RE: بعد از 1 سال چی می خواد؟
منم همین سوال واسم پیش اومده
فکر میکنم وقتی یک نفر رو رها میکنی دوباره برمیگرده سمتت
RE: بعد از 1 سال چی می خواد؟
آخه چند بار؟به چه قیمتی...همه چی بعد 1 سال باید دوباره؟یعنی به فکر زنش نیست؟شاید الان بچه ای هم باشه.اون هیچی...از همه چی گذشتیم تا زندگی خوب داشته باشه...ازش خواستم خوشبخت باشه...داره چی می کنه ...
RE: بعد از 1 سال چی می خواد؟
سلام
الان نگرانی شما از چیه؟ مگر شما فراموشش نکردید؟
نکند فکر میکنید شما را دوست دارد؟! که باز سراغتان را گرفته
RE: بعد از 1 سال چی می خواد؟
ستاره خاموش عزيزم... در بحث پايان روابط مقوله اي بنام "رجعت ثانويه" وجود دارد كه فرد بعد از مدتي كه به ظاهر همه چيز رو فراموش كرده دوباره به فكر ايام قديم و تجديد خاطره ميافته. كار اين آقا هم بخشي از اين پروسه هست و اصولا مهم نيست كه اون آقا چكار كرده و چرا برگشته مهم اينه كه شما در تصميمت متزلزل نشي. اتفاقا در موقع درستي اين اتفاق براي شما افتاده. درست همون موقعي كه شما همه چيز رو رها كرديد. نگران نباشيد و بر تصميم قبلي پابرجا باشيد. جدا و واقعا از زنده كردن اون خاطرات هيچي جز غم و اندوه عايدت نمي شه. خيلي خوشحال شدم كه انقدر خوب تونستي در طي اين مدت به خودت مسلط بشي. آفرين! يادم نرفته كه چه حال زاري داشتي و الان كه به اينجا رسيدي بهت افتخار مي كنم.
اين مرحله رو هم مي گذروني. همينكه جواب نمي دي خيلي خوبه. اونم خسته مي شه و برمي گرده سر زندگيش...
:46:
RE: بعد از 1 سال چی می خواد؟
ممنون سرافراز عزیز. اما الان این ثانویه هست؟1 سال پیش هم هی میومد.از ثانویه گذشته....
در جواب کیوان : در اینکه دوستم داره شکی نداشتم ...اصلا راجع به دوست داشتن فکر نمی کنم...راجع به این فکر می کنم باز هوایی شده زندگیش رو مثل 1 سال قبل که داشت خراب می کرد خراب کنه...من حوصله جنجال ندارم.چون با قبل خیلی فرق کردم...مطمئن هستم اگه جدی بشه شکایت می کنم هم از خودش هم خانوادششششششششششششششششششش شششش
در اینکه بر نمی گردم شکی ندارم...اما الان باز گاهی پریشون میشم و این سوال مسخره که چیکارم دارهههههههههههههههههههههه هههههه.
RE: بعد از 1 سال چی می خواد؟
شما داری خودت رو تو کار انجام شده قرار میدی!اگر که شما هیچ میل و تمایلی ندارید، و ایشان موجب آزار شما میشوند، خط تلفن را عوض کنید و بیخیال همه چیز بشوید.
هر کاری با شما داشته باشه، خارج از رابطه قبلی نیست.
RE: بعد از 1 سال چی می خواد؟
دوست عزیز این مهم نیست که او از شما چه می خواهد...مهم اینست شما چه می خواهی؟
شما تصمیم به جدایی گرفتی و باید روی تصمیمت مصمم باشی...در واقع مشکل شما با احساس خودت هست نه با مزاحمت های تلفنی آن آقا چون برای پایان دادن به مزاحمت می توانید شماره ایشان را در block listبگذارید یا خطتان را عوض کنید...
شما تکلیف را اگر با خودتان روشن کنید بقیه اش مشکل عمده ای نیست...
ایشان دارد یک محکی می زند که می تواند برای مدتی یک سرگرمی داشته باشد یانه...همین و بس
RE: بعد از 1 سال چی می خواد؟
شمارم رو که نمیدونم چطوری داره.تعجبم از همین بود.در مورد عوض کرن خط نمی تونم.چون انقدر خط عوض کردم که همه صداشون در اومده.در مورد سرگرمی : چرا فکر می کنید 1 سرگرمی می خواد اونم منم؟چه دلیلی داره.اون زن داره.کار داره.کارشم یجور بود که صبح میرفت غروب میومد تلفنم نباید میبرد.الانم دقیقا زمانایی زنگ میزنه که سرکار نیست.یعنی انقدر به خاطر 1 سرگرمی می خواد خطر کنه یا دلیل دیگه ای داره.آره من دنبال اون دلیلم.اما به خودم احد کردم جوابش رو ندم.دفعه اول که جواب ندادم بعد 1 ساعت اس داد که اشتباه گرفته.می دونم واسه این بود که بفهمونه اس ندم ..یه وقت جلو زنش ضایع باشه.با اخلاقش آشنام.بعد چند روز زنگ زد دوباره.....
گاهی فکر می کنم اگه واقعا با منی که عاشقم بود ازدواج می کرد امکان لغزشش بود.واقعا حتما پتانسیلش رو داشته.حالا پشت 1 عشق یا هوس پنهون شده دلیل ارتباط.از زنش خوشم نمیاد.اما دلم واسش میسوزه.همش یاد این جمله مامانش میوفتم که عروسه برگشته بود بهش گفته بود که باهام هست اما حس می کنم دلش باهام نیست میفهمم اینو.....دلم بیشتر به حال خودم میسوزه هر روز امتحانم سختر میشه.نمیدونم از پس این بارم بر بیام بعدش قرار دوباره چی بشه...
RE: بعد از 1 سال چی می خواد؟
خواهر گرامی...
شما نو هستی...از شما خوشش می آید چون هنوز بوی پیاز داغ نگرفتی...جای بخیه های زایمان روی شکمت نیست...چند سالی با شما شب و روزش را نگذرانده...زوایای شخصیتی ات هنوز جای سوال دارد برایش...رنگ تکرار نگرفتی...
می گویند از ماست که بر ماست...ای وای بر ما که خودمان زنیم و درد زن دیگر را درک نمی کنیم...
با این تفاسیر باز هم مرددی که از تو چه می خواهد؟
یعنی واقعا زن و بچه آن آقا یک لحظه جلوی چشمت نمی آیند؟
یک لحظه فکر هم ندارد که از تو چه می خواهد...
دختر خوب مگر شما چیزی کم داری که به دنبال مرد زندگی دیگران باشی؟
این کارها مال دخترهایی ست که سهمی نمی توانند از پسر ها داشته باشند و امتیازات چندانی ندارند...
شما همان تصمیمی که گرفتی که قطع ارتباط کنی درست ترین تصمیم بوده...الان هم باید بدانی پای عشق در میان نیست...شما برای او یک سرگرمی خواهی بود...همین و بس...آدمی که معنای تعهد و تاهل را نمی فهمد چه می داند عشق چیست...
بله قبلا شما را دوست داشته...تمام شده رفته...حالا او متاهل است...و کسی که متاهل است به درد شما نمی خورد...شما گذاشتی برود با کس دیگر ازدواج کند...آن موقع از خودگذشتی کردی فکر می کنی؟ پس الان هم داری این توانایی را...که لذتت به بهای رنج دیگری نباشد...
یعنی اصلا دیگر مهم نیست او چه می خواهد...باید زنش را بخواهد و فرزندش را...نه شما را!
به جای درگیر کردن ذهنت دنبال انتخابهای بهتر باش...اون آقا الان زندگی خودش را دارد و شما هم می شوی یک سرگرمی ...اما شما هم حق داری خانواده و زندگی داشته باشی...خانواده مال او...سرگرمی ها مال او...پس شما چی؟
دوست عزیز پرونده ی اون آقا رو تو ذهنت ببند...او دیگر گزینه ی مناسبی برای هیچ زنی نیست ...حتی شاید برای همسرش هم نباشد!
به امید موفقیت تو
RE: بعد از 1 سال چی می خواد؟
setareye khamoosh عزیزم
خوب توجه کن :
اول >>> مسئله را برای خودت حل نکردی بلکه سعی کردی فراموش کنی و به عبارتی گوشه ای از ذهنت بایگانیش کنی یا به بیان دیگر سرکوبش کرده ای . عزیزم این مسئله را حل کن نه پرت کن .
دوم >>> عاشق عشق اون نسبت به خودت هستی ، و درست به همین علت تماس و اس های او تو را آشفته و کنجکاو می کند ، در واقع میخواهی بدانی واقعاً هنوز دوستت دارد و فراموشت نکرده و دانستن این به تو لذا میدهد ولو این لذت همراه با رنج باشد . به نوعی حتی رنج رمانتیک حاصل از اینکه او تو را هنوز هم دوست دارد و فراموش نکرده برایت خوشایند است .
بند دوم مسئله های تو هست ، درست روی همینها باید کار کنی و حلش کنی . اگر اینها از بین رفت دیگر قاطع خواهی بود یعنی او را قاطعانه کنار می گذاری و اصلاً تماس و اس هایش برایت مهم نخواهد بود و نخواهی خواند و بهش هم فکر نخواهی کرد و حتی مایلی هیچ پیامکی از او دریافت نکنی و خود به خود راهکار در این زمینه به کار خواهی گرفت
پس مسئله اصلی در درون خودت است . روی خودت متمرکز شو و از کنجکاوی در مورد او و علت اینکارش و اینکه آیا هنوز دوستت دارد بیرون بیا
موفق باشی
.
RE: بعد از 1 سال چی می خواد؟
از همه ممنون.فکر کنم اون چیزی که فرشته مهربان گفت برام تو وجودم آشنا بود...آره...با اینکه عصبانی میشم میبینم شمارم رو پیدا کرده و زنگ زده اما لذت میبرم که جوابش رو نمیدم...اون تو زندگی من خیلی وقته که دیگه هیچ جایگاهی نداره...اونی که من دوسش داشتم اونی نیست که الان داره بهم زنگ میزنه...واسه همینه که جوابش رو نمیدم...
در مورد اینکه یکی از دوستان گفت درباره زنش که "جلو چشمم نمی آید" باید بگم برام خیلی مهم نیست...همون جمله ای که گفتین از ماست که برماست اینجا صدق می کنه...اون میدونست این مرد کسی رو دوست داشتته انقدر شیفته بود که 1 تحقیق درست و حسابی راجع به تموم شدن این علاقه نکرد و به گفته ها بسنده کرد...اینکه جوابش رو نمی دم فقط واسه اینه که اونی که دوسش داشتم مرده و من این فرد جدید رو نمیشناسم...گاهی به سرم زده تلافی کنم.زندگیش رو راحت میتونم از هم بپاشم و بعد رها کنم...اما تو عمق وجودم به بنبست خوردم که تو سرشت و تربیتم این نیست ونبوده و نمیتونم انقدر سنگ دل باشم...آخ که چقدر سخته بستن چشم رو همه چیز....من دیگه مثل قبل نیستم...دیگه به هیچ گفته و علاقه ای اعتماد ندارم...موقعیت هایی که الان پیش روم هست رو نمیتونم قبول کنم چون به همشون شک دارم...دیگه به دوست داشتن خودم هم شک دارم...هستن کسایی که اقدام به خواستگاری کردن...حتی عاشق پیشه...شاید به دلم هم نشسته باشه یکیشون...اما باور ندارم علاقه ای که ازش حرف میزنن ......کاش میفهمیدین چی میگم...
RE: بعد از 1 سال چی می خواد؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط setareye khamoosh
از همه ممنون.فکر کنم اون چیزی که فرشته مهربان گفت برام تو وجودم آشنا بود...آره...با اینکه عصبانی میشم میبینم شمارم رو پیدا کرده و زنگ زده اما لذت میبرم که جوابش رو نمیدم...اون تو زندگی من خیلی وقته که دیگه هیچ جایگاهی نداره...اونی که من دوسش داشتم اونی نیست که الان داره بهم زنگ میزنه...واسه همینه که جوابش رو نمیدم...
در مورد اینکه یکی از دوستان گفت درباره زنش که "جلو چشمم نمی آید" باید بگم برام خیلی مهم نیست...همون جمله ای که گفتین از ماست که برماست اینجا صدق می کنه...اون میدونست این مرد کسی رو دوست داشتته انقدر شیفته بود که 1 تحقیق درست و حسابی راجع به تموم شدن این علاقه نکرد و به گفته ها بسنده کرد...اینکه جوابش رو نمی دم فقط واسه اینه که اونی که دوسش داشتم مرده و من این فرد جدید رو نمیشناسم...گاهی به سرم زده تلافی کنم.زندگیش رو راحت میتونم از هم بپاشم و بعد رها کنم...اما تو عمق وجودم به بنبست خوردم که تو سرشت و تربیتم این نیست ونبوده و نمیتونم انقدر سنگ دل باشم...آخ که چقدر سخته بستن چشم رو همه چیز....من دیگه مثل قبل نیستم...دیگه به هیچ گفته و علاقه ای اعتماد ندارم...موقعیت هایی که الان پیش روم هست رو نمیتونم قبول کنم چون به همشون شک دارم...دیگه به دوست داشتن خودم هم شک دارم...هستن کسایی که اقدام به خواستگاری کردن...حتی عاشق پیشه...شاید به دلم هم نشسته باشه یکیشون...اما باور ندارم علاقه ای که ازش حرف میزنن ......کاش میفهمیدین چی میگم...
دوست نازنينم ما آدماي" از دور دست بر اتشي" نيستيم.ما هم تو دوره هاي مختلف زندگي آسيب هايي رو تحمل كرديم و به قول يه نويسنده اي بتدريج "فولاد ابديده شد "جان دلم!
اي بسا ما چيزايي رو بهت ميگيم بكار ببنديم كه در مورد خودمون بكار گرفتيم و جواب داد!
گاهي تحمل كردن در يك راه درست دشوار تر از انتخاب يه راه غلطه .. ضمانت ندادن كه راه راست بي درد سر بي درد بي مشكل باشه اما ضمانت دادن كه به مقصد ميرسه..
جانكم يه روز سخت بود بهش جواب ندي.. حالا آسون شده..يه روزي هم ديگه ازش خشمگين نخواهي بود.. به چشمت فقط دشمني ميادكه بهت درسي رو ..گيرم به شيوه نادرست اموخت
ببين وقتي ما دستامون ميسوزه.. زير پوست يه ماده التهابي( چن تا ماده كه يكيشونو ميشناسم)جمع ميشه .(اسمش برادي كينينه) اين ماده برا اين نيست كه هي اشكمونو دربياره.. واسه اينه كه احساس خطر كنيم و بدونيم دست آسيب ديده مون با دستاي عادي فرق داره و نياز به ترميم داره..
وضع دل از اين ساده تر نيست كه عزيزم؟
همچنانكه زخم جسم نياز به زمان براي مداواي كامل داره زخم روح هم همينطوره..الان روح تو هنوز حساسه و بي شك داري با حساسيت هات درباره ديگران قضاوت ميكني.. زمان بده زخمت كه خوب شد خودت مي توني با احساس سالم و منطق كامل بهشون نگاه كني اون وقت مي فهمي قابل اعتماد هستن يانه ..لازم نيست چشاتو برهمه چيز ببندي.. اما لازمه اونا رو بر چيزاي ديگه اي باز كني.. اين درسي يه كه همه مادرا از بچه گي به فرزندشون ياد ميدن.. چون ميدونن نميتونن در اون لحظه درد زانو يا عضو زخمي فرزندشونو كم كنن..اما تلاش ميكنن تا با متوجه كردن حواس اون به يه مورد ديگه از احساس درد كمك كنن..عزيزكم
تو چرا توجهتو به اين زخم كه داره كهنه ميشه دوختي؟به چيزاي زيبا تري نگاه كن:72:
RE: بعد از 1 سال چی می خواد؟
ممنون ملاحت عزیز..
فقط 1 سوال....به چه چیز زیبایی نگاه کنم؟
RE: بعد از 1 سال چی می خواد؟
RE: بعد از 1 سال چی می خواد؟
سلام ستاره روشن روشن روشن
ضمن درک کامل از شرایط تو و شرایط آن آقا
وقتی پستهایت و درگیری ذهنت را می خواندم نکته ای به ذهنم رسید که بد نیست بدانی
واکنش انسان ها در لحظات مهم و تصمیم گیری ها و.....معمولا دو گونه است
فرار به جلو
فرار به عقب
وقتی ارتباطی به نتیجه می رسد و تو تکلیفت با خودت و رابطه ات مشخص شد باید یکی از این دو را ه را انتخاب کنی
بعضی از افراد فرار به جلو دارند که سازنده ترین انتخاب است چرا که موقعیت های جدید را بر حسب توانایی و خواست و ............امتحان می کنند .
فرار به عقب بدترین و بی ریخت ترین و غیر سازنده ترین نوع انتخاب است وقتی که تو تکلیفت با خودت و رابطه و وطرف مقابلت روشن شده که در این موقع می گوییم رابطه کامل شده ( حتی زمانی که از هم دور و جدا می شویم )
خلاصه اینکه این آقا مهربان نشده . ترا دوست ندارد و................این یک واکنش طبیعی است در مقابل با مشکلات زندگی و درون خودش و همین فرار به عقب خیلی معنی دارد و می شه حال و روز امروز زندگی اش را درک کرد .
حالا در تاریکی جهت زنگ تفریح تیری هم می اندازد اگر گرفت که گرفت اگر نگرفت هم نگرفت . به همین سادگی .
و اما تو
قدر خودت را بدان . با خودت مهربان باش . هنوز برای تو همه چیز عالی خوب است . چرا که به من و تو ربطی ندارد که دیگران چرا خوشبخت هستند یا نیستند
اساسا از زندگی هایشان راضی هستند یا نیستند
عذاب وجدان دارند یا ندارند
مهربان هستند یا نیستند
و..................
فکر می کنی حالا که فلسفه ی واکنش انسان ها را دانستی بهتر بتوانی ستاره ی روشنی باشی که همه چیز برایش عالی و خوب پیش میره و زندگی را با همه ی وسعتش می بینه و می خواد که آن را با یک حرکت رو به جلو تجربه کنه نه با یک حرکت رو به عقب در خودش و در دیگران تکرار بشه .
موفق باشی گلم :72:
RE: بعد از 1 سال چی می خواد؟
ممنون از سرافراز و ani عزیز.
این 2 شب وضعیت خوابم افتضاح بود.شب هر کاری که کردم خوابم نمی برد...هی اینور شو اونور شو...درحالیکه شب های قبل از شدت خستگی بیهوش میشدم...یعنی یجوری وقت خوابم رو تنظیم می کردم که راحت بخوابم...
اما این 2 شب نه...خیلی بد بود...بدتر از همه اینکه حالا که خوابم نمی برد ذهنم به چیز خاصی فکر نمی کرد...یعنی درگیر نبود...حتی به همین موضوع...و عذاب آور بود که دنبال یه چیز بگردم که بهش فکر کنم که خسته شم خوابم ببره...ولی هیچی پیدا نمی کردم.یا حوصلش رو نداشتم.هی غلت میزدم چیز خاصی توجهم رو جلب نمی کرد که درگیرش بشم و فکر کنم و بعد بخوابم...و صبحم زود پا میشدم...:302:
RE: بعد از 1 سال چی می خواد؟
خدا را شکر که ذهنت درگیر این آقا نیست این به معنای این است که تو رابطه ات تمام شده . بهت تبریک می گم .
برای گام های رو به جلو برنامه ریزی کن . این طبیعی است که گاهی بعد از تمام شدن رابطه ای مسائل یا مسئله ای باعث سنجش ما بشود . خوشحال باش که از این امتحان سربلند بیرون آمدی و دچار لغزش نشدی .
این را واقعا یک آزمون به نفع خودت بدان که با نمره ی عالی پاسش کردی .
امشب راحت می خوابی . یک عروسک خوشکل بردار و بغلش کن . خیلی کیف میده . فردا هم میبینی که انگیزه های حرکتی ات برگشته .
برای من خر خیلی خوب جواب میده :311:
RE: بعد از 1 سال چی می خواد؟
من 80 تا عروسک دارم...دورم پر عروسک هست.مطمئن هستین؟نزدیک شدن به عروسک بیشتر یاد اون میندازه من رو...:163:
1 سوال دیگه.راجع به پیشنهادات ازدواج فکر کنم یا الان وقت مناسبی نیست؟
RE: بعد از 1 سال چی می خواد؟
فعلاً وقت مناسب پرداختن به ازدواج نیست. هنوز نیاز داری به خودت فرصت بدی و رو خودت کر کنی . بهتره یک مشوره حضوری هم داشته باشی عزیزم .
ان شاء الله در آینده نه چندان دور شاد و شنگول پذیری خواستگاران ریز و درشت میشی و از بین آنها اونی که می خوای نصیبت میشه .
:43::72::43:
RE: بعد از 1 سال چی می خواد؟
پس فعلا به همه جواب رد بدم؟:310:
RE: بعد از 1 سال چی می خواد؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط setareye khamoosh
ممنون ملاحت عزیز..
فقط 1 سوال....به چه چیز زیبایی نگاه کنم؟
عزيز من مولاناي عزيز ميگه:
پيش چشمت داشتي شيشه كبود
زين سبب عالم كبودن مي نمود
عزيزم اگه شيشه كبودي به نام شكسته شدن در رابطه با اون آقا رو كنار بذاري از جلو چشمت يه عالم چيز قشنگ هست كه ببيني
من اكثر روزا از اين كه اين همه زيبايي به دوتا دونه پنجره كوچك به اسم چشمام هجوم ميارن تعجب ميكنم به خدا
روز هايي هم هست كه انگار چيزي جلو چشامو گرفته و نمي تونم همه چيزو واضح ببينم و از همه زيبايي ها لذت ببرم.به قول معروف عين سرما خوردگي روحي كه نميذاره كه مزه دنيا رو خوب بچشي.
عزيزم الان پاييزه يه نمه پنجره رو واكن ببين برگهاي رنگي چي مي گن آخه؟
يه كم به خنده بچه ها نگاه كن؟
به صورت خودت به قول سر افراز جان.. آدمي كه تونسته يه راهه درست ترو انتخاب كنه
زماني درس درس آزمايشگاه داشتيم و من عاشق بافت ها و سلول ها بودم.. يه بار شده نگاه كني ببيني چقدر قشنگن؟
از تماشاي ساده جهان يا گوشه اي از اون شروع كن جانكم.. تا بتدريج به ديدن اعماق برسي
بهت چي بگم همين الان كه منو تو داريم از طريق اين جاده آبي مجازي با هم حرف مي زنيم 13 مليارد نرون تو مغز هر كدوم مون همكاري ميكنن كه همو بفهميم .. چي از اين زيبا تر
و در مورد ازدواج..
وقتي ذهن آدم و دل آدم زخمي يه آدم با زخمهاش تصميم ميگيره نه با انديشه و منطقش.. اجازه بده زخمات خوب بشن. اگر كسي ازت درخواست ازدواج كرد و نظرت بهش مردد شد دست كم مي توني بگي در اين بازه زماني ( حالا نميدونم چند ماه) به فلان علت تصميم ازدواج ندارم اما بعد از اون آماده ترم. اين باعث ميشه اگه فرد در تصميمش قاطع باشه صبر كنه و اگر نه هم نه.الان اول روح خودتو كه زخمي شده آرام و ترميم كن گلم. راه ها رو هم كه دوستان گفتن( ناز بشي تو دختر!)
:72: