-
مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
سلام
تصمیم گرفته بودم تا یکی دو ساله دیگه اینجا نیام .اون موقعم در مورد ازدواج ازتون مشورت ببگیرم . اما برام یه مشکلی پیش اومده که دوباره مجبور شدم مزحمتون بشم . خودمم فهمیدم بحثام چقدر بی محتوا و خارج از موضوع و.... است .
سعی می کنم کل موضوع رو در یک ارسال بنویسم که خیلی وقتتون رو نگیرم و امیدوارم این پست اولین و اخرین پستم در این موضوع باشد .
مشکلی که الان پیدا کردم با مادرم است . گفته بودم که از قبل من کمی با پدرم مشکل داشتم . اما همیشه با هم بحث داشتیم و با این وجود مرا به عنوانه یک انسان لائیک پذیرفته بود و خیلی باش مشکلی نداشتم . فقط یک موقع های حالم رو میگرفت که به اونم عادت کرده بودم .
مادرم هم قبلا منو پذیرفته بود و حتی همیشه از من تو خونه حمایت می کرد و هوام رو داشت . اما تو این جرایانا خودم بش گفتم مدهبی شدم . اما الان که دیده همون ادم قبلی شدم و حرفای بی دین ها رو در خونه یا تو فامیل میزنم و اهنگ و شو و ... می بینم و نماز و سایر اعمال رو انجام نمی دم که هیچی در مقابل شون موضع هم می گیرم بد جوری بام بد شده . حتی جوابمم نمی ده . بم می گه من دیگه به تو هیچ کاری ندارم . تو پسر من نیستی . حتی خواستگاریتم نمی یام . کدوم دختری رو بدبخت کنم که با کسی مثله تو زندگی کنه . اگه زنم بگیری راهش نمیدم بیاد تو خونه زندگیم و تو رو هم مجبورم تحمل کنم .
رابطم با سایر افراد خانواده مثله قبله . اما راستش موندم چکار کنم . تو خانواده داداشم و مادرم همیشه حامی من بودند . الان تازه فهمیدم که قبلا رابطه ای که بابام قبلا بام داشت خیلی هم بد نبود !
تصمیم گرفتم که در جامعه همه جوری برای احکام اسلامی و عقایدشون بزنم و هیچ کدام از احکامشون رو هم انجام ندهم اما بگویم که مسلمانم و ان هم مسلمان واقعی !
راحت هر جا میروم بگویم اهل نماز و روزه و دعا و ... نیستم و این ها خرافاتی است که وارد دین شده است و مخالفتم را با روحانیون و .. اعلام کننم و بگویم که با اهنگ و شو و....مشکلی ندارم. از طرفی اعتقاداتم را به عنوانه یک موضوع خیلی شخصی فقط در اینترنت یا با دوستان صمیمی ام مطرح کنم . در ضمن سعی می کنم به آموزه های اخلاقی مثله حیا راستگویی مروت احترام بگذارم و کردار و رفتار نیکی داشته باشم .
میگید چکار کنم که مامانم رابطش با مثله قبل بشه ؟ اگه واقعا نخواد بره برام خواستگاری و .... باید چکار کنم ؟
-
RE: مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
سلام آقاي احمدي
مگه نميگيد تا دوسال ديگه قرار نيست بريد خواستگاري خوب پس از الان نگران اون موقع نباشيد ،به اون موقع فكر نكنيد.
قبلاً ميگفتيد اقرار به بي ديني نمي كنيد پس چرا حالا مقابل خونوادتون موضع مي گيريد تا ناراحت بشند و رابطه اشون باهاتون خراب بشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
---------------
يه پيشنهاد خواهرانه:
از مامانتون بخواهيد براتون دعا كنند تا در مسير درست قرار بگيريد چون دعاي مادرها خيلي گيراست .
موفق باشيد.
-
RE: مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
نقل قول:
مگه نميگيد تا دوسال ديگه قرار نيست بريد خواستگاري خوب پس از الان نگران اون موقع نباشيد ،به اون موقع فكر نكنيد.
قبلاً ميگفتيد اقرار به بي ديني نمي كنيد پس چرا حالا مقابل خونوادتون موضع مي گيريد تا ناراحت بشند و رابطه اشون باهاتون خراب بشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من که حرفی نزدم مادرم خودش داره بم این حرفا رو میزنه . خب اگه روی حرفشم بمونه من دیگه از راه خواستگاری و خانواده و ... نمی تونم ازدواج کنم . باید از یک راه دیگه اقدام کنم برای ازدواج . من گفتم یکی دو ساله دیگه می خوام ازدواج کنم اما خب می خوام تکلیف خودم رو بدونم . از الان نباید برای سال بعدم نقشه بریزم . با این خانوداه ای که من دارم فکر می کنم اصلا اگر کلا در مورد ازدواج از مسیر خانواده اقدام نکنم بهتر باشد . اون از پدرم اینم از مادرم !
بله اقرار به بی دینی تو فامیل یا جاهای رسمی نمی کنم و اما از 16 یا17 سال که داشتم به پدر و مادرم گفته بودم که بی دینم . الانم وقتی مامانم می بینه که رفتارام و حرفایی که در مورد فرهنگ و سیاست و ... می زنم مثله قبلا من شده فهمیده که بی دینم .البته من که انکار می کنم اما انگار فایده ای نداره . بقیه خانوادم که اصلا نفهمیدن من کی دیندار شدم که دوباره بی دین شدم . ضمنا الان انگار بالای صفحه تعداد ارسال 3 تا است .تعداد پاسخ ها یکی است که با پست خودم میشه دو تا . چریانش چیه ؟
نقل قول:
ه پيشنهاد خواهرانه:
از مامانتون بخواهيد براتون دعا كنند تا در مسير درست قرار بگيريد چون دعاي مادرها خيلي گيراست .
ممنون . خدا براش مهمه که خودش رو قبول داشته باشیم که من دارم . من اگه چیزی رو ار خدا بخوام خودم ازش می خوام .
اگه کسی جوابه سولام رو بده خوشحال میشم . امیدورام که بعد از این همه مدت فهمیده باشید که من عوض بشو نیستم . کمکم کنید که چطور با خانودام تعامل داشته باشم .
نقل قول:
میگید چکار کنم که مامانم رابطش با مثله قبل بشه ؟ اگه واقعا نخواد بره برام خواستگاری و .... باید چکار کنم ؟
-
RE: مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
با سلام،
احمدی عزیز و دوستانی که قصد راهنمایی دارند دقت کنند که پست های چتگونه حذف شدند و در آینده نیز حذف خواهند شد.
با تشکر.
-
RE: مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
اشتباه من اینه که اومدم تو یه سایته مذهبی مشاوره می گم مذهبی نیستم بم مشاوره . اگه کسی مطلبی هم بفرسته که به دردم بخوره حذف می شه . فکر کنم یه پاسخ دیگم داشته که حذف شده . دیگه با سایتتون کاری ندارم . بای ...
-
RE: مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
دوست گرامی
منظور حامد عزیز حذف پست هایی بود که کمک زیادی به شما نخواهد کرد و فقط ظرفیت تاپیک شما را اشغال می کند. پس نگران نباشید و از ظرفیت های مشاوره ای سایت بهره کامل را ببرید.
اما در مورد سوالی که پرسیده بودید چند نکته به نظرم رسید:
1) بعضی واکنش های شما هیجانی است که باید سعی کنید کنترلشان کنید. ( مثلا لزومی ندارد هر جا می روید و بحثی پیش می آید شما اظهار نظر و اکثرا مخالفت کنید. مخصوصا وقتی بحث عقاید مردم در میان است گاهی بهترین کار سکوت است. بهتر است در جایی که می دانید و یا حتی احتمال می دهید حرفتان موثر نیست، خاموش بمانید. هیچ اتفاقی نمی افتد. باورت را فریاد نزن. همنیکه برای خودت مهم و منطقی است کافیست. آرام باش و به دیگران این آرامش را منتقل کن.
2) می توانید همچنان با رفتار درستتان، تایید بقیه و از جمله مادر را داشته باشید. رفتار درست منظورم نماز خواندنی که به آن اعتقاد ندارید نیست، منظورم کارهایی مثل کمک به دیگران، بدگویی نکردن پشت سر مردم و مهربانی با آن هاست که در هر مرام اخلاقی پسندیده است و ربطی به دین و دینداری ندارد. با این کار همه از هر مسلکی که باشند شما را از خودشان می بینند. در ضمن حرمت اعتقاد دیگرتان را نگه دارید. لزومی ندارد وقتی دیگران روزه اند شما اظهار کنید که نیستید.
3) به هیچ وجه تلاش نکنید باور کسی را متزلزل کنیدو یا مسخره اش کنید. بگذارید همانطور که دوست دارند فکر کنند. بازخورد این کار نه تغییر بقیه است نه بالا رفتن شان شما. تنها خودتان را خسته کرده اید.
4) و نکته آخر که دلم می خواهد بیشتر از بقیه رویش تاکید کنم این است که حواستان باشد کثیفی سیاست در این مرز و بوم چشمان شما را بر روی پاکی دیانت نبندد. اگر تصمیمی می گیرید با چشمان باز باشد نه چشمان خسته از دیدن دروغ و کژی. متوجه منظورم شدید؟
موفق باشید.
-
RE: مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
شما که خداحافظی کردید اما اگه احیانا دوباره به اینجا سرزدین...
من اون تاپیکتون رو هم یه نگاهی قبلا بهش انداخته بودم.پس گذری یه چیزی رو میگم.من این که میگید لائیک هستین رو چندان قبول ندارم.اصلا انسان بی خدا وجود نداره.چون هر کسی به یه چیز مافوق توجه میکنه و هر کاری که لازم باشه که بهش برسه رو انجام میده.و این جوری خدای یکی پول میشه یکی شهوت یکی قدرت و...مطمئن باش همون کسایی هم که باهاشون چت میکنی ازاین قائده مستثنی نیستن.این انتخاب با توئه که چه چیزی رو شایسته خدایی بدونی.پول شهوت بیخیالی...و یا چیزی مافوق اونها...
داستان موسی و شبان که تو کتاب ادبیات مدرسمون بود یادته؟وقتی موسی راز و نیاز چوپان با خدا رو شنید که میگفت میخواد برای خدا لباس و کفش بدوزه و موهاشو شونه کنه...موسی هم بهش گفت چرا این حرفای کفرامیز رو میگی و اون چوپان سخت اشفته شد تا اینکه به موسی گفته شد چرا بندمون رو ازما برگردوندی و...خودت برو بقیشو بخون.
دقیق یادم نیست اما مضمون سخن امام علی این بود برای تصمیم گیری به خود دین نگاه کن نه به ادما.
من فکر میکنم تو ازادمای متظاهر به دین که در واقع اونجور نیستن رنجیده و گریزانی...
به هر حال این یه دریاست که هرکی هرچقدر دوست داره ازش استفاده میکنه و فکر نمیکنم کسی که به اخلاقیات مهر دوستی عشق حیا راستگویی مروت و...احترام بذاره جدا از ایین پاک باشه و دین چیزی جز این باشه
ازاین به بعد به عقاید ادما هر چی هست احترام بذار...با مامانت بحث نکن و سعی کن برای هر چیزی که اتفاق میفته یه دلیل عمقی تر پیدا کنی.
ما هم ازخیلی چیزا ناراحتیم اما دلیل نمیشه خودمون رو از خوبیا بی بهره و محروم کنیم.
احترام به پدرو مادر خیلی مهمه چیزی که منم دارم تلاش میکنم که بتونم انجام بدم.اما سخته.
نگران عروسیت هم نباش.مامانا که اگه به بچه هاشون غر نزنن که مادریشون انگار زیرسوال رفته.مطمئن باش به موقش به فکرت خواهند بود.
چه طولانی شد!!!!:311:
-
RE: مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
من میدون م کارشناس نیستم اما به نظرم این آدم حتی تعریف درستی از لائیک نداره
اول تکلیفتو با خودت روشن کن
یه جا گفتی
خدا براش مهمه که خودش رو قبول داشته باشیم که من دارم . من اگه چیزی رو ار خدا بخوام خودم ازش می خوام .
و بعد میگی لائیکم
به نظرم تو خدا و دین رو قبول داری اما با محدودیت های که دین برات ایجاد میکنه مخالفی
در ضمن مطمئن باش تو همسریو انتخاب میکنی که مثل خودت باشه
و این یعنی مخالف خانوادت
پس حتی اگرم بیان خواستگاری مخالفت میکنن
-
RE: مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
سلام
منم از همین اعتقادات اومدم بالا با تحقیق و بررسی
این صندوق پستی تون رو خالی کن برات یه چیزای دارم
بهم خبر بده که پیغام بدم
راستی برای بحث به درد هم میخوریم
-
RE: مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
اویژه از صحبتهایتان ممنونم . صحبتهای زیبا و منطقی بود .
فقط در مورد اینکه گفتید
نقل قول:
و نکته آخر که دلم می خواهد بیشتر از بقیه رویش تاکید کنم این است که حواستان باشد کثیفی سیاست در این مرز و بوم چشمان شما را بر روی پاکی دیانت نبندد. اگر تصمیمی می گیرید با چشمان باز باشد نه چشمان خسته از دیدن دروغ و کژی. متوجه منظورم شدید؟
مشکل اصلی من باور های مذهبی مثله روح و اخرت و .... هست و اصلا به دین خاصی هم کاری ندارم . من این چیزا رو نمی تونم بپذیرم . حالا یک دینی خوبه یا بده یا یک حکومتی که خودش رو مدعی دین می دونه چطور رفتار میکنه یه حرف دیگری هست و موضوع من نیست . از اون موقعی هم که یادم می یاد من با همین چیزا مشکل داشتم .
سعی میکنم از سایر نکاتی که اشاره نمودید بهره ببرم . :72:
ضمنا حامد اگر یادت باشد همان بار اولی که من به همدردی امدم به من توصیه کردی که خود قران را یا ترجمه اش را بخوانم . من هم ان موقع نخواستم جوابتان را بدهم . اما الان می خواهم به شما بگویم . یکی از چیزهایی که مهم ترین دلیل را در بی دینی من داشت خواندن قران بود . گفتم که دوباره نخواهید به من بگویید . قبلا می ترسیدم از این حرفم ناراحت شوید ترجیح دادم که نگویم .
نقل قول:
دقیق یادم نیست اما مضمون سخن امام علی این بود برای تصمیم گیری به خود دین نگاه کن نه به ادما.
من فکر میکنم تو ازادمای متظاهر به دین که در واقع اونجور نیستن رنجیده و گریزانی...
به هر حال این یه دریاست که هرکی هرچقدر دوست داره ازش استفاده میکنه و فکر نمیکنم کسی که به اخلاقیات مهر دوستی عشق حیا راستگویی مروت و...احترام بذاره جدا از ایین پاک باشه و دین چیزی جز این باشه
ازاین به بعد به عقاید ادما هر چی هست احترام بذار...با مامانت بحث نکن و سعی کن برای هر چیزی که اتفاق میفته یه دلیل عمقی تر پیدا کنی.
خب شما می شود گفت دارید همون حرفای اویژه رو می زنید . من به خود دین هم نگاه کرده ام .
حالا چرا شما به عقاید من احترام نمی گذارید و از من می خواهید که در مورد ان ها تجدید نظر کنم . بعد از مکن توقع دارید که به عقاید بقیه احترام بگذارم و از ان ها نخواهم ان ها را م.ورد بازنگری قرار دهم ؟
نقل قول:
یه جا گفتی
خدا براش مهمه که خودش رو قبول داشته باشیم که من دارم . من اگه چیزی رو ار خدا بخوام خودم ازش می خوام .
و بعد میگی لائیکم
به نظرم تو خدا و دین رو قبول داری اما با محدودیت های که دین برات ایجاد میکنه مخالفی
من لائیکم چون هیچ دینی رو قبول ندارم و اون ها رو خرافه می دونم . اما خدا رو قبول دارم . چون نمی تونم بگم اون نیست و صددرصد یه چیزی این ظرفیت رو به جهان داده که افریده بشه . و من اسم اون رو گذاشتم خدا .و چیز دیگه ای در مورد خصوصیات و اهدافش نمی دونم . به همون اندازه که به خدا اعتقاد دارم به هیچ دینی معتقد نیستم . . چون از تاریخ و احکام اون ها که بگذریم همشون روی چیز هایی غیر واقعی مثله روح و قیامت و... تاکید دارند . نمی دونم شما چه تنا قضی در رفتار های من می بینی . اولین نفری نیستی که در این تالار داری از جانب من فکر می کنی که چرا بی دین شده ام .
نقل قول:
در ضمن مطمئن باش تو همسریو انتخاب میکنی که مثل خودت باشه
و این یعنی مخالف خانوادت
پس حتی اگرم بیان خواستگاری مخالفت میکنن
حرفتان را کاملا قبول دارم و می دانم نمی توانم از راه مرسوم ازدواج کنم . اصلا اگر مادرم برام خواستگاری بره دنباله اون دختری که من می خوام نمی ره و تازه فکر کنم خیلی بدتر از برخوردی که با من دارند با اون دارند . خودش هم بم گفته که پاش رو خونه ای که مذهبی نباشند نمی ذاره ...
خب منم حرفم همینه . شما چشم بسته غیب گفتی! خودم که همین حرفا رو زدم و از شما مشورت خواستم . حالا مثلا فکر کردی اینو گفتی من دپرس شدم !:311:
نقل قول:
منم از همین اعتقادات اومدم بالا با تحقیق و بررسی
این صندوق پستی تون رو خالی کن برات یه چیزای دارم
بهم خبر بده که پیغام بدم
راستی برای بحث به درد هم میخوریم
سلام . خب شما که خدا رو شکر هدایت شدی و من هم از این موضوع خوشحالم .
برادر عزیز من هم زمانی مثله الان شما تب و تاب این حرفا و پیدا کردن کسی برای مشورت و ... داشتم . اما دیگر از بحث در مورد این چیزها خسته شده ام . از هر جایی که می توانستم در مورد دین و ... تحقیق کردم و اخرش هم نتوانستم بپذیرم .مطمئن باشید که ما به درد هم برای بحث نمی خوریم .
من در صحبت هایم گفته بودم که
نقل قول:
اگه کسی جوابه سولام رو بده خوشحال میشم . امیدورام که بعد از این همه مدت فهمیده باشید که من عوض بشو نیستم . کمکم کنید که چطور با خانودام تعامل داشته باشم .
اما در همه بحث ها به نوعی باز در مورد اینکه باید عقایدم را مورد بازنگری قرار دهم بحث شده است . البته از بابت پست هایی که به موضوع مورد نظر من هم پرداخته اند سپاس گذارم . :72:
اگر کسی هنوز حرغی در مورد تعاملم با خوانواده دارد خوشحال می شوم که بگوید . وگرنه خواهشا دیگر سعی در این نداشته باشید که عقایدم را عوض کنم .
-
RE: مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
سلام
راستش به نظرم مشکل اصلی من با خانوادم من نیستم یه کمی هم اونا باید منو بپذیرن .قبل از این که من بخوام مسلمون بشم مامانم منو به عنوانه یه بی دین پذیرفته بود و با من در خونه رابطه خیلی خوبی داشت .
حتی اون موقعی که دوست دختر داشتم تنها کسی بود که باش در مورد دوست دخترام حرف میزدم . بش می گفتم به اون ها چی گفتم یا باشون کجا رفتم و اگه بش نمی گفتم هم خودش ازم می پرسید . مامانم این کار رو به عنوان کاری که همه انجام می دهند پذیرفته بود با اینکه گاهی به من می گفت که با این کار من مخالف است .
بعد از این که تصمیم گرفتم این کار رو کنار بذارم خیلی خوشحال شد . حتی تا مدتی به من ماهیانه پول مناسبی به عنوانه جایزه این که این کار را کنار گذاشتم می داد .و بم گفته بود میره برام خواستگاری و هر وقتم که لازم باشه تو زندگیم کمکم می کنه .
اون مدتی هم که بش گفتم مسلمون شدم خیلی خوشحال شد و از خوشحالی گریه اش گرفته بود . متاسفانه الان دیگه از من توقع داره که مدهبی باشم و این توقع رو هم خودم درش ایجاد کردم .
اما حالا که فهمیده دوباره بی دین شدم خیلی با من بد شده . به من گفته که در مورد من می خواهد با یک روحانی مشورت کند ! هر چه که ان روحانی بگوید عمل می کند . از ان روحانی می پرسد که باید در مورد من چگونه برخورد کند . خیلی میترسم .می دونم که یه روحانی چه جوابی داره که به مادرم بده و اون موقع کل زندگیم میره رو هوا !
حتما یک روحانی به مادرم می گه که باید بین بچت و دینت یکی رو انتخاب کنی و نباید با پسرت کاری داشته باشی و هیچ وقتم نباید حاضر بشی دختری رو برای پسرت خواستگاری کنی که بدبخت بشه .
الان دیگه پدر و مادرم بر ضد من متحد شدند . دیگه هیچکی رو به جز خدا ندارم . نه دوست دختری دارم که دلم به اون خوش باشه نه پدری نه مادری .
نمی دونم چه کار کنم . بش چی بگم . به نظزتون خوبه که بش بگم بیاد در همدردی تا شما بش مشاروه بدین . بلده با اینترنت کار کنه اما خیلی وارد نیست و شاید حوصله شنیدن جواب ها رو هم نداشته باشه . یا این که یکی از مشاوران اینجا که تا حدودی موضوع من رو دنبال کرده شماره محله کارش رو بده که مادرم بش زنگ بزنه و اون به مادرم بگه که باید با من چطور تعاملات داشته باشه .
-
RE: مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
در واقع تو یک لائیک هستی و خدا رو هم نداری
الانم میتونی هر کاری دوس داری کنی
چون
با خدا باش پادشاهی کن بی خدا باش هر چه خواهی کن !!!
راستی من چون با روحانیا برخورد داشتم متاسفم که بگم یه روحانی هیچ وقت نمیگه بین بچهو دین یکیو انتخاب کن
و مطمنن مامان باباتو راضی میکنه بات مهربون تر باشن و رهات نکنن ! پس اگه مامانت بره پیش روحانی باید خدا رو هزار بار شکر کنی( میدونی!!!)
ممنون از مدیران همدردی که حذف نمیکنن پاسخ رو
-
RE: مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
نقل قول:
در واقع تو یک لائیک هستی و خدا رو هم نداری
الانم میتونی هر کاری دوس داری کنی
چون
با خدا باش پادشاهی کن بی خدا باش هر چه خواهی کن !!!
پدر مادرتم به نظرم باید رو مال حلال و تربیتشون تجدید نظر کنن
من جوابه حرفای شما را داده ام و حرف جدیدی در این مورد ندارم که بزنم . فکر نکنم توهین دیگری می توانستید به من بکنید که نکرده باشید . به نظر من شما صلاحیت دادن مشاوره را ندارید . خواهشا دیگر در این تایپیک نظر ندهید .
نقل قول:
راستی من چون با روحانیا برخورد داشتم متاسفم که بگم یه روحانی هیچ وقت نمیگه بین بچهو دین یکیو انتخاب کن
و مطمنن مامان باباتو راضی میکنه بات مهربون تر باشن و رهات نکنن ! پس اگه مامانت بره پیش روحانی باید خدا رو هزار بار شکر کنی( میدونی!!!)
امیدوارم که همین طور که می گویید باشد . با این حرفتان به من دلگرمی دادید. انگار کسی توصیه دیگری هم ندارد .
پس باید منتظر بمانم که چه اتفاقی می افتد . چاره دیگری ندارم !
جرجیس جان چطور به شما بفهمانم که دیگر حوصله ی این حرفا رو ندارم .البته از این که می خواهید مرا راهنمایی کنید از شما بی نهایت سپاسگذارم .:72:
-
RE: مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
سلام
ممنوم از این اینکه تشکر کردی :72:
اما اون پیغام من به خاطر این بود که مثل تو دور بر من زیاد بود که با بحث های که برنابا با بچه ها کرد خیلی ها شیعه شدن به طوری که خودشون شدن استاد
بحثها فقط عقلی و منطقی بود بهت گفتم من مثل تو انقدر دیدم که برام تعجب آور نیست و بودن و میگفتن ما می دونیم اما بعدش تازه می فهمیدن اشتباه فهمیدن
اما متاسفانه خودت این حالتی که داری رو دوست داری وگرنه حداقل اش این بود که میو مدی ببینی اصلا چی میگم !!
اینا رو که این جا گفتم برای این بود که بدونن
اما در مورد پدر و مادر باید مراعات حالشون و بکنی چون حداقل برای تو بسیار زحمت کشیدن
بهشون توجه کن و بدون تشکر از اونا یه ارزشه
موفق باشی
:72::72::72:
-
RE: مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ahmadi 00
دیگه هیچکی رو به جز خدا ندارم . نه دوست دختری دارم که دلم به اون خوش باشه نه پدری نه مادری .
سلام
به چسب به همون خدایی که فقط برات مونده و به غیر از اون به هیچکس و هیچ چیز دیگه ای دلنبد
خیلی خیلی مواظب باش ، احساس تنهای ات رو با خدا پر کن فقط و فقط خدا
اون هم هرجوری که خودت میدونی،
دین اسلام ، مسیح ، یهود ، حضرت محمد ، حضرت موسی ، حضرت عیسی و .... 124هزار پیامبر همشون اومدن به من تو یاد بدن که درست زندگی کنیم
انسان باشیم فقط همین
حالا تو هرجوری که خودت میدونی و درک میکنی فقط انسان باش ، درستکار باش
به پدر و مادرت محبت کن
بهشون احترام بگذار
مگر پدر و مادر به غیر از احترام چیز دیگه ای از فرزندشون می خواهند؟
باهاشون درگیر نشو
جر و بحث نکن
سعی نکن بهشون بقبولونی که تصمیمت درست هست
عقاید اونها رو نبر زیر سئوال
از چنین و چنان دین ها و مذهب ها هم ایراد نگیر
تو با خودت کار داری
با اونها مهربان باش
فقط همین
پدر و مادرت دوستت دارند
منتها ازت دلگیر شدند
سعی کن این دلگیری رو با محبت و مهربونی برطرف کنی نه با بحث و جدل
لا اکراه فی الدین ، قد تبین رشد من الغی
-
RE: مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
نقل قول:
اما اون پیغام من به خاطر این بود که مثل تو دور بر من زیاد بود که با بحث های که برنابا با بچه ها کرد خیلی ها شیعه شدن به طوری که خودشون شدن استاد
بحثها فقط عقلی و منطقی بود بهت گفتم من مثل تو انقدر دیدم که برام تعجب آور نیست و بودن و میگفتن ما می دونیم اما بعدش تازه می فهمیدن اشتباه فهمیدن
اما متاسفانه خودت این حالتی که داری رو دوست داری وگرنه حداقل اش این بود که میو مدی ببینی اصلا چی میگم !!
جرجس جان ابتدا به شما بگویم که برای انسان های معتقدی که به اعتقادشان پایبندند با هر دین و ایینی که باشند احترام ویژه ای قائلم . و من هم از این بابت که بحثم را دنبال نمودی و زحمت کشیدی پیام خصوصی ارسال نمودی و خواستی مرا به راست هدایت نمایی تشکر نمودم.
برادر من سه ماه داشتم گوش می دادم و اخر نتوانستم قانع شوم . دلیل اصلی هم که رفتم سمت دین تا در موردش تحقیق کنم دوستان من در همدردی بودند . فضای صمیمی اینجا و انسان های بزرگی که در این سایت حضور دارند .
اما اخرش به این نتیجه رسیدم که عقاید خودم درست بوده است . اگر من انسان متعصبی بودم هیچ وقت در مورد دین تحقیق نمی کردم . ضمنا علاوه بر این مطلب که تحقیق بیشتر در مورد دین را لازم نمی بینم شما را ادم درستی برای بحث در مورد دین نمی دانم .
شما از fa mo به خاطر دادن این پاسخ تشکر نمودید
نقل قول:
در واقع تو یک لائیک هستی و خدا رو هم نداری
الانم میتونی هر کاری دوس داری کنی
پدر مادرتم به نظرم باید رو مال حلال و تربیتشون تجدید نظر کنن
متاسفم که بگم یه روحانی هیچ وقت نمیگه بین بچهو دین یکیو انتخاب کن
پس اگه مامانت بره پیش روحانی باید خدا رو هزار بار شکر کنی( میدونی!!!)
توقع نداشتم از کسی که بدین گونه به من و همین طور به پدر و مادرم توهین نموده است به خاطر همچین پاسخی تشکر نمایید. توقع دارید که بعدش هم من با شما بحث نمایم . اگر من جوابه fa mo را ندادم اولا به خاطر این بود که موضوعات ایشون را مطالعه نمودم و نخواستم از لحاظ روحی وضعشان بدتر شود و از طرفی خودم از حامد جان خواسته بودم که پستی را حذف نکند . وگرنه با این وجود که پدر و مادرم مرا دوست ندارند من به ان ها خیلی غیرت دارم و اجازه نمیدهم کسی به ان ها توهین کند .
حامد جان همین جا ازت عذر خواهی می کنم . در مورد پست هایی که حذف کردید حق با شما بود و من اشتباه می کردم . :72:
نقل قول:
به چسب به همون خدایی که فقط برات مونده و به غیر از اون به هیچکس و هیچ چیز دیگه ای دلنبد
خیلی خیلی مواظب باش ، احساس تنهای ات رو با خدا پر کن فقط و فقط خدا
اون هم هرجوری که خودت میدونی
ممنون بال های صداقت . حرفاتون خیلی به دلم نشست . :43:
در مورد خانودام هم فکر می کنم حق با شما باشه . سعی می کنم از این به بعد بهتر با خانوادم تعامل داشته باشم .
-
RE: مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
سلام
کاملا درکتون میکنم و برای شما و کلا انسانهایی که اهل مطالعه هستن احترام زیادی قایلم
در مورد مشکلتون باید بگم که در این میان خودتون هم بسیار مقصر هستین .اخه برای چی مادرتون رو وارد این جریان میکنین؟بذارین در ارامش باشه.شما هم هر راهی رو که میخواین برین ادامه بدین.چه اصراری هست که مادرتون بدونه که شما چه تفکراتی دارین و چه اعتقاداتی دارین و...اون مادر هست و دل نگران شما میشه .بر اساس تفکراتش فکر میکه که شما اگه مذهبی بشین در راه درست هستین و عاقبت به خیر میشین و از انجایی که مادر هست و عاشق شما ...میخواد که شما وارد این راه بشین .
فکر میکنی که همه این بچه هایی که با مادر پدرشون رابطه شون خوب هست حتما عقاید یکسانی هم دارند/؟؟نه برادر من اصلا اینطور نیست.منتها اونها سعی میکنن که وارد این بحثها نشن .تو هم سعی کن که تا میتونی وارد این بحثها باهاشون نشی و اگه بحثی در این موردا پیش اومد با سیاست اون رو عوض کنی...و به مادرتون کلا محبت زیاد کنین به خاطر مادر بودنش .دستش رو ببوسین و نوازش کنین .براش هدیه بگیرین و بهش احترام بذارین و سعی کنین که کاری نکین که نگران شما بشه و مواردی که باعث نگرانیشون میشه پیدا کن و اونها رو انجام نده.سعی کنین که جلوی مادرتون اصلا بحث اعتقادی نکنین.باورکن که پدر مادرت دوستت دارن و عاشق تو هستن و از روی نگرانی که در مورد تو دارن باهات اینگونه برخورد میکنن پس کاری نکن که نگرانت بشن:72:
موفق باشی:72:
-
RE: مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
سلام احمدی عزیز
هم زود قضاوت کردی هم دقت نکردی
دوست عزیز من از اون پست تشکر نکردم من از پستی تشکر کردم که خود شما هم از اون تشکر کردی و من به خاطر این قسمت از پست تشکر کردم
راستی من چون با روحانیا برخورد داشتم متاسفم که بگم یه روحانی هیچ وقت نمیگه بین بچهو دین یکیو انتخاب کن
و مطمنن مامان باباتو راضی میکنه بات مهربون تر باشن و رهات نکنن ! پس اگه مامانت بره پیش روحانی باید خدا رو هزار بار شکر کنی
همین جوری که از خانوم با تجربه ای مثل بالهای صداقت یا از پست گل بیرنگ تشکر کردم
اما دوست عزیز گفته بودی اگه متعصب بودی تحقیق نمی کردی
بنای این مکتب بر تحقیق هست بر خلاف هر دین و مکتبی در دنیا
توضیح المسائل هر مرجعی رو باز کنی می بینی که تو اولین مشئله گفتن باید دین تحقیقی باشه نه تقلیدی تو قرآن هم که بسیار زیاد بر این روش تاکیده شده
پس می بینی راهی که انتخاب کردی که تحقیق کنی کاملا درسته باید تحسینت کنم
اما گفتی سه ماه گوش دادی
دوست عزیز سه ماه برای تحقیق تو همچین مسئله ای واقعا کمه من کسایی رو می شناسم فقط 6 سال تحقیق میکردن این مدتی که گفتی خیلی کمه
اما در مورد پدر و مادرتون از اول گفتم باید بهشون احترام بزاری و از ناراحت کردنشون خوداری کنی
اونا رو ناراحت نکن چون انا هم برای خودشون آرزوهای دارن
اما بدون انقدر زود قضاوت نکن حرف من چیزه دیگه بود گرچه نشنیدی
از خدا می خوام زندگیت رو آروم کنه و از تلاطم در بیاردت
:72::72::72:
-
RE: مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
نقل قول:
در مورد مشکلتون باید بگم که در این میان خودتون هم بسیار مقصر هستین .اخه برای چی مادرتون رو وارد این جریان میکنین؟بذارین در ارامش باشه.شما هم هر راهی رو که میخواین برین ادامه بدین.چه اصراری هست که مادرتون بدونه که شما چه تفکراتی دارین و چه اعتقاداتی دارین و...اون مادر هست و دل نگران شما میشه .بر اساس تفکراتش فکر میکه که شما اگه مذهبی بشین در راه درست هستین و عاقبت به خیر میشین و از انجایی که مادر هست و عاشق شما ...میخواد که شما وارد این راه بشین .
سلام
گل بیرنگ کاملا حق با شماست . منم الان فکر می کنم که دلیل رفتار های مادرم همین حرفایی است که شما می زنید . سعی می کنم رفتارم را اصلاح کنم . از اینکه در بحثم شرکت نمودید سپاس گذارم . :72:
نقل قول:
دوست عزیز من از اون پست تشکر نکردم من از پستی تشکر کردم که خود شما هم از اون تشکر کردی و من به خاطر این قسمت از پست تشکر کردم
راستی من چون با روحانیا برخورد داشتم متاسفم که بگم یه روحانی هیچ وقت نمیگه بین بچهو دین یکیو انتخاب کن
و مطمنن مامان باباتو راضی میکنه بات مهربون تر باشن و رهات نکنن ! پس اگه مامانت بره پیش روحانی باید خدا رو هزار بار شکر کنی
جرجیس جان اگر توجه کرده باشی من از همه ی پست هایی که برای تایپیکم ارسال می شود تشکر می کنم . حتی اگر در ان ها کسی به خودم هم توهین نماید ! اما تشکر شما باعث می شود ایشان فکر کند شما دارید از رفتار بد او حمایت می کنید و اینکارش را در این تایپیک و تایپیک های دیگر ادامه می دهد .
ضمنا همین مطلبی را که اشاره نمودید ایشان به صورت زیر بیان نموده است
نقل قول:
راستی من چون با روحانیا برخورد داشتم متاسفم که بگم یه روحانی هیچ وقت نمیگه بین بچهو دین یکیو انتخاب کن
و مطمنن مامان باباتو راضی میکنه بات مهربون تر باشن و رهات نکنن ! پس اگه مامانت بره پیش روحانی باید خدا رو هزار بار شکر کنی( میدونی!!!)
نقل قول:
اما گفتی سه ماه گوش دادی
دوست عزیز سه ماه برای تحقیق تو همچین مسئله ای واقعا کمه من کسایی رو می شناسم فقط 6 سال تحقیق میکردن این مدتی که گفتی خیلی کمه
برادر گرامی به نظر من تحقیق تا حدی لازمه که انسان به نتیجه برسه که چه راهی درسته . شاید کسی تو یک هفته برسه و دیگری بعد از 20 سال هم به نتیجه مشخصی دست پیدا نکند . من هم بعد از سه ماه مطمئن شدم که راهی که قبلا می رفتم درست بوده است . بنابراین تحقیق بیشتر در مورد دین به نطرم کاری بیهوده است .
نقل قول:
اما بدون انقدر زود قضاوت نکن حرف من چیزه دیگه بود گرچه نشنیدی
شما اصرار زیادی دارید که به من بگویید متوجه حرفتان نمی شوم . اگر این طور می خواهید من مشکلی ندارم .
من هم از خدا می خواهم شما به راه راست هدایت نماید و بهترین ها را برایتان آرزومندم . :72:
-
RE: مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
از پاسخ هایی که دادید ممنونم . حامد میشه حساب ahmadi 00 رو بلوکه کنی تا مثله arash1990 روش بزنه banned
اخه من از این می ترسم که یک دفعه ای که می یام تو این سایت کسی نام کاربری ام رو ببینه و کل زندگیم براش رو بشه . میلی که باش این حساب رو درست کردم یادم رفته وگرنه با استفاده از اون می تونستم رمز کاربری ام رو ریست کنم و بعدش هم رمز جدیدی که به میلم ارسال می شد رو پاک می کردم . همون بالایی که سر ahmadi00 آوردم .
می خوام خودم هم فراموش کنم قبلا کی بودم . اما این سایت منو یاد گذشتم می اندزه . و اگه حسابم رو نبندی مطمئنم که نمی تونم از این جا دل بکنم . و اخر یه کسی از طریق این سایت متوجه اعتقادات و مسائل گذشتم می شود .
در مورد قران هم نباید اون حرف رو میزدم . ببخشید . اخه از دستت خیلی عصبانی بودم . فکر می کردم شما پاسخ مهمی رو که برام ارسال شده برای اینکه با عقایدتون جور در نمی یاد حذف کردین .
در ضمن باید از همتون خیلی تشکر کنم . اگه اون موقع ازدواج می کردم بدبخت می شدم . تازه الان کمی بهتر با خودم و کسایی که مثله من فکر می کنند اشنا شدم و اینکه می تونم یه ادم خوبی که از لحاظ اعتقادی بم شبیه باشه رو گیر بیارم . :72:
-
RE: مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
سلام،
در رابطه با مسائلی که مربوط به حساب کاربری می شود، لطفاً از طریق فرم تماس با ما با مدیر همدردی تماس بگیر.
اگر نگران هستی که از طریق نام ahmadi شناخته بشوی، از طریق همین تماس با ما به مدیر بگو که اسمت رو به یک اسم دیگر تغییر بدهد.
یک توصیه ی برادرانه: در زندگیت همیشه منطقی باش. تصمیمات احساسی نگیر. یک دفعه این طرفی نشو، یک دفعه اون طرفی. بیشتر سعی کن عقاید خودت رو به چالش بکشی تا عقاید دیگران رو. با کسی بحث بیخودی نکن. به عقاید همه احترام بگذار. و همیشه در زمینه ای صحبت کن که تخصصت است. صحبت در زمینه ی مذهب نه تخصص من است و نه تخصص شما و نه تخصص همدردی. برای همین از همان اول گفتیم در اینجا نمی شود بحث ها مذهبی کرد. چون تخصصمون نیست.
الآن این رو به این خاطر بهت می گویم که شما هنوز سنی نداری. تجربیاتی نداری. مطالعات اون چنانی نداری. پس اشتباه است از این موضع که من راست می گویم و شما اشتباه می گویید، با کسی بحث کنی.
شاید مثلاً یک کسی 10-20 سال روی یک مسئله ای تحقیق کند، بعد بیاد کتاب بنویسد. اون فرق می کند.
من و تو هنوز جوان هستیم و اطلاعاتمون خیلی کم است. پس باید بیشتر شنونده باشیم. البته مهم هست که چه منابعی رو برای کسب اطلاعات انتخاب می کنیم.
موفق باشی.
-
RE: مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ahmadi 00
می خوام خودم هم فراموش کنم قبلا کی بودم .
خودت رو دوست داشته باش
تو ارزشمند هستی، چون خدا نعمت زنده بودن رو بهت هدیه داده ، قدرت تفکر کردن رو بهت داده و مهم تر از اون خدا بنده هاش رو خیلی دوست داره خصوصا بنده هایی رو که با فکر و دلیل بهش ایمان میارن و وحدانیتش رو درک می کنند
اما این سایت منو یاد گذشتم می اندزه .
سعی نکن از گذشته ات فرار کنی ، چون بخشی از وجود توست که الان رشد کرده ، چه بسا اگه اون گذشته نبود ، ahmadi 00 امروز هم اینگونه نبود
و اگه حسابم رو نبندی مطمئنم که نمی تونم از این جا دل بکنم .
این اتفاق برای هرکسی نمی افته که به این سایت راه پیدا کنه و بتونه اعتماد کنه و حرف دلش رو بزنه ، حتما دلیلی داشته که تو الان کابر این سایت شدی ، پس تا آن زمان در این سایت بمون که درک کنی هدف از اومدنت چی بوده و اونچه را می بایست فرا گرفته ای
در ضمن باید از همتون خیلی تشکر کنم . اگه اون موقع ازدواج می کردم بدبخت می شدم . تازه الان کمی بهتر با خودم و کسایی که مثله من فکر می کنند اشنا شدم و اینکه می تونم یه ادم خوبی که از لحاظ اعتقادی بم شبیه باشه رو گیر بیارم .
اینجا سایت مشاوره ازدواج و خویشتن شناسی هست و خیلی مقاله ها و مطالب مفیدی داره که برای هر شخصی و در هر سنی مناسب هست
شاید بازهم مشکلاتی باشند که با بیانشون بتونی موفق تر بشی
-
RE: مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
از مدیران همدردی میخواهم در صورت امکان موضوع را قفل کنند .
خداحافظ همگی :72:
-
RE: مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
به نظر من شما ازدیگران هم متعصبانه تر عمل میکنید.اینجا کسی ازتون نخواست برید مسلمون بشی.
حتی تو پست قبلیم گفتم خصوصیاتی که شما گفتین بهش احترام میذاری مثل جونمردی و راستی و... چیزی جز ایین پاک نیست من حتی اسمی از دین خاصی نیوردم اما شما خیلی زود جبهه میگیرین.
به نظرمن شما خودت اصرار داری برچسب لائیک به خودت بزنی که البته تو این کار کاملا مختارو ازادی اما پدر و مادرت اینو نمیپسندن(بر اساس گفته های خودت).برای همین گفتم به عقایدشون احترام بذار.
الان تو دو راه داری.یا لائیک بودن خودت رو مرتب اظهار کنی که با توجه به حساسیتی که پدر و مادرا دارن ممکنه مقابلت جبهه بگیرن
یا سرت به کار خودت باشه و یه فرزند خوب براشون باشی(همونجور که بالهای صداقت گفت)
میدونم حرفام تکراری بود اما فقط خواستم برات روشن کنم قصد من ارشاد شما به دین یا دین خاصی نبود.چون وظیفه من این نیست و اگه احیانا همچین فکری کردی یا من منظورمو درست نگفتم یا شما اشتباه برداشت کردین.
-
RE: مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
نقل قول:
به نظر من شما ازدیگران هم متعصبانه تر عمل میکنید.اینجا کسی ازتون نخواست برید مسلمون بشی.
حتی تو پست قبلیم گفتم خصوصیاتی که شما گفتین بهش احترام میذاری مثل جونمردی و راستی و... چیزی جز ایین پاک نیست من حتی اسمی از دین خاصی نیوردم اما شما خیلی زود جبهه میگیرین.
بهار 66 تا جایی که یادمه شما به من گفتید به خود دین نگاه کنم نه افراد دیندار . اصلا ببخشید حق با شماست . حالا یه دیونه اید مثله من یه حرفی زده چرا شما ناراحت شدید . قصد ناراحت کردنتون رو نداشتم . شما قصدتون کمک به من بوده . واقعا ناراحتم از اینکه باحرفم شما رو رنجوندم .
fa mo از شما هم عذر می خوام . شما هم اگر حرفی زدید به خاطر خودم بوده . شایدم حق با شما بوده . مشکل اصلی من از پولیه که پدر مادرم در میارند که به قول شما حرومه یا اینکه منو درست تربیت نکردند یا اینکه اصلا تربیت نکردند . شایدم واقعا من بی خدام . خودم رو گول میزنم که می گم خدا رو دارم .
چه خدایی هست که من دارم . اصلا می خوام با اونم دعوا کنم . من تو عمرم شاید یک بار هم از اون چیزی نخواستم و برعکس خیلی ها که موقع سختی ها یاد خدا می افتند من اگر بقیه مواقع هم یاد خدا باشم موقع سختی ها اونو فراموش می کنم . اگه میگم اون رو دارم هم فقط یه حرفه همین .
راست می گید مشکل از پدر مادرمه. از وقتی که یادم می یاد پدر و مادرم تو سر و کله هم می زدند . نصفه دوران کودکی ام مامانم قهر می کرد می رفت خونه باباش و خونه پدر بزرگم بودم . به تنها چیزایی که اهمیت میدادند یا کارشون بوده یا مشاجره هاشون .
تا همین چند ساله پیش امار دوست دخترای پدرم رو داشتم . مرد 40 ساله خجالت نمی کشه با این کاراش . حتما توقع دارید اون منو تربیت کنه که سمت این کارا نرم . اونم با دخترایی که 20 سالی از کوچکترند !
در کل شما بهتر از بقیه منو درک کردید اما نگفتید باید چخ کار کنم . ببخشید فراموش کردم . هر کار دلم بخوادمی تونم بکنم .
در کل از یک ادم روانی مثله من توقع نداشته باشید باتون درست حرف بزنه یا اینکه از اون بخواهید نسبت به نوشته هاتون منصف باشه . ضمنا نمی دونمچند تا غلط املایی تو نوشته هام هست . چون حتی حال ندارم به صفحه نمایش نگاه کنم ببینم درست نوشتم یا نه
حسابی قاطی کردم . اگه میگم حساب کاربری ام رو بلوکه کنید یا مطلب رو قفل کنید برای همدردی هستنه برای خودم . تصمیم گرفتم دیگه در مورد دین یا بی دینی تحقیق نکم چون می ترسم خدایی که برام مونده و اون رو هم خیلی قبولش ندارم و اصلا روی توانایی هاش حساب باز نمی کنم رو هم از دست بدم . ببخشید هر چی تو دلم بود گفتم . خودم هم یادم نیست جی نوشتم . حامد بهتره موضوع رو قفل کنی . چون دیگه دوست دارم اینطوری بنویسم . بای...............
-
RE: مشکل با خانواده (تفاوت های اعتقادی)
ahmadi عزیز،
خودت رو در فشار قرار نده و این حرفها رو هم نزن!
نظر شخصی من این هست که مهم این هست که شما در جستجوی راه درست هستی. به لطف خدا یک روز راه خودت رو پیدا خواهی کرد، فقط هر اعتقادی که داری، اصول اخلاقی رو همیشه رعایت کن.
- احترام به پدر مادر فراموشت نشود.
- حق و حقوق مردم رو ضایع نکن.
- تا اونجا که در توانت هست، به فقیران کمک کن، تاثیر زیادی در زندگی آدم دارد!
- اگر اسلام رو نتوانستی باور کنی، سعی نکن ایمان بقیه رو زیر سوال ببری.
به خواسته ی شما این تاپیک قفل می شود.
موفق باشی.