لطفا شك منو برطرف كنيد؟

سلام
دختري هستم 34 ساله كه 2 سال است با آقايي كه قبلا ازدواج كرده بوده و الان طلاق گرفته آشنا شدم. ايشان از ابتدا به من نگفتند كه ازدواج كرده بودند، بعد از مدتي كه گذشت و من به ايشان به شدت علاقمند شدم گفتند كه قبلا ازدواج كرده بودن و چون خانم بيماري سر داشته طلاق گرفته اند. و از همان ابتدا به من گفتند كه قصد ازدواج دارند. و از آنجا كه مشكلات مالي زيادي داشتند مدتي طول كشيد كه به خواستگاري من بيايند. البته در دوراني كه ما با هم دوست بوديم خانواده من اطلاع داشتند. الان مدت 2 ماه است كه ايشان به خواستگاري آمده اند و قرار است كه بعد از محرم و صفر به عقد هم درآييم. مشكلي كه من الان دارم اينه كه كمي به ايشان شك دارم. چون ديروز من به خانه ايشان رفته بودم و تلفن ايشان زنگ زد. البته من در آن موقع در جايي بودم كه صداي ايشان را به خوبي نميشنيدم و وقتي نزد ايشان آمدم ايشان تلفن را قطع كرد ، پرسيدم كي بود گفت مامان بود كه قطع شد. بعد از آن كلا رفتار ايشان تغيير كرد و با اينكه روز بسيار خوبي را با هم شروع كرده بوديم متاسفانه رفتار ايشان كل روز افكار من را بهم ريخت. بعد از آن مدام مي خواست يك جوري سر من رو گرم كنه كه بره بيرون و بياد. و بالاخره هم به دليل سر زدن به ماشين كه جلوي خانه پارك بود رفت بيرون. وقتي رفت من ديدم طول كشيد ، زنگ زدم به موبايلش كه ديدم رفت رو CallWaiting كه سريع قطع كرد و جواب منو داد و گفت كه حالش خوب نيست و مي خواد بره قدم بزنه گفتم چرا و وقتي ديد من گير دادم گفت مي ياد بالا و موقعي كه اومد من پرسيدم چي شده و تو چرا اينقدر مضطربي؟ رفتي به كي زنگ زدي گفت به هيچ كس. من گفتم كه تلفنت مشغول بود كه گفت يكي از همكارا بود ، و بعد از آن هم مدام بهش SMS مي اومد كه مي رفت ميخوند و موبايلشم قايم ميكرد. حتي رفت حموم و هر چي من گشتم موبايلشو پيدا نكردم. و گفت چيزي نيست و گفتم اگه چيزي نيست بده موبايلتو ببينم كه امتناع كرد و گفت نمي دم. من خيلي ناراحت شدم و گفتم چرا داري رابطمونو خراب مي كني؟ چرا اين روز به اين خوبي رو داري خراب مي كني؟ بگو چي شده و اون همش بهانه مي آورد. و گفت تو شك داري، خودتم يك جور شكتو برطرف كن. گفتم تو باععثش شدي. چرا داري بدترش مي كني؟ گفت من مشكلي ندارم اين مشكل توست. و مي گفت كه نترس، موضوع خاصي نيست. من شيطوني نمي كنم. كه من گفتم اگه تو الان هم قرار باشه شيطوني كني كه واويلا به حالت.
و تا شب هم همينطوري بود مدتي باهاش حرف نزدم، گفتم شايد بهتره ديگه در اين مورد حرفي نزنم و سعي كردم عادي رفتار كنم و كارهاي ديگه كنم. حتي كلي هم بهش محبت كردم. البته اونم چيزي نمي گفت و جواب منو با محبت مي داد. كه من اومدم خونمون. موقع اومدن گفتم امروز رو ناديده گرفتم ولي لطفا ديگه اين رفتار قايم موشكي بازي رو نبينم كه اگه ببينم ديگه نه من و نه تو. بعد هم گفتم من تو زندگي مردي رو مي خوام كه با من رو راست باشه، چون من هميشه با تو رو راستم .
گفت باشه و من اومدم خونه. بعد هم زنگ زدم بهش كه چطوري؟ خيلي خوب برخورد كرد. ولي راستش اين موضوع داره مثل خوره جونمو مي خوره كه چي شده بود؟ و يا كي بود كه همش بهش SmS ميداد؟ لطفا كمكم كنيد كه چي كنم؟

حتما در مورد همسر سابقش و علت جدايي شون تحقيق كنيد. بايد علت دقيق جدايي اش از همسر سابق اش را بفهمي. اينطوري مي فهمي كه اصلا مي شه به اين مرد تكيه كرد يا نه.:305:

ليلا جون خيلي ممنون كه جواب دادين ولي راستش من خواستم اين كارو بكنم ميگه اونا رفتن استراليا. در ضمن از فاميل هاي دورش هم بودن. حالا چي كنم نمي دونم؟

از خانوادتون بخوايد حسابي ته و توي همسر سابق اش را دربيارند. اونا خودشون بلدند چيكار كنند.

آزموده را آزمودن خطاست.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

اينكه مي گه رفتن استراليا ضرورت تحقيق شما را 100 برابر مي كنه چون نشون مي ده ايشون مي خواد با اين حرفاش شما را از تحقيق منصرف كنه.

سلام دوست عزیز

من هم تاکید دارم در کنار خانواده به تحقیق بیشتر بپردازید

لطفا مواظب حد رابطتون هم باشید خیلی باهاش در ارتباط مداوم نباش تا رابطه رسمی بشه

موفق باشی

عزیزم حدو حدود رابطتون چجوریه؟؟؟؟؟؟؟ شما هنوز عقد نکردین چجوری ساعتها در خلوت باهاشی؟میشه واضح بگی..........

خوب راستش ما كمي با هم رابطه جنسي داريم ولي نه تا اون حد كه ...
و در اين مورد هم هيچ مشكلي نداريم.

فکر نمیکنی زیادی خودت را درگیر رابطه ای نا مشخص کردی؟؟؟

تا رسمی نشدن رابطه از حد مجاز جلوتر نرو عزیزم

سعی کن یه مشاوره بری تا بهتر بتونی تصمیم بگیری

سلام دوست عزیز

این طور که از حرفاتون بر میاد شما از آخر به اول آمدید !!!!!!!!!!!!!!

تو جامعه و فرهنگ ما مقدمات و زمینه سازی برای حتی شروع و آشنایی لازمه گویا شما از پله اول به آخر پرش داشته ایید ...
و الان دوباره بازنگری ....
تو این بین احتمال میره حقایق زیادی از شما مخفی شده باشه البته نمیخوام منفی بافی بکنم اما اگر یه چرخی تو تالار بزنید شک شما به یقین تبدیل میشود متاسفانه ...


امیدوارم هر چه به صلاحه پیش رو باشه :72:

رویای عزیز
این شما هستی که باید شک خودت رو بر طرف کنی.به هر نحوی که می تونی در خصوص این آقا و همسر سابقش تحقیق کن.شما هنوز عقدنکردین رابطه جنسی چرا؟؟!!!زمان قبل ازعقد فرصتی است برای شناخت بیشتر .خودتون رو درگیر مسائل احساسی نکنین .عاقلانه به آینده خودتون فکر کنین و آنچه به صلاحتون هست رو انجام بدین.

چرا نامشخص؟ مثلا قراره بعد صفر عقد كنيم؟ فقط ديروز اين مساله پيش اومد كه من شك كردم؟

به همدردی خوش اومدی.

اگر بفهمی بهت خیانت می کنه یا راجع به همسر قبلیش دروغ گفته،بازم باهاش ازدواج می کنی؟همیشه یه احتمالی

برای بهم خوردن کنار بذار.

پ.ن:چرا آخر جمله هات علامت سوال می ذاری؟

راستش نمي دونم. الان اينقدر ناراحتم كه نمي دونم چي بگم. اين روزا فصل امتحاناتام هم هست و خيلي درگيرم چون من دانشجو هم هستم و با توجه به اين مساله كه پيش اومده اصلا حال خوبي ندارم. شما بودين چيكار مي كردين؟

سلام
دوست عزیز
حسابی تحقیق کن از خودش شروع کن باید با حوصله جوابت رو بده اگر الان بهت می گه خودت شک داری یعنی مشکل از توست پس 4 سال دیگه چی 10 سال دیگه که تکراری شدی چی می گه
اون الان باید نهایت تلاشش رو بکنه که اعتمادت رو حلب کنه
خیلی جدی بگیر
نگو فقط این یکباره شاید یه نشونه باشه

قبل از عقد اجازه داری شک کنی.اجازه داری کنکاش کنی.اجازه داری حواست جمع باشه.اجازه داری به هر جا که می تونی سر بزنی تا بهتر طرفتو بشناسی.حتی اجازه داری ازین که نکنه دروغ بگه استرس بگیری البته استرس سازنده.اما بعد عقد باید چشم پوشی کنی.مطمئن باش اگه بعد ازدواج می یومدی اکثرا بهت می گفتن بهش اعتماد کن.کنکاش نکن.نذار قبح قضیه(البته اگه قضیه ای باشه)بریزه.پس چشماتو خوب باز کن.به هیچ عنوان به رابطه جنسی ادامه نده.تحقیق کن.قبل از عقد مطمئن شو.اومده بودی بهت بگیم بی خیال از عنوان تاپیکت مشخصه ولی هیچ کدوم اینو نمی گیم زودتر دست به کار شو.

دوست عزیز:72:

دوستان گفتنیها رو گفتند.

خواستم اینو اضافه کنم که " ازدواج نکردن خیلی بهتر از ازدواج اشتباه کردن است."

الان بهترین فرصت هست که حتی از طریق تلفن و ایمیل رد همسر سابق ایشون رو بگیری

و حسابی در مورد اعمال و رفتار ایشون تحقیق کنی.

وقت برای عشق ورزی - دلدادگی- وابستگی و ....... زیاد هست الان زمان زمان شناخت هست

که شما داری این زمان رو در جهت نادرست هدر می دهی.

مواظب خودت باش که خدای ناکرده حسرت فرصت از دست داده رو نخوری.

موفق باشی.:72:

امروز مي خوام برم با مامانش حرف بزنم. اين اولين باره كه مي خوام با مامانش راجع بهش حرف بزنم. لطفا بگيد چي بپرسم؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط roya56

امروز مي خوام برم با مامانش حرف بزنم. اين اولين باره كه مي خوام با مامانش راجع بهش حرف بزنم. لطفا بگيد چي بپرسم؟

---

اینکارو نکن
هیچ فایده ای نداره
اصلا درباره پسر پیش مادرش حرف زدن هیچ فایده ای نداره غیر از اینکه اونم نسبت به مسائل خودت و همسرت حساس کردی و تا کوچکترین ناراحتی داشته باشی اوضاع رو با نگرانیه بیخودش به هم میریزه
اشتباه محض نکن اینکارو:81:

سلام به همه دوستان
ممنون كه ديروز خيلي راهنماييم كردين؟ من امروز مي خوام برم با مامانش صحبت كنم؟ لطفا بگيد چي بگم و چي بپرسم؟ چون اين اولين باره كه مي خوام با خانوادش در موردش صحبت كنم؟:325:

من كه نمي خوام برم از بديهاش بگم. مي خوام ازش بخوام در مورد پسرش برام بيشتر حرف بزنه و از زبون اونم بشنوم كه علت طلاق چي بوده؟

سلام رویا جان
به نظر من همینکه اون روز گوشی موبایلشو از شما پنهان کرده شک برانگیزه اگه مشکلی نداشت اجازه میداد شک شما برطرف شه و همینکه از جواب دادن طفره رفته بازم جای سوالهای زیادی هست شما اصلا شناسنامشو دیدید که از خانمش جدا شده؟
بهرحال چشمهاتو خوب باز کن شاید شخص دیگه ای هم جز شما تو زندگیش هست یا شاید با همسر قبلیش هنوز در ارتباطه خیلی جدی به این موضوع نگاه کن امروزه مردها به ندرت قابل اعتماد هستند باید خیلی مراقب باشی
حتما در مورد گذشتش خیلی تحقیق کن اگه با همسر قبلی تو همون خونه زندگی میکرده خوب میتونی از همسایه ها بپرسی

مادر ایشون گزینه مناسبی برای تحقیق نیست.کسی که بخواد چیزائی رو مخفی کنه صد در صد از مادرش هم می خواد چیزی نگه.شما که نمی خوای فقط تائید بشنوی می خوای تحقیق کنی درباره همسر آیندت پس حاشیه نرو عزیزم

رویا جان
اول اینکه سعی کن شکت روی رابطه ات با همسرت تاثیری نذاره اینطوری پنهان کاری اونم قطعا بیشتر میشه
دوم مادرش گزینه مناسبی برای این قضیه نیست چون اون مسئله رو به همسرت انتقال می ده بازم حساسیت روی موضوع بیشتر میشه به علاوه با حرف های رایحه عزیزم هم موافقم
سوم تحقیق رو درباره همسرت بیشتر کن و این تحقیق از جانب خودت نباشه و از جانب برادرت یا شخص دیگه ای غیر از شما انجام بشه بهتره
چهارم تا وقتی که به اطمینان صد در صد از همسرت نرسیدی به هیچ عنوان عقد نکن چون بعد از عقد وضع خیلی فرق میکنه و چون قطعا این افکار بعد از عقد بیشتر میشه و اگه حالا به اطمینان و اعتماد نسبت به همسرت نرسی بد اوضاعی رو در آینده خواهی داشت!!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط eghlima

رویا جان
اول اینکه سعی کن شکت روی رابطه ات با همسرت تاثیری نذاره اینطوری پنهان کاری اونم قطعا بیشتر میشه
دوم مادرش گزینه مناسبی برای این قضیه نیست چون اون مسئله رو به همسرت انتقال می ده بازم حساسیت روی موضوع بیشتر میشه به علاوه با حرف های رایحه عزیزم هم موافقم
سوم تحقیق رو درباره همسرت بیشتر کن و این تحقیق از جانب خودت نباشه و از جانب برادرت یا شخص دیگه ای غیر از شما انجام بشه بهتره
چهارم تا وقتی که به اطمینان صد در صد از همسرت نرسیدی به هیچ عنوان عقد نکن چون بعد از عقد وضع خیلی فرق میکنه و چون قطعا این افکار بعد از عقد بیشتر میشه و اگه حالا به اطمینان و اعتماد نسبت به همسرت نرسی بد اوضاعی رو در آینده خواهی داشت!!

---

اگر همسرش بود نه احتیاج به عقد نه به تحقیق داشت.به بار معنایی و اثر واژگان روی مراجع دقت

داشته باشیم و در زمان و مکان مناسب به کار ببریمشون.در اینجا واژه ی نامزد مناسب است.

این پست بعد از رویت اقلیما،محو می شود.