قضاوت زود هنگام من و دلسرد شدن نامزدم

سلام من با نامزدم زندگی خیلی خوبی داشتیم همه جوره با هم بودیم همدیگرو دوس داشتیم.دیشب یه اتفاقی افتاد دوستم منو تحریک کرد و نمیدونم چی شد که یه ان به نامزدم شک کردم و خیلی بد باهاش برخورد کردم خیلی بد غرورشو جلو دوستم خرد کردم.اصلا یه آن کتنرلم از دستم خارج شد دوستم رفت من موندم و همسرم به حدی عصبانی بود که تا تونس خودشو زد اولین باری بود که این فریادا رو ازش میدیم بهم ثابت کرد که شکم الکی بودو کلی خجالت کشیدم بعدم گفت برو دیگه نمیخوام قیافتو ببینم جوابه تلفنو نمیده هر بارم که ورمیداره میگه فک میکردم همه زندگیم تو هستی ولی الان میفهمیدم اشتباه میکردم برو دیگه از ای حرفا!الان ما نامزد هستیم و منم بیش از اندازه بهش وابسته هستم نمیدونم چی کار کنم ترخدا کمکم کنین

سلام
عجب اشتباه بزرگي ..اما خوب ادما حتم الخطا هستن( نقل قول از آني عزيزم)
الان فقط بهش زمان بده و اينقدر زنگ نزن كاملا بهش حق بده كه ناراحت بشه
اگه ميتوني فقط با ايميل يا اس ام اس بگو كه ناراحتي از كارت و بهش حق ميدهي كه عصباني باشه (همدلي كن) بعد هم معذرت خواهي كن بگو اميدوارم منو ببخشي.همين
خودش اروم بشه برميگرده طرفت اما اگر تو هي بري طرفش بدتر ميشه
پس جو رو اروم كن عزيزم

سلام به تالار همدردی خوش اومدی
نگران نباش
مشکلی نیست که راه حل نداشته باشه
با صبوری و جایگزین کردن رفتار درست میشه اشتباهت رو اصلاح کنی

ببین خانومی خودت هم متوجه شدی که زود قضاوت کرده ای و واکنش نادرستی نشان دادی ، نامزدت ازت سخت رنجیده ، بهش فرصت بده تا کمی از این رنجشش کم بشه و توی این مدت شما صبور باش ، اما نه صبوری که هیچ کاری جز غصه خوردن و گریه کردن انجام نمیده
بلکه با صبوری در پی فرصت جهت حل این دلخوری باش

زمانی که فکر می کنی همسرت پذیرش سخنانت رو داره
سعی کن با کلامی آرام ازش دلجویی کنی و از رفتار نادرستت عذرخواهی کنی

نوشتی دیشب این اتفاق افتاده ، پس امروز رو کاری نداشته باش ، باشه برای فردا
اگه بتونی حضوری ببینیش چه بهتر ( البته اون هم نه محل کارش، بلکه یه جای خلوت ) فقط بهش بگی متاسفم که تو را آزرده ام ، در این خصوص می خواستم باهات صحبت کنم ، هر موقع وقت داشتی بهم بگو
همین و گفتگو را تمام کن
سپس اجازه بده ، همسرت خودش بخواهد که بشنود

مطمئنا او تو را خیلی دوست دارد
و تو برایش خیلی مهمی
وگرنه اینقدر از تو رنجیده نمی شد

سلام فاطمه خانم گل

به همدردی خوش آمدی

عزیزم حق با "yekta_b" عزیز هست...

شما الان فقط باید بگذاری عصبانیتش فرو کش کند چون ما آدمها موقع خشم ممکن است حرف

هایی بزنیم و رفتارهایی از خودمان بروز بدهیم که در سایر موارد که آرام می شویم خودمان از

گفتنش پشیمان شویم مثل حال الان شما یا حال چند روز دیگر نامزدتان!

نامزدیتان در چه مرحله ای هست؟ عقد ، محرمیت یا شناخت؟

دختر خوب کمی با ذکر گفتن و نماز و نیایش خودت را آرام کن و یک مدت تنهایش بگذار و فقط

اگر می توانی در یک نامه (E-Mail یا نامه نوشتاری) برایش توضیح بده که چه اندازه ناراحتی و

بگو که بخشش از بزرگان است و از او بخواه تو را ببخشد و بگو که پشیمانی و می خواهی

سعی کنی که رفتار اشتباهت را جبران کنی و روی اخلاقت کار کنی و یک شاخه گل هم

برایش بفرستی و صبر کنی و دعا کنی که برگردد.

بهر حال غرور مردانه اش شکسته و زمان می برد تا ترمیم شود!

ان شاالله عصبانیتش که بخوابد ، بر می گردد...


ولی چه خوب است که در این سایت مهارت های ارتباطی و کلامی را در روابط با همسرت از

طریق پست ها و مقالات این سایت یاد بگیری تا اگر فردا روز زیر یک سقف رفتید بدانی که هر

مسئله ای را چگونه حل کنی و با درایت و سیاست مسائلت را حل کنی!!!


یک مسئله دیگری که مطرح کردی وابستگی تو به اوست!

دلبستگی و عشق بسیار خوب است اما وابستگی نه!

سعی کن همیشه مستقل باشی و وابسته بودن به هر آدمی را کنار بگذاری زیرا ممکن است

آدمهایی که دوستشان داریم روزی به هر دلیلی دیگر پیش ما نباشند!!!

ما باید خودمان را آماده کنیم تا اگر عزیزانمان روزی نبودند ما بتوانیم استقامت کنیم!

موفق باشی دوست عزیز

فاطمه جان
عزیزم یه نکته کوچولو
در طی این فرآیند دلجویی از شوهرت ، مواظب باش که از این ور بوم هم نیفتی!
ببین، قبول که رفتار شما نادرست بوده و درصدد عذرخواهی هستی
سعی کن عذرخواهی شما سازنده باشه ، حالت التماس و گریه زاری نداشته باشی
مردها از گریه زن بیزارن چون گریه زن رو به ناتوانی خودشون در رفع نیاز همسرشون ، تعبیر می کنند
و حفظ غرورت هم مهم هست ، نمی گم غرور داشته باش و عذرخواهی نکن ، اتفاقا برعکس عذرخواهی کن با حفظ غرورت
مردها عاشق اون غرور به جای یک زن هستند

واقعا ممنون از کمکه همتون ارومم کرد.دیشب میگفت میخوام تنها باشم از اون موقع هم گوشیش خاموشه ایا لازم هس واسه عذر خواهی به خونشون تماس بگیرم؟البته من دیشب خیلی عذر خواهی کردم دیگه کارم داشت به التماس میکشید که الان میفهم چه اشتباهی کردم! به نظرتون لازم هس فردا برم محل کارش و ازش خواهش کنم بیاد بیرون باهاش صحبت کنم؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فاطمههه

واقعا ممنون از کمکه همتون ارومم کرد.دیشب میگفت میخوام تنها باشم از اون موقع هم گوشیش خاموشه ایا لازم هس واسه عذر خواهی به خونشون تماس بگیرم؟البته من دیشب خیلی عذر خواهی کردم دیگه کارم داشت به التماس میکشید که الان میفهم چه اشتباهی کردم! به نظرتون لازم هس فردا برم محل کارش و ازش خواهش کنم بیاد بیرون باهاش صحبت کنم؟

---

صبـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــر كن
عزيزم يكي دو روز صبر كن ...شما امروز و فردا هيچكاري نكن خوب؟آباريكلا دختر خوب

بعد اون ماجرای قضاوت الکیه من امشب باهم صحبت کردیم خودش اروم شد اما تنها مشکل اینه که دیگه مث قبل باهام نیست خودش بهم گفت دگه حسای تا دیروزو بهم نداره!!گفت هر کاری کردم به چشمت نیومد بعد یه دفعه اینجور کردی و از این حرفا رابطه ی ما گذشته خیلی عالی بود اما الان....
مرسی که در مورد اون موضوع قبل خیلی کمکم کردین ممنونتون میشم تو این مورد هم کمکم کنین مرسی:72::72:

اینجا هم صبر کن
صبر، صبر ، صبر و بازهم صبر
اینقدر این صبر خوبه
اصلا تا صبرکردن رو یاد نگرفته ای به فکر یه زندگی عاشقانه و عالی نباش!!!!!!!!!!!!!!!!!
ببین بچه ها باهات همدردی کردند و با صبر خود همسرت اومد جلو
اینجا هم شما صبر کن و درست و به جا محبتت رو داشته باش
تو اگه یاد بگیری مردها چه روحیه ای دارند و نیازهاشون چی هست ، اون وقت می بینی که بیشتر از قبل همسرت دوستت خواهد داشت

عزيز من چيز مهمي نيست.از اين مسائل زياد پيش مياد بايد عادت كني:311::311:

حالا عصبانيه خودش آروم ميشه مياد سراغت.

ولي يادت باشه از اين به بعد به حرف ديگران نري و زود قضاوت نكني در موردش .هميشه هم احترامشو مخصوصا جلوي ديگران داشته باش

اول از همه مرسی که انقد کمکم میکنین واقعا ممنون.
اما نامزدم واقعا عوض شده واقعا!!!کسی که اب میخورد منو در جریان میذاشت دیگه تو هیچی در جریانم نمیزاره هیچی!!!!!!!!!!اس ام اس هاش در حده یه اره یا نه شده میگه ازت هیچ توقعی دیگه ندارم!در کمال راحتی اومد گفت عین دوست دختره قبلیم شدی اونم این حرفا رو میزد گفتم من نامزدتم!!!!!!!!!گفت دیگه فرقی نمیکنه ازش پرسیدم تا کی این اوضاع هس؟گفت این روال طبیعیش هس کاری که همه پسرا میکنند اونی که ما با هم خیلی صمیمی بودیم به درد نمیخوره ازش خواستم بهم دوباره فرصته بده گفت شش ماه فرصت کمی نبود تو همه ی محبت های منو از قلبت دور ریختی فقط یه حرفه دوستت توجه کردی دیگه همین وضعه!!!به نظرتون من شیوه محبتو پیش بکشم؟صبر اشته باشم یعنی بهش نزدیک نشم؟دارم نا امید میشم ببخشید

سلام
بهش فرصت بده... يك فرصت خيلي زياد
خودتم عادي برخورد كن ...ديگه التماس و معذرت و بيا عين قبل باشيم و بريز دور
ميدونم سخته واقعا سخته به خصوص واسه ما زنها اما چاره چيه ...اشتباهيه كه شده و بدبختانه طرف مقابل يك مرد هستش...من نمدونم واقعا چرا آقايون فكر ميكنن خودشون هيچ وقت هيچ اشتباهي نميكنن اما حق دارن زن بيچاره رو به خاطر هر چيزي آزار بدهن... بيخيال اين حرفها مهم نيست مهم اينه كه شما وضعيت رو مديريت كني
ببين توي كتاب زنهاي ونوسي و مردان مريخي گقته شده مردها مثل كش ميموند يعني يك دفعه جمع جمع ميشن و يك دفعه رها ميشن و دور اين حالت كشسان واسه همشون هست..
مثلا 2-3 ماه خيلي باهم عشقولانه ايد رو ابرها داري راه ميري بعد يكدفعه آقا تريپ افسردگي بر ميداره ميگه حوصلتو ندارم تلفن جواب نميده دير مياد خونه زود ميخوابه خلاصه ميشه ديوار ... اين همون رها شدن كش هستش
جان گري (نويسنده) گفته بود ولشون كنيد آشفته و بهم ريخته هم نشيد سعي نكنيد كش رو جمع كنيد كه ايندفعه اگه رها شد ميخوره تو صورت خودتون ..يك كم كه فاصله بگيره با انرژي بيشتري بر ميگرده .
نامزد شما الان همينطوريه...بزار رها باشه..اونم زندگي بدون عشق رو نميخواهد پس درست ميشه ..حالا گيريم 1 ماه 2 ماه 3 ماه اين آقاي كش نخواست جمع بشه اونوقت بايد يك فكر اساسي كرد اونموقع هستش كه بايد بياي و بگي ادامه بدهم يا صبر كنم؟! تازه همونم راه داره
يك كم مطالعاتتو بيشتر كن و اينقدر هم گير نده ... به جاي گير دادن رو خودت كار كن دخملم:46:

مثلا 2-3 ماه خيلي باهم عشقولانه ايد رو ابرها داري راه ميري بعد يكدفعه آقا تريپ افسردگي بر ميداره ميگه حوصلتو ندارم تلفن جواب نميده دير مياد خونه زود ميخوابه خلاصه ميشه ديوار ... اين همون رها شدن كش هستش
جان گري (نويسنده) گفته بود ولشون كنيد آشفته و بهم ريخته هم نشيد سعي نكنيد كش رو جمع كنيد كه ايندفعه اگه رها شد ميخوره تو صورت خودتون ..يك كم كه فاصله بگيره با انرژي بيشتري بر ميگرده .
نامزد شما الان همينطوريه...بزار رها باشه..اونم زندگي بدون عشق رو نميخواهد پس درست ميشه ..حالا گيريم 1 ماه 2 ماه 3 ماه اين آقاي كش نخواست جمع بشه اونوقت بايد يك فكر اساسي كرد اونموقع هستش كه بايد بياي و بگي ادامه بدهم يا صبر كنم؟! تازه همونم راه داره
يك كم مطالعاتتو بيشتر كن و اينقدر هم گير نده ... به جاي گير دادن رو خودت كار كن دخملم:46:
[/quote]
:72::72::72::72::72::72::72::72:
یکتا جان من چطور برخورد کنم؟باهاش عاطفی برخورد کنم یا نه مث خودش بی تفاوت؟

ايني كه ميگم نظر شخصي من نيستااااا تجربه ثابت كرده
شما عادي باش
محبت به جا ( حتي گاهي كمتر از حد معمول) اگه تلفن كردنهات از اون بيشتره كمش كن
من نميدونم كه وضعيت نامزديتون به گونه اي هستش كه رفت و آمد خانوادگ يداشته باشيد يا نه ..اگر داريد تو جمع هاي فاميلي نميخواهد بري بچسبي بهش...عاديه عادي باش
خودش اروم اروم بر ميگرده چون احساس خطر ميكنه نكنه فاطمه از دستم بره
***************
يك سري تاپيك اينجا هست بگرد پيداشون كن و مهارتهاي ارتباطي رو ياد بگير
كتاب بخون و سعي كن ارامش درون داشته باشي
خيلي مهمه كه تو اروم باشي ... چون ارامش تو اونو هم به ارامش ميرسونه
سوالي بود بپرس

نقل قول:

---

عزيز من چيز مهمي نيست.از اين مسائل زياد پيش مياد بايد عادت كني311311

حالا عصبانيه خودش آروم ميشه مياد سراغت.

ولي يادت باشه از اين به بعد به حرف ديگران نري و زود قضاوت نكني در موردش .هميشه هم احترامشو مخصوصا جلوي ديگران داشته باش

---

امان از روزی که یه زن بخواد به این شکل مقابل غرور مرد وایسه و زورآزمایی کنه!
بنظرم بهترین کاریکه میتونی بکنی اینه که چیزیکه توی شوهرت خورد کردی بهش برگردونی! منظورم غرورشه!
نه با التماس نه با تحقیر کردن خودت! با تحقیر کردن خودت اون بزرگ نمیشه!! یادت باشه
بزار توی موقعیت مناسب، وقتی دیدی موقعیت آمادست با تعریف و تمجید کردن از شوهرت، با تایید کردن به موقش و کاراهیی از این قبیل نشون بده براش احترام قائلی و بهش اعتماد داری و که بفهمه قبولش داری.
هرچی هم آیه یاس خوند که دیگه تموم شد و ما به آخر خط رسیدیم و دیگه تحملتو ندارمو جدی نگیر میخواد به شیوه مردونه ناز کنه!
بهرحال همونطورکه اون خوبیهایی داشته که شما نادیده گرفتیش شما هم خوبیهایی داری. اگه اونم میخواد همه خوبیهای شمارو بخاطر یه اشتباهتون نادیده بگیره کارش فرقی با کاریکه شما کردی نداره. نگران نباش درست میشه. فقط صبور باش و به توصیه های گفته شده عمل کن.