-
می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
با سلام خدمت دوستان همدردی
من و همسرم زندگی خوبی داریم.خدا رو شکر
خوبی هاش زیادن.شخصیت منحصر به فردی داره.مثلا اگه بی دلیل بگم دوست ندارم برم خونه مادرت عمرا تلافی کنه بگه منم دوست ندارم بیام خونه مادرت.همیشه می گه مادرت خیلی خوبه.اصلا از کسی توقع کاری رو نداره.از بابام توقع نداره تحویلش بگیره.از فلانی توقع نداره شام دعوتش کنه.از من توقع نداره واسش شامو ناهار درست کنم.کلا خیلی سازگاره
اما یه نقص هائی هم داره.اول یه سوال اگه منی که الان در کنار همسرم احساس خوشبختی می کنم باید چشممو رو عیبهاش ببندم و بگم برو ببین دیگران چه مشکلاتی دارن
مشکلی که من باهاش دارم اینه که چون خودش از دیگران توقع نداره فکر می کنه بقیه هم اینطورن.
من دوست دارم شوهرم اهل تعارف کردن باشه.اهل زبون ریختن.دوست دارم به اطرافیان بگه چرا نمی یاین خونمون.حالا چه فامیل من چه فامیل خودش.مثلا دائیش رفته مشهد برگرده به مادر بزرگش بگه جاش خالی نباشه.یا وقتی مهمون داریم بگه بفرمائید چرا غذا کم کشیدید.یا دقت کنه سفره ببینه مثلا جلوی مهمون ترشی نیست ترشی رو بذاره طرفش.وای ارتباطش با خانوما که صفره.منظورم از خانوما مثل خالم زن عموش و ...باور کنید چند بار شده وارد مجلس شدیم به احتراممون پا شدن مثلا رفته طرفه آقایون دست داده اما خانوما رو فراموش کرده نشسته حالا خانوما همین جور سر پا وایسادن تا مثلا خالم برگشته گفته آقا....خوب هستین .
نمی دونم چه طور یادش بدم.اکثرا که می گه من این جورم.از تعارف خوشمد نمی یاد.اما راجع به مثال آخر معذرت خواهی کرده که بیشتر دقت کنه.اما اکثرا بد جبهه می گیره.شاید نحوه برخوردم اشتباهه.
-
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
شایدیکی ازدلایل این کارهاش کم روبودنشه.یاحجب وحیای بیش ازحدی که داره مانع ازاین میشه که باخانمهای فامیل احوال پرسی داشته باشه.:325:
-
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
رایحه عشق عزیز سلام و صبحت بخیر
تبریک بهت میگم برای این شوهر خوب و قابل تعریف
شاید این رفتار شوهرت از صداقتش باشه و اینکه دوست نداره حرف یا تعارف الکی کنه
من خودم اهل تعارف نیستم وحرفی که با حرف دلم متضاد باشه سختمه بگم
رایحه جان با این همه تعریف به نظر من بیخیال این بقول خودت نقص بشو شاید ویژگی باشه که باید بپذیریش
موفق و شاد باشی عزیزم:72:
-
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
رايحه جان سلام عزيزم.
انگار اين يه واقعيته كه نميشه زنا رو هيچ وقت راضي كرد:311:
منم مثل شمام و مثل همه زناي ديگه عالم كه از سر دلسوزي هميشه در حال اصلاحه شوهرشون و يا به قولي لطمه زدن به اون هستن.هر وقت من و شما ياد بگيريم اونا رو همون جوري كه هستن دوست داشته باشيم خوشبخت ترين زن عالم ميشيم.اين حرفا رو اول به خودم بعد به شما مي گم گلم.
اگر همسرتون به محض اينكه از مهموني مياين شروع كنه به انتقاد حتي محترمانه از شما كه مثلا چرا بلند خنديدي چرا اين جوري نشستي.چرا اون لحظه اين كارو نكردي چرا بعدش كه اين جوري گفتن تو اون طوري كردي و....چه حالي ميشين صادقانه ؟؟
ما زنا اگه گاهي خودمونو جاي شوهرامون بذاريم ميبينيم تحمل اين همه انتقاد نهايتا يا ميشه سردي و دوري يا ميشه بي تفاوتي يا ميشه جنگ و دعواي هميشگي.ايا واقعا راحت تر نيست هر ناراحتي رو همون جا بگذاريم و بگذريم؟؟
ايا بهتر نيست به جاي اينكه هميشه از اون انتظار داشته باشيم وانتقاد كنيم خودمونو اصلاح كنيم يا استانه تحملمون بالا ببريم؟حساسيتمون كم كنيم و چشم روي عيب هاش بپوشونيم؟
خيلي از دل نگراني هاي ما حرف مردم درباره عكس العمل هاي شوهرمونه.اينكه درباره ش چي ميگن يا چه فكري ميكنن.ولي اين مردم مگه كين؟معصومن؟فرشته ن؟نعوذ بالله خدان؟...
-
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
سلام رایحه عشقِ آواتار خوشگل !
یک بار دیگه پستت رو بخون ، چون شخص شما هرکاری رو از روی توقع می کنه به همین خاطر توقع داری دیگران نیز همین طور باشند ، یعنی نقطه مقابل همسرت ( ببخشید اینقدر تند نوشتم :P )
این جمله ات رو بخون :
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رایحه عشق
مثلا اگه بی دلیل بگم دوست ندارم برم خونه مادرت عمرا تلافی کنه بگه منم دوست ندارم
این توی ذهن شماست که (ناخودآگاه) می خواهی بسنجی اگه حرف بی منطقی زدی آیا همسرت مقابله به مثل می کنه یا نه! در حالی که که اصلا توی ذهن همسرت یه همچین راهکاری در جواب به درخواست بی منطق و نادرست شما نمیاد !!
با اجازه ات من این جمله تون رو بسط می دهم نسبت به افراد دیگر
یعنی معمولا ما آدم ها توی ذهنمون یه چیزی از واکنش ها و رفتار طرف مقابلمون می سازیم که اگه این واکنش منفی باشه و اون شخص انجام نده ، با خود می گوییم : دمش گرم ، عجب آدم باحال و بزرگ واری بود ، و اگه واکنش مثبت توی ذهنمون انتظار داشته باشیم و اون شخص واکنش منفی نشون بده ، با خود می گوییم : اصلا فکرش رو هم نمی کردم ، اینقدر بد برخورد کنه ، انتظارش رو نداشتم و مایوس می شویم !
به نظرم اگه ذهنیتمون رو اصلاح کنیم یعنی
1) مثبت ببینیم و برداشت کنیم
2) توقع و انتظار از دیگران را به صفر برسونیم
3) وجود خطا و اشتباه را در دیگران محتمل بدونیم و به علت خطاهاشون ، نرنجیم (ازشون بت نسازیم )
بهترین کمک را به حال خوب خودمون کرده ایم :46:
و اما در مورد سئوال زیر:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رایحه عشق
اما یه نقص هائی هم داره.اول یه سوال اگه منی که الان در کنار همسرم احساس خوشبختی می کنم باید چشممو رو عیبهاش ببندم و بگم برو ببین دیگران چه مشکلاتی دارن
من نظر شخصی خودم رو می گم (برداشت مناسب با خودت )
من این کار رو اوایل می کردم ( یه چیزی حدود 2سال ) بعد دیدم خیلی بهم ریختم ، احساس می کردم بیش از آنچه که در توانم هست دارم برای زندگی انرژی می گذارم ولی بازخورد مناسبی عایدم نمیشه
این شد که فشار زیادی رو توی مدت یک ماه تحمل کردم
به نظرم با دیدن مشکلات دیگران ، می بایست شاکر خدا باشیم که اون مشکلات را نداریم و تحملمون رو در برابر مشکلات خودمون ببریم بالا ، نه اینکه چون برآیند زندیگمون در کل مثبت هست به خودمون مدام بقبولونیم که اصلا مشکلی نیست و به قول شاعر (همه چی آرومه ، من چقدر خوشبختم !) یه زمانی در زیر آرامش اقیانوس یه سونامی در حال شکل گرفتن هست ها !
به نظرم
1) باید مشکلات رو شناسایی کرد
2) بعد اونها رو دسته بندی کرد
3) برای هر کدوم راه حل پیدا کرد
4) اونهایی که راه حل دارند رو حل کرد (البته با صبر و مرور زمان)
5) اونهایی رو که راه حل ندارند رو پذیرفت ... مثل پذیرفتن اینکه ماست سفید هست و شب سیاه ( حالا اگه یکی اومد ماست سبز درست کرد و شب رو هم بنفش کرد ، الزاما به معنی اون نیست که درست میگه :305: )
و اما در آخر
اونچه که من از پستت برداشت کردم این بود که دوست داری همسرت رفتارهای اجتماعی تری نشون بده و اداب و رسوم معمول رو با دقت بیشتری انجام بده
این خواستت خیلی خوبه
میدونی چرا؟
چون هرچی ما انسانها اجتماعی تر باشیم ، اولا احساس بهتری خواهیم داشت و دوما احتراممون توی اون جمع بیشتر میشه
اما چگونه به این همسران گرامی آموزش بدهیم :311: ( زن ها اکثرا آموزگار هستند و مردها دانش آموز ... چون اولین معلم انسان ، چه مرد و چه زن ، یک زن هست و اون مادر هر شخصی هست )
حالا یه معلم مهربون با سعه صدر بالا می خواهیم که یواش یواش با تقویت عزت و قدرت مرد بهش آموزش بده
یه روشی فرشته گفته بود
از طریق فانتزی ( کاملش رو برو توی تالار بگرد و پیداش کن و بکار بگیر )
به همسرت توی زمانهایی که عشقولانه هستید
موضوع حرف را با ظرافت زنانه باز کن و سعی کن اول ازش قدردانی کنی ، قدرتش رو ببری بالا ، حمایتش کنی و بعد حرفت رو بزنی
مثلا) عزیزم اونقدر بهت افتخار می کنم ، تو یه مرد واقعی هستی ، اونقدر توی جمع ها که می رویم خوشم میاد آخه همه به احترام تو از جاشون بلند می شن حتی زنهای مسن فامیل ، اخه که نمی دونی چقدر حال میده ، وقتی این جوری به تو محبت و احترام میشه ، انگار به من میشه ، اخه تو نصف وجود خودمی ، عشق منی دیگه
بذار یه ذره توی این حس بمونه
بعد با کمی مکث بگو
عزیزم دلم می خواد تو هم احترام اونها را عالی پس بدی که من بیشتر کیفور بشم :46:
و بعد کم کم از مثالهای کوچیک شروع کن ، البته انتظار نداشته باش با یک بار جواب بده ها ... به مرور زمان انشالله نتیجه می گیری
وقتی ازش یک بازخورد کوچک دیدی ، تشکر کن و ارج بده
مثلا از مهمونی برگشتید و همسرت یه رفتار اجتماعی خوب انجام داده
بهش بگو خیلی باحال بود .... اون که فلان حرف رو زدی و اون رفتار را انجام دادی ، مرصی از اینکه ....
در خصوص پذیرایی از مهمان ها هم در خونه خودتون ( مردها بلد نیستند ، فکر می کنند خودشون هم مهمون هستند ، اخه تقصیر خودمون هست ، از بس که توی خونه موقع شام و ناهار تحویلشون می گیریم ، براشون غذای مورد علاقه شون رو می پزیم ، سر سفره بهشون می رسیم ، بهترین قسمت غذا رو می دهیم به بچه بعدش اونها و ... )
قبل از مهمانی ازش مودبانه و محترمانه بخواه
مثلا عزیزم موقع کشیدن غذا سر سفره ، من به خانوم ها رسیدگی می کنم ، شما به اقایون
و ....
در پناه حق شاد زندگی کنید:72:
-
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
سلام رایحه جان،
این طبیعیه که انسان ها رفتارها و اخلاق های متفاوتی داشته باشن. نه تنها طبیعیه، بلکه زیباست. (اگه دقت کرده باشی، بدون وجود این تفاوت ها عالم پویایی خودش رو از دست می داد و ایستا می شد.)
اینکه ما با کسی ازدواج کردیم، این حق رو به ما نمی ده که بخوایم ماهیت اون فرد رو تغییر بدیم.
از این گذشته، تو دو راه بیشتر نداری:
یا خودت رو تغییر بدی، یا همسرت رو.
اولین راه خیلی راحت تره، امتحانش کن...
مثال: به جای اینکه تعارفی نبودن همسرت رو تغییر بدی، انتظار خودت از تعارفی بودن اون رو تغییر بده.
اینجوری هم انرژی کمتری می گذاری، هم انرژی منفی کمتری منتشر می کنی، هم همسرت احترام بیشتری برات قائل می شه.
-
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
ممنون از دوستان
باید بگم همسرم هم کم حرفه هم از تعارف بدش می یاد و هم بلد نیست.راستش دنبال مقصر نمی گردم اما چون همش مادرشون به جاشون حرف زده.داداش کوچیکه هم اونطوره.مثلا یه مهمونی داره می ره اصلا نمی یاد راش بندازه.اما خواهرشون چون مادرشون وابسته بار نیورده اینطور نیست.به خدا منم دوست ندارم شوهرمو عذاب بدم مجبور به کاریش کنم ولی تو این دور و زمونه کمی تعارف خوبه.منم انتظار آنچنانی ازش ندارم.
بالهای صداقت یه تشکر ویژه از شما بابت راه حلتون.راستش این که می گید تو لحظات عاشقانه این کارو کنید حس بدی می ده.من بیشتر دوست دارم مثلا همسرم مشغول کاریه بیام بهش بگم حرف دارم باهات.می شه کمی صحبت کنیم.یعنی دوست دارم با منطق خواسته م رو مطرح کنم اونم با منطق قبول کنه نه با احساس آیا این اشتباهه؟
-
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
سلام رایحه من
خوبی دختر گل؟
بازم که داری سخت می گیری دختر خوب!!!! :)
بازم سرت خلوت شد گیر دادی به این آقای همسر بیچاره؟ :)
من با بالهای صداقت موافقم!
خیلی معلم سخت گیری هستیا! میدونستی؟
معلم باید صبور باشه....زورگو نباشه...و خیلی چیزهای دیگه!
خانوم معلم! این رو یادت باشه که مردها اکثرا همینطورن!!! راحت باش!
هر کسی را بهر کاری ساختند!
پدر من 31 سال از ازدواجش میگذره و خیلی هم با مامانم عاشقانس و همدیگرو دوست دارن
اما عیدا که میشد من یک سره حرص می خوردم که بابا چرا به مهمون تعارف نمی کنی؟
مامانمم میزد زیر خنده از حرص خوردن من :311:
آخه نه تنها به مهمون تعارف نمی کرد (چون اصلا اهل تعارف نیست) بلکه انقدر گرم صحبت با
مهمون می شد که مهمون بیچاره وقت نمی کرد چیزی بخوره :311: آخه پدرم خیلی آدم
اجتماعی ای هستش.
بعد 1 روز مامان گفت همیشه دیگران رو همانطور که هستند بپذیر!
مامان می گفت وقتی چیزی رو نمیتونی تغییر بدی و اون چیز مسئله چندان مهمی نیست ،
ذهنیتت رو نسبت به اون چیز تغییر بده!
حالا دیگه نه من حرص می خورم نه بابا!
جالبه که به بابا هم که اشاره می کنیم سریع متوجه میشه و شروع می کنه به تعارف! :311:
حالا نمیدونم ار من حساب میبره یا مامان با زیرکی بهش فهمونده!
مخلص کلام اینکه :
اول اگر همسرت خودش دوست دارد تغییر کند و اجتماعی تر شود به او کمک کن!
دوم اینکه باید در فضایی عشقولانه خواسته هایت را بگیری چون ما آدمها خیلیهایمان در فضای
مثلا منطقی جبهه می گیریم و عوارض خوشی ندارد!
پس این توصیه ی بالهای صداقت را جدی بگیر چون مادر من نتیجه گرفته شما هم میگیری!
یک سوال؟!
شما خوشت میاید که همسرت راه برود و بگوید رایحه فلان کار را بکن ، رایحه بسار کار را بکن؟
همسر تو آدم easy going ای هست شما هم راحت باش و زندگی کن!
ما اگر معلمان خوبی باشیم بی هیچ حرفی و بدون کلام با رفتار عملی مناسب آدم ها را به
راه می آوریم!
حالا انصاف هست که نقطه ضعف همسرت را پیدا کردی هی دست بگذاری روی نقطه ضعف
او و متوقع نبودنش؟
اگر متوقع بود و اذیتت می کرد خوب بود؟ :160:
مگه خودت اخلاق بد نداری خواهر من؟ ;) من الان وکیل مدافع همسرت شدم (خواهر شوهر
بازی پنداری :311: )
:72: :46:
-
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
سلام رایحه عشق عزیز
در حضور فردی با تجربه مثل شما اظهار وجود کردن برای کسی مثل من سخته !
ولی اگر اجازه بدی نظرم رو میدم.به نظرم دوست خوبم اصلا عنوان تاپیکت غلطه.اصلاح رفتار؟اونم همسر؟
اصلا امکان نداره.یه مردی که 27_28 سال با یه اخلاق خاص بزرگ شده رو میشه اصلاح کرد؟
به نظرم همسرت ویژگی های مثبت زیاد داره.شاید مطرح کردن از سمت شما بیشتر باعث جبهه گرفتنش بشه.
شاید بهتر باشه همون کاری رو که تو دوست داری انجام بده در مقابلش انجام بده.مثلا تو سر سفره به همه تعارف کن.
انشاالله که موفق باشی وقدر زندگی خوبتو بدون
-
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
ممنون من حرفاتونو قبول دارم.من حوصله ایجاد تاپیک جدید ندارم.بهار جون این معلم سختگیرتر هم شده و امشب یه کمبود دیگه از شوهرش پیدا کرده.رایحه گناه کرد.رایحه امشب آرزوی بدی کرد.
احساس خوبی بهش ندارم.دوسش دارم.خوبی هم خیلی زیاد داره.اما نقصاش باعث می شن آدم خجالت بکشه.مخصوصا با خانواده مزخرفش.اگه الان حس بدی به شوهرم دارم.گناه زیادش پای خانوادش.شوهرمو و دائیش هم سن اند.پارسال نامزد بودیم این موقع ها رفت مشهد حالا سوغات چی اورد یه دامن بی ریخت و ارزون قیمت.حالا همه منتظر بودن به من چی می یاره.البته مامانش خودش فهمید چقدر کمه جبران کرد خودش به سوغات اضافه کرد.اما خوب شاید بقیه گول بخورن ولی خودمو که نمی تونم گول بزنم.حالا امسال دائیش رفت مشهد به نامزدش یه پالتوی شیک.با بلوز شیک.با چیزای تزئینی
امشب که اونجا بودیم و سوغات رو می دیدیم این حس مقایسه اومد سراغم.لبخندهای مصنوعی.دائیش حتی به منم روسری اورده .تا اینجاش خودم بودمو خودم.حالم ازون جا خراب شد که خانوادش(خاله.مادر بزرگ.مامانش)با بی رحمی تمام حرف پارسال رو پیش کشیدن.اینکه همسری چیزی نخریده بود.این که سر در نمی یاره.دهنم قفل شد.دوست داشتم از همسری دفاع کنم ولی وقتی خودم به حرفاشون ایمان داشتم.به تمام معنا شکستم.نمی دونم ولی حس بدی به همسرم دارم.منی که عاشقانه می پرستیدمش.یاد گرفته بودم عیباشو نبینم.ولی الان.
یه در گوشی ازون جائی خانوادش بدون فکر کردن حرف می زنن قبلنا گفته بودن اول منو به دائی ش معرفی کردن ولی اون موقع دائیش به هیچ وجه قصد ازدواج نداشت مخصوص با زنی که قصد ادامه تحصیل هم داره. اگه بگم از دلم نگذشت کاش اون شوهرم بود دروغ گفتم. اون سه زن به ظاهر مومن تو این گناه سهیم ان.من تا حالا همه بدی هاشونو بخشیدم اما اینو نمی بخشم.
دعا کنید خدا منو ببخشه.
-
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
عجب!!!
من نمیدونم چی باید بگم!!!
1. شانس داری شوهر به این خوبی!!!!
2. خانواده شهر به این خوبی خوبه والله جای اینایی
که قصه شونو اینجا مینویسن بودی چی کار میکردی؟
حتما هر روز آرزوی مرگ و بدبختی خانواده شوهرت؟
نمیبخشیشون به خاطر زنده کردن یه خاطره برات؟
که احتمال خیلی زیادم قصد بدی نداشتن؟
3.شانس داری خدا هم خوب نازتو میکشه!!!!
4.ولی کفر نعمت ،از کفت بیرون کن...البته انگار فقط راجع به بعضی ها صدق میکنه این احکام الهی
5.جالب اینه که چه اعضای سایتم نازتو میکشن
برو تاپیک های دیگه رو بخون با همه دعوا میکنن که مشکل داری
اما با تو با نازو نوازش حرف شدن
غبطه خوردم اساسی!!! دلم خواس
-
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
من نیازی به ناز کش ندارم.دوستان خواهش می کنم هر چی تو ذهنتونه بیاین بگید.رودروایسی که نداریم.خدا می دونه اولش قصد نداشتم این پست آخرمو بیام بزارم.چون دوستان گفتن بگو چرا حالت بده اومدم اینجا گفتم.ولی اگه منظورت پستای قبلیه به عنوان دقت کن نیومدم بگم چه مشکل بزرگی دارم.فکر کردم می تونم زندگیمو بهتر کنم.اگه مشکلای کوچیک ناراحتتون می کنه ببخشید.
نمی بخشمشون به خاطر اینکه یه لحظه از ذهنم گذشت گفتم ای کاش این دائیش شوهرم بود. می فهمی این خودش نهایت مشکله.
اما فامو یه قانون هائی هم خدا داره.اینکه خدا گاهی به اندازه ظرفیت هرکس بهش مشکل میده.منم ظرفیتم کمه.من یه چیزو بزرگش می کنم.خدا خودش از ظرفیت کمه من آگاه بوده.شایدم هر که درین بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند.من مقرب نیستم که مشکلام کوچیکه
-
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
سلام و صبحت بخیر رایحه عزیز
از پست اخرت کمی تعجب کردم
شاید در یه بحران روحی این فکرا امده سرت
ولی این که سر یه کادو بخای از این حرفا بزنی کمی غیر عاقلانست
عزیز من از شوهر شما بهتر یا بدتر زیاده اما مهمه با همه کمبوداش کنارش باشی و بجای تخریب خودت با درایت مشکلات رو مدیرت کنی
حس میکنم از نظر روحی نیاز به یه شارژ داری تا استانه تحملت بیشتر بشه یه کم به خودت زمان بیشتر بده تا بهتر بتونی با مسائل کنار بیای
گاهی ما زیادی حساس میشیم و با خط کش میوفتیم به جون زندگی کاملا درکت میکنم امیدوارم با کمک دوستان تعادل ایجاد کنی
اخر هفته خوبی داشته باشی گلم:72:
-
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
نمی دونم چم شده.به طرز غیر قابل باوری حالم بده.آرامش قبل از طوفان شنیدین؟.من شب خودمو کنترل کردم نذاشتم از ناراحتیم چیزی بفهمه اما امروز با بی رحمی تمام راهیش کردم.البته نفهمید چرا اخلاقم گند شده.سرم داره می ترکه.داغونم.تو رو خدا دعا کنید حالم خوب شه.دارم با دستای خودم زندگیمو خراب می کنم.خدایا کمک:323:
من کاملا می دونم کارم اشتباهه ولی چرا این کارو می کنم انگار اراده کنترل فکرمو ندارم.راستش تا حالا این حسو نسبت به همسری نداشتم.به خدا خجالت می کشم این حرفا رو می گم ولی چه کنم شاید کمی آروم بشم.
راستی خواستم بگم دیگه اون فکر گناه نمی یاد تو سرم.منظورم اینه که دیگه آرزو نمی کنم ای کاش دائیش...:163:
فقط حسم نسبت بهش خوب نیست.
-
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رایحه عشق
ممنون من حرفاتونو قبول دارم.من حوصله ایجاد تاپیک جدید ندارم.بهار جون این معلم سختگیرتر هم شده و امشب یه کمبود دیگه از شوهرش پیدا کرده.رایحه گناه کرد.رایحه امشب آرزوی بدی کرد.
احساس خوبی بهش ندارم.دوسش دارم.خوبی هم خیلی زیاد داره.اما نقصاش باعث می شن آدم خجالت بکشه.مخصوصا با خانواده مزخرفش.اگه الان حس بدی به شوهرم دارم.گناه زیادش پای خانوادش.شوهرمو و دائیش هم سن اند.پارسال نامزد بودیم این موقع ها رفت مشهد حالا سوغات چی اورد یه دامن بی ریخت و ارزون قیمت.حالا همه منتظر بودن به من چی می یاره.البته مامانش خودش فهمید چقدر کمه جبران کرد خودش به سوغات اضافه کرد.اما خوب شاید بقیه گول بخورن ولی خودمو که نمی تونم گول بزنم.حالا امسال دائیش رفت مشهد به نامزدش یه پالتوی شیک.با بلوز شیک.با چیزای تزئینی
امشب که اونجا بودیم و سوغات رو می دیدیم این حس مقایسه اومد سراغم.لبخندهای مصنوعی.دائیش حتی به منم روسری اورده .تا اینجاش خودم بودمو خودم.حالم ازون جا خراب شد که خانوادش(خاله.مادر بزرگ.مامانش)با بی رحمی تمام حرف پارسال رو پیش کشیدن.اینکه همسری چیزی نخریده بود.این که سر در نمی یاره.دهنم قفل شد.دوست داشتم از همسری دفاع کنم ولی وقتی خودم به حرفاشون ایمان داشتم.به تمام معنا شکستم.نمی دونم ولی حس بدی به همسرم دارم.منی که عاشقانه می پرستیدمش.یاد گرفته بودم عیباشو نبینم.ولی الان.
یه در گوشی ازون جائی خانوادش بدون فکر کردن حرف می زنن قبلنا گفته بودن اول منو به دائی ش معرفی کردن ولی اون موقع دائیش به هیچ وجه قصد ازدواج نداشت مخصوص با زنی که قصد ادامه تحصیل هم داره. اگه بگم از دلم نگذشت کاش اون شوهرم بود دروغ گفتم. اون سه زن به ظاهر مومن تو این گناه سهیم ان.من تا حالا همه بدی هاشونو بخشیدم اما اینو نمی بخشم.
دعا کنید خدا منو ببخشه.
سلام رایحه جون ی سری حرفام همون حرفای دیشب هست که تو پیام خصوصی بهت گفتم،که دیگه اینجا دوباره نمی نویسم
اولا رایحه جون خیلی خوشحالم که دیگه به اون به قول خودت آرزو فکر نمی کنی،
رایحه جون دیشبم گفتم تو ظاهرا داری می بینی دایی همسرت برای خانمش سوغاتی بیشتر آورده ولی از بقیه جنبه های زندگی اونها خبر نداری و نمی تونی بگی در کل دایی همسرت از همسرت مرد بهتری هست.
اصلا اینکه خانوادش اول تو رو معرفی کردن ولی دایش قصد ازدواج نداشته رو فراموش کن،بعدش اگه دایی دوستت داشت اگر قصد ازدواج هم نداشت بالاخره می اومد جلو ی چیزی می گفت تا شرایط ازدواجش رو به راه شه،و با ادامه تحصیلت هم کنار می اومد.
اون کسی که تو رو دوست داشته و به خاطر احساسش اومده جلو و حرفش رو زده ،به خاطرت ادامه تحصیلت هم پذیرفته،بد اخلاقی هات رو تحمل می کنه،بهت ابراز علاقه می کنه ....همسرت هست.
الانم واقعا رایحه جان این مسائل پیش پا افتاده رو فراموش کن ،نزار ی همچین مسائلی تو رو تحت تاثیر قرار بده،رایحه تو حدت در این اندازه نیست که سر چنین مسائلی بخوای با همسرت دچار مشکل شی.
سر دامن و سوغاتی!
خودت یکم با آرامش بشین با خودت فکر کن ،فکر کن آیا رایحه انقدر سطحی نگره که عشق و علاقه همسرش رو با دامن و سوغاتی اندازه بگیره؟؟؟؟؟
و مردی که سوغاتی بیشتر می اره رو به همسر خودش ترجیه بده!!!
نه رایحه جون سطح تو خیلی بالاتر از این حرفات هست.
حق بهت می دم دوست داشته باشی همسرت برات سوغاتی بیشتری می اورد ولی این خواستت رو منطقی می تونستی بیان کنی،نه اینکه تا این حد احساساتت به هم بریزه.
هیچ وقت همسرت رو با مردای دیگه مقایسه نکن
فکر کن رایحه جون بالاخره زن از تو خوش اخلاق تر یا زیباتر مگه وجود نداره؟
فکر کن ی لحظه همسرت تورو مقایسه کنه با ی زن زیباتر و بگه کاش اونو گرفته بودم !!!
-
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
ممنون نازنین حق با توست.مخصوصا حرف آخرت تنمو لرزوند.حالا هم که یادم می یاد تو دوران مجردی تو اون عالم هپروت ازون جائی که دورا دور همسری جون و دائی شو می شناختم همسری جون واسم جذاب بود:163:یعنی دوست داشتم بیاد خواستگاریم ولی راجع به دائیش هیچ همچین فکری نیومد بود سراغم.اینو گفتم کمی حال خودم عوض شه.امیدوارم تا همسری از سر کار بر می گرده این حس بد به کل نابود شه:46:
قبول کنید خانوادش تو به وجود اومدن این حس نقش داشتن.مخصوصا مادرش.دیشب یکیشون برای اینکه ناراحت نشم گفتش خوب اگه همسرت سر در نمی یاره به جاش مادر شوهرت سنگ تموم گذاشت(یکی بشنوه فکر می کنن چی کار کرده برام:311:)بعد مادر شوهرم برگشته می گه اون به درد نمی خوره اون کجا همسر آدم بخره اون کجا مادر شوهره آدم بخره.خوب منم آدمم کم می یارم دیگه.
بچه ها اگه حرفی داشتید بگید درسته که حرفای نازنین حالمو بهتر کرد ولی هنوز جا داره حالم بهتر شه:311:
-
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
سلام رایحه عزیزم
مقایسه آفت زندگی هاست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آفت ذهن است!
آفت گل عشق است و تو بیرحمانه این آفت را به جان گل عشق نورس و نوپای زندگیت انداخته ای!
رایحه باورت می کنم و حالت را می فهمم و می دانم انسان حتم الخطاست!
اما!!!!!!!!!!!!!!!!!
رایحه تو در زندگی مردم نیستی و داری ظاهر زندگی دیگران را از دور می بینی!
شده که پشت ویترین یک مغازه بایستی و از دیدن یک کالا خیلی خوشت بیاید و آن را بخری و
بعد که به خانه میروی ببینی آن جلوه ای که پشت ویترین داشته ندارد و از خریدن آن کالا
پشیمان شوی؟
می دانی چرا از خرید آن کالا پشیمان می شوی؟ چون آن کالا پشت ویترین کلی نور پردازی بر
رویش قرار گرفته و ظاهر واقعی آن وقتی مشخص می شود که تو آن را بدون نور پردازی ببینی
و بعد به ماهیت واقعی آن که پی می بری می گویی ای کاش این را نخریده بودم!
زندگی دائی همسرت هم دقیقا مثل همین مثال است!
تو داری زندگی آنها را از دور می بینی و مسائل و مشکلاتشان را اصلا نمیبینی و خبر نداری!
برای همین در ذهنت شروع به اسطوره سازی کرده ای و همسرت را با موجود خیالی ذهنت
مقایسه می کنی!
اما در واقع او اینگونه نیست!
چرا همسرت را با خود بهترش مقایسه نمی کنی!
برای مثال همین مخالفت ایشان با درس خواندن زن یعنی مخالفت مرد با پیشرفت زن و از نگاه
من این مرد اصلا دید قشنگی به جنس زن ندارد!!!!!!!
در حالیکه همسر تو نه تنها با پیشرفت تو مخالف نیست بلکه به تو یاری می رساند و تو را کمک
می کند و به تو پر و بال می دهد!!!! من همسرت را به دلیل این روحیه تحسین می کنم!!!
رایحه تصویر خیالی ذهنت را بشکن! ای بسا دیگران حسرت زندگی تو را داشته باشند و خودت
بی خبر باشی!
امروز اول ماه ربیع ، ماه شادی و رحمت است پس به ذهنت دستور بده چون فرمانده تو هستی!
بگو که مقایسه را تمام کند و شادی را وارد ذهنت کن و نگذار گل عشقت بیمار شود!
از بورد اسکرام که ساختی کمک بگیر و ویژگی های مثبت همسرت را روی بورد بنوی و بچسبان!
با خود تکرار کن که خوشبخت هستی و مقایسه احمقانه ترین کار دنیاست!
اگر زن او می شدی و حق تحصیل و کار و پیشرفت و همه چیز را از تو می گرفت تصور کن چه
حال و روزی پیدا می کردی!
ای بسا همین حق آمدن به این سایت را به تو نمی داد!
نعمت هایی را که خدا به تو داده یک بار دیگر بنویس!!!
همان چک لیست تکنولوژی فکر را می گویم!
آن وقت بیدار می شوی و به خودت می آیی!
یادت هست همسرت ماشین را درست کرد که تو شرمنده نشوی؟؟؟
یا مشکل نظم را به هیچ کس نگفت و با خونسردی به تو کمک کرد؟
گاهی خوبی های دیگران برایمان مثل نفس کشیدن عادی می شود و خوبی دیگران را نمیبینیم!
رایحه من مطمئنم موفق می شوی!
فقط احساسات بدت را بنویس و بعد پاره کن کاغذ را!!!!!!!!!!
بعد احساسات خوب را بنویس و نگه دار!
:72:
-
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
رایحه جان
منم همین حس رو داشتم وقتی تاپیک شما رو خوندم.چقدر اخلاقهای همسرهای ما شبیه هستن به هم.رایحه جان اون طوری که فرشته مهربان واسه من نوشته بایستی در تعامل با همسرهامون ما رفتار درستی داشته باشیم
من فکر می کردم می تونم همسرم رو عوض کنم اما با حرفهای فرشته ی عزیز و بالهای صداقت،آنی،بینهایت،... و دیگر دوستان نظرم عوض شد.باید روی خودم و رفتارهای خودم کار کنم.
می دونی رایحه جان من از اینکه مادرم خوشش از رفتارهای شوهرم نمیاد خیلی دلگیر می شم .اما تصمیم گرفتم دیگه برام مهم نباشه دیگران چی می گن .اشتباه ما این هست که بنا رو بر این بگذاریم که با یه سری از رفتارها همسرامون رو عوض کنیم!!در صورتیکه ممکنه نتیجه عکس بگیریم.
فرشته مهربون گفته:شما روی خود و این رفتارهای درست در تعامل با همسرت متمرکز شو ، هرگز دنبال نتیجه ای با عنوان تاثیر گذاری و تغییر وی نباش ، شما فقط رفتار درست در تعامل با وی را جامع دریاب که چیست و به کار ببند و همین برایت مهم و ضروری باشد .
از این روندی که خودت در پیش می گیری لذت ببر ( لذت از فرآیند نه برآیند )
-
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
از همتون ممنونم.
حالا که فکر می کنم شرمنده می شم.بهار عزیز کارائی که گفتی رو انجام می دم.یه تشکر ویژه بابت یادآوری خاطره ماشین.
-
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
سلام.
دوستان حرفای خوب و کاملی زدن.
فکر میکنم الان حالت بهتره.
در تایید و ادامه ی حرف دوستان، به نظرم وقتی مادر شوهرت و اطرافیان، در ظاهر داشتن به حال شما دلسوزی میکردن، شما باید میگفتی "هر هدیه ای از طرف شوهرم باشه، برای من بهترینه. حتی اگه کمترین ارزش مادی رو داشته باشه" نه اینکه با سکوتت تاییدشون میکردی.
در هر صورت خوشحالم که الان حس بهتری داری.
امیدوارم امروز که همسرت از سر کار اومده، رفتار سر سنگین صبحت رو جبران کرده باشی:72::72:
-
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
:104:
دوست عزيز من حرف تازه ندارم ولي خلاصه
1- تفاوت آدمها هر كي باشد را بايد بپذيري يعني بهش احترام قائل شوي نه كه زوركي تحمل كني. چون تو خود كامل نيستي كه اگر آدم كامل فرضي هم گير بياد بتوني درك كني .
2- اگر نيت خالصانه كمك و ارتقائ همسرت را داشته باشي قطعاً اثر مثبت خواهي گذاشت نه اينكه به بهانه آن بخواهي خورده گيري كني.وخودي نشون بدي
3- انسان در فضاي آزاد و اختيار ميتواند به تشخيص درصت برسد و انتخاب احسن انجام دهد و لاغير .همسر شما شايد بعلت خرده گيريهاي متداول قيد برخي رفتارها را ميزند و از خير تمجيدش ميگذرد.
4- باهم خوش باشيد و قدر همو بدانيد كه بهترش گيرتون نمياد
-
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
سلام بچه ها اومدم بگم من الان حالم خوبه.حرفای شما خیلی کمکم کرد.از همه بیشتر می دونید از چی خوشحالم اینکه نذاشتم همسری متوجه علت ناراحتیم بشه.من بارها شده بود خودمو در ناراحتی ها کنترل کردم ولی در نهایت به طرز وحشتناکی بروز کرده ناراحتیم.ولی این بار نفهمید.صبح کمی بد اخلاقی کردم ولی اومدم حرفاتونو خوندم بعد بهش اس دادم شب بد خواب شده بودم ببخشید.اونم که مثل همیشه با گذشت.
بعد از ظهر هم که از قبل برنامه ریزی کرده بودیم رفتیم خرید واسم انگشتر و گوش واره خرید.دختر مهربون حالا که خوب شدم ازون ور بوم افتادم:311: به حرفت رسیدم حرص می خورم چرا دیشب ساکت موندم.و دفاع نکردم.بی خیال جبران می کنم.اما هنوزم سره حرفم هستم من به خاطر دیشب نمی بخشمشون.چون اولا باعث ایجاد فکر گناه شدن.هم از همسرم بد گفتن.
البته بچه ها همسری همیشه یه چیزی می گه:می گه اینطور مواقع ببخش چون از همه بیشتر به نفع خودته.قلب خودت آروم می گیره.حالا نمی دونم چی کنم؟
-
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
-
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
افرین رایحه عشق عزیز
:104::104::104::104:
خوش اخلاقی ویزای مسافرت به دلهاست
برای اینکه زندگیمون بهترشه باید دارو باشیم نه داروغه:72:
-
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
با سلام
نظر خودم را می گم، من از لحاظ اخلاقی کمی شبیه همسر شما هستم، به قول شما زبون نمی ریزم، توقع بیجا هم از کسی ندارم ولی از اینکه بیخودی کارهایی که دیگران می کنن را بخوام وانمود کنم، حالم بد می شه.
جملاتی مثل چرا تشریف نمی یارید خونمون،بفرمایید شام، چرا غذا نمی کشید... برای من جزء چیزای ناخوشاینده. احتمالا ایشون آدم ساده ای هستند یعنی اگر بهشون بگید روی فامیلای شما این کار را می کنند و به قول شما به ظاهر رفتارشون را عوض می کنن، اما تا حالا فکر کردین اگر ایشون فکر می کردن رفتارشون غلطه یک کاری براش می کردن. ضمن اینکه من بعضی وقتا که بابا خونه نیست و مهمون می اد مثلا یکی دوبار به مهمون تعارف می کنم اما از اون بیشتر نه می تونم و نه برام قابل هضمه. چندبار رو خودم امتحان کردم مثل آدمای با سر و زبان رفتار کنم، از چیزی بیش از حد تعریف کنم، رنگ و لعاب چیزی را زیاد کنم. حالم بد شد دیگر هم این کار را نکردم.
اما اگر این زبون نریختن ایشون در مورد خود شخص شماست (نه بابا مامانتون و ...) بهشون بگید ایشون به احتمال زیاد استقبال هم می کنن.اگر می دونستید آدمایی مثل من از اینکه دیگران ازشون می خوان تغییر رفتار بدن و چیزی بشن که نیستن چقدر از درون ناراحت می شن، اصلا به فکر تغییرشون نمی افتادید.
اما در موردهایی مثل سوغاتی درست نخریدن و یا رابطه خوب با خانمهای غریبه نداشتن باید بگم: در مورد اول اگر برای خرید سوغاتی، هدیه یا لباس نظر شما را می خواد راهنماییش نکنید و بهش بگید خودش باید هدیه اش را بخره. در مورد ارتباط با خانمها هم نمی دونم چی بگم اما خانمها هر چقدر هم تیزباشن بعضی چیزا را نمی بینن مثلا من با یکی از خانمهای فامیل بسیار سرد برخورد می کنم علتش هم نگاههای مزخرف شوهرش بود و اینکه نمی خواستم فکر مریض یه آدم و رفتار من باعث یه دعوا بین یک زوج بشه.
امیدوارم خیلی بیراهه نرفته باشم.
خوش باشید.:72: