با او چه برخورد و رفتاری داشته باشم؟

سلام
یه مشکل برام پیش اومده.
رابطه ای رو قبلا بطور کامل cut کرده بودم،اما طرف رابطه دست بردار نبوده و نیست.الان که متوجه شده من حاضر به برگشت نیستم سعی کرده با تحت فشار قرار دادن من ازطریق در جریان گذاشتن پدرم ازموضوعی (نپرسید چه موضوعی) مرا راضی کند.البته نمیتونه اون موضوع رو به پدرم ثابت کنه ولی اخلاق پدرم جوریه که نیازی به اثبات نیست در دم مرا میکشد:302:
ضمنا مطمئنا خودم اگه این اتفاق بیفته جوری حالم بد میشه که ...
هرچند که افراد زیادی بهم گفتن تو این قضیه بهم کمک و ازم پشتیبانی میکنن اما من هنوز میترسم.
مرتب زنگ میزنه و اس ام اس میده من اصلا جواب نمیدادم اما خیلییییییییییی عصبانی شد و تصمیم گرفتم اروم باهاش حرف بزنم و یه جوری دست به سرش کنم اما ول کن نیست.ضمنا میترسم اس ام اس یا صدای منو ضبط کنه به عنوان مدرک ....اصلا به اس ام اس هم راضی نیست
باید الان چیکار کنم؟:302:

بهار خانم سلام
من كه دقيقا نفهميدم چي شد!!!قضيه جناييه سياسيه ناموسيه چيه ؟؟؟؟؟:163:

گفته يودي نپرسيد چه موضوعي ولي شرمنده كه ميخوام برام توضيح بدي

خانم اينجا هيشكي تو رو نميشناسه پس راحت باش حيفه تو محيط مجازي راحت نباشي تو اين دنياي حقيقي كه نميشه حرف زد حداقل اينجا خودمون خالي كنيم
به هر حال اگه دوست داري بيشتر توضيح بده ما در خدمتيم:72:

گل دختر از ما خجالت نکش!
راحت باش.
اینجا هیچ کس قابل شناسایی نیست.:82:

اااااااااا!
اصلا ضعف نشون نده جلوش ،بهش نگو از این می ترسی که اون چیزی به پدرت بگه
به احتمال زیاد حرفش تهدید هست و عملیش نمی کنه و فقط می خواد به این طریق تو رو وادار کنه باهاش حرف بزنی....
اصلا مگه با پدرت در ارتباط هستش؟که بهش چیزی بگه!
می تونی خودت قبل از اینکه اون چیزی بگه با مادرت صحبت کنی و بگی این مزاحمت میشه و تهدیدت میکنه...
به اون هم بگو من خودم با خانوادم صحبت کردم و اگر بازم مزاحم من بشی با پدرم طرفی:97:
بگو تو با تحت فشار قرار دادن من می خوای این رابطه دوباره شکل بگیره ،آخه چه ارزشی برات داره وقتی می دونی من از روی میل باطنیم با تو نیستم و از ترسمه!!
بگو واقعا چنین رابطه ای تورو راضی می کنه ؟

نه نمیتونم بگم.
اما یه توضیحات دیگه میدم شاید کمک کنه.جریان من و این ادم هم ازدواجی بود و هم یه جورایی دوستی،منظورم اینه که با خونواده رسما خواستگاری اومده بودن و هم ما بیرون با هم بودیم اما خونواده هامون از این موضوع کامل مطلع نبودن.
بعد من دو دو تا چهار تا کردم دیدم جوابم بهش منفیه و جواب رد دادم.(تعهدی واسه جواب مثبت بهش نداده بودم)
این مال چند ماه پیشه اما از اون موقع اصلا دست بردار نبود.(البته فکر کنم الان یا نامزد داره یا میخواد نامزد کنه.نمیدونم.گاهی میگه تو منو بدبخت کردی که با فلانی نامزد کردم یا بکنم.خداییش حرف به این چرتی تا حالا شنیده بودین؟خوب نامزد نکن.به من چه!!!)
یه بار که خیلی عصبانی شده بود ازطریق یکی از دوستام پیغام داده بود که اون جریان رو به پدرم میگه.
حدود یه هفته بعد با خودم حرف زد و گفت از روی عصبانیت به دوستم همچین چیزی گفته و به هیچ عنوان این کارو نمیکنه.
اما باز ول کن نیست.دور و بریاش هی بهم میگن حواستو جمع کن.ازش اتو جمع کن.چه اتویی؟!!و میگن کینتو به دل گرفته:302:
اس ام اسایی که تو این مدت بهم داده رو نگه داشتم اما نمیدونم به چه دردم میخوره؟گفتم اگه نامزد باشه شاید به دردم بخورن.
و بهم میگن باهاش اصلا صحبت نکن که مبادا صداتو ضبط کنه.بخدا یه اس ام اس که میدم ده بار میخونم مبادا چیز خاصی توش نوشته باشم.همش اره و نه مینویسم.اونم حسابی شاکی شده
شاید با خودش میگه حالا که نشد بذار حالشو بگیرم
این جوری بگم که بابام همین که بفهمه من الان یه اس ام اس اره یا نه هم دادم حسابی شاکی میشه چون بهم گفته بود دیگه اصلا باهاش در تماس نباشم.چه برسه به اینکه اون جریانو بهش بگه
راستی اخلاقشو میشناسم خیلی خوبه اما اگه بزنه به سرش یه کاری میکنه خودش و بقیه کلهم نابود بشن.از همین میترسم.
نازنین.به روی خودم اصلا نمیارم که میترسم بر عکس مقابلش خیلی محکمم.ببخشید به مامانم چی بگم؟؟؟؟؟؟؟؟بگم واسه چی منو تهدید میکنه؟؟؟؟؟نکنه میخوای رسما منو بکش؟؟؟؟اگه این جوره ترجیح میدم خودم بمیرم.

به نظر من باهاش قطع كامل ارتباط كن همونطور كه پدرتون گفتن و شما گوش نكردين.البته جلو ضررو هر وقت بگيري منفعته

نه تماس تلفني نه مسح نه پيغام پسغام...:324:

بهار جونم به نظر منم تمام این حرفاش یک چرت و پرت محضه و اون جرأت همچین کاری رو نخواهد داشت. ولی اون حرفایی که نازنین 1 عزیز گفتن رو بهش بگو فقط نگو به هیچ عنوان از این کارات ترسیدم و هول شدم. مطمئن مطمئن باش هیچ غلطی نمی تونه بکنه و کامل هم رابطتت رو باهاش قطع کن. اما به نظرم به مامانت در حد کم بگو که مثلاً هی اصرار به برقراری ارتباط دوباره می کنه و میگه اگر نیای یه کاری می کنم که مجبور بشی بیای لازم نیست به مامانت سیر تا پیازم بگی در حدی که بگی هی مزاحمم میشه کافیه.

گلنوش من قطع رابطه کامل کردم.فقط امروزظهر که دیگه حسابی عصبانی شده بود بهش گفتم چیکار داره؟و هر چی گفت گفتم نه.دیگه هم جوابشو ندادم ولی باز داره زنگ میزنه و اس میده.اونم خودش به دوستم زنگ زده بود.فقط همون دفعه باش حرف زدم که گفت از روعصبانیت اینو گفته.دیگه هم اصلا جوابشو نمیدم.فقط اون زنگ میزنه یا اس میده.تا امروزظهر.وقتی میگم بهم گفت منظورم این نیست باهاش حرف زدم ،منظورم اینه که اس ام اس داده.پس فقط اون یه بار حرف زدم و دیگه نه باش حرف زدم نه حرف خواهم زد.اون بارم گفتم هر کار میخواد بکنه و هر چی میخواد بگه.اما خودش در جریان اخلاق مامان بابام هست واسه همین داره سو استفاده میکنه.

ch جان.نه،مگه دیوونم بگم ترسیدم که بیشتر سواستفاده کنه.اما اگه بگه چی؟؟؟؟؟من یه اپسیلون هم نمیتونم به مامانم بگم.فقط کافیه بفهمه اون زنگ میزنه(اصلا نفهمه چی میگه) فقط بدونه زنگ میزنه شر به پا میکنه.شما نمیشناسیدشون.حالا اگه بهش گیر دادن چرا دست ازسر دختر ما برنمیداری و اون دهنش بازشد و گفت....چیکار کنم؟
یعنی اصلا جواب ندم یا دست به سرش کنم؟مثلا از چند تا اس ام اس یکیشو سربالا جواب بدم؟
اصلا جواب ندم لج نمیکنه؟اخه یه هفته بود مدام زنگ و اس ام اس ولی من اصلا جواب ندادم تا امروزظهر که قاطی کرد.من فقط پرسیدم چیکار داره؟بعد اروم شد و افتاد به التماس خواهش.ولی باز جواب ندادم.
من فقط میترسم لج کنه
اگه به احتمال یک میلیونیوم درصد بگه فاتحه من خوندس،اونم با مامان بابایی که من دارم

یعنی اصلا جواب ندم یا دست به سرش کنم؟مثلا از چند تا اس ام اس یکیشو سربالا جواب بدم؟
آره عزیزم همینکارو بکن. اینقدر بی تفاوت و بی خیال باش که خودش نا امید بشه و ول کنه.تا حد امکان جواب هیچکدوم از اس هاش رو نده. می تونم بپرسم چه مشکلی داشت که پدر و مادرت اینهمه مخالفت می کردن؟
من فکر کنم راجع به مادرت اشتباه فکر می کنی، منم همیشه راجع به مامان خودم اینطوری فکر میکردم اما بارها بهم ثابت شد که اشتباه بوده. چون مادرت خودشم جوون بوده و تورو کاملاً درک می کنه.
اگر باز تهدید کرد بگو مطمئن باش اول از همه جون خودت به خطر میفته، اگر بابام چیزی بفهمه اول به حساب تو میرسه! من باهاشون جوری صحبت کردم که هیچ کدوم از حرفای تورو باور نمی کنن.
هر چی هم سعی کنی با ملایمت باهاش حرف بزنی اون فکر می کنه از این طریق داره موفق میشه و به کارش ادامه میده و با جواب دادنهات یعنی می ترسی اگر اقدامی بکنه.ایشاا... به خیر می گذره عزیزم:43:

گوشیت رو خاموش کن! یا شمارش رو بلاک کن که دیگه نتونه باهات تماس بگیره!

هر چی بگه، پای خودشم گیره! پدر و مادرتون قبل از این که شما رو بکشن، می رن سراغ اون! این رو مطمئن باش!

نکته ی دیگه این که درست یه اشتباهی کردین و حالا هم پشیمانید، اما اگه پدر و مادر از پشیمانی شما مطلع شوند، زیاد شماتتون نمی کنن! تازه، شماتت پدر و مادر ،خیلی خیلی بهتره از تن دادن به خواسته های این آقا!

هیچ وقت تو زندگی به کسی باج نده! چون آخرش کاره خودش رو می کنه!

مرگ یه بار، شیون یه بار!

[align=justify]بهار مگه آتوی بدی ازت اره که اینقدر نگرانی به پدر مادرت بگه!؟
نمیدونم اون چیزی که میگی چه موضوعیه که اینقدر نگرانت کرده و مامان بابات نباید بفهمن اما موضوعی که میخواد بگه اگه فقط مربوط به تو بشه نمیدونم مدرکی داره که بتونه حرفشو ثابت کنه یا نه که اگه مدرکی نداره لزومی نداره انقدر بترسی، تازه در این صورت وجهه خودشو خراب میکنه چون باید جوابگوی پدر مادرتم باشه که از این قضیه چه نفعی میبرده که بهشون گفته؟ یا اصلا به چه حقی مزاحم دخترشون میشه؟ اصلا پدر و مادرت با تعصبی که روی تو دارن صبر میکنن که اون براشون مدرک رو کنه؟
اگرم قضیه مربوط به خودش و تو باشه پس پای خودشم گیره و احتمال اینکه بگه خیلی کمه چون خودشم یه سر قضیه ست باید جوابگو باشه.
بهار تو هرچقدرم محکم باهاش برخورد کنی و ترستو نشون ندی همینکه اون میدونه پدر و مادرتو در جریان مزاحمتاش قرار ندادی میفهمه که نقطه ضعف داری و تا جایی که بتونه از این قضیه سوء استفاده میکنه.
بنظرم بهترین کاری که میتونی بکنی اینه که هر چه زودتر به پدر یا مادرت (با هرکدومشون راحت تری) بگو مزاحمت تلفنی برات ایجاد میکنه و بگو نمیدونم چی میخواد. اگرم ایندفعه زنگ زد موبایلتو بده به پدرت یا مادرت جواب بده تا جدی باهاش برخورد کنن.
اگرم نمیخواهی مادر و پدرت اصلا چیزی بفهمن، خودت میتونی از طریق مخابرات بعنوان مزاحم تلفنی ازش شکایت کنی. سایتش را برات میزارم:
مراکز تلفن ثابت تهران
اداره مشترکین سایر استانها
اگرم خط ایرانسله میتونی از طریق نمایندگی رسمی ایرانسل شکایت کنی.
البته شاید بگی من این شخص رو میشناسم بهرحال باید اول ثابت کنی که این شخص مزاحمت برات ایجاد کرده چون مخابرات شماره تلفنایی که روی دستگاه همراه میفته را ثبت نمیکنه بخاطر همین وجهه قانونی نداره.
باید اول بری یه فرم پر کنی و بعد که اعلام کردی مزاحم تلفنی داری یه نرم افزار روی خطت فعال میشه که ظرف 24 ساعت طرفو شناسایی میکنه. بعد از طرف اداره باهاش تماس میگیرن اخطاریه میدن و فکرکنم خطش قطع میشه.
اگرم مشکلی برای زندگیت ایجاد کنه میتونی رسما به دادسرا شکایت کنی طبق ماده 641 یک تا شش ماه حبس محکومش میکنن. اگر بخوای شکایت کنی بعد از اینکه از طریق مخابرات پیگیری کردی و مزاحمتو شناسایی کردن مخابرات بهت نامه میده و از طریق اون شکایتت را تنظیم میکنی.
اما بازم میگم بهترین کار اینه که زودتر پدر و مادرتو در جریان بزاری. چون اگر نگی و خودشون بعدا متوجه بشن یا اون پسر از روی کینه چیزی بهشون بگه برای تو خیلی بدتر میشه. اگر خودت بهشون بگی نشون میدی چیزی برای پنهان کردن از اونا نداری.
در مورد صدای ضبط شده و اس ام اس هم نترس چون نه صدای ضبط شده و نه اس ام اس از نظر قانونی مدرک معتبر بحساب نمیاد، درواقع وجهه و ارزش قانونی نداره که بتونه ازشون استفاده کنه.[/align]
به کمک خانوادت با او برخورد محکم داشته باش

فقط اومده بودم بگم تو رو خدا فکر بد نکنید.یعنی منظورم اینه که بحث رابطه و عکس و فیلم و اینا نیست.
اما یه چیز خیلی مهمه.شما مامان بابای منو نمیشناسین.اتفاقا چون میدونه اونا چه جورین از این در وارد شده.من نمیخوام خونوادم بو ببرن ،اگه بفهمن منو میکشن.مامانم ازبابام بدتر،بابام از مامانم بدتر.یه چیزی بگین که اون بیخیال بشه بره دنبال کارش.
ایوب جان پدر مادرم نمیذارن اصلا بگم پشیمونم منو بیچاره میکنن.بخدا امتحانشون کردم که میگم.
شماره پدرم و شماره و ادرس خونمون رو داره.
من نه میخوام بهش باج بدم نه میخوام خونوادم خبردار بشن.
pk جان تقریبا 80درصد قضیه مربوط به شخص منه.تو رو خدا خبردار کردن پدر و مادرم رو بیخیال بشین.وقتی بگم منو میکشن میشناسمشون که میگم.من نمیخوام کار به شکایت بکشه که بیشتر لج کنه.من فقط میخوام دهنشو ببنده و بره پی زندگیش.در مورد وجاهت قانونی صدای ضبط شده و...من نمیخوام کار به اونجا بکشه من ازاینکه صدا یا اس ام اس رو تو خونواده یا اطرافیانم علیهم استفاده کنه میترسم نه دادگاه و این جور جاها.

واقعا عنوانش مبهمه؟!!!!خوب چی بگم؟میخوام بدونم چیکار کنم یا چه رفتاری داشته باشم که هیچی نگه و کلا بیخیال بشه و بره دنبال زندگیش و هر چند وقت یکبار یه سکته ناقص بهم نده.خودتون یه چیزی پیشنهاد بدین

اما به نظره من شکایت رو فعلا بی خیال شو که بیشتر لجش در می یاد!

بهترین راه همون بی خیالی و عکس العمل نشون ندادنه! در هیچ صورتی سعی نکن که باهاش ارتباط برقرار کنی و یه جوری بخوای راضیش کنی، این جوری مصمم تر می شه!

اصلا جوابش رو نده! این گار نه این گار! خودت رو بزن به بی خیالی!

من در مواقعی که دسته گل آب دادم و نمی تونم به پدر و مادرم چیزی بگم و امکان داره قضیه لو بره، معمولا با برادره بزرگم یا خواهره بزرگم در میون میذارم که اگه خدایی نکرده قضیه لو رفت، بگم که اونا همه چیز رو می دونن و از قضیه با خبرن!
این جوری اگه بابام متوجه بشه، راحت تر باهام برخورد می کنه و این حس بهش منتقل نمی شه که من پنهون کاری کردم! اگه هم بهم بگه چرا به خودم نگفتی، خیلی راحت می گم از عکس العملت می ترسیدم!
در واقع شما باید از فردی استفاده کنین که هم بتونین راحت این قضیه رو بهش بگین و اون هم سوء استفاده نکنه و پدر و مادر هم قبولش داشته باشن!

الآن هر راهی رو انتخاب کنین، یه مقدار خطرناکه، باید اون راهی رو انتخاب کنین که کمترین خطر رو داشته باشه، خانواده هم معمولا بده فرزندشون رو نمی خوان، پس باید بهشون پناه ببری! مطمئن باش ضرر نمی کنی!

بچه ها از دیروز که جوابشو ندادم.مرتب زنگ میزنه و اس میده.حالا باز گفت باش خودت خواستی.دیروزم گفت نذار خر بشم یه جور دیگه بشم:302::302:
چیکار کنم؟نمیخوام فکر کنه هر وقت تهدید کرد من کوتاه میام؟اما اگه واقعا خر بشه چی؟

دوست عزیز گوشیتون رو کلا خاموش کنید.سعی کنید از یک خط دیگه استفاده کنید.هیچ هم نگران تهدیدهاش نباشید.با دوستانی که به هر نحو با ایشون ارتباط دارند و ذکرش کردید رابطه رو قطع کنید که از اول هم به صلاحتون نبوده. در اینصورت هرآنچه خدا بخواهد و صلاح بداند همان خواهد شد.به خداوند توکل کنید.

این قدر نترس!

وقتی ببینه برات مهم نیست و هیچ عکس العملی نشون نمی دی، فک می کنه که خودت به خانوادت گفتی و براهمین نمی ترسی!

پس در هیچ صورتی، در هیچ صورتی جوابش رو نده! حتی اگه سعی کرد پای مسئله های جدیدی رو وسط بکشه!

درک میکنم

اما هرگز دیگه جوابشو نده میتونی گوشیتو خاموش کن شماره خانوادتو داره میگه؟
صدای پدرتو میشناسه؟
میتونی از عمویی دایی برادری کسی که بش اعتماد کامل داری بخوای باش حرف بزن و خودشو پدرت معرفی کنه
تا دیگه نتونه تهدیدت کنه

از اینکه زنگ میزنه نمیترسم از اینکه چیزی بگه میترسم.
بچه ها سری قبل واقعا میخواسته بگه حداقل 60 درصد میخواسته بگه.
اگه فقط مزاحم بود جواب نمیدادم یا سیم کارتمو عوض میکردم اما الان مشکل زنگ و اس ام اس نیست.
مشکلم اینه که نکنه بگه؟چیکار کنم نگه؟

بله،هم پدرمو میشناسه و هم صداشو کاملا.
میدونه نمیگم.اصلا موضوع یه جوریه که نمیشه گفت.مطمئنه که نگفتم و نمیگم.
سری قبل عموم رو که باهاش راحتم فرستادم سراغش و اون نذاشت که کاری بکنه اما این دفعه دیگه به حرف عموم هم گوش نمیده

اگه نامزد داره تو هم تهدیدش کن!
البته نظر من کارشناسی نیس
و دوستانه اس
اما میتونی از راه نامزد یا خواهرش وارد شی
تو هم تهدیدش کن
مثلا بگو اصلا برای من مهم نیس زندگیم دیگه خراب شده اما میتونم زندگی تو رو داغون کنم
پسرا خیلی ترسو هستن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بهار66

مشکلم اینه که نکنه بگه؟چیکار کنم نگه؟

---

بهار جان فكر ميكنم شما از دستتون كاري بر نمياد بهتره بخدا توكل كنيد. به خودتون استرس وارد نكنيد. حتي اگه ميدونيد به حرف عموتون گوش ميده نفرستيدش چون ميفهمه ترسيدين و هر چند وقت يه بار فيلش ياد هندستون ميكنه.من كه دعا ميكنم اين پسر از لجبازي و ندونم كاريش دست بكشه:323:

بهار جان

الان این آقا چی می خواد از شما؟ می گه یا به پدر مادرت می گم یا چی؟

در ضمن اگر امروز با ایشون این مشکل را داری فردا همین مساله را در مورد همسرت هم خواهی داشت. یعنی باز تهدید که یا به همسرت می گم یا ...

می شه بگی چه درخواستی از شما داره؟

فعلا که خواسته منو ببینه.دیگه بقیشو نمیدونم.

بهار عزیزم سلام

دوستان خیلی روشن بهت گفتن بهترین کار چیه بهتر نیست رو عمل کردن به حرفاشون فکر کنی گلم؟

اصلا فکرش دیگه نکن و گوشیتو خاموش کن برو یه هوایی بخور یا مطالعه کن این مشکل با کم توجهی و رها کردن به نتیجه میرسه

همه چی رو به خدا بسپار جانم برات دعا میکنم حل بشه مشکلت

ویدا جان چه جوری دیگه عمل کنم؟من که اصلا جوابشو نمیدم.فعلا به دلایل دیگه نمیتونم گوشیمو خاموش کنم اما اصلا جوابشو نمیدم.هر چند مطمئن نیستم با اینکار از خر شیطون واقعا پیاده میشه.
ممنون برام دعا میکنین:72:

بچه ها ببخشید که دیر تشکر گذاشتم ذهنم خیلی درگیر بود.
دیشب اس داد داره میره فلان جا،میدونم بره اونجا درگیری و مشغله اش انقد زیاد میشه که کمتر به فکر ازار میفته،یه کم اروم شدم،کاش دیر برگرده خیلی دیر.

نگران نباش اینقدر بهار جونم. کاری نمی تونه انجام بده آدم با جرأتی به نظر نمیاد. شما هم سعی کن یکم با خانواده ات به ویژه مادرت صمیمی تر بشی. حالا این موضوع گذشت اما همیشه باید یکی از نزدیکان قابل اعتماد آدم وجود داشته باشه تا باهاش حرف بزنیم و آروم بگیریم. این صمیمت با مادر خیلی جاها به درد آدم میخوره حتی توی خیلی مسائل دیگه. موفق باشی گلم:46:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ch_1383615

شما هم سعی کن یکم با خانواده ات به ویژه مادرت صمیمی تر بشی. حالا این موضوع گذشت اما همیشه باید یکی از نزدیکان قابل اعتماد آدم وجود داشته باشه تا باهاش حرف بزنیم و آروم بگیریم. این صمیمت با مادر خیلی جاها به درد آدم میخوره حتی توی خیلی مسائل دیگه. موفق باشی گلم:46:

---

ممنونم اما خونواده و مادر من اونجور که شما فکر میکنی نیستن.مثلا مادرم خیلی دهن لق و بی منطقه.کوچکترین موضوع حتی خصوصی که بهش گفته بشه همه رو خبردار میکنه.

بابا من فکر کردم چه مشکلی داره مامانت!!!!!!!!!!!!! خب دقیقاً مامان منم متأسفانه اینطوریه اما منم نه که فکر کنی سیر تا پیاز همه چیزو بهش می گم ها نه! تا حدی که مشکلی برام ایجاد نکنه دهن لقی اش بهش میگم. گاهی هم شدیداً ازش قول می گیرم به کسی نگه حتی مادرش و خواهراش. اما همیشه در یک حدی از مشکلات و کارام با خبره.منم خیلی اذیت میشم وقتی مامانم به دیگران میگه عزیزم اما گاهی تهدیدش کردم که اگر به کسی بگی دیگه هیچوقت چیزی بهت نمی گم و خدا رو شکر خیلی بهتر شده. مثلاً راجع به این موضوع اگر من بودم به مامانم می گفتم این پسره همش اصرار میکنه باهم ارتباط داشته باشیم و من مخالفت می کنم ولی ولم نمی کنه و اعصابم رو با اصرارهاش ریخته به هم.
همین کافی بود و نیاز به توضیح و تفسیر بیشتر نبود عزیزم:46::43:

تورو خدا فقط برام دعا کنید.باز اومد.باز اس ام اس داد.میگه میخواد به بابام اس ام اس بده.
سرم به اندازه همه دنیا سنگین شده.صدام از ته چاه در میاد.صداها رو نمیشنوم..درست نمیدونم دارم چیکار میکنم.حالم افتضاحه.
هر کی منو ببینه میفهمه یه چی شده.هیچ وقت به اندازه وقتی اون اینو بهم میگه احساس ضعف نکردم.بدنم داغه داغ و سرده سرده.
خدایا چیکار کنم؟
به عموم هم زنگ زده..........عموم بهم میگه نترس.قوی باش.ولی نمیدونه اگه بگه خون به پا میشه

بهار66

اگر می خواست بره تا الان رفته بود گفته بود دیگه!کسی که می خواد بره بگه می ره می گه .....نه اینکه هی بیاد اعلام کنه که من می خوام برم بگم
می خواد با این حرفا تو رو تحت فشار بزاره


اصلا اس ام هاشو نخون

پدرت عموت رو قبول داره؟

تو هم که نمی گی بالاخره موضوع چیه!
اصلا شاید در حدی که فکر می کنی حاد نباشه!

راستی خوب می گه به بابات می گم ... مگر اینکه چی ؟مگر اینکه با من دوست شی؟یا چی ؟یعنی چی می خواد از تو؟

امیدوارم مشکلی پیش نیاد برات عزیزم :72:

سلام،

بهار خانم، شما در این حد به ما اطلاعات دادید که پسری مزاحم شما شده.
تهدیدتون می کند که یک مسئله ای رو به پدرتون بگوید، و با این تهدیدها می خواهد برای مثال شما رو راضی کند که با ایشون بیرون بروید.

اول اینکه ظاهراً رابطه ی شما و پدر مادرتون صمیمانه نیست و در آینده باید حتماً روی این مسئله کار کنید.
یک دختر اگر نخواهد به پدرش به عنوان یک پشتوانه و پناهگاه نگاه کند، به چه کسی باید پناه ببرد؟

این آقا پسر هم این قضیه رو فهمیده و می خواهد با تهدیدهایی شما رو به سمت و سویی که می خواهد بکشاند.

شما از همان اول نباید اینقدر جلوی ایشون ضعف و ترس از پدر رو نشان می دادید.

حل این مشکل خیلی هم سخت نیست.
بهترین راهنمایی ها رو دوستان کردند. بهترین راه این هست که یا خط خودتون رو عوض کنید، و یا گوشی رو طوری تنظیم کنید که ایشون دیگر نتوانند تماسی با شما بگیرند.

و در ضمن، هر کاری هم که کرده باشید، و هر چقدر هم که پدر شما سختگیر باشد، اینکه پدر شما با خبر بشوند، خیلی بهتر و کم خطر تر از این است که شما دوباره با چنین آدمی ملاقاتی داشته باشید.

به نظرم شما از پدر خود یک هیولا ساختی و می ترسم که این تفکر شما رو در چنگ گرگها بیاندازد...

موفق باشید.

نازنین جان
میدونم که میخواد با این کار منو تحت فشار بذاره.نه پدرم اگه بفهمه عموم ازجریان خبرداشته با اونم دعوای حسابی میکنه.

جناب حامد65
درسته ودقیقا مسئله اینجاست که اون اخلاق پدرمو کامل میشناسه و گرنه اگه میدونست پدرم همچین اخلاقی نداره ازاین در وارد نمیشد.خیلی از این شناخت رو خودش تو برخورد با پدرم بدست اورده.

بله جناب حامد،من خیلی دوست داشتم راحت به پدر و مادرم میگفتم ،معذرت هم میخواستم ازشون،در حد خودش مجازات هم میشدم،اگه اینطوربود که مشکلی نداشتم انقدم استرس نمیکشیدم.اما پدر من اصلا اینجور نیست که اگه بود عموم بهم میگفت خودم یا خودش قضیه رو به پدرم بگیم.

پدرم اخلاق خوب هم داره اما اخلاق بدش هم خیلی بده.
نمیدونم چرا تا این موضوع پیش میاد احساس ضعف میکنم.هرچی به خودم میگم اگه گفت هم انکار میکنم اما میدونم اون لحظه چنان حالم بد میشه که نگفته پیدا میشه واقعیت چی بوده ضمنا پدرم اصلا امون نمیده من انکار کنم.
الانم دلم میخواد اون پسر بمیره.بره زیر 18 چرخ...میدونم غیر منصفانه است اما اینم انصاف نیست من انقد استرس بکشم.میدونم عین پیرزنا نشستم نفرین میکنم ولی خیلی سختمه.


واقعا ازاین بازی مسخره و بچگانه خسته شدم.ازاین که هی بیاد یه ...
من فقط بابت پدرو مادرم دستم بسته است وگرنه به اب خوردنی شمارم رو عوض میکردم

سلام بهار جان

ببین از دو حال خارج نیست:

یا شما اشتباه کردی و از روی جوانی خطایی کردی که حالا اون داره ازش سوء استفاده میکنه
یا اینکه اساسا کار بدی مرتکب نشدی و از واکنش پدرو مادرت می ترسی

ببین دوست خوب من!
من پدر و مادر رو نمی شناسم که حرف دخترشون رو نادیده بگیرند، و به حرفای پسری که معلو نیست از کجا سرو کلش پیدا شده توجه کنن.
فکر میکنم شما صحبت کردن با پدر و مادرتو بلد نیستی.که خوب الانم وقتش نیست که بری از پایه یاد بگیری، ولی به صورت تستی و نکات کنکوری:311: یه چیزاییشو یاد بگیر و خودت رو برای موقعی که شاید ایشون راز شما رو فاش کنه آماده کن. (البته فکر نمیکنم ایشون چیزی بگه چون به خواستش که آزار شماست همین آلانم داره میرسه!!!

دقیقا نمیدونم مشکلت چیه، ولی من اگر جات بودم خودم میرفتم و با پدر و مادرم صحبت میکردم از مشکلی که این پسر برام ایجاد کرده میگفتم.
هیییییییییچ پدر و مادری راضی به رنج فرزندش نیست.
این غولی که از پدر و مادرت ساختی رو بشکن

شمارتو عوض کن، چون اراده اینو نداری که جوابش رو ندی و یا اس ام اس هاشو نخونی:324:

بذار یه چیزی بگم خیالتون راحت شه.خیلی قبلا نه الان،مامانم نسبت به همین موضوع شک کرد ازم پرسید که ایا ...........................؟به پدرم هم گفت.فقط بابت همون شک کردن 2هفته تموم روزگار منو سیاه کردن.
با یه بدبختی با کمک یکی از دوستام و حمایت خالم که ازجریان خبر نداشت و فقط میخواست کمکم کنه بهشون قبولوندم که نه اینطور نیست و اشتباه فکر کردن.نمیدونین چیکار که نکردن؟خیلی بد بود.تازه اونم در حد یه حدس کوچولو بود.اگه شدنی بود همون موقع جریانو بهشون میگفتم.وقتی باور کردن که ...........نبوده تازه یه کم اروم شدن.
پدرم حاضره همه چیشو قربونی کنه تا اون ابروی کوفتیش نره.همه چی رو هم به ابرو ربط میده

اره دانوب جان یه اشتباهی کردم اما قتل که نکردم فقط یه اشتباه بوده که البته خونوادم هم توش مقصرن ولی مگه زیربار میرن تقصیر اونا هم بوده..
نمیتونم اس ام اسشو نخونم اما اصلا جوابشو نمیدم.هر وقت گوشی بابام زنگ میخوره من از جام میپرم گوشامو تیز میکنم ببینم چی میگه؟

دلم میخواد به وقتش اساسی تلافی کنم.اما به خودم میگم الان گوشتم زیر دندونش گیره به موقش...به موقش

نمیدونم....نمیدونم...

بهار عزیز،پزشک تا ندونه مشکل بیمارش چیه،نمی تونه درمانش کنه.حالا هی بگه فلان جام درد می کنه.باید اجازه بده

با معاینت دقیق تر علت درد و نوع درمان مشخص بشه.تو هم باید بگی که چه کاری کردی که انقدر ترس داری.شاید

راهی پیدا شد.وگرنه بچه ها در حد توانشون راهنماییت کردن.

بهار بهش یه دستی بزن
یه جوری مثلا زنگ بزن بهش یا اگه بهت زنگ زد جواب بده و با گریه و خیلی هم خودتو ناراحت نشون بده و بگو که اون موضوع را خودم به پدرم گفتم یا بگو مثلا از یه طریقی فهمیدن ، خیال تو هم راحت که دیگه روزگارمو دارن سیاه میکنن!
اصلا توپو بنداز تو زمین اون!
مثلا یه جوری وانمود کن که انگار پدرو مادرت قضیه رو فهمیدن و تو فکرمیکنی که اون به پدرت زنگ زده گفته! خودتو عصبانی نشون بده و تهدیدش کن که تلافی کارشو سرش درمیاری!
یه جوری فیلم بازی کن که باورش بشه، دیگه هم جواب تلفناشو نده و اس ام اساشو نخونده پاک کن ، این فقط یه بازی روانی راه انداخته میخواد حالتو بگیره. عرضه گفتن نداره وگرنه مستقیم میرفت به پدرت میگفت اصلا به تو زنگ نمیزد. انقدرم تهدید نمیکرد اما مستقیم اومده پیش خودت و داره تهدید میکنه که اینجوری به تو برسه. آدم بی عرضه و ترسو تهدید میکنه اما ادمی که جنم کاریو داشته باشه عمل میکنه نه تهدید.
مگه نمیگی عموم خبر داره ؟ خوب چرا ازش نمیخوای حال پسره رو بگیره؟ برای محکم کاری هم به عموت بگو زنگ بزنه به پسره حسابی از خجالتش دربیاد و بعدم بگه که پدر ومادرت قضیه رو فهمیدن و الانم مثلا حسابی حال و روز تو خراب شده!

اومدیم و بهار نتونست نقششو خوب بازی کنه اون وقت چی؟

بهار ازت چی می خواد؟

بچه ها من دیروز یه اشتباه بزرگ کردم.
البته عموم گفت این کارو بکنم.
دیروزعصر جواب تلفنش رو دادم و خیلی خونسرد بهش گفتم دردت چیه؟
گفت میخوام به بابات بگم.
منم گفتم به من چه،برو بگو.اما اگه فکر کردی اگه بگی بابام بهت میگه دستت درد نکنه خیلی ممنون که ما رو تو جریان گذاشتی اشتباه میکنی.شری درست میشه که اول از همه دامن خودت رو میگیره بابامو که میشناسی واست دردسر درست میکنه حالا خود دانی و گوشی رو قطع کردم.

گند زدم.نه؟

نگفت برای چی می خواد بگه؟عوضش چی می خواد؟

بهار جان ، نهایت برخورد پدر مادرت چیه؟
با توجه به توصیفاتی که دادین اولا پدرتون آدم آبرو داری هستند پس ماجرا به بیرون درز پیدا نخواهد کرد.
دوما مگه می خواد با شما یا کسانی که از ماجرا با خبرند چه برخوردی داشته باشه ؟

دعوا ؟ کتک ؟ محرومیت ؟ اجبار کردن به کاری؟ مرور زمان فشارهایی که از سمت خانواده ات روی شما - به علت گفتن مطلب به اونها - می اید کمتر می شود و هیچ پدر مادری نمی تواند ناراحتی فرزندش را تحمل کنه .

سوما با گفتن این موضوع با خانواده ات اونها را حامی خودت قرار می دی شاید در ظاهر رفتار خوبی نداشته باشند اما هر چه باشه تو پاره تن اونها هستی و هیچ وقت اونها تو رو رها نمی کنند.

بهار جان به جای تشکیل 3 جبهه(اون آقاو تو و خانوادت) بیا 2 تا جبهه تشکیل بده و خانواده ات را پیشاپیش همراه خودت کن.

بیا یه خورده محاسباتی عمل کن ببین آسیبی که این آقا می تونه بهت بزنه و سوئ استفاده هایی که ممکن هست ازت بشه چقدره و آسیبی که پدر مادرت در نتیجه فهمیدن بهت می زنند چقدر می شه که مطمئن باش پدر مادر هیچ وقت به بچشون آسیب نمی رشونند.

ببین کدوم کفه سنگین تره.

به قول دانوب عزیز این غولی که از پدر مادرت ساختی را بشکن.