من از هم عروس افاده اي بدممم مييياددد
سلام دوست جوناي من
خوبين؟من 24 سالمه و 5 ماهه كه عروسي كردم.هر دو مون شاغليم .من مهندسم و درآمد خوبي دارم.ظاهرم هم خوبه.دختر با هوشي هم هستم ولي هيچ وقت هيچ كدوم اينا باعث نشد فكر كنم از بقيه سرترم.هميشه خاكي و خودموني بودم.ولي توي فاميل شوهرم دو تا عروس هست كه هم خودشون وهم شوهراشون هم سن ما هستن. اينا هم عروس همن و عروساي دايي شوهرم هستن.اينقدر حسووود و افاده اااييي ان كه حد نداره.ما هر جا جمع مي شينيم اينا خودشونو جدا مي گيرن و واسه بقيه افه ميان.حالا با هر چي با طلا با پول با لباس با ارايش كلا در حال كلاس گذاشتنن.توي مهمونيا هم كه دست به سياه و سفيد نمي ذارن.از همه بدتر برخوردا ي شوهراشونه كه با وجود بي ادبي اونا كلي توي جمع و جلوي بقيه قربون صدقه شون ميرن و نازشونو مي كشن!!!!!!به نظرتون با وجود اين دو تا خانم توي جمع نزديك فاميل شوهرم چطور بايد باشون رفتار كنم؟:316:
RE: من از هم عروس افاده اي بدممم مييياددد
سلام دوست عزیز
میشه بیشتر توضیح بدی ...
آیا برای شما مشکلی بوجود آوردند که روی زندگی زناشویی شما تاثیر منفی بگذارد؟
مگه شما همدیگر رو چند وقت یکبار می بینید؟
آیا مشکلی پیش اومده که خودت رو با اونها مقایسه می کنی؟
همانطور که شما گفتید آنها عروس دایی همسر شما هستند و من فکر می کن ربطی به زندگی شما ندارند و شما می تونید همدیگر رو خیلی کم ببینید و هر کسی خودش برای خودش شخصیت درست می کنه شما نمی تونید آنها رو تغییر بدید و اگر می خواهید که با آنها ارتباط برقرار کنید باید افاده های آنها را در نظر نگیرید و خیلی راحت با آنها در مورد مسایلی که برای خانومها جالبه صحبت کنید و خیلی راحت ارتباط برقرار کنید
اگه میشه در مورد خودت هم بیشتر توضیح بده که آدم جدی و خشکی هستی یا آدم خونگرم و شوخ طبعی؟
شاید آنها هم در مورد شما همانطور که شما در مورد آنها فکر می کنید ، فکر می کنند؟
RE: من از هم عروس افاده اي بدممم مييياددد
سلام دوست عزيزم مرسي كه به من جواب دادي:227:
آیا برای شما مشکلی بوجود آوردند که روی زندگی زناشویی شما تاثیر منفی بگذارد؟
ج-راستش وقتي اونا رو ميبينم كه توي جمع اين همه خودشونو بالا مي برن يا شوهراشون كه اينهمه لي لي به لالاشون ميذارن اعصابم بهم ميريزه با خودم ميگم مني كه اين همه چيز واسه كلاس گذاشتن دارم چرا بايد اينهمه خودمو خاكي و خودموني بگيرم چرا شوهر من با اينكه اينهمه هواي همه رو دارم توي جمع مثل اونا منو بالا نمي بره؟
مگه شما همدیگر رو چند وقت یکبار می بینید؟
ج-فاميل شوهرم اهل رفت و امدن.تو هر مهموني اونا هم هستن.
من دختر اروم و ساده وبا حجابي هستم.اونا بر عكس اهل مد و پز دادن و طلا خريدن و ...هستن.راستش خجالت مي كشم بگم ولي با خودم فكر مي كنم من با اين حقوق بالا هنوز نتونستم اين همه چيز بخرم چطور شوهراي اينا با اين رفتارهاي بدشون اينهمه بهشون ميرسن.اخه هر دوشونم خونه دارن...ولي ادمي هم نيستم كه بخواه با داشته هام ديگرانو بچزونم..
RE: من از هم عروس افاده اي بدممم مييياددد
دوست عزیزم شما از این رفتار اونها ناراحتی پس چرا می خواهی مثل اونا رفتار کنی یا شوهرت مثل شوهر اونا باشه
آدمها هر جور که بخوان می تونن رفتار کند و ما نمی تونیم بهشون بگیم که چرا با همسرشان اینگونه رفتار می کنند چون این به خودشان مربوط است و شما نباید نسبت به این موضوع ناراحت بشی و سعی کن همسرت رو هم حساس نکنی وگرنه مشکلاتت زیاد می شه واگر هم رفتار اشتباهی دارند این باز هم به شما مربوط نمی باشد بلکه افراد دیگری هم در جمع هستند که به آنها نزدیکترند و رفتار آنها را مشاهده می کند و می تونند بهشون گوشزد کنند
و فقط شما می تونید با عملکردتون به اونها نشون بدید که کار اشتباهی می کنند که یه ضرب المثل میگه دانا با آگاهیه خویش می تونه نادان رو آگاه کنه پس شما نسبت به چیزهایی که آگاهی داری صحبت کن نه به چیزهایی که توی ظاهره:305:
بازهم گوشزد می کنم سعی کن حساس نشی و شوهرت رو هم حساس نکنی فقط زندگی کنید اونهم هر جور که راحتید:43:
RE: من از هم عروس افاده اي بدممم مييياددد
نسبت شما با افرادي كه ذكر كرديد خيلي دوره و به نظرم ارزش نداره حتي راجع بهشون فكر كنيد چه برسه به مقايسه و استدلال و استنتاج!!!
ذهن شما بي جهت روي رفتار اون خانمها حساس شده...تاكيد ميكنم كه حساسيت شما بي جهته...
رك ميگم...هيچ كدوم از اين مسائل به شما ارتباطي ندارن...اينكه چرا زني بي ادبانه برخورد ميكنه اما شوهرش نازشو ميكشه!!! اگه به شما بي احترامي ميكنن يه بحثه اما وقتي با شما كاري ندارن دليلي براي اعصاب خوردي نيست...
مجددا عذر ميخوام رك ميگم اما احساس ميكنم شما به اونها حسادت ميكنيد و به چشم رقيب به اونها نگاه ميكنيد...
راه حل :
حساسيت زدايي كنيد و ديدگاهتون رو تغيير بديد چون قادر به تغيير داد عروووس دايي شوهرتون نخواهيد بود!
RE: من از هم عروس افاده اي بدممم مييياددد
سلام
نقل قول:
من مهندسم و درآمد خوبي دارم.ظاهرم هم خوبه.دختر با هوشي هم هستم ولي هيچ وقت هيچ كدوم اينا باعث نشد فكر كنم از بقيه سرترم.هميشه خاكي و خودموني بودم
نقل قول:
خودم ميگم مني كه اين همه چيز واسه كلاس گذاشتن دارم چرا بايد اينهمه خودمو خاكي و خودموني
دوست عزیز آنچه که شما درباره خودتون گفتید به خصوص قسمت خاکی و افتاده بودن یه ارزش خیلی بزرگ در زندگی یک انسان به شمار می آید.
حساسیت حال حاضر شما مثل این می مونه که اینشتن (دانشمند بزرگ فیزیک) به حال یه دانش آموز دبیرستانی که فیزیک (1) سال اول دبیرستانو با نمره 15- 16 پاس کرده باشه غبطه بخوره:311:
( این مثال رو زدم که وضعیت ملموس تر باشه براتون! وگرنه حتی اگر درست هم باشه شما حق ندارید فکر کنید که از دیگران بالاتر هستید)
انسان خاکی و فروتن یه جورایی از این حرف و حدیث هایی که شما بهشون حساسیت نشان می دهید، وارسته و مبرا است. اصلا این چیزا به چشمش نمیاد. و طبیعتا ناراحتش هم نمی کنه
سعی کنید سرعت تون اینقدر بالا باشه که این گرد و خاک های راه اصلا فرصت نشستن به روی لباستون رو نداشته باشند.
امید وارم تونسته باشم بهتون کمک کنم:72:
RE: من از هم عروس افاده اي بدممم مييياددد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته سفيد
ج-راستش وقتي اونا رو ميبينم كه توي جمع اين همه خودشونو بالا مي برن يا شوهراشون كه اينهمه لي لي به لالاشون ميذارن اعصابم بهم ميريزه با خودم ميگم مني كه اين همه چيز واسه كلاس گذاشتن دارم چرا بايد اينهمه خودمو خاكي و خودموني بگيرم چرا شوهر من با اينكه اينهمه هواي همه رو دارم توي جمع مثل اونا منو بالا نمي بره؟
راستش خجالت مي كشم بگم ولي با خودم فكر مي كنم من با اين حقوق بالا هنوز نتونستم اين همه چيز بخرم چطور شوهراي اينا با اين رفتارهاي بدشون اينهمه بهشون ميرسن.
یه بار دیگه این نوشته ی خودت را بخون.
یه بار دیگه هم پست gh.sana را.
یه سوال هم من دارم. چرا فکر می کنی چون مهندسی و کار می کنی پس برتری؟
چرا فکر می کنی اگر زنی مهندس نباشه یا شاغل نباشه شوهرش نباید دوستش داشته باشه؟
RE: من از هم عروس افاده اي بدممم مييياددد
همه حرفهای شما رو خوندم
حالا گیرم که اینها آرایش می کنن و هر کاری می کنند که دلشون می خواد مادامی که به شما صدمه نمیزنن شما چیکار داری؟
اگر هم صدمه می زنند این شمایید که صدمه می بینید، ویژگی های شخصیتیتونو چک کنید و سرخودتونو یه جایی گرم کنید که دیگه به فکر این چیزهای سطحی و پیش پا افتاده نیافتید.
RE: من از هم عروس افاده اي بدممم مييياددد
یه سوال هم من دارم. چرا فکر می کنی چون مهندسی و کار می کنی پس برتری؟
چرا فکر می کنی اگر زنی مهندس نباشه یا شاغل نباشه شوهرش نباید دوستش داشته باشه؟[/quote]
بابت اين همه نوجه همه تون بي نهايت متشكرم دوستاي گلم.ميدونم كه حتي رك گويي شما ها از سر لطفه چون مي خوايد منو متوجه اشتباه خودم كنيد.:46:
حرفهاتونو خوندم و بايد بگم بهشون فكر كردم و در كمال تعجب ديدم من دارم خيلي حساسيت بي جا نشون ميدم...اين كه اونا چطور رفتار مي كنن به من مربوط نيست...نبايد اونا رو با خودم مقايسه كنم.اين بهترين كاره...اين جوري فكر نمي كنم كه توي يه مسابقه درگيرم.راست مي گيد واقعا حق با شماست.
شب نم عزيزم.من به هيچ وجه هم چين حرفيو نزدم.منظور من اين بود كه اين واسه من يه امتيازه ولي واسه كسي نقص نيست.در ثاني فقط درباره اونا گفتم نه همه خانوماي خونه دار.:163:
اگه گفنم چرا اين همه شوهراشون لي لي يه لالاشون ميذارن نگفتم با اينكه خونه دارن.گفتم با اين كه اين همه تو جمع بي ادبن.:163:
به نظر شما بهترين كار واسه حساسيت زدايي و بي خيالي توي اين مواقع چيه؟چطور مي تونم روابط ديگران رو با مال خودم مقايسه نكنم...من تازه ازدواج كردم وبايد اعتراف كنم گاهي از اين موضوع ناراحت مي شم.لطفا با تجربه خودتون منو راهنمايي كنيد.thanks
RE: من از هم عروس افاده اي بدممم مييياددد
با سلام به نظر من مشکل اصلی شما این دو خانم نیستن چون همیشه کسانی پیدا میشن که این طور رفتار کنن حالا ممکنه تو جمع نزدیکان ما باشن یا دوستان یا ... بلکه ناراحتی شما از چند چیز دیگه نشات میگیره و اونم موارد زیره:
1.میل به مقایسه.هم مقایسه خودتون با این دونفر .هم مقایسه همسران این دو نفر با همسر خودتون و در نهایت مقایسه رابطه ی عاطفی و احساسی این دو زوج با رابطه خودتون.
2.کمبود اعتماد به نفس.که خودش از عوامل بزرگی که باعث مقایسه میشه.
3.نارضایتی درونی پنهان از رابطه ی عاطفیتون با همسرتون.چون تلویحا در مطالبتون اشاره کردین که همسران این دو خانم علی رغم رفتار ناشایستشون بهشون خیلی احترام میزارن و در جمع اونها رو بالا میبرن.
دوست خوبم کمی عمیق تر درون خودتونو واکاوی کنید.گیرم شما الان نسبت به این دو نفر حساسیت زدایی کردید اگر موارد 2 و 3 رو که در بالا ذکر کردم حل نکنید مشکلتون بعدها به نحو دیگه ای سر باز میکنه.
موفق باشید
RE: من از هم عروس افاده اي بدممم مييياددد
زن اميدوار ممنونم.
وقتي توي تالار مسئله اي بيان ميشه بزرگترين حسنش اينه كه اونو از ديد گاه بقيه ميبيني.اينجوري خيلي چيزايي رو كه خودت حواست نيست اونا بت يادآوري ميكنن.:104:
راستش من نمي دونم اين كافيه كه شوهر ادم ادمو توي خونه دوست داشته باشه يا بايد توي جمع هم اين علاقه رو نشون بده؟من خودم اهل نشون دادن علاقه م توي جمع نيستم ولي دوست دارم گاهي به بقيه هم نشون بده من تا چه حد واسش مهمم...شايد هم من پر توقعم يا شايد ناخواسته دارم دنبال تاييد بقيه مي گردم يا شايد هم همون مشكل اعتماد به نفسه....
قبول من هم چين مشكلاتي دارم چطور مي تونم مرتفعشون كنم؟چطور ميتونم دست از مقايسه بردارم و از شوهرم توقع بي جا نداشته باشم؟
RE: من از هم عروس افاده اي بدممم مييياددد
فکر میکنم شما نیازمند تایید دیگران در مورد صحت و شدت علاقه ی همسرتون نسبت به خودتون هستید.یعنی وقتی میبینید همسران اون دو خانم بهشون در جمع توجه ویژه ای میکنن که همسر شما انجام نمیده نا خود آگاه به این نتیجه میرسید که پس بقیه میفهمنن که این دو آقا خانمهاشونو خیلی دوست دارن و همسر من که این کارو نمیکنه پس بقیه به این نتیجه میرسن که همسرم منو خیلی دوست نداره.این جاست که وارد مقایسه میشید هم مقایسه شرایط و ویژگیهای خودتون با اون دو خانم و هم مقایسه همسران اون دو خانم با همسر خودتون.در واقع میخاید علت یابی کنید اما علت یابی برای موضوعی که اساسا غلط هست.
البته مسلمه که همه ما نیازمند تایید دیگران هستیم اما تا جایی که در زندگی ما خللی ایجاد نکنه.
حالایک سوال پیش میاد:چرا به دنبال تایید دیگران برای اثبات علاقه ی همسرتون هستین.(باید به خودتون و رابطه تون رجوع کنید)
وقتی جواب این سوال رو پیدا کردید (البته نقش و وظایف خودتون رو هم در یک رابطه فراموش نکنید) کلید این قفل پیدا شده.
موفق باشید
RE: من از هم عروس افاده اي بدممم مييياددد
من هميشه فكر ميكردم دختر مستقل و معتمد به نفسيم و واقعا هم نظر بقيه هم چين واسم مهم نبوده.ولي توي دوره عقدم يه اتفاقاتي افتاد كه هم خودم و هم همسرم پي برديم كه نه ،انگار بقيه خيلي روم نفوذ دارن...مهم تر از همه خانواده م.مثلا اگر پدر و مادرم حرفي بزنن كه زياد منطقي نباشه ولي شوهرم مخالفت كنه سريع عصباني ميشم.گاهي حس مي كنم به زور دارم تلاش مي كنم كه همه من و همسرم رو دمست داشته باشن و به محض اينكه كسي همسرم رو نقد كنه پشت شوهرم رو خالي مي كنم و حق رو به طرف ميدم.اون بيچاره هم هميشه ميگه ديدت نسبت به من خيلي منفيه.انگار هر چي بقيه مي گن درسته و اون نادرست ميگه.دوست دارم مثل زنايي باشم كه تحت هر شرايطي جانب شوهرشون رو نگه ميدارن و اشتباهاتشو مي بخشن.
من حتي توي درس و شغلم هم نفوذ بقيه رو حس مي كنم.مثال خيلي واضحش تلاش براي ادامه تحصيله كه بخاطر شاغل بودنم و كار تمام وقتم و متاهل بودنم يه جورايي دارم در حق همسرم كوتاهي مي كنم تا بتونم درس بخونم ولي گاهي به اين نتيجه مي رسم كه همه اين تلاش براي راضي نگه داشتن خانواده و اطرافيانمه تا بگن من موفقم!!:316:
باور كنيد دست خودم نيست ولي كوچكترين اظهار نظري درباره شوهرم از طرف بقيه باعث ميشه اونو مقصر بدونم!!!اين هميشه منو عداب ميده.:302: