میخوام از خودم رهاشم ، چه باید کرد ؟
سلام ،:72:
خیلی وقتا برامون پیش میاد که تصمیم می گیریم یه اتفاقات جدیدی توی زندگیمون به وجود بیاریم مثلا میگیم از این عید نوروز به بعد دیگه نمی خوام غیبت کنم یا بعد از این محرم دیگه می خوام شروع کنم نمازامو با دقت تر بخونم یا بعد از این ماه رمضون می خوام فلان رذیلت اخلاقیمو ترک کنم یا فلان حسن رو به حسناتم اضافه کنم . اتفاقاً در ابتدای کار هم خیلی مصمم هستیم و با پشتکار قضیه رو دنبال می کنیم . اما متاسفانه بعد از یه مدتی و به مرور زمان انرژی و عطشمون کاسته می شه و دوباره روز از نو و روزی از نو و میشیم همون آدم چند وقت قبل با این تفاوت که حالا به خاطر این ضعف حتی مقداری از اعتماد به نفسمون هم برای گرفتن تصمیمات مشابه بعدی کم تر می شه .
سوال اینه که چرا ما همه ی جوانب رو در نظر نمی گیریم و اکثراً در این مورد خاص احساسات برامون حکمفرمایی می کنه ؟ برای تغییر چه ویژگیهایی رو باید در نظر گرفت تا مانایی تغییر تضمین بشه ؟ مثلا خودشناسی ؟ یعنی دانستن و آگاهی از توانایی های خود برای گرفتن تصمیم ؟ یا جامعه شناسی ؟ یعنی دانستن و آگاهی از تاثیر جو حاکم بر اطراف ما برای گرفتن تصمیم ؟
اصلا چرا من اینقدر پر حرفی کنم بهتره نظر دوستان رو در این باره بدونم ؟:D
یا علی..:72:
RE: میخوام از خودم رهاشم ، چه باید کرد ؟
سلام. من فکر می کنم این طور تصمیما بهتره جمعی گرفته بشه. یعنی نه اینکه حتماً یه تعداد زیاد بلکه حتی اگه دو نفر هم با هم به این کار اقدام کنند حس رقابت، غبطه و امثال اون باعث میشه در ادامه راه مصمم تر بشی. به علاوه پیگیری پیشرفت از طرف یک نفر دیگه که به شما اعتماد به نفس بده و موفقیت رو مدام به شما القا کنه خیلی مؤثره. یادمه ما در دبیرستان معلمی داشتیم که در سر کلاس بیشتر در مورد خودسازی صحبت می کرد تا درس اصلی. ما و تعدادی از بچه ها به شدت مرید ایشون شده بودیم و در انجام نصایح و پیشنهادات ایشون بر هم پیشی می گرفتیم . پیشرفت خوبی هم داشتیم. تشویقای ایشون حس رقابت باعث شده بود به جاهای خوبی برسیم. ولی زمانی که دبیرستان تمام شد و دیگه خبری از اون معلم و اون بچه ها نبود ما هم کم کم سرد شدیم و دیگه زیاد تو اون موارد تلاشی نکردیم. خلاصه که این تصمیمات تشویق و ممارست و پیگیری نیاز داره. باید اهداف تأیین شده مدام جلوی چشمت باشه. تا به اون هدف نرسیدی به اهداف دیگه فکر نکنی. به قول روانشناسی باید تمارین تقویت شده و پایدار باشه. با تشکر
RE: میخوام از خودم رهاشم ، چه باید کرد ؟
سلام آقای 118:D
راستش تا تیتر تاپیک شما رو دیدم ناراحت شدم و با خودم گفتم ...به چرا !! از خودم رها شم من تازه میخوام با خودم آشنا بشم :47:
در باره این موضوع شما من هم قبلا فکر کرده بودم و هم گاهی دست به عمل شدم ...حالا جالب اینکه از بس این اخلاق بد خودم و دیگران دستم آمده که هر وقت خودم یا دوستانم میگویند از امروز میخوام فلان کارو انجام بدم تا به مهارت برسم میگم ...زحمت نکش ما اخلاقی برای پشتکار نداریم!
و جالبتر اینکه آن دوست هم بلافاصله جا میزنه و بعد هم میگه تقصیر تو بود
http://noqte.com/img/Yahoo/14.gif.
من باز هم فکر میکنم ما ایرانی ها مشکل فرهنگی داریم و آدمهای تنبلی هستیم ، نه بگذارید ببینم اصطلاح شما خیلی بهتره "احساساتی" .
بنابر این بهتره آدم اخلاق خودشو خوب بشناسه و بیخودی با خودش قرار داد نبنده ، اما از آنجا که هر کاری راهی داره
....من پیشنهاد میکنم با خودمون کمتر قرار بگذاریم چه لزومی داره این عمل استرس زا رو با خودمون انجام بدیم بهتر نیست به خودمون بگیم ...حالا خیلی حالم خوبه دلم میخواد فعلا نمازهامو سر وقت بخونم ... حالا تا هر جا که تونستید این کارو بکنید تا زمانی که خسته شدید به خودتون بگید حالا خسته شدم ...به خدا بگید فکر نکنی دوست ندارم ها:43: !! نه... فقط کمی خسته هستم ...باور کن بزودی بر میگردم به حال عادی و باهمان شرایط برات عبادت میکنم ...
میدونید :shy:هیچوقت نباید روح و جسمتان را تحت فشار بگذارید چون خودتان بهتر میدانید نتیجه عکس میدهد یعنی ایجاد دلزدگی میکند .
RE: میخوام از خودم رهاشم ، چه باید کرد ؟
سلام
آره ما خيلي وقتها روي تصميم هايي كه مي گيريم زياد پافشاري نمي كنيم به نظر من دليلش علاوه بر فرمايشات آتنا جون اينه كه قلباً نخواستيم يك تصميم سطحي بوده اگه آدم قلباً بخواد زير سنگ هم كه باشه با تلاشش و اراده قويش بدست مي ياره ولي گاهي اوقات بعضي از خواسته ها وقتي كه داري انجامش ميدي بدليل يكنواختي خستت ميكنه و ديگه انگيزه اي براي ادامش نداري به همين دليل وقتي همچين حسي بهت دست داد يه خورده اون موضوع رو بزار كنار وخودت رو به چيز ديگه اي مشغول كن كه هميشه اون كار قبلي تازه گيه خودش رو داشته باشه و دل زدت نكنه
RE: میخوام از خودم رهاشم ، چه باید کرد ؟
به نظر من انجام این کار ها نیاز به خودشناسی داره اول باید خودمون رو خوب بشناسیم هدفمون از کاری که انجام می دهیم رو بدانیم تا بتونیم راه درست را تشخیص بدهیم .
اهمیت نفس کار خیلی مهم است . و اینکه هدف واقعی از انجام کار رو بدانیم مثلا می گوییم از این پس دیگه سیگار را ترک می کنم وقتی بدانیم که کشیدن سیگار برای تنمان ضرر دارد و باعث تخریب ریه و سینه می شود اگه ما برای وجودمان ارزش قایل باشیم این کار را انجام نمی دهیم
و بستگی داره کاری که انجام می دهیم چقدر برایمان ارزش دارد .
--------------------------------------------------------------------------------
اهمیت قدرت تصمیم گیری
انسان در مسیر زندگی خود با انواع مسائل و مراحلی مواجه میشود که ناگزیر از تصمیم گیری است. تصمیم گیری نقش گستردهای در زندگی آدمی دارد. از تصمیم گیریهای جزئی در امور کوچک گرفته، تا تصمیم گیریهای بسیار بزرگ و پراهمیت. برخی از تصمیم گیریها چنان به راحتی صورت میگیرند که شاید ما چندان توجهی به آنها نمیکنیم، اما در مقابل مسائلی نیز در زندگی وجود دارند که اقدام به تصمیم گیری در مورد آنها شاید مدت زمان طولانی وقت لازم داشته باشد. در هر حال اهمیت این تصمیم گیریها به لحاظ اهمیتی که اکثر آنها در سرنوشت فرد دارند، بسیار زیاد است و چه بسا تعلل در شناخت راههای تصمیم گیری بهتر ، عواقب جبران ناپذیری را برای فرد به بار آورد.
عوامل موثر در قدرت تصمیم گیری
نوع مشکل
در مورد سهولت تصمیم گیری ، نوع مشکل نقش اساسی دارد. مشکلات کوچکتر معمولا خیلی راحتتر حل میشوند، چون تصمیم گیری در مورد آنها راحتتر صورت میگیرد. اما مشکلات پیچیدهتر به لحاظ نیازی که به اطلاعات تخصصیتر دارند و اغلب چند جنبه مختلف از زندگی فرد را شامل میشوند، با روند کند تصمیم گیری مواجه هستند. علاوه بر این مشکلاتی نیز وجود دارند که زمان در تصمیم گیری برای آنها بسیار اهمیت دارد، بطوری که در یک مدت زمان کوتاه ، باید تصمیم گیری مهمی را انجام دهد. در مورد این نوع موارد توجه به قدرت تصمیم گیری و بالا بردن توان آن حائز اهمیت است.
آشنائی فرد با موضوع مورد تصمیم گیری
هرچه فرد اطلاعات و آگاهیهای بیشتری در زمینه موضوع مورد تصمیم گیری داشته باشد، قدرت تصمیم گیری فرد بالاتر خواهد بود. آنچه که در اکثر موارد فرد را با شکست در تصمیم گیری یا تصمیم گیری اشتباه مواجه میسازد، نداشتن اطلاعات و تخصص کافی میباشد. به عنوان مثال مساله تصمیم گیری در مورد انتخاب رشته تحصیلی نمونهای از مواردی است که نیاز به داشتن اطلاعات از شرائط رشتهها دارد. اگر فرد شناخت کاملی از زمینهای که رشته تحصیلی مورد نظر به آن میپردازد، نداشته باشد، به احتمال قوی انتخاب درستی که با زمینه علائق و استعدادهای او همخوانی داشته باشد، نخواهد داشت.
اعتماد به نفس و قدرت تصمیم گیری
افرادی که دارای اعتماد به نفس بالایی هستند، از قدرت تصمیم گیری بالاتری برخوردار هستند و در شرایط بحرانی قادر به تصمیم گیریهای مناسب میباشند. در حالی که افراد دارای اعتماد به نفس پائین ، اغلب در تصمیم گیریهای خود دچار مشکل هستند. آنها شاید برای امور خیلی جزئی ، زمان خیلی زیادی صرف کنند تا تصمیم گیری لازم را انجام دهند و برخی از آنها حتی از شرائطی که آنها را ناگزیر از تصمیم گیری میکند، فرار میکنند. به همین علت است که این افراد ریسک پذیری کمتری از خود نشان میدهند.
افسردگی و قدرت تصمیم گیری
در میان تمام علائمی که افسردگی دارد، ناتوانی در تصمیم گیری از علائم اساسی است. فرد افسرده حتی برای مسائل جزئی روزمره ، فاقد قدرت تصمیم گیری است. بیحوصلگی و خلق پائین او ، قدرت تصمیم گیری او را تحتالشعاع قرار میدهد و این مساله زمانی شدت پیدا میکند که ناامیدی در فرایند تصمیم گیری او دخالت میکند. فرد افسرده امیدواری کمتری به آینده دارد. بنابراین با بدبینی با مسائل برخورد میکند و توجه بیش از حد به ابعاد منفی مسائل او را از تصمیم گیری مناسب محروم میسازد. او از هر کاری که نیاز به صرف انرژی ، چه کم و چه زیاد دارد، دوری میکند. تصمیم گیری فرایندی است که به انرژی فکری زیادی نیازمند است.
اضطراب و قدرت تصمیم گیری
اضطراب بر روی بسیاری از فرایندهای ذهنی انسان تاثیر مخرب دارد. شاید معروفترین تاثیر اضطراب ، روی حافظه باشد. زمانی که دانش آموز احساس میکند در پاسخ سوالی که آشنایی کاملی با آن دارد، حافظهاش از کار میافتد، سرش خالی میشود و احساس میکند هیچ مطلبی به ذهنش نمیرسد. همین اتفاق در فرایند تصمیم گیری اتفاق میافتد.
اولا اضطراب مانع از آن میشود که فرد بتواند از اندوختههای ذهنی خود ، از تجارب و اطلاعات خود در فرایند تصمیم گیری استفاده کند، چون هیچ مطلب و تجربهای که برای او یاری کننده باشد، به ذهنش نمیرسد و آنچه به ذهنش میرسد، بسیار دست و پا شکسته و فاقد سودمندی لازم است. از سوی دیگر اضطراب نگرانی فرد را از احتمال شکست افزایش میدهد، قدرت ریسک پذیری او را کاهش میدهد و اجازه نمیدهد که فرد در کمال آرامش تمام جوانب را مورد بررسی قرار دهد. از این رو فرد مضطرب یا خیلی عجولانه تصمیم میگیرد و یا به قدری تصمیم گیری را طولانی میکند تا فرصتهای طلایی را از دست میدهد.
آشنائی با روال منطقی تصمیم گیری
آشنائی فرد با روند تصمیم گیری منطقی احتمال موفقیت او را در تصمیم گیری افزایش خواهد داد. فرد با آگاهی از اینکه روال تصمیم گیری او درست است، با قدرت و اعتماد بیشتری عمل خواهد کرد و خواهد توانست تمام جوانب قضیه را مورد بررسی و کنکاش قرار دهد. روال منطقی تصمیم گیری هرچند از فردی به فرد دیگر میتواند متفاوت باشد، اما از یک اصول کلی تبعیت میکند، که فرد را به نتیجه گیری و اتخاذ تصمیم مناسب رهنمون میشود.
راهبردهای عملی برای افزایش قدرت تصمیم گیری
اعتماد به نفس داشته باشید. برای اینکار پیروزیهای قبلی خود و تواناییهای خود را همواره مدنظر داشته باشید.
علائم و ناراحتیهای خود را که در قدرت تصمیم گیری شما دخالت میکنند، بشناسید و تلاش کنید آنها را رفع کنید.
تغذیه مناسب داشته باشید. تغذیه مناسب با افزایش قوای ذهنی ، در تمام زمینههای ذهنی قدرت شما را بالا خواهد برد.
معلومات خود را افزایش دهید. افزایش معلومات هم در مسائلی که در حال حاضر باید برایشان تصمیم گیری کنید، لازم است و هم در افزایش معلومات به صورت کلی و روزانه در موارد مختلف مدنظر است.
در حین تصمیم گیری ، تلاش کنید موضوع را از جنبههای مختلف بشناسید و به ابعاد مختلف آن پی ببرید.
از افراد آشنا به موضوع حتما کمک بگیرید.
از یک نظم منطقی برای تصمیم گیری استفاده کنید. به عنوان نمونه میتوانید مشقهای مختلف تصمیمتان را بررسی کنید، دلایل مخالفت و موافقت خود را بر هر مشق یادداشت کنید. به این ترتیب و با الویت بندی و امتیاز دادن به زمینههایی که با آنها موافق هستید، تصمیمی را اتخاذ کنید که کمترین شکست و بیشترین احتمال پیروزی را به همراه داشته باشد.
همواره به یاد داشته باشیم که در اکثر انتخابهای ما ، انتخاب کامل و بدون عیب و نقصی وجود ندارد و هر انتخاب ما متضمن از دست دادن امتیازاتی است که دیگر انتخابها میتوانستند داشته باشند. به عبارتی تصمیم گیری بر اساس بیشترین امتیاز و کمترین احتمال شکست انجام میشود.
مباحث
RE: میخوام از خودم رهاشم ، چه باید کرد ؟
نكاتي ارزشمند و آموزنده در رابطه با تصميم گيري و زندگي:
1- تنها رقابت سالم و حقيقي رقابت در تغيير دادن خودتان (در محدوده قابليتها و استعدادهاي فرديي تان) است.
2- هرگز به ديگران غبطه نخوريد. چراكه فردي كه به ديگران حسد ميورزد، هرگز به آرامش خاطر دست نمي يابد.
3- تلاش براي دستيابي به اهدافي كه بازتابي از ارزشهاي شخصي شما نيستند، علت اصلي ناكامي هاي شماست.
4- هنر زندگي در سازگاري هاي پيوسته با شرايط است.
5- سرنوشت با فرصتها شكل ميگيرد و نه با بخت و شانس.
6- در تصميم گيري هاي شخصي، هيچ كس بهتر از خود شما، براي مشورت وجود ندارد. چراكه هيچ فردي به اندازه خود شما از مشكلات، قابليتها، ويژگيها، اخلاقيات، خواسته ها و گذشته شما آگاهي ندارد.
7- چيزهايي وجود دارند كه تنها شما قادر ميباشيد براي خود انجام داده و فراهمشان كنيد و نه فرد ديگري. از جمله خوشبختي، خوشي، سلامتي و آرامش.
8- شما نزد ديگران به همان اندازه داراي ارزش هستيد كه نزد خودتان. چنانچه براي خود ارزش قائل نباشيد، ديگران نيز براي شما ارزشي قائل نخواهند شد.
9- غالب افراد بيشتر اوقاتشان را صرف استاد شدن در چيزهاي پيش پا افتاده و كم اهميت ميكنند. زمان بدون تفكرات بزرگ و سازنده بدون اعتبار است. زمان كمياب ترين منبع است و تا زماني كه مديريت نگردد، هيچ چيزي قابل مديريت نخواهد بود.
10- متاسفانه افراد بيش از اينكه به ديگران دروغ بگويند، به خودشان دروغ ميگويند.
RE: میخوام از خودم رهاشم ، چه باید کرد ؟
اجازه بدهید برای اینکه یکوقت بد آموزی هم نشه http://noqte.com/img/Yahoo/1.gif من یکی از تجربه های خودم رو براتون بگم. حدوداً 10 سالی میشه من بدون اینکه قرار دادی با خودم ببندم شروع کردم به سر وقت خوندن نمازهام - یعنی سر اذان - و از این بابت هم لذت میبرم و هم بسیار احساس راحتی و آرامش میکنم من حتی یاد این تجربه نبودم چون به نظرم اگر عاشق یا نیازمند کاری باشید اون کارو به راحتی انجام میدید بدون اینکه قراری براش در نظر بگیرید.
RE: میخوام از خودم رهاشم ، چه باید کرد ؟
این مورد،مقوله ای پارادوکسیکال است.یعنی تضادّی ذاتی در خود دارد و برای درمان آن باید هم به آن فکر کنید و هم آن را ادامه دهید و هم به آن فکر نکرده و عمل نکنید!!
باید توجه داشت که اگر شما تحت فشار اراده خوذتان بخواهید کاری را انجام دهید یا اینکه عادتی را که فکر می کنید بد است،ترک کنید؛ذهن شما آنقدر به شما فشار شدیدتری می آورد تا اینکه کلافه یا خسته شده و دوباره چون فنر با جهشی نیرومند به حالت اولیه برمی گردید.
شما هرچه که بکوشید بر آن متمرکز نشوید،بدتر است و تازه سبب چسبندگی روانی بیشتر شما به آن ویژگی بد خواهد گشت!!!چرا؟؟!
زیرا:شما دارید دقیقاً *نام* آن مورد را آورده و نتیجتاً خیال و سپس واقعیت آن را در بیرون ذهنتان شکل می دهید و حتی جایگاه ذهنی آن را در روان و مغز خود محکم تر می کنید.اینجاست که از یک سو باید به آن بیندیشید=یعنی از تمام جوانب آن صفت یا کار ناپسند و آزاردهنده خودتان و نتایج زیانبارش آگاهی حاصل نموده و از دیگر سو به *خود آن صفت آزار دهنده* تمرکز نکرده و فکر نکنید و حتی انجام آن را در اوایل به شکلی عادی و راحت ادامه دهید.
نکته دیگر آن است که عوض آنکه مدام به خود آن مورد اندیشیده و بر خویش فشار جهت ترک آن بیاورید،بر موارد خوب و صفات پسندیده مخالف آن فکر کنید.اگر تنبیلید،هی بر خود تآکید و اصرار نکنید که باید فعاّل شوید،به کارا بودن و پرتلاشی بیندیشید و لحظه ای و آنی نیز خیال ترک تنبلی را ننمایید.
افزون بر اینها،برنامه ریزی هدف دار و گام به گام که از مراحل سبک و کم کار تا مراحل پایانی و پر کار را در بر می گیرد،برای خود طراحی کنید.حواستان باشد در سراسر اسن پروسه هدفمند کلید اصلی موفقیت در هر مرحله و نتیجه نهایی احساس عدم استرس،فشار و ناراحتی در شما می باشد.
RE: میخوام از خودم رهاشم ، چه باید کرد ؟
سلام به همگي
به نظر من انسان وقتي يك كاري رو خيلي با عجله و پر انرژي شروع مي كنه توش كم مي ياره مثلا رژيم وقتي مي خواهيم رژيم بگيريم و خودمون لاغر كنيم شروع مي كنيم به نخوردن و وعده هاي غذايي رو حذف كردن . خب معلومه وقتي اينقدر تند و اتيشي كاري رو شروع مي كنيم خسته مي شيم و زود مي زاريمش كنار . اين مسئله كه دوست عزيزمون مطرح كردن براي همه ما بارها پيش اومده ولي هيچ كدوممون برامون درس عبرت نمي شه . من وقتي توي خودم بررسي كردم به اين نتيجه رسيدم كه خيلي پر انرژي شروع مي كنم و خيلي زود هم مي خواهيم به نتيجه برسيم .
يادم مي ياد توي دانشگاه تربيت بدني تخصصيمون دو ميداني بود روز امتحان رسيده بود منم خيلي خوب همه فن هارو ياد گرفته بودم و تمرين داشتم از شانس با يكي هم افتادم كه خيلي قدر بود بعد صوت زده شد و ما شروع كرديم به دويدن من با تمام انرژيم مي دويدم طوري كه مربي تعجب كرده بود و مدام تشويقم مي كرد . در مقابل ديدم او حريف قدر خيلي راحت و معمولي داره مي دود خيلي ازش جلو بودم شايد دو دور جلو بودم دور پنجم ششم بود كه ديگه كم اوردم و به سختي ادامه مي دادم طوري كه دلم مي خواست بيافتم زمين اگه تشويقهاي مربي نبود اينكارو مي كردم ديدم اون رفيق با همون تكنيك خودش كه يكنواخت دويدن بود داره ازم جلو مي زنه هي به خودم فشار اوردم كه بدوم ولي ديگه نتونستم و حتي مسابقه رو به اتمام نرسوندم و اون از من جلو زدو برد .
اين مثال زدم كه بهتون بگم تمام تصميماتي كه ما مي گيرم توي زندگيمون مثل همين مسابقه دويي است كه براي من پيش اومده . اولش خيلي پر انرژي و با اعتماد به نفس قوي شروع مي كنيم به مرور زمان انرژي و انگيزمون كم تر كم تر مي شه و در اين حالته كه هي به خودمون فشار مي اوريم كه تو فلان قول و دادي زود باش بايد انجام بدي بايد اينكار و كني و مدام توي ذهن خودمون به خودمون فشار مي اوريم ( دقيقا مثل اون تكه از مسابقه كه من به خودم فشار اوردم كه انرژي خودم و برگردونم تا حريف از من جلو نزنه كه دقيقا هم همون جا بود خوردم زمين و ديگه نتونستم بلند شم ) و همين باعث مي شه كه اعتماد به نفسمون و بياد پايين ديگه نتونيم ادامه بديم و رفته رفته سرد بشيم
RE: میخوام از خودم رهاشم ، چه باید کرد ؟
يكي ديگه از علتهايي كه مي تونه باشه اينه كه اكثر كارهاي كه مي خواهيم بزاريمشون كنار شيطاني هستند و شيرين به همين دليل كنار گذاشتن اين رفتارها كاريست دشوار مثل غيبت يا دروغ يا....... كه كمتر كسي مي تونه براي هميشه بزارتش كنار . و اينكه ما براي همين مدت كم هم مي تونيم بزاريمشون كنار و به خودمون تمرين مي ديم پيش خداوند بسيار نيكوست
بنابراين وقتي كه دلزده مي شيم و دلسرد مي شيم بايد دوباره تصميم بگيريم كه از نو شروع كنيم و پيش خودمون فكر نكنيم كه اگه اينبار هم شروع كنم چه فايده دوباره همين جوري مي شه و تا اخر نمي تونم ادامه بدم نبايد اعتماد به نفسمون به همين راحتي از بين بره بايد هزاران بار به خودمون قول بديم و انجام بديم و شكست بخوريم و دوباره از نو
اگه قرار بود كه ما بتونيم تا اخر عمر ادامه بديم كه ديگه همه براي خودشون يك پا اوستا بودند بالاخره بايد يك فرقي بين ما و امام و پيغمبر باشه . اين مسائل و تمرين ها اينقدر سخته كه حتي امامها و پيامبر ما هم با كلي تمرين بهشون رسيدند اون هم فقط به خاطر اينكه ديد معنوي و ابدي به زندگي داشتند نه دنيوي و از اعتقاد خيلي قويتري برخوردار بودند .
پس نبايد از خودمون خيلي انتظار داشته باشيم نمي شه كه يك بچه دو ساله رو با يك فرد مسن مقايسه كرد .
البته خيلي از قولهايي هم كه به خودمون مي ديم ربطي به خصايص ديني نداره و جدا از اين مسائل مي باشد كه عدم موفقيت در اين مسائل پشت گوش انداختي ، بي توجهي ، عدم انگيزه قوي و حتمي و...... مي باشد كه با كمي تمرين و خودشناسي مي توان انهارا برطرف كرد و به موفقيت رسيد
RE: میخوام از خودم رهاشم ، چه باید کرد ؟
سلام .
با تشکر از دوستانی که در این تاپیک بنده رو راهنمایی کردند .
ظاهراً این مشکل اپیدمی داره و اکثر ما با اون دست به گریبانیم . پاسخ آتنا منو به تامل انداخت که چطور ما به وجود یک معلم یا مربی یا دوست و ... به عنوان چوب بالا سر و یا عنوان دیگه ای برای برانگیخته شدن می پردازیم اما به حضور خدا و اولیای خدا که حضورشون دائمیست و فنا ناپذیرند ایمان نمی تونیم بیاریم که رفتار ما زیر ذره بین همیشگی اونهاست .
پاسخ آرزو خانم رو هم با تمام نکات خوبی که داشت مغایر با ذات و خصوصیات شخصی خودم می دونم ولی شاید بتوان برای برخی دیگر از مردم تجویز کرد . پاسخ زیبا.ده هم یک حقیقت بود و بنده هم با ایجاد این تاپیک منظورم همون رفتاری بود که از صمیم قلب دنبالش هستیم نه رفتار سطحی . از آهو خانم تشکر می کنم هرچند که دوست داشتم نظر خودشون رو بدونم ولی از تهیه ی مطلب ارسالیشون ممنونم . پاسخ شماره 7 آرزو باعث امیدواری بود و پاسخ گرد آفرید هم بسیار عالی و از honarmand گرامی هم صمیمانه تشکر می کنم .
یا علی مدد .