من از یکی خوشم امده اما اون نه!
سلام دوستان
من دختر 27 ساله هستم.من از یکی خوشمو امده این فکر ذهنم را خیلی مشغول کرده .. من حتی فامیلی اش هم نمی دانم چیه .و اصلا نمی دانم نظرش راجع به من چیه!
من راجع به ایشان خیلی چیزها می دانم مثلا شرایط خانوادگی ، شغل ، تحصیلاتش. چون دوست چند ساله داداشم ، راجعش تو خونه حرف می زد ولی من ندیده بودمش تا اینکه چند ماه پیش اتفاقی با دادشم تو خیابان دیدمش. ازش خوشم امد. چند روز هم تو ذهنم بود و تموم شد. تا تاسوعا عاشورا که دوباره اتفاقی دیدمش ، این اقا چند دقیقه ای به من زل زده بود. این نگاهش من را پرت کرد تو هپروت!!!!!!!!!!!!! تا چند روز فکر می کردم شوهرم را پیدا کردم!!!!!!!!!
بهد چند روز که عقلم اومد سر جاش. من موضوع را منطقی بررسی کردم به چند نتیجه مهم رسیدم
1. من از ایشان خوشم اومده و نگاه کردن دلیل بر خوش امدن نیست . اگه خوشش می امد یه کاری می کرد خوب نکرده پس هیچی
2. من این را می فهمم اما نمی تونم به خودم به قبولونم . مدام تو فکرم . نمی تونم چیکار کنم از ذهنم خارجش کنم.
خواهش می کنم با راهکارهای عمل تون کمکم کنید
RE: من از یکی خوشم امده اما اون نه!
سلام!
کاره خاصی لازم نیست انجام بدی، فقط کافیه به نتیجه فکر کردنات فکر کنی! به همین سادگی!
- اگه منطقی باشی و بی کار نباشی و کار و زندگی داشته باشی، متوجه می شی که بهتره فکر نکنی و به این موضوع بال و پر ندی!
- اگه هم که نه، می تونی این قدر فکر کنی ببینی چی حاصل می شه!
البته به نظزه من یه کار دیگه هم می تونی انجام بدی! چون داداشت این وسط هست می شه یه کارهایی انجام بده!
مثلا با برادرت در میون بذاری و اگه برادرت می دونه آدم شریفی هست، از یه طریقی شما رو برای ازدواج بهش پیشنهاد بده!
ببین دوسته من، خواهش می کنم حرفام رو با دقت بخون، گفتم برادرت یه کاری انجام بده، نه این که خودتون خدایی نکرده دست به کاری که نباید بزنید، بزنید! می دونم خودت می دونی اینا روها!! محض یاد آوری گفتم!:72:
در ضمن، ما هم روزانه خیلی چیزها دلمان می خواهد ولی هی در سرش می کوبیم تا سره جایش بنشیند و کار دستمان ندهد!
RE: من از یکی خوشم امده اما اون نه!
بهش فکرنکنین.اگه اومد تو فکرتون ، فکرتون رو منحرف کنین به مسائل دیگه.سعی کنین بیکار نباشین.خودتون رو با کار مشغول کنین.
RE: من از یکی خوشم امده اما اون نه!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ایوب
البته به نظره من یه کار دیگه هم می تونی انجام بدی! چون داداشت این وسط هست می شه یه کارهایی انجام بده!
مثلا با برادرت در میون بذاری و اگه برادرت می دونه آدم شریفی هست، از یه طریقی شما رو برای ازدواج بهش پیشنهاد بده!
با نهايت احترام به نظر ايوب،ولي بايد عرض كنم كه كه اين كار هم كار بسيار اشتباه و نادرستي هست! (خواهشا دوستان موقع مشاوره دادن يه كم منطقي تر فكر كنند و هر پيشنهادي به ذهنشون رسيد ،سريع ارائه ندن!)
RE: من از یکی خوشم امده اما اون نه!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mehrdad_m
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ایوب
البته به نظره من یه کار دیگه هم می تونی انجام بدی! چون داداشت این وسط هست می شه یه کارهایی انجام بده!
مثلا با برادرت در میون بذاری و اگه برادرت می دونه آدم شریفی هست، از یه طریقی شما رو برای ازدواج بهش پیشنهاد بده!
با نهايت احترام به نظر ايوب،ولي بايد عرض كنم كه كه اين كار هم كار بسيار اشتباه و نادرستي هست! (خواهشا دوستان موقع مشاوره دادن يه كم منطقي تر فكر كنند و هر پيشنهادي به ذهنشون رسيد ،سريع ارائه ندن!)
راستش من هر چی فکر کردم متوجه نشدم که چرا می گید این راه کار اشتباه هست!
ازدواج های این چنینی اتفاق افتاده و بسیار موفقیت آمیز هم بوده!
در همین یک ماه اخیر برادری را دیدم که خواهر خود را برای ازدواج به دوستش معرفی کرده بود!
البته فرهنگ ها متفاوت می باشد و شاید یک فرهنگی این مسئله را نتواند بپذیرد!
RE: من از یکی خوشم امده اما اون نه!
سلام...وقتت بخیر.
من نظر شخصی میدم...کارشناسی این موضوع بااستاد:72:
شاید اگه سنت را نگفته بودی... میگفتم داری خام بازی در میاری، ولی با 27 سال سن(اگه واقعی باشه) بعیده واقعا...
خودت بیش از من بر این امر واقفی که زندگی که بخواد با یک نگاه شروع بشه؛ بهتره که شروع نشه چون با یک نگاه هم تموم میشه...
تو الان دلت با دیدن یه فردی میلرزه و نگاهش مشغولت میکنه... دیری نمیگذره که با نگاهی عمیق تر از فردی دیگه تسلیم میشی...
سعی بر این داشته باش به روند زندگیت چیزی را اضافه نکنی که اون را به تاخیر بندازه:shy:
ممنونم...موفق باشی:72:
RE: من از یکی خوشم امده اما اون نه!
ممنونم از دوستانی که جواب دادن
مسئله من گفتن یا نه گفتن نیست. من با داداشم اونقدر راحت نیستم که از این حرفها بهش بگم. مسئله من ذهنم. وقتی همچین افکاری دارم کلا زندگی ام فلج می شه . هیچ کاری نمی تونم بکنم.(تمرکز ندارم) میرم می خوابم. این کار درستی نیست.
من همیشه با کنترل افکارم مشکل داشتم.
به نظرتون چیکار کنم؟
مشاوره حضوری برم؟
RE: من از یکی خوشم امده اما اون نه!
اگه یه گشتی تو تالار بزنین خیلی مطلب تو این زمینه می تونین پیدا کنین!
روزانه توی خیلی پست ها می بینم که می گن: سیستم توقف فکر و عدم آبیاری ذهنی و .....
می خوام برای ترافیک فکریم یه پلیس بذارم !
و به قول مدیر:
نقل قول:
در روانشناسی و در رویکرد رفتار درمانی تکنیکی به عنوان «توقف فکر» داریم. که مانند طرح ترافیک باید عمل کرد. یعنی پیوسته مواظب باشیم که آزادنه هر میزان فکر و هر نوع فکر و خیال مخصوصا از نوع آزارنده در ذهن ما عبور و مرور نداشته باشند.
یک کار مفید و عملی در مورد کنترل فکر و عبور و مرورش در ذهنمان داشتن خاصیت ارتجاعی در پیگیری هایمان هست.
یعنی هر وقت فکر و خیالی در ذهنمان می آید، آزادانه اجازه ندهیم حرکت کند و ما فقط نظاره گر باشیم. به محض اینکه یادمان افتاد و این فکر را دیدیم، آنرا بگیریم و بازداشت کنیم و به جای آن با انتخاب خود فکر صحیحی را اجازه انتشار دهیم. اگر باز گریخت دوباره بازداشتش کنیم، اگر دوباره گریخت باز مجددا بازداشتش کنیم و اینقدر این کار را تکرار کنیم ، که چنین فکرهایی منفعل شوند، نه ما
دقت کنید در اینجا ما می توانیم از روشهای مختلفی استفاده کنیم.
بعضی ذهنی هست و با ممارست در حساس بودن به افکارمان،
و گاهی باید خود را از حجم انبوه محرکهای خارجی برای مدتی آزاد کنیم تا تمرکز بیشتری بر خود بیابیم.
RE: من از یکی خوشم امده اما اون نه!
تجلی نوشته است:
خودت بیش از من بر این امر واقفی که زندگی که بخواد با یک نگاه شروع بشه؛ بهتره که شروع نشه چون با یک نگاه هم تموم میشه...
تو الان دلت با دیدن یه فردی میلرزه و نگاهش مشغولت میکنه... دیری نمیگذره که با نگاهی عمیق تر از فردی دیگه تسلیم میشی...
من اصلا با این گفته تون موافق نیستم من موقعیت خانوادگی ، شغلی ، تحصیلی ایشان را می دانم . شناخت خوبی نسبت به موقعیت اجتماعی ایش دارم.
من خودم می دانم همه ادمهای خوبی که می بینم و خوششم می اید به این معنی نیست که اونها هم از من خوششان اومده.
اگه یه جورایی می فهمیدم که مثلا دوست دختر داره ، این افکار مزاحم راحتتر دست از سر م برمی داشت.
به نظرتون چه جوری می شه فهمید؟ ( نمی تونم از دادشم بپرسم!)
جناب ایوب
روی این تکنیک ها هم کار می کنم اما زمان بر است . بگین الان چی کار کنم.
من وقتم را شدیدا لازم دارم اما دریغ از یک مثقال تمرکز
از کلافگی حتی به گریه هم می افتم
بدترین قسمت اش اینکه به وضوح احساس می کنم اونم من را می خواهد یا این رابطه شکل می گیره (مثلا دلم روشن)
اما هیچ دلیل منطقی برا این احساسم ندارم . این بدتر کلافه تر م می کنه
[/color]
RE: من از یکی خوشم امده اما اون نه!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط yagish
جناب ایوب
روی این تکنیک ها هم کار می کنم اما زمان بر است . بگین الان چی کار کنم.
من وقتم را شدیدا لازم دارم اما دریغ از یک مثقال تمرکز
از کلافگی حتی به گریه هم می افتم
بدترین قسمت اش اینکه به وضوح احساس می کنم اونم من را می خواهد یا این رابطه شکل می گیره (مثلا دلم روشن)
اما هیچ دلیل منطقی برا این احساسم ندارم . این بدتر کلافه تر م می کنه
خواهشن مثه این پیره زن ها حرف نزن! دلم روشنه و شیش گوشه قلبم نورانیه و این حرفا فقط ماله پیره زن های خرافاتی هست!
اگه بخواد خودش می یاد جلو!
لازم نیست کاری انجام بدی! مگه خواستگاری کردن ترس داره! می یاد جلو، یا بله می شنوه یا نه!
تقصیره خودته، خیلی به این احساست بها می دی!
چرا این قدر خودت رو درگیر اتفاقی که هنوز نیوفتاده می کنی!
تازه، فرض هم بیاد جلو، شما باید مدتی رو برای شناختش وقت بذارین ببینین آیا با معیاراتون می خونه یا نه! نه این که چشم بسته و از روی صحبت های داداشتون تصمیم بگیرید!
برو راحت زندگیت رو بکن! این جوری اگه یه خواستگار دیگه اومد، نمی تونی تصمیم بگیری ها!!!! چون دلت پیشه یه امید واهیه! تازه مطمئنم این قدر تو افکارت این آقا رو بردی بالا و فرشته فرض کردی که اگه باش برخورد کنی می خوره تو ذوقت!
فقط یه راه مونده، اونم همون سیستم توقف فکره! نا امید نشو، هر بار که نتونستی جلو فک کردنت رو بگیری، دوباره از نو آغاز کن!
RE: من از یکی خوشم امده اما اون نه!
به عنوان یک تجربه عملی خودم که رفتاری مشابهت داشتم بخون و عبرت بگیر:
لینک تاپیکم: یکیو به مدت طولانی دوست داشتم ولی اون روحش خبر نداشت
من این عشق رو از13-14 سالگی داشتم تا 23-24 سالگی ؛اون زمانا خیلی اذیت میشدم،ولی از روی بیتجربگی،شما عزیزم 27 سالته،بعیده بیخودی توهم برنی :163:
بخون وعبرت بگیر و وقتتو هدر نده
اگه بخوادت میاد وشما لازم نیست منتظرش باشی:72: