RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
با سلام خدمت شما دوست عزیز.
من صاحب نظر نیستم ولی صرفاً تجربه خودم را در اختیارتون می ذارم.
به نظر من بهتره از هر گونه رابطه احساسی و بوجود اومدن وابستگی پرهیز کنید. یا اگه تا الان پیش اومده، دیگه ادامش ندید چون ممکنه در صورت به سرانجام نرسیدن این رابطه، هر دو طرف خیلی لطمه بخورید.
ایشون اگه واقعاً خواهان ازدواج با شماست و شرایطش را داره باید از راه رسمیش پا پیش بذاره و خانواده ها در جریان قرار بگیرند.
من خودم با اینکه سریعاً پس از دیدن طرف مقابل و پسندیدن اون بصورت ظاهری، مسئله خواستگاری را با خانوادش و یا حتی خودش مطرح کنیم، زیاد موافق نیستم. ولی اگه در یک رابطه کنترل شده به شناخت از همدیگه رسیدید، دیگه وقتشه که ایشون به طریق رسمی بیاد جلو.
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
به همدردی خوش اومدی
فقط یک کار باید کنی،پایان دادن به این رابطه پرخطر.
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
با سلام
دوست گرامی به طور صریح نظرم را خدمتتان عرض میکنم .
سن شما و ایشان پایین هست . ایشان همانطور که خودتان هم اشاره کردید قصد ازدواج 5-6 سال بعد دارند . کسی که قصد ازدواج چند سال بعد را داشته باشد آشنائیش اگر هم در ظاهر به نام ازدواج باشد در باطن قصد ازدواج ندارد و هدفش ارتباط و صحبت با جنس مخالف برای تامین نیازهایش خواهد بود چراکه لزومی ندارد از هم اکنون برای چند سال بعد اقدام کنند . در جایی هم که گفته اند به دوستی به صورت رابطه طولانی مدت نگاه میکنند از اول ذهن شما را آماده کرده اند که انتظار زودرسی نداشته باشید و ایشان به راحتی ادامه دهند و جاییکه گفته اند نمیخواهند برای خوشگذرانی دوست شوند و رابطه را قطع کنند خواسته اند تا ذهن شما را از شک و تردید در مورد خودشان پاک کنند تا در آینده در صورت درخواست هایی از سوی ایشان آنرا به قصد ازدواج و محبت در نظر بگیرید. اگر هم زمانی احساس کردند که با شما به هدفشان که در بالا اشاره شد نخواهند رسید شما را با بهانه هایی ترک کرده و سراغ فرد دیگر جهت تامین نیازهای خود خواهند بود . شاید به ویژه اگر از نظر عاطفی به ایشان وابسته باشید این سخنان برایتان ناراحت کننده باشند ولی حقیقت و جلوگیری از ضرر ارزشش بیشتر از ناراحتی مقطعی است.
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط parsi1134
با سلام خدمت شما دوست عزیز.
من صاحب نظر نیستم ولی صرفاً تجربه خودم را در اختیارتون می ذارم.
به نظر من بهتره از هر گونه رابطه احساسی و بوجود اومدن وابستگی پرهیز کنید. یا اگه تا الان پیش اومده، دیگه ادامش ندید چون ممکنه در صورت به سرانجام نرسیدن این رابطه، هر دو طرف خیلی لطمه بخورید.
ایشون اگه واقعاً خواهان ازدواج با شماست و شرایطش را داره باید از راه رسمیش پا پیش بذاره و خانواده ها در جریان قرار بگیرند.
من خودم با اینکه سریعاً پس از دیدن طرف مقابل و پسندیدن اون بصورت ظاهری، مسئله خواستگاری را با خانوادش و یا حتی خودش مطرح کنیم، زیاد موافق نیستم. ولی اگه در یک رابطه کنترل شده به شناخت از همدیگه رسیدید، دیگه وقتشه که ایشون به طریق رسمی بیاد جلو.
ممنون از راهنمایی شما اما الان نه من شرایط ازدواج رو دارم نه اون اقا:( به حتی به خاطر اینکه به خانوادشون اطلاع دادن به خاطر عجله ای که کرد من باهاش دعوا کردم به هرحال ازدواج نیاز یه یک سری مقدمات داره :(
و قطع رابطه به طور کامل تا اون زمان به نظرم منطقی نیست...چون فاصله ی زیاد بین دو نفربه مدت طولانی ۵ ۶ سال!!!طبیعتا باعث سرد شدن ش میشه:(
من چجوری میتونم یه رابطه ی کنترل شده ایجاد کنم؟ در صورتی که نه دانشگاه نه محیط کار ..هیج همدیگرو جا نمی بینیم که حتی رابطمون رو شناختی و سالم نگه داریم
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
سلام،
به تالار همدردی خوش آمدید.
لطفاً این تاپیکها رو مطالعه کنید:
http://www.hamdardi.net/thread-19154.html
http://www.hamdardi.net/thread-16962-post-156714.html#pid156714
http://www.hamdardi.net/thread-17023-post-157540.html#pid157540
http://www.hamdardi.net/thread-16962.html
http://www.hamdardi.net/thread-17414.html
http://www.hamdardi.net/thread-17296.html
در مجموع همانطور که دوستان هم گفتند، اگر شرایط ازدواج دارد، بگویید رسماً بیاید خواستگاری.
وگرنه ادامه ی این رابطه خطرناک است و به نفع شما نیست.
این مقاله رو هم حتماً بخوانید:
http://hamdardi.com/?part=menu&inc=menu&id=489
موفق باشید.
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
دختر جان مگه حتمن باید با این پسر ازدواج کنی که نگران سرد شدن هستی؟پست اورکنسولت جدی بگیر.هیچ پسری
نمیاد بهت بگه دریام من به این قصد می خوام باهات دوست بشم.همیشه چیزی می گن که اعتماد دختر جلب بشه.
نقل قول:
در صورتی که نه دانشگاه نه محیط کار ..هیج همدیگرو جا نمی بینیم که حتی رابطمون رو شناختی و سالم نگه داریم
برای شناختن دیدن لازمه و دیدن تو 5 سال شیطنت همراه داره.
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
دختر جان مگه حتمن باید با این پسر ازدواج کنی که نگران سرد شدن هستی؟پست اورکنسولت جدی بگیر.هیچ پسری
نمیاد بهت بگه دریام من به این قصد می خوام باهات دوست بشم.همیشه چیزی می گن که اعتماد دختر جلب بشه.
نقل قول:
در صورتی که نه دانشگاه نه محیط کار ..هیج همدیگرو جا نمی بینیم که حتی رابطمون رو شناختی و سالم نگه داریم
برای شناختن دیدن لازمه و دیدن تو 5 سال شیطنت همراه داره.
ممنون از راهنماییتون یه سوال داشنم اگر ممکنه راهنمایی کنید. ایشون به خانوادشون گفتن با وجود مخالفت من و پدرشون هم اومدن راجع به من تحقیق و به خاطر اینکه نتونستن اطلاعات کافی در مورد من بدست بیارن و با توجه به این که خیلی هم خانواده ی مذهبی هستن ..نگران این شدن که منن پسرشون رو سر کار گداشتم :( و ادرس رو از طریق پسرشون که من دادم گرفتن و اومدن گفتن خانواده ها به هم نمی خورن :( و یابد این دو نفر رابطشون رو قطع کنن
اما خودش با پدرش سر این کارشون که قرار بود انجام نشه تا ۴ سال دیگه (چون به من قول داد که انجام نشه تا ۴ سال دیگه ) قهر کرده و نتونسنه متقاعدشون کنه که راجع من اشتباه قضاوت شده:(
تمام مدت دوستی منو مجبور می کرد به خانوادم بگم تما من قبول نمی کردم چون می تریسدم مخالفت کنن:(
حالا هم که خانواده ها فهمیدن مخالفن میگن خانوا هامون به هم نمی خورن
اما این اقا میگه من برای ازدواج اجازه ی پدرم رو نمی خوام..و نمی زارم اونا برای من تصمیم بگیرن مهم این که ما با هم تفاهم داریم
سوال من این که چون خانواده مخالفه ازدواج ما باید جدا شیم؟:( و من نیاید دیگه به اینکه بدون اجاره ی پدرشون یه این ازدواج فکر کنم؟
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
در پاسخ به سوال شما به نظر من اجازه بدید بیان خاستگاری و اگه قراره مخالفتی صورت بگیره واقعا صورت بگیره نه اینکه پیشداوری کنید
از طرف دیگه شما مطمئن هستید که این آقا رو که میگید غیرتی هستند برای ازدواج انتخاب کردین؟
شما معیارهای ازدواج و همسر ایانداتونو بنویسید و با دوستتون مقایسه کنید ببینید چند درصد مطابقت داره
پیروز باشید
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
حتی اگه خونواده هاتونم هم سطح بودن هیچ تضمینی براتون وجود نداره تا 5-6سال دیگه همه چیز اونطور که میخواهید پیش بره.
تو و اون پسر در سنی هستین که با گذشت زمان اخلاقها و معیاراتون ممکنه کاملا تغییر کنه و این ادمی که الان به دلتون نشسته بعدا براتون جذاب نباشه.به اینها مشکلاتی که ممکنه برای سربازی،کار و هزاران مورد دیگه پیش بیاد رو اضافه کن.
اگه یه زمانی به این نتیجه برسید که باید cut کنین وابستگی که بینتون ایجاد شده باعث میشه هر دو از نظر روحی کاملا بهم بریزید
حالا که دیگه خونواده هاتونم اختلاف دارن
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ourconsult
کسی که قصد ازدواج چند سال بعد را داشته باشد آشنائیش اگر هم در ظاهر به نام ازدواج باشد در باطن قصد ازدواج ندارد و هدفش ارتباط و صحبت با جنس مخالف برای تامین نیازهایش خواهد بود چراکه لزومی ندارد از هم اکنون برای چند سال بعد اقدام کنند .
بسیار زیبــــــــــــا:104: :104: :104:
فکر نمیکنید شما زیادی ساده لوحید؟ از کجا معلوم که همه ی اینها یه فیلم نباشه؟!:324:
شما از کجا اینقدر مطمئنید که ایشون به خانوادش گفته !تازه پدرشونم اومده تحقیقو اینحرفها...!
اون هم کسی که 6 سال دیگه قصد ازدواج داره نه الان!:300:
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط farnaz1
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ourconsult
کسی که قصد ازدواج چند سال بعد را داشته باشد آشنائیش اگر هم در ظاهر به نام ازدواج باشد در باطن قصد ازدواج ندارد و هدفش ارتباط و صحبت با جنس مخالف برای تامین نیازهایش خواهد بود چراکه لزومی ندارد از هم اکنون برای چند سال بعد اقدام کنند .
بسیار زیبــــــــــــا:104: :104: :104:
فکر نمیکنید شما زیادی ساده لوحید؟ از کجا معلوم که همه ی اینها یه فیلم نباشه؟!:324:
شما از کجا اینقدر مطمئنید که ایشون به خانوادش گفته !تازه پدرشونم اومده تحقیقو اینحرفها...!
اون هم کسی که 6 سال دیگه قصد ازدواج داره نه الان!:300:
پدر ایشون اومده با پدر من حرف زده ...و پدرمم از اون موقه متوجه رابطه ی ما شد
من می خواستم ۶ سال بعد ازدواج کنم نه اون اقا ..خودش توی نامزد کردن و اینا عجله هم داشت
ولی هنوز شرایطش رو نداشت:(
ای کاش حرفاش دروغ بود که من راحت رابطه رو قطع می کردم:302:
اگر قصد بدی داشت این همه اصرار نمی کرد که به خانوادم بگم:( وخودش هم نمی کفت:(
با این شرایط روحی و تنها به خاطر نداشتن شرایط خیلی جدایی برام سخته:(
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
دوست خوبم
من مجددا می گم بزار بیان خواستگاری
این جوری جای هیچ تردید و پشیمونی احتمالی باقی نمی مونه
اگه بخواد گولت بزنه خوب می پیچونه و نمیان
اگه واقعا اکی باشه خوب خوبه
اگه شما الان نمی خوای ازدواج کنی به نظر من رابطه رو قطع کن و بزار اون پسر بره دنبال سرنوشتش
به نظر می رسه یکم نسبت به آینده استرس داری
به خدا توکل کن و اجازه بده بیان خواستگاری
گاهی پدر و مادرها چیزاییو می بینن که ما نمی بینیم
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
ببخشید!! شما که یه دخترین بهانتون چیه برای اینکه تا6 سال دیگه نمیخواین ازدواج کنین و فراهم نبودن شرایطتون؟!:303:
اگر شرایطی فراهم نباشه از طرف آقا پسره نه شما!شما که مسئولیت چرخوندن چرخ زندگیتون روندارین! آقا مسئولن.
اگر واقعا خانواده ها در جریانن که خب اونا خودشون میدونن چیکار کنن برای اینکه شما بهم برسید.میتونید نامزد بشید و بعد با کمک کردن و دلسوزی خانواده ها این وصلت رو هر چه زودتر انجام بدین و با امکانات نه چندان عالی برین سر خونه زندگیتون.البته بعد از چند سال نامزدی و عقدتون.
اینجوری حداقل میدونین که مال هم هستین و همش دغدغه ندارین.
در غیر اینصورت قطع این رابطه به صلاح شماست عزیزم.:305:
بعضی آدما حتی بعد از 1ماه تورابطه ،تغییر عقیده میدن و رنگ عوض میکنن حالا شما چطور میخوای بفهمی که این آقا بعد از 6 سال هنوز رو حرفشون هستند و تغییر عقیده نمیدن؟!
یه نمونش خواهر خودم که 7 سال! به پای یک نامرد نشست به بهانه ی فراهم نبودن شرایط و اینکه اون میخواست با فراهم کردن بهترین امکانات پا جلو بزاره آخرش آقا پسر چیکار کرد؟به خواهرم داشت تو آخرین سالهایی که موعد اومدنش به خواستگاری خواهرم بود خیانت میکرد ولی خواهرم غافل بود اون پسر بعد از 7 سال دیگه هیچ سراغی از خواهرم نگرفت و در همان سال با دختر دیگه ای ازدواج کرد.و خواهرم هم که عمرشو به پای اون نامرد گذاشته بود دیگه هیچ وقت ازدواج نکرد...:323:
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط farnaz1
ببخشید!! شما که یه دخترین بهانتون چیه برای اینکه تا6 سال دیگه نمیخواین ازدواج کنین و فراهم نبودن شرایطتون؟!:303:
اگر شرایطی فراهم نباشه از طرف آقا پسره نه شما!شما که مسئولیت چرخوندن چرخ زندگیتون روندارین! آقا مسئولن.
اگر واقعا خانواده ها در جریانن که خب اونا خودشون میدونن چیکار کنن برای اینکه شما بهم برسید.میتونید نامزد بشید و بعد با کمک کردن و دلسوزی خانواده ها این وصلت رو هر چه زودتر انجام بدین و با امکانات نه چندان عالی برین سر خونه زندگیتون.البته بعد از چند سال نامزدی و عقدتون.
اینجوری حداقل میدونین که مال هم هستین و همش دغدغه ندارین.
در غیر اینصورت قطع این رابطه به صلاح شماست عزیزم.:305:
بعضی آدما حتی بعد از 1ماه تورابطه ،تغییر عقیده میدن و رنگ عوض میکنن حالا شما چطور میخوای بفهمی که این آقا بعد از 6 سال هنوز رو حرفشون هستند و تغییر عقیده نمیدن؟!
یه نمونش خواهر خودم که 7 سال! به پای یک نامرد نشست به بهانه ی فراهم نبودن شرایط و اینکه اون میخواست با فراهم کردن بهترین امکانات پا جلو بزاره آخرش آقا پسر چیکار کرد؟به خواهرم داشت تو آخرین سالهایی که موعد اومدنش به خواستگاری خواهرم بود خیانت میکرد ولی خواهرم غافل بود اون پسر بعد از 7 سال دیگه هیچ سراغی از خواهرم نگرفت و در همان سال با دختر دیگه ای ازدواج کرد.و خواهرم هم که عمرشو به پای اون نامرد گذاشته بود دیگه هیچ وقت ازدواج نکرد...:323:
ممنون از راهنمایی همه ی دوستان و شما فرزانه خانوم:)
من راستش دلم می خواد موقعی ازدواج کنم که به کار مشغول شده باشم و از همه نظرمستقل شده باشم
راستش حرفاتون خیلی مفید بود من تصمیم گرفتن که رابطم رو به تدریج ضعیف و نهایاتا قطع کنم که هم ضربه نخوریم هم اینکه ایشون به کار درسشون برسن منم همین طور البته و اگر شرایطش رو بدست اوردن و باز همدیگرو بعد ۵ سال خواستیم پا پیش بزارن
البته بگم که ما توی این ۴ سال همدیگر و به صورت حضوری کم دیدم چون من بدون خواستگاری نامزد کردن دوست نداشتم با ایشون قرارا بزارم و ارتباط ما اس ام اس وچت...
که میخوایم اینارو هم کم کم بزاریم کنار
به نظر شما ایرادی نداره که تدریجی کنار بزایم ؟:)چون یکدفعه قطع کردن خیلی سخته:) و واقعا هم تا الان تونستیم عملیش کنیم به کمک خدا و هین طور کم داره میشه
فقط ترس دارم ازینکه من یا ایشون بعد ۵ سال یکیمون نظرش عوض بشه:( ای کاش اگر قرار این رابطه سرد بشه یک طرفه نباشه:(نه اینکه یکیمون منتظر شه شرایط فراهم شه یکی ازدواج کنه:(
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
»اشکالی نداره تدریجی ... ؟می ترسم بعد 5 سال ازدواج کرده باشه.«
اینها نشونه های وابستگیه.
پ.ن:با موبایل اومدم نه تشکر نه نقل قول نه رتبه دارم برای شمام همینطوره یا نه؟
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
»اشکالی نداره تدریجی ... ؟می ترسم بعد 5 سال ازدواج کرده باشه.«
اینها نشونه های وابستگیه.
پ.ن:با موبایل اومدم نه تشکر نه نقل قول نه رتبه دارم برای شمام همینطوره یا نه؟
بله درسنه:)
ممنون از کمکتون واقعا کمکم کردید:72:
بله متاسفانه بدون اینکه متوجه عواقب این دوستی باشم ادامش دادم وحالت وابسته شدم:(
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
عزیزمن فرزانه نیستم فرناز هستم.
خواهش میکنم . فقط خواستم یه نمونشو که خودم دیدم وخواهرمه وجلوچشم خودمه روبه شما دوست عزیز گوشزدکرده باشم.:324:
اگر شما به مستقل بودن فکرمیکنید پس بهترین راه اینه که نه تنها به این پسر بلکه به هیچ مورد دیگه ای حتی فکر هم نکنید و دست نگه دارید و فقط به فکر درس و کار خود باشید.:303:
البته این طرزفکرشما بیشترشبیه طرزفکرپسراست که میخوان همه چی فراهم باشه بعد ازدواج کنن!!!
شما میتونید در کنار ازدواج هم به درس و کار مشغول باشید.
بهرحال توصیه ی من به شما اینه که ابتدا هردو با خانواده هاتون مشورت کنید ببینین اونها صلاح شما رو در چی میدونن.ولی اگر سعی کنید انقدر به خودتون سخت نگیرید میتونید همین الان حتی نامزد بشید.
ولی اگر چنانچه بامخالفت خانواده هاروبرو شدید و یا هنوز هم همان طرز فکر رو دارید حتی ذره ای بهش فکرنکنید.
اینکه رابطه داره کموکمتر میشه این خیلی خوبه تا اینکه کاملا قطع بشه درصورتیکه راهکارهای بالا کارساز نبوده باشه قطع اینرابطه فقط و فقط به نفع شماست اگر میخواید مث خواهرمن بعدها دچار افسردگی نشید و یا موقعیت های خوب دیگتون رو بخاطرش از دست ندید.
شادوپیروزباشی خواهرگلم:72:
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط farnaz1
عزیزمن فرزانه نیستم فرناز هستم.
خواهش میکنم . فقط خواستم یه نمونشو که خودم دیدم وخواهرمه وجلوچشم خودمه روبه شما دوست عزیز گوشزدکرده باشم.:324:
اگر شما به مستقل بودن فکرمیکنید پس بهترین راه اینه که نه تنها به این پسر بلکه به هیچ مورد دیگه ای حتی فکر هم نکنید و دست نگه دارید و فقط به فکر درس و کار خود باشید.:303:
البته این طرزفکرشما بیشترشبیه طرزفکرپسراست که میخوان همه چی فراهم باشه بعد ازدواج کنن!!!
شما میتونید در کنار ازدواج هم به درس و کار مشغول باشید.
بهرحال توصیه ی من به شما اینه که ابتدا هردو با خانواده هاتون مشورت کنید ببینین اونها صلاح شما رو در چی میدونن.ولی اگر سعی کنید انقدر به خودتون سخت نگیرید میتونید همین الان حتی نامزد بشید.
ولی اگر چنانچه بامخالفت خانواده هاروبرو شدید و یا هنوز هم همان طرز فکر رو دارید حتی ذره ای بهش فکرنکنید.
اینکه رابطه داره کموکمتر میشه این خیلی خوبه تا اینکه کاملا قطع بشه درصورتیکه راهکارهای بالا کارساز نبوده باشه قطع اینرابطه فقط و فقط به نفع شماست اگر میخواید مث خواهرمن بعدها دچار افسردگی نشید و یا موقعیت های خوب دیگتون رو بخاطرش از دست ندید.
شادوپیروزباشی خواهرگلم:72:
ممنون از راهنماییتون فرناز خانوم
فقط ممکنه دلیل این حرفتون رو هم بگید؟:) چه اشکالی داره مگه ادم نیازهاشو برای ازدواج به حداقل برسونه
که عشقش از روی نیاز نباشه؟
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
نه عزیزم من نمیگم اشکال داره.ولی اگر قرار باشه آدم در کنار درس و کار و پیشرفتش به امید یه نفر باشه و به مرور زمان اونقدر به طرف وابسته میشه که جدایی از اون براش جزو محالاته.حتی اگر زیاد وابسته هم نباشه بازم یه امیدی در دلش به اون خواهد داشت.
مااز آینده و اتفاقاتی که قراره بیفته خبر که نداریم و وقتیکه با اون طرف ازدواج نکنیم حالا به هردلیلی،خودمونیم که شکست میخوریم.برای این اینحرفوزدم که در دلت به امید کسی نباشی.مگر اینکه خواستگاری بصورت سنتی که همون لحظه طی مراحلی میتونید شناخت از هم پیدا کنید.
حالاشما چه کردید؟برای این مشکلتون با خانواده هاتون مشورت میکنید یا نه؟:72:
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط farnaz1
نه عزیزم من نمیگم اشکال داره.ولی اگر قرار باشه آدم در کنار درس و کار و پیشرفتش به امید یه نفر باشه و به مرور زمان اونقدر به طرف وابسته میشه که جدایی از اون براش جزو محالاته.حتی اگر زیاد وابسته هم نباشه بازم یه امیدی در دلش به اون خواهد داشت.
مااز آینده و اتفاقاتی که قراره بیفته خبر که نداریم و وقتیکه با اون طرف ازدواج نکنیم حالا به هردلیلی،خودمونیم که شکست میخوریم.برای این اینحرفوزدم که در دلت به امید کسی نباشی.مگر اینکه خواستگاری بصورت سنتی که همون لحظه طی مراحلی میتونید شناخت از هم پیدا کنید.
حالاشما چه کردید؟برای این مشکلتون با خانواده هاتون مشورت میکنید یا نه؟:72:
ممنوم از راهنماییتون:72:
قرار هست تا فراهم شدن شرایط رابطرو قطع کنیم
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
با سلام
فکر میکنم این تاپیک هم جزو به نتیجه رسیده ها محسوب بشه.
در اینصورت از مدیران میخوام که این تاپیک رو اعلام بکنند.
:72:
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
سعیدجان سلام
برای مشکلت یه تاپیک جدید بازکن عزیزم.
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
از اونجایی که احساس میشه فرد عاقلی هستین
یکم فکر کنین ! اگه به دو کلام حرف دین گوش کنیم استارت این جور جریانات هم نمیخوره
حالا خدا کنه بدتر نشه
بعضی مواقع به جاهای خیلی بدی میرسه
عاقلانه تر فکر کنید
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
با سلام،
این تاپیک خوشبختانه به نتیجه رسیده است.
dream گرامی، برایتان آرزوی موفقیت می کنم.