جدایی از کسی که دوسش داری؟ با خیانت
سلام دوستای خوبم. همراههای همیشگیم. آره بازم مننم. همون کسی که لبریز از عشق بود. همونی که بهش گفتین بورو خواستگاری. همونی که دربه در دنبال کار بودم تا به عشقم برسم. تا بدیهامو جبران کنم. تا خوشبختش کنم. دوستایی که قبلاً کمکم کردن بدونن الان در حد جنونم. دارم میمیرم. می شه به برادرتون کمک کنین؟ تورو خدا ساده بهم نگین بیخیال. می دونم باید بیخیال شم اما نمی شه. خشم ناشی از خیانت از یک طرف عذاب وجدان از طرف دیگه داره منو نابود می کنه. زخم معده گرفتم. 12 کیلو لاغر شدم. می دونم اشتباه می کنم اما نمی شه......
بگم چی شد؟
بعد از اینکه دوستامون بهم گفتن فقط خواستگاری و روابط خانوادگی و اون قضیه نذری (که خیلی خشک از خواهرم گرفته بود) من بیخیال بودم. فقط کار می کردم. فقط به فکر کار بودم. همش منتطر بودم اتفاق خوبی بیوفته. همش فال می گرفتم و استخاره می کردم و قرآن می خوندم و ...
تا اینکه شب یلدا اتفاقی رفتم تو ایمیلش و آرشیو چت رو نگاه کردم. دنیا دور سرم چرخید. کلی آرشیو با یه آیدی داشت . شروع کردم به خوندن. همش سکسی بود. پسره فقط می گفت اینجوری و اونجوری اینم باهاش همکاری می کرد. از تو متنا فهمیدم به هم وب میدن و اونم سکسیه. داشتم دیوونه می شدم. فرداش زنگ زدم به مامانش گفتم می خوام ببینمت. اول گفت نه ولی گفتم کارم واجبه و شبش دیدمش( برای اولین بار) مدارک رو هم با لپتاپ بردم. بهش گفتم قضیه اینه با کسی دوست شده و گفتم در این حده و اینکه نمی دونم واقعاً و حضوری هم بودن با هم یا نه ولی شواهد نشون میده که بودن. دوتایی گریه کردیم حرف زدیم. مامانش می گفت عاشق تو بود تو رفتی دیوونه شده من گفتم اینا دلیل نیست و حق خیانت نداشت. گفتم من دیگه نمی خوامش اما می خوام به شما کمک کنم تا برشگردونین به زندگی عادی و از دست اون هرزه نجاتش بدین. خلاصه اونم زن تیزیه و گفت چند وقت پیش یه اس ام اس اشتباهی فرستاده به من و همون رو بهانه کرده و صحبت کرده باهاش. اونم گفته اصلا دوستش ندارم فقط با هم چرت و پرت می گیم و ...
قول داده که به مامانش دیگه با اون پسره ادامه نده ولی من دیدم که بازم چت کردن. پسره می گه من دوست دارم ولی با تو آینده ندارم ما بلاخره از هم جدا می شیم ولی این میگه نه من دوست دارم بهت وابسته شدم میمیرم برات و .... ( تصور کنین اینا چطور منو ذوب می کنه) و تو چت هم گفته که مامانش فهمیده و خیلی ناراحاته اینم مثلاً عذاب وجدان داره اما میگه ازت دست نمی کشم. گفته این یه ماهی که با توام بهترین دوره ی منه ( پس 4 سال من چی؟ زده زیر همه چی ). الام هر روز با مامانش صحبت می کنم و گزارش میدم. هم اون زن بیچاره داره له می شه( بابا نداره) هم من. الان نمی دونم چیکار کنم. بهش گفت اگه همین الان تموم کنه و برگرده می بخشمش ولی دیدم که تموم نشده. برای همه نگرانم. اون زن تنهایی نمی تونه. گفتم به داداشش خبر بده تا پسره رو بترسونن و لپتاپ رو هم ازش بگیرن. اما می دونم اینا تاثیر نداره. چیکار کنم؟؟
یادتونه آخرای دوستی می گفت عزاب وجدان داره از رابطه مون و اینکه باباش می بینه؟ اما الان اصلاً هر چی پسره می گه اینم می گه. می گه من در اختیارتم همه جوره ( من مقصرم نه؟؟؟؟) عذاب وجدان داره منو می کشه. تو رو بخدا کامل بخونین و جواب بدین . ( اگه مطمین بشم که دیگه تکرار نمی کنه و توبه کرده حاضرم ببخشمش. خیلی خرم نه؟؟؟؟)
RE: جدایی از کسی که دوسش داری؟ با خیانت
كلا از اين قصه بيا بيرون... تو هيچوقت نمي توني اين مسائل رو فراموش كني. جو گيري رو بگذار كنار تمومش كن.
RE: جدایی از کسی که دوسش داری؟ با خیانت
واقعا متاسفم.
بهترین کار شما با حضور مادرش برید پیش یک مشاور تا هم کمکتون کنه هم مشکل این دختر حل بشه. به نظر من شما هم با ایجاد این رابطه با او در گذشته و بعد تمام ان حرفها که در تایپیک قبل گفتید مقصر بوده اید. حالا هم فقط یک متخصص می تواند به شما کمک کند. نه عذاب وجدان شما نه گریه مادرش هیچکدام کمکی به حل موضوع نمی کند.
اگر واقعا هنوز این دختر را دوست دارید ومی خواهید نجاتش دهید بهترین کار مشاوره حضوری است.واقعیت این است ما نه شما را دقیق می شناسیم نه ایشان را وخب بسیاری مسایل اصلا اینجا قابل مطرح کردن نیست. از همه مهم تر هر کدام از ما نظر شخصی خود را می دهیم وتخصصی هم در مشاوره نداریم .
امیدوارم مشکلتون حل بشه.:323:
به نظر من الان اصلا مسئله ازدواج شما واو مهم نیست مهم اینست که او از این منجلاب بیرون بیاید.
RE: جدایی از کسی که دوسش داری؟ با خیانت
جدا متاسف شدم امیر خان...اما بیا منطقی باشیم.دیگه ازاین به بعد مقوله ازدواج و کمک به اون دختر جدا از همند.اینکه تو ولش کردی به هم ریخت بهونه است،چون تو یه رابطه ناسالم رو قطع کردی تا یه رابطه سالم رو شروع کنی و در حد حرف هم نبوده و رسما خواستی به خواستگاریش بری.
من فکر میکنم قبح اون عمل براش ریخته شده برای همین دیگه به نظرش این کار زشت نمیاد.
علاوه بر اینکه اون دختر باید پیش مشاور بره خود تو هم حتما حتما باید این کارو بکنی و گرنه ممکنه باعث بدبینیت به دخترها،مقوله عشق و ازدواج بشه.
الان که داغ و گرم هیاهوی احساسات هستی برای بخشیدن و ازدواج باهاش تصمیم نگیر چون ممکنه بعدا نظرت عوض بشه.فعلا فقط درمان زخم روحی که بهت وارد شده
RE: جدایی از کسی که دوسش داری؟ با خیانت
سلام امیر خان
جدایی خیلی سخته ولی بنظر من قید اونو بزن چون حتی اگر اونو نجات بدی همیشه توی دلت یک شک و بدبینی نسبت به اون داری و نمیتونی بهش اعتماد کنی .سختی جدایی تمام میشه ولی حداقل بقیه زندگیتو بدون تردید و دودلی از همسر آینده و با اطمینان ادامه میدی
یادمان باشد : همیشه چند قدم آخر است که سختترین قسمت راه است.:72:
RE: جدایی از کسی که دوسش داری؟ با خیانت
امیر جون,داداش گلم
فعلا به ازدواج فکر نکن وسعی کن باکمک مامانش باهاش ارتباط برقرار کنی وراهنماییش کنی ارتباط دوستیشوبااون قطع کنه وراه درستری برای سرگرمی خودش پیداکنه.
RE: جدایی از کسی که دوسش داری؟ با خیانت
ممنون از همه تون. دارم سعی می کنم نجاتش بدم. یعنی کاری از دستم بر نمی یاد جز اینکه پیگیری کنم و به مامانش اطلاع بدم. از طرفی اونم خیلی تنهاست. گفتم به پسرش بگه اما میگه می ترسم نتونه خودشو کنترل کنه یا بلا سر پسره بیاره یا خوانواده رو داغون کنه. اون بیچاره داره خورد می شه. بچه ها انقدر مومنه که خدا می دونه. میبینمش تنم میلرزه. می خوام دیگه دخالت نکنم. می ترسم اتفاقی بیافتده آخرش همه چی سر من خراب بشه. در ضمن هر روز هم که ااین چیزا رو بخونم هیچوقت نمی تونم فراموش کنم. همه تون گفتین فراموش کن. منم می دونم این بهترین راهه. ولی شما هم مثل من می دونین خیلی وقتا نمی شه بهترین راهو انتخاب کرد. الان من سعی می کنم از تور این پسره درش بیارم. از این در اومد روفت با یکی دیگه چی؟؟؟ یعنی گناه همه ی اینا با منه؟؟ چون این مساله خانوادگیه و ناموسی هم هست من دخالت نکنم بهتره نه؟؟؟ در این موردم نظرتون رو بدین. ممنون
RE: جدایی از کسی که دوسش داری؟ با خیانت
به نظرم تو زندگیشو خراب کردی
بهتره دوتانم بیشتر از دید دختر به قضیه نگاه کنن
واقع بین باش
یه دختر که 6 سال به پات بوده و همه جوره خودشو در اختیارت گذاشته
بعدم همش بش گفتی ولت میکنم و میرم با یکی دیگه
دختری که تو آغوش تو زن شده
بعدم ولش کردی
با خانوادشم راحت نبوده
مطمئنن یه شوک بش وارد شده و احتمالا الان کاملا افسرده اس
اون پسر همراهش شده
اونم چیزی نداشته از دست بده
و فقط یه حامی میخواسته
و احتمالا خیلیم دختر ساده ایه
چون اگه دختر بدی بود تو لیست چت و ایمیلاش یه نفر نبود 1000 نفر بودن که باشون اینجوری بوده
با خودت رو راست باش واقعا میخوایش؟ یا میخوای ضایش کنی؟
بعدم هر چی ازش دیدی رفتی به خانوادش گفتی و آبروشو بردی؟
میخوای کمک کنی؟
اینجوری؟
به نظر من که تو فقط الان میخوای به خانوادش بگی دیدین چرا من نخواستمش دلیلش این کاراشه!
داری اشتباهاتتو با اشتباهاته جدید توجیه میکنی
به نظر من اگه نمیخوای بری خواستگاریش از زندگیش برو بیرون
به عبارتی راحتش بزار
چی میخوای از جوونش؟
RE: جدایی از کسی که دوسش داری؟ با خیانت
سلام
آقای محترم من نمی دونم شما چه طور به خودتون اجازه می دید درباره ی دختری که تا این حد بهتون اطمینان کرده و 6 سال تمام زندگی اش شما بودید و شما هم که مدام بهش می گفتید میرم با یکی دیگه این طور صحبت کنید؟
باعث و بانی این افسردگی در این دختر خانم که متاسفانه خیلی ساده لوحه فقط شمایید.
خیلی متاسفم براتون حالا که دیگه براتون تکراری شده و براتون تنوعی نداره می خواهید بزاریدش کنار و دارید دنبال بهانه می گردید.
این دختر از شدت بی کسی به اون آدم پناه برده.شما حتی از بی پدر بودنش هم سوء استفاده کردید.
حالا که همه چیزش رو ازش گرفتید می خواید برای ترک کردنش برای خودتون دلیل بیارید؟
تازه کلی هم خودتون رو حق به جانب میدونید؟ می گید بهم خیانت کرده؟
به جای اینکه بهش محبت کنید تا نامهربانی ها و سنگدلی های این 6 سال رو فراموش کنه دارید آبروش رو می برید؟
شما اگر این دختر رو دوست داشتید تا این حد ازش سوءاستفاده نمی کردید.
RE: جدایی از کسی که دوسش داری؟ با خیانت
[align=justify]سلام امیر
بعد از مدتها اومدم تو سایت موضوعتو دیدم خیلی ناراحت شدم
ببین امیر ما که اون دخترو نمیشناسیم پس هرچی بگیم از روی حدس و گمانه
اولا که تو خودت میگی مطمئن نیستی که با هم حضوری هم رابطه داشتن یا نه پس تا مطمئن نشدی تهمت نزن!
راستی من نفهمیدم چطوری رفتی تو ایمیلش؟ یعنی هکش کردی پسوردش درآوردی؟
گفتی یه ماهه رابطه دارن و توی اون 6 سال هیچ خیانتی به تو نکرده بود پس معلوم میشه از وضعیتی که براش بوجود اومده میترسه، از تو هم بخاطر حرفایی که بهش گفتی زده شده و چون شخصیتشو شکستی دیگه نمیخواد سمت تو برگرده، الانم داره به هرچیز و هرکس و ناکسی چنگ میندازه تا خودشو از این وضعیت نجات بده!
برای اینکه اون پسرو نگه داره، داره همه جوره بهش باج میده ... احساسی ، عاطفی ، جنسی ... ابراز علاقه هایی که به اون کرده (که البته من فکرمیکنم دروغ گفته)، رابطه توی چت و اینا نشون میده خیلی دختر ساده ایه!!
از طرفی هم میخواد تلافی حرفایی که بهش زدی دربیاره اما راهی که انتخاب کرده غلطه چون اینجوری داره به خودش صدمه میزنه و انگار داره از خودش انتقام میگیره!!
بهرحال اون اگه با صد نفر دیگه هم رابطه برقرار کنه گناهش پای خودشه ولی این چیزی از اشتباهات تو کم نمیکنه، یعنی نمیتونی بگی چون به من خیانت کرد پس حقش بود اون حرفارو از من بشنوه و دیگه اشتباه من مهم نیست! اشتباه تو مال زمان خودش بوده، اشتباه اونم مال زمان خودشه.
اینکه بخوای باهاش ازدواج کنی یا نه به خودت مربوطه نمیدونم چی بگم اما امیر یه چیزی میگم ناراحت نشو!
ببین بعضی اشتباهاتی که ما میکنیم توی زندگی بقیه یه تاثیر مستقیم داره و یه تاثیر غیر مستقیم!
مثلا چندتا بچه توی کوچه فوتبال بازی میکنن توپشون میخوره به شیشه یه خونه شیشه میشکنه، اون بچه ها از قصد اینکارو نکردن و از نظر خودشون فقط یه شیشه شکسته که پولشو میدن! اما آیا پشت قضیه هم فقط همینه؟ امکان داره زیر اون پنجره یه بچه نوزاد خوابیده باشه شیشه خورد شده و ریخته روش امکان داره زخمیش کرده باشه یا کشته باشدش!! اشتباه اون بچه ها علاوه بر تاثیرات مستقیم یه سری تاثیرات غیرمستقیمی داشته که ازش بی خبرن!
کاریکه تو با اون دختر کردی اینطوریه.
تو مسئول خیانت اون نیستی، اما مسئول اون حس ترس و افسردگی و تنهایی که درش بوجود آوردی که باعث شده به این نقطه برسه که به یه غریبه تا این حد اعتماد کنه هستی!
تو نمیخواستی اینجوری بشه اما اینا تاثیرات غیر مستقیم اون کارهای توئه. نمیدونم چقدر برات مهمه اما اگه مهمه بشین مثل آدم باهاش حرف بزن. موش و گربه بازی دیگه بسه! اگه به هیچ نحوی حاضر نشد باهات حرف بزنه بزرو برو خونشون باهاش حرف بزن. یه کاری کن به خودش بیاد! بگو من بخاطر گذشته معذرت میخوام بگو میخوام بهت کمک کنم اصلا دلت میخواد بهت کمک کنم؟ بپرس از کدوم رفتارات بیشتر دلخوره؟مجبورش کن حرف بزنه خودشو خالی کنه، اینقد تو خودش نریزه که مجبور بشه به یه آدم هرزه متوسل بشه[/align]
RE: جدایی از کسی که دوسش داری؟ با خیانت
حرفهای اتنا رو بخون وعمل کن.به نظر منم خیلی بچه است که این کارا رو کرده بازم میگم باید یک مشاور بهش حرف بزنه حرفایی که تو مادرش نمی تونین از زیر زبونش بکشین اون میفهمه. دردشو می فهمه.حداقل بگو مادرش این کارو براش کنه اگه قضیه ناموسیه.
RE: جدایی از کسی که دوسش داری؟ با خیانت
سلام
دوستان خوبی که طبق معمول و از روی موارد مشابه به من راحت تهمت زدن چرااااا باور نمی کنن اینجوری نیست؟؟ چرا نمی فهمید اون عشق منه. عششششششششششششششششششق به معنای واقعی خودش. وقتی اون جملات رو می خوندم تمام تنم می لرزید. چرا؟؟؟ چون بهش عادت کردم؟ چون ازش سو استفده کردم؟ چون ...؟؟؟
نه نه نه من دوستش دارم. من می خوامشش. دقت کردین؟ نگفتم می خواستمش گفتم می خوامش. به مامانشم گفتم اون گفت فکر نمی کنه بتونمبا این موضوع کنار بیام و شک می کنم همش بهش. فقط دارم فکر می کنم. من می خوامش. 3 روز بعد از قهر من هر کاری می تونستم کردم. اما اون نخواست. الانم می ترسم بازم نخواد. ولی من حرفهامو فردا به مامانش می گم. می خوام بگم من می بخشمش. یه بخشش بزرگ فقط برای اون و زندگیمون. برام دعا کنید.
و اما آتنای عزیز. دوستی که همیشه با دقت می خونه و کامل جواب میده. ازت ممنونم.
آره مطمین نیستم. ولی شواهدی هست که اینو می گه. البته وب سکسی رو مطمینم. نه هکش نکردم . پسوردش رو داشتم.اصلاً ساده نبود. البته الان هست. منم فکر می کنم دروغه. اون می خواست پسره رو نگه داره اما پسره گفته ما فقط دوستیم و آینده با هم نداریم. اینم گفته پس این رابطه اشتباهه ولی من می خوامت و ....
درسته من به اون حق اشتباه می دم اما راستش نه در این حد.
آتنای عزیز شما نمی دونی چقدر برام مهمه؟ یعنی این کلمات نمی تونن ثابت کنن؟؟؟ من میمیرم براش. برام خیلی مهمه. انقدر که حاضر شدم خودمو تو خطر بندازمو همه چی رو به مامانش بگم در حالی که نمی دونستم چه عکس العملی داره. برام مهمه. خیلی. آتنا می دونی می خوام به مامانش بگم هرگز نمی خوام بروش بیارم که می دونم یا می دونستم که با کسی دوست بودی. اینجوری مطمین می شه که نمی تونم فراموش کنم و بیستر ازم دور می شه. می خوام برای همیشه این قضیه رو فراموش کنم و عشقمو یک بار دیگه برای همیشه تو آغوشم حس کنم.
ضربه روحیش افتضاح بوده. مامانش می گه الانم از تو حرف می زنم زار زار گریه می کنه. درکش می کنم. کاش منو ببخشه و منو قبول کنه.
آتنا جان پس می خوام هیچی بهش نگم. اون نمی دونه من فهمیدم. مامانشم خیلی خوب داره کنترل می کنه. الان تقریباً دارن جدا می شن. می خوام کمی بد برم سراغش و بهش بگم این مدت بهش زمان داده بودم. مامانش و خاله و مامان بزرگش احتمالاً از من حمایت کنن و کم کم راضیش کنن.
انشا الله درست می شه. فردا می خوام به مامانش بگم که بخشیدمش. برام سخته خیلی سخت. ولی خوبیهاش خیلی زیاد تر از این بدیشه و اینکه اون حرفها فقط بخاطر حس تنهایی بود که من مقصرش بودم. برام دعا کنید
RE: جدایی از کسی که دوسش داری؟ با خیانت
انشالله با اخبار خوب برگردید:323:
RE: جدایی از کسی که دوسش داری؟ با خیانت
[align=justify]خوبه امیر البته اول خوب فکراتو بکن، احساسی تصمیم نگیر ببین اگه منطقا میتونی اشتباهشو ببخشی کاریکه گفتی بکن. دعا میکنم به جبران این بخشش تو، به دلش بیفته که اونم تورو ببخشه و برگرده به امید خدا هردوتون یه زندگی سالمو شروع کنید.
ممطمئنا سخته این سکوت و این جدایی اینقدر کش پیدا کنه برای دو نفر که هیچوقت اینقدر از هم دور نبودن!
بی خبر گذاشتن یه آدم خیلی بیرحمیه جدی بهش بگو فاصله و جدایی بیشتر از این منو میترسونه، هرچی سکوت کردی بسه حالا دیگه میخوام حرف بزنی و از تمام اون چیزایی بگی که سالها تو دلت نگه داشتی و نگفتی. بزار انقدر بگه تا خالی بشه. ما زنها وقتیکه خیلی ناراحتیم برعکس شما مردها که میرید توخودتون و چیزی نمیگید یا میخواهید تنها باشید، ما احتیاج به دوتا گوش داریم که خوب به حرفامون گوش بده، و گاهگاهی تاییدمون کنه از نظر احساسی حمایتمون کنه.
بگو بهت حق میدم من رفتارهای اشتباهی داشتم، حرفایی به شوخی زدم که درحد شوخی هم درست نبودن اما کاریکه تو داری میکنی و فاصله ای که بینمون انداختی نتیجش مثه کارهای من فقط رابطه مونو خراب میکنه.
بگو که توی تمام این مدت که نبود بهش فکرمیکردی، به همه چی فکرکردی و میخواهی دونفری از نو شروع کنید. بهش بگو چقدر زندگیت با اونو دوست داری، اونقدر که بهش اجازه نمیدی حتی خود اون خرابش کنه!
امیر شایدم بخاطر عذاب وجدان کاریکه کرده و فکرمیکنه تو نمیدونی وجدانش راضی نشه و اولش مخالفت کنه باید دلیل مخالفتشو بپرسی، باید یه چیزی بهش بگی که مطمئنش کنه. اما به اون قضیه مستقیم اشاره نکن. مثلا بگو هرکاری تو این مدت کردی یا نکردی به خودت مربوطه اما از اینجا به بعد به منم مربوط میشه، یا مثلا بگو هیچی خاطرات خوبی که با تو داشتمو تو ذهن من خراب نمیکنه. بگو حتی اگه زبونی بهم بگی دیگه دوستم نداری من باور نمیکنم چون حقیقت چشمات یه چیز دیگه میگه.
هرزگاهی بین حرفات از خاطرات گذشته هم یادآوری کنی خوبه، مثلا بگو فلان روز یادته ..... یادش بخیر!
راستی اولین جملتم با یه جمله صمیمی شروع کن که باهات راحت تر صحبت کنه.
مثلا بگو : "چطوری فراری ؟" :)
گل:72: یادت نره براش بخری! موفق باشی ...[/align]
RE: جدایی از کسی که دوسش داری؟ با خیانت
سلام. بهت حسودیم میشه. یعنی من الان به همه حسودی می کنم. همه از من خوشبختترن.
کاش این چیزایی که می گی شدنی بود. کاش کاش کاش. کاش حرف می زد. نمی زنه. هیچی نمی گه. می گه قبلا گفتم بهت. با این جریانم که پیش اومده دیگه بدتر شده احتمالا. اما می خوام به حرفت گوش کنم. اصلاً تو برنامم نبود که باهاش تماس بگیرم. اما این کارو می کنم. کل دیشبو نخوابیدم. مرگمو با چشمای خودم می بینم. معده ام سوراخ شده. دارم آب میشم. کاش بود و میدید. کاش مثل همیشه کنارم بود. کاش دلداریم می داد. کاش کاش
RE: جدایی از کسی که دوسش داری؟ با خیانت
[align=justify]
نقل قول:
خلاصه اونم زن تیزیه و گفت چند وقت پیش یه اس ام اس اشتباهی فرستاده به من و همون رو بهانه کرده و صحبت کرده باهاش. اونم گفته اصلا دوستش ندارم فقط با هم چرت و پرت می گیم و ...
امیر من این یه تیکه حرفتو هرجوری میخونم متوجه نمیشم!
کی به کی اس ام اس داده؟ کی به کی گفته اصلا دوستش ندارم؟ :303:
امیر یه سوال برام پیش اومده!
چرا باید با ایمیلی که میدونه تو پسوردشو داری و امکان داره ببینی بره با یکی چت کنه!!؟؟؟
اطلاعات کامپیوتریش چقدره؟ اینو میدونه که تو میتونی متن چتهاشو بخونی؟[/align]
RE: جدایی از کسی که دوسش داری؟ با خیانت
[align=justify][align=justify]امیر خودتو اینقدر اذیت نکن داداشی
زندگی من انقدر داغونه که حسودی کردن بهش خنده داره
سرگذشت منم شوهر هرزه م خراب کرد
منم فکر نمیکردم یه روزی این اتفاقات برای من بیوفته اما خوب چیزیه که شده نمیتونم گذشتمو تغییر بدم ولی آیندمو که میتونم با چشم و گوش بازتر و با دونسته های بیشتر انتخاب کنم.تو هم خیلی به این فکرنکن که چرا و برای چی تو و ... برای خیلی از آدما و خیلی از زندگیها این اتفاقات میفته اما اگه بخوای این اتفاقارو انقدر برای خودت بزرگش کنی خودتو از بین میبری.
این چیزاییم که اتفاق افتاده مال امروز و دیروز نیست. پایه های تمام این اتفاقات از مدتها قبل از وقتیکه مرتکب اشتباه رابطه جنسی شدین گذاشته شد. پس برای حل این موضوع هم زمان لازمه انتظار نداشته باش ظرف چند ماه همه چی درست بشه. تازه وقتی اون برگرده سختیهای رابطه شروع میشه. باید سعی کنید رابطه تون را درست کنید.
امیر بنظرت این قضیه یکم مشکوک نیست!؟ قضیه دوستی و چت و پسر و .... اینا یه جوریه!
شاید یه جور ظاهر سازی یا یه صحنه سازی بیشتر نباشه، برای اینکه مثلا تو بری اون متنا رو بخونی و کلا بیخیالش بشی![/align][/align]
RE: جدایی از کسی که دوسش داری؟ با خیانت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط آتنــــــا25
[align=justify]
نقل قول:
خلاصه اونم زن تیزیه و گفت چند وقت پیش یه اس ام اس اشتباهی فرستاده به من و همون رو بهانه کرده و صحبت کرده باهاش. اونم گفته اصلا دوستش ندارم فقط با هم چرت و پرت می گیم و ...
امیر من این یه تیکه حرفتو هرجوری میخونم متوجه نمیشم!
کی به کی اس ام اس داده؟ کی به کی گفته اصلا دوستش ندارم؟ :303:
امیر یه سوال برام پیش اومده!
چرا باید با ایمیلی که میدونه تو پسوردشو داری و امکان داره ببینی بره با یکی چت کنه!!؟؟؟
اطلاعات کامپیوتریش چقدره؟ اینو میدونه که تو میتونی متن چتهاشو بخونی؟[/align]
مامان دوستم آدمه تیزیه. یک بار دوستم می خواسته به اون پسره اس بده که اشتباهی سند کرده به شماره مامانش. اونم بروی خودش نیاورده اما اس رو سیو کرده بود. چون نمی خواست بگه که از چتت خبر دارم فقط می تونست اون اس رو بهانه کنه و از دخترش بخواد که توضیح بده این کیه و چرا باهاش دوستی و .... مامانش گفته اینو دیگه نمی ذارم مثل امیر بشه. اگه می خوادت و توام می خوایش بگو بیاد خواستگاری.
دوستم هم گفته نه من اونو می خوام نه اون منو می خواد و فقط باهم دوست معمولی هستیم و چرت و چرت به هم می گیم و الکی خوشیم مثلاً.
مامانشم گفته غلط کردی قطع رابطه باید کنی. تو این چند روز هم کاملاً معلومه که داره به خودش میاد. قطع نشده رابطه ولی مثل قبل اصلاً نیست. مثلاً گفته دیگه دوست معمولی باشیم یا گفته این رابطه اشتباهه. من فقط چت رو می بینم و متاسفانه از اس و تماس تلفنی خبر ندارم. ولی مامانشم می گفت که خیلی تو خود
شه. انشا الله که درست بشه. واقعاً حیف اونه
نمی دونم. حتی پسوردش رو هم عوض نکرده. البته فکر کنم نمی دونه که آرشیو مسنجر از ایمیل هم قابل دیدنه. ولی تازه تو فیس بوک عضو شده ایمیلهای اونم تو اینباکس هست اونارو هم پاک نکرده. احتمالاً شک هم نکرده که من می رم تو میلش. اطلاعاتش عالیه. تو ضمینه موبایل و اینترنت کارش درسته. عشق نصب نرم افزارهای مختلفه. مثلاً تو گوشیش من هیچی نمی تونستم پیدا کنم تا خودش نشون می داد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط آتنــــــا25
[align=justify][align=justify]امیر خودتو اینقدر اذیت نکن داداشی
زندگی من انقدر داغونه که حسودی کردن بهش خنده داره
سرگذشت منم شوهر هرزه م خراب کرد
منم فکر نمیکردم یه روزی این اتفاقات برای من بیوفته اما خوب چیزیه که شده نمیتونم گذشتمو تغییر بدم ولی آیندمو که میتونم با چشم و گوش بازتر و با دونسته های بیشتر انتخاب کنم.تو هم خیلی به این فکرنکن که چرا و برای چی تو و ... برای خیلی از آدما و خیلی از زندگیها این اتفاقات میفته اما اگه بخوای این اتفاقارو انقدر برای خودت بزرگش کنی خودتو از بین میبری.
این چیزاییم که اتفاق افتاده مال امروز و دیروز نیست. پایه های تمام این اتفاقات از مدتها قبل از وقتیکه مرتکب اشتباه رابطه جنسی شدین گذاشته شد. پس برای حل این موضوع هم زمان لازمه انتظار نداشته باش ظرف چند ماه همه چی درست بشه. تازه وقتی اون برگرده سختیهای رابطه شروع میشه. باید سعی کنید رابطه تون را درست کنید.
امیر بنظرت این قضیه یکم مشکوک نیست!؟ قضیه دوستی و چت و پسر و .... اینا یه جوریه!
شاید یه جور ظاهر سازی یا یه صحنه سازی بیشتر نباشه، برای اینکه مثلا تو بری اون متنا رو بخونی و کلا بیخیالش بشی![/align][/align]
نه ظاهر سازی نیست. چون من مو رو از ماست می کشم. حتی آمار پسره رو گیر آوردم. چیزایی که هست با هم جور در میان. مثلاً اون اس ام اس اشتباه که دیگه ظاهر سازی نیست. مطمینا چیزهایی هست. اما عمقش و اندازه شو نمی تونم درک کنم. در ضمن ببخشیدا تعریف از خود نباشه مگه دیونه است بخواد کاری کنه من ازش دست بردارم؟ بخدا من هیچی کم ندارم. خانواده مون اصیله اونا خوب تحقیق کردن و خانواده اش واقعاً منو می خوان. خودشم می خواست. نمی دونم چی شد یهو.
راستی انقدر به جزییات فکر می کنم 1000 تا فکر میاد تو سرم. مامانش که در مورد این پسره حرف زده و باهاش اتمام حجت کرده بود گفته بود دوباره به امیر فکر کن. مامانش می گه تا در مورد اون حرف می زدم جواب می داد خیلی محکم بود. اما اسم تورو میارم زار میزنه. گفته فعلاً نمی تونم به امیر فکر کنم توام بهش قولی نده. مامانش تاکید کرد فعلاً.
RE: جدایی از کسی که دوسش داری؟ با خیانت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط haaj.amir
...دوستم هم گفته نه من اونو می خوام نه اون منو می خواد و فقط باهم دوست معمولی هستیم و چرت و چرت به هم می گیم و الکی خوشیم مثلاً.
چه جلافتا!!!:163: چه گستاخ!!! چه بی حیا و وقیح!!!:160:
...
نه ظاهر سازی نیست. چون من مو رو از ماست می کشم. حتی آمار پسره رو گیر آوردم. ..
راستی انقدر به جزییات فکر می کنم 1000 تا فکر میاد تو سرم.
این طبیعی است. فکر میکنی بتونی این حس رو یک عمر بایگانی کنی؟ میدونی همچین اتفاقاتی تازه خفیف ترش چه زندگیهاییی رو جهنم کرده؟ چقدر به خودت شناخت و اطمینان داری؟
مامانش که در مورد این پسره حرف زده و باهاش اتمام حجت کرده بود گفته بود دوباره به امیر فکر کن. مامانش می گه تا در مورد اون حرف می زدم جواب می داد خیلی محکم بود. اما اسم تورو میارم زار میزنه. گفته فعلاً نمی تونم به امیر فکر کنم توام بهش قولی نده. مامانش تاکید کرد فعلاً.
آدم 6 سال با یک گربه هم که باشه ازش جدا بشه، اسمش که بیاد دلش میگیره! شما زیاد به خودش نگیر:311:
بالاخره این خانوم کارش درسته، یک دم بی همدم نمیمونه:163:
و اما شما مثل اینکه همه جا اختیارت دست کودک جانت هست! چقدر هیجان مدار هستید!
آقا جان! بحث ازدواجه ها! یک عمر زندگی! یک عمر!
RE: جدایی از کسی که دوسش داری؟ با خیانت
سلام اقا امیر ارشدم تموم شد شما نیومدی امیدوارم مشکلت حل شده باشه همون جور که به صلاحته. خیلی دوست دارم بدونم سرنوشت عشقتون چی شد. خبری بدید.
ممنون
RE: جدایی از کسی که دوسش داری؟ با خیانت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mania2011
سلام اقا امیر ارشدم تموم شد شما نیومدی امیدوارم مشکلت حل شده باشه همون جور که به صلاحته. خیلی دوست دارم بدونم سرنوشت عشقتون چی شد. خبری بدید.
ممنون
سلام
از همه ی دوستایی که به فکرم بودن و برای حل مشکلم وقت گذاشتن و منو راهنمایی کردن خیلی ممنونم.
بله ارشدم مثل همه چی تموم شد. خدا رو شکر آزمونو خوب دادم و انشا ا... وقتی نتایج اومد حتما خبرتون می کنم.
در مورد عشق و دوستی و اینام هیچ خبری ندارم. راستش چند بار دیگه هم خواستم که برگرده اما نظرش عوض نشده و کماکان می گه نه!!!!!!.
تو همین سایت خوندم که هیچ کار خدا بی دلیل نیست و باید به حکمت خدا احترام گذاشت. پس منم صبر می کنم و همه چیو میسپارم به خدا.
دوستای گلم سال نو مبارک. انشاا... سال خوبی رو با شادکامی و خیر و برکت در کنار خانواده محترمتون شروع کنید. اگه کسی رو دارید که دوسش دارید و اونم شما رو دوست داره تورو خدا قدر این لحظه ها رو بدونید و مراقب رابطه تون باشید.
موفق و پیروز باشید
RE: جدایی از کسی که دوسش داری؟ با خیانت
سلام. خوبید؟؟
دوستای گلم چون قول داده بودم بیام و نتیجه رو بگم اومدم.
خدا رو شکر نتیجه خیلی خوب شد و به لطف خدا و دعای شما عزیزانم روزانه تهران قبول می شم.
در مورد این ماجرا هم که متاسفانه به نتیجه نرسید. بعد از 8 ماه هنوزم پا در هوام. اصلاً باورم نمی شه اینجوری شد. ولی خوب دیگه شد..
منو ببخشید خیلی اذیتتون کردم. برام دعا کنید. خیلی میام این سایتو می خونم ولی چیزی نمی نویسم.
--------
از ادمین عزیز می خوام در صورت امکان نام کاربری من رو عوض کنید. یا کلیه پستها رو پاک کنید. چون من یا این اسم خیلی جاها عضوم و می خوام این سایتو به دوستام معرفی کنم . نمی خوام تا این حد از جزئیات با خبر بشن.
ممنون