هوس مانع رابطه موثرم شده

با عرض سلام
می خواستم یکی از مشکلاتمو بنویسم
اونم اینه که من خیلی احساسی هستم
فکر کنم جزو اون دسته از مردهایی باشم که خیلی ابراز احساس می کنن نسبت به خانومشون( البته می دونما شاید فکر می کنم )
وقتی وارد رابطه میشم زود درگیر میشم و ....
وقتی زنی چند بار بهم خیره میشه زود تو فاز احساسی میرمو اینجوری میشم:310:
بعد شروع به رویا پردازی می کنم
می ترسم تو آینده نتونم همسر آیندمو درست انتخاب کنم
چون وقتی وارد رابطه میشم چیزی که توجه نمی کنم منطقه
همه به نظرم خوب میان
زود صمیمی میشم
البته این رابطه هایی که گفتم بیشتر دوستیه واسه همین با خودم میگم من پکه تو همین گفتگو های ساده اینقدر زود طرفو باور می کنمو صمیمی میشم و ...... چه جوری می تونم تو آینده همسمو خوب انتخاب کنم
البته چون تنهام و نیاز دارم به یه دوست شاید این همخ موثر باشه
کلا زود جوش می خورم
لطفا کمک کنید از حالت وابستگی خارج شم البته فکر می کنم الان نسبت به قدیما بهتر ترم
:325:

سلام دوست عزیز این احساس شما فکر می کنید نیاز عاطفی برای جلب محبت است یا نیاز جنسی که این گونه غیر مستقیم نمود پیدا میکند؟شاید هم تلفیقی از هر دواست..این برای همه مجردها طبیعی است از ویژگی های دوره جوانی است یک نفر که مناسب است برای آشنایی یا ازدواج سعی کنید بیابید ووارد دنیای واقعی رابطه شوید وخیال پردازی مناسب نیست چون یک عالم تخیلی است رابطه واقعی خیلی رئالتر است والبته منطقی ودر چارچوب شناخت طرفینی باشدخواهید دید خیلی فرق داره با تخیلات عاشقانه شما موفق باشید

با سلام خدمت hektor گرامی،

لطفاً این سه تاپیک رو مطالعه کنید:
رهايي از وابستگي
چرا وابسته می شویم
خصوصیات کلی وابستگی

موفق باشید.

نقل قول:

---

سلام دوست عزیز این احساس شما فکر می کنید نیاز عاطفی برای جلب محبت است یا نیاز جنسی که این گونه غیر مستقیم نمود پیدا میکند؟شاید هم تلفیقی از هر دواست.

---

سلام فکر می کنم بیشتر اثر جنسیه طوری که کاملا تحت تاثیر قرار داده زندگیمو نمی تونم کنترل کنم جاذبه های جنسی نمیذاره زوم کنم رو شخصیت طرف

آقای هکتور این جور که می گید به این نمی گن وابسته شاید شما ازین که نمی تونید بر هوس غلبه کنید رنج می برید.پس راجع به همین باید کمک بخواین

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط baby

نفس آدمي خاصيتش اينه که مث يه گنجيشک ، رو درخت زندگي ، دائم از اين شاخه به اون شاخه مي پره. بعضي از اين پريدنها هم خاستگاهش هوسه. اگه معناي منفي هوس (که بنظر منظور شماهم همين بوده) مد نظر باشه ، وسوسه هاي شيطون اونو تحريک مي کنه ، شيطون هم که قسم خورده همه آدما رو گمراه کنه پس راه مبارزه با هوس يا اميال شيطاني، ياد خدا بودن وعبادت اون هست.
اکثر ادما از هوا وهوسشون تبعيت مي کنن اما يه عده کمي هم برهواوهوس نفسانيشون پيروز ميشن ، قران هم ميگه "الا عباد الله المخلصين"
بهرحال بايد سعي کنيم جزء بنده هاي مخلص خدا در بيايم.

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hektor

سلام فکر می کنم بیشتر اثر جنسیه طوری که کاملا تحت تاثیر قرار داده زندگیمو نمی تونم کنترل کنم جاذبه های جنسی نمیذاره زوم کنم رو شخصیت طرف

---

hektor عزیز،

لطفاً کمی بیشتر مشکل خود رو شرح دهید تا بتوانیم بهتر شما رو کمک کنیم.

با تشکر.

عرض سلام دارم
والا نمی دونم چه جوری بگم
شاید این عنوانی که من واسه خودم زدم یه جور برچسب زنیه
من مشکلم اینه که هوس رو نمی تونم بزارم کنار و این رنجم میده
حالا میگم
راستش من همیشه ذهنم درگیر هوسه
وقتی وارد رابطه با یکی میشم زیاد تر میشه به نحوی که تو ذهنم اینقدر بدنشو تصور می کنم که ... نمی خوام ازش جدا شم و فکر می کنم با اصرار هام می تونم بدنشو ............یه جور وابستگی مسائل جنسیه و این باعث شده جلو هر کس و نا کس خم بشم
سیاست و بد طینتیه خیلی از پسرارم ندارم که بتونم از دختری سو استفاده کنم چون مطمئنم با توجه به شناختی که از خودم دارم عذاب وجدان نابودم می کنه
از طرفی روحیمم حساسه و چون قبلا چند تا رابطه داشتم که خودشون ابراز تمایل کرده بودن ولی چون من ناخواسته و بدلیل فشارهایی که رومه پرده دری کردم رفتن و من به اشتباه و چون خیلی نازک دلم حس تحقیر شدن کردم و می کنم و حس می کنم جذاب نیستم!و کسی دوسم نداره!
مصداق بارز این گفته هام تاپیک اولمه هنگام ورود به تالار که یه دختری خودشو بهم نزدیک کرده بود و ابراز علاقه و ..
ولی چون من همیشه تکانه جنسیم شدیده بی مهابا بردمش سمت مسائل جنسی و چون قبل از اون هم به دلیل همون بی سیاستی چند بار شکسته بودمش ازم فاصله گرفت ولی من اینقدر بدنشو تو ذهنم تصور می کردمو می خواستم بهش برسم که التماسشم می کردم در نتیجه اون غرور می گرفتو دست پیش می گرفت که پس نیفته و چند بار تحقیر شدم(و فکر می کردم که هیشکی دوسم نداره) نتیجه شد ایجاد تاپیکی که اولین تاپیکم بود و توش از بچه های تالار علت رفتارای اونو می پرسیدم و بچه ها گفتن که طبیعیه که وقتی تو اون حرفارو می زنی اون نمیخواد غرورش بشکنه و ............(در صورتی که من رفتاراشو دلیل بر این می پنداشتم که من جذاب نیستم) اعتماد بنفسمم ضعیفه.
از این اتفاقا چند بار افتاده
می ترسم موقع ازدواجم فقط حواسم به مسائل جنسی باشه فقط و اصل قضیه رو فراموش کنم
توی رابطه های دوستی هم خویشتن داری ندارمو اینقدر حول میرم جلو ...... بعد دست از پا دراز تر ....
نمی خوام انرژیمو صرف سک ...اندیشی کنم
درخواست دارم عنوان تاپیکمو عوض کنیدو به انجمن قبلی بر گردونید
اسمشم یه چیزی تو این مایه ها باشه:هوسو نمیتونم بذارم کنار
یا هوس مانع رابطه موثرم شده یا هر چیزی که صلاح می دونید
لطفا فقط نصیحت نکنید که نماز بخون و شیطانو دور کن و ....

سلام!

ببینید دوست عزیز یک کوچولو نیم نگاه جنسی به کسی که قراره به عنوان همسرتون اتنخاب کنید نه تنها طبیعیه، بلکه لازمه و خداوند این رو در وجود شما اقایون بیشتر هم قرار داده!!

اما اینکه همه منطق شما در انتخاب بشه، خب خودتون هم فهمیدید که خطاست!!

ذهن ما انسان ها صرفه نظر از جنسیتمون بی انتهاست و وقتی با احساساتمون لابی کنه، خیلی لجبازه! عین یه بچه!!

حالا تو شما پسرا یه جور بازیگوشی میکنه، تو ما دخترا با رویا پردازی و در گیری عاطفی نه در میانه راه، بلکه همون اولش! با شنیدن اولین دوست دارم!!:311:

خلاصه اینکه با یه بچه طرفی، که عین بچه های واقعی ادب لازم داره:300:

مسایل جنسی بخش مهمی از زندگی هستند، اما نه مهمترین و اساسی ترین!! این چیزیست که باید باورتون بشه!
فانتزی و خیال بافی و بها دادن بیش از اندازه به آن فقط توقع شما رو بالا میبره! در حالی که تو زندگی واقعی اصلا این جوری نیست.

شما خودت میبینی که این طرز نگاه شما به زندگی و روابطتت، چطور باعث شده که دیگران فرصت ها رو ازت بگیرن و حتی طردت کنن!!!!
آیا با دونستن اینکه پیژامه به تن داری میری بیرون؟؟؟
معلومه که نه!
چون آبروت برات مهمه، چون مهمه که دیگران در موردت چی فکر میکنن.
این هوس هم داره باهات همین کارو میکنه، منتها در مقیاس کوچکتر (روابط دو طرفه)

من فقط دارم در مورد خودت صحبت میکنم. به آزاری که ممکنه به دیگران برسه کاری ندارم، چون این وسط شما بیشتر داری آسیب می بینی

دلایل بسیار دیگه ای هم هست که خودت میتونی برای قانع کردن، بخش سرکش وجود هکتور پیدا کنی

بعدش باید بریم سراغ تربیت اون بچه که تا حالا خیلی شیشه شکسته!!!!:311:

اولش باهاش را بیا!!
وقتی داره تمرکز تو میگیره، قلمو بده دستش بگو بی وقفه بنویسه! خواهی دید که خط سوم چهارم کم میاره!!
وقتی بهونه رو از دستش گرفتی، جاش چیزای دیگه بده دستش، مثلا به خودت بگو چطوری تو رفتار یه خانوم دقیق بشم تا بفهمم چقدر صداقت داره (مثال بود) کلی مقاله هست راجع به زبان بدن! اینکه افراد چجوری می ایستن موقع حرف زدن، ایا تو چشم طرف مقابل خیره میشن یا نه و.......

از یه فاکتور ظاهری با مقاصد ناسالم شیفتش بده به عوامل ظاهری دیگه ای که یه چیزایی در مورد شخصیت دیگران هم به دستت بده!!

کم کم متوجه میشی که یه خانوم به جز چشم و ابرو و ........ چیزهای دیگری هم داره که دقت در اون ها این نگاه ناسالم الآن رو ازت دور میکنه!!

در مراحل بالاتر هست که دیگه تو ارتباط با یه خانم عوامل جذابیت جنسیش نه که کامل برات پاک شه، ام اونقدر کم رنگ میشه که میبینی که مام عین شما ها آدمیم:311:

با همون خلق و خو ها بعضیامون صادق بعضیامون دو دوزه باز، گروهی مهربون یه گروه تودار یه دسته برون گرا و....... (اما کلا ما دخترا حرف نداریم:311:)

به نظر من هر انسانی بعد از ورود به اجتماع، اکثر تجربیات و داشته هاش رو در معاشرت با دیگران و ارتباط با اون ها بدست میاره (چه انسان های نیک . چه پلید:163:)
چه حرفایی که جاودانه نمیشن! چه راهکارهایی که از هم یاد نمیگیریم! چه دل هایی که گاهی نمیشکنه!
چه حقایقی رو در وجود خودمون در آینه دیگران در نمی یابیم!

حالا خانوم هایی که تو زندگیت بهشون بر میخوری (همکار، همسایه، هم کلاسی، فامیل و......) نیمی از این فرصت ها هستند!

خیلی حیفه که از دست برن

دست از سرزنش کردن خودت بردار!
دوستت خواهند داشت، وقتی خودت خودتو دوست داشته باشی!!:324:

با سلام
در خصوص احساس وابستگی
شما به بلوغ عافی نرسیده اید و در این خصوص مشکل دارید
اشخاصی که بلوغ عاطفی آنها از رشد بازمانده بیشتر نیازمند محبت و توجه هستند. وابسته بوده, به آسانی تحت تاثیر قرار می‌گیرند, تردید دارند و بدون فکر عمل می‌کنند

جهت رفع این نوع مشکلات
http://www.hamdardi.net/thread-7485.html
http://www.hamdardi.net/thread-6810.html
http://www.hamdardi.net/thread-6814.html

در خصوص مسائل جنسی

شما هر چقدر به این مسائل بال و پر بدهید ،تصویر سازی ذهنی داشته باشید، مدام با این وضعیت مواجه خواهید شد.
کنترل ذهن و افکار و مانع شدن از تصویر سازی ذهنی بدون شک باعث جلوگیری از به وجود امدن این مسائل میشود.


_-------
البته نباید نادیده گرفت احساس نیاز چه جنسی و چه عاطفی در جوانان را، اما به قول فریدون مشیری این احساسات چنانچه کنترل نشوند مانند گرگ هستند

سلام ممنونم از همتون
اینکه یکیو انتخاب کنم واسه ازدواج از لحاظ روحی نمی تونم چون واقعا الان گیجم و با این اوضاع و احوالی که دارم از عواقبش می ترسم یعنی به اون حد نریدم که بتونم به یکی اعتماد کامل کنم این یک جنبه از ماجراست
جنبه دوم همون حرفاییه که کیوان عزیز هم گفت فکر می کنم بلوغ عاطفی ندارم و شاید نمی تونم خودم و زندگیمو مدیریت کنم به عبارت ساده تر هنوز بزرگ نشدم
خوباگه بخوام الان با یکی ازدواج کنم چه جوری بشناسمش وقتی غلیان نیاز های عاطفی و جنسی مانعم میشه
شاید 10 یا بیشتر روز دووم بیارم ولی مطمئنم بعد از اون شروع خواهم کرد به ابراز احساس اونم خیلی درصدش بیشتره که از نوع شدید باشه واسه همین می ترسم طرف منو آدم ضعیفی بدونه
خوب حرفای دانوب عزیز متینه و من می خوام تربیتش کنم
من قبول دارم و می ترسم دچار ازدواجی بی منطق بشم

سلام
کسی نمیخواد چیزی بگه؟ راهنمایی کنید لطفا

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hektor

جنبه دوم همون حرفاییه که کیوان عزیز هم گفت فکر می کنم بلوغ عاطفی ندارم و شاید نمی تونم خودم و زندگیمو مدیریت کنم به عبارت ساده تر هنوز بزرگ نشدم
خوباگه بخوام الان با یکی ازدواج کنم چه جوری بشناسمش وقتی غلیان نیاز های عاطفی و جنسی مانعم میشه
شاید 10 یا بیشتر روز دووم بیارم ولی مطمئنم بعد از اون شروع خواهم کرد به ابراز احساس اونم خیلی درصدش بیشتره که از نوع شدید باشه واسه همین می ترسم طرف منو آدم ضعیفی بدونه

---

یکی از فاکتورهای مورد نیاز جوانان برای ازدواج، داشتن بلوغ عاطفی است.
پس تا مادامی که این مورد را رفع ننمائید،ازدواج کار صحیحی نیست.(بنظر من)

من تمام ذهن و فکرم شده س ک ... اندیشی زندگیم پوچ شده
تو چند سال گذشته بخاطر این نیاز کوفتیم تن به هر خفتی دادم وارد رابطه های خفت باری شدم که خوردم کرده
دست به هر طناب پوسیده ای دراز کردم
متاسفانه میترسم در آینده تبدیل به عقده بشه

سلام دوباره!

چرا به یه مشاور مراجعه نمی کنی؟
این جور که پیداست، مشکل شما چه حاد باشه یا جزئی، باعث شده شما حس کنی که تمام زندگیت تحت الشعاع این مسئله است.
پس از یه متخصص کمک بخواه.
محیط مجازی محدودیت های خودشو داره، به اضافه اینکه امکان مشاوره های غیر تخصصی هم هست.

پس کار رو بسپار به دست کاردان!:305:

من ازسبک زندگی شما خبر ندارم اما ازفیلم و عکس و سایت و وبلاگ و داستان و..............مربوط به این مسئله دوری کن.

این توصیه ام نمیدونم درسته یا نه ولی وقتی تمایل به این کار پیدا کردی یه ان مشکلات و احساسات منفی که بعد از انجامش قبلا بهت دست داده رو تو ذهنت بیار.به خودت بگو هکتور یادته دفعه قبل چی شد؟چه قد ناراحت شدم.شاید اینجوری یه کم بیخیال شی.

یه پیشنهاد دیگه هم اینه که یه زمان مشخص رو اختصاص بده به این ...اندیشی.مثلا بگو هر روزفلان موقع یه زمان مشخص بهش فکر میکنم.اگه تو زمانی غیراون به فکر س ک س افتادی به خودت بگو بعدا بهش فکر میکنم.بعد اون زمان رو هی کم کن.

چیزای سرد مثل خیار هم فکر کنم اثر داره.

اصلا با دخترا دوست نشو.خوب وقتی باشون دوست میشی،خودتم میدونم نمیتونی باش ازدواج کنی بعد اون همه دیدنها و ابراز احساسات و...تحریک میشی.پس به جای دوستی دنبال یه تفریح دیگه باش.مثل ورزش.
نمیشه هر روز بری تو قنادی بعد بگی چرا هوس شیرینی کردم؟(البته در مثال جای مناقشه نیست)

دیگه من سوادم همین بود.امیدوارم به کارت بیاد