-
شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
سلام خدمت اهالی محترم همدردی
راستش شوهرم چند شب پیش گفت که قراره که با یکی از دوستاش که مجرده سه روزه برن مشهد و برگردن منم چیزی نگفتم چون میدونستم جوش میاره و میگه که اصلا به تو چه باهات مشورت میکنمو و دلم میخواد و...ولی اینو گفتم سه روزه خیلی خسته میشی راه هم دوره (قرارشون اینه ماشین از شوهرم باشه خرج سفر با دوستش)
حالا موندم مخالفت کنم یا اینکه بذارم بره ؟
اصلا چرا اون باید بدون ما جایی بره دوران مجردیش گذشت ؟
در ضمن نمیخوام عادت کنه تقی به توقی بخوره مارو بذاره خونه بابام بره مسافرت
کمکم کنید بدونم چه جوری رفتار کنم
اصلا حق داره بجز خونه باباش جایی دیگه تنها بره مسافرت ؟
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
ماری جان من خودم مخالف مسافرت مجردی هستم برای مردها ولی اگر بار اولش باشه و بدعادت نشه بذار بره دیگه، اگه نذاری بره فکر میکنه چه خبره، خودت واسش کیف آماده کن بده دستش هر جا دلش میخواد بره :311:
بگو از طرف ما هم نائب الزیاره باشه...
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط saint mary
در ضمن نمیخوام عادت کنه تقی به توقی بخوره مارو بذاره خونه بابام بره مسافرت
مگه جر و بحثی شده که این تصمیم رو گرفته ؟ یا اینکه از قبل می خواسته بره؟
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
سلام ماری جان
من تجربه خودمو تو زندگی مشترکم در این مورد میگم
همسر منم تو زمان تجرد خیلی اهل دوست و رفیق بود. بعد از ازدواج این رابطه کم شد ولی قطع نشد هر بار میخواست با اونها وقت بگذرونه مصیبتی تو خونه ما به پا میشد که بیا و ببین ... منم اگه جلو خانوادم میگفتم شوهرم با دوستاش بیرونه که دیگه حکم اعدامش صادر میشد بی برو برگرد:311:
تا اینکه من بیخیال شدم یعنی گیر ندادم... میگفت میرم با بچه ها بیرون میگفتم OK برو ... به همین راحتی
ولی میدیدم مثلا اگه سری قبل با دوستاش بیرون میرفته ساعت 11 بر میگشته این دفعه 9 برگشت
اگه سری قبل میرفتن مثلا یک جای دورتر نسبت به خونه این دفعه میدیدم میاد پارک نزدیک خونه...
تا اینکه دیگه کلا قطع شد این ارتباط :43:
حالا یک وقتایی با هم تصمیم میگیریم مثلا اون با دوستاش منم با دوستام یا هرجا که مجردی باید برم.شاید این که میگم هم 7-8 ماهی یکبار بیفته
دادن این جور فضاها به آقایون لازمه
چون باعث میشه یک مقدار دور بشن تو حال و هوای مجردی برن و بعد دلشون تنگ بشه و با انگیزه بیشتری برگردن
فکر میکنم تو کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی هم چیزهایی نوشته در این رابطه
در هز صورت با توجه به شناختی که داری ازش خیلی سخت نگیر
خودش متعادل میشه
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
سلام عزیزم نگران نباش به قول کارشناسان رو خط قرمزهای همدیگه نرین اگر هم دوست نداری بره میتونی دوستانه و با استفاده از رفتار جرات مندانه بهش بگی که مثلا دلت براش تنگ میشه و این حرفها اما از نظر من هم بزار بره چی میشه مگه البته یه نکته دوستاشو میشناسی ؟
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
سابینا جان یعنی سخت نگیرم
مسافرت راه دور بار اولشه ولی با دوستاش کوه و تفریحی که شب هم بیرون باشن زیاد رفته
البته یه بار قرار بود با دوستش بره کیش نذاشتم چون از دوستش بدم میاد آدم درستی نیست
مشکل اینجاست که همیشه فکر میکنم دوست داره همیشه با دوستاش باشه
با دوستش میره خرید لباس
با دوستاش میرن هیئت
با دوستش قراره برن کجاها و کجاها رو ببینن
فرانک جان وقتی خیالش راحت باشه که خونه بابام هستش اونم بدش نمیاد هر وقت خواست با دوستاش بره
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
سلام
به نظر من خونه باباتون نرید تا خیلی ام خیالش راحت نباشه یه مقدار هم نگران تنهایی شما باشه بد نیس که خیلی ام بهش خوش نگذره:311: در ضمن اینطوری ام خیلی عادت نکنه که شما که میری خونه پدرتونو و ایشون هم به سفرهای مجردی شون بپردازن با نظر دوستان موافقم و مخالفت نکن چون حساس تر میشه وهیچ فایده ای نداره اگر بخواد بره میره و این بهونه گیریها فقط فاصله ایجاد میکنه و حتی ممکنه لجبازی ام بکنه و حرمتها بینتون بشکنه و دفعه بعد حتی باهات مشورتم نکنه و بره. بعدم سفر زیارتی هستش و بعضی آقایون سفرهای زیارتی مجردی بیشتر بهشون میچسبه. بیشتر حال راز ونیاز دارن. وقتی ام برگشت از تنهایی و دلتنگیتونو و بهونه گیری بچه تون با زبون خیلی نرم و غیر مستقیم حرف بزنید مثلا (نبودی خیلی جات تو خونه خالی بود و سوت و کور بودو خونه بدون تو بی روحه برام) و از این روشها استفاده کن تا تمایل خودشم برا سفرهای مجردی کمتر بشه. این خلوتهای مجردی طبق نظر کارشناسای تالار هم برا خانوما و هم برای آقایون لازمه فقط باید از حد خارج نشه و بد عادت نشه.
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
سلام
دوست عزیزم به نظر من مخالفت نکن بگو باشه عزیزم بهت خوش بگذره منم بخاطر اینکه احساس تنهایی نکنم برنامه گذاشتم با دوستام برم کیش یا مثلا یه جای نزدیکتر ولی بزار حس کنه زمانی که خودش در حال تفریح و مسافرته همسرشم داره بهش خوش میگذره و تنها نیست این باعث میشه رفیق بازی ارام ارم از سرش بیفته ولی اگه حس کنه اون میره تفریح و هیئت و کوه و شما هم میشینی گوشه خونه خودت یا پدرت اون بیشتر میره چون خیالش راحته از طرف شما حتی اگه با مسافرت شما مخالفت کرد با ارامش بهش تفهیم کن که این حق منه وقتی همسرم نیاز به مسافرت و تفریح مجردی داره منم دارم
موفق باشی
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
ممنونم از همه دوستان
باشه از ته دلم راضی شدم بره مسافرت . وکمکش میکنم بهش خوش بگذره و وسائل سفرشو واسش آماده میکنم بهش میگم در جوار حرم امام رضا واسه همه کسایی که مشکل دارن بخصوص اعضا همدرددی دعا کنه
راستش من که مثه اون نمیتونم برم مسافرت .هم دوستام متاهل اند و بچه دار هم خودم بچه کوچولو دارم ولی منم نمیذارم بهم بد میگذره حداقل اش میتونم به دوستام سر بزنم و برم خونشون
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
شوهرم امروز از مسافرت برگشت نسبت به قبل از سفرش خیلی تغییر کرده
یعنی معجزه سفره؟
اولش اینکه خیلی مهربون شده . امشب اومد توی آشپزخونه و ازم خواست زود کارهامو تموم کنم دلش میخواد منو یه ساعت بغل کنه .داشتم شاخ در میآوردم از این مدل حرف زدنش . در طی این سه سال انگشت شمار از این مدل حرف زدن بکار برده. مسافرت هم که بود بهش زنگ زدم اینقدر خوشگل حرف میزد که من مونده بودم با منه یا با کس دیگه پشت تلفن هم همش بوس میفرستاد
موقع خواب انتقادی که یه مدته دلهره به جونم انداخته رو بهش گفتم ولی فقط قربون صدقه ام رفت و خندید ( از همین الان داره واسه بهار نقشه میکشه بریم جنوب خونه خواهرش منم با یه بچه یه ساله سختمه این همه راه رو با ماشین برم . تازه خونواده خودش هم هست و جا هم تنگ میشه . بهش گفتم واسه من بلیط هواپیما بگیر اونم گفت اگه با هواپیما بریم همه باهم . )
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
حالا چرا تعجب کردی و پست زدی؟
تو او را کنترل نکردی و آزاد گذاشتی
ایشان هم روحیه اش عوض شده و دلش برای شما تنگ شده ، سه چهار روز ندیده شما را ، از این واضحتر؟
به نظرم جای پست شما تو قسمت خاطرات عاشقانه من و همسرم هست
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
درست میگی سابینا جان بخصوص اینکه همش میگفت خونوادت چی فکر میکنن من دارم مجردی میرم مسافرت؟
کاش همیشه اینجوری می موند
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
سلام دوستان خیلی دلم گرفته
شوهرم دیگه خوب رله شده و با دوستاش سفر میره و میگه با خونواده بهش خوش نمیگذره بعد از سفر مشهدش یه سفر هم با یه دوست دیگه که من خیلی ازش متنفرم رفت کیش و چهار پنج روز هم اونجا بود . نمیخواست خونواده ام هم بدونن رفته کیش .
بعدش دوباره یه سفر دوروزه با همین دوست بیخودش رفت سنندج اونم واسه کار یکی دیگه با اینکه من نوبت دکتر داشتم و خودش هم از لحاظ کاری سرش خیلی شلوغ بود رفت منم گذاشت خونه همین دوستش که خیلی با یه بچه کوچیک سخت گذشت (نمیخواست خونوادم بدونن سفر میره)
باز یه شب دیگه همین دوستش اس ام اس داده که بیا من تنهام دلم گرفته .دم غروب بدون اینکه به من چیزی رفته پیش همین دوستش کل شب بیرون بودن و فرحزاد رفتنو شام خوردن و من تو خونه منتظر و تنها
وقتی هم ازش میپرسم کجا بودی اولش دروغ میگه بعد میگه به تو چه ربطی داره من کجا بودم .فکر کن محل کارم بودم
دقیا اون روزها هم خیلی دلم گرفته بود بهش گفتم با هم بیرون دلم واشه حداقل یه پارک ولی انگار با دیوار حرف زدم ولی واسه دوستش خوب خودشو رسوند
بگین چیکار کنم دلم گرفته
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
اين خيلي بده كه بد عادت شده!
بچه شما جند سالشه؟ قبل از تولد بجه هم رفيق باز بود؟ آيا بچه دار شدنتون با برنامه قبلي بوده؟
مي دونيد چيه بعضي اوقات مردا از محدوديتهايى كه بچه ايجاد ميكنه خسته ميشن و چون صبر و گذشت يك مادر رو ندارن رسما از زيرش شونه خالى ميكنن. البته اين از طرف من براي شما فقط يه احتماله و بايد ديد همسرت قبلا چه جور بوده. شايد شما بايد ياد بگيرى با شوهرت خوش بگذرونى
مثلا بچه رو يه روز بزاري پيش مادرت و با هم بريد خوش بگذرونيد. به عبارتى يه وقتايى برنامه ريزى كن كه پايه خوش گذرونى اش باشي
اگه هم با هم بيرون رفتي پا به پاش برو تا با تو بهش خوش بگذره. اگه دوست متاهل داره سعي كن ارتباطات رو با اونا بيشتر كنيد.
ولي خيلى مواظب باش اين عادت به سفر مجردي مي تونه خداي نكرده زمينه رو براي مشكلات ديگه اي فراهم كنه.
و موضوع ديگه اينه كه خود همسرت ميدونه كارش درست نيست چون نميخواد خانواده ات متوجه بشن!
به نظر من مسئوليت پذيرى ايشون بايد تقويت شه
شايد با تحريك احساسات پدرانه اش اين موضوع ممكن باشه
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
دخترم یه سال و چهار ماهشه
بقول شما مسافرت مجردی بهش چسبیده
منم خیلی با نظرتون موافقم اینکه سفر مجردی میتونه بدنبالش رفتارهای دیگه ررو داشته باشه
چیکار کنم ؟
من چطور میتونم مسئولیت پذیر ترش کنم
متاسفانه توی بارداریم هم پیش اومده که شب منو تنها گذاشته و رفته بیرون تفریح ومن تنها خونه بودم یا ترسهای مختلف وقتی درک نداره عاطفه اش کمه چیکار کنم ؟
نه قبل از تولد بچه مثل الان رفیق باز نبود در حد دیدارهای بیرون از خونه
متاسفانه بچه دار شدنمون با برنامه نبود و اتفاقی بود اون بچه میخواست اون هم دلیلش این بود که سر منو گرم کنه
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
من فكر مي كنم تنها راه اينه كه نشون بدي با خانواده هم ميشه خوش گذروند.
برنامه ريزي كن كه بيرون بريد اگه ميبيني رقبت نشون نميده مي توني برنامه بريزي دوستاش رو دعوت كنى خونتون. يا اگه اونا هم متاهل هستنن با هم دوره بزاريد. سعي كن محدوده ارتباطاتش را بيشتر بكشونى توى خونه. نمى دونم فضاي رابطه تون چه جوره اما اگه راه ميده بعد از اينكه يه بار يه برنامه اي بيرونى چيزى داشتى مرتب ازش تعريف كن كه چه قدر با اون بهت خوش ميگذره و خوش سفره و از اين حرفا!
به نظرم همون برنامه گذاشتن بچه پيش مامان هم خوب باشه!
در كل خيلى حواست رو جمع كن و سعى كن علاوه بر نقش همسرى براش نقش دوست هم باشى.
گاهى ما خانوما يك كم زيادى مقرراتى ميشيم و ممكنه همين باعث بشه همسرمون با دوستاش بيشتر راحت باشه.
من مردى رو ميشناسم كه چون خانومش با قليون كشيدن مخالف به هواي همين دنبال بهانه اس كه در بره پيش دوستاش!
فعلا سعى كن از در دوستى وارد شي و نشون بده خودت و بچه ات چقدر بهش احتياج و علاقه دارين.
نه با غر و انتقاد بلكه بلكه با تعريف و تمجيد!
:104:
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
تازگیا یه سفر رفتیم شمال خیلی خوش گذشت و واقعا هم تعریف و تمجید بجا ازش کردم خودش هم گفت این سفر بیشتر از سفر کیش بهم چسبید:43:
ولی امروز دوبار گفت عید یه سفر میرمتون ولی اصلا تا پاییز کار به کار من نداشته باش کجا میرم کجا نمیرم:302:
دوست من کاش غرغرو بودم بخدا اصلا بلد نیستم غر بزنم دارم تمرین میکنم یه کم مثل زنهای دیگه باشم :311:باور کن اگه منم غر میزدم اونم حساب دستش می اومد:305:
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
دلم گرفته بدجور امروز بعد از ظهر شوهرم حسابی تیپ کرد و با دوستاش که همه مجردن رفتن بیرون بعدش شام هم بیرون بخورن
دلم گرفته از اینکه ازدواج کردم تنها نباشم ولی اون دوست داره وقتشو با دوستاش بگذرونه
چرا همکاراش اینجوری نیستن چرا برادرش اینجوری نیست چرا شوهر خواهراش اینجوری نیستن بدون زنهاشون جایی نمیرن
ولی شوهرمن تا بخواد با دوستاش رو ترجیح میده به یه ساعت با بچش بودن
قفسه سینم سنگینه از این همه تنهایی
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
وقتي كه در جمع خانوادگي ، يا با شما و فرزندتان هستن شاد و راضي اند؟
هفته اي چند شب بيرون ميرن با دوستاشون؟
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
سلام دوست عزیزم. به نظرم مقصر همه اینها خودت هستی، از اول مرد رو هرجوری بار بیاری تا آخرش دیگه همونطوری می مونه، حتما از اول بهش اجازه و فرصت این کار رو دادی دیگه عادت کرده. مگه مرد متاهل اینقدر راحت زن و بچش رو تنها میزاره و میره اینور اونور. برادر من هم همینطور بود بخاطر اینکه زنش از اول چیزی نگفت عادت کزد و الان هم بعد از بیست سال زندگی هنوز رفیق بازه. به نظرم باید قاطعانه با این موضوع برخورد کنی. بچه که فقط مال شما تنها نیست مال هردوتون هست پس وظیفه داره که یه پدر خوب باشه نه مثل مردای مجرد که دنبال دوست و رفیقن. من زیاد آشنایی با شما ندارم و همینطور ما نمی دونیم خصوصیات شوهر شما چگونه است ولی خودت بهتر میشناسی یا از راه دوستی و خواهش و تمنا یه کاری کن از سرش بیفته یا با جدیت باهاش برخورد کن.
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
گلنوش جان اصولا شوهرم آدم ایراد گیریه و جمع سه نفری ما خیلی کوتاهه بچه اکثر اوقات با منه .نمیدونم یه وقتایی خوبه ولی اکثر مواقع درحال غرزدنه که ذاتا اینجوریه
شاید متوسط دو یا سه بار در هفته اصولا دوست زیاد داره اگه حضوری نبینه تلفنی با هم زیاد صحبت میکنن.
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
به نظر من شما همسرتون بهتر از همه ميشناسين
اگه سعي كنين تو جمع خانوادگي بهشون خوش بگذره شايد كمتر بشه رفت و امد با دوستان
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
سانازی جان با نظرت مخالفم یعنی چی مرد رو هر جور بار بیاری همونجور می مونه
پس 25 سال سنی که توی خونوادش بوده و الگو گرفته چی ؟
یعنی اون نباید فهم و شعورش به این برسه که ما هم آدممیم دل داریم وقتی اون میره بیرون من خونه تنها م دلم میگیره اینا رو بهش گفتم با بغض با محبت با دعوا کو گوش شنوا
من بارها ناراحتیمو نشون دادم و گفتم دوست ندارم اینقد با دوستاش بیرون و سفر بره ولی تهش میگه به تو ربطی نداره خوشبحال مردم زناشون اصلا نمیپرسن کجا میرین
گلنوش جان چیکار کنم بهش خوش بگذره اصلا من مگه مسئول اینم که اون بهش خوش بگذره ؟
توی خونه خودمون اگه حسش باشه با هم میرقصیم میخندیم صحبت میکنیم میذارم فیلمشو ببینه واسش میوه پوست میگیرم و تخمه و چایی آماده میکنم دیگه چی کار کنم ؟
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
فکر می کنم شما زیادی به ایشون میدون دادین! چرا ایشون برن تفریح و شما بشینین خونه ؟ چرا شما یه بار بچه رو ندادی بغلش بری خونه دوستت؟ شما دائم گذشت کردی. فکر می کنم مشکل اینجاست.
یک نکته به ذهنم رسید که البته پیشاپیش ذکر کنم روی این صحبت ها فکر کنید و بعد عمل. چرا می گذارید تو جیب ایشون پول بمونه که بتونه بره سفر و خرج خوش گذرونی کنه؟!!!
برای خونه ، خودتون و بچه خرج تراشی کنید و البته بخشی رو هم پس انداز کنید ولی نگید! نگذارید پول تو جیب ایشون بمونه، بعد مجبور می شن بشینن تو خونه !!!
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
ناديا جان عزيزم ميخوام بگم من با نظر شما مخالفم
بله با خرج تراشي با نق زدن مداوم و دعوا و حتي زنجير كردن مرد
ميتوان او را در خانه نگه داشت ولي فكرش چه؟
انوقت او مدام در ذهنش با دوستان است و حسرت بودن با انها را ميخورد.
بايد كاري كرد كه به خانه وابسته تر شود و خودش با ميل خود اين ديدارها را كمتر كند.
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
سلام ماری خانم!
به نظرم این سفرای مجردی باید تا اندازه ای عادی باشه ولی تو می تونی با رسم و روش زیرکانه جهتشو متحول کنی.
مثلا اینکه با کلمات عاشقی و دوست داشتنی بهش بگی برو ان شاء الله برگردی با هم می ریم فلان جا و فلان جا.
و خیلی حرفای دیگه ای که می تونه خیلی محرمانه و خصوصی باشه.
سخن سنجیده به نظرم می تونه خیلی موثر باشه...
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
ممنونم از گلنوش و و آبشار و نادیا
همه تون درست میگید ولی نادیا جان نکته مهم اینه که توی هیچ کدوم از سفرها شوهرم پولی خرج نمیکنه چون دوستاش مهمونش میکنن:311:(محبوبیت شوهرم بین دوستاش).ولی بحث فقط سفر نیست همین بیرون رفتنها شام بیرون خوردنها
با گلنوش موافقم چون باید خودش درک کنه که باید اوقات خوشش رو با ما بگذرونه
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
saint mary عزیز
شما بهتره مدتی بیخالش بشی و سرت به کار خودت گرم باشه ، نشاط و شادابی داشته باش و اصلاً بهش گیر نده ، محبت افراطی هم نداشته باش . جاذبه خونه و خودت را بالا ببر با شادابی و شور وو نشاط . شما ممکنه خوب به وضع خونه برسی ، خوب به پخت و پز برسی ، خوب به بچه برسی . اما شوهرت هیجان مدار هست ، بنا براین نشاط و شادابی و هیجان داشتن شما وقتی ایشان منزل هست مهمه .
مدتی بیخیال نبودنهای ایشون شو و به خودت برس بخصوص از نظر روحی خودت را شارژ کن به گونه ای که شاداب باشی . بعد از مدتی با ذکر وضعیت خودت و رفتارهای همسرت ، مراحل بعدی را خواهم گفت .
شروع کن و در پی آنچه گفتم باش و روی همسرت و این ددر رفتنها و ... متمرکز نشو . کلاملا ًاز این موضع فاصله بگیر طوری که انگار هیچ مسئله ای در رابطه با همسرت نداری . لازمه گامهای عملیاتی دیگری که می تواند روی شوهرت مؤثر باشد اینه که این گام را شما خوب طی کنی .
نیازه حد اقل مدت 3 ماه شما این روند را طی کنی .
.
-
RE: شوهرم با دوستش میخاد بره مسافرت
چشم فرشنه عزیز
با اینکه خیلی سخته ولی به حرفتون گوش میدم