نمایش نسخه قابل چاپ
مدت 3 ماه است که از همسرم طلاق گرفته ام ولی همسزم به دنبال انتفام گیری افتاده و با دوستان نزدیک من رابطه برقرار می کند . و این موضوغ از لحاظ روحی مرا تحت تاثیر قرار داده و نمی دانم چه کار کنم . اگر می شود راهنماییم کنید تا با او چه برخوردی داشته باشم و چگونه با این مشکل کنار بیایم . [/size]
همسرم خودش به زور طلاق گرفت . من راضی به طلاق نبودم . نمی دانم این رفتارهایش برای جیست .
شاید مربوط به علت طلاقتون باشه
به هر حال فکر کنم نباید زیاد به این کارهاش بها بدید
سلام مثل اینکه آقا هستید نه؟شاید واسه جلب توجه منفی است با بی اعتنایی حل میشود...زیاد پی اش نباشید مگر اینکه قصد آشتی داشته باشید وادامه مجدد
دوست عزیز:72:نقل قول:
نوشته اصلی توسط lukas
کمی بیشتر توضیح بده.
چند سالتونه؟ آقا هستید یا خانم؟
چطوری آشنا شدید و ازدواج کردید؟
به چه دلیل طلاق گرفتید؟
آیا فامیل هستید و ناچارید گاهی اوقات یکدیگر راببینید و یا توسط فامیل و آشنا از حال هم با خبر شوید؟
توضیحات بیشتر کمک می کنه دوستان بهتر راهنمایتون کنند.
موفق باشید.:72:
[font=Ariaمن 50 سالم است و همسرم 33 سالش است و مدت 8 سال زندکی مشترک داشتیم الان هم بوسیله رفقایمان از همدیگر خبر داریم من هر چه او خواست دادم در حین این 8 سال چون اگر نمیدادم همیشه درگیری بود و خوبتر از خوب بودم حتی مهریه اش را بخشید ولی من به او مهریه اش را دادم برای من این سوال است من که همه کار برای او کردم چرا اینکار ها را میکند و خودش گفت که ازت انتقام میگیرم و این مدت زمانی که با هم زندگی کردیم او حساسیت های من را میداند من هم مال او را من با این که 20 سال اروپا زندگی کردم باز یک سری حساسیت ها درونم هست با این که میدانم دیگه زن من نیست ولی نمیتوانم قبول کنم با رفقای من همبستر شود
بهترین کار اینه که دیگه هیچ خبری از اون نگیری.
حتی اگه دوستی یا رفیقی خواست خبری بده مانعش بشی.
شما دیگه جدا شدید. و پرونده زندگی قبلیتون بسته شده.
دنبال دوستان جدید و تفریحات جدید باش.
با ورزش و کار سر خودتت رو حسابی شلوغ کن.
هرچه از اون فاصله بگیری هم سریعتر فراموش می کنی و هم اون از شما و آزار شما نا امیدتر میشه.
موفق باشی.:72:
[b]سلام خانم یا اقای مادلین من که نوشتم مردم و زندگینامه ام را نوشتم پس چرا جواب نمیدی باز به معرفت سنجاب
مابقی اعضا هم که رفتند گل بچینند وقت جواب دادند ندارند
سلام آقای لوکاس خوش آمدی به تالار.آخر هفته تالار همدردی خلوت میشه.از اعضا دلگیر نباش.
به این موضوع زیاد فکر نکن.اینکه نسبت به همسر سابقت غیرت داری قابل تحسینه:104:
اما هر چیزی افراطو تفریطش مخربه.اون الان یه زنیه مثل هر زنی.نسبتی نداری.حساسیتت باید اونقدری باشه که اکثر آقایون نسبت به خانوما دارن.مخصوصا آقایون ایرانی که غیورن:72:
شاید علتش اینه که هنوز دوسش داری؟
شاید یه راهش این باشه که روی ازدواج مجدد فکر کنی.و فکرتو رو این چیزا بذاری.روی تحقیق درباره شخصی که بتونی در کنارش آرامشتو بدست بیاری.چون تو این سن آدم بیشتر به هم دم نیاز داره.شما یه پسر 20 ساله نیستید که احساسات بر شما غلبه کنه و بگید دیگه ازدواج نمی کنم.
سلام آقا ی lukas من هم با نظر رایحه عشق موافقم.باید به فکر ازدواج مجدد باشید و ازش خبر نگیرید. اینو یه دوستانتون هم بگین. اون یه غریبه ست. میشه بپرسم چرا اصرار به طلاق داشت؟ و این که انتقام چی رو میخواد بگیره؟
جناب lukas
به تالار همدردی خوش آمدی
آیا ایشان همسر اول شما بوده است ؟
چگونه با هم آشنا و ازدواج کردید ؟
فاصله سنی شما دو نفر بسیار زیاد است ، چطور همسری با این فاصله سنی را انتخاب کردی ( که اگر شما تجربه یک زندگی دیگر را هم داشته و ایشان همسر دوم شما بوده اند ، این فاصله به خاطر پختیگیهای شما بیشتر از 17 سال هم میشده . در سنی هم با شما ازدواج کرده که تنها 25 سال داشته در حالی که شما 42 ساله بودید ..... یعنی سن ازدواج ایشان با شما هم معنا دار بوده )
اکنون از باز کردن تاپیک چه خواسته ای دارید ؟
آیا اینکه جلوی روابط ایشان را بگیرید ؟ یا مزاحمت برای شما دارد ؟
چرا از ایشان خبر می گیرید ؟
هم اکنون شما و ایشان ایران هستید یا خارج از کشور ؟
.
سلام lukas محترم
به تالار و کلبه همدردی ما و خودتان خوش آمدید .
گاهی به دلیل حجم مطالب وضرورتها و....مطلبی در صف پاسخ و یا دور از چشم می ماند . شما حق دارید اما صبوری یکی از فاکتورهایی است که در این تالار به خوبی یاد می گیریم .
در هر حال خوشحال هستیم که شما را در جمع دوستان همدردی داریم .
به واقع شما و خانم شما را درک می کنم .
اما برای درک بهتر نیاز هست که شما بنا به توصیه ی " فرشته ی مهربان " قدری بیشتر از خودتان برای ما بگوئید و در صورت همکاری شما و قرار دادن اطلاعات بیشتر در دست ما ٰ قطعا کمک های بهتر و کارشناسانه تری دریافت خواهید کرد .