-
استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
واسه يه موضوعي مجبور شدم واسه اولين بار همسرم و دختر كوچيكم رو تنها بزارم و 2 روزي رو برم سفر نا گفته نمونه بارها و بارها (چند روز در ماه)همسرم به دلايل مختلف مثل ماموريت و غيره مارو تنها گذاشته و من در نبودش جاش رو واسه دخترمون پر كردم و هميشه موقع اومدنش با بهترين لباس و آرايش و غذا انتظارشو كشيم حتي تا دير وقت و اين سفرم با رضايت كامل و هماهنگي خودش بود و تو ترمينالم واسه بدرقه م بغض كرده بود
حالا من امروز بعد از 2 روز نبودن و 19 ساعت اتوبوس سواري خورد و خاكشير رسيدم ترمينال و تو مسيرم چند بار باهاش چك كردم كه مياد دنبالم ولي تو ترمينال دربه در دنبالش مي گشتم و نبود
به گوشيشم جواب نمي داد بعد از 10 دقيقه جواب داد و خيلي سرد و بدون عذر خواهي گفت خودت ماشين بگير بيا خونه!!!
وقتي ديدم ترمينال نيومده گفتم لابد رفته برام گل بگيره از بس دلتنگه!و نرسيده بياد شايدم باز ماشين خرابه نخواسته منو نگران كنه به هر حال گفتم باشه و با دلخوري قطع كردم تو راه باز گفتم شايد چون تولد بچه س جشن گرفته و مي خواد منو قافل گير كنه
ولي از شدت خستگي باز زنگ زدم و تاكيد كردم من كليد ندارم(كليشو گم كرده كليد منو برداشته) خونه باشيد تا من بيام اگه جايي مي خواي بري بعداز اومدن من برو اونم با همون لحن گفت نه ما خونه ايم تا بياي
وقتي رسيدم هرچي زنگ زدم درو باز نكرد با خونه تماس گرفتم جواب نداد به گوشيش زنگ زدم گفت من و بچه رفتيم بيرون!!! بچه دلش مي خواست بره منم بردمش!! گفتم من خيلييييي خسته م 19 ساعته تو ماشين بودم الان مثه گداها بشينم كنار خيابووون! گفت خسته اي كه خسته اي به من...منم قطع كردم بازم مثل خل ها گفتم نه لابد يه قافل گيري تو كاره مگه ميشه اين رفتارو با من بكنه بي هيچ دليلي؟؟!! من كه آزاري بهش نرسوندم ؟!
بعد كلي الافي و تو خيابون نشستن آقا تشريف آوردن و اصلا به من محل نزاشتن فقط سفره صبحونه رو پهن كرد منم سكوت كردم سر سفره بچه شروع كرد به نق نق همسر عزيز فرمودن تا تو نيستي هيچ وقت اين اوضاع رو نداريم!!گريه بچه تقصير توئه!!
من كه توپم پر پر بود به زور خودمو كنترل كردم و گفتم يعني من نباشم بي دردسر صبحونه مي خوره؟ گفت معلومه!
واسه اين كه بحثمون نشه گفتم چه عالي پس من برم دوش بگيرم شما راحت باشيد
بعد ازحموم ديد كه من سر بحثو باز نمي كنم خودش شروع كرد كه تو دروغگويي!!! چرا تو ترمينال گفتي 15 دقيقه الاف شدي من مطمانم دروغ ميگي!!
گفتم خوب 15 نه 10 چه فرقي داره تو به هر حال اونجا نبودي بودي؟؟شروع كرد به بهونه تراشي و متهم كردن من به يه مشت ايراد بني اسراييلي
ميگه پشت در موندي كه موندي آسمون كه به زمين نيومده اصلا به من چه خسته اي
يا تو تنبلي وقتي رفتي لباساي رو بند رخت رو جمع نكردي
يا بچه خييلي آرومه تو دروغگويي كه ميگي در طول روز بهونه مي گيره!
يا من در نبود تو روزي5 بار خونه رو جارو مي زدم معلومه تو تو ي خونه فقط مي خوري و مي خوابي و....
و كلا بهونه هاي كاااملا احمقانه واسه حرص دادن من!
دقيقا به جاي دلتنگي از من متنفر شده الانم كه دارم اينا رو مي نويسم دارم واسه حماقت و خوش خيالي خودم گريه مي كنم
احمقانه تر اينه كه اين بحث بچه گانه به اين ختم شد كه برو قانوني اقدام كن!!!مي دونه حرف طلاق واسه من زشت و سنگينه آخرين حربه ش واسه زجر دادن من اين حرف مسخره س از يه آدم بالغ سي و چند ساله با تحصيلات فلان و ادعايي كه گوش فلك و پر كرده اين حرف منطقيه؟!
حالم از خودم به هم مي خوره كه انقد دلتنگش بودم
حالم از خودم به هم مي خوره كه انقد بهش فكر كردم و واسه ديدن و بغل كردنش نقشه كشيدم
از جفتمون متنفرم
از همه ي از خود گذشته گي هايي كه براش كردم پشيمونم
حق من چنين استقبالي نيست مي خوام چند روز باهاش كاملا قهر كنم
گيج گيجم انگار يكي نا غافل زده تو سرم
مغزم ديگه كار نمي كنه
گاهي ميگم لابد يه غلطي كرده كه دست پيشو گرفته پس نيفته
شايدم فكر مي كنه 2 روز بچه داري كرده كوه كنده
يااااا
ميخوام جفتمونو از رو زمين محو كنم تو رو خدا كمكم كنيد
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
آروم باشید.
ما مردا گاهی اوقات به سرمون میزنه :دی:311:
ولی در کل ایشون دیگه خیلی .....
یا خیلی خیلی دلتنگ شده و تا مرز.... رفته و اینقدر دوستون داره عصبی شده یا سختی کشیده توی این 2 روز و دلتنگیش به اندازه سختیش نبوده که غلبه کنه
نکته:این نظر کارشناسی نیست و صرفا نظر شخصی است
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
چقد تند رفتی.معلومه هنوزخستگی سفر از تنت در نرفته.
معلومه این دو روز حسابی به هر دوتون سخت گذشته.تو مدت طولانی تو ماشین بودی و خیال میکنی چه عذابی کشیدی.شوهرت هم دو روز خونه داری و بچه داری کرده فکر میکنه چقد اذیت شده.
البته هر دوتون یه جورایی حق دارین.
هیچ نیازی به قهر و دعوا نیست.فعلا یه کم استراحت کن تا خستگیت در بره و ازنظر روحی اروم بشی.
وقتی سرحال شدی برو باهاش اروم حرف بزن.ازش تشکر کن که خونه رو جارو کرده ،مواظب بچه بوده و... و بهش بگو چقد تو ماشین اذیت شدی و بگو تازه میفهمم وقتی واسه ماموریت میری چقد اذیت میشی(حتی اگه با هواپیما هم میره اینو بگو) و ازش تشکر کن.به همین راحتی.
تو اگه متهمش نکنی اونم با تو همدردی میکنه.
کلا موضوع حادی نیست.مامان منم وقتی میره بیرون انتظار داره وقتی بر میگرده همه چی دسته گل باشه،ما هم غر میزنیم که وای چرا انقد کارای خونه زیاد بود.
تو نباید بذاری هر بحثی سریع به حرف طلاق کشیده بشه.
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
من الان استراحت كردم غذاخوردم چند ساعتم از ماجرا و گفته هاي بالا مي گذره و كاملا آرومم ولي صرفا جهت اطلاع عموم ميگم هنوزم با تمام وجود مي خوام جفتمونو از رو زمين محو كنم!!
يا اون ديوونه س با اين برخورد و استقبالش يا من خل بودم كه تا حالا مثل اون رفتار نكردم!!
تموم حرفش اين بود كه منو دخترمون بدون تو راحت تريم و استنباط بنده اينه كه كاش تو نبوديي
اوج حق نشناسي يه آدمه
بهار جان ممنون از همدليت ولي به خدا من تا حالا اسم طلاقم نياوردم اين 2 روز نبودم حوس مجردي زده به سرش
من هنوز نرسيده بودم خونه كه بخوام غر بزنم!!من كلي مثه احمقا ذوق ذوق ديدنشو داشتم
انگار با آغوش باز دويدي سمت يكي ولي جا خالي داده با كله رفتي تو جوب اينه حس الان من
ميترسم امشب يه حماقتي بكنم با اين همه نفرت
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
کاملا موافق سفر رفتن بود؟.
احتمالا تو هم وقتی از سفر می یاد غر می زنی خواسته تلافی کنه این طور نیست؟
اون بعدا از کاری که کرده پشیمون شده از بهونه اوردنهاش معلومه اما مرده غرور داره بگه اشتباه کردم نیومدم دنبالت.
تو با قهر کردن بهونه می دی دستش.
خانومی بهش حق بده اون مرده و حوصله بچه داری رو نداره.همین که این مسئولیتو قبول کرده کلی باید ممنونش باشی.خدا خودش می دونسته و این وظیفه رو به زن واگذار کرده.
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
آره به اصرار خودش بچه رو گذاشتم مي تونستم ببرمش گفت اذيت ميشه من مرخصي ميگيرم
الانم نميگه اذيت شده كه كاش مي گفت ميگه نبودي بهتر بودميگه تو بي عرضه اي و صد تا مزخرف ديگه
رايحه ي عشق عزيز ممنون از جوابتون ولي توضيح داده بودم رفتار خودمو در برابر سفرهاي زيادش كاملا بر عكس رفتار امروز اون
الانم رفته اسر كار و تا آخر شبم نمي ياد(كارش روز و شب و جمعه و ... نداره) نمي دونم وقتي اومد چه طور برخورد كنم يعني مي دونم ولي مطمئنم اوضاع رو بدتر مي كنه
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
به نظر من شوهر شما تجربه خونه داری نداشته و فکر کر ده توی این 2 روز همه جزئیات خونه داری رو تجربه کرده و با گذاشتن توی کفه ترازو که کفه دیگش کار خودش هست به این نتیجه ها کذایی رسیده...شما هم احتمالا خیلی رو کار هایی که توی خونه انجام میدید مانور میدادید قبلا و.....
در کل به نظر من یه اتفاق خیلی خیلی ساده افتاده و یک ناراحتی خیلی خیلی جزئی که از دید شما خیلی بزرگ دیده میشه...اگه بیشتر کشش بدید به ضرر هر دو شماست و ممکنه بحث جیز هایی که نباید باز بشه ،کشیده بشه....
من خودم مجردم و وقتی کار خونه انجام میدم(حالا به هر دلیلی مثل مسافرت مادرم و...)همیشه بعدش مامانم بهم میگه مثل طلب کار ها شدی!:311...حالا یه1 روز خونه دارری کردی،چرا قیافت این شکلی شده!.در حالی که من اصلا خودم حالیم نمیشه که قیافم رو جور خاصی کردم...البته مادر من سنشون بالاست و طبق تجربه بارها گفته به من که آقایون اصلا برای کار کردن در خانه به صورت فول تایم ساخته نشدن!(همکاری بحثش جداست!).....
این پاراگراف بالایی رو از زندکی شخصیم براتون نوشتم تا متوجه بشید یه واکنش دفاعی از همسرتون دریافت کردید!!...پس بیشتر از این روش تمرکز نکنید.به 10 روز قبل فکر کنید.ببینیند چقدر زندگی خوبی داشتید و الان بی دلیل دارید خرابش میکنید.
این وسط یکی باید پاشو روی غرورش بزاره و بی خیال بشه...
بهتره شما زودتر این کار رو بکنید چون اقایون برای طی این پروسه یه 1 ماهی وقت لازم دارن!(شوخی میکنم)....
خیلی هم با شوهرتون گرم نگیرید که در این ضمینه(خیلی گرم گرفتن رو میگم)اقایون بسیار بد برداشت میکنن...طبیعی طبیعی باشید.
خوشبخت بودید و باشید:72:
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
bahar89 عزیز
به جمع دوستان همدردی خوس آمدی
خانمی این واکنش و رفتار همسرت ، به نظر من واکنش وارونه هست . اگر این باور را داشته باشی احساست و رفتارت باهاش کاملاً عوض میشه .
بهتره در همین تالار یا سایتهای دیگه سرچ کنی و واکنش وارونه را مطالعه کنی تا بدانی یعنی چه .
به احتمال بسیار قوی رفتارش واکنش وارونه هست .
هر وقت به این باور رسیدی اعلام کن تا راهنمایی دهیم که چگونه با این رفتار او روبرو شوی و چه رفتاری بهتره داشته باشی .
.
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
به نظر من همسرت با این رفتارش می خواسته بگه در نبودت بهم خیلی سخت گذشت ودیگه تنهام نذار. ولی احساسات منفیشو اینطور خالی کرده
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
من فكر مي كنم شوهرت اتفاقا بهش خيلي سخت گذشته و با اين رفتار اشتباهش مي خواد تلافي اين سختي ها رو در بياره و يه كم تخليه رواني بشه .
به نظرم بهتره به جاي اينكه هر دوتاتونو از زمين محو كني ،:311: يه خورده دلداريش بدي و ازش تشكر كني بابت اين مدتي كه نبودي و اون از بچه مراقبت كرده .
اغلب مردا تو انجام دادن كاراي خونه و مراقبت از بچه مثل زنها صبور نيستن و خيلي زود خسته ميشن . تو كار خيلي خوبي مي كني كه هردفعه شوهرت مي ره مسافرت با روي خوش ازش استقبال مي كني . مطمئن باش اشتباه نكردي ولي تو يه زني و يك مادر و صبر و حوصله ات طبيعتا بيشتر از همسرته .
حرفاشو به دلت نگير . سعي كن باهاش همدلي كني و خستگي اين دو روزو از تنش در بياري . اونوقت مي بيني قضيه اونقدرها هم كه فكر مي كني حاد نبوده .
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
1majidو cent_osو فرشته مهربان عزيز
از حرفاي همه تون به همون واكنش وارونه رسيدم و بنا به توصيه فرشته عزيز رفتم در موردش مطالعه كردم
ولي حقيقتش ته دلم نمي پذيره اين واكنش وارونه س آخه مدام ميگه در نبودت ما هيچ( و با تاكيد گزنده اي رو هيچ)مشكلي نداشتيم و منم باورم شده كه موجود بي خاصيتي بودم ولي اصلا بي خاصيت آدم دلش واسه گربه ي خونگيشم كه به هيچ دردي نميخوره هم تنگ ميشه من كه خير سرم زن و مادر دخترشم!!
ولي ترجيح ميدم تقصير واكنش وارونه بوده باشه تا آدم ديوونه:311:
حالا از كجا بفهمم اين واكنش وارونه س و در مقابل بايد چي كار كنم؟
ديشب موقع خواب خواست از دلم در بياره البته به هيچ عنوان عذر خواهي نكرد فكر مي كنه همه چي با يه ماچ حل ميشه!!من مثه گداها نشستم گوشه خيابون حالاااا..... چون فكر كردم تغيير رفتارش به خاطر سكسه و اين از نظر من خود خواهيه محضه بهش بي محلي كردم
بگذريم واكنش صحيح در برابر اين واكنش واروونه(البته واكنش شوهر من از وارونه وارونه تر بود)چيه؟ تو رو خدا نگيد برم قربون صدقه ش برم كه خوب ميدونم پر رو ميشه فكر ميكنه گل كاشته
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
به نظر من شوهرتون از نبود شما و. انجام كارهاي خونه خسته شده بوده و احتمالاً اين رقفتارش كم كم خوب ميشه و به حالت قبل برميگرده اما يه سوال دارم: آيا شوهرتون در نبود شما كارهاي خونه رو بهتر و با سليقه تر از شما انجام داده؟ من فكر ميكنم كه اين تصور براي ايشون به وجود آمده كه شما در كارهاي خانه كم كاري ميكنيد و درعوض ائون صبح تا شب كار ميكنه و به اين ترتيب كمي عصباني تر شده
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
نه فقط نزاشته خونه كثيف بشه و ظاهرا همه جارو جارو كشيده بود ولي كلي ظرف تو سينك تلمبار كرده لباساي بچه هم كف اتاق ولو بود ولي از همه جالب تر تابلو بود درست قبل از اومدن من تند تند خونه رو مرتب كرده تا بتونه اين اراجيف رو سر هم كنه آخه املت شب قبل رو ريخته بود تو ظرف برنج تو يخچال يا بسته ي پوشك بچه رو چپونده بود تو كمد لباسهاش(تو حالت عادي به شدت وسواسيه و اين كارارو نمي كنه)
ولي وقتي ميگه بي تو راحت تر بودم مطمانم داره حرف دلشو ميزنه
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
سلام بهار
به نظر من به جای این همه ذهن خوانی و فکر و خیال
امشب که اومد خونه خیلی خوب و جراتمند باهاش حرف بزن و از خودش بپرس
اول اینکه خودتو برای پذیرش نظرات اون آماده کن
بعدش باهاش همدردی کن مثلا بهش بگو که می دونی خیلی سختش بوده و ...
بعدش ازش تشکر کن که اینقدر بهت لطف کرده (مثل این میمونه که تو به جای ایشون بری سر کار چون این چند روز ایشون وظایف شما رو انجام داده و انتظار تشکر داره)
بعدشم بهش بگو که دوست داری دلیل این همه ناراحتیشو بدونی و حتما حتما قبلش ظزفیت خودتو ببر بالا تا بتونی به حرفاش گوش بدی و بفهمی از چی ایتقدر ناراحته:72:
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
ووووووای خداییش داره منم گریه ام می گیره....
راست گفتند که هر که را بهر کاری ساخته اند
دختر خوب به نظر من خیلی آروم باش و وقتی هم شما و هم ایشون اروم شدید اونوقت با هم صحبت کنید
بعضی از ما آدما وقتی که خیلی دلتنگی می کنیم کارها رو برعکس انجام می دیم
این شوهر شما هم از از این نوع آدمهاست و خیلی نگران نباش چون قطعا خواسته بگه که خیلی دلش برات تنگ شده ( این هم یه نوعشه دیگه )
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
تازه همیشه هم که پیش نمی اد و تو نمی ری مسافرت
دلش می خواسته ایندفعه اینجوری برات ناز کن
نازشو بکش
تازه قدر خودتم بیشتر بدون ببین چقدر کار سختی رو داری انجام میدی که همسرت این همه قاطی پاتی شده
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
من ديگه ميشناسمش نميشه در اين باره باهاش صحبت كرد فورا ميگه تو انتقاد ناپذيري اصلا مگه چي شده نيومدم دنبالت و پشت در موندي اينا كه مهم نيست مردم تو زندگيشون فلان و چنانن و....
بابا چه جوري حاليت كنم تو با رفتارت به من توهين كردي :302:
رسما با اين كارا اعلام كردي هيييييچ ارزشي برات ندارم
صاف تو روي من مي گي بي تو راحت تر بوديم!!
نيومدي دنبالم به جهنم چه طور دلت مياد من بشينم كنار خيابوووون الانم مي خوام از حرص سرمو بكوبم تو ديوار
به نظرتون بي محليو ادامه بدم؟
آخه حرف حساب تو كلش نمي ره
بحث منطقي من با اون يه دور تسلسله
اصلا انگار دو تا ناشنوا دارن با هم دعوا مي كنن تا آخر هر دو مون حرفاي اول رو تكرار مي كنيم فقط بين بحث كل شخصيت هم رو ميبريم زير سوال من اينجوري نبودم ولي وقتي هميشه تو بحث خودشو ميزنه به كري و حرفشو مثه طوطي تكرار مي كنه منم همون مدلي شدم به مرور
الانم يكي به من بگه شب كه مياد چي كار كنم ؟
اگه خودمو بزنم به كوچه علي چپ موضوع برام حل نشده ميمونه و يه جاي ديگه سر باز مي كنه
شايد من نا بلدم يكي جمله جمله به من بگه چي بهش بگم كه كارم به دادو فريادو گريه و تهديد تو خالي نرسه
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
بهار جان
اول از هرچیزی آرامشت رو به دست بیار ، انگار اتفاقی نیافتاده .
بعد از آن پیام اصلی رفتارش را ببین .
مطمئن باش واکنش وارونه هست . بیشتر از هرچیز دلتنگی بوده . بعد از اون هم سختی بچه داری و درک اینکه چه کار سختی هست .
عزیز دلم فکر می کنی چرا با عجله خونه را ناقص جمع آوری کرده ؟ آیا ترسیده ؟
می خواهم اول خودت فکر کنی و جواب بدهی . بعد با هم آنالیزش کنیم . با این هدف که ماورای این رفتار را ببینی و پیام اصلی را درک کنی نه ظاهر را .
منتظر پاسخ سئوال هستم .
.
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
سلام احتمال میدم شما وشوهرت خیلی راحت وبی پرده نیستید ونمی تونید مشکلتون را صریح ومنطقی بیان کنید وبهانه گیری میکنید سعی کنید مودبانه وبا عشق ولی در عین حال صریح وصادق باشید بهش بگید واقعا از چی ناراحت بوده ؟؟یا خودتون دلیل واقعی ناراحتی خود را به او بگویید نه اینکه بهانه جویی کنید خیلی بهتر وراحتتره ولی درکل خیلی جدی نگیرید واگر شوهرتان کلا آدم رمانتیکی نیست انتظارات رمانتیک نداشته باشید وشیوه خاص خودش را در بیان محبتش قبول کنید...
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
اول این که اگر اون تو دعوا همه چی می گه شما این طور نباشید مطمئن باشید یک روزی قدر شما و سکوت به موقع یا احترام به جای شما رو می فهمه نذار احترام بین شما از بین بره و اول صحبت هاشو کامل گوش بده بعد با متانت و فکر و آروم بگو عزیزم می دونم چه سختی کشیدی من قدر این زحماتتو می دونم اما انتظار دارم تو هم مثلا ............... این طوری باشی توقعاتت رو بگو
همیشه بعد از بحث یا دعوا به یه نتیجه منطقی برس و نذار غم ها تلمبار بشه
ببین مثلا رخت ها رو قبل از رفتنت باید جع می کردی
یه زن موفق قبل از رفتنش به یه مهمونی یا مسافرت اول از همه کل خونه رو باید مرتب کنه تا شوهرش کمبود چیزای دیگه رو علاوه بر کبود شما حس نکنه ....
همین که خودت پیشش نبودی براش سخت بوده بچه یه طرف
غذا درست کردن
مرتب کردن خونه
جمع کردن رخت ها
عزیزم یه کم بیشتر فکر کن
بعضی و قتها مردها کمی غیر منطقی تر می شن اما دنبال علت باش
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
من هم موافق هستم. وقتي كه ميگي كارهارو هل هلكي ثبل از اومدن تو انجام داده معلومه كه اين دو روز بيكار نبوده و يه سرگرمي داشته. حتماً دنبال علت باش و ببين كه اون دو روز چي كار كرده اما اصلاً مستقيماًازش نپرس
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
سلام بهار جان
خواستم بهت بگم منم اولین بار که شوهرم رو تنها گذاشتم و رفتم مسافرت با عکس العمل عجیب و مشابه شوهر شما مواجه شدم. با این تفاوت که به محض رسیدن من به مقصد عکس العملش شروع شد. جواب تلفن نمیداد و ...!
منم پاک گیج شده بودم و نمی دونستم چه اتفاقی افتاده!:316: :302:
حال و روزت رو درک می کنم.
وقتی برگشتم بعد از کلی مشاجره فهمیدم که رفتار همسرم از دلتنگیش بوده، خودش هم فهمیده بود کارش بچه گانه است. نمی تونست تصور کنه در حالی که خودش تنهاست من دور از او خوش باشم! خوشبختانه خودش اعتراف کرد و قضیه حل شد:227:. اما این ترس همیشه در وجودم هست که اگر بار دیگه مجبور بشم تنهایی برم جایی و تنهاش بزارم، دنیا رو رو سرم خراب می کنه! هر چند خودش میگه دیگه اون اتفاق نمی افته ولی من مار گزیده شده ام!! جالبه که همسر من هم گاهی مجبوره بره مسافرت و من رو تنها می زاره!
منم با نظر دوستان موافقم. همسر شما زیادی به شما وابسته است و بدون شما خیلی بهش سخت گذشته.
به نظرم اگه در فضای آرام باهاش در این باره حرف بزنین، خودش اعتراف می کنه!
ولی کلا نمی دونم چطور میشه از این رفتارا پیش گیری کرد!:325:
شاد باشی
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
سلام
هنوز نتونستی باهاش ارتباط خوب برقرار کنی و دلیل رفتارش رو ازش بپرسی؟
باید الان یک نتیجه کلی رو از صحبتهای دوستان گرفته باشی و اون هم اینکه دلتنگیه زیاد بهش فشار اورده نتونسته اونطوری که شما دلت می خواست ازتون استقبال کنه
پس اینهمه به این مشکلت پروبال نده دیگه باید الان متوجه دلتنگی های او شده باشی و هرچقدر کشش بدی بیشتر بزرگتر میشه
پاشو دختر دیگه وقتشه که اوضاع رو به زمان قبلیش برگردونی این همه هم فکر نکن که چرا اینو گفت و چرا این کارو کرد و چرا ....
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
خوب با عجله مرتب كردن خونه 2 تا دليل ميتونه داشته باشه
1- از من ميترسه !مثلا مي ترسه غر بزنم كه اين چه خونه زندگيه و...
2-واسه اينكه به من نشون بده فرضيه جديدش درسته يعني كاراي خونه مثه آب خوردنه و من كلا آدم بي خاصيت و بي عرضه اي هستم
و گزينه 2 صحيح است چون اين حرفو صراحتا گفت و گفت تو دروغ ميگي كه بچه بهونه ميگيره و شيطنت مي كنه!!
آخه بچه بهونه بابايي كه روزي 16-17 ساعت كار ميكنه نمي گيره؟؟خوب مرد حسابي تو پيشش بودي بهونه چي رو بگيره؟
از شروع اين ماجرا تا الان هر بار حرفو شروع كرديم همين اراجيفو تحويل داده از بس گفته بي عرضه اي باورم شده!!
ديشب بعد از3 روز قهر( البته من تو قهرم وظايف خونه داريمو انجام مي دم فقط باهاش سر سنگينم و نمي خندم)
برام گل و يه كادو كوچيك گرفت منم آشتي كردم ولي موضوع برام حل نشده موند و تبديل شد به يه زخم كهنه كه بعدا يه جا سر باز خواهد كرد
جالب تر اين كه گل و كادو ميگيره ولي معتقده هيچ اتفاقي رخ نداده!!و همه چي عادي بوده و هست!
فقط اين وسط نظريه ي بي فايدگي من اثبات شده همين
ضمنا اون آدم بي پرده ايه اگه يه ريزه دلتنگ شده بود مي گفت
ديشب مي گفت اگه بي كار بودم خودم با دخترم مي موندم خونه مي گفتم تو هر قدر خواستي برو سفر
من مشكلي با اينكه دخترمونو بيشتر از من دوست داره ندارم ولي به پير به پيغمبر من بي فايده نيستم
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
بهتره که دیگه در مورد این مساله زیاد باهاش صحبت نکنی و شما هم به همون زندگی عادیت برگرد و بهش یکمی بیشتر محبت کن شاید از یه جایی دچار کمبود محبت شده که این حرف هارو می زنه
به نظرت اون زندگیه شیرین و قشنگ و پرانرژی ارزش این قهر کردنها رو داره ؟ ببینم دلت برای اون روزهای خوب و قشنگت تنگ نشده که چقدر بهت توجه و محبت می کرد ؟
دختر خوب فرزندت چه گناهی کرده که توی اون خونه صدای خنده مامان و بابا رو نمی شنوه...
بلند شو و برو دست وصورتت رو بشور و یه صفحه قرآن بخون تا دلت آروم بگیره و یادت باشه که همیشه برای موفقیت شوهرت دعا بکنی و هروقت می ره بیرون بهش بگو که امیدوارم امروز بهترین روزت باشه می دونی که بیشترین انرژی رو توی خونه زن به مرد می ده
در ضمن خوبیهایی که می کنی لطفا بدون توقع باشه و از صمیم قلب تا شوهرت متوجه خوبی بی منت تو بشه و اونوقته که سعی می کنه همه چی رو جبران کنه
پاشو دیگه چرا نشستی پای غصه ات دیگه تمومش کن
ههههههمییشه بخندی
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
باشه ميگم و مي خندم و خودمو ميزنم به بي خيالي.
ولي اين مسئله اضافه شد به همه ي دلخورياي حل نشده سابق و البته جهت اطلاع 861010100 عزيز ما اخيرا ابدا زندگي شاد و پر انرژي نداشتيم به نظرت با روزي حد اقل 17 ساعت كار بدون تعطيلي حتي جمعه ها! انرژي باقي ميمونه كه به ما برسه؟! البته اگه هم چيزي ته ش بمونه مال دخترمونه. اغلب وسطاي بازي با دخترمون خوابش مي بره!!حتما مي گيد اين تلاش ها به خاطر توئه كه كاش بود تا دستاشو ببوسم، اينا واسه عملكرد غلطش تو مجرديه كه حالا بايد صاف و صوفش كنه
.بگذريم
اصلا اينا به بحث الان ربطي نداشت فقط اين ماجرا باعث شد من خيلي چيزا رو به خاطر بيارم و الكي سر در دو دلم باز شد
به هر حال اين تاپيك ميتونه بره تو به نتيجه رسيده ها
خوب نتيجه كه لزوما نتيجه ايده آل نيست اينم نتيجه س به هر حال
از همه دوستاي گلم ممنون كه تو اين بحران كوتاه باهام همدلي و هم فكري كردن و كمك كردن كار عجولانه اي نكنم
:72::72::72::72::72:
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
bahar89 عزیز
همسرت شما را دوست دارد و حتی به شما وابسته است . شما هم او را دوست دارید .
اما
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مهارتهای رفتاری ( اعم از کلامی و زبان بدن و .... ) را در رابطه با هم درست به کار نمی گیرید .
برای نمونه :
حال و احوال درونی و واقعی همسرت >>>ایشان دلتنگ از نبود مدتی چند شما بوده و با سختی بچه داری مواجه بوده و به احتمال قوی یک ذهن خوانی داشته که شما خوش و راحتیتد و اصلاً یاد او نیافتادید و........
رفتار ناشی از این احوال >>> زمان بازگشت شما ، نوعی ناز کردن را از خود بروز داده اما از آنجا که مرد هست به روش مردانه ، یعنی با زمختی ..... ( که همگی همانطور که گفتم حکایت از واکنش وارونه دارد )
حال و احوال شما وقت برگشت و مواجهه با رفتار همسر >>> یکه خوردن و غیر منتظره بودن این رفتار ، ناراحتی و گله گذاری و ...... درگیری ذهنی که چرا چنین کرد و همچنین نسبت به حرفهایش یک واگویه درونی غم انگیز از اینکه چرا .... ؟ و حل نشدن تعارض و .....
روش نهایی همسر در این ماجرا >>> آشتی و ..... ( همراه با حفظ غرور با تکرار بعضی حرفها )
روش نهایی شما در این ماجرا >>> آنچنانکه در پست اخیر عنوان داشته ای ، " اجتناب " است
الگوی رفتاری درست در این مواقع :
ما در اینجا آنچه مربوط به همسر شماست را بیان نمی کنیم ، که هم ایجاد توقع نکرده باشیم ، هم اینکه تصور وابسته بودن الگوی رفتاری شما به رفتار درست ایشان پیش نیاید ( رفتار شما مستقل از هر رفتاری که همسر داشته باشد می تواند رفتار درست باشد )
زن به سفر می رود ...... همسرش برای نگهداری بچه استقبال می کند و همسرش را راهی می کند و حتی واکنش عاطفی ناشی از دلتنگی را در همون زمان رفتن خانمش ( بغض و .... ) بروز می دهد
الگوی رفتار مناسب و سازنده ای که شما می توانستی به کار بگیری :
ابزارها >>> زبان بدن و مهارتهای کلامی
رفتار پیشنهادی به عنوان نمونه :
خانم در هنگام بدرقه توسط آقا >>> با یک نگاه عمیق عاطفی : ( آرام ، گرم و شمرده بخوان ، یعنی همانطوری که باید بیان کرد ) عزیزم خیلی دلم برات تنگ میشه ، همش دلم پیشت خواهد بود ، کاش می تونستی بیایی و کنارم باشی و ..... نزدیک به حرکت : در رابطه با خونه زندگی سخت نگیری ها ، دست به چیزی نزن ، خودم که اومدم جمع و جور می کنم . می دونم همینکه بچه را نگهداری می کنی خیلی به زحمت می افتی ، الهی قربونت برم دلم نمیاد اینجوری تنهات بزارم آ ه ه ه ه ه ه ه ه ولی چاره چیه ! . .....
خانم در سفر >>> تماس تلفنی هر از گاهی و ابراز دلتنگی با عشوه بیان و .... توصیه به مراقبت از خود ( مواظب خودت باش ) ، بچه اذیت که نمی کنه ؟ ببینم نکنه با دخترت خلوت کردی منو پاک از یاد بردی ؟؟؟؟ ( با حالتی عشوه گرانه و شوخ طبعی ) ...... اگر خلاقیت به کار گرفته شود کلی پیامها قشنگ میشه انتقال داد .
خانم در راه بازگشت >>> تماس با همسر و بیان اینکه : دارم لحظه شماری می کنم برای دیدنت ، بال در میارم ، زمان چقدر کند میگذره . انگار یک ساله ازت دور بودم و ...
پیام این رفتار از سوی خانم >>> عشق و علاقه ، ارزشمندی همسر ، به یاد بودن در سفر ، و ..... کلاً انتقال انرژی عاطفی قوی که به استحکام رابطه می انجامد .
نتیجه احتمالی :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
آقا >>> پیام را دریافت و لذت می برد و برای دیدار خانم لحظه شماری می کند ، سختی دوری برایش آسان تر می شود ، تمایل به مرتب کردن منزل دارد تا خانمش که توصیه کرده دست به هیچی نزن و ..... وقتی میاید و می بیند خوشحال شود و .....
( حالا عزیزم خودت را جای همسرت بگذار و با این الگوی رفتاری به عنوان یک زن با خودت به عنوان یک شوهر رفتار کن >>> چه حسی پیدا می کنی ؟ چه اثری دارد ؟ و در شما تولید چه رفتاری می کند ؟
نازنینم :
این که همسرت با عجله جمع آوری کرده >>> دقیقاً برای این بوده که تو اومدی خستگی توی تنت نمونه ، خوشحال بشی و .... اما هم ناشی بوده ، هم دیر جنبیده ( چون تجربه بچه داری اون هم به تنهایی را نداشته بیشتر وقتش را بچه گرفته ، و خانه داری را هم بلد نبوده ، در نبود شما هم بیشتر احساس ناتوانی می کرده )
و اما :
رفتار اجتنابی در پیش نگیر >>> ابتدا دیدت را عوض کن ( مثبت تحلیل کن و ببین حتی اگر مثبت نبوده باشد )، بعد مطابق آن لحنت را هم بهتره تغییر دهی ( لحن شما بنا به نوع صحبتت در این تاپیک و نمونه هایی که در رابطه با همسرت بیان کرده ای ، کمتر ظرافت و لطافت زنانه و عاطفی ای که از آن برخورداری را در خود دارد ، لذا نیاز به بازنگری دارد ( و بهره گیری بیشتری از استعداد زنانه ات ) چون این روند همسرت را به واکنش منفی وا می دارد >>> مردان نیازمند عاطفه زنان هستند که بیشتر هم هنر زبان و نگاه است که آنرا منتقل می کند ) .
سپس در یک موقعیت عشقولانه >>> احساس منفی ات را از روز آمدنت را بیان کن ، کاملا ًعاطفی و به دور از سرزنش ، همراه با نشان دادن اینکه توی دلم موند و احساس کردم دوستم نداری و خوشت ازم نمیاد .... ( برات مهم نیستم و ارزش ندارم و .... اثر منفی می گذارد چون اینها پیام منطقی دارد در حالی که باید پیام عاطفی ارسال کنی ، وقتی می گویی دوستم نداری و خوشت ازم نمیاد خیلی فرق می کنه با اینکه برات مهم نیستم و .... )
مهم :
بکار گیری این الگوها و مهارتها بسیار مهمه که از دل برآید . اینجاست که صرف به کار گیری مهارت کافی نیست ، از دل برآمدن آن مهارت منشاء اثر است ( دلی شدنش هم با مثبت بینی و تغییر نگرش از منفی به مثبت ممکن می گردد )
از اطاله کلام عذر خواهم
پاورقی
=====
چون تاپیک را جمع کردی ، حرفهایم را در یک پست قرار دادم و سریالی نکردم .
.
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
فرشته مهربان عزيز يه دنيا ممنون از وقتي كه گذاشتيد
2 روز پيش كه نظرتون رو ديدم چند بار خوندمش و حلاجيش كردم
بيشترش به نظرم درست بود و كاملا حق با شماست مثلا موارد زير
منو همسرم همو دوست داريم و به هم وابسته ايم ولي
1-من مهارت هاي كلامي رو درست به كار نمي برم
2-روي يه مسئله اي فوكوس كردم و اطرافشو تار ميبينم
3 -وقتي خودمو از حل مسئله عاجز ديدم رفتار اجتنابي رو پيش گرفتم
4 -و از همه مهمتر اينكه لحن و كلماتم آمرانه و تا حدي زمخت و مردونه س!!(البته اينو شما مستقيما نگفتيد من از كلامتون كشف كردم) و البته اين مورد آخر مختص دعواست
مهارت كلامي رو كه دارم سعي مي كنم ياد بگيرم
لنزم هم موقتاتنظيم شد از فوكوس برداشتم گذاشتم رو اتومات:311: كه بقيه چيزارم ببينم
رفتار اجتنابي رو هم رها كردم و سعي كردم تا مسئله حل نشده عقب نرم
در مورد لحن آمرانه و مردونه م بعدا مفصل ميگم
و مورد اول رو آخر ميگم منو همسرم همو دوست داريم ولي من به همسرم وابسته م ولي اون ابدا! ضمنا اون دخترمونو خيييييييييييلي بيشتر از من دوست داره
به هر حال با همه ي اين تفاصيل ديشب به همسرم گفتم بيا بشين با هم حرف بزنيم چون چند تا مسئله واسه من گنگ مونده(آخه ديشب يه مسئله تازه هم اضافه شد، تو شهر بازي جلوي همه به خاطر بچه سرمن داد كشيدم)
بحث كه طوولاني و پر از فراز و فروده و بماند ولي نتيجه اين شد كه همسر اعتراف كرد حق با منه :310:و رفتارش غلط بوده و علتشم اين بوده كه درست وقتي مي خواسته بياد دنبال من بچه پي پي ش مي گيره:311: و همين پروژه عظيم 45 دقيقه اي وقت آقا رو ميگيره و بقيه رفتار هام واسه اين بوده كه از اين كه نتونسته به موقع بياد ترمينال از خودش شاكي بوده و اصبانيتشو سر من خالي كرده!!
ولي مورد ديشبو نپذيرفت كه مهمم نيست درس مي شه كم كم
حالا همه ي اينا به كنار من با اين لحن آمرانه و زمخت چه كنم؟؟
آخه هر وقت بوي دعوا مياد من پوسته ي زنونه م ميافته و از توش يه هر كول زبون دراز مياد بيرون!!!:311:
يه تاپيك جدا گونه لازم داره يا خودش خوب ميشه ايشالا؟!!
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
موقع دعوا بجای اینکه تو هم مثه اون داد و فریاد کنی سعی کن از ظرافت های زنونه استفاده کنی و اگه قراره بحث کنید حداقل فضاتونو ببریش به یه فضای آروم بعد صحبت کنید.
اگه اون داد بزنه تو هم بخواهی داد بزنی مسلما میدون جنگ راه میفته.
اصلا اون یه داد میزنه تو برو تو اوج عصبانیتش ببوسش یا دستشو بگیر و یکمی با شوخی و خنده آرومش کن مجبورش کن آروم بشینه حرف بزنه.
با پنبه سرشو ببــــــُر
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
عزیز دلم
پذیرشت عالیه :104::104:و همین رشدت خواهد داد و می دانم علاقمند به رشد و تغییر هستی ، پس آستینها رو بالا بزن ، مسائل را اولویت بندی کن و یکی یکی و به مرور براشون تاپیک باز کن تا با کمک دوستان بهش بپردازیم . البته خوب اولویتی را اول دست گذاشتی . چون زبان و نگاه در ارتباط بین زن و شوهر دو ابزار خیلی مهم و کارسازند .
منتظرم در این مورد تاپیکی با عنوانی گویا که مسئله را نشان دهد باز کنی ( چون این مسئله بسیاری از خانمها در مواقع ناراحتی و عصبانیت است و حتی بعضی ها در کل )
تا بعد و در تاپیک جدید ، خدا به همراهت نازنین
.
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
وقتی بدونی همسرت زمانهایی عصبانی میشه که یک چیزی از درونش ازارش میده (مثل این مورد اخیر) اونوقت سعی می کنی در عصبانیتش صبر کنی تا پیام اصلی عصبانیتشو در وقت لازم بگیری. مثلا می تونستی در مورد اخیر راحت وقتی رسیدی خونه و اون شروع کرد به بهانه گیری بفهمی که از چیزی ناراحته که بهانه گیری رو شروع کرده برای همین با یک شوخی می گفتی اما من که خیلی دلم برات تنگ شده. و اونوقت بهانه گیریهاش تموم می شد. یکمی که سر حالش اوردی خودش می گفت چی بوده که ناراحت بوده.
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
آتنــــــا 25 وdeljoo_deltang عزيز سعي ميكنم دركش كنم و مثه اون رفتار نكنم ولي گاهي جدا از توانم خارجه
ضمنا فرشته جان من قبلا هم متوجه اين اشكال در لحن و حتي گاهي رفتارم بودم و يه تاپيك هم كه فكر مي كردم كمكم كنه باز كردم با اين عنوان (من نمي دونم عشوه ي زنونه يعني چي) كه متاسفانه بعضي از دوستان از مسير اصليش كه رفتار روزمره بود خارجش كردن و به سمت مسائل جنسي كه مقصود من نبود بردنش و در نتيجه قبل از اين كه بشه كاري كرد قفل شد بازم ميترسم همين نتيجه رو بگيرم!!
-
RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!
عزیزم
عنوان تاپیک گویای مسئله ای باشه که خودت و خودم درکش کردیم ، یعنی چگونگی تغییر لحن آمرانه و مردانه به لطیف و زنانه .
اینجور عنوانی گویا هست و مسئله ات را دقیق در خودش منعکس می کنه . یعنی کسی فقط خود عنوان را بخواند به خوبی می فهمد که مشکل باران 89 با لحنش در رابطه با همسرش یا دیگران هست .
.