مهسا جان
چه عجب از این طرفا !

بارها به دوستان دراین سایت و جاهای مختلف گفتم
اگر پیشنهاد بهترین شغل دنیا رو هم بهتون دادن سریع قبول نکنین
وضعیت و خلقیات همسرتون رو بسنجید

مهسا جان با داشتن همسری مثل همسر شما که در حالت عادی هم به راحتی خرجی نمیده این سرکار رفتن شما یه ریسک بزرگه برای زندگیت
به قول معروفهمسر شما نزده میرقصه حالا فرض کن دیگه از درامد تو هم مطمئن شده

زنانی باید برن سرکار که همسرشون به حقوق شرعی و عرفی همسرشون آشنا باشه یعنی بدونه اگر زنش ماهانه بالای 1 میلیارد تومان هم درآمد داشه باشه بازهم وظیفه همسرشه که بش خرجی بده

دقت کن دوست من با توجه به اینکه میگی همسرم بی مسولیته نباید موقیعتی رو به وجود بیاری که اونو بی مسولیت تر از الان بکنه
اینکار شما دقیق یعنی همین

بهتره کمی د مورد سرکار رفتنت تجدید نظر کنی
من هم موقیعت شغلی بسیار عالی داشتم
معلم حق التدریس در مدرسه دولتی با درآمد خوب
اما دیدم ازوقتی که درآمدم بیشتر شده همسرم یا بهم خرجی نمیده یا به سختی میده
اوایل سعی کردم توجیهش کنم و حق حقوقم رو بهش یادآوری کنم

اما دیدم حرف حرفه خودشه
بنابراین برای اینکه این عادت روش نمونه خیل راحت دیگه نرفتم سرکار

مهسا جان سعی کن از تجربیات استفاده کنی

اینی هم که مادرت مدام میگه بهش زنگ بزن ...حد و مرزش رو رعایت کن و خودت مدیریتش کن

تماسهای مکرر ممکنه باعث بی مزه شدن جریان و تماسهای دیر ب دیر باعث دوری ازهمدیگه بشه

موفق باشی

سلام دوستان خوبم.
مرسی مریم جون. واقعا نمیدونم باید چیکار کنم. از یه طرف شوهرم اونجوری بیخیال شده و طبق معمول خساست بخرج میده، از طرف دیگه حوصلم سرمیره خیلی و الان که عقدیم، بعد از عروسی هم میدونم همیشه قراره توی خونه تنها باشم چون شوهرم کارش جوریه که کمتر روزا خونست. حتی شبا هم آخر وقت یعنی ساعت یازده به بعد میاد خونه. ازین جهت نمیخوام همه ی عمرمو به خاطر شوهری که هیچوقت خونه نیست خونه نشین بشم.

البته هنوز من اولین حقوقمو نگرفتم ولی نمیدونم در آینده بخاطر کارم چه مشکلاتی به مشکلاتم اضافه میشه ؟؟؟؟؟؟ :325: